هدایت شده از حرم
بسم الله الرحمن الرحیم
🔴 اضطراب و استرس 👇
• منشأ اولیه اضطراب و استرس؛ غلبه صفراء میباشد و درمان آن مالیدن روغن بنفشه هر شب به ملاج و ماساژ دادن آن و در هر مجرای بینی دو قطره چکانده شود.
اگر استرس و اضطراب طولانی مدت باشد منجر به سوداء میشود که در این صورت درمان آن مالیدن شبی چهار تا شش قطره روغن بادام شیرین به ملاج سر قبل از خواب میباشد به مدت یکماه تا چهل روز.
هدایت شده از حرم
9.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قدم هایی سوی ظهور مولایمان حجه ابن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف
⚠️اگه اربعین زائرین، حتماً حتماً ببینید
🔸ان شاءالله با ارسال برای دوستان،
شما هم در فرارسیدن ظهور باشکوه مولایمان سهیم باشید
@haram110
هدایت شده از حرم
❤️✨✨❤️
#هیچ_کس_به_من_نگفت ...
شماره 5
💯هیچ کس به من نگفت:
✔️که شما مهربان ترین فرد عالم هستید؛ هزار بار مهربانتر از مادر و قتل و کشتار از روش شما به دور است.
مگر نه این است که قرار شده بر سیره و روش جد بزرگوارتان رسول مهر و رحمت عمل کنید که در فتح مکه، با اینکه قدرت داشت، از همه گذشت از همان کسانی که او و یارانش را آزرده بودند.
✅مگر نه این است که شما خود را رحمت گسترده الهی معرفی کرده اید و در دعای ندبه، همگی ما آن رافت و مهربانی و دعای خیر را از شما طلب میکنیم.🌸
🌹من نمیدانستم که شما پدری مهربان، همدم و مونسی دلسوز و رفیقی خیرخواه هستید و چقدر دیر فهمیدم که شما یار بی کسان، طبیب دردمندان، راهنمای گمشدگان و انیس غریبانی.😢
💫و من چقدر دیر دانستم که شما نمایانگر صفات خدایی؛ و مهربانی تنها یکی از صفات اوست، که در شما نور افشانی میکند.
💕من تازه شنیده ام که شما با غم ما غمناک و با شادی ما، شاد میشوی و نسبت به ما از خودمان، مهربان تر و دلسوزتری و صلاح مرا بهتر از خودم میدانی و به سعادت و کمالم مشتاق تر از خودم هستی.
کاش این مهربانی را از نوجوانی درک میکردم تا حال،
قلبم انیس و مونسِ این غربت و تنهایی شما میشد.😢
📗برگرفته از کتاب هیچکس بمن نگفت
✍نویسنده: #حسن_محمودی
هدایت شده از حرم
4_6039560042150101439.mp3
6.5M
#نماز_مهمتره_یا_امام_زمان؟ ۳
اصل دین رها شده...
ادامه دارد....
@haram110
تعجیل در ظهور حضرت مهدے عج #صلوات
هدایت شده از حرم
#حسین_جان❤️
🍂من پاسپورٺ وڪاغذ ویزا ندارم
😔اصلا دگر ڪارے بہ این دنیاندارم
🍂حرفم فقط باتوسٺ آقاےعزیزم
😔من اربعین درڪربلایٺ جاندارم؟
#اربعین_ایران_بمانم💔
#بےگمان_دق_مےڪنم😭
هدایت شده از حرم
⇩⇩⇩ داسـتـــ📚ــــان⇩⇩⇩
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
نخواه گناه کنی! گناه نمیکنی❗️
یه جوان زیبایی بود به نام ابن سیرین شغل این جوان پارچه فروشی بود، مغازه هم نداشت
فقط یه سبد داشت که رو سرش میذاشت و تو این کوچهها را میفتاد و كاسبی میكرد
و گاهی هم برای رفع خستگی گوشهای مینشست و بساطش را كناری پهن میكرد
از قضا زن جوانی عاشقش شده بود و تصمیم گرفته بود او را به دام بیندازد
این بود که رفت پیش ابن سیرین و گفت:
من شوهرم مریضه، لباس میخوام براش بخرم اما میخوام به سلیقه خودش باشه
بساطتو جمع کن پاشو بریم پیش شوهرم
ابن سیرینم قبول کرد و با آن زن راهی خانهشان شد، زن وارد شد و ابن سیرین هم یا الله گويان پشت سرش وارد خانه شد
اتاق اول را گذراند
دومی را هم همین طور
رسید به اتاق سوم
دید مثل اینکه اینجا هیچ خبری نیست!
رو کرد به به زن و گفت: پس شوهرت کجاست؟
زن هم خیلی راحت گفت: من که شوهر ندارم
بعد به ابن سيرين گفت: ببین اینجا خانه من هست، تو هم الان در خانه من هستی
اگه آماده برای گناه نشوی و در اختیار من نباشی داد میزنم که مزاحمم شدهای
ابن سیرین يكباره متوجه شد در باتلاقی افتاده که هر چی بیشتر دست و پا بزند بیشتر فرو خواهد رفت!
این بود که رو کرد به سمت آسمان و گفت:
ای خدا تو که میدانی من اهل این کارها نیستم پس خودت نجاتم بده
در همين حال یک فکری به خاطرش رسید
گفت: باشه نياز نيست داد بزنی، من آماده میشوم برای گناه، فقط به من بگو دستشوئی خانه کجاست؟
آن زن هم با این خیال كه او راضی شده محل دستشویی را نشان داد
ابن سیرین رفت داخلش و تا توانست از نجاسات آنجا برداشت و به خودش مالید!؟
و آمد و یک گوشه نشست
زن تا وارد اتاق شد، دید چه بوی بدی میآید
رويش را برگرداند و ابن سیرین را در آن وضع دید!
گفت: چرا خودت رو اینجوری کردی!؟
ابن سیرین گفت: این تجسم عملیه که از من میخواستی انجام بدهم!
آن زن با عصبانيت و ناراحتی ابن سیرین را با همان وضع از خانه خود بیرون كرد
ابن سیرین با همان قیافه از خانه بیرون آمد،
اما انگار آن روز و آن ساعت همه مرده بودند؟!
هیچکس ابن سیرین را با آن قیافه ندید
از آن روز به بعد از او بوی خوشی استشمام میشد و خداوند علم تعبیر خواب را به ابن سیرین عنایت فرمود.
میدانید چرا!؟؟؟
چون حفظ حرمت کرده بود و به نفس خودش به یاری خدا غلبه كرده بود
دوستهای خوبم..!!
اگر ما هم نخواهیم گناه كنيم، میتوانیم
ترک گناه سخته ولی ممکنه!
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
هدایت شده از حرم
✨﷽✨
❤️✨ #همسرداری
💠← پیامبراکرم(صلی الله علیه واله) به خوشرویی در خانه اهمیت زیادی می دادند
و اصحاب را به مدارا با زنان ترغیب می نمود
و در اخرین لحظات عمر خود به آن سفارش می کرد
و سعی آن حضرت بر آن بود تا مردان رابا مقام و شخصیت والای زن آشنا کند و به آنان بفهماند که زنان به عنوان برترین مربی انسانها نقش بزرگی در سعادت و بدبختی جوامع بشری دراند.
💠← به این جهت در هر فرصتی که دست می داد از زن به عنوان مادر و به عنوان همسر مومنه تجلیل می کردند و می فرمودند:
«بعد از اسلام بهترین چیزی که مسلمانان از آن برخوردار می شود، همسر مومنه ای است که هرگاه به او نگاه کند مسرور شود و در موقع درخواست کاری از او اطاعت کند و در غیاب شوهر خود و مال شوهر را حفظ کند.»
💠← همچنین به زنان توصیه می کردند که مراعات همسران خود بکنند و تقاضای خرید چیزهایی که قادر بر آن نیستند را نکنند و فرمود: «هر زنی که با شوهر خود مدارا نکند و از او چیزی را بخواهد که انجام آن در قدرت او نباشد از چنین زنی هیچ کاری قبول نخواهد شد و روز قیامت خدا را ملاقات می کند در حالیکه خداوند بر او غضبناک است.»
💠← پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) مردان را به یاری زنان در امور خانه تشویق می کردند و روزی که در خانه خانم حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) دیدند حضرت امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) عدس پاک می کند و حضرتفاطمه (سلام الله علیها) در کنار دیگ نشسته اند فرمودند:
«هر مردی که در امور خانه به همسر خود کمک می کند و بر او منت نگذارد، خداوند نام او را در دفتر شهدا می نویسد.»
📚(طوائفالحکم_ ص۲۸۹)
🍃
🌺🍃
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید ( #دوربین_اجتماعی)
🔺با دقت تا آخرش نگاه کنید!
⁉ جوونای ما برای هر کاری که می کنند باید یک کلیپ اینجوری درست کنند؟!
⚠جماعت غربزده و مدعیان روشنفکری چیکار کردن با فکر این مردم که اینقدر خودباوری نداریم تو جامعه؟!!!
📲 ڪانال حرم
🆔 @haram110
هدایت شده از حرم
یه داستان جالب و آموزنده
:زماني در بچگي باغ انار بزرگی داشتيم
اواخر شهريور بود، همه فاميل اونجا جمع بودن .اون روز تعداد زيادي از كارگران بومي در باغ ما جمع شده بودن براي برداشت انار، ما بچه ها هم طبق معمول مشغول بازي كردن و خوش گذروندن بوديم! بزرگترين تفريح ما در اين باغ، بازي گرگم به هوا بود اونم بخاطر درختان زياد انار و ديگر ميوه ها و بوته اي انگوري كه در اين باغ وجود داشت، بعضی وقتا ميتونستي، ساعت ها قائم شی، بدون اينكه كسی بتونه پيدات كنه! بعد از نهار بود كه تصميم به بازي گرفتيم، من زير يكی از اين درختان قايم شده بودم كه ديدم يكی از كارگراي جوونتر، در حالی كه كيسه سنگينی پر از انار در دست داشت، نگاهی به اطرافش انداخت و وقتی كه مطمئن شد كه كسی اونجا نيست، شروع به كندن چاله اي كرد و بعد هم كيسه انارها رو اونجا گذاشت و دوباره اين چاله رو با خاك پوشوند، دهاتی ها اون زمان وضعشون خيلی اسفناك بود و با همين چند تا انار دزدي، هم دلشون خوش بود!با خودم گفتم، انارهاي مارو ميدزي! صبر كن بلايي سرت بيارم كه ديگه از اين غلطا نكنی، بدون اينكه خودمو به اون شخص نشون بدم به بازي كردن ادامه دادم، به هيچ كس هم چيزي در اين مورد نگفتم!غروب كه همه كار گرها جمع شده بودن و ميخواستن مزدشنو از بابا بگيرن، من هم اونجا بودم، نوبت رسيد به كارگري كه انارها رو زير خاك قايم كرده بود، پدر در حال دادن پول به اين شخص بود كه من با غرور زياد با صداي بلند گفتم: بابا من ديدم كه علي اصغر، انارها رو دزديد و زير خاك قايم كرد! جاشم میتونم به همه نشون بدم، اين كارگر دزده و شما نبايد بهش پول بدين!پدر خدا بيامرز ما، هيچوقت در عمرش دستشو رو كسی بلند نكرده بود، برگشت به طرف من، نگاهی به من كرد، همه منتظر عكس العمل پدر بودن، بابا اومد پيشم و بدون اينكه حرفی بزنه، یه سيلی زد تو صورتم و گفت برو دهنتو آب بكش، من خودم به علی اصغر گفته بودم، انارها رو اونجا چال كنه، واسه زمستون! بعدشم رفت پيش علی اصغر، گفت شما ببخشش، بچس اشتباه كرد، پولشو بهش داد، 20 تومان هم گذاشت روش، گفت اينم بخاطر زحمت اضافت! من گريه كنان رفتم تو اطاق، ديگم بيرون نيومدم!كارگرا كه رفتن، بابا اومد پيشم، صورت منو بوسيد، گفت ميخواستم ازت عذر خواهی كنم! اما اين، تو زندگيت هيچوقت يادت نره كه هيچوقت با آبروي كسی بازي نكنی... علی اصغر كار بسيار ناشايستي كرده اما بردن آبروي انسانی جلو فاميل و در و همسايه، از كار اونم زشت تره!شب علی اصغر اومد سرشو انداخته پايين بود و واستاده بود پشت در، كيسه اي دستش بود گفت اينو بده به حاج آقا بگو از گناه من بگذره!كيسه رو که بابام بازش كرد، ديديم كيسه اي كه چال كرده بود توشه، به اضافه همه پولايي كه بابا بهش داده بود...
امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر: ای مالک! اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی
ارزش سکوت**
استاد فاطمی نیا :
از صبح که پا میشه, فلان کس چی گفت, فلان کس چی کرد.., فلان روزنامه چی نوشت.. ول کن..
روایت داریم که اغلب جهنمی ها جهنمی زبان هستند, فکر نکنید همه شراب می خورند و از در و دیوار مردم بالا می روند, یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم. این آقا تو صفوف جماعت می نشینند آبرو میبرند.
امیرالمومنین به حارث همدانی فرمودند: اگر هر چه را که می شنوی بگویی , دروغگو هستی!
@haram110