📋#خواندنی_ها
" من هیچ وقت گریه نمیکنم چون اگر اشک میریختم ، آذربایجان شکست میخورد و اگر آذربایجان شکست بخورد ، ایران زمین میخورد… اما در مشروطه دو بار آن هم در یک روز اشک ریختم.
حدود 9 ماه بود که تحت فشار بودیم… بدون غذا. بدون لباس… از قرارگاه آمدم بیرون … چشمم به یک زن افتاد با یک بچه در بغلش. دیدم که بچه از بغل مادرش آمد پایین و چهار دست و پا رفت به طرف بوته علف… علف را از ریشه درآورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشه ها را خوردن…
با خودم گفتم الان مادر بچه به من فحش میدهد و میگوید لعنت به ستارخان که ما را به این روز انداخته… اما مادر کودک آمد طرفش و بچه اش را بغل کرد و گفت: عیبی ندارد فرزندم… خاک میخوریم اما خاک نمیدهیم… آنجا بود که اشکم درآمد."
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🔵دبیر خانه همشاگردی سلام🔴
🔘شورای دانش آموزی دانشسرای شهید رجایی🔘
📌@hamshagerdisalam
📋#خواندنی_ها
🌹یه شب خواب بودم که تو خواب دیدم دارن در میزنن. در رو که باز کردم دیدم شهید همت با یه موتورتریل جلو درخونه واساده و میگه سوار شو بریم. ازش پرسیدم کجا گفت یه نفر به کمک ما احتیاج داره. سوارشدم و رفتیم.
💙سرعتش زیاد نبود طوری که بتونم آدرس خیابونها رو خوب ببینم. وقتی رسیدیم از خواب پریدم.
🔆از چند نفر پرسیدم که تعبیر این خواب چیه گفتن خوب معلومه باید بری به اون آدرس ببینی کی به کمکت احتیاج داره. هر جوری بود خودمو به اون آدرس رسوندم و در زدم. در رو که بازکرد دیدم یه پسر جوون اومد جلوی در. نه من اونو میشناختم نه اون منو. گفت بفرمایید
💚چیکار دارید؟
🌿ازش پرسیدم که با شهید همت کاری داشته؟
🌺یهو زد زیر گریه؛ گفت چند وقته میخوام خودکشی کنم. دیروز داشتم تو خیابون راه میرفتم و به این فکر میکردم که چه جوری خودم رو خلاص کنم که یه دفعه چشمم افتاد به یه تابلو که روش نوشته شده بود اتوبان شهید همت.
🌻گفتم میگن شماها زندهاید اگه درسته یه نفر رو بفرستید سراغم که من از خودکشی منصرف بشم. الأن شما اومدید اینجا و میگید که از طرف شهید همت اومدید.
📚منبع: کتاب شهیدان زندهاند
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👥دبیرخانه همشاگردی سلام
📱کارگروه فضای مجازی شورای دانش آموزی
🌐@hamshagerdisalam
📋#خواندنی_ها
مجنون از راهی میگذشت.
جمعی نماز گذاشته بودند. مجنون از لا به لای نمازگزاران رد شد.
جماعت تند و تند نماز را تمام کردند.
همگی ریختند بر سر مجنون.
گفتند:
بی تربیت کافر شده ای.
مجنون گفت مگر چه گفتم؟!
گفتند:
مگر کوری که از لای صف نمازگزاران میگذری. مجنون گفت من چنان در فکر لیلی غرق بودم که وقتی میگذشتم حتی یک نمازگزار ندیدم.
شما چطور عاشق خدایید و در حال صحبت با خدا همگی مرا دیدید؟
➖➖➖➖➖➖➖➖
👥دبیرخانه همشاگردی سلام
📱کارگروه فضای مجازی شورای دانش آموزی
🌐@hamshagerdisalam