فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 🌸 🌸 1403/9/14
🌱 🌸 🌱 🌺 🌱
🌱 🌱
✨بِسْمِاللّٰهِالرَّحْمٰنِالرَّحیٖم✨
🍃🌸بـر صـبح
🍃🌸دل انگیز خـداونـد سـلام
🌸آمد خبر از حضرتِ دلدار
🍃ڪه صبح است
🌸خورشید برافروخته
🍃اے یار ڪه صبح است
🌸برخیز و بخوان
🍃نغمهے دلشادِ صبوحی
🌸در باغِ فَلڪ
🍃گل شده بیدارڪه صبح است
🌸ســـــــلام
🍃روزتون پر از شـادے و سـلامـتے
چهارشنبه 14 اذر ماهتون زیبـا
http://eitaa.com/joinchat/897908738C30a1928237
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️سوریه
امروز خط مقدم است☝️
http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074
❤️🍃❤️
10 معیار اشتباه در انتخاب همسر
➕ راه حل
8 - ظواهر فریبنده و دلربا
راهحل :
👈 سپس به این سوالات پاسخ دهید:
❓آیا همچنان او را فرد قابل قبولی میدانید یا نه؟
❓ آیا حاضرید به او بله بگویید و به عنوان همسر انتخابش کنید؟
❓این فردغیر از این شرایط خاصش، چه خصوصیات ویژه دیگری دارد که شما مجذوب آن شدهاید؟
❓آیا واقعا او را به خاطر خودش میخواهید یا شرایط استثناییاش؟
☝️ اگر او را همراه شرایط ویژهاش بپذیرید و با او ازدواج کنید،
👈اما بازی روزگار برتری فعلیش را از او بگیرد
آیا باز حاضرید زندگیتان را با او ادامه دهید؟ و... .
👈اگر در پاسخ به این سوالات دچار مشکل شدید حتما در انتخابتان تجدیدنظر کنید
✍بیتردید بپذیرید این شخص آن فردی نیست که
شما میخواهید و میتوانید در کنارش آرامش پیدا کنید و خوشبخت باشید.
@hamsardarry💕💕💕
❤️🍃❤️
#خانمهابخوانند
#تـمـکـیـن_چـشـمـی
✍خانومها دقت داشته باشند یکی از عواملی که باعث میشود
#مردها با اینکه رابـطه جنسی، دارند
اما باز احساس میکنند که نیازشان #اشباع نشده
و در مواجهه با نامحرم به مشکل میخورند این است که
در خانه تمکین #چشمی نمیشوند.
👈حتما باید ساعتی قبل از رابطه
به میل همسرتان و با پوشش و رفتارهای مطابق نیازش
خود را در #معرض دید و چشمهای او قرار دهید.
@hamsardarry💕💕💕
❤️🍃❤️
😍 مهارتهمسرداری
⇠ چند راز مهم زندگی که لازمست بدانید ....
⇠ نزارید کار به جایی برسه که هیچ حرفی با #همسرتون نداشته باشید
⇠ #صحبت نکردن از اولین جرقه های سردی زندگی زناشویه ...❌
@hamsardarry💕💕💕
❤️🍃❤️
⭕️گفتگوهای ممنوعه
بین همسران
قسمت دوم
1. گفتگو درباره دیگران
بسیاری از زوجین در فرآیند مشاوره
گلایه میکنند که
غالباً گفتگوهای آنها به دلخوری و ناراحتی ختم میشود.
🅾از مهمترین علل ناراحتی آنها در این باره، گفتگو درباره دیگران است.
💮 صحبت یا گلایه کردن درباره خانواده یکدیگر
از شایعترین این موارد است .
وقتی خانم از رفتار مادرشوهر ناراحت شده، این ناراحتی را با همسرش در میان میگذارد.
در این حالت، متقابلاً مرد نیز به جای همدلی، از مادرش دفاع میکند.
درنتیجه زن و شوهر از یکدیگر دلگیر و آزرده میشوند.
در گفتگوهای همسران، گاهی حتی گفتن خوبیهای دیگران نیز پسندیده نیست
و ممکن است آثار منفی داشته باشد.
@hamsardarry💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃❤️
⚠️خانمها از این آقایون خوششون نمیاد☝️
@hamsardarry💕💕💕
❤️🍃❤️
#حریری_به_عطر_یاس_پارت_190
چشمان ترسیده و هراسان حریر مثل نیشتری بر قلب علیرضا فرو می رفت ...
هنوز هم این دختر را با تمام وجود می پرستید؟ ...
هنوز هم دوسش داشت؟ ...
بین آن همه نفرت و عشق گیر افتاده بود ...
چنگی به موهایش زد و بی آن که جوابی دهد به سمت در حیاط رفت ...
حریر عاجزانه روی زمین زانو زد... علیرضا دیگر او را نمی خواست! ...
کف دستانش روی زمین چسبید و به هق هق افتاد ...
دیگر هیچ چیز برایش مهم نبود ..
کاش زیر دست و پای علیرضا له می شد
اما فقط کمی، کمی از عشق آن روزها را در چشمانش می دید.
عشقی که باعث نجاتش از این مخمصمه شده بود ...
موجی از نفرت که در چشمان او دیده بود او را نا امید و در مانده ساخت ...
علیرضا بی آن که او را با خود ببرد رفته بود ...
@hamsardarry 💕💕💕
👇
×××××××××××
بیرون از حیاط موتورش را که در آن حال و هوا
اصلا نفهمیده بود چگونه رها کرده بود
دید
و آن را از روی زمین بلند کرد ...
باید می رفت و کمک می آورد
اما گذاشتن حریر در آن جا آن هم تنها کار عاقلانه ای نبود ...
بخصوص که آریا هنوز زنده بود و نفس می کشید ...
وقتی از اتاق بیرون زده بود نگاهش روی آریا خیره مانده بود که آش و لاش درد می کشید ...
اما چرا دلش هنوز خنک نشده بود ؟...
کاش او را کشته بود ...
موتور را با دست تا دم ویلا کشاند
و روی جک گذاشت و به حیاط برگشت .
حریر هنوز گریه می کرد...
از کنارش به سرعت گذشت و وارد ساختمان شد ...
چشم چرخاند و با دیدن چادر حریر که گوشه ای رها شده بود
جلو دوید و آن را برداشت ...
از ساختمان که بیرون زد کنار اندام لرزان او ایستاد و با صدایی گرفته
بلندتر از حد معمول به او توپید:
-با گریه نمی تونی این بی آبرویی رو پاک کنی ...
پس پاشو که زودتر از این جا بریم ...
حریر اشک ریزان از جایش بلند شد ...
دلش می خواست توضیح دهد ...
می دانست این اتفاق در مکتب علی بخشودنی نیست
اما باید چیزی می گفت تا شاید کمی ، از آن همه ناراحتی و درد را بکاهد ...
لب گشود اما علی دلخورتر از این حرف ها چادرش را به سمتش گرفت و گفت:
-سرت کن ...
@hamsardarry💕💕💕