eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.6هزار ویدیو
635 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
* 💞﷽💞 ‍ : دعوت غیر منتظره چند روزی گذشت. راحله حس کرد حالا که قطعات پازل کنار هم چیده شده و سوال هایش جواب داده شد و ابهامات برطرف، آرامش بیشتری پیدا کرده است. خصوصا با جواب منفی که به جناب پارسا داده بود دیگر همه چیز را تمام شده می دانست و فکر کرد قرار است بالاخره بعد از چندین ماه تلاطم و دردسر با خیال راحت از زندگی اش لذت ببرد. مخصوصا که عید نزدیک بود و برای مراسم عقد خواهرش اینقدر کار داشتند و سرشان شلوغ بود که دیگر وقت نمیکرد به استاد نگون بختی که آب سرد روی آتش عشقش ریخته بود فکر کند. با خودش فکر میکرد تعطیلات و دوری، آقای پارسا را هم از تب و تاب خواهد انداخت. هرچه باشد از قدیم گفته اند " از دل برود هر آنکه از دیده برفت" اما گویا قرار نبود کسی از دیده برود و جریان آب، در جهتی که راحله پیش بینی کرده بود حرکت نکرد... صبح روز دوشنبه قبل از عیدبود. روز غافلگیری راحله. همان طور که دور کرسی داشتند صبحانه شان را میخوردند پدر رو به مادر کرد و پرسید: - خانم جان? به نظرت آقای پارسا رو هم دعوت کنیم برای مراسم? گوش های راحله زنگ زدند: پارسا?کدوم پارسا? مادر کمی شیر برای شیما ریخت و جواب داد: -نمیدونم! ما مدیون ایشون هستیم و فرصت هم نشد درست حسابی ازشون تشکر کنیم. ولی هرچی باشه استاد راحله ست. به نظرم بهتره نظر راحله رو هم بپرسیم. استاد راحله! اشتباه نشنیده بود. پدر و مادرش داشتند در مورد آقای دکتر صحبت میکردند. آخر چرا این ماجرا تمام نمیشد? مادر رو کرد به راحله و پرسید: -نظر تو چیه دخترم? به نظرت اشکالی نداره دعوتشون کنیم? راحله که نزدیک بود قطره آبی که در گلویش پریده بود خفه اش کند سرفه ای کرد و گفت: -اشکال که نه ... ولی خب بابا که ازشون تشکر کردند. راحله جریان پیش آمده را به خانواده نگفته بود. برای همین پدر و مادرش نمیدانستند او چه تقلایی میکند در این میان. جواب مثبت او دیدارش با پارسا را در پی داشت. دیداری که از آن فراری بود. برای جواب منفی هم باید دلیلی منطقی میداشت. نمیخواست به خانواده اش چیزی بگوید و نگرانشان کند. تازه همه چیز آرام شده بود. با خودش فکر کرد او که جواب منفی را به پارسا داده است پس حتی اگر دعوت شود مشکلی پیش نخواهد آمد برای همین مخالفتی نکرد. اصلا شاید به خاطر همان جواب منفی، جناب استاد بهشان برخورده باشد و از آمدن امتناع کند. خدا کند اینطور شود. آن روز، جناب پارسا، دمغ از اتفاقات پیش آمده تصمیم گرفت تنی به اب بزند تا شاید کمی سرحال شود. همینطور که پکر رانندگی میکرد گوشی اش زنگ خورد. شماره ناشناس بود. با بی میلی جواب داد: -بله? ولی وقتی صدای پشت گوشی خودش را معرفی کرد جا خورد. برای لحظه ای فکر کرد نکند راحله جریان را به پدرش گفته باشد و پدر برای حسابرسی زنگ زده باشد. هر چه باشد پدر راحله بود. همانقدر مذهبی. آخ که حتما زنگ زده بود لیچار بارش کند که این چه رفتاری ست پسره الدنگ... وقتی سید با این ابراز علاقه مخالفت کرده بود، خب تکلیف پدر خانم شکیبا هم معلوم بود دیگر. او هم نمونه میان سال سید بود. شک نداشت اگر کسی چنین برخوردی با دختر سید کرده باشد سید با یک بز کش* حسابش را کف دستش خواهد گذاشت... پس بی ربط نبود که اقای شکیبا هم او را به باد انتقاد بگیرد. حالا شاید بخاطر لطف قبلی سیاوش کار به کتک نرسد اما دیگر چند تا فحش و تکه و کنایه روی شاخش بود. برای چند ثانیه گر گرفت. اما وقتی لحن پدر و علت زنگ زدن را فهمید با اینکه هنوز کمی گیج بود خیالش راحت شد. ماشین را به کنار خیابان برد و نگه داشت. برای حرف زدن با پدر راحله می بایست حواسش را جمع میکرد. وقتی فهمید پدر صرفا برای تشکر خواسته است او را به مراسم عقد دخترش دعوت کند گل از گلش شکفت و نیشش تا بناگوش باز شد. رخت شویی که تا چند دقیقه پیش در دلش بشور و بساب راه انداخته بود جایش را به رقاصی داده بود که بشکن میزد و قند آب میکرد. البته سیاوش مجبور بود کمی زیر قابلمه قند آب را کم کند تا سر نرود و لویش ندهد برای همین سعی کرد تعارفات معمول را به جا بیاورد که نه، خیلی ممنون، مزاحم نمیشم و از این قسم جملات الکی ...در همین حین یکدفعه با خودش فکر کرد: عقد دختر? کدام دختر?راحله? پ.ن: *بزکِش یک فن در کشتی که اجرای آن تخصص رسول خادم در دوران قهرمانی بود. برای اجرای این فن باید کشتی گیر با یک دست، گردن حریف را در اختیار بگیرد و با دست دیگر مچ را مهار کند ...
‍ ‌ 🌸سحر اول.... ✍و رسیـــد فرصت دیدار... چقدر دلخوشم به داشتنت خــدا ! که با همه بی سر و پایی ام، باز هم در میکده رمضانت راهم داده ای... تو همان اله بی همتایِ منی؛ که هزاران بار پناهم داده ای و... من رمیده ام. تو همان معشـــوق بی نظير منی، که باز به انتظار خلوتی با من، ضیافتی یک ماهه، برپا کرده ای. آمده ام...؛ و همه دار و ندارم؛ دل بیــ🖤ـچاره و شکسته ایست، که یازده ماه، با دستان خودم، به دارِ گناه آویختَمـَش . آغوش بگشا... تا یکسال دوری ات را یکجا زار بزنم. آغوش بگشــا تا همین ثانیه های نخست را، با طعم آغوش تو، آرام بگیرم. 👈بگذار ساده بگویم؛ من طعم بوسه های تو را خوب می شناسم... و بدنبالش تمامِ سال را به انتظار سحرهای مهمانی ات، لحظه شماری کرده ام و مــــن؛ دوباره خوشبختی را در آغـ💞ـوش تو، تجربه خواهم کرد. الحمدلله که سحر اول هم رسید سید پیمان موسوی طباطبایی
🔴اقسام روزہ ♻️سه نوع روزہ داریم: ۱- روزہ عام ۲- روزہ خاص ۳- روزہ خاص الخاص    🔵روزہ عام: ✅همان روزہ ای است که عموم مردم می گیرند؛ روزہ عام روزہ ای هست که انسان تنها از اموری که روزہ را باطل می کند خودداری می نماید.     🔵روزہ خاص: ✅روزہ ای است که روزہ دار علاوہ بر اینکه از خوردن و آشامیدن خودداری می ڪند اعضاء و جوارحش هم روزہ دارد؛ چشمش را هم از معصیت می بندد؛ غیبت نمی شنود، غیبت نمی ڪند، و ... این روزہ خاص است.    🔵روزہ خاص الخاص: ✅این روزہ، روزہ ای است که غیر از خدا هیچ چیز دیگری در دل روزہ دار نباشد؛  💠اگر در ماہ رمضان همه ڪارها برای خدا باشد؛ روزہ خاص الخاص تحقق می یابد و از این رو در دعا از خدا مے خواهیم: 🔆 اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِے فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ یعنے خداوندا روزہ مرا روزہ خاص الخاص قرار بدہ    📘آیت الله مجتهدی ره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🌙 ماه خدایے شدن اسٺ 💚اے اهل زمین ! وقت هوایے شدن اسٺ 🌙با تشنگے و گرسنگے 💚این ماه، زمان ڪربلایے شدن اسٺ 🤲
4_5843551500130847109.mp3
774.1K
نیت روزه برای ماه مبارڪـ رمضان در شـب اول مـاه 🎤شیخ مهدی تهرانی دام ظله
✴️ یکشنبه👈14فروردین /حمل 1401 👈1رمضان 1443👈 3 آوریل 2022 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌸 نزول صحف ابراهیم علیه السلام . 🔘 بیعت مردم با امام رضا علیه السلام برای ولایت عهدی "201 هجری " . 🗡 آغاز جنگ تبوک " 9 هجری " . 🔥 مرگ مروان بن حکم " 65 هجری " . 🏴 وفات حضرت نفیسه خاتون علیها السلام در مصر " 208 هجری ". ⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ امروز روز بسیار پسندیده و مبارکی برای امور زیر است: ✅ خرید وسیله سواری. ✅ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅ امور زراعی و کشاورزی. ✅ تجارت و داد و ستد. ✅دیدار با مسئولین و روسا. ✅خواستگاری و عقد و عروسی. ✅و مسافرت خوب است. 🚘 سفر : مسافرت خوب است. 👼 مناسب زایمان و نوزاد روزی دار و تا پایان عمر به نیکی و شادکامی زندگی کند.ان شاءالله ❎نماز نافله در شب های ماه مبارک رمضان: 🔵نماز مستحبی شب دوم. (چهار رکعت) در قالب دو نماز دو رکعتی ‌و در هر رکعت بعد از سوره حمد ۲۰ مرتبه انا انزلناه خوانده میشود. ♥️ثواب:امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: خداوند در عوض این نماز تمام گناهان او را می آمرزد رزقش را وسعت می دهد و امور یک سال آینده او را کفایت میکند. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز : قمر در برج ثور است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است: ✳️ خواستگاری و عقد و ازدواج. ✳️ خرید خانه و زمین املاک. ✳️ جابجایی و نقل و انتقال. ✳️ آغاز بنایی و خشت بنانهادن. ✳️ارسال کالاهای تجاری. ✳️ درختکاری. ✳️ دیدار دوستان و روساء. ✳️ خرید جواهرات. ✳️ و افتتاح شغل خوب است. 💑 مباشرت و مجامعت: مباشرت امشب، شب دوشنبه فرزند حافظ قرآن گردد و به تقدیر و قسمت خود راضی باشد.ان شاءالله. ⚫️ طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، کوتاهی عمر است. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری، برای رگ ها ضرر دارد. 😴😴تعبیر خواب خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 2 سوره مبارکه " بقره" است. الم ......ذالک الکتاب لا ریب فیه....... و چنین استفاده میشود که خواب بیننده بر چیزی اطلاع یابد که قبلا نمی دانست و یا خبری در قالب نامه یا حکمی به وی برسد که باعث خوشحالی وی گردد .ان شاءالله و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
در شب اول این ماه ، پی ماه نرو ! مه این ماه ، شب نیمه آن می آید
حلول را تبریک عرض میکنم . 🌹
🔊👌 همه اعمال خیر و مستحبّی خود را به نیابت از امام زمان علیه السلام انجام دهید مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود: مطلق اعمال خیر خود، صله ارحام، زیارت قبور مومنین، عیادت مریض‌ها، کلیه این کارهای مستحب را به نیابت امام زمان علیه السلام انجام دهید، هم قیمتش زیادتر می‌ شود، هم خودتان را پاک می ‌کند، هم شما را مقرّب به حضرت می‌ کند، هم محبّت شما را به حضرت زیاد می ‌کند. تا نیایی مزه‌ اش را نمی‌ چشی. یک سال بیا در میدان. چهار تا از این کارها را بکن. به نیابت امام زمان علیه السلام برو سر قبرستان و برای مسلمان‌ ها حمد و سوره بخوان. کلیه مستحبّات را به نیت حضرت بجا بیاورید، به نیابت حضرت. (سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، شب عید فطر1390قمری) مستحب در اسلام است که شب‌ های جمعه به زیارت اهل قبور بروی. در قبرستان که رفتی 11 تا قل هو الله و 7 تا انا انزلناه بخوان، «السلام علی اهل لااله الا الله من اهل لااله الا الله ....» بخوان. به زیارت اهل قبور می ‌خواهی بروی، به نیابت امام زمان برو. گویا امام زمان علیه السلام پولی به تو داده است و فرموده: کربلایی محمدتقی! این را از من بگیر و به نیابت من برو سر قبرستان مسلمان‌ها و 11 تا قل هو الله و 7 تا انا انزلناه بخوان. خودت را نائب حضرت بگیر و برو. در این صورت ملائکه موکلین از تو احترام می‌ کنند، این 11 تا قل هو الله و 7 تا انا انزلناه تو، پاک و پاکیزه و قشنگ، در ظرف ‌های سلطنتیِ امام زمان علیه السلام گذاشته می‌ شود، برده می‌ شود و به ارواح ایشان داده می‌ شود. می ‌خواهی بروی صله رحم کنی، خواهرزاده ‌ات ناخوش است، احوال او را بپرسی، برادرزاده ‌ات فقیر است، کمکش کنی، یا لااقل احوالش را بپرسی، به نیابت امام زمان علیه السلام برو، به عیادت مومن می ‌خواهی بروی، به نیابت امام زمان علیه السلام برو. هر عمل خیر مستحبی که دارید، به نیابت امام زمان علیه السلام انجام دهید، این‌ها خیلی اسرار دارد که من فاش نمی‌ کنم. همان‌طور که مکرر گفتم: حلوای تن تنانی است تا نخوری ندانی است باید بخوری و بچشی تا خودت بعد بفهمی که چه خبر است. اگر مزه ‌اش را چشیدی، بعد دیگر رها نمی‌ کنی، داد و قال هم راه می‌ اندازی. در راه بیایید تا ببینید که چه خبر است. کلّیه اعمال خیر مستحبی خود را به نیابت امام زمان علیه السلام انجام دهید. (سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز 30 ماه رمضان1390قمری) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
⏰🗣بيست دقيقه ‏از ساعات بیداری را براى خدا اختصاص دهید مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد مروی تهران، در سال1383قمری می فرمود: قرآن نمى ‏گويد نخواب، بلکه مى‏گويد بخواب، امّا ثلث آخر شب را بيدار باش، يک مقدار بيدار باش. از دعا و ورد سحری غفلت نكنيد، مخصوصاً در ماه رمضان. براى خوردن سحری که بيدار هستيد، بيست دقيقه از این ساعات بیداری را براى خدا اختصاص دهید. برو گوشه‏ اى بنشين قدرى با خدا صحبت كن. با زبان پدر و مادریت بگو: ای خدا! نفهمیدم. ای صاحب فضل عظیم، ای کریم، ای رحیم! ببخش. آن‌قدر بگو تا اشکت بیاید. همین ‌که اشکت آمد، اوّل لقاء و وصال حق‌ تعالی است. (سخنرانی های مدرسه مروی تهران، دوازدهم ماه رمضان سال 1383 قمری) ✅ «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
1_1542709320.mp3
8.49M
🤲 محمدحسین پویانفر 🎤
🌟🎋🌹🌟🎋🌹🌟🎋🌹🌟🎋🌹 🔅 به نقل از حاج اقا نخودکی بعد از نماز صبح، یک بار آیت الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می‌خوانی: 🍀 اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَوَتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَوَتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ 🍀 🌈 و بعد تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌گویی 🦋 و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را می‌خوانی 🌏 و بعد سه بار صلوات می‌گویی: اللهم صل علی محمد و آل محمد 🦄 و بعد سه بار آیه مبارکه: 💕 ومَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا (سوره طلاق آیه 2 و 3) 💕 🔆 هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه برونشو ( و نجات از مشکلات) برایش فراهم می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد، و هرکس بر خداوند توکل کند خدا او را بس است (وکفایت امرش را می‌کند)، خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند، و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است. 🌟🎋🌹🌟🎋🌹🌟🎋🌹🌟🎋🌹
1 ماه رمضان 1 ـ ولایتعهدی امام رضا علیه السلام در شب اوّل ماه مبارک رمضان غسل (1) و زیارت امام حسین علیه السلام وارد شده است. (2) در 7 رجب سال 200 هـ مأمون عبّاسی نامه ای به امام رضا علیه السلام نوشت، و آن بزرگوار را برای ولایتعهدی خویش به مَرو فراخواند. (3) در روز اوّل ماه رمضان سال 201 هـ مردم با حضرت رضا علیه السلام به ولایتعهدی بیعت کردند، (4) و بعضی در پنجم (5) و بعضی ششم این این ماه نقل کرده اند. 📚 منابع : 1. مسار الشیعة : ص 5 ـ 4. و ... . 2. وسائل الشیعة : ج 14، ص 473. اقبال : ج 1، ص 46. 3. قلائد النحور : ج رجب، ص 63. 4. بحار الأنوار : ج 49، ص 128، ج 99، ص 43. و ... . 5. عیون اخبار الرضا علیه السلام : ج 1، ص 274. و ...
ماه مبارک ✅ شيطان از شما دور شود چنانكه مشرق از مغرب دور است ✍🏻 در حدیث موثق كالصحيح منقول است كه حضرت پدر محمد مصطفی صلی الله علیه واله فرمودند به اصحاب خود كه آيا مى خواهيد كه شما را خبر دهم به چيزى كه اگر آن را به جا آوريد شيطان از شما دور شود چنانكه مشرق از مغرب دور است؟! صحابه گفتند بلى يا رسول الله. فرمودند: روزه روى شيطان را سياه مى كند يعنى هر چند وسوسه مى كند كه مگير، مؤمن مى گيرد، اگر چه هيچ عبادتى نكند و هر معصيتى را كند بنده ترك روزه نمى كند، يا آن كه از روزه گرفتن شيطان ذليل و بى مقدار مى شود و استيلاى او كم مى شود، و صدقه دادن پشت شيطان را مى شكند كه لشكرهاى زیادش را به هر يك از مؤمنان حواله كرده است كه مانع شوند ايشان را از تصدق، و چون آدمى تصدق را داد، پشت شيطان را شكسته و لشكرش مغلوب شدند. و دوستى كردن با مؤمنان از جهت رضاى خداوند عالميان و اعانت يكديگر كردن بر اعمال صالح قطع مى كند بيخ و بنياد او را يا تسلط او را، و استغفار و توبه و انابت شاه رگش را مى بُرد، چون مى بيند كه تلاشهای او همه باطل شد در اضلال ايشان، بلكه سيئات ايشان بعد از توبه مبدل شد به حسنات، و هر چيزى را زكاتيست و بدنها روزه است چنانكه در دادن زكات بحسب ظاهر مال كم مى شود ولی بحسب واقع زياد مى شود، همچنين در روزه با ترك خوردن نقصان بدن مى شود، اما همه امراض را نفع مى كند هرگاه روزه را به آداب بدارند، و چنانكه زكات سبب تطهير نفس است از رذايل خصوصا از صفت ذميمه بخل و سبب نمو و بلندى اوست به مراتب عاليه، هم چنين صوم تنزّه نفس است از همه بديها و تخلق اوست به اخلاق الهيه و متصف شدنست به كمالات ملكيه و رسيدن است به درجات غير متناهيه. 📚 لوامع صاحبقرانى، ج ۶، ص ١۵٩ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
* 💞﷽💞 ‍ به یکباره زیر قابلمه خاموش شد و کسی سطل آب سرد را روی سرش خالی کرد. امروز چه ملغمه ای شده بود حال و احوال اقای دکتر... کف صابون و نوچی قند و خیسی آب! نسنجیده از دهانش در رفت که: -منظورتون از دخترتون راحله خانم هستن? یعنی ایشون...?چطور به من چیزی نگفتن? اما یکدفعه فهمید چه سوتی وحشتناکی داده است، سعی کرد جمع و جورش کند: -منظورم اینه با اون اتفاقات کاش بیشتر صبر میکردید. یعنی میخوام بگم دوباره مث اون دفعه ... و پدر آن سوی خط، لبخندی آرام زد. او هم مرد بود و میشناخت جنس خودش را. از همان بار اول که سیاوش را دیده بود و آن جریان پیش آمده بود بوهایی برده بود. سیاوش را نمیشناخت اما میدانست هیچ وقت احساس انسان دوستی و خیرخواهی صرف منجر به انجام چنین "ماموریت های غیر ممکنی" نمیشود. هرچند ظاهر سیاوش متفاوت بود اما حس پدر اشتباه نمیکرد. این بچه اصیل بود. "خمیره اش مشکل نداشت، فقط خوب لگد نخورده بود" شاید می شد با کمی ورز دادن شکل مناسب را به آن بخشید. و پدر اندیشیده بود شاید همین محبتی که باعث شده بود سیاوش به آب و آتش بزند برای راحله، بتواند سرآغازی باشد برای تغییر. اصلا دل بستن یک آدم آن مدلی، به دختری این مدلی، نشان میداد چیزی در ذات این پسر هست که ارزشمند است. که اصیل است، که اصل است! که شبیه است به آنچه در ذات دخترش است. اما راه پر خطری بود و باید محتاطانه طی میشد. باید این جوان را بیشتر میدید و الان فرصتی پیش آمده بود. برای همین نخواست چیزی به روی خودش بیاورد و پسر را شرمنده کند پس خودش را به کوچه چپ زد که شتر دیدی ندیدی. با همان لبخند معنا دار ادامه حرف سیاوش را گرفت: - بله، متوجه منظورتون شدم... نخیر، اوشون که فعلا تصمیم گرفته ور دل خودمون بمونه. منظورم دختر دومم بود. خب سیاوش توانست نفس راحتی بکشد که البته این نفس از گوش های تیز پدرمخفی نماند و لبخند معنا دار دیگری روی لبهایش آمد و او را بیشتر به یقین رساند. سیاوش که برای بار دوم فهمید خراب کرده طبق عادتش تمام بدنش را منقبض کرد و عصبانی از دست خودش منتظر ماند تا واکنش پدر را ببیند و وقتی پدر با بی خیالی حرفش را ادامه داد راحت شد. وقتی تماس قطع شد سیاوش با خودش فکر کرد وقتی راحله قضیه را به خانواده اش نگفته، یعنی خیلی هم اوضاع خراب نیست. اصلا شاید بتواند به طریقی دلش را به دست بیاورد. احساس میکرد الان است که از خوشحالی، از پوستش بیرون بزند! و اگر آن روز در استخر یک ساعت و نیم کرال و پروانه نمیرفت خطر چنین اتفاقی وجود داشت!! پ.ن: ماموریت غیر ممکن( mission impossible) فیلمی از برایان دی پالما که داستانش در مورد یک مامور نفوذی ست حکایتی از بهلول: آب و گل تو را نیکو سرشته‌اند، اما لگد کم خورده است! (تربیت نشده‌ای) ...
* 💞﷽💞 ‍ این دیگر چه مدلی بود? تا به حال ندیده بود این حجم از رعایت و حیا را! آنقدر چشم و گوش بسته نبود که نفهمد راحله برای چه پوشیه بسته و همین شاید ناخوداگاه لبخندی شد برلبانش. شاید اگر بار اول بود که راحله را میدید همچین حرکتی را خشکه مقدس بازی میخواند اما او راحله را می شناخت. دختری که حجب و حیا در تک تک رفتار هایش موج میزد. او تنها ظاهر دین را نداشت. اخلاقش هم دینی بود و این محافظت هم تراز آن اخلاق بود و بوی خشکه مقدسی نداشت. راحله ثابت کرده بود که میداند هرچیزی جایی دارد. سیاوش دیده بود این دختر در جمع دوستانش چقدر شاد و پر انرژی ست و در مقابل پسرها چقدر جدی و آرام. دیده بود همیشه در درس، میان شاگردها ممتاز بود و در بحث های علمی بدور از هرگونه واهمه و خجالت ابلهانه ای، راحت اظهار نظر میکرد. دیده بود طرز متفاوت رفتار راحله با نامزدش را که بخاطر محرم بودن فرق میکرد برایش با سایر مردها. دیده بود راحله بسته نیست، عقب مانده نیست، تنها حریمی دارد که به همه یاد می دهد من را بخاطر انسان بودنم ببینید. عقل و درایت و اخلاقم را بسنجید نه زیبایی و جاذبه زنانه و ظاهری ام را. و این برای سیاوش چهره ای متفاوت از یک دختر محجبه بود. دختری محجوب اما نه خمود، شاد اما خویشتن دار، اجتماعی اما دارای اصول و چهار چوب و همین ها قلب سیاوش را لرزانده بود. او راحله را بیشتر از آنکه خود راحله بداند میشناخت. برخلاف راحله که فکر میکرد این احساس زودگذر و موقتی ست، سیاوش میدانست این دختر را شناخته است که عاشقش شده. راحله جمعی از خوبی ها بود. برای همین امشب، وقتی این ظاهر را دید چشمانش برقی زد و لبخندی دلنشین روی لبش نشست. هرچند در این میان نباید نقش مادر سیاوش را نادیده گرفت. مادری معتقد که از زن تصویر موجودی با حیا را در ذهن سیا به جا گذاشته بود. پدر که صحبتش با راحله تمام شده بود به طرف سیاوش آمد و آن برق چشم ها از دیدش پنهان نماند. اشتباه نکرده بود. با خوشرویی مهمان جوان را که سعی میکرد نگاهش را کج کند تا مبادا لو برود به داخل تالار راهنمایی کرد. خوشبختانه آن شب دیگر دیداری رخ نداد و راحله توانست با خیال راحت به جشنش برسد. البته حسی درونش میگفت این آرامش قبل از طوفان است!! ولی خب، روز های بعد هم که دیگر عید بود و دید و بازدید و مهمانی های خانوادگی، دیگر مجالی برای فکر کردن به این حس ناخوشایند ته دلش و آن جناب دکتر نمی ماند. کم کم داشت خاطرات بد از ذهنش پاک میشد. دروغ چرا? وقتی خواهرش و "آقا حامد جانش" (لفظی که معصومه برای توصیف همسرش جلوی خواهرش به کار میبرد) را میدید بیشتر از آنکه زنده شدن خاطرات بد ازارش دهد، به این فکر میکرد که یک عشق واقعی چقدر خوب است. او ذاتا آدم سازگاری بود. خیلی سریع با مشکلات کنار می آمد و خودش را ترمیم میکرد. قرار نیست در این دنیا بدون مشکل باشیم و زندگی سراسر راحتی داشته باشیم چرا که "دنیا در بلا پیچیده است"۱ و "خلق الانسان فی کبد"۲ قرار است یاد بگیریم چطوری با مشکلات کنار بیاییم. زندگی در هر حال زیباست. وقتی صبح، آفتاب را میبینی که از لابلای پرده توری اتاقت به درون می خزد چرا زندگی زیبا نباشد?وقتی راه میروی و بالای سر اسمان ابی را میبینی پر از لکه های ابر سفید، وقتی باران میبارد چرا زندگی زیبا نباشد? چرا خوشی های کوچک زندگی را نمیبینیم?چرا بابت داشته هایمان( که خیلی بیشتر از نداشته هاست) شاکر نیستیم? نقش و هدف ما از این زندگی چیست? نه دوست من، اینگونه نیست که من در زندگی رنجی نبرده باشم و از سر شکم سیری تنها شعار بدهم. من روزهایی داشته ام که شاید باورش هم سخت باشد اما اگر باور کنیم در هر حالی که هستیم خداوند میبیند پس ناراحتی چرا? باور داشته باشیم روزهای سخت خواهند گذشت. وقتی تو وظیفه ات را طبق خواست او انجام دهی زندگی در هر حالی زیبا خواهد بود. و خواهی رسید به آن "ما رایت الا جمیلا"!۳ تا وقتی خداوند هست و میبیند چرا ما نیز به اربابمان اقتدا نکنیم که در هیاهوی ظهر عاشورا، وقتی خون فرزند شش ماهه اش را به آسمان پاشید فریاد براورد که : این مصیبت بر من اسان است چون در محضر خداست!! و راحله هم این روزها آرام بود چون خدایی بود و او می اندیشید آنچه اتفاق افتاده شاید سخت بوده اما خیلی خیلی آسان تر از اتفاقاتی ست که برای هزاران نفر دیگر رخ میدهد پس چرا شاکر نباشد? و شاید چون او آنقدر آرام و شاکر بود، طبق سنت " لئن شکرتم، لازیدنکم"۴ خداوند آنچه را میخواست به او داد. عشقی واقعی که همه عمر طالب آن بود. پ.ن: ۱. الدنیا دار بالبلاء محفوفه(خطبه ۲۲۶ نهج البلاغه) ۲. انسان در رنج و سختی خلق شده است(ایه ۴ سوره بلد) ۳. من به جز زیبایی ندیدم(جمله منسوب به حضرت زینب در کربلا) ۴. اگر شکر کنید، نعمت خود را بر شما خواهم افزود(ایه ۷ سوره ابراهیم) ...
* 💞﷽💞 ‍ آن شب خانه خاله مهمان بودند. سر سفره بود که تلفن پدر زنگ خورد. راحله احساس کرد با دیدن شماره، لبخندی روی لب پدر نشست و برخلاف عادت همیشگی اش که سر سفره، به حرمت سفره جواب گوشی را نمیداد این بار با عذر خواهی جمع را ترک کرد. لابد کاری ضروری بوده. آخر شب، وقتی برمیگشتند، شیما از خستگی خوابش برده بود. معصومه هم با همسرش رفته بود تا شب را خانه دایی بماند. پدر در آینه نگاهی به عقب انداخت و پرسید: -شیما خوابه? -بله بابایی پدر حس کرد فرصت خوبی ست. نگاهی به همسرش کرد و وقتی مادر چشم هایش را به نشانه تایید بست گفت: -راحله جان بابا، آخر هفته قراره خواستگار بیاد برات. هرچند تا حالا اینجور خبرهارو مادرت بهت داده اما این بار خودم گفتم چون میخوام بهت بگم روی این خواستگارت حتما فکر کن. سرسری ردش نکن. درسته که این مدت سر اون قضیه اذیت شدی اما اخرش که چی? میدونم اینقدر عاقل هستی که فکر نکنی من و مادرت میخوایم از خونه بیرونت کنیم. این خواستگار با اونایی که تا حالا دیدی فرق داره. دوست دارم که جدی بهش فکر کنی و منطقی تصمیم بگیری. راحله هرچند عادت نداشت با پدرش راجع به این مسائل صحبت کند اما با او راحت بود. از این مدل حجب و حیاهای نادرست که مانع میشد دختر حرفش را به پدرش بزند در میان نبود. پیغمبر هم خودشان در مورد خواستگارها با دخترشان صحبت میکردند. درست است که بانو مادر نداشتند اما در خانه بودند کسانی که بتوانند پیغام را برسانند و جواب را بیاورند و این همان است که دختر باید به پدر نزدیک باشد. اگر حس نیاز دختری به جنس مخالف را پدرش تامین نکند، اگر قربان صدقه را از زبان و با صدای مردانه پدرش نشنود فردا با اولین صدای مردانه ای که قربانش برود سر خواهد چرخاند. این دوری ها اسمش حجب و حیا نیست. حجب و حیا همان است که بانو بدون چشم در چشم پدر شود با سکوت و یا سر چرخاندن رضایت و عدم رضایتشان را میگفتند و پدر هم بی کلام متوجه میشدند. راحله نیز همچون بانوی محبوبش، این حیا را می شناخت. بله، او عاقل بود، آنقدر عاقل بود که بداند پدرش لابد صلاحی میداند که این حرف را میزند. با خودش فکر کرد لابد یکی از همان دوستان و آشنایان خاص پدر است و برای پدر مهم است. پس به رسم همان حجب و حیای میراث اخلاقی بانویش، چشم به خیابان دوخت و چشمی گفت.. ...
4_5947498285743736265.mp3
24.9M
دعای سفارش شده مولا الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ماه مبارک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای افطار🔰 بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ لَكَ صُمْنَا وَ عَلَى رِزْقِكَ أَفْطَرْنَا فَتَقَبَّلْ [فَتَقَبَّلْهُ‏] مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ التماس دعا قبول حق @haram110
🙏🏼👌 نماز ساده شب دوم ماه رمضان قال امیرُالمؤمنین علیه السلام: مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الثَّانِيَةِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ، يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً وَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ عِشْرِينَ مَرَّةً، غَفَرَ اللَّهُ لَهُ جَمِيعَ ذُنُوبِهِ وَ وَسَّعَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ وَ كَفَى سُوءَ سَنَتِه‏. (بحارالأنوار، ج97، ص382 به نقل از اربعین شهید) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هر کس شب دوم ماه رمضان، 4 رکعت نماز بخواند، در هر رکعت یک حمد و بیست مرتبه سوره قدر، خداوند همه گناهانش را آمرزیده، روزی را بر وی وسعت بخشیده، و از بدی سال او را نگاه می دارد. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼🗣 دعای حاجت برای شب دوم ماه رمضان مرحوم سیّد بن طاووس، در «اقبال الأعمال»، این دعا را برای شب دوم ماه رمضان نقل می کند: «اللَّهُمَّ أَنْتَ الرَّبُّ وَ أَنَا الْعَبْدُ، قَضَيْتَ عَلَى نَفْسِكَ الرَّحْمَةَ، وَ دَلَلْتَنِي وَ أَنْتَ الصَّادِقُ الْبَارُّ، يَدَاكَ مَبْسُوطَتَانِ تُنْفِقُ كَيْفَ تَشَاءُ، لَا يَلْحَفُكَ سَائِلٌ وَ لَا يَنْقُصُكَ نَائِلٌ وَ لَا يَزِيدُكَ كَثْرَةُ السُّؤَالِ إلَّا عَطَاءً وَ جُوداً، أَسْأَلُكَ قَلْباً وَجِلًا مِنْ مَخَافَتِكَ، أُدْرِكُ بِهِ جَنَّةَ رِضْوَانِكَ، وَ أَمْضِي بِهِ فِي سَبِيلِ مَنْ أَحْبَبْتَ، وَ أَرْضَاكَ عَمَلَهُ وَ أَرْضَيْتَهُ فِي ثَوَابِكَ حَتَّى تُبْلِغَنِي بِذَلِكَ ثِقَةَ الْمُؤْمِنِينَ بِكَ وَ أَمَانَ الْخَائِفِينَ مِنْكَ، اللَّهُمَّ وَ مَا أَعْطَيْتَنِي مِنْ عَطَاءٍ فَاجْعَلْهُ شُغُلًا فِيمَا تُحِبُّ، وَ مَا زَوَيْتَ عَنِّي فَاجْعَلْهُ فَرَاغاً لِي فِيمَا تُحِبُّ، اللَّهُمَّ إنَّكَ قَصَمْتَ الْجَبَابِرَةَ بِجَبَرُوتِكَ وَ بَسَطْتَ كَنَفَكَ عَلَى الْخَلَائِقِ، وَ أَقْسَمْتَ أَنَّكَ حَيٌّ قَيُّومٌ، وَ كَذَلِكَ أَنْتَ تَنْقَطِعُ حِيَلُ الْمُبْطِلِينَ وَ مَكْرُهُمْ دُونَكَ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْزُقْنِي مُوَالَاةَ مَنْ وَالَيْتَ وَ مُعَادَاةَ مَنْ عَادَيْتَ وَ حُبّاً لِمَنْ أَحْبَبْتَ وَ بُغْضاً لِمَنْ أَبْغَضْتَ، حَتَّى لَا أُوَالِيَ لَكَ عَدُوّاً وَ لَا أُعَادِيَ لَكَ وَلِيّاً، أَشْكُو إلَيْكَ يَا رَبِّ خَطِيئَةً أَغْشَتْ بَصَرِي، وَ أَظَلَّتْ عَلَى قَلْبِي، وَ فِي طَرِيقِ الْخَاطِئِينَ صَرَعَتْنِي، فَهَذِهِ يَدِي رَهِينَةٌ فِي وَثَاقِكَ بِمَا جَنَيْتُ عَلَى نَفْسِي، وَ هَذِهِ رِجْلِي مُوثَقَةٌ فِي حِبَالِكَ بِاكْتِسَابِي، فَلَوْ كَانَ هَرَبِي إلَى جَبَلٍ يُلْجِئُنِي أَوْ مَفَازَةٍ تُوَارِينِي أَوْ بَحْرٍ يُنْجِينِي لَكُنْتُ الْعَائِذَ بِكَ مِنْ ذُنُوبِي، أَسْتَعِيذُكَ عِيَاذَةَ مَهْمُومٍ كَئِيبٍ حَزِينٍ يَرْقُبُ نَارَ السَّمُومِ، اللَّهُمَّ يَا مُجَلِّيَ عَظَائِمِ الْأُمُورِ جَلِّ عَنِّي هَمَّةَ الْهُمُومِ، وَ أَجِرْنِي مِنْ نَارٍ تَقْصِمُ عِظَامِي وَ تُحْرِقُ أَحْشَائِي وَ تَفْرُقُ قُوَايَ، اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي صَبْرَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اجْعَلْنِي أَنْتَظِرُ أَمْرَهُمْ، وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِمْ وَ أَعْوَانِهِمْ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ، اللَّهُمَّ أَحْيِنِي مَحْيَاهُمْ وَ أَمِتْنِي مِيتَتَهُمْ، اللَّهُمَّ أَعْطِنِي سُؤْلَهُمْ فِي وَلِيِّهِمْ وَ عَدُوِّهِمْ، اللَّهُمَّ رَبَّ السَّبْعِ الْمَثَانِي وَ الْفُرْقَانِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ، أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَقْبَلَ صَوْمِي وَ صَلَاتِي» پس حاجتت را درخواست می کنی و می گویی: «اللَّهُمَّ إنِّي أَعُوذُ بِكَ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيمِ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ يَحْبِسُ رِزْقِي، أَوْ يَحْجُبُ مَسْأَلَتِي، أَوْ يُبْطِلُ صَوْمِي أَوْ يَصُدُّ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ عَنِّي، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَضُرُّكَ وَ أَعْطِنِي مَا لَا يَنْقُصُكَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ فَإنِّي مُفْتَقِرٌ إلَى رَحْمَتِكَ.» (بحارالأنوار، ج 98، ص16-17 به نقل از اقبال الاعمال) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»