🟢«نقدهایی عقیم» به «مدافعان حریم»
🖊احمدحسین شریفی
یکی از اساتید فقه، که پیشتر با کنایه و در لفافه در دفاع از بیحجابی سخنانی گفته بود و وقتی مورد نقد ناقدان قرار گرفت، برخوردی عالمانه و فقیهانه از خود نشان نداد؛ اخیراً نیز در قالب کوتاهنوشتی، «احساس تکلیف» کرده است که به جای ارائه دفاعی درست از انقلاب و نظام اسلامی، به زعم خود به نقد برخی از دفاعهای نادرست «مجاهدان عرصه تبیین» از نظام و انقلاب اسلامی بپردازد! در این میان نکاتی گفته است که این بنده هم «احساس تکلیف» کردم! که به اختصار ملاحظاتی را درباره آنها بیان کنم:
یک. گفتهاند کسانی که اندک تخلفات زمان امیرمؤمنان(ع) را برای توجیه تخلفات مسؤولان نظام جمهوری اسلامی «جسیم» میکنند، خوب است «از برخورد قاطع، روشن، سریع و عبرتآموز حضرت هم بگویند ... رفتار امام را با ابنهرمه مطالعه کنند»
ای کاش، برای اینکه نقد دلسوزانه ایشان به سیاهنمایی و امیدکُشی و بدبینسازی مخاطبان نسبت به انقلاب منجر نشود، میافزودند: و کسانی که اندک تخلفات موجود در جمهوری اسلامی را همگام و همزبان با دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی «جسیم» میکنند و چنین وانمود میکنند که همه مسؤولان نظام فاسد و ناکارآمد و ناتواناند، خوب است از کارآمدیهای افتخارآمیز و پیشرفتهای اعجابانگیز نظام مقدس جمهوری اسلامی و عدالتگستری آن و همچنین از برخوردهای قاطع، روشن و علنی آن با مفسدان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، در هر سطح و مرتبهای که باشند، هم بگویند و در این باره هم مطالعه کنند. اعدام مفسدانی مثل فاضل خداداد، مهآفرید خسروی و امیرمنصور آریا؛ برخوردهای عبرتآموز با مفسدانی مثل غلامحسین کرباسچی، مرتضی رفیقدوست، بابک زنجانی، محمدرضا رحیمی، حمید بقایی، حسین فریدون، شهرام جزایری، مهدی هاشمی، فائزه هاشمی، اکبر طبری، .... و دهها گردنکلفت دیگر را هم ببینند و بدانند که نظام مقدس جمهوری اسلامی هرگز دربرابر فساد و مفسد کوتاه نیامده و نمیآید.
دو. گفتهاند فسادهایی که در زمان امیرمؤمنان بود «هیچ ربطی به امام نداشته و میراثی بوده که از حاکمان و حاکمیت ناتوان و فاسد قبل به ارث رسیده است و حضرت نمیتوانستند با سرعت و به راحتی آنها را ریشهکن کنند»
ای کاش این را هم میافزودند: همچنین فسادهایی که در جمهوری اسلامی وجود دارد هیچ ربطی به نظام جمهوری اسلامی و رهبران آن ندارد؛ بلکه میراثی بوده که از حاکمان و حاکمیت ناتوان و فاسد قبلی به ارث رسیده یا محصول ناکارآمدی مدیران غربزده و دلباختگان و دلدادگان کدخدا بوده و ریشهکنی همه این فسادها به راحتی و با سرعت ممکن نیست.
سه. اما عجیبترین جمله آن نوشته که اگر نویسنده محترم آن را با توجه نوشته باشد و به لوازم آن آگاه بوده باشد، نشانههای خوبی را منعکس نکرده است، این است که نوشتهاند: «دفاع از انقلاب و نظام البته با پذیرش برخی کاستیها، خود تحریمی و … راه دیگری دارد که صاحبان احساس تکلیف در اینباره باید به آن بپردازند»
درباره این جمله دو ملاحظه کوتاه را بیان میکنم:
أ.واژه «خودتحریمی» از اصطلاحاتی است که مخالفان انقلاب و دشمنان ولایت برای بیان هزینههای «مقاومت در برابر استکبار» و احمقانه بودن «مقاومت و ایستادگی» دربرابر آمریکا و استکبار جعل کردهاند؛ آیا نویسنده محترم ما نیز همین معنا را مراد کردهاند؟! آیا مقاومت در برابر استکبار و آمریکای جنایتکار و دفاع از استقلال را کاری احمقانه میدانند؟! اگر چنین نیست، لطفاً بفرمایند منظورشان از خودتحریمی نظام و انقلاب که آن را قابل دفاع نمیدانند، چیست؟
ب.فقیه محترم ما، با بیانی کنایهآلود چنین نوشتهاند: «دفاع از انقلاب و نظام … راه دیگری دارد که صاحبان احساس تکلیف در اینباره باید به آن بپردازند». صرف نظر از نیشی که در این عبارت به مدافعان انقلاب و نظام زده شده است، این جمله مشعر به آن است که خود ایشان تکلیفی برای دفاع از انقلاب و نظام اسلامی بر دوش خویش احساس نمیکنند! آیا غیر از این است؟! اگر چنین باشد، آیا خود را در جبهه «ساکتان» قرار ندادهاند؟ و آیا سکوت، در هنگامهای که همه گرگهای عالم چنگ و دندانهای خود را برای دریدن این نظام مقدس اسلامی که ثمره خود صدها هزار شهید است، تیز کردهاند، کمتر از «خیانت» است؟ آیا گناه چنین سکوتی در پیشگاه الهی بخشیدنی است؟
چهار. و بالاخره اینکه نویسنده محترم ما، در پایان نوشته خود چنین توصیه میکند:
«خوب است کسانی که وظیفه خطیر و ظریف دفاع از انقلاب اسلامی را بر دوش میگیرند، اَبرو را طوری آرایش نکنند که چیزی از چشم باقی نماند! و بُن همان شاخهای را که بر آن نشستهاند، به دست اره نسپارند»
توصیه نیکویی است که امیدوارم الگوی حکیمانهای از «دفاع درست» از «انقلاب» و «نظام اسلامی»، و بنیانهای انسانشناختی، ارزششناختی، سیاسی و اجتماعی نظام مردمسالاری دینی ارائه دهند.
⛱با حقیق همراه باشید
🔻 @haqiq_center
radiotabeen21khordad1402.mp3
8.12M
🎙 گفتگوی حجت الاسلام سعادتمند با رادیو تبیین؛ برنامهٔ «گفته های ناگفته»
🔖 با موضوع «روشی نو برای جهاد تبیین»
📆 ۲۱ خرداد ۱۴۰۲
#جهاد_تبیین
#پادکست
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
🔖 #رمان 📚
💓 #تا_پروانگی 🦋
3️⃣1️⃣ #قسمت_سیزدهم 💌
نگاه ارشیا روی صورتش چرخی خورد و گفت:
_چرا چشمات انقدر پف کرده؟
نباید چیزی لو میداد. شانه بالا انداخت و آب پرتقال را توی لیوان ریخت.
_سردرد داشتم. دیشب خوب نخوابیدم.
_چرا؟ مگه عصبی شدی؟
از ارشیا بعید بود این کنجکاوی و سوال و جواب کردن. ریحانه نگران اتفاقهای دیروز بود. نباید شوهرش میفهمید چه کارهایی کرده. صدایش را صاف کرد و جواب داد:
_خب، تمام این هفته عصبی بودم، بخاطر تو.
_حتما دیشب تا صبحم گریه کردی. بخاطر من. نه؟
یعنی رادمنش چیزی گفته بود؟ شک کرد. توی ذهنش نذر کرد اتفاقی نیفتد و امروز بخیر بگذرد. پردهی زبرای اتاق را جمع کرد.
_جات تو خونه خالی بود.
_گفتی پیش ترانه بودی که
_ترانه پیش من بود. بازجویی می کنی؟
_از دروغ گفتن متنفرم.
پس فهمیده بود. دستش لرزید از ترس. نفسش را فوت کرد و زیر لب زمزمه کرد:
_خدا بخیر کنه.
چرخید و روبهروی تخت ایستاد و گفت:
_چه دروغی ارشیا؟
_یعنی فکر کردی چون موقتا علیل شدم و این گوشه، روی این تخت لعنتی گرفتارم دیگه حواسم به چیزی نیست؟
عصبانی شده بود و این اصلا به نفع ریحانه نبود.
_آروم باش. اتفاقی نیفتاده که...
_بس کن ریحانه. قسم نخور، دروغ گفتنم حدی داره.
شاید بهتر بود سکوت کند. نشست و مستاصل نگاهش کرد.
_خودت می دونی که هیچ وقت دوست نداشتم زن و زندگیم رو با شرکت و کارم قاتی بکنم، چون یه بار ضربه خوردم و تاوان دادم. پس با چه اجازهای راه افتادی دنبال وکیلم و قرار ملاقات گذاشتی؟
انگار یک سطل آب سرد ریختند روی سرش. یعنی رادمنش انقدر دهن لق بود؟جواب سوال نپرسیدهاش را ارشیا داد:
_اینم که من از کجا فهمیدم مهم نیست. این که تو چرا فهمیدی مهمتره. هر چند مطمئنم زیر سر ترانهست نه خودت.
_من غریبه ام؟ توقع داری وقتی به این حال و روز افتادی مثل همیشه کور و کر بمونم؟
حالا صدای جفتشان بلند شده و صورت هر دو از عصبانبت سرخ شده بود.
_تو چه کمکی میتونی به من بکنی؟ چرا بدبخت شدنم رو جار زدی؟ چرا خواهرت باید از ورشکست شدنم با خبر بشه؟ هان؟ نمیخوام چیزی بشنوم. هیچ میفهمی که با این دوره افتادن و سرک کشیدنت فقط منو خورد کردی؟ شما زنها آخه چی میفهمین از دنیای ما مردا؟
_ببین ارشیا...
_توقع نداشتم ریحانه، از تو توقع این دزد و پلیس بازیها رو نداشتم.
احساس میکرد بیگناهترین متهم روی زمین است. چه آدم کم اقبالی بود. برای آخرین بار دهن باز کرد تا توضیح دهد:
_ببین من
_بسه، دلیل بیخودی نمیخوام. فقط از اینجا برو. برو لطفا.
سرش سوت میکشید. ارشیا اجازهی حرف زدن و دفاع نمیداد. عصبانی شده بود و تحمل داد و بیدادهایش را نداشت. دوباره اشکها راه گرفته بودند. چادرش را برداشت و با سرعت بیرون رفت.
ادامه_دارد... 🔜
#تیموری ✍️
#داستان_سریالی 📨
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🌱 اندکی درنگ
💢 کجای زندگی باید تلاش کرد
▪️موتور کشتی بزرگی خراب شد. مهندسان زیادی تلاش کردند تا مشکل را حل کنند اما هیچکدام موفق نشدند!
🔘سرانجام صاحبان کشتی تصمیم گرفتند مردی را که سالها تعمیرکار کشتی بود، بیاورند.
🔹وی با جعبه ابزار بزرگی آمد و بلافاصله مشغول بررسی دقیق موتور کشتی شد. دو نفر از صاحبان کشتی نیز مشغول تماشای کار او بودند. مرد از جعبه ابزارش آچار کوچکی بیرون آورد و با آن به آرامی ضربهای به قسمتی از موتور زد. بلافاصله موتور شروع به کار کرد و درست شد.
▫️یک هفته بعد صورتحسابی ۱۰هزار دلاری از آن مرد دریافت کردند.
🔸صاحب کشتی با عصبانیت فریاد زد: او واقعا هیچ کاری نکرد! ۱۰هزار دلار برای چه میخواهد بگیرد؟ بنابراین از آن مرد خواستند ریز صورتحساب را برایشان ارسال کند.
📌مرد تعمیرکار نیز صورتحساب را اینطور برایشان فرستاد:
🔨ضربهزدن با آچار، ۲ دلار و تشخیص اینکه ضربه به کجا باید زده شود، ۹۹۹۸ دلار.
🔖و ذیل آن نیز نوشت:
🟠 تلاشکردن مهم است. اما دانستن اینکه کجای زندگی باید تلاش کرد میتواند همه چیز را تغییر بدهد.
#درنگ
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center