پدر شهید نوروزی تصریح کرد: بعد از شهادتش فهمیدیم که مصطفی اهل کار خیر بود، او ۱۱ کودک تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی را تحت سرپرستی داشت، بعد از شهادتش خانمی به ما مراجعه کرد فرزندتان سکهای را به کمیته امداد امام خمینی اهدا کرد صرف خرید جهیزیه دخترم شد.
پدر شهید نوروزی خاطرنشان کرد: همچنین دخترخانمی بیماری لاعلاج داشت بضاعت مالی نداشت آرزو داشت به حرم امام رضا (ع) مشرف شود، آقامصطفی و دوستش با تهیه آمبولانسی او را به مشهد فرستادند و بابت این کار از او درخواست کردند که برای شهادتشان دعا کند، او گفت دعامیکنم عاقبت بخیر باشید، این دختر دو روز پس از بازگشت از سفر مشهد به رحمت خدا رفت.
وی با تاکید بر اینکه آقا مصطفی ویژگیهای منحصر به فردی داشت، گفت: او در مسائل خانوادگی و اجتماعی بسیار توانمند، باانگیزه، خوشنام خوش سیرت عاشق ولایت بود، بنده در جایگاه پدر میگویم بعد از شهادتش به لحاظ عاطفی ناراحت شدم، درک نبودنش برایمان سخت است، به هر حال ما که از ائمه اطهار علیه السلام بالاتر نیستیم، کمر امام حسین (ع) پس از شهادت علی اکبر (ع) خم شد.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معرفی شهید مصطفی نوری
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتگو با همسر شهید مصطفی نوروزی
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
شهید،شهید میشود!!
ما مُردهها هم ، خواهیم مُرد
هـر آنطور که زندگی ڪنیم
آنطور میرویم.
شهید مصطفی نوروزی
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
Mehdi Rasooli - Khaste Mishe (128).mp3
9.6M
مداحی حاج مهدی رسولی
در مورد شهداء😭😭
التماس دعا
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
گفتهاند؛ تو فاطمهای دیگری ...
با همان قدرِ بزرگ ... با همان آغوش وسیع؛
که قادری همهی آدمهای عالَم را باهم، در آغوش بگیری و تا بهشتِ خدا برسانی.
فاطمهای دیگر، که در مسیرِ امامش به شهری رسید؛ و باید دنیا را از همانجا برای حادثهای بزرگ، آماده میکرد!
فاطمهای که سپاه پسر فاطمه (سلاماللهعلیها) را سامان داده و انتظار تاریخ را برای انفجار نورِ کاملش، به آخر خواهد رساند.
#فاطمه_ای_دیگر
شب وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
بر همه شما تسلیت باد.🖤🖤
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
9653.mp3
9.1M
🔊 #صوتی | #زمینه
📝 دنبال تو داداش تا اینجا دویدم...
👤 حاجسیدمجید #بنی_فاطمه
🖤🖤امشب و فردا هرمجلسی رفتید و دلتون شکست خیلی التماس دعا
شهدارو فراموش نفرمایید😭😭
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
کتاب یادت باشد، کتابی زیبا دربارهی زندگی یکی از شهیدان مدافع حرم، حمید سیاهکلی مرادی است که در سن ۲۶ سالگی شهید شد. همسر او، فرزانه روایتی جذاب و خواندنی از زندگیشان ارائه داده است. فرزانه کتاب را از کمی پیش از آغاز زندگی مشترکشان نوشته است. یعنی زمانی که برای کنکور درس میخوانده و اصلا به فکر ازدواج کردن با هیچکس نبوده است. اما ماجراهای جالب خواستگاری حمید و فرزانه و اتفاقات بعد از آن است که دل فرزانه را میبرد و جواب مثبتش را اعلام میکند. محمدرسول ملاحسنی تمام خاطرات، اتفاقات و بینش آنها در یک کتاب گردآوری کرده است و نام آن را یادت باشد، گذاشته است.
فصل پنجم : صد شعر خوانده ایم که قافیه اش نام توست
#قسمت_هفتاد_و_پنجم
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
یکی از رفیقام الآن زنگ زد مثل اینکه برای رهن خونه به مشکل خورده پول لازم داشت اگر تو راضی باشی ما نصف پس اندازمون رو به دوستم قرض ،بدیم با نصف بقیش یه خونه کوچکتر رهن کنیم تا بعداً که پول دستمون رسید به خونه بزرگتر اجاره کنیم». پیشنهادش را که شنیدم جا خوردم این پا و آن پا کردم میدانستم با پولی که میماند خانه چندان خوبی نمیتوانیم اجاره کنیم پیش خودم دو دو تا چهار تا که کردم دیدم در یک خانه کوچک محله های پایین شهر هم میشود خوش بود از آنجایی که واقعاً این چیزها برایم مهم نبود برای همین خیلی راحت همانجا قبول ،کردم میدانستم بیشتر خرج عروسی و اجاره خانه روی دوش حمید ،است نمی خواستم اول زندگی تحت فشار باشد. با پولی که مانده بود چند تا بنگاه سر ،زدیم خیلی سخت میشد با این مبلغ خانه اجاره کرد مشاور املاک فلکه شهید حسن پور به ما آدرس خانه ای را داد که داخل خیابان نواب ،بود با حمید آدرس به دست راه افتادیم از پیرمردی که داخل کوچه روی صندلی جلوی خانه خودشان نشسته بود آدرس منزل آقای کشاورز» را پرسیدیم، از نوع نگاه و پاسخ پیرمرد مسن متوجه اختلال حواس او ،شدیم کمی که جلوتر رفتیم خانه را پیدا کردیم این اولین خانه ای بود که بعد از نصف شدن پول پس اندازمان میخواستیم ،ببینیم یک ساختمان دو طبقه که در نگاه اول خیلی
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑
#رمان_شهدایی
🌕#هر_روز_با_یاد_شهداء
🌑#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
فصل پنجم : صد شعر خوانده ایم که قافیه اش نام توست
#قسمت_هفتاد_و_ششم
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
قدیمی و کوچک به نظر می رسید.حمید زنگ خانه را زد و کمی بعد پیرزنی چادر به سر بیرون آمد، بعد از سلام و احوال پرسی حمید اجازه خواست خانه را ببینیم چون مستأجر داشت و خانه به هم ریخته بود حمید داخل نیامد.
من هم ،پذیرایی آشپزخانه و اتاق را دیدم و پسندیدم، خانه دلنشین و زیبایی در طبقه همکف که خیلی نقلی و جمع و جور بود، صاحب خانه طبقه بالا زندگی میکرد در که باز میشد یک پذیرایی بیست متری اتاق خواب کوچک هجده متری که با چهارچوبهای مشبک چوبی از پذیرایی جدا میشد آشپزخانه دوازده متری با حیاط کوچک و جمع جور که در ورودیش از پذیرایی باز میشد دستشویی طبقه ما هم داخل حیاط بود داخل حیاط یک ردیف گلدانهای شمعدانی چشم نواز بود این خانه با توجه به پولی که داشتیم برای شروع زندگی خوب بود، از خانه که بیرون آمدم به حمید گفتم همین جا خوبه، من پسندیدم حمید همان روز خانه را با هفت میلیون قرض الحسنه به عنوان پول پیش و ماهی نودوپنج هزار تومان اجاره قولنامه کرد فردای روزی که صاحبخانه خبر داد مستأجر قبلی خانه را خالی کرده با حمید رفتیم که دستی به سر و روی خانه ،بکشیم اولین بار با خودمان آینه و قرآن و یک قاب عکس از امام خامنه ای بردیم این قاب عکس همان عکسی بود که با هم برای خانه مشترکمان پسندیده بودیم حمید :گفت باید اول حضرت آقا خونه ما رو ببینن». قرآن را وسط طاقچه گذاشتیم.
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑
#رمان_شهدایی
🌕#هر_روز_با_یاد_شهداء
🌑#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
فصل پنجم : صد شعر خوانده ایم که قافیه اش نام توست
#قسمت_هفتاد_و_هفتم
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
یک طرف آینه یک طرف هم قاب عکس، حميد دو قدم عقب تر از طاقچه چند دقیقه ای خیره به عکس حضرت آقا نگاهی کرد و گفت: «میبینی آقا چقدر توی دل برو و نورانیه به خاطر ایمان زیاده حاضرم هر کاری بکنم ولی یه لحظه لبخند از روی چهره آقا کنار نره خانه ای که اجاره کرده بودیم نیاز به نظافت ،داشت از قبل کلی وسیله برای تمیز کردن دیوارها و کف اتاقها گرفته بودم، از سطل آب گرفته تا اسکاج و دستمال و شیشه شور چند روزی کارمان همین بود، بعد از ظهرها حمید که از سرکار میآمد با هم برای تمیز کردن خانه میرفتیم این کارها برایم حس خیلی خوبی داشت احساس اینکه وارد یک زندگی مشترک میشویم خوشایند بود. روز دوم مشغول تمیز کردن شیشه ها بودم که متوجه زنگ در شدم از شیشه پنجره عمه را دیدم که با یک جعبه شیرینی وارد حیاط شد خانه آن قدر قدیمی و کوچک بود که وقتی عمه دید :گفت: «فرزانه اینجا را چه جوری پسند کردی؟ عقلت رو دادی دست حمید؟ تعجب کرده بود که یک تازه عروس همچنین جایی را پسندیده باشد گفتم: «بنده خدا حمید هیچ تقصیری نداره من خودم اینجا رو دیدم و پسندیدم، خیلی های دیگر هم به من ایراد گرفتند ولی من ککم نمی،گزید، می گفتم: «ما همین جا هم میتونیم بهترین زندگی رو داشته باشیم، هیچ کس متوجه اصل ماجرا و این که ما نصف پولمان را قرض دادیم نشد به حمید گفته بودم هر کسی خرده گرفت که چرا این ساختمان رو اجاره کردی بگو
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑
#رمان_شهدایی
🌕#هر_روز_با_یاد_شهداء
🌑#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
فصل پنجم : صد شعر خوانده ایم که قافیه اش نام توست
#قسمت_هفتاد_و_هشتم
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
فرزانه پسندیده من همه مسئولیت انتخاب اینجا رو قبول میکنم حمید هفته آخر قبل عروسی دوره آموزش عقیدتی داشت وقت زیادی نداشتم ولی با این حال سعی کرد همه جا با من همراه باشد با حمید برای خرید عروسی به بازار ،رفتیم هر مغازه ای که میرفتیم علاوه بر ما عروس و دامادهای دیگری هم بودند که مشغول خرید بودند مشخص بود خیلی از آنها مثل ما روز عید غدیر را برای مراسم ازدواجشان
انتخاب کرده اند.
برای حمید یک انگشتر نقره خریدیم که سه ردیف کج و در هر ردیف سه تا نگین ،داشت از روزی که این حلقه را خریدیم همیشه دستش بود یک کت و شلوار قهوه ای سوخته هم خریدیم که فقط شب عروسی پوشید حمید برای من یک سرویس طلا گرفت از شانس من خسیس نبود انتخابهایش هم حرف نداشت چیزهایی را انتخاب میکرد که فکرش را هم نمی کردم برای همین همیشه ترجیح می دادم
خودش انتخاب کند چون میدانستم سلیقه خیلی خوبی دارد. آن هفته من هم داخل دانشگاه خیلی درگیر بودم برای دعوت از شهید گمنام طومار و امضاء جمع میکردیم خیلی دوست داشتم مثل دانشگاههای دیگر ما هم داخل محوطه دانشگاه مقبره شهید گمنام داشته باشیم چند روز مانده به عروسی صبحها بین دانشکده ها دنبال امضاء می چرخیدم و بعد از ظهرها هم با حمید برای خرید یا چیدن وسایل
خانه می رفتم
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑
#رمان_شهدایی
🌕#هر_روز_با_یاد_شهداء
🌑#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
ازوقتی که کانال شهداء رو برام فرستادید شبها وقتی میخوام بخوابم صلوات میفرستادم براشهداء
حالا دیشب داشتم نگاه به عکس چندتاشون میکردم و وصیت نامه هاشون رو خوندم بعد براشون صلوات فرستادم تاخوابیدم همون سه تاشهید اومدن به خوابم روی یک سکو نشسته بودن سه تاشون جفت هم من رفتم روبه روشون وایستادم چادرمشکیم سرم بود به من لبخندمیزدن یه دفعه ای ازخواب پریدم دنبالشون میگشتم بعدتازه فهمیده بودم خواب میدیم.😭😭
#خاطره_اے_از_شهید
یکی از خصوصیتهای بارز شهید صدرزاده تاکید بر نماز اول وقت بود، همیشه اذان نماز صبح مقر را سید ابراهیم میگفت.ما به دلیل اینکه بحث تبلیغ را انجام میدادیم و مستمر به نقاط مختلف سفر میکردیم نمیتوانستیم روزه بگیریم اما او روزه میگرفت و برای سحری بیدار می شد.
یک روز نماز صبح را با صدای سید بیدار شدم، توی مقر قدم میزد و لابه لای هر بند از اذانش فریاد میزد و میگفت:برادرها وقت نماز شده برپا،دلاورا بلند شوید وقت نماز است.ما هم از آن به بعد سر به سرش میگذاشتیم و با اینکه صدای خوبی هم نداشت (با خنده) میگفتیم بعد از این با صدای خوش خودت اذان بگو!
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🌺آداب قبـــل از خواب🌺
🌸قبل از خواب وضــــو بگیریم 👈 ثواب شب زنده داری
واز حضرت رسول صلى الله عليه و آله«هر كس با وضو بخوابد، گويى تمام شب را به عبادت احيا كرده باشد.
🌺تلاوت آیة الکرسی
🌺تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها هم قبل خواب بسیار سفارش شده :
🌸ﺧﺘـــــﻢ کردن قرآن با خواندن سه بار سوره توحید.
🌺ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﻔﯿــــــﻊ ﺧﻮﺩ ﮔﺮدانیم:
ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَﺍﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍوِّ ﻋَﻠَﻲ جمیع ﺍﻻَﻧْﺒِﻴﺎﺀِ ﻭَﺍﻟﻤُﺮْﺳَﻠﻴﻦ.َ
🌺 ﻣﺆﻣﻨﯿﻦ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺳﺎﺯیم :
ُ ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻏْﻔِﺮْ ﻟِﻠْﻤُﺆْﻣِﻨﻴﻦَ ﻭَﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﺎﺕِ.
🌺ﺣـــــﺞ ﻭﺍﺟﺐ ﻭ ﻋﻤـــﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎ ﺁﻭﺭیم:
ﺳُﺒْﺤﺎﻥَ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَ ﺍﻟْﺤَﻤْﺪُ ﻟِﻠّﻪِ ﻭَ ﻻﺍِﻟﻪَﺍِﻻَّ ﺍﻟﻠّﻪُ ﻭَ ﺍﻟﻠّﻪُ ﺍَﻛْﺒَﺮُ.
🌸تلاوت 👈معوذتین (سوره ناس و فلق)
🌺آیه آخر سوره مبارکه کهف جهت بیدار شدن برای نماز شب و نماز صبح
🔹 قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا
آیه ۱۱۰ سوره مبارکه کهف
🌺سوره ى تكاثر ایمنـی از عذاب قبر
🌷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ🔹حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ🔹 كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ🔹ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ🔹كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ🔹 لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ🔹 ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ🔹 ثُمَّ لَتُسْأَلُونَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ
🌺ثواب ۳ بار تلاوت👇 برابر با خواندن ۱۰۰۰رکعت نماز
یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ
🌺پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: هر کس آیه «شهداللّه» را در وقت خواب بخواند، خداوند هفتاد هزار فرشته به واسطه آن خلق می کند که تا روز قیامت برای او طلب آمرزش کنند. (مجمع البیان؛ ج 2/421)
🔹{آل عمران آیه «۱۸»} :
🔹شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷