🌴 بســـم ربـــ الــحــیــدر🌴﷽
#قاتل_امام_مجتبی_علیه_السلام
#جعده_دختر_اشعث_لعنت_الله_علیهم
🔺 جَعده(یا جُعده) بنت اَشعَث بن قِیس کِندی همسر امام حسن مجتبی(علیهالسلام) است که با توطئه و وسوسه معاویه، امام مجتبی(علیهالسلام ) را مسموم کرد و به شهادت رساند.
وی از امام(علیهالسلام) صاحب فرزند نشد. در چگونگی و چرایی وقوع ازدواج امام با او روایتهای مختلفی وجود دارد.
☑️نامها، ولادت و نسب
در تاریخ، از تولد جعده مطلبی به میان نیامده
اما درباره نسب وی آمده است که پدرش « اشعث بن قیس کِندی» از چهرههای مشهور صدر اسلام و مادرش «ام فروة» خواهر #ابوبکر بوده است.( ۱ )
🔺 ابوالفرج اصفهانی میگوید:
گفته شده از نامهای وی شعثاء و عایشه است اما نام صحیح او جعده میباشد.( ۲ )
بنا بر گزارشهای شیعه و سنی، جعده عامل شهادت امام مجتبی(علیهالسلام) است.
سخاوی به نقل از ابن
عبدالبر میگوید:
جعده به سبب کینهای که از امام حسن(علیهالسلام) داشت او را مسموم کرد.( ۳ )
🔺 منابع شیعی گفتهاند معاویه با دسیسه و تطمیع جعده در وعده مالی و #ازدواج با فرزند خویش یزید، او را راغب ساخت تا به امام حسن(علیهالسلام) زهر دهد.( ۴ )
برخی نوشتهاند خود معاویه زهر را به جعده داد تا امام(علیهالسلام) را مسموم سازد.( ۵ )
🔺 قطب راوندی روایتی را نقل میکند که امام(علیهالسلام) پس از نوشیدن شربت مسموم، جعده را لعن و نفرین کرد.( ۶ )
کلینی روایتی را نقل میکند که امام صادق(علیهالسلام) فرمودند:
اشعث بن قیس در قتل امیرالمؤمنین(علیهالسلام) شریک است
و دخترش جعده، حسن بن علی(علیهالسلام) را مسموم کرد
و محمد پسر اشعث نیز در شهادت حسین بن علی علیه السلام .( ۷ )
📚 منابع :
( ۱ ) کتاب الفتوح، ج ۱، ص۶۸.
( ۲ ) مقاتل الطالببین، ص۳۲
( ۳ ) التحفه اللطیفه، ج ۱ ، ص ۲۸۳.
( ۴ ) الارشاد، ج ۲، ص۱۶.
( ۵ ) الاحتجاج، ج ۲، ص۱۳.
( ۶ ) الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص۲۴۲.
( ۷ ) کافی، ج ۸، ص۱۶۷
الهی بِحَقِالسّیدةزِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّللِوَلیکَالغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
4_5820905129716484132.mp3
9.69M
🎙 حجت الاسلام بندانی نیشابوری
🎵 مظلومیت امام حسن مجتبی علیه السلام و جسارتهایی که دشمنان در حقِّ حضرت کردند
◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️
4_5820905129716484131.mp3
6.18M
🎙 حجت الاسلام بندانی نیشابوری
🎵 سرانجامِ جعده ملعونه ، پدرش اشعث بن قیس و برادرش محمد بن اشعث (علیهم العنه)
◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️
4_5820905129716484133.mp3
7.32M
🎙 حجت الاسلام بندانی نیشابوری
🎵 ماجرای حلم و صبرِ امام حسن مجتبی علیه السلام و شیعه شدن مرد شامی
◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️
🥀🥀⚫️🥀🥀⚫️🥀🥀⚫️
#بیوگرافی📝
#امام_حسن_مجتبی(ع)💖
🍃نام:حسن بن علی
💓کنیه:ابومحمد
💛نقش:امام دوم شیعیان
🎉زاد روز:۱۵ رمضان سال ۳قمری
🎈زادگاه :مدینه
💟مدت امامت: ۱۰سال(۴۰تا۵۰قمری)
🖤شهادت: ۲۸صفر،۵۰قمری(یا ۷صفر ،۵۰ قمری)
🕌مدفن:مدینه،بقیع
🌼محل زندگی :مدینه،کوفه
🌹لقبها:مجتبی،سید،زکی،سبط
💫نام پدر: امام علی (ع)
🎀نام مادر:حضرت فاطمه زهرا(س)
✨همسران:ام بشیر،خوله،ام اسحق،حفضه،هند،جعده
❤️فرزندان:زید،ام الحسن،ام الحسین،حسن،عمر،قاسم،عبدالله،ابوبکر،عبدالرحمن،حسین،طلحه،ام عبدالله،ام سلمه،رقیه
✔️طول عمر:۴۸سال
🍂علت شهادت:خوراندن زهر توسط جعده به تحریک معاویه
🗡قاتل:جعده، همسر امام (ع)
📒ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، مکتبة آیة الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
📕ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، بیروت، دار الصادر، ۱۳۸۵ش.
و.....
💚🍃
🕯شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی علیه السلام را خدمت امام زمان (عج) و همه عزیزان و عاشقان اهل بیت علیهم السلام تسلیت عرض میکنیم✨
💚🍃
🏴🥀الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🥀🏴
4_5793978248866038304.mp3
4.63M
🕯🕊🥁🕯🕊🥁🕯🕊🥁🕯🥁🕊
#طرح_موبایل_حسینی 📲
#مداحیدرددلامامحسینعباامامحسن(ع)🎼
كاش بودی كرببلا
كنار حرمم،حرم داشتی حسن
كاش بودی كرببلا
یه ایوون طلا،تو هم داشتی حسن
دور ضریحت پر مرد و زن بود
مادرمون فاطمه بی محن بود😭
یك شب جمعه حرم حسین و
یك شب جمعه حرم حسن بود
من گنبدی دارم و گنبد بقیع، گرد و غباره
من یك ضریح دارم و تو سایه بونم ،قبرت نداره
برادر بی حرمم حسن جان😭
🎤 #مهدی_اکبری
بسیار عالی👌👌👌
🕯🕊🥁🕯🕊🥁🕯🕊🥁🕯🥁🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌾ظهری بـی نـظیـر
🌸آرامـشـی عـمـیـق
🌾خدایی همیشه همراه
🌸لــبــخنــدی از سـر
🌾خوشبختی و شادی
🌸تقدیم لحظههاتون
🌾سلام همراهان عزیز
🌸ظهر یکشنبهتون بخیر🌸
@haram110
🕊💞🕊
مقبل کاشانی شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده . هر وقت سایر افراد کربلا میرفتن اشک حسرت میریخته وآرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته .
یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا .
در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن .یک عده از افراد بر میگردن کاشان .
یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن .
اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری . از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده . دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت.
با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه .
همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه.
چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرم از راه رسید .
مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد ، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد ….
همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن .
مقبل میگه :با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند .
یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت .
پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند
مقبل میگه : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید
ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد
حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت
حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود .
حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان
و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش: کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
- اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود :ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان .
محتشم ادامه داد:
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
- در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده .
محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله:
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
- با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند .و ملکی این شعر محتشم را میخواند:
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد
خاموش محتشم که از این حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
- محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد . پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت
مقبل میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود .
مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند . مقبل گوید رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم . مقام محتشم از من خیلی بالاتر است . شروع کردم به خواندن اشعارم:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت
هوا چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب واژه گون
گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد
تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها
غش کرد . مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود .
ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد :
ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد . مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند
اگه دلتون شکست و اشکتون جاری شد فقط و فقط برا سلامتی و فرج مولای غریبمون دعا کنین.
اللهم عجل لولیک الفرج
@haram110