😥😥دیدند امام حسین علیه السلام بلند بلند گریه می کند
مرحوم آیت الله تولاّیی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 هجری می فرمود:
امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، خیلی گریه کرد. می توانم ادّعا کنم از ساعت اوّلی که اصحابش را به خون غلتان دید، چشم مبارکش گریان شد و تا آن ساعتی که سر مطهّر را جدا کردند، چشمان امام حسین علیه السلام خشک نبود. گریه می کرد، ولی با صدا گریه نمی کرد. اشک می ریخت، «صَرِیعَ الدَّمْعَةِ السَّاکبَةِ» بود. همین طور اشک هایش می ریخت؛ ولیکن با صدای بلند، ناله نمی زد. چرا؟
برای دو جهت؛ یکی این که دشمن نشنود و امام حسین علیه السلام را شماتت نکند. دشمن دلخوش نشود؛ خوشحال نشود که حسین علیه السلام دارد گریه می کند. یکی دیگر این که صدایش را زنها نشنوند و زن و بچّه اش منقلب نشوند. این بود که آهسته آهسته گریه می کرد. همینطور اشک هایش می آمد. ولی در یک موقع، امام حسین علیه السلام با صدای بلند گریه کرد! دلم می خواهد در این مصیبت و در این مطلبی که می گویم، جوان های مجلس از سیدالشهداء علیه السلام تبعیت کنند و بلند بلند گریه کنند. یک موقع بود که دیگر اختیار از سیدالشهداء علیه السلام رفت؛ و آن، وقتی بود که دید جوان هجده ساله اش رو به میدان می رود. واویلا! علما! عبارت مقتل است: «فَبَکی بُکاءً عالیاً». در این کلمه، پیرمردها بلند بنالند. یک وقت دیدند امام حسین علیه السلام بلند بلند گریه کرد! «رَفَعَ شَیبَتَهُ نَحْوَ السَّماءِ» حضرت دستش را زیر محاسنش برد؛ سر به آسمان بلند کرد و گفت: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِک»
خدا ز سوز دلم آگهي كه جانم رفت
ز جانِ عزيزترم، اكبر جوانم رفت
یک کلمه دیگر بگویم؛ همه گریه کنند. بعد در خانه خدا برویم.
وقتی که صورتش را از صورت علی اکبر علیه السلام بلند کرد، یک وقت دیدند محاسن امام حسین علیه السلام پر از خون است؛ «وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ وَ قَالَ:... عَلَى الدُّنْیا بَعْدَک الْعَفَاءُ!»
به حقّ مولانا الحسین المظلوم علیه السلام و بِوَلَدِهِ علیّ الأکبر علیه السلام، با چشمانی گریان و دل هایی سوزان، ده مرتبه بلند، یا الله! خدایا! به ریش پرخون امام حسین علیه السلام، به آن چشمان گریان امام حسین علیه السلام، به آن سینه سوزان خواهر امام حسین علیه السلام، همین ساعت امر ظهور امام زمانمان را اصلاح بفرما. ما را به زودی به دیدار و یاری آن بزرگوار، سعادتمند بفرما.
(سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، ماه رمضان 1392 قمری، مجلس هشتم)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🚩یا لثارات الحسین
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در منزل حاجی صفری (آریاشهر)، در سال 1398 قمری می فرمود:
اين خون هاي عاشورا كه می جوشد، جوشش آن از خون يحيي پيغمبر علیه السلام بيشتر است و از چشم شما به صورت اشك مي آيد. هلال محرم كه طالع مي شود مثل يك خنجري است كه در دل شيعه مي خورد، اين بچه هاي ده دوازده ساله، عَلَم هاي كوچولو كوچولو بر مي دارند و در كوچه و خيابان و بازار راه مي افتند، حسين حسين علیه السلام مي گويند. اين نفس ها، اين داد و فريادها، اين ها جنبش و جوشش خون امام حسين علیه السلام است. گاهي هم به صورت خون از سينهها بيرون مي آيد، گاهي به صورت خون از پشت سرها بوسيله زنجيرها بيرون مي آيد، گاهي هم به وسيله ... از سرها بيرون مي آيد. اين ها جوشش خون امام حسين علیه السلام است. اين خون از جوش نمي افتد تا به هدف برسد، تا دنيا اصلاح شود، تا ظلم و ستيزه و ستم از روي زمين برداشته شود، تا عدل و داد و قسط، همگاني و همه جایي شود. و این امر انجام نمي شود جز به دست حضرت بقيةالله ارواحنا فداه. اين است معناي این كه او طلب ثار مي كند و آخذ بثار است. «اين الطالب بدم القتول بكربلا» بدین معناست، وگرنه شمر كه زنده نيست كه امام زمان علیه السلام سرش را ببرد، سنان كه زنده نيست كه امام زمان علیه السلام سرش را ببرد يا او را بكشد.
«يا لثارات الحسين» كه شعار اصحاب امام زمان علیه السلام است، معنايش همين است كه مي گويم. ايخونخواهان سيد الشهدا! بيایيد سيدالشهداء علیه السلام را به هدفش برسانيد، جور و ستم را ببريد، عدل و داد را بياوريد، فساد اخلاق را ببريد و صلاح بياوريد، كفر و الحاد را ببريد و ايمان و اسلام را بياوريد. اين، معناي «يا لثارات الحسين» است.
(سخنرانی های منزل حاجی صفری در آریاشهر تهران، شب12 محرم 1398 قمری)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
✅ پاداش لعن بر قتله سیّدالشّهدا علیه السلام منقول از حضرت رضا علیه السلام
عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ شَبِيبٍ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: يَا ابْنَ شَبِيبٍ! إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَسْكُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِيَّةَ فِي الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِيِّ وَ آلِهِ صلوات الله علیهم، فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْن. (امالی صدوق، ص130)
حضرت رضا علیه السلام به ریّانبن شبیب فرمود: ای پسر شبیب! اگر دوست داری که در غرفههای بهشتی با رسول خدا صلّی الله علیه و آله و خاندانش باشی، پس قتله حسین بن علی علیه السلام را لعنت کن.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
👌اگر دوست داری ثواب شهدای کربلا را داشته باشی، ....
عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ شَبِيبٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا علیه السلام فِي أَوَّلِ يَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ فَقَالَ لِي: يَا ابْنَ شَبِيبٍ! إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ: «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً».(امالی صدوق، ص129-130)
ريّان بن شبيب گفت: روز اوّل محرّم نزد حضرت رضا عليه السّلام رفتم. حضرت به من فرمود: اى ابن شبيب! اگر دوست دارى ثوابى مانند ثواب كسانى كه همراه حسين بن علىّ عليهما السّلام شهيد شدند داشته باشى، هر گاه به ياد او افتادى بگو: «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً» (اى كاش با آنان بودم و به فوز عظيم مي رسيدم).
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🤲درخواست آب برای کودکش ذلّت نیست
مرحوم آیت الله تولاّیی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 هجری می فرمود:
تا یاران امام حسین علیه السلام بودند، آنها به میدان می آمدند. از هجوم لشکر دفاع می کردند. گاهی هم به آنها حمله می کردند. اصحاب که کشته شدند، اهل بیت به میدان آمدند. اوّلین نفری هم که از بنیهاشم آمد، حضرت علی اکبر علیه السلام بود و آخرین نفرشان حضرت اباالفضل علیه السلام بود.
«لَمَّا رَأَى الْحُسَینُ علیه السلام مَصَارِعَ فِتْیانِهِ وَ أَحِبَّتِهِ، عَزَمَ عَلَى لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ.»
اینها همه که کشته شدند، امام حسین علیه السلام یک مرتبه نگاه کرد، دید احدی از یارانش باقی نمانده است. جوانها همه قلم قلم، روی زمین افتاده اند. یارانش، پیرمردها، جوانها، کوچک، بزرگ، همه افتاده اند. هیچ کس نیست. خودش مانده است و خودش. چاره نیست. باید خودش جلو بیاید. این بود که سوار شد ولی با لباس جنگ نیامد؛ بلکه با لباس صلح آمد. یعنی شمشیر و سپر و این حرف ها نبود. عبا به دوشش بود. لباس صلح بود. جلوی لشکر آمد. قربان این شاه بی کس بروم! قربان این سلطان بی یاور بروم! خودش جلو آمد. در صدارت لشکر ایستاد. جایی که صدایش به گوش بزرگان لشکر دشمن برسد و روز قیامت نگویند: «ما ندانستیم! ما نفهمیدیم! ما نشناختیم!». برای اینکه حجّت بر آنها تمام شود، حسین بن علی علیه السلام قدم به قدم به موازین شرعی رفتار کرد. تمام کارهایی که امام حسین علیه السلام کرد، مطابق موازین فقه و شرع است. این که بچّه اش را آورد و گفت «آب بدهید»، ذلّت نیست. اشتباه نکنید! وظیفه امام حسین علیه السلام این است که بچّه اش را زنده نگه دارد. بچّه دارد از تشنگی میمیرد. وظیفهاش این است تا آن جایی که ممکن است، حفظ حیات بچّه کند. این را آورد گفت: «آب بدهید. بچّهام دارد میمیرد. آب بدهید.» وظیفه شرعی امام حسین علیه السلام است. اینها را «ذلّت» نمی گویند. امام حسین علیه السلام ناچار است استعانت بجوید، استمداد کند و استغاثه کند تا حجّت الهیه بر آنها تمام شده باشد. این بود به جایی آمد که صدایش به سران و افسران لشکر می رسید. ایستاد و با صدای بلند فریاد زد.
امام حسین علیه السلام سه فریاد زده است. یک هزار و سیصد و سی و سه سال است که فریاد امام حسین علیه السلام بین زمین و آسمان بلند است. گوش ها را می خراشد. چشم ها را به اشک می آورد. فریاد زد: «هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یرْجُو اللهَ بِإِغَاثَتِنَا؟» یعنی ای گروه مردم! آیا یک نفر دادرس هست بیاید به فریاد ما برسد؟ برای خدا به داد ما برسد؟ جواب ندادند. شما با ناله هایتان جواب بدهید. این ناله های شما قیمت دارد. این اشک ها و دست و سرها و صیحه های شما در درگاه خدا قیمت دارد. این صدای اوّل بود.
در صدای دوّم، چنین فرمود: «هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یخَافُ اللهَ فِینَا؟» آیا یک خداپرست هست که از خدا بترسد و دستش را به خون ما آلوده نکند؟
و فرمود: «هَلْ مِنْ ذَابٍّ یذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟» یعنی: آیا کسی هست که از حرم رسول خدا صلّی الله علیه و آله دفاع کند؟
اینجا بود که صدای ناله و شیون زنان حرم بلند شد؛ واویلا ...!
(سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، ماه رمضان 1392 قمری، مجلس هفتم)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از حرم
Ziyarat e Ashura Farahmand_120516170200.mp3
4.27M
💠 زیارت #عاشورا
🎤🎤 #فرهمند
@haram110
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
هدایت شده از حرم
Ostad_Raefipour_Maghamate_Ziarat.mp3
49.22M
💾🔊 #دانلود_سخنرانی استاد #رائفی_پور
📝 « #مقامات_زیارت_عاشورا »
#جلسه_چهارم
هدایت شده از حرم
👇👇👇👇
#کلیپ_صوتی
💠 عنوان:
#بررسی_تحریفات_عاشورا_چهارم
👈 خلاصه ای از بحث:
" در این عزاداری ها ببینیم دلمان چه چیزی را می پسندد و حواسمان را متمرکز به خود کنیم."
🎙سخنران :
#دکتر_محمد_دولتی
⏰ زمان:۳۶دقیقه و ۳۷ثانیه
➖➖➖
⬅️ نگاه به عنوان "تحریفات عاشورا" از منظر و دیدگاهی متفاوت ،
استماع فرمائید و نشر دهید.
👇👇👇👇
هدایت شده از حرم
4_5987842665901719827.mp3
8.79M
✅ پاداش لعن بر قتله سیّدالشّهدا علیه السلام منقول از حضرت رضا علیه السلام
عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ شَبِيبٍ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: يَا ابْنَ شَبِيبٍ! إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَسْكُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِيَّةَ فِي الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِيِّ وَ آلِهِ صلوات الله علیهم، فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْن. (امالی صدوق، ص130)
حضرت رضا علیه السلام به ریّانبن شبیب فرمود: ای پسر شبیب! اگر دوست داری که در غرفههای بهشتی با رسول خدا صلّی الله علیه و آله و خاندانش باشی، پس قتله حسین بن علی علیه السلام را لعنت کن.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
سر نگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد
تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها
غش کرد . مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود .
ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد :
ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد . مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند
اگه دلتون شکست و اشکتون جاری شد برا سلامتی و فرج مولای غریبمون دعا کنین.
اللهم عجل لولیک الفرج...اللهم الرزقناتوفیق زیارة الحسین ع اللهم جعل عواقب امورناخیرا .اللهم الرزقناتوفیق الشهادة فی سبیلک
مقبل کاشانی شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده . هر وقت سایر افراد کربلا میرفتن اشک حسرت میریخته وآرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته .
یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا .
در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن .یک عده از افراد بر میگردن کاشان .
یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن .
اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری . از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده . دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت.
با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه .
همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه.
چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرم از راه رسید .
مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد ، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد ….
همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن .
مقبل میگه :با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند .
یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت .
پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند
مقبل میگه : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید
ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد
حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت
حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود .
حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان
و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش: کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
- اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود :ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان .
محتشم ادامه داد:
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
- در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده .
محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله:
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
- با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند .و ملکی این شعر محتشم را میخواند:
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد
خاموش محتشم که از این حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
- محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد . پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت
مقبل میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود .
مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند . مقبل گوید رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم . مقام محتشم از من خیلی بالاتر است . شروع کردم به خواندن اشعارم:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت
هوا زور مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب
هدایت شده از حرم
🌸✨✨🌸
#معرفی_یاران_امام_حسین (ع)📜
#یار_سوم💕
💚 #عباس_بن_علی(ع)💚
زندگی💕
کنیه اش ابوالفضل است، و به او القاب دیگر مانند «قمر بنی هاشم»، «سقای کربلا»، «علمدار حسین» و غیره نیز دادهاند. طبق روایات شیعه او جوانی دلاور، زیبا و بلند قد بودهاست، در جنگهای صفین و نهروان در کنار پدرشعلی بن ابیطالب جنگیده است و او یکی از چند نفری است که در بین شیعیان به بابالحوایج معروفند.
او سه برادر تنی به نامهای جعفر، عبدالله و عثمان داشت که همگی آنان در روز عاشورا سال ۶۱ قمری در کربلا کشته شدند. او با لبابه دختر عبیدالله بن عباس ازدواج کرد و دارای چهار پسر به نامهای عبیدالله، فضل، حسن، قاسم و یک دختر شد. در خصوص تعداد فرزندان او اختلاف نظر وجود دارد. همه فرزندان او به جز عبیدالله بلاعقب ماندند.
#معرفی_یار_سوم_ادامه_دارد....
📗جعفریان، رسول (۱۳۸۶). تاملی در نهضت عاشورا. انصاریان.
📕 موسوی المقرم, سید عبدالرزاق. سردار کربلا. الغدیر.۲۵۳
و...
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
هدایت شده از حرم
♦️بعضی روایات در باب سر شکستن
🔷نظر امام زمان در مورد قمه زنی:
آیت الله العظمی شیخ زین العابدین نجفی در کتاب خود میگوید در مسجد سهله از امام عصر عجل الله فرجه در مورد قمه زنی سوال کردم و حضرت فتوا به جواز دادند.
(بیان الاءمه ج2 ص461و462)
🔹جناب صعصعه دربحرین بودن که برای یاری سیدالشهدا بهمراه سپاهی راهی عراق میشن ولی بعداز شهادت حضرت اباعبدالله وارد کربلا شد وبا اون وضع روبرو شد برای همین به کل سپاهش گفت سرها رو بتراشن وباشمشیر بسر خودشون بزنن وخود رو غرق خون بکنند
(منتخب الطریحی ج2ص478)
(لم تكن ردة.محب الدين الطبري.ص272)
🔹سرشکستن امام سجاد علیه السلام و خون آمدن از سر و صورت امام (دارالسلام2\179)
🔹خون آمدن از سر امام سجاد علیه السلام درعاشورا (ناسخ امام سجادچاپ قدیم)
🔹سرشکستن حضرت زینب علیهاالسلام و سکوت امام زین العابدین علیه السلام.(بحار45\115)
🔹خون آمدن از چشمان امام زمان علیه السلام
(بحار98\238)
🔹خون آمدن از پلکان امام رضا علیه السلام
(امالی صدوق111)
🔹شکستن و خون آمدن از دهان حضرت رقيه علیهاالسلام
(ریاض القدس2\323)
🔹خون آمدن از آسمان (کامل الزیارت92)
🔹خون ریختن حضرت آدم ، حضرت موسى و حضرت ابراهیم علیهم السلام (بحار44\243)
🔹سرشکستن همسر علی بن مظاهر
برادرحبیب بن مظاهرعلیه السلام. و سکوت امام علیه السلام
(المنابع النورا ص144-145)
🔹 سر شکستن حضرت عباس علیه السّلام و تایید معصوم علیه السلام
و گفتن : حُبُّ الحُسَینِ أجُنّنِی و سکوت امام
(مقتل ابومخنف: 283)
🔹 قال الصادق عليه السلام:
«لوقتل الأرض به الحسين ماكان سرفا»
اگرهمهء اهل زمين براى حسين كشته شوند، اسراف نيست...
(الكافى ج٨ ص٢٥٥)
هدایت شده از حرم
🍀
🌿🖤
🖤
#تلنگر🍃
▪️بعضی تا کربلا آمدند؛
و در فرصتِ تاریکی فانوس ها
تاریکیِ ابدی را برگزیدند و رفتند!
◽️و بعضی
درآخرین لحظات،
به میدان عاشقی پیوستند.
✔️و امروز فرصت انتخاب توست...
✨به کدام سو روانه ای...
❣ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج❣
🖤
🌿🖤
🍃 @haram110
هدایت شده از حرم
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
#تشرفات_به_محضر_امام_زمان(عج)
💐تشرف آیت الله گلپایگانی و گرفتن سکه از صاحب الزمان (عج)
شب جمعه ای مصادف شده بود با عرفه وآیت الله گلپایگانی خودشان را رسانده بود به کربلا، کنار صحن امام حسین علیه السلام یک جائی را پیدا کرده بود آنجا نشسته بود.
حرم خیلی شلوغ و ازدحام زیاد بود. می فرمایند همانطور که مشغول ذکر بود فشار جمعیت آزرده اش کرده بود.
دید که آقا سیدی خیلی خوش سیما بغل دستش ایستادند. به ایشان سلام کردند بعد فرمودند که :
آقا سید جمال الدین دوست داری بروی داخل حرم؟
آیت الله گلپایگانی عرض کردند: آقا دوست دارم اما نمی شود.
فرمودند که بیا،
دنبال آن بزرگوار راه افتادم. می گوید کوچه باز شد خیلی راحت، اصلاً فشاری نیست، ازدحامی نیست جمعیتی نیست.
رسیدیم درب حرم، اذن دخول خواندند و آوردند مرا پای ضریح، زیارت خواندند.
خلاصه اش را عرض می کنم :
آن آقا سید خوش سیما دست کردند در جیبشان و یک سکه ای به من دادند، گرفتم این را تو دستم، یکمرتبه دیدم ایشان نیستند.
جمعیت مرا پرت کرد از حرم بیرون، صحن هم ازدحام بود.
باز دوباره رفتم یک گوشه ای به زحمت پیدا کردم و خلاصه وضع هیأت لباسم بهم خورد و اما دستم را سفت نگه داشته بودم وقتی دستمو باز کردم، دیدم که یک سکه است و رویش نوشته شده یا صاحب الزمان
فرزند ایشان می فرمودند: بابام به این سکه خیلی علاقه داشت، باید هم علاقه داشته باشد.
یک کیسه درست کرده بود مخصوص این سکه، این را گذاشته بود درون جیبش، هر وقت وضو می گرفت در می آورد می بوسید به چشمهایش می کشید هدیه آقا را، می گذاشت درون جیبش.
می فرمودند:
یکی از این سفرها که بابام می رفت کربلا چند نفر همراهش بودند.
قافله ای رفته بودند با پای پیاده، یکی از همراهان طلبه ای بود.
دل درد شدیدی گرفت، هر چه دوا دادند، قرص دادند، نبات دادند اثر نکرد. این برای اهل قافله تولید زحمت کرده بود.
بابام فرموده بود یک کاسه آب آوردند و سکه حضرت را در آورد و زد توی آب، متبرکش کرد گفت بخور، اون هم خورد و خوب شد.
در یک لحظه مثل آبی که روی آتش ریخته باشند.
طلبه اصرار کرد به ایشان که قصه چی است.
این چه سری بود؟!
آخر انقدر اصرار کرد تا ماجرا را گفته بود که ظاهراً ما خدمت آقا رسیدیدم و حضرت این سکه را مرحمت فرمودند.
اون بنده خدا اهل معنویت نبود. با دستش اشاره کرد گفت برو بابا، سید این حرفها چی است می زنی!!
مثل خیلی ها که می گویند این حرفها چی است که می زنی....
منزل بعدی رسیدند.
پدرم وضو گرفت مثل همیشه کیسه را از جیبش درآورد.
دید سر کیسه بسته شده است. خودش دو تا گره زده، باز کرد. دید سکه یا صاحب الزمان علیه السلام داخلش نیست. رفت که رفت که رفت....
📚کرامات و زندگینامه آیت الله گلپایگانی
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🌸
🍃🌸
🌺🍃🌸
هدایت شده از حرم
Shab05Moharram1398[01].mp3
9.43M
🎙دوری مگر برای دل من حیا گذاشت؟ (نجوا با امام زمان (عج))
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
🏴 شب پنجم #محرم۹۸
☑️ @haram110
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طبق روایت اهل بیت علیهم السلام، برخی از بیماری ها ناشی از بخار کبد می باشد.
حجامت روی پا یا زیر قوزک پا درمان این نوع بیماری ها می باشد. 👇
♒️حجامت قدمین
رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّهُ شَكَا إِلَيْهِ رَجُلٌ الْحِكَّةَ فَقَالَ احْتَجِمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فِي الرِّجْلَيْنِ جَمِيعاً فِيمَا بَيْنَ الْعُرْقُوبِ وَ الْكَعْبِ فَفَعَلَ الرَّجُلُ ذَلِكَ فَذَهَبَ عَنْه
📚مكارم الأخلاق، ص: 77
🔹ترجمه : مردى به حضرت صادق علیه السلام از خارش شكايت كرد. فرمود: سه بار در دو پا بين عرقوب (رگ و عصب بر آمده پشت پا) و قوزک پا حجامت كند. مرد اين كار را انجام داد، و درد او بر طرف شد. ديگرى شكايت كرد، حضرت فرمود: در يكى از پاشنه ها و يا روی يكى از پاها سه بار حجامت كن، ان شاء اللَّه شفا خواهى يافت
🔻🔻🔻
فواید : برای خارش و گری, بخار کبد و بیماریهای کبد مفید است.
هدایت شده از حرم
💎نقش #گريه در آرامش روانی💎
🔸وقتى اندوه به نهايت برسد، انسان ديگر نمى تواند گريه كند، چنان كه در حكمت هاى منسوب به امام على عليه السلام آمده است :
إذا تَناهَى الغَمُّ انقَطَعَ الدَّمعُ .
هر گاه غم به اوج رسد ، اشك قطع مى شود .
بر اين اساس ، پيش از اين كه آن اندوه به اين مرحله خطرناك برسد ، بايد با گريه درمانى از شدّت آن كاسته گردد . كلينى رحمه الله از منصور صيقل ، نقل مى كند كه از اندوه شديدى كه بر اثر مرگ فرزندم به من دست داد و مى ترسيدم در اثر آن، عقلم را از دست بدهم ، به امام صادق عليه السلام شكايت بردم . فرمود :
إذا أصابَكَ مِن هذا شَى ءٌ فَأَفِض مِن دُموعِكَ فَإِنَّهُ يَسكُنُ عَنكَ .
هر گاه چنين حالتى به تو دست داد ، اشك بريز ؛ زيرا اين كار، تو را آرام مى كند.
👌گریه درمان افسردگی و جلوگیری کننده از خودکشی احتمالیست.
هدایت شده از حرم
🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤
#محرم 🏴
#شب_عاشقی...
روایت کوتاهی از ده شب محرم...
⭕️در این روایت نام هرشب محرم که به هرشهید اختصاص داده شده معین گردیده...⭕️
#شب_پنجم: حضرت زهیر(ع) و... 🛡🗡
این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است.
شب پنجم به
✔️حبیب بن مظاهر و
✔️حضرت عبدالله بن حسن،کودک هشت ساله امام مجتبی(ع)
نیز منسوب است.
#عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.
#زهیـر، الگوی عاشقی کربلاست.
او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد.💕
بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست.
او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد.
#ادامه_دارد...
هدایت شده از حرم
Shab05Moharram1398[02].mp3
20.3M
هدایت شده از حرم
Shab05Moharram1398[08].mp3
8.32M
🎙خودم برات سپر میشم عمو جونم (واحد)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
🏴 #شب_پنجم #محرم۹۸