eitaa logo
همشناسی(تعارف) فرهنگی الگوی ارتباطات میان فرهنگی
321 دنبال‌کننده
777 عکس
205 ویدیو
16 فایل
اى مردم، ما شما را از مردی و زنى بيافريديم. و شما را گروه های پراکنده(شعوب) و پیوسته (قبيله‌ها) كرديم تا همشناسی و هم نیکی کنید هر آينه گرامى‌ترين شما نزد خدا، پرهيزگارترين شماست. خدا دانا و کاردان است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅هر سرزمینی سقراط خودش را دارد. 🔻وقتی اسم «فلسفه» و «عقلانیت» به میان می‌آید، همه ذهنشان ناخودآگاه می‌رود سمت یونان؛ شاید یونان استعاره‌ای از کل اروپا و مغرب‌زمین باشد. درواقع، این ایده که فلسفه متعلق به جهان غرب است و بس، در ذهن اکثر متفکران غربی و غرب گرا به‌شکلی سفت و سخت جا خوش کرده است. 🔻برایان فان نوردِن در مقاله « فلسفه غرب نژاد پرست است» می گوید: وقتی از دیوگنس، فیلسوف دوران باستان، پرسیدند «اهل کجایی؟»، در پاسخ گفت «اهل جهانم». با گذشت زمان و ظهور کانت و شاگردانش، آن جهان دو پاره شد: در یک سو غرب قرار گرفت و در سوی دیگر «هر آنچه غرب نبود». قدرتِ فلسفۀ کانت، غربی‌ها را به این سمت کشاند که آن جهانِ دیگر، یعنی شرق، نه‌تنها از فلسفه بی‌بهره است، بلکه به‌طور مادرزادی نمی‌تواند بدان دست یابد. 🔻گرچه فلسفه استعلایی «غرب» سنت‌های فکری چین، هند و آفریقا را نادیده می‌گیرد و تحقیرشان می‌کند اما علی رغم این بازنمایی استکباری و استعماری، حقیقت چیز دیگری است. در شهرهای چین و هند یا حتی بیابان‌های آفریقا می‌توان سقراط‌های دیگری پیدا کرد. 👆تصویر زولو، یکی از متفکران چینی و ملازمان کنفوسیوس. 📚 Why the Western philosophical canon is xenophobic and racist | Aeon Essays https://aeon.co/essays/why-the-western-philosophical-canon-is-xenophobic-and-racist @hamshenasi
📚 سه‌کتاب درباره تاریخ فلسفه، ارتباطات و طب سنتی چین 🔅کتاب اول «تاریخ اندیشه فلسفی چین» نوشته وِن های‌مینگ است. این‌کتاب به معرفی اندیشه‌های فلسفی چین از دوره ماقبل خاندان چین تا روزگار معاصر اختصاص دارد و سیر تحول دگرگونی‌های تفکر فلسفی در چین را تصویر می‌کند. 🔅 کتاب دوم، «تاریخ نشر چین» است که به‌قلم یانگ هو و شیائو یانگ نوشته شده است. این‌کتاب هم درباره تاریخ سه‌هزارساله کتابت و نشر کتاب در چین است. نویسنده این‌کتاب می‌گوید ارج‌گذاشتن به کتاب و آثار ارزشمند ادبی و فرهنگی از سنت‌های دیرپای فرهنگ چین است. خط مهم‌ترین ابزار ثبت معلومات و فرهنگ و نیز مهم‌ترین پیش‌شرط تولید صنعت نشر است. چین هم از گذشته کشوری چندقومیتی و چندخطی بوده است. اما به‌جز پیشینه باستانی و چندهزار ساله چین در زمینه کتاب و نشر، با گذشته نزدیک به ۱۰۰ سال از شروع اصلاحات در این‌کشور، توسعه‌ای قوی و چشم‌اندازی شکوفا رخ داده و فرایندی شکل گرفته که به‌قول یک‌ضرب‌المثل قدیمی چینی، نوگرایی در عین قدمت است و تا حد زیادی باعث ایجاد ویژگی‌های منحصر به فردی در توسعه صنعت نشر این‌کشور شده است. 🔅سومین‌کتاب هم «طب سنتی چین» است که به‌قلم لیائو یوچون نوشته شده است. نویسنده این‌کتاب می‌گوید سنگ بنای طب سنتی چین چنان محکم است و در زندگی مردم آن کشور چنان نقش پررنگ و مهمی دارد که، در دوران معاصر، علوم پزشکی مدرن نتوانسته جایگزین آن شود. @hamshenasi
موضع‌گیری رهبر انقلاب درباره اهانت جنون‌آمیز نسبت به قرآن کریم در چندکشور اروپایی 🔹اهانت جنون‌آمیز به قرآن با شعار آزادی بیان نشان میدهد هدف حملات استکبار، اصلِ اسلام و قرآن است. علی‌رغم توطئه استکبار، قرآن روزبه‌روز پرفروغ‌تر شده و آینده از آن اسلام است. همه‌ آزادی‌‏خواهان جهان باید درکنار مسلمانان با سیاست پلید توهین به مقدسات و نفرت‌پراکنی مقابله کنند.
🔅الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ 🔅 💠پیام رهبر معظم انقلاب به بیست و نهمین اجلاس سراسری نماز @hamshenasi
امام آمد. 🌸آغاز دهه مبارکه فجر انقلاب اسلامی مبارک🌸 @hamshenasi
🔅پدر در حلقه فرشتگان🔅 🌺🌼پدر روزت مبارک🌺🌼 @hamshenasi
🌸گلستانی از گلهای بهشتی در حسینیه ایران🌸 @hamshenasi
ریشه شناسی پدر و بابا 🔹«پدر» در فارسی نو و نیز «پیتَر» در فارسی میانه و فارسی باستان، از ریشه هندواروپایی «پِتِر» مشتق شده‌اند. این واژه از ریشه pe که گونه ضعیف‌شده pa به معنی «پاییدن و مراقب بودن» و پسوند فاعل ساز *ter ساخته شده است که لفظا به معنی پاینده (کسی که وظیفه پاییدن ،حمایت و حفاظت از خانواده را دارد) و غذا دهنده است. «پِتِر» در لاتینی، «پتراس» در یونانی، «فاذر» در انگلیسی، و «فاتر» در آلمانی، همگی از پِتِر هندواروپایی مشتق شده‌اند. 🔸«بابا» لفظی کودکانه برای نامیدن پدر است. این واژه در زبان‌های شاخه هندواروپایی و حتی غیرهندواروپایی، مانند چینی، با تلفظ‌هایی شبیه به هم دیده می‌شود. پژوهشگران ریشه این واژه را از واژه هندواروپاییِ *pap(a)a در معنی «پدر» می‌دانند. @hamshenasi
⚡️چه ساده یادگرفتیم و نوشتیم «بابا آب داد.»، «بابا نان داد.» اما نپرسیدیم بابا چگونه نان داد؟ آری 🔅بابا نان داد، اما 🔅بابا برای نان همه جوانی اش را داد 🔅بابا برای نان همه هستی اش را داد 🌟بابا برای نان جان داد... @hamshenasi
🌟معنای پدرامت بودن پیامبر(ص) و حضرت امیر(ع) چیست؟ 🌱در منابع اسلامی از یک سو به صراحت در قرآن تاکید شده «مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ وَلَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِيِّـۧنَۗ وَكَانَ ٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٗا (احزاب/40) و از سوی دیگر در منابع حدیثی شیعی آمده « رُوِيَ عَنِ اَلنَّبِيِّ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ». پرسش آن است که پدر امت بودن یعنی چه؟ تفاوت و تمایز مقام«ابوت» با «نبوت»، «امامت»، «خلافت»، «امارت» چیست؟ 🌱واژه «أب» یا به شکل کامل «أبو» که در آیات متعدد قرآن آمده {وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا} [الكهف: ٨٢] به معنای پدر است فيروز آبادي در قاموس المحیط می نویسد: « إن "الأبَ "- يعني الوالد - أصلُه أَبَوٌ. يقال فلان يَأْبو هذا اليتيم إِباوةً: يغذوه كما يغذو الوالد وَلَده. ومالَهُ أبٌ يأْبوه، أي يَغْذوه ويربيه ». حسن جبل در معجم اشتقاقی الفاظ قرآن کریم می نویسد: « المعنى المحوري لاستعمالات هذا التركيب هو: الغَذْو: كما هو واضح من الاستعمالين المذكورين. والغَذْو: إمدادُ البطن بما يقُوت البَدَن وينميه. ويؤيد ذلك ما جاء في تركيب [أبى] وسيأتي - من استعمالات تعبر عن امتلاء البطْن، ورفض الأكل أو شرب اللبن بسبب هذا الامتلاء. ومع القرب الصوتي بين الياء والواو، ... وكذلك تركيب (أبب) الذي يعبّر - ضمنَ ما يعبّر - عن المرعى الذي هو غذاء للماشية. والخلاصة أن الأَبَ سُمَّى أَبًا لغذوه أولادَه ومَنْ يعُوله، أي إطعامهم، والسعي عليهم؛ من أجل ذلك. 🌱شاید بتوان گفت، از آنجا که در اندیشه اسلامی غذا و طعام ، شامل غذای معنوی(علم) هم هست. ( «زید الشحّام عن أبى جعفر(ع) فى قول اللّه عزّوجلّ: «فلینظر الإنسان إلى طعامه» قال: قلت: ما طعامه؟ قال: علمه الذى یأخذه عمّن یأخذه) لذا معنای روایت «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ» می تواند همان معنای ««أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ البابَ» باشد به ویژه آنکه «ابو» و «باب» به جهت اشتقاق تاصیلی همریشه اند. والله علیم خبیر @hamshenasi
🔅روش و روش شناسی🔅 🔸یکی از مشکلات پژوهشی ما این است که اساساً فهم ما از «متدولوژی» دیگرگون است. شاید به جهت ترجمه نادرست methodology به «روش شناسی» باشد. 🔸 اول مشکل ترجمه «method» به روش است. ظاهرا نقطه آغاز این ترجمه، محمد علی فروغی است وقتی که کتاب مهم رنه دکارت ( Discours de la méthode pour bien conduire sa raison, et chercher la vérité dans les sciences) را با عنوان «گفتار در روش راه بردن عقل» ترجمه کرد؛ با این ترجمه اولین مواجهه های ما با « متد» آغاز شد. البته عنوان کامل کتاب به فارسی« گفتار در متد درست به کار بردن عقل و جستجوی حقیقت در علوم» است. 🔸 ترجمه متد به روش ناقص است چراکه این واژه از ریشه لاتین «methodus» است که ترکیبی است از «meta+ hodos ». لذا متا هدوس به لحاظ ساخت واژگانی مثل اصطلاحات metaphysics، metalinguistics، metahistory, 🔸افزون بر آن توجه نداریم که اساسا متدولوژی در ردیف لوژی هایی مثل ontology(هستی شناسی) یا Psychology (روان شناسی) یا sociology (جامعه‌شناسی ) و .. نیست که جز پسین آن «شناسی» ترجمه شود بلکه در ردیف اصطلاحاتی چون philology, apology, doxology, analogy, trilogy, Eulogy, جای دارد. 🔹🔹🔹 @hamshenasi
4_5949453561015305317.mp3
2.58M
آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد راه دهید یار را آن مه ده چهار را کز رخ نوربخش او نور نثار می‌رسد چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان عنبر و مشک می‌دمد سنجق یار می‌رسد رونق باغ می‌رسد چشم و چراغ می‌رسد غم به کناره می‌رود مه به کنار می‌رسد تیر روانه می‌رود سوی نشانه می‌رود ما چه نشسته‌ایم پس شه ز شکار می‌رسد باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد خلوتیان آسمان تا چه شراب می‌خورند روح خراب و مست شد عقل خمار می‌رسد چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار می‌رسد @hamshenasi
ای خدا این وصل را هجران مکن سرخوشان عشق را نالان مکن باغ جان را تازه و سرسبز دار قصد این مستان و این بستان مکن چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن خلق را مسکین و سرگردان مکن بر درختی کآشیان مرغ توست شاخ مشکن مرغ را پران مکن جمع و شمع خویش را برهم مزن دشمنان را کور کن شادان مکن گر چه دزدان خصم روز روشنند آنچ می‌خواهد دل ایشان مکن کعبه اقبال این حلقه است و بس کعبه اومید را ویران مکن این طناب خیمه را برهم مزن خیمه توست آخر ای سلطان مکن نیست در عالم ز هجران تلخ تر هرچه خواهی کن ولیکن آن مکن @hamshenasi
🔅🌟الله اکبر خميني رهبر🌟🔅 اين بانگ آزاديست کز خاوران خيزد فرياد انسانهاست کز ناي جان خيزد اعلام طوفانهاست کز هر کران خيزد آتش فشان قهر ملت هاي در بند است حبل المتين توده هاي آرزومند است @hamshenasi
شقایق‌ها پژمرده می‌شوند؛ اما عشق و زیبایی ماندگار است. زمان بادی است كه به نخلستان آسیبی نمی‌رساند؛ غبار و خس و خاشاك را جابجا می‌كند. از خود می‌پرسیدم: كدام ماندگارتر است؟ كوچه‌ها و خیابانها، تصاویر، و یا آنچه در بطن این فضا روی داده است؟ دیدم كه این‌همه جز بهانه‌ای برای وجود و ظهور آدمی بیش نیست، همان‌سان كه حجابهای ظلمت و نور نیز بهانه‌ تجلی حقیقت‌اند. دیدم كه جنگ بر پا شده است تا سیدصالح موسوی هفده‌ساله، آرپی‌جی هفت بر شانه‌های عریانش بر گیرد و به نبرد تانكهای دشمن برود و همه عالم بهانه‌ظهور همین حقیقت است. دیدم كه جنگ بر پا شده است تا از این خاك دروازه‌ای به كربلا باز شود و مردترین مردان در حسرت قافله‌ عشق نمانند... و چنین شد. __ سید مرتضی آوینی
هم‌اندیشی «فهم کنشگری اجتماعی سیاسی مردم در وضعیت‌های دشوار» 🌐 لینک مجازی dte.bz/scscenter @Habibollah_Babai @hamshenasi
«ایده»، نطفه «تز» است. 🔅ایده ها گرچه وجود دارند اما بدون مورفه(ریختار) حدوث نمی یابند. ایده "معنی و روح" است و بدون "لفظ و بدن" ظاهر نمی شود. در فرآیند تحقیق و جستجوی علم، وقتی در فضای ذهن جوینده دانش، تناکح و همگرفتن معنا و لفظ رخ داد، نطفه یک تز بسته می شود. فضیلت سقراطی و هنر معلم، دیدن ایدها در رحم آگاهی (ذهن) دانشجو و خبردهی، مراقبت و قابلگی برای تولد سالم آن است و گرنه همه مولود و طفل تولد یافته را می توانند شادباش گویند و اسم بگذارند. 🔺 «نطفه_کلمه» محمول و «طفل_کلمه» مولود است. 🔺در مسیر دانش طلبی، ایده نطفه «تز و نظریه علمی» است. ✍️ علی اصغر اسلامی تنها 1401/11/28 @hamshenasi
در جامعه‌ای جاهلی که دختران زنده به گور می‌شدند، مبعوث شد و فرمود: إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ. «به راستی که من برای به تمام رساندن مکارم اخلاق مبعوث شده‌ام.» 💠تنها کسی که می‌تواند به حقیقت و صدق شعار «زن، زندگی، آزادی» سر بدهد «محمدِامین» است که با بعثتش آزادی معنا شد، زندگی پاک جان گرفت و دیگر دختری زنده به گور نشد! ✨نقاشی اثر جدید انس اگر از تو نگوید همه نسیان باشد جان اگر از تو نگیرد همه کفران باشد «شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد زنده در گور غزلهای فراوان باشد»👇 @hamshenasi
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد زنده در گور غزلهای فراوان باشد نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد سایه ی ابر پی توست دلش را مشکن مگذار این همه خورشید هراسان باشد مگر اعجاز جز این است که باران بهشت زادگاهش برهوت عربستان باشد چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها راز خندیدن یک کودک چوپان باشد چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده از تحیر دهن غار حرا وا مانده عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست ظرف و مظروف هم اندازه ی یکدیگر نیست از قضا رد شدی و راه قدر را بستی رفتی آن سوتر از اندیشه و در را بستی رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز شاعر این سیب حکایات فراوان دارد چتر بردار که این رایحه باران دارد... شاعر مبعث پيامبر اكرم(ص) مبارك🌺 @hamshenasi
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 🔅 اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ﴿*﴾خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ 🔅 گفت: « بخوان» گفت:«خواندن نمی دانم» گفت: «بخوان! به نام پروردگارت که آفرید انسان را از علق» و بدینسان محمد (ص) رازدار عقل و عشق و ایمان شد و طلایه دار نجات انسان... عید مبعث عید خواندن کتاب آفرینش، عالم و آدم به نام خداوند رحمان و رحیم است. مبعث طلوع عقل مصطفوی است که «العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان». در عصر ما در غرب، غروبگاه خورشید حقیقت؛ دکارت با «کوکیتوی» خود، جهان و انسان را به نام انسان خواند، خوانشی که کانت با «کرتیک» خود تحکیم و تکمیل نمود. . کوکیتوی و کرتیک، خواندن عالم و آدم است به نام «انسان» به گمان آنکه او نه «ظلوم و جهول» بلکه «آزاد و خردمند» است. این عقل دکارتی_کانتی، این خرد اومانیستی نه عقل که همان «ما طغی علی الرحمن و اکتسب به النیران» است. مباد روزی که «عقل مصطفوی» را «عقل دکارتی_ کانتی» ترجمه کنیم. عید مبعث، عید بعثت عقل مبارک ✍️ علی اصغر اسلامی تنها ۱۴۰۱٫۱۱٫۲۹ @hamshenasi
دکتر علی اصغر اسلامی تنها . فهم کنشگری اجتماعی سیاسی مردم در وضعیت های دشوار .mp3
36.92M
نگاهی متفاوت به فهم جامعه شناسانه از یک حضور بی بدیل؛ 🔻 انقلاب اسلامی و مناسکی زنده به نام راهپیمایی ۲۲ بهمن 🔹 جمهوری اسلامی ایران تنها سیستم سیاسی جهان است که بقای خود را به راهپیمایی مردم گره زده است. 🔸 جامعه شناسی برای فهم حضور مردم کور است و نیاز به ترمینولوژی و دستگاه مفهومی نو دارد مثل واژه امت فارابی یا آیت شناسی در مقابل پدیدارشناسی کانتی، هوسرلی و هایدگری و همچنین تفکر عقدی در برابر تفکر انتقادی که رویکردش انفصالی و جداساز است.... ➖ فهم از ارتباطات در ایران به مثابه انتقال اطلاعات بوده نه رویکردهای مناسکی اما لفظ "جشن" برای راهپیمایی ۲۲ بهمن تقویت کننده نگاه مناسکی می تواند باشد. 🎙 ارائه ای شنیدنی از حجت الاسلام دکتر علی اصغر اسلامی تنها ▫️نشست «فهم کنشگری اجتماعی سیاسی مردم در وضعیت های دشوار» 🔹پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی (مرکز همکاری‌های علمی و بین‌الملل) 🆔 @sedayehowzeh
پرسش نقدی و انتقادی در مقابل سوال عقدی و اعتقادی است. پرسش کرتیک(نقدی) و تفکر انتقادی(کرتیکال) ماهیت انفصالی دارد ما را از وجود، حقیقت، معرفت و قول دیگری فصل می کند. ولی پرسش عقدی و تفکر اعتقادی ماهیت اتصالی دارد و ما را به وجود، حقیقت، معرفت و قول دیگری وصل می کند. لذا بشارت دارد فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿١٧﴾ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٨﴾
🔅تورکون دیلی تک سئوگیلی ایسته کلی دیل اولماز اؤزگه دیله قاتسان بو اصیل دیل اصیل اولماز🔅 فوریه آیینین 21اینجی گونو، اسفند آیی‌نین ایکینجی گونو، دونیا دا آنا دیلی گونو آدلانیب‌دی، بو گونو ئوز آنا دیلینده دانیشان، اوز آنا دیل‌لرینه حرمت ائدن و اوز اوشاخلارین آنا دیلینه دانشماخدان محروم ئتمیان،دونیا ده بوتون انسان لارا تبریک دییریک 🌼🌺🏵️
جامع‌ترین پرتال تمدن نوین اسلامی موسوم به «آمِنٰا» (http://amena.bou.ac.ir) در دانشگاه باقرالعلوم ع رونمایی شد. پرتال تمدن نوین اسلامی در پی گفتمان‎سازی و نهادینه کردن بینش تمدنی با استفاده از«دانش تمدن» و «پژوهش‌های تمدنی» در ایران امروز، جهان معاصر اسلام، و دنیای کنونی غرب است. رویکرد اصلی این پرتال، نگاه نو به تمدن در اکنون و آینده جهان اسلام است. در این رویکرد، علاوه بر مطالعات تاریخی تمدن که پیش از این وجود داشته است، مطالعات نظری تمدن، مطالعات اسلامی (و الهیاتی)ِ تمدن، مطالعات راهبردی تمدن، مطالعات تطبیقی تمدن، و مطالعات تمدن در ایران امروز مورد توجه و تمرکز قرار می‌گیرد. @Habibollah_Babai
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
دیالکتیک امید و ایمان برخی از الهی‌دانان تأکید می‌کنند که بدون ایمان و معرفت ایمانی، امید تبدیل به یک اتوپیای مبهم و نامعلوم می¬شود، و بدون امید هم ایمان پاره پاره شده، و تبدیل به باوری ضعیف و زبون (fainthearted) و ایمانی مرده (dead faith) می‌گردد. تنها از طریق ایمان است که می توان راهی به سوی زندگی حقیقی پیدا کرد و تنها از طریق امید است که فرد می تواند خود را در چنین طریقی حفظ نموده و در آن استوار بماند. از این نظر، اگر ایمان منوط به امید می‌شود، آنگاه گناه بی‌ایمانی در ناامیدی نیز معلوم می-گردد. در واقع خدا با وعده‌ای که به انسان می‌دهد او را گرامی می‌دارد، ولی آنگاه که انسان چنین وعده ممکن در آینده را باور نمی‌کند، دچار گناه شده و باور خود را در معرض بی‌ایمانی قرار می‌دهد. در این بیان، ناامیدی برخاسته است از انتظار عجولانه و بی حساب از آنچه که خدا وعده داده ولی هنوز به نقطه کمال لازم نرسیده است. هر دو شکلِ ناامیدی که گاه به صورت توهم کمال ظاهر می-شود و گاه به صورت سرخوردگی خود را نشان می‌دهد، موجب می‌شود که امید کارکرد موثر خود را از دست بدهد و اساسا ایمان نیز از وجود آدمی رخت بربندد. این مضمون از «امید» و نسبت بین ایمان و امید و ربط بین کفر و ناامیدی در قرآن کریم نیز آمده است آنجا که می‌فرماید: «لا تیأسوا من روح الله انه لا ییأس من روح الله الا القوم الکافرون» (87 / یوسف). هرچند این آیه در مورد برادران حضرت یوسف علیه السلام است، لیکن تعبیر «انه» اشاره به کبرای کلی و اصل دینی دارد که شامل همه در همه زمان‌ها و مکان‌ها می‌شود. شایان ذکر است اساسا «قلمرو احتمالات و امکانات» در این دنیا با «قلمرو امید به تغییرات و تحولات» ملازم و منطبق است. هر میزان امید بیشتر و هرکجا خوش‌بینی به آینده عمیق‌تر باشد، تحولات و تغییرات رو به رشد هم بیشتر و رهایی از مشکلات ممکن‌تر خواهد بود. از سوی دیگر، هرمیزان ناامیدی‌ها (با تصور اینکه امور به پایان رسیده است) بیشتر شود، ممکن‌ها تبدیل به ناممکن می‌شود و بنیان هرتغییر و تحول بزرگی هم ویران می‌گردد. امیدهای بزرگ به تحولات بزرگ و به رهایی از مشکلات بزرگ راهی خواهد بود برای تغییرات بزرگ در عرصۀ جهانی. چنین امیدی مبتنی بر ایمان‌های بزرگی است که می‌تواند در میان مردم بزرگ و یا انسان‌های بزرگ ظاهر شود و حرکت‌ها و جسارت‌های بزرگ و تطورات تاریخی را در مقیاس جهانی موجب شود. در مقابل، ناامیدی‌های بزرگ و یأس‌های کبیره نیز عملا اقدامات کلان را ناممکن نموده و راه‌های دشوار را عملا به راهی محال تبدیل می‌کند. تمدنی بودن مسئلۀ «امید» از همین‌رو حائز اهمیت است که تمدن‌ها همواره در بسترهای بحرانی و در نقطه‌های بزرگی از دشواری‌ها و سختی‌ها بروز و ظهور پیدا می‌کنند و اساسا گذر از این دیواره‌های ضخیمِ انباشته از ترس و یأس، جز با «ایمان و امید» شدنی نیست. بدین‌سان، در فرایند تمدن دینی باید بتوان امید را در مقیاس جهانی و در اندیشۀ معطوف به این جهان و مسئله‌های دنیوی ایجاد کرده و فرد و جامعه را نسبت به کنشگری در عرصه‌های تمدنی جسورتر و توانمندتر ساخت. @Habibollah_Babai