برخورد #رئیسی در ماجرای #رئیس_بازی با #سرباز بابلی
🔺 جریان سرباز بابلی ؛
سرباز مستقر در جلوی درب دادگستری به علت اینکه یک #قاضی ماسک زده بوده و نشناخته چهره اش رو، از اون قاضی کارت شناسایی میخواد
قاضی ناراحت میشه؛
سرباز را میبرتش داخل دفتر میبندتش به صندلی و حسابی میزننش و مجبورش میکنن عذرخواهی کنه
🔺دیروز که برای بررسی ماجرا جلسه ای با حضور سرباز و قاضی و دادستان و فرماندهان و ... تشکیل شده و تصمیم رضایت سرباز را به آقای رئیسی تلفنی اعلام می کنند، ایشان شدیداً عصبانی شده و گفته:
🔺مگر مسئله شخصی است که با ریش سفید بازی حل شود؟
مسئله مسئله آبروی حکومت اسلامی است که قاضی سمبل آن است و وقتی یک قاضی که باید مجسمه عدل و تقوا باشد اینطور فرعونی رفتار می کند باید ما زنگ خطر را به صدا در بیاوریم که نکند ما هم دچار استبداد شده ایم؟
نکند شاه که رفته، مرام شاه و خان و قزاق زنده باشد هنوز و خبر نداریم. این سیستم باید بازنگری شود که چرا اصلا این اتفاقات باید بیفتد و مردم را نا امید کنند از نظام!
🔺این شده که قاضی را می برند همان اتاق، دستش را به پشت صندلی می بندند و
به سرباز بابلی می گویند چند سیلی زد؟
سرباز می گوید شش تا!
دادستان می گوید: آقای رئیسی می گوید شش تا سیلی محکم بزن تا #قصاص شود!
🔺جوان هم مثل خود قاضی، کتش را در می آورد، آستینش را بالا می زند و می آید بزند، دلش رحم می آید و می گوید: می شود نزنم؟ می شود ببخشم؟
🔺آقای رئیسی از پشت خط می گوید:
نه! این حق همه سرباز های تحقیر شده این سال هاست، نمی توانی ببخشی.
بزن تا حساب دست همه قاضی ها بیاید!
🔺جوان هم چشمش را می بندد و با ضرب می زند توی صورت گوشتالوی ضارب و دومی و سوی و... تا شش تا!
🔺بعد آقای رئیسی می گوید گوشی را بدهید رئیس کل دادگستری استان و دستور می دهد:
الساعه این قاضی را اخراج کن چون #صلاحیت ندارد. وقتی #علی_ابن_ابیطالب قاضی اش را بخاطر صدای بلندش بر متهم ، عزل می کند، تکلیف این آقا روشن است!
🔺بعد دستور داده به دادستان کل کشور که از طریق مدعی العموم،
خواستار تغییر و اصلاح روند خدمت سربازی شود و کار را از طریق قضایی پیگیری کند چرا که این سیستم فقط برای #جمهوری_اسلامی دشمن درست می کند نه #سرباز فدایی!
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
همسایه بهشتی،مسجد
دیده بیدار
@masjedyqomiran
@dideye_bidar
☝️مواظب باشیم در این زمان ،برای دو لقمه بیشتر؛ علی فروش نشویم.👉
حضرت علی (ع) بعداز درگذشت ابوذر غفاری نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی بحال ابوذر می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور عثمان، ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت:
شما دو توهین به من کردید;
اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید'
دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنید و به من بدهید با یک تار موی علی عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه کردند و فرمودند:
قسم به خدایی که جان علی در دست اوست ،آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمان محکم بست، سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند.
#بصیرت #انتخابات1400 #علی_ابن_ابیطالب #سیاسی #عقیدتی #روشنگری
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
همسایه بهشتی،مسجد
دیده بیدار
@masjedyqomiran
@dideye_bidar