🔴 حکمت تلخی موجود در مایع گوش 👇
✍رسول اکرم صلوات الله علیه و آله فرمود: خداوند تبارک و تعالی ... تلخی را در دو گوش، مانعی برای حفاظت مغز، قرار داد. هیچ جنبده ای نیست که در آن بیفتد، مگر این که راه خروج را می جوید؛ امّا اگر این نبود، آن جنبنده به مغز می رسید.
📚 بحار الأنوار، ج ۲، ص ۲۸۶
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی ... گوش ها را تلخ قرار داد و اگر این نبود، جنبندگان بر آن هجوم می بردند و مغز وی را می خوردند.
📚 علل الشرائع، ص ۸۷
مولا و آقای ما حضرت امام صادق صلوات الله علیه فرمود: خداوند، از سر منّت، بر آدمیزاده در گوش وی، تلخی قرار داد و اگر این نبود، جنبندگان، بدان در می آمدند و مغز وی را می خوردند.
📚 بحار الأنوار، ج ۱۰، ص ۲۱۲
مولا و آقای ما حضرت امام صادق صلوات الله علیه فرمود: خداوند عزّوجل، گوش ها را تلخ قرارداد تا هر چه بدان ها در می آید، بمیرد و اگر این نبود، حشراتِ خزنده آدمی زاده را می کشتند.
📚 علل الشرائع، ص ۸۶
✅ کندر
✍یکی از هزاران چیزی که استفاده از اون رو فراموش کردیم کندر هستش!!حالا مگه این کندر چه خواصی داره؟ کندر نیروی قبض و نگه داشتن رحم و بدن را بالا می برد و مانع سقط جنین است.
مغز و قلب و کبد را تقویت می کند؛ در نتیجه از بیماری های مغزی و قلبی و کبدی که طیف بسیار وسیعی از بیماری ها را شامل می شوند، جلوگیری می کند. عامل تقویت قلب مادر و تشکیل قلب کودک و مانع تولد کودک با قلب سوراخ می شود. به دلیل قوت خشک کنندگی که دارد، مانع عفونت بارداری و مانع دیابت بارداری است. به دلیل تقویت و قبض که دارد، صفرای بدن را در کبد کنترل می کند و مانع زردی کودک می شود. کندر کمک کننده در رفع نازایی مرد و زن است.
💥دشمن بشریت و دشمن سلامتی. خوردن کندر رو برای بارداران منع کرده. آگاه باشیم!
#خانمها_بخونند
🛍چه لزومی داره درباره هر خریدی که میکنید( از قیمتش یا جایی که خرید کردید) جلوی خانواده شوهرتون حرفی بزنید.
🛍 صحبت راجع به این مسائل حساسیت ایجاد میکنه و فکر میکنند شما با بیرحمی تمام قصد دارید پسرشون رو ورشکسته کنید.
🛍اگر هم درباره قیمت چیزی که خریدید ازتون پرسیدند با زیرکی طفره برید و بگید: "با قیمت مناسبی خریدم".
❤️ @haram110 ❤️
میثم4.mp3
5.62M
#شور-اربعین
🌴روحی لروحک الفدا
🌴نفسی لنفسک الوقاء
🎤 #میثم مطیعی
👌فوق زیبا
میثم3.mp3
9.69M
#زمینه-اربعین
🌴قدم قدم موکب هارو می گردم
🌴ستون ستون دنبال یک نشونه ام
🎤 #میثم مطیعی
👌فوق زیبا
#سی_سال_استغفار_برای_یک_الحمدالله
🔰میگویند یکی از عرفا به نام «سری سقطی» میگفت: من سی سال است که استغفار میکنم به خاطر یک «الحمدلله» که گفتهام، به خاطر یک شکری که خدا را کردهام
❓گفتند: چطور؟
✔️ گفت: من در بغداد دکاندار بودم (این داستان را هم سعدی به شعر درآورده است.) یک وقت خبر رسید که فلان بازار بغداد را حریقی پیدا شد و سوخت. دکان من هم در آن بازار بود. به سرعت رفتم ببینم دکان من سوخته است یا نه؟ یک کسی به من گفت: آتش به دکان تو سرایت نکرده است.
🖇گفتم: « #الحمدلله» بعد با خودم فکر کردم که آیا تنها تو در دنیا بودی؟ بالاخره آتــ🔥ـش چهار تا دکان را سوزانده، دکان تو نسوخته، یعنی دکان دیگری سوخته: «الحمدلله» معنایش این است که «الحمدلله» آتش دکان مرا نسوزاند. دکان او را سوزاند.
📌پس من راضی شدم به اینکه دکان او سوخته بشود و دکان من سوخته نشود.😔
⚠️ بعد به خودم گفتم: «اولاتهتم المسلمین سری؟» تو غصه مسلمین در دلت نیست؟ (اشاره است به حدیث پیغمبر(ص): «من اصبح ولایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم» هر کس که صبح کند و همّش خدمت به مسلمانان نباشد، او مسلمان نیست 📘اصول كافی ، ج 3 ، باب 258 ، ص 239 ، حديث 5 ، و📕 سفينه البحار ، ج 2 ص . 723)
🔻و من سی سال است که دارم استغفار آن الحمدلله را میکنم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📗 فلسفه اخلاق، شهید مرتضی مطهری (ره)، ص 18 و 19.
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
هـر شــ🌙ــب
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
پیرمردی در دامنه کوههای دمشق هیزم جمع میکرد و میفروخت تا مایحتاج زندگی را برطرف کند
روزی حضرت سلیمان پیرمرد را در حال جمع آوری هیزم دید، تصمیم گرفت تغییری در زندگی پیرمرد به وجود بیاورد
او یک نگین قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد تا شاید زندگیش بهبود یابد
پیرمرد تشکری کرد و بسوی خانه روان شد وقتی به خانه رسید نگین قیمتی را به همسرش نشان داد
همسرش بسیار خوشحال شد و نگین را در نمکدانی گذاشت اما ساعتی بعد به کلی فراموش کرد که نگین را کجا گذاشته
زن همسایه که به نمک احتیاج پیدا کرده بود به خانه آنها رفت و زن نمکدان را به او داد
اما وقتی زن همسایه به خانهاش رفت و چشمش به نگین افتاد نگین را نزد خود مخفی کرد
پیرمرد از اینکه نگین گم شده بود بسیار مأیوس شد و از دست همسرش بسیار ناراحت و عصبانی، و زن پیرمرد هم گریه میکرد که چرا نگین را گم کردهام
چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت آنجا دوباره با حضرت سلیمان روبرو شد و جریان گم شدن نگین را گفت
حضرت سلیمان نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی
پیرمرد تشکر کرد و خوشحال به خانه رفت، در میانه راه نگین را از جیب خود بیرون آورد و بالای سنگی گذاشت و خودش چند قدم دورتر نشست تا نگین را خوب ببیند و لذت ببرد
در این وقت ناگهان پرندهای نگین را به منقار گرفت و پرواز کرد و رفت
پیرمرد هرچه دوید و هیاهو کرد فایده نداشت، تصمیم گرفت چند روز از خانه بیرون نرود
بعد از چند روز همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی؟
پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت و هیزم جمع آوری کرد که باز هم صدای حضرت سلیمان را شنید و دید که حضرت ایستاده و با حیرت بسوی او مینگرد
پیرمرد باز قصه نگین را تعریف کرد
که پرنده آن را ربود
حضرت سلیمان به او گفت: میدانم که تو به من دروغ نمیگویی، ایرادی ندارد
بیا این نگین از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی و حتماً آن را بفروش تا شاید در حال و روزت تغییری بوجود آید
پیرمرد قول داد که آن را به قیمت خوب بفروشد، پشته هیزم خود را گرفت و بسوی خانه حرکت کرد
در مسیر خانه پیرمرد رودخانهای بود
هنگامی که به رودخانه رسید خواست تا کمی استراحت کند و نفس تازه کند
نگین را از جیب خود بیرون آورد که در آب بشوید، ناگهان نگین از دستش سُر خورد به دریا افتاد اما هر چه کوشش کرد و در آب غواصی کرد چیزی بدستش نیامد
با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت و دیگر از ترس حضرت سلیمان به کوه نمیرفت
همسرش به او اطمینان داد که صاحب نگین هر کسی که هست تو را بسیار دوست دارد
اگر دوباره او را دیدی تمام قصه را برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید
پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت
پشته هیزم را جمع آوری و به طرف خانه روان شد که ناگهان تخت حضرت سلیمان را دید، پشته هیزم را به زمین گذاشت و دوید و فرار کرد
حضرت سلیمان خواست تا مانعش شود اما فرستاده خدا جبرئیل آمد و به او گفت:
ای سلیمان خداوند میگوید که تو چه کسی هستی که میخواهی حالت بنده مرا تغییر دهی و مرا فراموش کردهای
حضرت سلیمان با سرعت به سجده رفت و از اشتباه خود معذرت خواست
خداوند به واسطه جبرئیل به حضرت سلیمان گفت: تو حال بندهٔ مرا نتوانستی تغییر دهی، حال ببین من چگونه اینکار را انجام میدهم
پیرمرد که با سرعت بسوی قریه روان بود
با مرد ماهیگیری روبرو شد!
ماهیگیر به او گفت ای پیرمرد من امروز ماهی بسیاری گرفتهام بیا چند ماهی به تو بدهم
پیرمرد ماهیها را گرفت و برایش دعای خیر کرد
همسرش وقتی شکم ماهیها را پاره کرد، در شکم یکی از ماهیها نگین را یافت و به شوهرش مژده داد که نگین پیدا شده است
شوهر با خوشحالی به او گفت تو ماهی را نمک بزن من به کوه میروم تا هیزم بیاورم
هنگامی که زن نام نمک را شنید
ماجرای نگین اول نیز به یادش آمد که در نمکدان پنهان کرده بود سریع به خانه همسایه رفت و ماجرا را برای او تعریف کرد
وقتی که زن همسایه صحبتهای زن را شنید ملتمسانه عذرخواهی کرد و نگینش را آورد و گفت:
نگینت را بگیر من خطا کردم خواهش میکنم به شوهرم چیزی نگو چون او شخص پاک نفسی است اگر خبردار شود مرا از خانه بیرون خواهد کرد
از آن طرف پیرمرد در جنگل که بالای درختی رفته بود تا شاخه خشک شدهای را قطع کند
ناگهان چشمش به نگین قیمتی در آشیانه پرنده افتاد با خوشحالی نگین را گرفت و به خانه آمد
فردای آن روز پیرمرد به بازار رفت
و هر سه نگین را به قیمت بالایی فروخت
حضرت سلیمان علیهالسلام که تمام ماجرا را به چشم میدید، یقین یافت که بنده حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد مگر آنکه خداوند بخواهد.
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
✴️ سه شنبه 👈23 مهر 98
👈15 اکتبر 2019 👈16 صفر 1441
🕌مناسبت های دینی و اسلامی.
📛صدقه صبحگاهی رفع نحوست میکند.
✅برای شروع بنایی و عمارت ساختن نیک است.
✅ در این روز زیاد صدقه بدهید.
📛از امور ازدواجی پرهیز گردد.
👶برای زایمان مناسب و نوزاد امروز حالش خوب است.
🤕بیمار امروز نیزشفا می یابد ان شاءالله.
✈️ مسافرت همراه صدقه باشد.
🔭 احکام نجوم.
🔘 شروع به ساخت و ساز.
🔘و امور زناشویی نیک است.
💑 امشب
مباشرت برای صحت جسم نیک است ولی نسبت به تاثیر ان بر فرزند روایتی ندارد.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) خوب نیست و باعث حزن و اندوه است .
💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری خوب و موجب فرح و نشاط گردد.
✂️ناخن گرفتن
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد .
👕👚دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید.
( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)
✅ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
😴😴تعبیر خواب
تعبیر خوابی که شب چهار شنبه دیده شود طبق ایه 17 سوره مبارکه اسراء است...
و کم اهلکنا من القرون من بعد نوح و کفی بربک بذنوب عباده خبیرا بصیرا...
و مفهوم ان این است که کاری که باعث ازردگی و موجب حزن و اندوه او باشد ظاهر شود ولی عاقبت بخیر باشد. ان شاءالله.و صدقه بدهد تا رفع بلا شود. و شما مطلب خود را قیاس کنید.
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد .
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸ززندگیتون مهدوی🌸
😭حیوانات وتسبیح خداوند متعال😭
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام
قَالَ: مَا مِنْ طَیْرٍ یُصَادُ فِی بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ وَ لَا یُصَادُ شَیْ ءٌ مِنَ الْوُحُوشِ إِلَّا بِتَضْیِیعِهِ التَّسْبِیحَ
از امام صادق علیه السلام روایت شده:
هیچ پرنده و حیوانی در خشکی و دریا صید نمیشود،
مگر بخاطر اینکه در آن لحظه تسبیح خداوند متعال را ضایع کرده و انجام نداده.
تفسیر القمّیّ: ۴۵۹📝✏️📒📚
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔔🔔🔔اصول کفر🔔🔔🔔
از امام صادق علیه السلام روایت شده:
اصول کفر سه چیز است:
حرص و تکبر و حسد.
اما حرص:
وقتی حضرت آدم علیه السلام نهی شد از خوردن از آن درخت ولی حرص اورا وادار به خوردن کرد.
اما تکبر:
ابلیس وقتی امر شد که بر آدم سجده کند،تکبر کرد.
اما حسد:
وقتیکه یکی از پسران حضرت آدم علیه السلام به دیگری حسادت کرد و اورا به قتل رساند(هابیل و قابیل ).
بحار ج69 ص104📝✏️📒📚
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹