❤️🍃❤️
#حریری_به_عطر_یاس62
انگار کسی به سینه ی حنانه چنگ زد و قلبش را میان پنجه هایش فشرد ... رنگ از رخش پرید و گفت:
- ما مشکل داشتیم ... دیگه بعد به دنیا اومدن تو دیگه نتونستم هیچ وقت باردار بشم ...
آریا همان طور که هنوز دست هایش در جیبش بود کمی به جلو خم شد سرش را جلو آورد و طلبکارانه پرسید:
@hamsardarry 💕💕💕