4_5857468658753734599.mp3
8.8M
❤️ #دین_زیباست
❤️ #امام_شناسی
قسمت ۵۶
اهل بیت سلام الله علیهم
و علم قرآن
مخصوص نوجوانان 👉
مخصوص معلمین 👉
✅ مخاطب اصلی مجموعه #دین_زیباست نوجوانان هستند لطفا برسانید به دست نوجوانِ شیعه
در کانال خودتان منتشر کنید
بدون ذکر منبع
4_5915924409192810808.mp3
11.75M
"❁"
#کارگاه_انصاف 9⃣2⃣
#استاد_شجاعی 🎤
♨️ خدایی که به انصاف امر میکند ؛
چرا خود در حق بعضی بندگانش ظلم میکند؟
بعضی در آسایش و نعمت غوطهورند و بعضی در نکبت و گرفتاری!
5_6106899833656705397.m4a
3.88M
🔹 سخنان دکتر امیر اشرفی
پاتولوژیست و متخصص آسیب شناسی، مدیر گروه آناتومیکال پاتولوژی سیدنی استرالیا
استادیار دانشگاه سیدنی
[فصل دوم]
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو
#قسمت_اول
روی زمین نشسته و خیره به آلبوم عکس مقابلش بود. گاه آهی کشیده و دستی به روی عکس میکشید، گاه لبخند میزد و عکسی را میبوسید. در اتاق گشوده شد:
_آیه... آیه جان! نمیخوای بیای؟ همه منتظر توئیما! دیر میشه، منتظرمونن!
آیه دستی به پلاک درون گردنش کشید و آن را از زیر لباسش بیرون کشیده و به عادت این سالها، آن را بوسید.
یک پلاک که فقط نامی بود و شمارهای روی آن... جزء بازمانده های شهیدش بود... بازمانده از مرد زندگی اش...
_الان میام رها؛ لباسای زینب روپوشوندی؟
_آره، خیلی ذوق داره؛ اون برعکس توئه!
آیه لبخندی تلخ بر لبانش نشست:
_همه ش به خاطر زینبه... بهخاطر لبخندش... به خاطر شادیش!
از زمین بلند شد و آلبوم عکس را همانجا رها کرد. از اتاق که بیرون آمد، همه با ترس و تردید او را نگاه میکردند.
حاج علی و زهرا خانم دست زینب را در دست داشتند. صدرا، مهدی کوچکش را در آغوش گرفته و کنار مادرش محبوبه خانم ایستاده بود. لبخندش که مهربانتر شد، همه نفس گرفتند:
_من آمادهام، بریم!
زینب دست پدربزرگ و مادربزرگش را رها کرد و به سمت مادرش رفت. با آن لباس عروس کوچک که بر تن داشت، دل آیه هم برایش ضعف میرفت و هم بغض بدی در گلویش جا خوش کرد.
"چرا با من این کار راکردی مَهدی؟چرا دخترکت را به جانم انداختی؟چرا مرا دست مرد دیگیری سپردی؟تو که عاشقم بودی؟ این بود رسم عاشقی؟ این بود رسم سالها بیقراری و در کنار هم بودنمان؟ تو که به دنیا دلبستگی نداشتی و پرهایت را گشودی و از دنیای نامردی ها رها شدی،
چرا بامن این کار را میکنی و پایبندمردی میکنی که هیچ سنخیتی با من ندارد؟ چرا با من این کار را میکنی مرد من؟ چرا دردهایم رانمیبینی؟ چرا همه موافق او شده اند؟ چرا همه مرا نادیده گرفته اند؟
کسی غم چشمانم را نمیبیند! کسی بغض گلویم را حس نمیکند! کسی لرزش صدایم را نمیشنود! تو که مرا از حفظ بودی! تو که عاشقم بودی! تو که مرا بهتر از همه میشناسی! تو چطور تصور کردی که مردی دیگر میتواند قلب مرا تسخیر کند؟ چرا من خوبیهایش را نمیبینم؟ چرا همه مرا به سوی او میخوانند؟ چرا کسی تفاوتهای ما را نمیبیند؟
مردمن... ندیدی که آیه ات دل به کسی نمیسپارد؟ حالا دخترکت را مقابلم میگذاری؟
دخترکت را به جانِ بیجان شده ام می اندازی که تسلیم شوم؟
باشد! قبول! هرچه تو بگویی!
باشد مردمن هرچه تو بخواهی! ببینم مرا به کجا میخواهی ببری!"
حاج علی که ماشین را متوقف کرد به سمت آیه برگشت:
ِ بابا... دخترکم! آماده ای بابا؟
آیه نگاهش را به پدرش دوخت:
_نه بابا، آماده نیستم! من هیچوقت آماده ی این کار نمیشم!
زهرا خانم هم به سمت آیه برگشت:
_روزی که با رها اومدید و گفتید که باید ازدواج کنم، روزی که اومدید و هزار جور حرفای منطقی و عقلانی و روانشناسی و آیه و حدیث گفتید که باید ازدواج کرد، منم مثل تو فکر میکردم هرگز نمیتونم این کار رو بکنم!
ادامه دارد...
نویسنده: #سنیه_منصوری
حرم
[فصل دوم] "رمان #شکسته_هایم_بعدتو #قسمت_اول روی زمین نشسته و خیره به آلبوم عکس مقابلش بود. گاه آهی
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو
#قسمت_دوم
فرق من و تو این بود که تو9 سال، عاشقانه زندگی کردی و من 30 سال با بدبختی ودرد ...
ِآیه جان دختر قشنگم، من قربونت برم؛ زندگی رو بایدعاقلانه ساخت! ارمیا پسر خوبیه، دوستت داره؛ شوهرت که راضیه،
دخترتم که راضیه!
آیه با بغض گفت:
_دل من که راضی نیست، پس تکلیف دِل من چی میشه؟
َحاج علی: دلت رو بسپر دست اون مردی که من دیدم، اونقدر عاشقت هست که عاشقت کنه!
_نمیتونم بابا!
حاج علی: اگه نمیتونی، همین الان میرم ازشون معذرت خواهی میکنم و میریم خونه، تصمیمتو بگیر بابا؛ اگه نمیخوای بگو، اگه میخوای یا علی! بلندشو بریم و منتظرشون نذار!
_به من باشه برگردیم؛ اما فقط من نیستم بابا- با بغض گلوی دخترک یتیمم چیکار کنم؟ زینب فقط با اون میخنده... زینب پسندیده... زینب خوشحاله، وقتی ازش جدا میشه بغض میکنه؛ من چطور دل دخترکمو بشکنم؟
از شیشه ی ماشین دخترکش را نگاه میکند که دست رها را گرفته و با آن
لباس عروس بر تن کرده اش باشادی و خنده بپر بپر میکند...
_نگاهش کن بابا، ببین چه شاده؟! آقا صدرا بهش گفته ارمیا از امشب دیگه همیشه پیشت میمونه، برای همینه که انقدر ذوق داره، نمیدونه که دل مادرش خونه... بریم بابا، بریم که من برای خوشحالی مهدی همه کاری میکنم!
حاج علی و زهرا خانم درهای ماشین را باز کردند و پیاده شدند. آیه بغضش را فرو خورد و از ماشن بیرون آمد و به سمت دخترش رفت. عطر
زینب را به جان کشید، عطر تن دخترکش جان داد به تن بی جانش.
ارمیا مضطرب بود. حس شیرینی در جان داشت.
"خدایا میشود؟! یعنی آیه اش میشود؟ گاهی گمانم میشود خواب و خیال است! من کجا و آیه مهدی کجا؟ من کجا و نفس حاج علی کجا؟ من کجامحبوب سید مهدی و پدر شدن برای زینبش کجا؟ خدایا... مرا دیده ای؟ آه دلم راشنیده ای؟
محرم دل آیه ات شوم؟ میشود من هم آرام گیرم؟
خدایا... میشود
میشود آیه مرا دوست بدارد؟ اصلاعاشقی نمیخواهم، آخر میدانی؟ آیه مهدی را داشته! من کجا و او کجا؟ کسی که زندگی با آن مرد را تجربه کرده است، عاشِق چون منی نمیشود؛ اما میشود مرا کمی دوست بدارد؟ میشود دلش برایم شور بزند؟ میشود در انتظارم بنشیند تا با هم غذا بخوریم؟ میشود زن شود برای منِ همیشه بی کس و تنهای این دنیا؟
میشود روح شود برای این جان بیروح مانده ی من؟"
فخرالسادات به اضطراب های ارمیا نگاه میکرد... به پسری که جای مهدی اش را گرفته بود، به پسری که قرار بود دامادش کند... چقدر عجیب مرد چهل و سه ساله را به فرزندی قبول کند و مادری کند برای تمام این چهل و سه سال!
دوباره آیه عروسش میشود، دوباره عزیز جانش را داماد میکند؛ چقدر این اضطرابها برایش آشنا بود. دوازده
سال پیش بود که مهدی اش هم اینگونه بود.
آخر او هم مهدی بود. او هم سنگر
مهدی بود. در یک صف مقابل رهبر رژه رفته بودند؛ مگر میشود قدم زدنهایشان هم شبیه نباشد؟ مگر میشود گردنهای افراشته و شانه های ستبرشان شبیه هم نباشد؟ اینها با هم سوگندنامه را خواندهاند و به ارتش پیوسته اند! اینها با هم هم قسم شده اند!
مهدی ک رفت این مرد جایش را در سوریه پر کرد،جایش را برای مادر به عزا نشسته اش پر کرد،جایش را برای زینب سادات هم پر کرد،حالا وقتش رسیده بود که جایش را برای آیه هم پر کند!سالها انتظار کشیده بود برای امروز،حالا حق دارد ک مضطرب باشد
ادامه دارد...
نویسنده: #سنیه_منصوری
15.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تأثیر ارتباط با امام زمان علیه السلام و دعا برای ایشان در رفع شدائد و گرفتاری ها- حجةالاسلام شیخ محمدحسین یوسفی
💖اللهم عجل لولیک الفرج💖
✴️ دوشنبه 👈 23 فروردین /حمل 1400
👈 29 شعبان 1442👈 12 آوریل 2021
🕌 مناسبت های دینی اسلامی .
🌙 اول ماه نیسان رومی.(از امروز تا یک ماه اگر آب باران را قبل از رسیدن به زمین در ظرفی جمع اوری و ادعیه و اعمال خاص ان را که در مفاتیح ذکر شده انجام دهید و آن آب به روش خاص نوشیده شود برای همه دردها و مشکلات خوب است این فرصت را مغتنم بشمارید )
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی
📛 صدقه صبحگاهی لازم و مطلوب است .
📛 از شروع به کتابت و نگارش پرهیز شود .
📛 از قسم دادن ، وصیت کردن پرهیز شود .
📛 از دعوا و منازعه پرهیز شود .
👶 زایمان مناسب و نوزاد مبارک ، شجاع ، صالح و حلیم و صبور خواهد شد.ان شاءالله
🤕 مریص ان خوب گردد.ان شاءالله
✈️ مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
👩❤️👩حکم مباشرت امشب .
مباشرت امشب (شب سه شنبه ) ، ممکن است فرزند چنین شبی کمک حال ظالمان گردد و هلاک گروهی به دست او صورت گیرد.
🔭 احکام نجوم .
🌓 امروز:قمر در برج حمل است و انجام امور زیر نیک است :
✳️ خرید مایحتاج منزل .
✳️ ختنه نوزاد.
✳️ کودک به گهواره نهادن .
✳️ ارسال کالاها و اجناس تجاری .
✳️ آغاز کار و افتتاح شغل.
✳️آغاز معالجه و درمان .
✳️ و صید و دام گذاری و شکار نیک است .
📛 امور زراعی و آغاز بنایی مناسب نیست.
💇♂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث گوشه گیری و انزوا می شود .
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، موجب نجات از بیماری می شود .
🔵 دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد .
👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود .
✴️️ وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد .
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴تعبیر خواب
شب " سه شنبه" اگر کسی خواب ببیند
تعبیرش از آیه ی 30 سوره مبارکه " روم " است .
فاقم وجهک للدین حنیفا .....
و از مفهوم ان استفاده می شود که خواب بیننده را امری پیش آید که جماعتی می خواهند او را از آن کار منصرف کنند و او سخن آنان را گوش نکند و همین درست است . و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید .
🌸زندگیتون مهدوی🌸
گفت :خوش به حالت که اینقدر دنبال کننده داری!
گفتم : امام زمان هم هست؟!
گفت :چی بگم والا.
گفتم : شاید امام زمان(عج)در آن کانالِ(یا هرجای دیگر) دو نفره ای باشد که نویسنده اش برای خدا می نویسد حتی اگر خواننده ای نداشته باشد!
- درگیر ارقام نباشیم...
#کاشتواینجاباشی
#یاایهاالعزیز 💙
😷😷 پاداش روزه در دوشنبه و پنج شنبه های ماه شعبان
عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قَالَ: مَنْ صَامَ يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ وَ الْخَمِيسِ مِنْ شَعْبَانَ، جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ نَصِيباً ؛ وَ مَنْ صَامَ يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ وَ الْخَمِيسِ مِنْ شَعْبَانَ قَضَى لَهُ عِشْرِينَ حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا، وَ عِشْرِينَ حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الْآخِرَةِ. (وسائل الشيعة، ج10، ص493 به نقل از اقبال الاعمال)
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس روزهای دوشنبه و پنج شنبه ماه شعبان را روزه گیرد، خداوند متعال برای وی بهره ای (از رحمت خویش) قرار می دهد. همچنین بیست حاجت دنیوی و بیست حاجت اخروی وی را برآورده می سازد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏نماز والدین در روز دوشنبه بعد از بالا آمدن آفتاب
قَالَ النَّبِيُّ صلّی الله علیه و آله: مَنْ صَلَّى يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ الْحَمْدَ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ مَرَّةً مَرَّةً، وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، وَ وَهَبَ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيْهِ، أَعْطَاهُ اللَّهُ قَصْراً كَأَوْسَعِ مَدِينَةٍ فِي الدُّنْيَا.(جمال الأسبوع، ص70)
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس روز دوشنبه، بعد از آن که خورشید بالا آمد، 4 رکعت نماز بخواند(دو نماز 2 رکعتی)، در هر رکعت یک بار سوره حمد، یک بار آیة الکرسی، و سه بار سوره توحید؛ و ثواب آن را به پدر و مادرش هدیه کند، خداوند به وی کاخی می بخشد که مانند وسیع ترین شهر در دنیاست.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_6023630682759104224.mp3
9M
نکاتی در فضیلت ماه مبارک رمضان(1)- حجةالاسلام بندانی نیشابوری
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»