خار و گل میخک
از شهید یحیی السنوار
#قسمت_صدـوـچهلـوـچهار-
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
که نظر او منطقی است و چیزی برای از دست دادن نداشتم بنابراین در کارگاهها و پروژههای پیمانکاری که او مسئولیت آنها را بر عهده گرفت شروع به همکاری با او کردم
کار او شروع به گسترش کرد تعدادی کارگر با ما کار میکردند آنچه قابل توجه است این است که او اغلب از ما می خواست که قسمتهای خاصی از کار را تکمیل کنیم و می گفت سریع میرسد کار را ترک میکرد و خارج میشد و موترش را میبرد و میرفت او برای مدت طولانی یا کوتاهی غیبت میکرد و سپس برای ادامه کار برمیگشت. وقتی در این مورد از او می پرسم میگفت !کار جست و جوی کار احمد.
قبل از اینکه کارگاه را در دستانمان تمام کنیم حتماً کارگاه دیگری در انتظارمان است به چشمانش نگاه می کنم و تأیید می کنم که هست. نوع دیگری از کار جستجو برای نوع دیگری از کار غیر مرتبط با کار ساخت و ساز و بازسازی در سرزمین های اشغال شده سال 1948 در نزدیکی محلی به نام سرافند یکی از اردوگاههای اصلی ارتش اسرائیل وجود دارد که صدها سرباز صبح به محل میآیند و عصر به خانههای خود می روند و در پارکینگها منتظر می مانند. هر موتری که آنها را به خانه هایشان میبرد با دستهایشان به موترهای بدبو و خالی در جاده های عمومی اشاره میکنند تا آنها را همان شب به خانههای شان ببرند و برسانند تا سرما نخورند برخی از آنها شروع به راه رفتن در کنار جاده می کنند و هرگاه یکی از موترها نزدیک میشود تعدادی از موترها با حمل این یا آن سرباز در اولین نقطه ای که از هم جدا می شوند به آن اشاره میکنند به اهداف آنها و او باید به دنبال وسیله حمل و نقل سواری دیگری باشد که موترش تکمیل شود.
در جاده یک موتر اسپارو سفید مدرن با پلاک زرد (اسرائیلی) توسط یک مرد جوان که به نظر می رسد اصالتا اروپایی است سفید پوست مو بلند چشم آبی در کنار او یک جوان دیگری نشسته است. مردی که به نظر می رسد عراقی الاصل است و در سیت عقب مرد جوانی که به نظر می رسد عراقی الاصل است نشسته است او اصالتاً یمنی است... رادیو داخل موتر در حال پخش آهنگ آرام عبری است. یکی از سربازان به موتر اشاره کرد که فوراً بایستد، بنابراین موتر ایستاد، پس سرباز در پشتی را باز کرد و خود را روی سیت انداخت و به ماسمیا در) عبری (مسمیا گفت و راننده به او پاسخ داد: مشکلی ندارد) در) عبری (سدر) موتر بعد از طی مسافتی دوباره به راه افتاد مرد جوانی که کنار راننده نشسته بود تیغ کوچکی دراز کرد و از سرباز خواست که هیچ حرکتی نکند و به کسی که در سیت عقب نشسته بود به عربی گفت: «تفنگش را بردار او آن را از او گرفت و سرباز لرزید و شروع به گریه کرد و به زبان عبری از مادرش خواست کمک کند. ، و ادرارش میچکید تا شلوارش خیس شد.
سپس محمد به او فریاد میزند تو می آیی ما را در غزه و کرانه باختری بکشی و قبلاً سرزمین ما را غصب کرده ای، آنجا وقتی اسلحه میکشی و به بچه ها شلیک میکنی فکر میکنی مرد هستی و اینجا مادرت را می خواهی برای ادرار کردن در لباسهایت یک گلوله به قلب اش میزند.
موتر به یک جاده فرعی میپیچید و سه جوان پیاده شده و ابزارهای حفاری را از موتر بیرون آوردند، چقریی حفر کردند و بعد از گرفتن اسلحه و مدارک او را دفن کردند در حالی که آنها به اسناد نگاه میکردند فریاد میزدند و موتر با سرعت از منطقه دور می شد. اوه، این سرباز از نیروهای ویژه اقتدار کارکنان ارتش اسرائیل که خطرناک ترین عملیات کماندویی را انجام میدهند بود و بسیار خاص بود و نشان افتخار هم داشت.
چند روز بعد همین گروه در حین بازگشت از نوار غزه و پس از دفن سربازی در منطقه ای دیگر سرباز دیگری را ربوده تفنگ جلیل دیگری را از او ،گرفتند در حالی که میخواستند از سیمهای مرزی که نوار غزه را از داخل زمین ها کشور جدا میکند عبور .کنند شخصی متوجه آنها شد.
و
نگهبانان با نیروهای محافظ منطقه تماس گرفتند و تعقیب و گریز آغاز شد که در مدت کوتاهی منجر به دستگیری برخی از اعضای آنها شد برخی دیگر فرار کردند و ناپدید شدند سپس از مرز به مصر .گریختند تحقیقات انجام شد و منجر به دستگیری شد و از آنجایی که این دو سرباز و اسلحه هایشان هنوز مفقود بودند و هیچ یک از بازداشت شدگان از محل نگهداری آنها اطلاعی نداشتند، منع رفت و آمد در کل نوار غزه اعمال شد.
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
#زندگی_به_سبک_شهدا
🥀 رضا بینهایت صبور بود، وقتی بحثمان میشد، من نمیتوانستم خودم را کنترل کنم، یکسره غُر میزدم و با عصبانیت میگفتم تو مقصری، تو باعثِ این اتفاق شدی! او اصلا حرفی نمیزد، وقتی هم میدید من آرام نمیشوم، میرفت سمت در، چون میدانست طاقت دوریاش را ندارم
🥀 آنقدر به همسرم وابسته بودم که واقعا دوست نداشتم لحظهای از من دور باشد، او هم نقطهضعفام را میدانست و از من دور میشد تا آرام شوم، روی پلهی جلوی در مینشست و میگفت هر وقت آرام شدی، بگو من بیام داخل، اصلا دادزدن بلد نبود.
🌷 #شهید_رضا_حاجی_زاده
✍🏻راوی همسر شهید
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
✨بســــــم الّله الرّحمن الرّحــــــیم✨
❤️روزِمـان را بـا سَــلام بَـر چهـارده مَعْـصــوم آغـاز میکنیـم
🌺اَلْسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا رَسُـولَ اَللّه ﷺ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا اَمیرَاَلْمـؤمِنـین
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکِ یا فاطِـمَةُ اَلزَهْـراءُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حُسَـینَ بـنَ عَلیٍ سَیــدَ اَلشُهَـــداءِ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَاَلحُسَیْنِ زینَ اَلعـابِـدیـنَ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلباقِــرُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یـا جَعْفَــرَ بـنَ مُحَمَّـدٍ نِ اَلصـادِقُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُوسَـی بـنَ جَعْفَـرٍ نِ اَلکاظِـمُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یاعَلیَّ بـنَمُوسَـیاَلرِضَـا اَلمُرتَضـی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدٍ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلجَــوادُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ مُحَمَّـد نِ اَلهـادی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلعَسْــکَری
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا بَقیَــــةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمـان
وَ رَحْـمَـــــةَ اَللّـهِ وَ بَرَکـاتِــهِ
🌴اللّـــهُـمَّ_عَجِّــلْ_لَوِلیِــڪَ_اَلْفَــــــــــرَجْ
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
مـــولای مــن...
🌱شنيدم قصد برگشت از سفر داري،
خدا را شكر....
شنيدم خواهي از رخ پرده برداري،
خدا را شكر...
🌱هميشه در فراقت اشك ريزم ،
يوسف زهرا...
از اينكه نوكري با چشم تر داري،
خدا را شكر....
🌱نيازي بر طبابت نيست بيمار قديمي را...
همين كه از من و حالم خبر داري،
خدا را شكر.
#سلام_امام_زمانـم... ♥️
وقتت بخیر حضرت صاحب دلم
#العجلمولایغریبم
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
1_1082963901.mp3
1.25M
☘زیارتـنامـه ی شـهـــــــداء☘
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨الهی به امیدتو
💖 سلام بر ابالفضل العباس
💖 دستگیر بی پناهان در دوعالم
ای تجلای نور در سینا
ید بیضای توست با موسی
حق نوشته ست با خطی از نور
روی درگاه جنّت الاعلی
در بهشتم بهار عباس است
صاحب الاختیار عباس است.
سلام بر امام حسین(ع)
و برادر باوفا و دلاورش
💖 ولادت آقا ابالفضل
💖 علیه السلام مبارک
◥معرفی شهدا ...🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
زاده: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۲۷
زادگاه: ولی آباد، قرچک
سمت: سرتیپ پدافند نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
شهادت: ۱۵ دی ۱۳۷۳
ملیت: ایرانی
منصور ستاری سرلشکر نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و فرمانده آن نیرو
از بهمن ۱۳۶۵ تا دی ۱۳۷۳ بود.
وی در سال ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه بینالمللی شهید بهشتی اصفهان، به همراه افسران بلندپایه نیروی هوایی کشته شد.
🌸صلوات هدیه به این شهید🌸
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷