eitaa logo
حقانیت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
636 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
37 فایل
⏪اثبات حقانیت شیعه، حقانیت امیرالمؤمنین علی و ائمه معصومین علیهم السلام در قرآن، کتب اهل سنت و کتب شیعه ⏪دفاع از مکتب اهل بیت علیهم السلام و رد شبهات وهابیت و اهل سنت ⏪تلاوت قرآن، احادیث، کلیپهای کوتاه سخنرانی ⬅️کپی با ذکر صلوات مجاز است @Kamran40_72
مشاهده در ایتا
دانلود
. شبهه. که اگر حدیث با این عظمت واقعیت دارد چرا علی و اهل بیت او و یارانش در موارد لزوم به آن استدلال نکردند آیا بهتر نبود که آنها برای اثبات خلافت بلافصل علی به چنین مدرک مهمی استناد می جستند پاسخ👇👇👇 🏳🏳🏳 👌این ایراد نیز مانند بسیاری از ایرادهای دیگر به خاطر عدم آگاهی کافی از حدیث و تاریخ و تفسیر است زیرا موارد زیادی در کتب دانشمندان اهل سنت نقل شده که خود علی یا ائمه علیهم السلام یا یاران آنها به حدیث غدیر استدلال کرده اند . 👌خطیب نقل می کند از عامر بن واثله که در روز شوری به همراه علی بودم و شنیدم که او به اعضای شوری چنین می گفت ؛ « دلیل محکمی برای شما اقامه کنم که عرب و عجم توانایی تغییر آن را نداشته باشند ...شما را به خدا سوگند می دهم آیا در میان شما کسی جز من وجود دارد که پیامبر در حق او گفته باشد ؛ « هرکس من او هستم علی مولای اوست ، خدایا هرکس علی را دوست بدارد ، دوستدارش باش و هر کس یاریش کند تو هم یاریش کن » همه گفتند نه » 📚مناقب خوارزمی ص217 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج2 ص61 📚فرائد السمطین ، حموینی ، باب 58 📚صواعق المحرقه ص93 📍📍در روایت دیگری آمده است که روزی علی علیه السلام در سخنرانی می کرد ، در ضمن سخنان خود رو به جمعیت کرد وگفت شما را به خدا سوگند می دهم هرکس در غدیر حاضر بود و به گوش خود شنید که پیامبر مرا به جانشینی خود برگزید بایستد ، و شهادت بدهد...در این موقع حدود سی نفر از جا برخاستند و به شنیدن حدیث غدیر گواهی دادند» 📚مسند احمد ج4 ص370 📚مجمع الزواید ج9 ص104 📚کفایه الطالب ص56 📚البدایه و النهایه ج5 ص211 📚کنزالعمال ج15 ص151 👌امام علیه السلام خطاب به انس بن مالک گفت چرا تو بر نخاستی تا شهادت دهی ، پاسخ داد که عمر زیادی از من گذشته است و دچار فراموشی شده ام ، امام گفت اگر دروغ می گویی خدا تو را گرفتار بیماری برص کند آنچنان که عمامه ات آن را نپوشاند ، هنوز از جا بر نخاسته بود که گرفتاری بیماری برص شد و پیوسته می گفت گرفتاری نفرین بنده صالح خدا شدم » 📚المعارف ابن قتیبه ص194 📚شرح نهج البلاغه ج4 ص74 📍علامه امینی در ، حدود 22 مناشده و احتجاج به حدیث غدیر بر امامت حضرت علی را نقل می کند که این احتجاج ها از ناحیه حضرت علی و حضرت زهرا و امامان و یاران آنها صورت گرفته است . 📚الغدیر ج1 ص327 تا 418
شبهه. اگر موضوع «بلغ ما انزل اليک» معرفي علي به خلافت است، پس چرا پيامبر بلافاصله از نزول آن، آن را ذکر نکرد؛ زیرا تأخير بيان از وقت حاجت از پيامبر حکيم قبيح است؛ پاسخ 👇 👇 👇 🏳🏳🏳 👌خداوند می فرماید ؛ « ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملا (به مردم ) برسان و اگر نکنی، او را انجام نداده ای و خداوند تو را از (خطرات احتمالی ) مردم نگاه میدارد، و خداوند جمعیت کافران (لجوج ) را هدایت نمیکند» 🔶مائده 67 جمله بندی های آیه و لحن خاص و تاکیدهای پی در پی آن و همچنین شروع شدن با خطاب یا ایها الرسول که تنها در دو مورد از قرآن مجید آمده و پیامبر به عدم تبلیغ رسالت در صورت کوتاهی کردن که منحصرا در این آیه از قرآن آمده است، نشان میدهد که سخن از حادثه مهمی در میان بوده است که عدم تبلیغ آن مساوی بوده است با عدم رسالت . 📌بعلاوه این موضوع مخالفان سرسختی داشته که پیامبر از مخالفت آنها که ممکن بوده است مشکلاتی برای اسلام و مسلمین داشته باشد، بوده و به همین جهت خداوند به او تامین میدهد. ❓اکنون این سؤال پیش می آید که با توجه به تاریخ نزول سوره که مسلما در اواخر عمر پیغمبر نازل شده است، چه مطلب بوده که خداوند پیامبر را با این تاکید مامور ابلاغ آن میکند. ❔آیا مسائل مربوط به توحید و و بتشکنی بوده که از سالها قبل برای پیامبر و مسلمانان حل شده بود؟ ❔آیا مربوط به احکام و اسلامی بوده با اینکه مهمترین آنها تا آن زمان بیان شده بود؟ ❔و آیا مربوط به مبارزه با اهل کتاب و و نصاری بوده با اینکه میدانیم مساله اهل کتاب بعد از ماجرای بنی النضیر و بنی قریظه و بنی قینقاع و خیبر و فدک و نجران مشکلی برای مسلمانان محسوب نمیشد. ❔و آیا مربوط به بوده در حالی که میدانیم پس از فتح مکه و سیطره و نفوذ اسلام در سراسر جزیره عربستان منافقان از صحنه اجتماع طرد شدند، و نیروهای آنها در هم شکسته شد، و هر چه داشتند در باطن بود. ❔راستی چه مساله مهمی در این آخرین ماه های عمر پیامبر مطرح بوده که آیه فوق این چنین درباره آن میکند 👌این نیز جای تردید نیست که وحشت و نگرانی پیامبر برای شخص خود و جان خود نبوده بلکه برای کارشکنیها و مخالفتهای احتمالی افراد بوده که نتیجه آن برای مسلمانان خطرات یا زیانهائی به بار می آورد. آیا مساله ای جز تعیین برای پیامبر و سرنوشت آینده اسلام و مسلمین می تواند واجد این صفات بوده باشد. 📚تفسیر نمونه ج5 ص3 مرحوم علامه امینی در الغدیر جلد 1 صفحه 424 تا ص 438 بیش از روایت از روایات اهل سنت ذکر می کند که این آیه در جریان غدیر خم نازل وامامت حضرت علی نازل شده است از جمله ؛ 📚سیوطی در در المنثور ج3 ص117 📚 ابن ابی حاتم در تفسیرش ج1 ص14 📚ثعلبی در الکشف والبیان ج4 ص91 📚 واحدی در اسباب النزول ص135 📚فخر رازی در تفسیر کبیر،ج12 ص42 📚 نیشابوری در تفسیرش ج2 ص616 📚شوکانی در فتح القدیر،ج2 ص60 📚ابن صباغ مالکی در الفصول المهمه ص27 📚آلوسی در روح المعانی ج6 ص172 📚قندوزی حنفی در ینابیع الموده ص120 📚بدر الدین حنفی در عمده القاری ج8 ص584 📚شیخ محمد عبده در تفسیر المنار ج6 ص463 در کتب نیز روایات فراوانی برای این شان نزول ذکر شده است که آیه در جریان غدیر نازل شده است که جهت آگاهی رجوع کنید ؛ 📚تفسیر برهان ج2 ص334 به بعد 📚بحار الانوار،ج37 ص108 به بعد
شبهه. امام علی علیه السلام در موارد متعددی خلفا را تایید می کرد و به انان در مشکلات کمک می کرد چگونه است که شیعیان خلاف خلفا را قبول نمی کنند پاسخ 👇 👇 👇 🏳🏳🏳 رفتـار امام علي با خلفا را بايد در دو زمينه مورد بررسي قرار داد: 1. به رسميت شناختن خلافت آنان. 2. همكاري امام با دستگاه خلفا در حل معضلات ديني و مشكلات سياسي. و اين دو مطلب بايد از يكديگر تفكيك شود. با قطع و يقين مي‌گوييم كه موضع امام در مورد اوّل كاملاً منفي بود و در مورد دوم مثبت. در مورد دلايل منفي بودن موضع امام در مورد نخست بايد گفت: اوّلاً:  علي(ع) چگونه مي‌تواند خلافت ديگران را به رسميت بشناسد، در حالي كه وي از جانب خدا در مواضع مختلف و به ويژه روز غدير، به عنوان ولي مسلمانان و سرپرست آنان معرفي شده است؟ ولايت امام، يك حكم آسماني بود كه جز خدا، هيچ فردي نمي‌تواند آن را دگرگون سازد، چنان كه مي‌فرمايد: «هيچ مرد و زن با ايماني حق ندارد هنگامي كه خدا و پيامبر او درباره امري حكمي كنند، اختياري (در برابر فرمان خدا) داشته باشد» 📓احزاب36 امامت امام حق شخصي وي نبود كه از آن چشم پوشي كند، بلكه حكم الهي بود كه كسي قادر بر تغيير آن نيست، امّا اگر شرايط براي اجراي اين حكم فراهم نباشد، مصلحت ايجاب مي‌كند كه درباره آن سكوت كند، نه اين كه ديگري را جاي خود بنشاند. ثانياً: تاريخ سقيفه و بررسي زندگي امام حاكي است كه آن حضرت با وجود شديدترين فشارها، دست بيعت به سوي خلفا دراز نكرد. معاويه در يكي از نامه‌هاي خود به علي مي‌نويسد: «تو همان كسي هستي كه به سان شتر افسار زده به سوي بيعت كشيدند»; و اين جمله بيانگر آن است كه فشار براي بيعت به حدي بود كه امام را به زور از خانه خود بيرون كردند و به مسجد بردند. امام در پاسخ نامه معاويه، اين بي‌حرمتي را انكار نمي‌كند، ولي تصريح مي‌كند كه اين نشانه مظلوميت اوست، آنجا كه مي‌فرمايد: «گفتي كه همچون شتر، افسار زدند و كشيدند كه بيعت كنم، عجبا! به خدا سوگند خواستي مذمت كني ولي ناخود آگاه ستودي. خواستي رسوا كني ولي رسوا شدي. براي يك مسلمان نقص نيست كه مظلوم واقع شود، مادام كه در دين خود ترديد نداشته باشد و در يقين خود شك نكند». 📚نهج البلاغه نامه 28 ثالثا: كلمات امام در موارد مختلف حاكي از آن است كه او تا آخرين لحظات زندگي، خود را شايسته خلافت مي‌دانست و اين كه خلافت حق مسلم او بود و از وي گرفته شد. در اين مورد، علاوه بر خطبه «شقشقيه» كه همه با او آشنا هستيم، سخنان ديگر او حاكي از غصب خلافت و عقب زدن او است كه ما در اين جا به برخي از سخنان آن حضرت اشاره مي‌كنيم: 📌الف. «به خدا سوگند از روزي كه خدا جان پيامبر خويش را تحويل گرفت تا امروز همواره حق مسلم من از من سلب شده است». 📓نهج البلاغه خطبه6 ب: «شخصي در حضور جمعي به من گفت: پسر ابوطالب تو بر امر خلافت حريصي به او گفتم: «بلكه شما حريص‌تر و از پيغمبر دورتريد و من از نظر روحي و جسمي نزديك‌ترم. من حق خود را طلب كردم و شما مي‌خواهيد ميان من و حق خاص من حائل و مانع شويد و مرا از آن منصرف سازيد. آيا آن كه حق خويش را مي‌خواهد حريص‌تر است يا آن كه به حق ديگران چشم دوخته است؟ همين كه او را در برابر حاضران با نيروي استدلال كوبيدم به خود آمد و نمي‌دانست در جواب من چه بگويد». 📚نهج البلاغه خطبه 172 حضرت در ادامه مي‌فرمايد: «خدايا از ظلم قريش و همدستان آنها به تو شكايت مي‌كنم. اينها با من قطع رحم كردند و مقام و منزلت بزرگ مرا تحقير نمودند. اتفاق كردند در مورد امري كه حق خاص من بود، بر ضدّ من قيام كنند». 📚بحار الانوار ج29 ص605 تا اين جا روشن گرديد كه امام هرگز در مسأله خلافت و امامت با خلفا مصالحه نكرد و پيوسته از مظلوميت خود سخن مي‌گفت و نسل‌ها را از حقايق آگاه مي‌ساخت. علامه مجلسی انبوهی روایت از احتجاجات امام بر دیگران در مورد خلافت و وصایت خویش نقل می کند 📚بحار الانوار ج29 ص3 باب 5 بخاری نقل می کند که حضرت علی خطاب به ابوبکر چنین عرضه داشت: « اما تو ای ابوبکر در حق ما اهل بیت استبداد ورزیدی» 📚صحیح بخاری ج4 ص1549 وحضرت در شورای شش نفره ،تصدی خلافت به شرطی که بر مبنای ابوبکر و عمر حکمرانی کند را رد کرد 📚مسند احمد،ج1 ص75 📚اسد الغابه ج4 ص123 ادامه پاسخ 👇👇
. شبهه. اگر علی علیه السلام در غدیر به امامت رسید چگونه حاضر شد که با ابوبکر بیعت کند و از امامتش صرف نظر کند پاسخ👇👇👇 🏳🏳🏳 در این که علی علیه السلام در ابتدای امر با ابوبکر بیعت نکرد ، میان شیعه و سنی نمی باشد و حتی بخاری و مسلم تصریح می کنند که علی علیه السلام حدود ماه از بیعت با ابوبکر امتناع کرد ؛ 📚صحیح بخاری ج6 ص396 📚صحیح مسلم ج3 ص1380 اما این که آیا پس از اولیه از بیعت ، علی علیه السلام تن به بیعت با ابوبکر داد یا خیر ، میان شیعه اختلاف است . شیخ می نویسد ؛ ‌ « دانشمندان شیعه معتقدند که علی حتی لحظه ای با ابوبکر بیعت نکرد » 📚الفصول المختاره ص56 نظر دیگر آن است که ابوبکر برای گرفتن بیعت ، به خانه امام علیه السلام حمله کرد و ایشان را به به مسجد بردند . مرحوم طبرسی نقل می کند؛ « عمر با جماعتی به منزل علی آمدند و گفتند با ابوبکر بیعت کنید .زبیر با شمشیر بر آنان حمله کرد اما شکست خورد » 📚الاحتجاج یک جلدی ص43-47 امام صادق علیه السلام فرمود: « علی را به زور در حالی که را به گردنش آویخته و او را می کشیدند برای بیعت به مسجد بردند» 📚الاختصاص ص274 📚بصائر الدرجات ص275 امام باقر فرمود: « علی را در حالی به مسجد می بردند که ریسمان بر گردن او آویخته بودند» 📚رجال کشی ص7 رقم16 در روایت دیگر آمده است؛ « عمر با ضربتی درب خانه را شکست و داخل شدند و علی را در حالی که پیراهنش را به آویخته بودند خارج کردند » 📚تفسیر عیاشی ج2 ص67 ابن قتیبه از علمای اهل سنت هم نقل می کند: « عمر با گروهی علی را خارج کردند و نزد ابوبکر بردند و به او گفتند بیعت کن که اگر نکنی گردنت را می زنیم» 📚الامامه و السیاسه ص13 حضرت امیر در نهج البلاغه نیز اشاره به این جریان کرده است و خطاب به معاویه می نویسد: « تو گفته ای که مرا همچون شتر افسار زده ای می کشیدند تا بیعت کنم به خدا سوگند خواسته ای مذمت کنی ولی مدح و ثنا گفته ای و خواسته ای رسوا کنی ولی خودت رسوا شده ای این امر برای یک مسلمان عیب نیست که مظلوم واقع شود مادام که در دین خود تردید نداشته باشد و در یقین خود شک نکند» 📚نهج البلاغه نامه 28 نهایتا علی علیه السلام تحت اکراه و اجبار تن به با ابوبکر داد چنان که شیخ کلینی از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود ؛ « علی تحت اکراه و فشار کرد زیرا یارانی نداشت» 📚الکافی ج8 ص296 ویا در دیگری آمده است ؛ « علی را در حالی که پیراهنش را به گردنش آویخته بودند ، به زور بردند و به او گفتند بیعت کن ، علی گفت اگر بیعت نکنم چه می شود ، گفتند تو را می کشیم ، علی گفت در این صورت بنده خدا و برادر رسول خدا را کشته اید ، سپس بیعت کرد و دست راستش را به عنوان بیعت به دستشان زد » 📚بحار الانوار ج28 ص393 مرحوم الدین می نویسد ؛ « امام علی از یک سو می خواست که حق مسلم خود را در خلافت و نص و وصیت پیامبر را محترم بشمرد و از سوی دیگر به و بد اندیشان که برای محو اسلام در کمین نشسته بودند و اختلاف مهاجران و انصار نیز ، زمینه را برای قدرت نمایی آنان فراهم می ساخت ، مجال عرض اندام ندهد ، به همین دلیل مدتی از بیعت خود داری کرد تا مساله نخست یعنی خلافت و امامت او گردد و سپس برای حفظ اسلام و دفع شر منافقان اقدام به بیعت کرد تا مساله دوم روی ندهد » 📚المراجعات نامه 84
ادامه پاسخ 👇👇👇 نكته دوم، همكاري امام با خلافت در مسائل ديني و سياسي و حل مشكلات خلفا است كه موضع امام در اين مورد كاملاً مثبت بود. ايشان در يكي از نامه‌هاي خود، علت همكاري با دستگاه خلافت را به روشني بيان مي‌كند. اکنون ترجمه نامة امام را در اين جا مي‌آوريم: 📍📍«به خدا سوگند هرگز فكر نمي‌كردم و به خاطرم خطور نمي‌كرد كه عرب بعد از پيامبر; امر امامت و رهبري را از اهل بيت او بگردانند (و در جاي ديگر قرار دهند و باور نمي‌كردم) آنها آن را از من دور سازند! تنها چيزي كه مرا ناراحت كرد اجتماع مردم اطراف فلان... بود كه با او بيعت كنند. دست بر روي دست گذاردم تا اين كه با چشم خود ديدم گروهي از اسلام بازگشته و مي‌خواهند دين محمد را نابود سازند. (در اين جا بود) كه ترسيدم اگر اسلام و اهلش را ياري نكنم، شاهد نابودي و شكاف در اسلام باشم كه مصيبت آن براي من از رها ساختن خلافت و حكومت بر شما بزرگ‌تر بود؛ چرا كه اين بهره دوران كوتاه زندگي دنيا است كه زايل و تمام مي‌شود. همان طور كه «سراب» تمام مي‌شود و يا همچون ابرهايي كه از هم مي‌پاشند. پس براي دفع اين حوادث به پا خاستم تا باطل از ميان رفت و نابود شد و دين پا برجا و محكم گرديد». 📚نهج البلاغه نامه 62 اين نامه به روشني بيان مي‌كند كه امام در عين انتقاد از خلافت، براي صيانت اسلام تا آنجا كه امكان داشت با آنان همكاري کرد و معضلات علمي و سياسي آنان را به نحو احسن، حل و فصل نمود. 📚راهنمای حقیقت،ص647
📢 ادامه... 🔥افسانهٔ خواستگاری امام علی (ع) از دختر ابوجهل🔥 http://l1l.ir/arei1 1⃣ این روایات را چه کسی نقل کرده است؟ 💥امام علی (ع) : إِذَا حَدَّثْتُمْ بِحَدِيثٍ، فَأَسْنِدُوهُ إِلَى الَّذِي حَدَّثَكُمْ، فَإِنْ كَانَ حَقّاً فَلَكُمْ، وَإِنْ كَانَ كَذِباً فَعَلَيْهِ هنگامی که حدیثی را نقل می کنید آن را به کسی که آن را روایت نموده نسبت دهید که اگر درست باشد به سود شماست و اگر باشد به زیان راوی است. 📚روضه المتقین، ج ١، ص ٢٧ https://goo.gl/YQBT4X 2⃣ بررسی سند روایت : حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ وَ زِيَادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالا َ... https://goo.gl/Bk3A6m 💢 آیت الله ذهنی، مترجم و شارح کتاب علل الشرایع، در مورد این روایت :👇 قسمت اول این حدیث با این مضمون از احادیث اهل سنت است و آنها این جریان را در بسیاری از کتابهای حدیثی خود حتی در بعضی صحاح آورده اند ولی در کتب حدیثی شیعه با جستجوی فراوانی که کردیم در جای دیگری جز این کتاب آن را نیافتیم و حتی خود شیخ صدوق این حدیث را در کتابهای حدیثی دیگرش نقل نکرده است. البته این حدیث به نقل از همین کتاب ( علل الشرائع ) در کتاب بحار جلد ۴۳ صفحه ٢۰۱ نیز امده است . با توجه به شرح حال راویانی که شیخ صدوق این حدیث را از آنان نقل کرده، این می باشد 👇 چون أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى که این حدیث را نقل کرده، مجهول است. 📚معجم رجال الحدیث، ج ٣، ص ١٢٢ 👇 https://goo.gl/PRbhHL و از آن گذشته در طریق شیخ صدوق به عمرو بن مقدام، شخصی به نام حکم بن مسکین قرار دارد که البته نام او در اینجا نیامده و او نیز توثیق نشده است. و طریق صدوق به عمرو بن مقدام ضعیف است. 📚 معجم رجال الحدیث، ج ١۴، ص ٨٢ 👇 https://goo.gl/gTw3mg و نام زِيَادِ بْنِ عَبْدِ اللَّه که یکی از راویان حدیث است در هیچ کتاب رجالی عنوان نشده است. 🔥 👈 حدیثی که سندش چنین باشد، از درجه اعتبار است. 🔥 👈 و اما از نظر مضمون نیز این حدیث اعتباری ندارد و آن از شأن پیامبر و علی و فاطمه به دور است و مرحوم سید مرتضی آن را خبری باطل و مجهول دانسته و گفته است: کسانی که آن را کرده اند دشمنان علی (ع) و اهل بیت بوده اند، سپس به تفصیل به رد آن پرداخته است. 📚 تنزیه الأنبیاء ص ٢١٨ 👇 https://goo.gl/1is5bc و نیز سید بحر العلوم طی اشعاری، این جریان را باطل دانسته و جاعلان آن را متهم کرده است 📚 مقدمهٔ الفوائد الرجالیه ج ١ ص ٨٨ https://goo.gl/arYZur 📚 : علل الشرائع، ترجمه ذهنى تهرانى، ج ۱، ص ۶٠۵، ۶٠٧ { اسکن کتاب 👇👇 http://l1l.ir/rtvi http://l1l.ir/arvi 3⃣ با این حالی که در خودِ این روایت، بر خلاف انتظار ناباوران 👈 قضیه تهمت خواستگاری ، و دروغشان بر ملا شد، طبق نظر علمای شیعه، اصلاً چنین موضوعی در زمان حیات حضرت فاطمه (س) مطرح نشد و از جعلیات است. علامه طباطبایی: روایت خواستگارى امیرالمؤمنین (ع) از دختر ابوجهل در زمان حیات فاطمه (س) قطعاً جعلی و دروغین است 📚 المیزان، ج ١۴، ص ٣٢٠ https://goo.gl/7FoVbo 4⃣ صرف وجود روایت در کتاب حدیثی دلیل بر صحت آن نیست و هدف ابتدایی از جمع آوری روایات، جلوگیری از محو و از بین رفتن منابع روایی است سپس باید هر روایتی به لحاظ و اعتبار سنجی شود تا صحت و سقم آن معلوم گردد. حتی نگارندگان کتب حدیثی با آنکه احادیث را خود گردآوری نمودند، در مواردی اخبار مذکور در کتب خود را نموده اند. 👇 ✔️ : نویسندهٔ همین کتاب⇐علل الشرایع یعنی شیخ صدوق، پس از نقل روایتی مشابه از امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) وجود هر گونه اختلافی را از سوی ایشان نفی می کند : ليس هذا الخبر عندي بمعتمد و لا هو لي بمعتقد في هذه... این روایت نزد من مورد اعتماد نيست و به آن اعتقادی ندارم... 📚 علل الشرائع، ج ١، ص ١۵۶ https://goo.gl/UVxUcc 5⃣ حضرت فاطمه (س) در روزهای پایانی عمرش به حضرت علی (ع) فرمود: « يَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِي كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي فَقَالَ ع مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ اللَّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَكِ بِمُخَالَفَتِي... ای پسر عمو! در اين مدّتى كه با من معاشرت داشتى، دروغ و خيانت و مخالفتى از من نديدی. حضرت علی (ع) فرمود: ابدا ! به خداوند پناه می برم! تو به وجود خداوند داناترى و نيكوكارتر و پرهيزكارتر و گرامی تر و از خدا بیمناک تر از آنى كه مخالفتی کرده باشی 📚 بحار الأنوار، ج ۴٣، ص ١٩١ https://goo.gl/6zDnec
🌺بسمه تعالی🌺 ✅✅✅معاویه ستمگر و جهنمی است. . . ✅وقتی حضرت عمار بن یاسر رضوان الله تعالی علیه در جنگ صفین به شهادت رسیدند عمرو بن عاص نزد معاویه میرود و با ناراحتی میگوید عمار کشته شد و من از رسول الله ص شنیدن که گروه قاتل عمار جهنمی هستند!!! 💠احمد بن حنبل در مسندش مى‌نويسد: . . 🔴محَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ حَزْمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ لَمَّا قُتِلَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ دَخَلَ عَمْرُو بْنُ حَزْمٍ عَلَى عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ فَقَالَ قُتِلَ عَمَّارٌ وَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ فَقَامَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ فَزِعًا يُرَجِّعُ حَتَّى دَخَلَ عَلَى مُعَاوِيَةَ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ مَا شَأْنُكَ قَالَ قُتِلَ عَمَّارٌ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ قَدْ قُتِلَ عَمَّارٌ فَمَاذَا قَالَ عَمْرٌو سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ دُحِضْتَ فِي بَوْلِكَ أَوَنَحْنُ قَتَلْنَاهُ إِنَّمَا قَتَلَهُ عَلِيٌّ وَأَصْحَابُهُ جَاءُوا بِهِ حَتَّى أَلْقَوْهُ بَيْنَ رِمَاحِنَا أَوْ قَالَ بَيْنَ سُيُوفِنَا. . . 🔵ابو بكر بن محمد بن عمرو بن حزم از پدرش نقل مى‌كند كه گفت: هنگامى كه عمار ياسر به شهادت رسيد، عمرو بن حزم نزد عمرو عاص رفت و گفت: عمار كشته شد، رسول خدا صلى الله عليه وآله فرموده است: گروه ستمگر، عمار را مى‌كشند، عمرو عاص ناراحت شد و جمله «لا حول ولا قوة الا بالله» را مى‌گفت تا نزد معاويه رفت،‌ معاويه پرسيد: چه شده است؟ گفت: عمار كشته شده است. معاويه گفت:‌ كشته شد كه شد، حالا چه شده است؟ عمرو گفت: از رسول خدا صلى الله عليه وآله شنيدم كه مى‌فرمود: عمار را گروه باغى وستمگر خواهد كشت،معاويه گفت: مگر ما او را كشته‌ايم، عمار را علي و يارانش كشتند كه او را همراه خويش وادار به جنگ كردند و او را بين نيزه‌ها و شمشيرهاى ما قرار دادند‼️ 📚مسند احمد جلد 4 صفحه 199 ‼️بنابراین قاتل حضرت عمار علیه السلام باغی و ستمگر است و معاویه برای فرار از این قضیه میگوید مگر ما عمار را کشتیم ‼️بلکه علی (علیه السلام) عمار را کشت که او را همراه خود به جنگ اورد و بین شمشیر های ما قرار داد.‼️ ✅اما پاسخ مولا علی علیه السلام و جواب کوبنده ای که به معاویه میدهند 💠مناوى به نقل از قرطبى مى‌نويسد: 🔴وهذا الحديث أثبت الأحاديث وأصحّها، ولمّا لم يقدر معاوية على إنكاره قال: إنّما قتله من أخرجه، فأجابه عليّ بأنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم إذن قتل حمزة حين أخرجه . . ✔️قال ابن دحية: وهذا من على إلزام مفحم الذي لا جواب عنه، وحجّة لا اعتراض عليها. . . 🔵ترجمه : اين حديث از محكم‌ترين و صحيح‌ترين احاديث است و چون معاويه قدرت بر انكارش نداشت، گفت: عمار را كسى كشت كه او را همراه خود آورده است و لذا علي (ع) در پاسخش فرمود: پس بنابراين حمزه را هم در جنگ احد پيامبر كشته است؛ چون آن حضرت بود كه حمزه را همراه خودش آورده بود✔️ 🔴ابن دحيه مى‌گويد: اين پاسخ علي چنان كوبنده است كه حرفى براى گفتن باقى نمى‌گذارد ودليلى است كه انتقادى بر آن نيست. 📚فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج 6، ص 366 💯بنابراین خال المومنین اهلسنت و صحابه بزرگ از نظر اهلسنت معاویه بن ابی سفیان طبق سخن پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ،ستمگر است❗️ ✅همچنین در همان فیض القدیر امده است که عالم اهلسنت میگوید منظور از فرقه ی ستمگر،معاویه و قومش است!!! . . 🔴(ﺗﻘﺘﻠﻪ ﺍﻟﻔﺌﺔ ﺍﻟﺒﺎﻏﻴﺔ) ﻗﺎﻝ ﺍﻟﻘﺎﺿﻲ ﻓﻲ ﺷﺮﺡ ﺍﻟﻤﺼﺎﺑﻴﺢ ﻳﺮﻳﺪ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﺔ ﻭﻗﻮﻣﻪ ﺍﻩ ﻭﻫﺬﺍ ﺻﺮﻳﺢ ﻓﻲ ﺑﻐﻲ ﻃﺎﺋﻔﺔ ﻣﻌﺎﻭﻳﺔ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﻗﺘﻠﻮﺍ ﻋﻤﺎﺭﺍ ﻓﻲ ﻭﻗﻌﺔ ﺻﻔﻴﻦ ﻭﺃﻥ ﺍﻟﺤﻖ ﻣﻊ ﻋﻠﻲ. 🔵(او را گروهی ستمگر می کشند قاضی در شرح مصابیح گفته است منظور معاویه و قومش است و این در ستمگری گروه معاویه صریح است که عمار را در جنگ صفین کشتند و حق با حضرت علی علیه السلام بود✔️
سؤال چگونه ما منكر ولايت حضرت على(علیه السلام) مى شويم و حال آنكه علماى احناف همچون حاكم حسكانى مى گويد: اولى الأمر حضرت على(علیه السلام)است؟ «اولى الأمر هو علّي الذي ولاه اللّه بعد محمد ـ صلى الله عليه و سلّم ـ في حياته حين خلفه رسول اللّه بالمدينة» (شواهد التنزيل،ج 2،ص 190.)
💠 دشمنی با علی، دشمنی با خدا💠 ... ابوذر می گوید آیه«هذان خصمان اختصموا فی ربّهم »؛ اینها دو دشمن بودند که در راه خدا با هم عداوت و دشمنی می نمودند»، دربارة سه نفر مؤمن خالص و سه نفر کافر ازگروه قریش نازل گردید که این شش تن در جبهة مقابل با هم مبارزه می کردند: علی، حمزه و عبیدة بن حارث در جبهة توحید، شیبه، عتبه و ولید در جبهة شرک و بت پرستی. بارقیس از امیرمؤمنان نقل می کند که آیة فوق دربارة ما نازل گردیده است. 📚 منابع 1⃣صحیح بخاری, ج5, باب قتل ابی جهل 2⃣ ج6 , تفسیر سورة الحج, ح 3747, 3751, 3750.
🌀🌀🌀🌀🌀🌀 📝 موضوع:اثبات خلافت امیرالمومنین علی علیه الاسلام قسمت اول 1⃣ 📜حدیث یوم الدار (یوم الانذار) : 🔸🔶از مهم ترین دلایل خلافت امیرالمومنین علیه السلام که به حد تواتر از شیعه و سنی روایت شده حدیث"یوم الدار"یا"یوم الانذار" است که پیامبر صلی الله علیه وآله در آن به روشنی بر خلافت و امامت امیرالمومنین علیه السلام تصریح نموده و در تمام دوران رسالت آن حضرت نه تنها دلیلی بر نقض آن وارد نگردیده بلکه با اشارات و تصریحات متعدد مورد تاکید قرار گرفته است. 🔷ماجرا از این قرار است که در روزهای آغازین بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله این آیه بر حضرت صلی الله علیه و آله نازل گردید؛ ⚜"ای پیامبر خویشاوندان نزدیک خود را انذار کن. (شعراء/ ۲۱۴)⚜ 🔶پس از نزول این آیه پیامبر صلی الله علیه وآله ماموریت یافت تا خویشاوندان نزدیک خود را گرد آورده رسالت خویش را با آنان در میان گذارده و وصی و جانشین خود را نیز مشخص سازد. آن حضرت قوم خود را که حدود چهل تن از مردان قریش از جمله ⬅️ عموها:ابوطالب، حمزه، عباس، ابولهب و فرزندان عبدالمطلب بودند را به خانه عموی خود ابوطالب علیه السلام دعوت کرد. 🔷از امیرالمومنین علی علیه السلام روایت شده است که: هنگامی که این آیه شریفه ⚜"وانذر عشیرتک الاقربین"(شعراء ۲۱۴)⚜نازل شد، پیامبر صلی الله علیه وآله مرا فراخواند و فرمود: یاعلی خداوند مرا مامور ساخته تا نزدیکان و اقوام خود را انذار داده و به دین اسلام دعوت نمایم .... 🔶تا انجا که میفرماید : پیامبر صلی الله علیه وآله خطاب به آنان فرمود:چه کسی از میان شما حاضر است تا مرا در رسالت یاری کند تا برادر ،وصی و جانشین من گردد؟ هیچ یک از قوم پیامبر صلی الله علیه و آله پاسخ مثبت نداد.من که جوانترین آنان بودم ، برخاسته و گفتم؛ ای پیامبر خدا صلی الله علیه وآله من حاضرم 🔷پیامبر صلی الله علیه وآله دست بر گردن من گذارد و فرمود این علی علیه السلام، برادر، وصی و جانشین من در میان شماست.مردان قریش این کار را به خنده و تمسخر گرفتند و به پدرم ابوطالب علیه السلام گفتند:این شخص به تو دستور میدهد از فرزند خردسالت فرمان ببری. (۱) 🔴 *قسمتهای از متن رابه دلیل اختصار در کلام نیاوردیم و به جان مطلب اشاره نمودیم* 🔶به جهت اهمیت و جایگاه ویژه ای که این حدیث در اثبات امامت امیرالمومنین علی علیه السلام دارد ابن تیمیه تلاش نموده تا گاهی با اشکال در سند، گاه با اشکال در متن و گاه با اشکال در مدلول و معنای آن به شکلی این حدیث را زیر سوال برده و دلالت آن را مخدوش سازد. گروه زیادی از عالمان اهل سنت سند حدیث یوم الدار را تصحیح نموده اند که بعنوان نمونه تعدادی را نام میبریم؛⬇️⬇️⬇️ 1-تهذیب الکمال للمزی جلد ۲۵ صفحه ۱۰۰ 2-تهذیب التهذیب لابن حجر جلد ۴ صفحه ۱۳۵ 3-سیر اعلام النبلاء للذهبی جلد ۷ صفحه ۳۳ 4-لسان المیزان لابن حجر جلد ۴ صفحه ۴۲ 5-الکامل فی الضعفاءلابن عدی جلد ۵ صفحه ۳۲۷ 6-تهذیب الکمال للمزی جلد ۲۸ صفحه ۵۷۰ 7-تهذیب التهذیب لابن حجر جلد ۵ صفحه ۱۵۸ 8-ابن جریر طبری طبق نقل متقی هندی در کنزالعمال جلد ۱۳ صفحه ۱۲۸ حدیث ۳۶۴۰۸ 9-هیثمی در مجمع الزوائد جلد ۸ صفحه ۳۰۲ 10-ابو جعفر اسکافی به نقل از ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه جلد ۱۳ صفحه ۲۴۳ 11-حاکم نیشابوری در مستدرک جلد ۳ صفحه ۱۳۲ 12-ذهبی در تلخیص مستدرک حاکم در حدیثی طولانی... 13-شهاب خفاجی در شرحش بر کتاب الشفاء از قاضی عیاض -نسیم الریاض جلد ۳ صفحه ۳۵ 14-آمدن حدیث یوم الدار در کتاب "المختاره" اثر ضیاءالدین مقدسی که خود را ملزم به نقل روایات صحیح و معتبر دانسته گواه دیگری است بر صحت و غیر قابل خدشه بودن سند این روایت. ✅بنابراین این حدیث از نظر سندی هیچ اشکالی ندارد و از نظر دلالی هم به وضوح بر اخوت، وصایت و خلافت امیرالمومنین علی علیه السلام دلالت دارد. 🌀🌀🌀🌀🌀🌀 📚 منابع از کتب اهل سنت: 1-تاریخ الطبری جلد ۱ صفحه ۵۴۲ 2-جامع البیان عن تاویل آیات القرآن جلد ۱۹ صفحه ۱۲۱ 3- تفسیر البغوی جلد ۳ صفحه ۴۰۰ 4-تاریخ مدینه دمشق و ذکر فضلها و تسمیه من حلها من الاماثل جلد ۶۷ صفحه ۱۶۳ 5-الوفا باحوال المصطفی جلد ۱ صفحه ۱۸۳ 6-شرح نهج البلاغه جلد ۱۳ صفحه ۱۲۶ 7-تفسیر الخازن جلد ۵ صفحه ۱۲۷ 8- المختصر فی اخبار البشر جلد ۱ صفحه ۷۶ 9-تاریخ ابن الوردیج جلد ۱ صفحه ۹۹ 10-اللباب فی علوم الکتاب جلد ۱۵ صفحه ۹۳ 11-کنزالعمال جلد ۱۳ صفحه ۵۸
🌀🌀🌀🌀🌀 🍃فضیلت امیرالمومنین علیه السلام در کتب اهل سنت 🍃 💢پیامبر صلی الله علیه و آله دست بر دوش علی علیه السلام گذارده بود با صدای بلند فرمود: ⚜هذا امام البرره، قاتل الفجره، منصور من نصره، مخذول من خذله⚜ این امام نیکان،کشنده بدان و فاجران است، کسی که یاریش کند پیروز و آنکه خوارش نماید مخذول خواهد بود. 📗حاکم در صفحه 129 جزء 3 مستدرک از جابر نقل کرده سپس گفته سند این حدیث صحیح است. 📘این همان حدیث کنز العمال در صفحه 153 جزء 6 می باشد و ثعلبی آنرا از ابوذر در تفسیر کبیر خود و در تفسیر آیه ولایت نقل نموده است.
🌀🌀🌀🌀🌀 💢علی آشناترین مردم به قضاوت💢 ✳️ بخاری در صحیح خود از ابن عباس نقل می کند👈 که عمربن خطاب می گفت: «آشناترین ما به قضاوت علی بن ابی طالب است». 💠این جمله که دربارة علی(ع) از خلیفة دوم نقل گردیده و این مقام که مورد اعتراف خلیفه قرار گرفته است از خود او نیست بلکه مطلبی است که رسول خدا(ص) بارها آن را گوشزد فرموده و با این عبارت ها علی را گاهی آشناترین اصحاب و زمانی آشناترین تمام امت به علم قضاوت معرفی کرده است:⚜«أقضاهم علیٌّ»⚜ و ⚜«أقضاها علیٌّ»⚜ 🔶روشن است که مسئله قضاوت علاوه بر تقوا و پرهیزکاری بیشتر، اطلاعات وسیعی نیاز دارد که بدون آشنایی با آن علوم قضاوت صحیح امکان پذیر نیست. 🔷بنابراین آشنا بودن علی به علم قضاوت که مورد تأیید رسول خدا واقع گردیده به منزله آشنا بودن علی به علوم و دانش های فراوان است و جملة 🌟«علیّ أقضاهم»🌟 به جای 🌟«علی أعلمهم و أتقاهم و ...»🌟 به کار رفته است. 📚منابع از کتب اهل سنت ۱-صحیح بخاری، ج4 ۲- کتاب باب مناقب علی بن ابی طالب؛ همان ج1 ۳-کتاب الصلاه ، باب نوم الرجل فی المسجد؛ ج4 ۴-کتاب الادب، باب التکنّی بابی تراب ؛ ج 8 ۵-کتاب الاستئذان، باب القائله فی المسجد ۶-صحیح مسلم، ج7 ۷-کتاب فضائل الصحابه، باب فضائل علی بن أبی طالب.