eitaa logo
حرم
2.5هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
6هزار ویدیو
590 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
👇👇👇کانال عمومی👇👇👇 ✴️ یکشنبه 👈21 اردیبهشت 1399 👈 16 رمضان 1441👈10 می 2020 🏛 مناسبت های اسلامی و دینی. 🐪ورود محمد بن ابی بکر به مصر(37 هجری) 🌙🌟 احکام اسلامی و دینی. ❇️روز خوبی برای: ⏺روز پایان ماه نیسان رومی فقط امروز می توان اب باران جمع اوری کرد. ✅اغاز بنایی و خشت بنا نهادن. 📛برای نقل مکان و جابجایی مناسب نیست. 👼مناسب زایمان است و نوزاد بعد از ظهر اعمال و رفتارش سالم باشد. ان شاءالله. ✈️ مسافرت خوب نیست. 🔭احکام نجوم. امروز برای امور زیر خوب است. ✳️ختنه اطفال. ✳️اغاز به کار و فعالیت ✳️و امور بازرگانی نیک است. 🔲این مطالب تنها یک سوم اختیارات سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید. 💑مباشرت و مجامعت. امشب (شب دوشنبه) مباشرت خوب و فرزند حاصل از ان به قسمت و روزی خود راضی خواهد بود. ⚫️ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری،خوب نیست و باعث حزن و اندوه است. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #فصد انداختن در این روز، از ماه قمری خوب نیست باعث نشاط و شادابی است. 😴😴تعبیر خواب خوابی که شب دوشنبه دیده شود طبق ایه 17 سوره مبارکه بنی اسراییل است. و کم اهلکنا من القرون من بعد نوح و کفی بربک بذنوب عباده خبیرا بصیرا... و چنین استفاده می شود که چیزی باعث ازردگی و موجب حزن و اندوه او باشد ظاهر شود ولی عاقبت بخیر باشد صدقات و خیرات بدهد که رفع بلا گردد.ان شاءالله. و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید...... 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌. ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامیدپرورش نسلی مهدوی انشاءالله🌸
ننه نبات.mp3
7.63M
۱۶ نَنـه نبات 👵🏼 نویسنده؛ ندبه محمدی🖋 قصه‌گو؛ زهرا نجد 🎤 تدوین‌‌وصداگذاری؛ پارساکمالی 🎧 طرح گرافیکی؛ سمانه صدیقی🎨
🌼🍃🌹🍃🌼🍃 🍃🌼🍃🌹 🌹🍃🌼 🍃 📯 به افق💥 مشهد💥 💢 یکشنبه 🔹21 اردیبهشت‌ ماه 1399هجری شمسی 🔹16 رمضان 1441 هجری قمری 🔹10 مِی 2020 میلادی 🔸اذان صبح: 3:52 🔸طلوع آفتاب: 5:29 🔸اذان ظهر: 12:25 🔸غروب آفتاب 19:27 🔸اذان مغرب : 19:47 🔸نیمه شب شرعی 23:39 🍃 🌹🍃🌼 🍃🌼🍃🌹 🌼🍃🌹🍃🌼🍃
🍃🌼🍃🌹🍃🌼🍃 🍃🌼🍃🌹 🌹🍃🌼 🍃 📯 به افق ✳️ قم ✳️ 💢 یکشنبه 🔹21 اردیبهشت ماه 1399 هجری شمسی 🔹16 رمضان 1441 هجری قمری 🔹10 مِی 2020 میلادی 🔸اذان صبح: 4:33 🔸طلوع آفتاب: 6:08 🔸اذان ظهر: 13:03 🔸غروب آفتاب: 19:59 🔸اذان مغرب : 20:18 🔸نیمه شب شرعی : 0:15 🍃 🌹🍃🌼 🍃🌼🍃🌹 🌼🍃🌹🍃🌼🍃
🌼🍃🌹🍃🌼🍃 🍃🌼🍃🌹 🌹🍃🌼 🍃 📯 به افق ❣️تهران❣️ 💢 یکشنبه 🔹21 اردیبهشت ماه 1399 هجری شمسی 🔹16 رمضان 1441 هجری قمری 🔹10 مِی 2020 میلادی 🔸اذان صبح: 4:27 🔸طلوع آفتاب 03: 6 🔸اذان ظهر:13:01 🔹اذان عصر 16:47 🔸غروب آفتاب:19:59 🔸اذان مغرب : 20:19 🔹اذان عشا: 21:11 🔸نیمه شب شرعی : 0:12 🍃 🌹🍃🌼 🍃🌼🍃🌹 🌼🍃🌹🍃🌼🍃
سحر شانزدهم... ✍ رمضان، به پیچ نهایی اش، نزدیک می شود.... و لحظه های قدر از راه می رسند... شب های قدر، فرصت میوه چینی اند... و ما... برداشت می کنیم، همه آنچه را که یکسال در زمین قلبمان، کاشته ايم، ... ❄️عمر یکساله ام را که برانداز میکنم، هیییچ نقطه ی روشنی، برای دریافت کرامتت نمی بینم... اما... مهربانی یکساله تو را، که مرور می کنم..؛ دلم به لیلةالقدر این رمضان نیز، قرص می شود... ❣سالهاست که رسم میان من و تو، همین بوده است... ؛ من... یکسال...را خراب کرده ام... و تو....سال بعد... را به نیکوترین تقدیر، نوشته ای... چه رازی است میان تو و اسم "رحمانت".. که از هر چه بگذری، مهر پاشیدن بر بندگانت را، رها نمی کنی...؟ ❄️سیاه دل تر از همیشه... و شکسته تر از هر سال... چشم براه لیلةالقدرت نشسته ام.... اما...یقین دارم... ؛ که سهم عظیمی از "ع ش ق" را برایم، کنار گذاشته ای... ❄️من، بی تو، تمام می شوم...؛ دلبرم.... دفتر تقدیرم را، از هر چه خالی می کنی، خیالی نیست.... اما.... تقدیر مرا، از لمس وجودت...خالی مکن... من...بدون تو.... یعنی...؛ تماااام تو..تنها ثروت قابل شمارش منی...خدا و من... به انتظار سهم بیشتری از تو، گوشه سفره رمضانت را، رها نکرده ام.... ❣رحمان...مگر جز مهر ... می داند...؟ لیلةالقدر مرا، به طوفانی از مهرت...تکان بده.... یا رحمان....یا رحمان... یا رحمان سید پیمان موسوی طباطبایی @haram110
درعشق علامتی به جززینب نیست درصبر قیامتی به جززینب نیست آن جامه عصمتی که زهراپوشید زیبنده قامتی به جززینب نیست
animation.gif
16.79M
💠 دعای روز ﴿ شانزدهم ﴾ 🌙 مـاه مبــارک رمضــان التماس دعا خوبان🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
parhizgar__j16_Tartil.mp3
12.58M
🔺ترتیل جزء شانزدهم قرآن کریم 👤 استاد پرهیزکار ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @haram110 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
aghaie_j16_Tahdir.mp3
3.95M
🔺تحدیر (تندخوانی) جزء شانزدهم قرآن کریم 👤 استاد معتز آقایی ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @haram110 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
abu_hamzeh_samavati_01.mp3
10.86M
@haram110 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼
monjatae-ameral-momenen1.mp365005.mp3
4.49M
🙏مناجات و صوت بسیار زیبا و تاثیر گذار حضرت امیرالمومنین در مسجد کوفه 🌹 😔الهم انی اسئلک الاماااان التماس دعا ▪️ @haram110
sahar_farahmand.mp3
2.77M
🍃🌸دعای سحر فرهمند🍃🌸 @haram110 ☘️🌷☘️🌷☘️🌷☘️🌷
aghaie_j15_Tahdir.mp3
4.15M
🔺تحدیر (تندخوانی) جزء پانزدهم قرآن کریم 👤 استاد معتز آقایی ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @haram110 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
از طنین صدایش، چرخیدم و دیدم عدنان زودتر از من، رو به حیدر چرخیده و میخکوب حضورش تنها نگاهش می‌کند. حیدر با چشمانی که از عصبانیت سرخ و درشت‌تر از همیشه شده بود، دوباره بازخواستش کرد :«بهت میگم اینجا چیکار داری؟؟؟» 💠 تنها حضور پسرعموی مهربانم که از کودکی همچون برادر بزرگترم همیشه حمایتم می‌کرد، می‌توانست دلم را اینطور قرص کند که دیگر نفسم بالا آمد و حالا نوبت عدنان بود که به لکنت بیفتد :«اومده بودم حاجی رو ببینم!» حیدر قدمی به سمتش آمد، از بلندی قد هر دو مثل هم بودند، اما قامت چهارشانه حیدر طوری مقابلش را گرفته بود که اینبار راه گریز او بسته شد و خوبی بابت بستن راه من بود! 💠 از کنار عدنان با نگرانی نگاهم کرد و دیدن چشمان معصوم و وحشتزده‌ام کافی بود تا حُکمش را اجرا کند که با کف دست به سینه عدنان کوبید و فریاد کشید :«همنیجا مثِ سگ می‌کُشمت!!!» ضرب دستش به‌ حّدی بود که عدنان قدمی عقب پرت شد. صورت سبزه‌اش از ترس و عصبانیت کبود شد و راه فراری نداشت که ذلیلانه دست به دامان حیدر شد :«ما با شما یه عمر معامله کردیم! حالا چرا مهمون‌کُشی می‌کنی؟؟؟» 💠 حیدر با هر دو دستش، یقه پیراهن عربی عدنان را گرفت و طوری کشید که من خط فشار یقه لباس را از پشت می‌دیدم که انگار گردنش را می‌بُرید و همزمان بر سرش فریاد زد :«بی‌غیرت! تو مهمونی یا دزد ؟؟؟» از آتش غیرت و غضبی که به جان پسرعمویم افتاده و نزدیک بود کاری دستش بدهد، ترسیده بودم که با دلواپسی صدایش زدم :«حیدر تو رو خدا!» و نمی‌دانستم همین نگرانی خواهرانه‌، بهانه به دست آن حرامی می‌دهد که با دستان لاغر و استخوانی‌اش به دستان حیدر چنگ زد و پای مرا وسط کشید :«ما فقط داشتیم با هم حرف می‌زدیم!» 💠 نگاه حیدر به سمت چشمانم چرخید و من شهادت دادم :«دروغ میگه پسرعمو! اون دست از سرم برنمی‌داشت...» و اجازه نداد حرفم تمام شود که فریاد بعدی را سر من کشید :«برو تو خونه!» اگر بگویم حیدر تا آن روز اینطور سرم فریاد نکشیده بود، دروغ نگفته‌ام که همه ترس و وحشتم شبیه بغضی مظلومانه در گلویم ته‌نشین شد و ساکت شدم. مبهوت پسرعموی مهربانم که بی‌رحمانه تنبیهم کرده بود، لحظاتی نگاهش کردم تا لحظه‌ای که روی چشمانم را پرده‌ای از اشک گرفت. دیگر تصویر صورت زیبایش پیش چشمانم محو شد که سرم را پایین انداختم، با قدم‌هایی کُند و کوتاه از کنارشان رد شدم و به سمت ساختمان رفتم. 💠 احساس می‌کردم دلم زیر و رو شده است؛ وحشت رفتار زشت و زننده عدنان که هنوز به جانم مانده بود و از آن سخت‌تر، که در چشمان حیدر پیدا شد و فرصت نداد از خودم دفاع کنم. حیدر بزرگترین فرزند عمو بود و تکیه‌گاهی محکم برای همه خانواده، اما حالا احساس می‌کردم این تکیه‌گاه زیر پایم لرزیده و دیگر به این خواهر کوچکترش اعتماد ندارد. 💠 چند روزی حال دل من همین بود، وحشتزده از نامردی که می‌خواست آزارم دهد و دلشکسته از مردی که باورم نکرد! انگار حال دل حیدر هم بهتر از من نبود که همچون من از روبرو شدن‌مان فراری بود و هر بار سر سفره که همه دور هم جمع می‌شدیم، نگاهش را از چشمانم می‌گرفت و دل من بیشتر می‌شکست. انگار فراموشش هم نمی‌شد که هر بار با هم روبرو می‌شدیم، گونه‌هایش بیشتر گل انداخته و نگاهش را بیشتر پنهان می‌کرد. من به کسی چیزی نگفتم و می‌دانستم او هم حرفی نزده که عمو هرازگاهی سراغ عدنان و حساب ابوسیف را می‌گرفت و حیدر به روی خودش نمی‌آورد از او چه دیده و با چه وضعی از خانه بیرونش کرده است. 💠 شب چهارمی بود که با این وضعیت دور یک سفره روی ایوان می‌نشستیم، من دیگر حتی در قلبم با او قهر کرده بودم که اصلا نگاهش نمی‌کردم و دست خودم نبود که دلم از همچنان می‌سوخت. شام تقریباً تمام شده بود که حیدر از پشت پرده سکوت همه این شب‌ها بیرون آمد و رو به عمو کرد :«بابا! عدنان دیگه اینجا نمیاد.» شنیدن نام عدنان، قلبم را به دیوار سینه‌ام کوبید و بی‌اختیار سرم را بالا آورد. حیدر مستقیم به عمو نگاه می‌کرد و طوری مصمم حرف زد که فاتحه را خواندم. ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و می‌خواست قصه را فاش کند... ✍️نویسنده:
🗓 15 ماه رمضان حرکت حضرت مُسلم علیه السلام به سمت کوفه در این روز در سال 60 هـ حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام جناب مسلم بن عقیل علیه السلام را به کوفه روانه کرد. همراه او پاسخ نامه های کوفیان را داده بود که مضمون آن چنین بود : «به سوی شما برادر و پسر عمویم، موثق اهل بیت خویش، مسلم بن عقیل را فرستادم. اگر او بنویسد برای من که رأی دانایان و بزرگان و شما متّفق شده و بر آنچه در نامه ها درج کرده اید، به زودی به سوی شما خواهم آمد، ان شاء الله ...» 📗 مقتل الحسین علیه السلام (ابی مخنف) : ص 16. و ... .
🙏💎 آمرزش چهل سال از گناهان با خواندن ... مرحوم شیخ ابراهیم کفعمی از «اختیار» سیّد بن باقی نقل می کند که فرمود: هرکس این دعا را هر روز از ماه رمضان بخواند، خداوند گناهان چهل سال او را می آمرزد: «اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ الَّذِي أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ، وَ افْتَرَضْتَ عَلَى‏ عِبَادِكَ‏ فِيهِ‏ الصِّيَامَ‏، اُرْزُقْنِي‏ حَجَ‏ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي هَذَا الْعَامِ وَ فِي كُلِّ عَامٍ، وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ، فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُهَا غَيْرُكَ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَام!» (البلد الأمين، ص223)‏ مرحوم سیّد بن طاووس از مرحوم ابن قولویه نقل می کند که از بعضی از آل محمّد علیهم السلام نقل شده است که فرمودند: اگر کسی این دعا را هر شب از ماه رمضان بخواند، گناهان چهل سال او آمرزیده می شود: «اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ الَّذِي‏ أَنْزَلْتَ‏ فِيهِ‏ الْقُرْآنَ،‏ وَ افْتَرَضْتَ‏ عَلَى‏ عِبَادِكَ‏ فِيهِ‏ الصِّيَامَ‏، صَلِ‏ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي عَامِي هَذَا وَ فِي كُلِّ عَامٍ، وَ اغْفِرْ لِي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ، فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُهَا غَيْرُكَ، يَا رَحْمَانُ يَا عَلَّام‏!» (إقبال الأعمال، ج‏1، ص61) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🔸ثبت نام شروع شد🔸 ♦️در یک سال حافظ کل قرآن شوید♦️ ♦️ثبت نام هفتمین دوره حفظ تخصصی قرآن کریم مؤسسه فرهنگی قرآنی بیت الزهرا سلام الله علیها شروع شد.(ویژه برادران) مزایا: 1⃣ آموزش تجوید توسط اساتید مجرب 2⃣ تفسیر موضوعی آیات 3⃣ برگزاری اردوهای زیارتی و تفریحی اعطای گواهی حفظ پس از پایان دوره تحفیظ توجه👇👇 توجه👇👇 🔰دوره به صورت شبانه روزی بوده و تمامی امکانات آموزشی و رفاهی این مؤسسه به صورت 👈رایگان👉 می باشد. 🔔مهلت ثبت نام تا پایان تیر ماه🔔 🗓شروع دوره شهریور ماه 🏠مکان موسسه استان هرمزگان.... دوره حضوری میباشد. علاقه مندان جهت ثبت نام می توانند با شماره های ذیل تماس حاصل نمایند یا به پی وی زیر مراجعه کنند. @Sarbazvelaiet72 09170283384☎️ 09173651326☎️ 🆔https://eitaa.com/joinchat/3038511106Cac399845f3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 یعنی خبرهایی مثل را به‌گونه‌ای بزرگ و کوچک می‌کنند که اهداف استعماری محقق شود. ☑️ @haram110
درخواست حجّ از خداوند متعال در شب 17 ماه رمضان امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: حجّ را در شب هفدهم ماه رمضان از خدا بخواهید و هر سال در شب قدر، در شب‌های نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان، رفتن حجّاج به حجّ نوشته و ثبت می‌شوند. (بحار الأنوار، ج‏97، ص9 به نقل از دعائم الاسلام) حضرت باقر علیه السلام فرمود: شب هفدهم ماه رمضان، شبی است که رفتن حجّاج به حجّ نوشته و ثبت می‌شود. (بحار الأنوار، ج‏97، ص10 به نقل از دعائم الاسلام) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🚿🚿🚿 دستور غسل برای شب هفدهم ماه مبارک رمضان سروران و دوستان گرامی! بنا بر روایات و فرموده مرحوم سید بن طاووس در «اقبال الاعمال»، غسل در شب های فرد ماه رمضان، یعنی شب های اول، سوم، پنجم و ...؛ و در تمام شب های دهه آخر ماه استحباب دارد. البته در بعضی شب ها تاکید بیشتری شده است، نظیر شب اول، شب15، شب های قدر، شب24، شب25، شب27، شب29 و شب آخر ماه رمضان. (اقبال الاعمال، ص400 و 485) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مسجد جمکران ۱۰۶۸ ساله شد 🕌دستور ساخت مسجد جمکران در ۱۷ ماه مبارک رمضان ۳۷۳ هجری از سوی امام زمان(عج) به حسن بن مثله ابلاغ شد و ایشان به او فرمودند: مردم را بگو تا به این موضع رغبت کنند و در این جا دو رکعت نماز تحیّت مسجد و دو رکعت نماز صاحب الزمان بگذارند. @haram110
🔺مشارکت در آبادانی مسجد مقدس جمکران *۷۳۳*۳۱۳# @haram110
‍ ▫️به مناسبت سالروز تاسیس مسجد مقدس جمکران به امر امام عصر علیه السلام (17 رمضان) بازسازی مسجد تازه شروع شده بود. برای بنایی، آب را از قم می آوردند. سخت بود. قرار شد به حفر چاه. رفت تهران. با یک شرکت حفّاری صحبت کرد. چک داد تا بیایند و چاه حفر کنند. جایی از زمین جمکران، برای حفر چاه انتخاب شد. قرار شد از شنبه شروع کنند. شب جمعه، در صحن مسجد، مشغول راز و نیاز بود که دستی بر شانه اش نشست. قاصدی بود از طرف صاحب مسجد؛ حضرت، پیغام داده بودند که: «آنجا نه! آنجا بعدها بخشی از مسجد میشود. به آب هم نخواهد رسید!» قاصد حجت خدا، جای دیگری را برای حفر چاه نشانش داد. صبح شنبه شد. از مهندسان حفاری انکار که جای تازه مناسب نیست. از او اصرار که فقط همین جا! تعهد داد و مسئولیت همه چیز را بر عهده گرفت. چند روز بعد، مهندس ها آمدند سراغش؛ خوشحال و حیرت زده! آسانتر از همیشه به آب رسیده بودند. آب که جاری شد، ماند تامین مبلغ چک. متوسل شد به صاحب جمکران! روز قبل از موعد چک، اتفاقی افتاد. صاحب شرکت حفاری و پسرش آمدند مسجد. مشتاق اینکه بدانند کار چه کسی بوده، جانمایی تازه چاه. از حاج آقای لطیفی نسب شنیدند که: «این مسجد صاحب دارد.» گفتند: پس این چاه هم هدیه ما به مسجد جمکران. چک را پس دادند و گره،گشوده شد. 📚 راه وصال، ص119. @haram110