eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
6.9هزار ویدیو
674 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حرم
✍امام رضا علیه السلام بهترین زنان شما آن زنی است که خوش اخلاق وبردبار باشد وهرگاه شوهرش بروی خشمگین شد با نظر غضب به شوهرش نگاه نکند تا هنگامی که از وی خشنود گردد و هرگاه شوهرش از وی غایب شد حقوق شوهر را حفظ کند این چنین زنی از کارگزاران الهی است و عاملان خداوند از رحمت او ناامید نیستند 📚کلینی ج۵ص۳۲۵
هدایت شده از حرم
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄ 🔴زمان های طلب حاجت 🌹امیرالمومنین علی علیه السلام: هر که از خدا حاجتی دارد آن را در سه وقت طلب کند: اول: ساعتی از روز جمعه دوم: هنگام زوال خورشید(ظهر)؛ هنگامی که باد می وزد و درهای آسمان گشوده می گردد و رحمت نازل می شود. و پرندگان به صدا درمی آیند. سوم: ساعتی در انتهای شب نزدیک طلوع فجر، به راستی در آن هنگام دو فرشته ندا می کنند: آیا توبه کننده ای هست که توبه اش را بپذیدم؟ آیا درخواست کننده ای هست که عطایش دهم؟ آیا آمرزش خواهی هست تا او را بیامرزم؟ آیا حاجتمندی هست؟ ⬅️ پس آن دعوت کننده به سوی خدا را اجابت کنید. 📚:تحف العقول/ص۱۵۵
هدایت شده از حرم
نگین: ❌چرا حجاب داری خانم؟ ✔️چون با ارزشم ❌یعنی چی!! ✔️یعنی عمومی نیستم ❌اگه خوشگل بودی حجاب نمی‌کردی حتماً یه چیزی کم داری ✔️آره بی‌عفتی و بی‌حیایی کم دارم ❌یعنی من بی‌عفتم..!؟ ✔️اگه با عفت بودی نمی‌ذاشتی از نگاه کردنت لذت ببرن ❌کیا..!؟! ✔️همه مردا غیر از شوهرت ❌خب نگاه نکنن ✔️خب وقتی داری گدایی نگاهشونو می‌کنی چجوری ردت کنن؟ ❌من واسه دل خودم خوشگل کردم..!! ✔️حواست به دل اون خانمی که شوهرش با دیدن تو نسبت بهش سرد میشه یا اون پسر جوونی که شرایط ازدواجو نداره هم هست؟ ❌به اینش فکر نکرده بودم..! ✔️خدایی تو خونه هم واسه شوهرت اینجور شیک می‌کنی؟؟ ❌راستش نه کی حوصله داره آخه..! ✔️پس شوهرتم مجبوره بیاد زنای خیابونی رو نگاه کنه مثل این مردایی که زل زدن به تو!! ❌داری عصبیم می‌کنی دختره امل ✔️من خودمو خوب پوشوندم تو مثل... لباس پوشیدی پس به من نگو امل ❌خب مُده ✔️آخرین مُدت کَفَنه خانمی ❌هنوز جوونم بذار جوونی کنم فرصت دارم ✔️اگه تو همین حالت ملک الموت بیاد ببرتت چی؟ ❌ینی جهنمی می‌شم؟! نه‌نه! ✔️یعنی واقعاً بی‌حجابی ارزش سوختن داره؟! ❌راستش نه ✔️پس خواهر گلم هم خودتو هم مردمو از این فتنه نجات بده ❌چطوری؟! ✔️با حجاب با حیا با عفت با خدا ❌چیکار کنم که بتونم؟! ✔️به رضایت خدا فکر کن به بهشت به امنیت حجاب به پاکیت ❌راستش چادر گرمه دست و پاگیره ✔️بگو آتش جهنم گرمتر است اگر می‌دانستند (تؤبه۵۱) ✔️دستو پا گیر بودنش حرف نداره ✔️نه می‌ذاره پاهات کج بره ✔️نه دستات آلوده گناه شه ✔️خب خواهرم ؟ [✔️]ینی خدا می‌بخشه؟ ✔️إنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیِعاً ✔️خدا همه‌ی گناهان رو می‌بخشه [✔️]چقد مهربون، ولی آرزوهامو دوستامو... چیکار کنم؟ ✔️الَیْسَ اللّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ؟ ✔️آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟
هدایت شده از حرم
‍ ‍ 🍃🍂عدالت و لطف خدا 🍃🍂 🙍زنى به حضور حضرت داوود (ع) آمد و گفت: اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل❓ 🗣داوود (ع) فرمود: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند. 🗣سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟ 🙍زن گفت: من بیوه زن هستم و سه دختر دارم، با دستم ریسندگى مى کنم، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى بردم تا بفروشم و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم ، ناگهان پرنده اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تأمین نمایم . 🚪هنوز سخن زن تمام نشده بود که ... در خانه داوود (ع) را زدند ، حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد ، ناگهان ده نفر تاجر به حضور داوود (ع) آمدند و هر کدام صد دینار (جمعاً هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند: این پولها را به مستحقش بدهید. حضرت داوود (ع) از آن ها پرسید : علت این که شما دسته جمعى این مبلغ را به اینجا آورده اید چیست ؟ عرض کردند: ما سوار کشتى بودیم ، طوفانى برخاست ، کشتى آسیب دید و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم ، ناگهان پرنده اى دیدیم ، پارچه سرخ بسته اى به سوى ما انداخت ، آن را گشودیم ، در آن شال بافته دیدیم ، به وسیله آن مورد آسیب دیده کشتى را محکم بستیم و کشتى بى خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم و ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار، بپردازیم و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ماست به حضورت آورده ایم تا هر که را بخواهى ، به او صدقه بدهى. 🙍🗣حضرت داوود (ع) به زن متوجه شد و به او فرمود : پروردگار تو در دریا براى تو هدیه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى ؟ سپس ‍ هزار دینار را به آن زن داد و فرمود : این پول را در تأمین معاش کودکانت مصرف کن ، خداوند به حال و روزگار تو ، آگاهتر از دیگران است
حرم
#رمان_مردی_در_آینه📝 💟 #قسمت_هفتاد 🎀تنها خواسته من دنيل گوشي رو برداشت ... صداي شادش بعد از شنيد
📝 💟 🎀 ارباب من من مات و مبهوت به حرف هاي اونها گوش مي کردم ... مفهوم بعضي از کلمات رو نمي دونستم و درک نمي کردم ... اون کلمات واضح، عربي بود ... شايد رمز بود ... اما چه رمزي که هر دوي اونها گريه مي کردن ... اونها که نمي دونستن من به تلفن شون گوش مي کنم ... چند ثانيه بعد، دنيل اين سکوت مرگبار رو شکست ... - من رو ببخش بئا ... اين بار اصلا زمان خوبي براي رفتن نيست ... شايد سال ديگه ... و اون پريد وسط حرفش ... - مطمئني سال ديگه من و تو زنده ايم؟ ... يادته کريس هم مي خواست امسال با ما بياد؟ ... دوباره بغض راه گلوش رو سد کرد ... بغضي که داشت من رو هم خفه مي کرد ... - اما اون ديگه نمي تونه بياد ... اون ديگه فرصت ديدن حرم هاي مقدس رو نداره ... کي مي دونه سال ديگه اي براي من و تو وجود داشته باشه؟ ... نفس هاي ساندرز دوباره عميق شده بود ... از عمقي خارج مي شد که حرارت آتش و درد درونش با اونها کنده مي شد و بیرون می اومد ... به زحمت بغضش رو کنترل کرد ... - کارآگاهي که روي پرونده کريس کار مي کرد رو يادته؟ ... و دوباره سکوت ... - اون رفتارش با من مثل يه آدم عادي نيست ... دقيقا از زماني که فهميد ما مسلمانيم ... طوري با من برمي خورد مي کنه که ... بئاتريس ... من نمي تونم علت رفتارش رو پيدا کنم ... اگه به چيزي فکر کرده باشه که حقيقت نداره ... و اگه چيزي رو نوشته باشه که ... مي دوني اگه حدس من درست باشه ... چه اتفاقي ممکنه براي ما بيوفته؟ ... فکر مي کني کسي باور مي کنه ما ... صداي اشک هاي همسرش بلندتر از صداي خسته دنيل بود ... صدايي که با بلند شدنش، همون نفس هاي خسته رو هم ساکت کرد ... فقط اشک مي ريخت بدون اينکه کلامي از زبانش خارج بشه ... و من گيج و سردرگم گوش مي کردم ... اون کلمات هر چه بود، رمز نبود ... اون اشک ها حقيقي بود ... براي چيزهايي که من اصلا متوجه نمي شدم ... حتي مفهوم اون لغات عربي رو هم نمي فهميدم ... چند بار صداش کرد ... آرام ... و با فاصله ... - بئاتريس ... بئاتریس ... اما هيچ پاسخي جز اشک نبود ... تا اينکه ... - فاطمه جان ... نمي دونستم يعني چي ... اما تنها کلمه اي بود که اون بهش پاسخ داد ... صداي اشک ها آرام تر شد ... تا زماني که فقط يک بغض عميق و سنگين باقي بود ... - تقصیر تو نیست ... اشتباه من بود دنيل ... من نبايد چنين سفري رو ازت مي خواستم ... ما هر دو مثل هميم ... بايد از اون کسي مي خواستم که اين قطرات به خاطرش فرو ريخت ... اونقدر حس شون زنده بود که انگار داشتم هر دوشون رو مي ديدم ... حس می کردم از جاش بلند شده ... صداش آرام تر از قبل، توي گوشي مي پيچيد ... انگار گوشي از دهانش فاصله گرفته بود ... - ارباب من ... باور دارم کلماتم رو می شنوی ... و ما رو می بینی ... ما مشتاق ديدار توئيم ... اگر لايق ديدار تو هستيم ما رو بپذير ... اين بار صداي اشک هاي دنيل، بلندتر از کلمات همسرش بود ... و بي جواب، تلفن قطع شد ... حالا ديگه تنها صدايي که توي گوش من مي پيچيد ... بوق هاي پي در پي تماس قطع شده بود ... .... ✍نویسنده: 🍃 🌸 🎉🌺🍃
در فضیلت زیارت حضرت ارباب علیه السلام... ◀️قسمت اول در بیان فضیلت و کیفیت زیارت امام الانس و الجنه المدفون بارض الغربه سید الوری مولانا ابوالحسن علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه فضیلت زیارت آنحضرت بیشتر از آنست که احصا شود و ما در اینجا تبرک میجوییم به ذکر چند خبر و نقل می کنیم: از صلی الله علیه و آله منقول است که فرمودند: زود باشد که پاره ای از تن من در زمین مدفون گردد و هیچ زیارت نکند او را مگر آنکه را از برای او گرداند و بدنش را بر گرداند. و در حدیث معتبر دیگر فرمودند: که پاره از بدن من در خراسان مدفون خواهد شد هر غمناکی که او را زیارت کند البته حقتعالی غمش را زایل گرداند و هر گناهکاری که او را زیارت کند البته خدا گناهانش را بیامرزد. 🔻ادامه دارد... 📚 شیخ عباس قمی الهی ‌بِحَقِ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌لِوَلیکَ‌الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج
هدایت شده از حرم
در سڪوت شـب نقـش رؤیاهایـت را بہ تصـویـر بڪش ایمـان‌ داشتـه بـاش بہ خـدایی ڪه نا امیـد نمی‌کنـد و رحتمـش بی پایان اسـت آنهـا ڪه بہ بیـداری خـدا ایمـان دارنـد راحت‌تر می‌خوابنـد 🌙شبتـون آروم خیالتـون آسـوده خاطـرتـون جمـع و روزگارتـون مهـربـان بـاد🌟
👇👇👇کانال عمومی👇👇👇 ✴️ دوشنبه 👈 21 مهر 1399 👈 24 صفر 1442👈 12 اکتبر 2020 ✴️ اول تشرین اول و شروع سال رومی اسکندری ۲۳۲۸ 🕌مناسبت های دینی اسلامی. 🖊 طلبیدن پیامبر صلی الله علیه و آله قلم و دوات برای نوشتن خلافت بلا فصل خود برای امیر المومنین علیه السلام و جلوگیری عمر بن خطاب از این کار . 🌙⭐️امور دینی و اسلامی . 📛 تقارن نحسین ، صدقه اول صبح ضروری است و رفع نحوست می کند . 📛 از دیدار ها پرهیز شود . 👶برای زایمان مناسب و فرزند حافظ قرآن خواهد گردید . ان شاء الله . 🤒بیمار امروز شفا یابد. ان شاءالله ✈️ مسافرت خوب نیست و درصورت ضرورت همراه صدقه باشد . 👩‍❤️‍👩حکم مباشرت امشب. مباشرت امشب (شب سه شنبه ) ، فرزند بسیار مهربان ، دل رحم ، سخاوتمند ، پاک زبان و مرگ او به شهادت باشد . ان شاءالله 🔭 احکام نجوم 🌓 امروز انجام امور زیر نیک است : ✳️ خرید حیوان . ✳️ آغاز معالجات و درمان . ✳️ و خرید جواهرات نیک است . 💇‍♂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث اصلاح امور می شود . 🔴 یا در این روز از ماه قمری، باعث دفع صفرا می شود . 🔵 دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی در زندگی می گردد. 👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴تعبیر خواب خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود تعبیرش طبق آیه 25 سوره مبارکه " فرقان " است . و یوم تشقق السماء بالغمام و نزل الملائکه تنزیلا ... و از معنای ان استفاده می شود که خواب بیننده را امری ناخوش و خصومت و گفت و گویی ناشایسته ببیند صدقه بدهد تا رفع بلا شود . و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌸زندگیتون مهدوی🌸
سلام بنام آفریدگار مهربانی امروز : دوشنبه 21 / 7 / 99 "معجزه زندگی .... " معجره زندگی یعنی درخدمت یکدیگرباشیم واین یعنی قانون طبیعت پس : اگر دیدی کسی گره‌ای دارد و تو راهش را می‌دانی سکوت نکن ، کمک کن !! اگر دستت به جایی می‌رسد دریغ نکن! معجزه‌زندگی دیگران باش ! معجزه‌ زندگی دیگران که باشی بی شک کسی معجزه‌ زندگی تو خواهد شد !.. از خدمت به خلق پشیمان مشو… و اگر کسب قدر خوبی تو را ندانست غمگین مشو! چون گنجشکها هر روز آواز میخوانند و هیچکس تشکر نمیکند! ولی باز هم آوازشان را ادامه میدهند… نگاه مردم به تو متفاوت است… یک نفر تو را بد میبیند و دیگری تو را خوب! و یکی دیگر تو را جذاب تنها خداست که تو را آنگونه ڪه هستی میبیند ، پس خدارا مقصود و مرادخودت قرار بده..! عبارت تاکیدی : زیبا که نگاه کنی میبینی نه کسی دوست توست و نه کسی دشمنت ، همه معلم تو هستند تادرخوبی خود را بیازمایی ! " خدایا سپاسگزارم "
هدایت شده از حرم
🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊 (ع)📜 🌹 ❤️ ❤️ عبدالله بن عُمَیر کَلبی(شهادت ۶۱ق) از شهدای کربلا است. او به همراه همسرش ام وهب، شبانه خود را از کوفه به سپاه امام حسین(ع) رساند. بنا بر گزارش طبری، عبدالله بن عمیر، دومین شهید کربلا روز عاشورا بود. همسرش ام‌وهب نیز نخستین زنی بود که در واقعه کربلا به شهادت رسید. 🍃 🥀عبدالله بن عمیر از قبیله بنی‌عُلَیم بود. برخی گزارش‌های تاریخی مربوط به وَهْب بن وهب یا همان وهب بن عبدالله کلبی مشابهت‌ها و مشترکاتی با متون مربوط به عبد اللّه بن عُمَیر دارند و همین باعث شده تا برخی محقّقان، این دو را یکی نفر بدانند و اساسا وَهْب بن وَهْب را فاقد وجودِ خارجی تلقی کنند. لیکن علاوه بر مشابهت‌هایی که در روایات تاریخی درباره این دو فرد آمده، تفاوت‌های قابل توجهی نیز بینشان وجود دارد. بنا بر این دو نفر بودن آن‌ها بعید نیست، به ویژه مسیحی بودن وَهْب که در برخی منابع آمده، با عبد اللّه بن عُمَیر که از یاران نامی امام حسین(ع)بوده است، به هیچ وجه، قابل جمع نیست. (ع)💫 🌹به گزارش ابومخنف هنگامی‌که سپاه کوفه در نخیله آماده جنگ با امام حسین می‌شد. عبدالله با آنها برخورد کرد و از آن‌ها ماجرا را پرسید. آنها گفتند: به جنگ حسین بن علی می‌رویم. او گفت: به خدا سوگند من مشتاق جنگ با مشرکان بودم، و امیدوارم ثواب پیکار با اینان که قصد جنگ با پسر دختر پیامبرشان را دارند، از ثواب جنگ با مشرکان کمتر نباشد. وی نزد همسرش رفت و او را از قصد خویش آگاه کرد. ام وهب گفت: خداوند تو را به راهی نیکو هدایت کرده، چنین کن و مرا نیز با خود ببر. پس شبانه همراه همسرش بیرون رفت و به امام حسین(ع) پیوست. ◾️ ◾️ 🏴در روز عاشورا که عمر سعد با پرتاب تیری به سوی اردوگاه امام حسین(ع) جنگ را آغاز کرد؛ «یسار» غلام آزاد شده زیاد بن ابی‌سفیان و «سالم» غلام آزاد شده عبیدالله بن زیاد به میدان آمدند و هماورد طلبیدند. حبیب بن مظاهر و بریر بن خضیر از جا برخاستند؛ اما امام حــ❤️ـسین(ع) به آن دو اجازه میدان نداد. عبدالله بن عمیر با اجازه امام به میدان رفت، از او پرسیدند: کیستی. او خود را معرفی کرد. گفتند: ما تو را نمی‌شناسیم. زهیر یا حبیب یا بریر به مبارزه ما بیایند. او به یسار که جلوتر ایستاده بود گفت: هیچ یک از اینان به جنگ تو نمی‌آید مگر اینکه از تو بهتر است. سپس به او حمله کرد و او را از پا درآورد. در همین حال، «سالم» به سوی او حمله کرد. یاران امام حسین(ع) فریاد زدند تا عبدالله از حمله او آگاه شود ولی عبدالله متوجه نشد، سالم به او ضربه‌ای زد. عبدالله با دست چپ جلو ضربه را گرفت و انگشتانش قطع شد. سپس عبدالله بر او حمله برد و با ضربه‌ای او را به قتل رساند ✨ 💥همسرش ام‌وهب عمودی برداشت و به سوی او رفت. عبدالله می‌خواست او را به سوی خیمه برگرداند ولی او لباس شوهرش را گرفته بود و می‌گفت: تو را رها نمی‌کنم تا همراه تو به شهادت برسم. در این هنگام امام حسین(ع) او را صدا زد و فرمود: «خدا از جانب اهل بیت به شما جزای خیر دهد. برگرد (خدا تو را رحمت کند) و نزد زنان بنشین که جنگیدن بر زنان واجب نیست.» پس او نزد زنان بازگشت. ◾️ پیش از ظهر عاشورا، شــ👿ـمر بن ذی‌الجوشن که فرمانده جناح چپ سپاه کوفه بود، با افراد تحت فرمان خود به سپاه امام هجوم بردند. در این حمله هانی بن ثبیت و بکیر بن حی تیمی عبدالله بن عمیر را به شهادت رساندند. بنا بر گفته طبری، او شهید کربلا بود. 🥀 💫پس از شهادت عبدالله، همسرش ام وهب خود را به بالین او رساند و در حالی‌که سر و صورت عبدالله را پاک می‌کرد رســ👺ـتم غلام شـ👹ـمر بن ذی الجوشن به دستور شمر او را به شهادت رساند. گفته‌اند او زن شهید در واقعه کربلا بود. .... 📗طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۹. 📕 ری‌شهری، دانشنامه امام حسین(ع)، ۱۳۸۸، ج۶، ص۳۸۲-۳۸۳. 📘 طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۹. و.... 🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 نگاه ویژه امام حسین (ع) به زائران و عزادارانش 🔸 گناهانی که با گریه برای امام حسین (ع) پاک می شود ... لینک آپارات 👇 https://www.aparat.com/v/2uxkJ
هدایت شده از حرم
🍂🍃🍂🍃🍂 مردي نزد جوانمردی آمد و گفت : تبرکي ميخواهم. جامه ات را به من بده تا من نيز همچون تو از جوانمردي بهره اي ببرم!! جوانمرد گفت: جامه ي مرا بهايي نيست. اما سوالي دارم؟ مرد گفت: بپرس. جوانمرد گفت: اگر مردي چادر بر سر کند زن مي شود؟ مردگفت: نه جوانمرد گفت اگر زني جامه مردانه بپوشد مرد مي شود؟ مرد گفت: نه. جوانمرد گفت: پس در پي آن نباش که جامه اي از جوانمردان را در بر کني که اگر پوست جوانمرد را هم در بر کشي جوانمرد نخواهي شد . زيرا جوانمردي به جان است نه به جامه. 🍃🍂🍃🍂