❤️🍃❤️
#حریری_به_عطر_یاس_پارت_137
حریر با کف دو دستش صورتش را پوشانده بود و بی امان گریه می کرد ... کاش کمی درکش می کردند ... دلش پر بود که حالا این گونه لبریز شده بود و کسی نمی توانست جلو دارش باشد .آریا کلافه دست جلو برد و شانه اش را تکان داد و گفت:
-دختر تو چت شد یه دفعه ؟ پر بود دلتا ...
@hamsardarry 💕💕💕