eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
💠معجزه عجیب جوانی که دستانش توسط پدرش که از دشمنان سرسخت اهل بیت بود جدا شد و باعنایت حضرت عباس شفا یافت❗️ 🔰عالم جلیل القدر، محدث متقى، حضرت آیه الله آملا حبیب الله کاشانى رضوان الله تعالى علیه فرمود: یک عده از شیعیان در عباس آباد هندوستان دور هم جمع مى شوند و شبیه حضرت عباس علیه السلام را در مى آورند، هر چه دنبال شخص تنومند و رشید گشتند، تا نقش حضرت را روى صحنه در آورد پیدا نکردند. 🍃بعد از جستجوى زیاد، جوانى را پیدا کردند، ولى متأسفانه پدرش از دشمنان سرسخت اهل بیت (ع) بود، بناچار او را در آن روز شبیه کردند، وقتى که شب فرا رسید و جوان راهى منزل مى شود موضوع را به پدرش ‍مى گوید. 🍃پدرش مى گوید: مگر عباس را دوست دارى ؟ جوان مى گوید: چرا دوست نداشته باشم، جانم را فداى او مى کنم. پدرش مى گوید: اگر اینطور است، بیا تا دستهاى تو را به یاد دست بریده عباس قطع کنم! جوان دست خود را دراز مى کند. پدر ملعون بدون ترس دست جوانش را مى برد. 🍃مادر جوان گریان و ناراحت مى شود و گوید: اى مرد تو از حضرت فاطمه زهرا شرم نمى کنى؟ مرد مى گوید: اگر فاطمه را دوست دارى بیا تا زبان تو را هم ببرم، خلاصه زبان آن زن را هم قطع مى کند و در همان شب هر دو را از خانه بیرون مى اندازد و مى گوید: بروید شکایت مرا پیش عباس بکنید. 🍃مادر و پسر هر دو به مسجد عباس آباد مى آیند و تا سحر دم منبر ناله و ضجه مى زنند، آن زن مى گوید: نزدیکی‌هاى صبح بود که چند بانوى مجلله اى را دیدم که آثار عظمت و بزرگى از چهره هایشان ظاهر بود. یکى از آنها آب دهان روى زخم زبان من مالید فورى شفا یافتم. دامنش را گرفتم و گفتم: جوانم دستش بریده و بى هوش افتاد، بفریادش ‍ برسید. آن بانوى مجلله فرموده بود آن هم صاحبى دارد. گفتم: شما کیستید؟ 🍃فرمود: من فاطمه مادر حسین هستم؛ این را فرمود و از نظرم غایب شد، پیش پسرم آمدم، دیدم دستش خوب و سلامت است. گفتم: چطور شفا یافتى؟ گفت: در آن موقع که بى هوش افتاده بودم، جوانى نقاب دار بر سر بالینم آمد و فرمود: دستت را سر جاى خود بگذار وقتى که نگاه کردم هیچ اثرى از زخم ندیدم و دستم را سالم یافتم. 🍃گفتم: آقا مى خواهم دست شما را ببوسم یک وقت اشک‌هایش جارى شد و فرمود: اى جوان عذرم را بپذیر؛ چون دستم را کنار نهر علقمه جدا کردند! گفتم: آقا شما کى هستید؟ فرمود: من عباس بن على علیه السلام هستم؛ یک وقت دیدم کسى نیست. 📚منبع: کرامات العباسیّه معجزات حضرت ابالفضل العباس بعد از شهادت 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
۱۴۴۱ و زنی محو تماشاست ز بالای بلندی،  الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال شهادت مظلومانه سیدالشهداء امام حسین (صلواتُ اللهِ و سلامُه عليهِ) و یاران با وفایشان (عَلَيهِمُ السَّلامُ) تسلیت و تعزیت باد.
از علیه‌السلام نقل هست که شب یازدهم سلام الله نماز شبشون رو « نشسته » خواندند 😭 یعنی چی ؟؟؟ یعنی که نه تنها هیچ وقت ترک نمیشد بلکه بعد از اون واقعه ... واقعه ی ع ا ش و ر ا ی سنگین 😭 ترکش نکردن ... ترک نکردن ... ترک نشد این نماز !!!!!!!!!! میتونیم درک کنیم این مسأله رو ؟؟؟؟؟ الله اکبر😭 این نمیتونه عهد و شروع ما باشه برای شروع این نماز نمیتونه ؟؟! فقط اشک و آه ؟ اگر چه عالیست ولی بدون حرکتی در درون ما رشد دهنده ست ؟ از الان گفتم که میخواید برید روضه و عزاداری عهدی باشه برای خودمون .. که قرب الی الله نصیبمون بشه 🙏 دعا برای ظهور صاحب الزمان صدقه برای صاحب الزمان دعای برای شفای جسم و روح بشریت فراموشتون نشه.... یاعلی... 🏴🥀الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🥀🏴
مانند سایه از سرم ای تاج سر ، مرو ما با هم آمدیم و تو بی همسفر ، مرو تنها نه این که خواهر تو ، مادر توام از رفتنت به خاطر من درگُذر ، مرو از کودکی برای تو بودم سپر ، حسین میدان جنگ می روی و بی سپر ، مرو حالا که می روی کمی آهسته تر برو آتش به جان مزن تو از این بیشتر ، مرو طفلت به خواب رفته و بیدار اگر شود بیچاره میکند همه را بی خبر ، مرو لبها دو چوب خشک شده میخورد به هم این گونه از مقابل چشمان تر ، مرو از آب هم مضایقه کردند کوفیان ای از تمام اهل حرم تشنه تر ، مرو باشد نگاه تو به من اما دلت کجاست؟ هستی به یاد مادر و دیوار و در ، مرو سعید خرازی
🌹❤️ توی ،وقتی داره قصه ی ذبحِ اسماعیل را تعریف می کنه، توی اوج ماجرا فقط می گه: وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ... ابراهیم علیه السلام؛گونه ی اسماعیل را روی خاک می اندازه و مهیّای ذبحش میشه،بعد...؟ بعد دیگر چیزی نمی گه،سکوت می کنه... اصلا این صحنه خنجر گذاشتن بر گلو و حالِ ابراهیم توی آن لحظه و... این ها رو توی نگفته!!! من می گم برای زینب(س)بوده که چیزی نگفته... برای اینکه زینب(س)زیاد عادت داشته قرآن بخونه،و می رسه به این آیه...😭 من می گم برای دلِ زینب(س)بوده که اون صحنه را وصف نکرده... من می گم خدا هوای دلش را داشته،خیلی...😭 سلام بر قلب زینب(س)؛صبور....✋ ❤️ @haram110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️سخنران: 🍃عنوان : صبر عجیب حضرت زینب کبری سلام الله علیها (اشاره به گوشه ای از مصایب اهل بیت علیهم السلام در سفر شام) 🕰زمان : ۶دقیقه و ۵۱ ثانیه @haram110
4_5947380187027996978.mp3
5.9M
🏴بریده حنجر خداحافظ ◾️عزیز بی سر خداحافظ 🎤حاج میثم مطیعی التماس دعا🙏 @haram110
4_255127156235960696.mp3
4.35M
🕯امشب بصحرا بی كفن جسم شهیدان است، شام غریبان است امشب نوای كودكان بر بام كیوان است، شام غریبان است... ✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨ 🆔 @haram110
⚫چرا اسبها که حیوانات فهمیده و نجیبی هستند، روز عاشورا بر پیکر مطهر امام حسین علیه السلام تاختن؟! 🌺حدود هشتاد سال پیش یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند... ✔آن زمان ايشان جوان بوده و روضه خوان دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف منبر می رود. آن روز برف سنگينى مى ‏آمده است. 🔹وقتى روضه اش تمام مى ‏شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. 🍂نقل می کند: عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى‏ آمد. مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى‏ آيد. ☘حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد. 🌺بعد آن آقا كه پشت سر من مى ‏آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم». 🔹گفتم:« سلام عليكم» . 🌺گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟) 🔹گفتم:« بفرماييد». 🌺گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟ 🔹گفتم:« بله من در تاريخ خوانده‏ ام كه چنین کاری کرده اند. 🌺آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟» 🔹گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.» 🔸مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. باز آن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟» 🔹گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد». 🌺گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟» 🔹گفتم:من در تاريخ خوانده‏ ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند. 🌺گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و قبر را از بين نبرند؟!» ✔آقا سید می گوید: من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى‏ كردم. 🔆گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد. 🔸گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد». 🌺گفتند:« چى هست؟» 🔸گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه ‏السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند. 🔥اما در جريان متوكل، اينها مى‏ خواستند آثار حضرت را از بين ببرند. 🌸نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى‏ خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند». ⚘آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.» 🔹آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده‏ ام، نيست...(فهمیدم آقا امام زمان عج بوده اند) ‌ ‌ 🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀 📚دفتر نشر بیانات حجت الاسلام شیخ جعفر ناصری
⚫️ 61هجری (لحظه شهادت امام حسین علیه السلام) ☑️يكي از اهل كوفه روايت كرده است : «من نديدم كسي را كه فرزندان و يارانش كشته شده باشد اما اينگونه شجاع و پر جرأت باشد. مردان سپاه بر او مي تاختند اما او با شمشير بر آنان حمله مي كرد... تا اينكه به فرمان عمر سعد لشكريانش ازهمه سو به امام (علیه السلام) حمله کردند. 🔴 در اين لحظه يكي از دشمنان سنگي زد كه به پيشاني حضرت اصابت كرد و خون بر صورت وي جاري شد. 🌹امام خواست آن خون را پاك كند كه تيري سه شاخه و زهر آلود بر سينه و قلب حضرت نشست... 🌷امام فرمود : «بسم الله و بالله و علي ملة رسول الله» و سر به سوي آسمان بلند كرد و فرمود : « خدايا تو مي داني این قوم مردي را مي كشند كه روي زمين پسر پيغمبري غير از او نيست». 🔘 آنگاه تير را گرفت و از پشت بيرون كشيد، خون مانند ناودان بيرون جست، پس امام دست خود را از آن خون پر كرد و به سوي آسمان پاشيد. ▪️حاضران مي گويند حتی يك قطره از آن خون به زمين برنگشت و از آن لحظه، آسمان كربلا سرخ شد... 🌸سپس دوباره دست خود را از آن خون پر كرد و صورت و محاسن خويش را با آن آغشته نمود.. 🔥«زرعه بن شریک» به حضرت نزدیک شد و شمشیری به دست چپ آن حضرت زد. سپس شخصی دیگر، از پشت، تیغ بر شانه امام (علیه السلام) وارد آورد. ⚫️هرکه با هرچه در دست داشت حضرت را میزد که حضرت از شدت آن ضربات، با صورت بر خاک افتاد... 🌹امام افتان و خیزان بود ؛ گاه به مشقت از جای برمی خاست ولی دوباره بر زمین می افتاد ... 🌷 امام در گودال قتلگاه افتاد و واپسین راز و نیاز خود با خدای خویش را آغاز کرد... 🌟هر چه می گذشت زیباتر و برافروخته تر می شد... ⚡️یکی از راویان نوشته است: «به خدا قسم ، هیچ کشته به خون آغشته ای را نیکوتر و درخشنده روی تر از حسین ندیدم. ما برای کشتن وی رفته بودیم ولی رخسار و زیبایی هیئت او،اندیشه قتل وی را از یاد من برد... 🔥شمر بر سر یارانش فریاد کشید:«چرا این مرد را منتظر گذاشته اید؟!» 🔥آنگاه خود تیغ به دست گرفت و به همراه سنان برای بریدن سر مطهر امام (علیه السلام) رهسپار شد ... ▪️زیر خنجر بود ، اما دیده باز ▪️اشک او بر گونه،سرگرم نماز ▪️اشک او می شست خونِ گونه را ▪️شرمگین می کرد این گردونه را ▪️مست بود و اشک دیده ،باده اش ▪️خاک گرم کربلا، سجاده اش ▪️ در دل گودال کرد از بس سجود ▪️شد زفرط سجده چشمانش کبود ▪️یک نفر «پهلو شکسته» در برش ▪️کیست یارب این،به غیراز مادرش؟ ▪️مادرش آمد و لیکن مضطر است ▪️بر گلوی تشنه ی او خنجر است ▪️خنجر از بس بوسه زد بر حنجرش ▪️رفت تا گردون صدای مادرش... 🔥لعنة الله علی قوم الظالمین🔥 🌹"السلام عليک يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک عليک مني سلام الله ابدا ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعل الله آخر العهد مني لزيارتکم" 🌹السلام علي الحسين 🌹و علي علي بن الحسين 🌹و علي اولاد الحسين 🌹و علي اصحاب الحسين ⬛️ آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)... ✍ادامه دارد.... 🍂🍁🔥🍂🍁🔥🍂🍁🔥🍂🍁🔥 📕‌امالی شیخ صدوق،مجلس 30 📕ارشاد،شیخ مفید،ج2 📕در کربلا چه گذشت،شیخ عباس قمی‌
4_6030341865511847546.mp3
10.23M
‍🎙 حجت الاسلام بندانی نیشابوری 🎵‌ وقایع عصر عاشورا و شب یازدهم ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️
1_124581719763326633.mp3
6.19M
داستان جانسوز پیرمرد بحرینی استاد دارستانی ظهر عاشورا
اصلا بخاطر دل💔زینب ظهور کن 🕯 @haram110
🔴فوری ☑️حادثه در صحن حرم سیدالشهداء 🔸پنج نفر در این حادثه شهید شدند 🔸هنوز آمار دقیق از حادثه دیدگان منتشر نشده
#شب_یازدهم_محرم #شام_غریبان با احتیاط لالہ ے ما را سوار ڪن زینب بیا سہ سالہ ے ما را سوار ڪن با احتیاط خستہ شدند این ستارہ هـا این گوش پارہ هـا سر گوشوارہ هـا @haram110
✨﷽✨ 💢راز کشته نشدن عده ای از دشمنان امام حسین علیه السلام در روز عاشورا! ✍امام سجاد (علیه السلام) مي گويد : در روز عاشورا پدرم را ديدم كه به دشمن حمله مي كرد و آنها را مي كشت. ولي در آن درگيري بعضي از افراد دشمن را با اينكه زير شمشير او قرار مي گرفتند ، پدرم رد مي كرد و آن ها را نمي كشت با اينكه مي توانست آنها را بكشد.. راز اين موضوع را نمي دانستم. تا هنگامي كه به مقام امامت رسيدم فهميدم آن كساني را كه پدرم نمي كشت در نسل آنها شخصي كه ما اهل بيت را دوست بدارد وجود داشت.. 💥پدرم با نگاه کردن به دشمن میفهمید از نسل او،گریه کن برای این مصیبت به وجود می آید، بهمین خاطر براي حفظ آن دوست ما در صلب پدرش،پدر را نمي كشت... 📚معالي السبطين،ج۳ ص۳۱ ‌‌‌‌
💔 🥀این همـه راه دویـدم ز 🍂بـه امیدےڪه دراین دارم 🥀تو دعا ڪن بـه جان بدهم 🍂فڪـر همـراهے دهد آزارم 😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤وای از دل زینب....🖤 با صدای روضه‌خوان رفتم به جایی سوخته روضه‌خوان می‌خواند اما با صدایی سوخته باز هم شرمنده؛ در دستم ندارم بیشتر واژه‌هایی آتشین، زلفِ رهایی سوخته حرف سنگین است، سنگین؛ روضه‌خوان سربسته گفت: کاش کوچکتر نبود از تیر نایی سوخته... گفت: «می‌بینم یکی افتاده عریان» بعد گفت: کودکانی مانده‌اند و خیمه‌هایی سوخته... کودکان در انتظار ذوالجناح، از دورها ذوالجناج آمد ولی با یال‌هایی سوخته... هر چه تابیدی به دنیا، باز هم تاریک ماند باید از این کوهسار از سر برآیی سوخته آخر کار است و باید ذکر «یا زهرا» گرفت عطر زهرا می‌وزد از کربلایی سوخته... 😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
➰ شام غریبان است میخوام دعاکنم... ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧـــــــﻮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﺳﺘﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯾﻢ ﮐﻪ بعضیاشون مریض هستن... بعضیاشون قرض دارن.... ﺑﻌﻀﯿﺎﺷﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻥ ... ﺑﻌﻀﯿﺎﺷﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻟﺸﮑﺴﺘـﻦ ... ﺑﻌﻀﯿﺎﺷﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ تنهاﻥ ... ﺑﻌﻀﯿﺎﺷﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎ ﺍﻣﯿـدن ... بعضیاشون داغدارن.... ﺑﻌﻀﯿﺎﺷﻮﻥ ﻋﺎﺷﻘـﻦ ... بعضيا در آرزوى رفتن به کربلا 'مشهد و ... بعضيادر آرزوى داشتن فرزند بعضيا گره سختى افتاده تو زندگيشون بعضیاشونو میشناسم ... بعضیاشونو نمیشناسم ... خدایا هواﯼ ﺩﻻﺷـﻮﻧﻮ ﺩاشته ﺑﺎﺵ ﻧزﺍﺭ ﺣﺴـﺮﺕ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺑﻤﻮﻧﻦ ﻧزﺍﺭ ﺍﯾﻤﺎﻧﺸـﻮﻥ ﺿﻌﻴﻒ ﺑﺸﻪ ﺩستشـﻮﻧﻮ بگیر ➰ﺧﺪﺍیا تو را به ابروی زینب به بی قراری رقیه به غیرت عباس به حرمت موی سفید ارباب به لبان تشنه علی اصغر قسم ﻣﻴﺪﻡ نزﺍﺭ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﺷﻮﻥ ﺁﺭﺯﻭ ﺑﻤﻮنه
📜 سرهای مقدس را آوردند؛درحالی که سر مبارک امام حسین علیه السلام مانند ماه تابان پیش روی آنها و شبیه ترین خلق به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بود؛ محاسن مبارک،سیاه وقدری از خضاب بیرون آمده بود و صورت آن حضرت مانند گردی ماهی که طلوع کرده بود بر روی نیزه به این سو و آن سو می چرخید در این هنگام : پس زینب متوجه شد و سر برادرش را دید،پس پیشانی اش را به لبه محمل کوبید تا آنجایی که دیدم خون را که از زیر مقنعه اش خارج می شد و با سوز دل اشاره به سر مبارک نموده و فرمود: ای ماه نو! چون به کمال رسیدی،خسوف تو را فراگرفت و پنهان شدی .... 📗 بحارالانوار،ج۴۵،ص۱۱۴-۱۱۵ 📘 مستدرک سفینه البحار،ج۴،ص۶ @haram110
حرم
🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤 #محرم 🏴 #شب_عاشقی... روایت کوتاهی از ده شب ‌محرم... ⭕️دراین‌روایت نام هر شب‌محرم‌ک
●🕯●🕯●🕯●🕯●🕯●🕯● 🏴 🕯 (شب یازدهم محرم) شام غریبان، در ادبیات و مرثیه‌های پارسی‌زبان‌ به غروب آفتاب روز عاشورا و سوگواری این شب گفته می‌شود. نوحه‌های این مراسم یادآور آوارگی اهل بیت امام حسین(ع) و اسیران و کودکان بازمانده از واقعه کربلا است که در غروب عاشورا، بی‌پناه در تاریکی شب، در بیابان کربلا به سر می‌بردند. بعضی رسوم خاص، مانند روشن‌کردن شمع یا نشستن در تاریکی، باعث تفاوت عزاداری این شب با دیگر شب‌های محرم می‌شود. 📗اشرف‌زاده، رضا، پیغام اهل راز، تهران، اساطیر، ۱۳۸۱ش. 📘اصلاح عربانی، ابراهیم، کتاب گیلان، تهران، گروه پژوهشگران ایران، ۱۳۷۴ش.