💢خارج از مدار اخلاق و انصاف
🔹بررسی واکنشهای رسانهای جریان سیاسی اصلاحطلب و حتی برخی چهرههای سیاسی دولت پیشین نشان میدهد، از منظر آنها دولت نه تنها اقدام مؤثری نداشته؛ بلکه در نقطه و مسیر صحیحی نیز قرار نگرفته است! از استثنائات که بگذریم، از نگاه نیروها و عناصر مؤثر سیاسی و رسانههای منسوب به این جریان بدیهیترین رخدادهای مثبت نیز تفسیر منفی شده یا آنکه دیده نشده است.
🔸هر چند سیاهنمایی کم و بیش در همه دورهها مشاهده شده است، اما ندیدن یا تحریف وقایع مثبت در عرصه منافع ملی اتفاق عجیب و نادری است که از سوی این طیف سیاسی صورت میگیرد. در دنیایی که منطقهگرایی ترتیبات جدیدی را در عرصه مناسبات و معادلات جهانی به وجود آورده است، حتماً عضویت ایران در #شانگهای باید عکسالعمل مثبت همه را در پی داشته باشد؛ اما معالاسف اینگونه نیست.
🔹فرض کنید ورود ایران به این پیمان منطقهای چون ماهیت سیاسی و شرقی دارد، موافق با طبع برخی در داخل کشور نیست؛ اما #بریکس که ایران به عضویت آن درآمد، یک پیمان اقتصادی و فراقارهای است و خبر این رخداد باید به شکل مثبت در جامعه خود را نشان دهد که باز چنین اتفاقی در آن رسانههای خاص نمیافتد.
🔸از همه اینها هم بگذریم؛ فاز 11 که شاهکار طراحی، مهندسی و اجرای ایرانی است و در دولت کنونی تکمیل و افتتاح میشود، در فردای افتتاح، 6 روزنامه اصلاحطلب حتی در حد یک کلمه نیز به آن اشاره نمیکنند! این نحوه مواجهه با اتفاقات مثبت کشور از سوی بخشی از یک جریان سیاسی منحصر به حال حاضر نیست.
🔹برای نمونه، اهالی رسانه 25 فروردین 1387 را به یاد دارند. روزی که قرار بود رئیسجمهور وقت بعد از خبر ساعت 21 بهطور زنده با مردم سخن بگوید؛ اما در آخرین لحظات و به دلایلی این مصاحبه انجام نشد، فردای آن شب، یعنی روز 26 فروردین دو روزنامه مدعی اصلاحطلبی این مصاحبه انجام نشده را نقد کردند! در واقع این دو روزنامه بدون اینکه منتظر پخش این برنامه بمانند و پس از شنیدن سخنان رئیسجمهور نظرات خود را بیان کنند، انتقادات صوری خود را منتشر کردند. این ماجرای به ظاهر خندهآور، نشانه تلخ سیاستورزی خارج از مدار اخلاق و انصاف است. این یعنی یک جریان سیاسی«بای نحو کان» باید قدرت را به دست گیرد.
🔸برآیند همین خصلتهاست که عناصر و گروههای مؤثر جریان سیاسی اصلاحطلب حاضر نیستند نتیجه #انتخابات سال 1388 را بپذیرند. حتی حاضر نیستند برای حل مسئله به قانون نیز تن بدهند و عجیبتر آنکه فرمان به تجمعات و آشوبهای خیابانی صادر میکنند. به نظر میرسد این میل به قدرت بدون در نظر گرفتن اخلاق و انصاف هم زیست قانونی یک جریان سیاسی و هم #منافع_ملی یک کشور را به مخاطره میافکند که باید برای رهایی از این آفت فکری کرد و طرحی درانداخت.
✍🏻غضنفری
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
نماز فارسی.pdf
1.86M
#سؤالات_و_شبهات
🌗 چرا نماز را فارسي نخوانیم؟
✍ دكتر محمد جواد شريعت
🔻سال يكهزار و سيصد و سي و دو شمسي بود. من و عدهاي از جوانان پرشور آن روزگار پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره به اين نتيجه رسيده بوديم كه چه دليلي وجود دارد كه ما نماز را به عربي بخوانيم؟ چرا نماز را به زبان فارسي نخوانيم؟ و عاقبت تصميم گرفتيم كه نماز را به فارسي بخوانيم و همينكار را هم كرديم.
والدين ما، كمكم از اين موضوع آگاهي يافتند و به فكر چاره افتادند. آنها هم پس از تبادل نظر با يكديگر تصميم گرفتند كه اول خود با نصيحت كردن ما را از اين كار باز دارند و اگر مؤثر نبود راه ديگري برگزينند. چون پند دادن آنها مؤثر نيفتاد ما را نزد يكي از روحانيون آن زمان بردند. آن روحاني وقتي فهميد ما به زبان فارسي نماز ميخوانيم به طرز اهانت آميزي، ما را كافر و نجس خواند و اين عمل او ما را در كارمان راسختر ساخت.
🕋 عاقبت پدر يكي از ما پيشنهاد داد كه ما را محضر آيت الله حاج آقا رحيم ارباب ببرند. اين فكر مورد تأييد قرار گرفت. روزي آنها نزد ايشان ميروند و موضوع را درميان ميگذارند. ايشان دستور ميدهد كه در وقت معيني ما را خدمت ايشان راهنمائي كنند.
❇️ ادامه مطلب در فایل pdf
📚منبع: نشریه معارف 67.
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
🌁 عکس نوشت
💎 زندگی به سبک شهدا
🥀 «یا حسین»، اولین کلمه پس از 15 روز بیهوشی
▪️شهید حسین قلی پوراسحاق
از رزمندگان گردان حمزه سیدالشهداء(عليهالسلام)
➖پانزده روز بود که بیهوش افتاده بود روی تخت.
گفتند به هوش اومده خودتون رو برسونید.
▫️با پدرش رفتیم بیمارستان. انگار داشت اشاره میکرد. تشنه بود.
▪️ آب که به لبش رسید حالش عوض شد. شاید یاد تشنگی امام حسین (عليهالسلام) افتاده بود.
شروع کرد به یا حسین(عليهالسلام) گفتن.
🔸بعد از 15 روز بیهوشی این اولین کلمهای بود که به زبون آورد. هنوز داشت یا حسین (عليهالسلام) میگفت که شهید شد ... .
🎙راوی: مادر شهید
#عکس_نوشت
#سبک_زندگی
⛱با حقیق همراه باشید
🏴@haqiq_center
هدایت شده از حقیق
29.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کاری از مرکز فضای مجازی #حقیق
📽 مجموعه کلیپ
➖هزینه فایده مقاومت و سازش
🎞 قسمت اول: گفتمان انقلاب اسلامی
🎙دکتر محمدی
#مقاومت
#سازش
#ویدئو_موشن
⛱با حقیق همراه باشید
🔻 @haqiq_center
♨️ ۲۵ شهریور که خبری نشد...
بریم خودمون رو برای قیام بزرگ ۳۵ شهریور آماده کنیم :))
❌ قطعا جمهوری اسلامی ۳۵ شهریور را نخواهد دید
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
#یادداشت_سیاسی
♨️ فمینیسم؛ رویای براندازی نظام با لعاب زن ستیزی(1)
✍️#محمدصادق_خرسند
🔖 فمينيستهاي سياسي معتقدند رسيدن زنان به حقوق خود جز از طريق مبارزه با دولتها امکانپذير نيست، بنابراين، آزادي زنان امري سياسي است. باتوجهبه اين پيشفرض اساسي، از نگاه فمينيستهاي سياسي ايراني نيز مبارزه با نظام جمهوري اسلامي در جهت تغيير آن تنها راهکار رهايي زنان در ايران از فرودستي و رسيدن به آزادي و برابري است. در اين ديدگاه، دين اسلام از جمله عواملي دانسته ميشود که مردسالاري و جنسيتگرايي را نهادينه ميکند و، بهطور کلي، سبب تقويت انقياد و تبعيض ميشود. ازاينرو، فمينيستهاي سياسي معتقدند که اسلام و فمينيسم قابل جمع نيستند و حکومت اسلامي ايران زنستيز دانسته ميشود و مبارزه با آن از مسائل عمده و عاجل جريان فمينيسم تلقي ميشود. ازاينرو، اين مانع بايد بهسرعت از ميان برود. حمايت گرايش سياسي جريان فمينيسم از همجنسگرايي نشان ميدهد اين گرايش نسبت به رعايت ارزشهاي اخلاقي بيتوجه است.
➖باید توجه داشت امروز بین این فمینیست ها و غربی ها در براندازی نظام جمهوری اسلامی اشتراک منافع دیده می شود و از این رو است که به محض شروع کوچک ترین اعتراضی، این فمینیست ها میدان دار آشوب می شوند؛ نمونه بازر آن مرگ مشکوک مهسا امینی است که میدان داری آشوب را جریان فمینسیت برعهده گرفته بود.
ادامه دارد...🔜
#فمینیسم
#فتنه
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
🔖 #رمان 📚
💓 #تا_پروانگی 🦋
8️⃣3️⃣#قسمت_سی_هشتم💌
ریحانه نفس عمیقی کشید و گفت:
_نمیتونم بهت بگم تو چه شرایطی بودم. نتونستم بمونم و صحبتای بعدیشون رو گوش بدم. مطمئن بودم که مادرم تنها رازدار زندگیمه و چیزی بروز نمیده... و البته میدونستمم که چقدر خانوادهی عمو رو همهجوره دوست داره و روشون حساب باز میکنه. یعنی این خواستگاری داغه روی دل بود فقط. چون بهرحال ما نمیگفتیم که اوضاع از چه قراره. از طرفی همون زنعمویی که با مهر میگفت منو دوست داره و میخواد عروسش بشم، اگر بو میبرد که تک پسرش هیچوقت بچهدار نمیشه اونوقت همینجوری باقی میموند؟
_یعنی خانمجان همونجا در دم گفت نه؟ حتی فکرم نکردین؟ آب پاکی رو ریختین رو دستشون؟
_نه. خانمجان بندهخدا، جا خورده بود و نمیدونست چیکار کنه که عاقلانه باشه. این بود که خواسته بود تا مثلا با من در میون بذاره. باقی سفرم فقط اشک و آه بود و حسرت. از زیر نگاههای سنگین زنعمو و عمو و حتی طاها فراری شده بودم. یه بارم که خیلی طاقم کم شد، طاها رو لعنت کردم که بچگی کرده. که اصلا چرا باید تو کربلا این قضیه رو باز میکردن؟ مگه من چندبار دیگه میتونستم بیام زیارت؟ دلم شکسته بود شکستهترم شد. موقع خداحافظی توی حرم امام حسین نذر کردم که همهچیز ختم به خیر بشه و یه روزی منم دلم از این غم رها بشه. البته اون نذر هیچوقت ادا نشد به هزار دلیل. تمام مسیر برگشت چشمم به جاده بود و نگران روزهای پیش رو بودم. زنعمو وقت خواسته بود برای جلسهی رسمی خواستگاری. خانمجان انگار مونده بود سر بدترین دوراهی عالم. دروغ چرا. از وقتی فهمیده بودم طاها بهم علاقه داره نمیتونستم نبینمش. نه اینکه به چشم ظاهر... منظورم اینکه نمیتونستم نادیده بگیرمش. هیچ بعید نبود که بعد از اون بتونم با کسی ازدواج کنم که همهچی تموم باشه، درحالیکه طاها بود. دانشجوی ترم آخر بود و عمو همهجوره کسب و کارش رو براش راه انداخته و ساپورتش میکرد. خانوادش آشنا بودن و من از خدام بود برم توی خونهی کسی که بعد از بابام، سایهی بالا سرمون شده بود. اما...
_اما عیب و ایرادی که مهر کرده بودن رو پیشونیت و راستگوییتون، شد بلای جونت نه؟
_دقیقا. به خانمجان گفتم اعصاب خودت رو خورد نکن. باهاشون برای آخر هفته قرار بذار. میدونی چی گفت؟ براق شد بهم و زد به صورتش و گفت:" از تو توقع نداشتم ریحانه جان! تو دختر دستهی گل منی؛ اما مادر نمیشه منکر مشکلت بشیم. عموت بنده خدا از دار دنیا همین یه پسر رو داره، درسته دخترم دارهها اما نوهی پسری داستانش فرق داره جونم. ما فامیلیم. اگرم الان چیزی نگیم، بعدا که معلوم شد، همه میفهمن چجوری تف تو یقهی خودمون انداختیم. من اونوقت چجوری سرمو بگیرم بالا جلوی سادات؟ به اون خدا که خودش شاهده، دل به دلم نیست که اصلا باید چیکار کنم؛ منم دوست دارم یه جوان رشید مثل طاها دامادم بشه، ولی...
ناراحت نشدم از چیزایی که میشنیدم ترانه. هیچکسی تقصیر نداشت. تقدیر و پیشونی نوشت من مشکل داشت.
_ریحان. ناراحت نشی خواهر ولی میشه بپرسم چرا و چجوری فهمیدی که بچهدار نمیشی؟
_مفصله. هرچند، حالا که میبینی سرنوشتم عوض شده. یعنی از وقتی برگهی آزمایش توی آزمایشگاه رو دادن دستم، مطمئن شدم که نمیشه به جنگ با تقدیر رفت.
_عجب! خانمجان، فکر میکرد میخوای طاها رو دور بزنی که قرار خواستگاری گذاشتی؟
_نه. میترسید بچگی کنم و از روی خام بودن عاشق بشم و بیفتم به تب تندی که زود به عرق میشینه. ولی من تا ته این ماجرا رو خونده بودم. نمیخواستم بیعقلی کنم. بخاطر همینم روی حرفم موندم. اصرار کردم که هروقت زنعمو زنگ زد باهاش قرار بذار، بقیهی چیزا با من. خانمجان تا دم در اتاق دنبالم اومد و گفت:
_اگه دلت خواست به منم بگو چی تو سرت میگذره.
_میخوام خودم با طاها حرف بزنم.
جیغ خفیفی کشید و گفت:
_خاکبهسرم. دیوونه شدی دختر؟
نگاهم افتاد به چینهای روی پیشونی مهربونش. با آرامش دستش رو گرفتم و بوسیدم:
_خیالت راحت خانمجان، کاری نمیکنم که خجالت زده بشی.
و وقتی نگرانیش رو دیدم توی تصمیمم قاطعتر شدم
ادامه_دارد... 🔜
#تیموری ✍️
#داستان_سریالی 📨
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
🌱 اندکی درنگ
تو نیز اگر میخفتی بهتر بود!
سعدی در یکی از خاطرات کودکی خود میگوید:
یاد دارم که در ایام کودکی، اهل عبادت بودم و شبها برمیخاستم و نماز میگزاردم و به زهد و تقوا، رغبت بسیار داشتم.
شبی در خدمت پدر (رحمة الله علیه) نشسته بودم و تمام شب چشم بر هم نگذاشتم و قرآن گرامی را بر کنار گرفته، میخواندم. در آن حال دیدم که همه آنان که گرد ما هستند، خوابیدهاند.
پدر را گفتم:
از اینان کسی سر برنمیدارد که نمازی بخواند. خواب غفلت، چنان اینان را برده است که گویی نخفتهاند، بلکه مردهاند.
پدر گفت:
تو نیز اگر میخفتی، بهتر از آن بود که در پوستین خلق افتی و عیب آنان گویی و بر خود ببالی!
📖گلستان سعدی/باب دوم
#درنگ
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
هدایت شده از حقیق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 چرا آموزشهای دینی در مدرسه و دانشگاه باعث دینگریزی میشود؟
🔻دو اشکال اساسی ما در شیوۀ آموزش دین
🔻روش صحیح آموزش دین چیست؟
👈 کیفیت بهتر + متن
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
🔴 مرتیکهی بیسواد نباشیم!
🔴 چند خط در باب #سواد_رسانه، نیاز برجستهی این روزها ...
شاید امروز بعد از گذشت یکسال از فوت مهسا امینی بتوان راحتتر این حرفها را زد. این چند خط و توصیههای پایانی را با دقت بخوانید؛
رابرت مرداک، صاحب امپراتوری رسانهای (صدها رسانه اعم از شبکههای تلویزیونی، روزنامه و ...) یک زمان گفته بود:
«اگر من اعلام کنم که رئیسجمهور آمریکا مُرد، برای رئیسجمهور خیلی زمان میبرد تا ثابت کند زنده است!» و این یک نشانه مهم از قدرت رسانهها در عصر حاضر است. اتفاقی که در یک سال گذشته به وضوح بر همهی ما ایرانیان ثابت شد. (هر چند در سازماندهی میدان تغییراتی که باید را ایجاد نکردیم و کماکان رسانه را پیوست دانستیم!)
از قضا خیلی از ما فهمیدیم در سواد رسانه بسیار ضعف داریم و باید آن را در خودمان تقویت کنیم. شاید برای شروع دو اقدام زیر بتواند موثر باشد:
۱. رژیم مصرف رسانهای برای خودمان طراحی کنیم.
ما باید به اینکه چه میزان اطلاعاتمان را از کدام رسانه میگیریم، حساس باشیم. کسانی که سواد رسانهای دارند، رژیم مصرف متعادلی دارند و از منابع و رسانههای مختلف به میزان مشخصی اطلاعات میگیرند. آنها رنگینکمان رسانهای دارند. اگر رژیم مصرف رسانهای به درستی طراحی نشود، در فضای اشباع رسانهای و بمباران اطلاعاتی خفه خواهیم شد!
۲. از گوش منفعل به سمت ذهن منتقد حرکت کنیم.
عمدهی رسانهها هدفشان حقیقت نیست! بلکه خدمت به گروه، اندیشه یا طبقه
خاصی است! لذا باید با دید انتقادی بخوانیم و تماشا کنیم. برای تبدیل شدن به خواننده و تماشاگر منتقد، همیشه میتوانیم این سه سؤال را از خودمان بپرسیم:
👈 چه کسی این پیام را خلق کرده و چرا این پیام ارسال شده؟ (هدف او چه بوده است؟)
👈 چه ارزشها و دیدگاههایی را در این پیام به صورت پنهان جاسازی و تبلیغ کرده؟
👈 احتمالاً چه بخشهایی از واقعیت حذف شده و چه بخشهایی از واقعیت برجستهسازی شده؟
یکی از اساتید اینجا یک تعبیر جالب در مورد سواد رسانهای داشت. میگفت:
«فراموش نکنیم سواد رسانهای یکی از مهمترین تفاوتهای یک #فرد_فرهیخته و یک #فرد_تحصیلکرده است. شما میتوانید فوق دکتری از هاروارد داشته باشید، اما یک مرتیکهی بیسواد باشید!!
#کثیری
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
هدایت شده از حقیق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 کاری از مرکز فضای مجازی #حقیق
📽 مجموعه کلیپ
➖هزینه فایده مقاومت و سازش
🎞 قسمت دوم
🎙دکتر محمدی
#مقاومت
#سازش
#ویدئو_موشن
⛱با حقیق همراه باشید
🔻 @haqiq_center
۱۷ شهریور ۱۴۰۲ - طرحی برای فردا ۱۴۰۲ _ شبکه 1 - ۱۷ شهریور ماه ۱۴۰۲.mp3
24.54M
📌 دیکتاتوری و کودتا، سیاست انگلیس در ایران
(از "اشغال" تا "اغتشاش"، "لندن" جنایت می کند)
🎙 رحیم پور ازغدی
سالگرد دومین کودتای انگلیس در ایران، یادمان شهادت رئیس علی دلواری، روز مبارزه با استعمار انگلیس، ۱۴۰۲
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
🔖 #رمان 📚
💓 #تا_پروانگی 🦋
9️⃣3️⃣#قسمت_سی_نهم💌
کنار دیوار ایستاده بودم و گوشهی چادرم رو مدام مچاله میکردم و باز میکردم. پر بودم از استرس. هنوز نمیدونستم کاری که میخوام بکنم درسته یا غلط. مطمئن بودم پشیمون میشم اما خب باید وجدانم رو راحت میکردم. کلافه بودم، به ساعت مچیم نگاه کردم. ظهر بود و صدای اذان چند دقیقهای میشد که قطع شده بود... میدونستم عمو حالا رفته مسجد و بعدم میره خونه برای ناهار و چرت بعدازظهرش. با قدمهای کوتاه و لرزون راه افتادم سمت مغازه. توی نظر اول کسی رو ندیدم اما خوب که گوش دادم صدای طاها رو شنیدم. گوشهی سمت راست مغازه، پشت یه دیوار پیشساخته، سجاده پهن کرده بود. انگار داشت دعای بعد نمازش رو میخوند. وقتی تو اون حالت دیدمش یه لحظه دلم لرزید. اما من ناقص بودم. باید تلقین میکردم تا واقعیت رو بپذیرم. مجبور بودم که با خیلی چیزا کنار بیام و از خیلی چیزا بگذرم.
روی صندلی چرم پایه کوتاه، کنار میز نشستم. چشم دوختم به کفشهای مشکیم. نفسهای آخرش بود. اما کجا دل و دماغ خرید داشتم من؟
خیلی تحت فشار بودم. هنوز هیچی نشده، بغض کرده بودم و منتظر یه تشر بودم. تا بشم ابر بهار و وسط مغازه، هایهای بزنم زیر گریه.
_شما کجا اینجا کجا ریحانه خانم؟
صدای پر از تعجبش رو که شنیدم سر بلند کردم. هیچوقت اینجوری با دقت نگاهش نکرده بودم. سنی نداشت اما خط اخم روی پیشونیش داشت عمیق میشد. موهایی که روی پیشونیش ریخته بود رو داد عقب و منتظر جوابم موند. عجلهای نداشتم چون آدم شجاعی نبودم.
آستین پیراهن آبی رنگش رو تا آرنج بالا زده بود و جانماز تا شده توی دستش بود. انگار از سکوتم بیشتر شک کرده بود که گفت:
_خیره ایشالا.
باید یه حرفی میزدم. دهن باز کردم و زیرلب سلام گفتم. نشست چند صندلی اون طرفتر و جواب داد:
_علیکسلام. اتفاقی افتاده؟
_اتفاق؟ نمیدونم...
_زنعمو خوبه؟ ترانه؟
_خوبن اما من... من باید باهات... باهاتون... حرف بزنم.
داشتم جون میکندم و بخاطرش از دست خودم کفری بودم. آروم یه جمله یا شاید آیه گفت و بعد شنیدم:
_گوشم با شماست.
کیفم رو باز کردم و قرآن کوچیکم رو گذاشتم روی میز.
_میشه قسم بخوری که هر چی شنیدی بین خودمون بمونه؟
چشماش چهارتا شده بود. اون موقع، عقلم نمیرسید کارم خوبه یا بد. فقط توقع داشتم چون دوستم داره، بیچون و چرا قبول کنه.
_نیازی به این کارا نیست دخترعمو. چشم بین خودمون میمونه.
_نه! اینجوری نمیشه. خیالم راحت نیست.
_مرده و قولش.
_اما...
_به من اعتماد نداری؟
_این روزا به هیچی اعتبار نیست...
طوری از روی صندلی بلند شد که دلم هری ریخت پایین.
ادامه_دارد... 🔜
#تیموری ✍️
#داستان_سریالی 📨
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
هدایت شده از حقیق
🌱 اندکی درنگ
➖ بیسوادی یعنی؛
شبکهی محبوب اجتماعی را که باز میکنی؛
تمام صفحات، پر باشد از
روزمرِگی آدمهای معروف
و مسخره بازی معروف نماها
نه از مطالب آموزشی خبری باشد،
نه از چهار کلام حرف حساب!
▪️ بیسوادی یعنی؛
توی صفحه و روی پروفایلت بنویسی؛
"به بهشت نمیروم اگر مادرم آن جا نباشد
و کمی آنطرف تر، مادرت از بی توجهیات
بغض کرده باشد
▫️ بیسوادی یعنی؛
مسیر تمام لباس فروشی
و آرایشگاههای شهر را از حفظ باشی،
اما حتی یک بار هم گذرت به
کتابفروشی نیفتاده باشد !
📌 این بی سوادی مدرن دارد فرهنگمان را
از ریشه می خشکانَد !
‼️حواسمان هست ؟!
#درنگ
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
🌁 مجموعه عکسنوشت
🌅 هیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة(4)
🏴▪️ آمریکای جهانخوار، بزرگترین دشمن اسلام و مسلمانان جهان میباشد.
#عکس_نوشت
⛱با حقیق همراه باشید
🏴@haqiq_center
#یادداشت_سیاسی
♨️ فمینیسم؛ رویای براندازی نظام با لعاب زن ستیزی(2)
✍️#محمدصادق_خرسند
🔖 يکي ديگر از فعاليتهاي جريان فمينيسم در ايران برپايي کمپينهايي عليه حجاب يا همراهي با آن کمپينها پس از فتنة سال 1388 که تاکنون ادامه پیدا کرده است. شادي صدر از جمله فعالان برجستة فمينسيت حامي و طراح يکي از اين کمپينها با نام «کمپين عليه حجاب» است. کمپين «نه به حجاب اجباري» يکي ديگر از کمپينهاي ضدّ حجاب است که فتنهگران سال 1388 فعال در خارج از کشور با همراهي جريان فمينيسم در سال 2012م/ 1391 ايجاد کردند. فعالان ضدّ انقلاب خارج از کشور، فعالان ضدّ دين مانند شاهين نجفي، چهرههاي غيرمسلمان و غيرايراني، فتنهگران سال 1388 مانند محسن کديور، علياکبر موسوي خوئيني: نمايندة اصلاحطلب مجلس ششم که اکنون در امريکا است، و حسن شريعتمداري: فرزند کاظم شريعتمداري از مخالفان امام خميني، از جمله حاميان اين کمپين هستند.
➖پس می بینیم فعالیت های این روزهای افراد یادشده بدون برنامه ریزی و سازماندهی قبلی نیست و مواضع آنان در آشوب های اخیر بعد از فوت مهسا امینی کاملاً سازماندهی شده و به قول رهبر انقلاب در راستای منافع قدرتهای مخالف ایران مستقل و قوی میباشد. در حقیقت مهسا امینی اسم رمز آشوب این گروهها است.
#فمینیسم
#فتنه
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
☘️ پله پله، آسمان تا آسمان
🔸در مسیر اولیای الهی، گاهی بارقهای نصیب انسان میشود که کار ره صد ساله را میکند.
🔸چه اینکه هریک از ما جدولی از بحر وجودیم و این جدول با لایروبی و تحصیل طهارت و پاکی، قرآنی میشود.
🔹از همین امروز تصمیم بگیرید یاوه و لغو _ «والذین هم عن الغو معرضون» _ را مطلقا از خود #قیچی و #ترک کنید. فردا در خود، نورانیتی مییابید. اگر پس فردا ادامه دهید، عجیبتر!
🔶 پله پله بالا میروید؛ همانطورآسمان به آسمان پیش میروید.
✍️ آیت الله حسن زاده آملی، شرح اشارات
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 کاری از مرکز فضای مجازی #حقیق
📽 مجموعه کلیپ
➖هزینه فایده مقاومت و سازش
🎞 قسمت سوم
🎙دکتر محمدی
#مقاومت
#سازش
#ویدئو_موشن
⛱با حقیق همراه باشید
🔻 @haqiq_center
❤️✨
میگن آیت اللّٰه بهجت هر خطبه عقدی که میخوندن . .
به داماد میگفتن : مراقب باش دلش نشکنه .
و به عروس میگفتن : مراقب باش غرورش نشکنه : )
#عاشقانه
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
🔖 #رمان 📚
💓 #تا_پروانگی 🦋
0️⃣4️⃣#قسمت_چهلم 💌
طوری از روی صندلی بلند شد که دلم هری ریخت پایین. نمیدونم بیشتر شوک بود یا عصبی اما صداش بلندتر از همیشه بود:
_این حرفا چه معنی میده ریحانه؟ میگی چی شده یا میخوای به بچه بازیت ادامه بدی؟
ناراحت شدم از لحن تندش اما بالاخره اومده بودم که بگم.
_بچه بازی نیست پسرعمو... قسم نخور اما قول بده که هرچی شنیدی بین خودمون بمونه.
داشت صبوری میکرد، با کلافگی نشست و گفت:
_خیلی خب. هرچند هنوز نمیدونم چه اتفاقی افتاده و قراره چی بشنوم.
دست روی چشم راستش گذاشتش و ادامه داد:
_اما به روی جفت چشمام. رازداری میکنم، خوبه؟ بفرمایید.
جونم به لبم رسید تا گفتم:
_من... من نمیتونم با شما... یعنی زنعمو خواستگاری... خب... زنعمو زنگ زده برای خواستگاری ولی من... من نمیتونم یعنی ما نمیتونیم باهم ازدواج کنیم!
سرخ و سفید و کبود شدم و شد. معلوم بود که خجالت کشیده. منم وقیح نبودم، مجبور بودم.
_آخی ریحان، الهی بمیرم براتون. طاها چی گفت؟
_طاها متعجب بود. دو سه دقیقه سکوت کرد و بعد پرسید:" یعنی شما با من مشکل داری؟"
خندم گرفته بود از تصور اشتباهش.
_یا علاقه نداری که ...
نیشخند زدم و سرم رو انداختم پایین. دستام توی هم گره شده بود و انگار زمین و زمان بهم دهن کجی میکرد. صدام میلرزید وقتی گفتم:
_بحث این چیزا نیست پسرعمو. مشکل از منه...
_یعنی چی؟ چه مشکلی؟
_گفتنی نیست اما ازتون میخوام تو مراسم خواستگاری اونی که مخالفت میکنه شما باشین نه من.
باور کن ترانه هر ثانیه که میگذشت، چشماش بیشتر گرد و دهنش بازتر میشد. بندهخدا هنوزم دلم برای حال اون روزش میسوزه. یهو رگ گردنش ورم کرد و پرسید:
_پای کسی دیگه وسطه؟
_نه!
انقدر محکم نه رو داد زدم که خودم ترسیدم.
_با دلیل قانعم کن ریحانه.
دوباره گوشهی چادر مشکیم، تو مشتم مچاله میشد. صورتم میسوخت و تنم یخ کرده بود. از خجالت هزار بار مردم و زنده شدم و بالاخره قانعش کردم.
_من... بچهدار نمیشم... هیچوقت!
و زدم زیر گریه. نمیدونم چقدر گذشت. چند دقیقه و چند ثانیه، اما فقط صدای هقهق خودم رو میشنیدم. سکوت سنگینش نشون میداد که چقدر بدحاله. دوست داشتم یه چیزی بگه. مسخرست اما حتی توقع دلداری هم داشتم ازش. هنوز دستم روی صورتم بود و دلدل میکردم برای اینکه بدونم خب حالا چی میشه؟ که تمام فرضیههام ریخت بهم وقتی صدای باز شنیدن در رو شنیدم. فکر کردم زده بیرون. اما با "یاالله" گفتن عمو انگار برق سه فاز بهم وصل کردن!
ادامه_دارد... 🔜
#تیموری ✍️
#داستان_سریالی 📨
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبر آمد ...
مراسم سراسری جهاد و مقاومت از دیروز تا امروز به صورت هم زمان و برخط در سراسر کشور در محضر فرمانده معظم کل قوا
چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲
#جهاد_مقاومت_دیروز_امروز
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
🔅اندکی درنگ
🌱 خوشبختی در مسیر است، نه در مقصد
➖هرکسی که قدم به زندگی شما میگذارد، میتواند یک معلم برای شما باشد.
▫️حتی اگر شما را عصبی کند باز هم درسی به شما آموخته است، زیرا محدودیتهای شما را نشانتان داده است.
🍁 پس آگاهانه و با آرامش با اطرافيان رفتار كنيد و از تنش و درگيرى و بحث بپرهيزيد.
🌿هرگز فکر نکنید که اگر فلان مرحله زندگی بگذرد، همهچیز درست میشود. از همه چالشها لذت ببرید.
🏖هنر زندگی، دوستداشتن مسیر زندگی است. خوشبختی در مسیر است، نه در مقصد.
#درنگ
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
🌁 عکس نوشت
💎 زندگی به سبک شهدا
🥀 چشم الان میآیم!
▪️سردار شهید اسماعیل دقایقى
➖شهید دقایقى هرروز مىآمد براى تمیزکردن آبگیرها و چادرها. طورى بود که فکر کرده بودم این شخص کارش همین است و بس.
▫️یکبار که نیامد، رفتم به سراغش، دیدم چندنفر دورش حلقهزدهاند. گفتم: «چرا امروز نیامدى؟ » خاضعانه گفت: «چشم الآن مىآیم. » اطرافیان او، مرا متوجه کردند که او فرمانده لشکر است.
🔖خونى که از عصبانیت در رگهاى صورت اطرافیانش دویده بود، با آن چهرۀ خندان او مقایسهکردنی نبود.
🎙سیرۀ شهیدان دفاع مقدس، ج21، ص197
#عکس_نوشت
#سبک_زندگی
⛱با حقیق همراه باشید
🏴@haqiq_center