eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
630 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
43.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان : ناگفته هایی از وهابیت نجس 🔘در کلام مرحوم حجت‌الاسلام ‌شیخ عبدالحسین ⏱ : کمتر از ۹ دقیقه ✔️ • 🔝لطفا در نشر آن کوشا باشیم ✔️ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🏴
✴️ سه شنبه👈20 اردیبهشت / ثور 1401 👈8 شوال 1443👈10 می 2022 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 سالروز تخریب ضریح و حرم ائمه بقیع علیهم السلام در مدینه و حضرت حمزه سید الشهداء علیه السلام در احد به دست وهابیون. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ❇️امروز روز خوش یُمن و شایسته ای است و برای امور زیر خوب است: ✅ شروع به شغل و کار. ✅قرض و وام دادن و گرفتن. ✅طلب حوائج و رفتن در پی خواسته ها. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅مسافرت. ✅ و‌ خرید و فروش خوب است.. 🚘 سفر :مسافرت خوب است. 👶زایمان :نوزاد علاقمند به علم گردد. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز قمر در برج سنبله است و برای امور زیر نیک است: ✳️قباله و قولنامه نوشتن. ✳️خرید خانه و آپارتمان. ✳️ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✳️امور زراعی و کشاورزی. ✳️ خرید و فروش. ✳️ ارسال کالاهای تجاری. ✳️ خرید باغ و زمین زراعی. ✳️ و آغاز امور آموزشی خوب است. 👩‍❤️‍👨مباشرت:امشب(شب چهارشنبه)مباشرت و عروسی مکروه است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری ، باعث بیماری است. 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا در این روز از ماه قمری ، موجب درد سر می شود ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر آن را تکمیل کنند) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب " چهارشنبه " دیده شود طبق ایه ی 9 سوره مبارکه "توبه " است. اشتروا بایات الله ثمنا قلیلا... و از معنای آن استفاده می شود که دو نفر برای قطع معامله یا توافقی نزد خواب بیننده بیایند.و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد. 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نسخه‌های تکمیلی اینجاس👇 🔸درمان تکمیلی با مشورت و تحت نظر طبیب طب سنتی: یک حجامت عام انجام بده! یک ماه بعد حجامت ساکرال (گودی کمر) دو هفته بعد حجامت زیر شکم ۱ تا ۳ مرحله ❌برای یاد گرفتن آداب نوره و حنا پست «پاکسازی کل بدن با نسخه ضد سرطان» رو داخل پیج ببین! ❌این مشکل بخاطر غلبه سردی هست پس تا می‌تونی خوردن سردی‌ها رو محدود کن مخصوصا خوردن سردی‌ها در شب ممنوعه رفیق جانم❌ 👇 https://instagram.com/shahrenore110?igshid=YmMyMTA2M2Y=
🙏⚠️🙏 روز سه شنبه، روزی است که ... قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام:‏ اطْلُبُوا الْحَوَائِجَ‏ يَوْمَ‏ الثَّلَاثَاءِ، فَإِنَّهُ الْيَوْمُ الَّذِي أَلَانَ اللَّهُ فِيهِ الْحَدِيدَ لِدَاوُدَ علیه السلام. (تفسیر القمی، ج2، ص199)‏ حضرت صادق علیه السلام فرمود: خواسته های خود را روز سه شنبه (از خداوند) طلب کنید، زیرا سه شنبه روزی است که خداوند، آهن را در این روز برای حضرت داوود علیه السلام نرم کرد. تذکر: روز سه شنبه است، لذا دست به دعا برمی داریم و از حضرت حق، فرج مولایمان صاحب الزمان علیه السلام را می خواهیم و 40مرتبه می گوییم: اللهمّ عجّل لولیّک الفرج ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جسارت وهابی ها به قبور ائمه بقیع علیهم السلام- حجةالاسلام معاونیان ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_6039714321670343642.pdf
1.27M
غربت بقیع- حجةالاسلام علی اکبر مهدی پور و دکتر سیدمحسن قائم فرد ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_6039714321670343646.pdf
2.58M
پنجره ای از پنجره های بهشت- دکتر هادی انصاری ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
👌👌👌 سروران گرامی! به اطلاع می رساند که به مناسبت سالگرد تخریب قبور ائمّه بقیع علیهم السلام در هشتم شوال، سایت الکفیل، برای زیارت قبور ائمه بقیع علیهم السلام در آدرس زیر ثبت نام می کند. آن بزرگواران را به نیابت از مولایمان، حضرت صاحب الزمان علیه السلام، زیارت کنیم: https://alkafeel.net/zyara/ ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
* 💞﷽💞 🖤♥️ هوالعزیز. به سختی توی بستر نیم‌خیز شدم و به ساعت روی طاقچه نگاه کردم. نزدیک اذان صبح بود، پتو رو روی مریم کوچکم مرتب کردم و برای گرفتن وضو راه حیاط رو در پیش گرفتم. عماد دیشب به خونه برنگشته بود و از فرخنده سادات شنیدم که پیغام داده که ماشینش به مشکل برخورده و چون توی تعمیرگاه کارش طول کشیده، موندگار شهر شده تا صبح کارش انجام بشه. نمی‌دونم چرا دلم شور می‌زد و عرق سردی کنار شقیقه‌هام نشسته بود، افکارم مغشوش بود و اضطراب زایمان هم برای خودش غوغا میکرد توی ذهن و دلم. امروز و فردا بود که بچه به دنیا بیاد. در اتاق رو باز کردم و روی سکوی مشرف به حیاط ایستادم و به آسمون نگاه کردم کنگره های دور تا دور پشت بوم انگار تکه‌ای از سیاه آسمون رو قاب گرفته بودند. از مهتاب خبری نبود و خوشه‌ی پروین کم‌رنگ و بی‌جون نور می‌داد. آروم از دو پله‌ی سکو پایین رفتم و لبه‌ی حوض نشستم و وضو گرفتم. یکی از سحرهای شهریورماه بود و خنکای هوا مطبوع و دلپذیر می‌نمود. به اتاقهای سمت دیگه‌ی حیاط نگاه کردم. لامپ قرمز رنگ وسط اتاق روشن شد و صدای انا انزلناه حاج بابا برخاست. تا قبل از اونکه از اتاقشون خارج بشه به اتاق برگشتم. سجاده‌ی مخملی رو پهن کردم و منتظر موندم تا اذان بگند. قرآن رو برداشتم و شروع به تلاوت کردم. موذن حی‌علی‌الصلاه رو که گفت، قامت بستم. نشسته نماز خوندن رو نمی‌خواستم حتی اواخر بارداری که هر دو پام ورم کرده بود و به سختی به رکوع و سجده می‌رفتم. نمازم رو هم حتی بدون توجه همیشگی خوندم و فکرهای درهم‌وبرهم، مگه اجازه‌ی نفس کشیدن به من عاجز میدادن؟ سجاده رو روی تاقچه گذاشتم و در اون تاریک و روشن صبح به آینه‌ی میخ شده روی دیوار نگاهی انداختم. ابروهای کمونی سیاه‌رنگ، چشمان درشت و قهوه‌ای روشن روی زمینه‌ی پوست سفید با بینی و لبهای معمولیم تناسب خوبی داشت. دنباله‌ی موهای بلند و سیاهم رو دوست داشتم، چون عماد دوستش داشت و اکثر اوقات خودش برام می‌بافت و همونطور می‌موند تا شب که برمی‌گشت و برام شونه می‌زد. یادش به خیر، روزی که مریمِ شش ماهه‌م رو به فرخنده سادات سپردم و به حمام رفته بودم. موهام بلند و پر بود و تا این حجم رو شسته و آبکشی کنم طول کشیده بود و مریم، حسابی فرخنده سادات رو کلافه کرده بود، اونقدر که همراه بچه مسیر خونه رو تا حمام عمومی روستا طی کرده بود. ✍🏻
* 💞﷽💞 🖤♥️ به خونه که برگشتیم، حسابی برام گرد و خاک کرد و گفت: - فردا صبح آماده باش، می‌سپرم به عفت بریم موهات رو کوتاه کنه، زنی که بچه‌دار شد دیگه باید تا یه مدت قید خوشکلیش رو بزنه، بچه‌م داشت از دست می‌رفت، چون خانوم معطل چهل‌گیسش بوده. چشمی زیر لب گفتم و صبر کردم تا عماد بیاد و از اون حکم صادر شده تجدید نظر بگیره. همون شب عماد که برگشت و ماجرا رو براش گفتم، بی‌تامل به سمت اتاق مادرش رفته و گفته بود، معصوم اجازه نداره موهاش رو کوتاه کنه. دیگه هم نمی‌خوام در این مورد چیزی بشنوم. از تکون محکم بچه‌ی درون شکمم، پهلوم درد گرفت و به زمان حال برگشتم. هنوز همونطور سرپا روبروی آینه ایستاده بودم، به بسترم برگشتم و دراز کشیدم. خوابم نمی‌برد و فکرم مشغول بود. به یاد حرفهای گلی، دختر خاله‌م، افتادم. دیروز بود که برای بردن نهار حاج بابا به زمینهای کشاورزیش، قسمتی از مسیر رو همراهم شده و با احتیاط گفته بود: _ تو مثل خواهرمی معصوم، خودت می‌دونی که هم تو و هم زندگیت برام مهمه نمی‌خوام از من به دل بگیری. پرسشی نگاهش کردم و گفتم: - چرا گلی‌جون؟ چیزی شده؟ - نه، فقط می‌خوام یه مطلبی رو بهت بگم فقط قول بده از من به دل نگیری. _ خوب بابا بگو، چرا اینقدر مقدمه می‌چینی؟ _ می‌گم... می‌گم، حرفهایی در مورد عماد تو روستا پخش شده، می‌دونم که تو هم شنیدی و به روی خودت نمیاری. معصوم جان! یه کمی بیشتر حواست رو جمع شوهرت کن، جوونه، خوش بر و رو هم هست، پول و پله هم که داره شکر خدا مبادا کار بده دست خودش. خندیدم و در جوابش در نهایت ایمان به عشق عماد گفتم: _ باور کن عماد مرد پاک و خوبیه، من بهش اعتماد دارم، نمی‌خوام با حرف مردم زندگی رو به کام خودم و اون تلخ کنم. گلی نگاهش رو به گالشهای پلاستیکی‌ش دوخت و زمزمه‌وار گفت: - باور کن دعای این چند روزم همینه، که ماجرا فقط حرف دهن چهار تا آدم وامونده باشه. اونقدر پیام جمله‌های آخرش تلخ بود که احساس کردم ذائقه‌م هلاهل شد. دقیق و موشکاف که فکر می‌کردم، به این نتیجه می‌رسیدم که گلی هم بیراه نمی‌گفت. چند وقتی بود که رفتار و اخلاق عماد مثل همیشه نبود. هزار و یک فکر توی سرم بیداد می‌کرد و درون دلم غوغا بود. سعی کردم دلم رو خوش کنم و افکار بد رو پس بزنم که، دیوونه یی معصوم، اون تو رو خیلی می‌خواد، خودش بارها گفته که چشمم جز تو کسی رو نمی‌بینه. این‌چند سال جز صداقت مگه چیزی دیده بودم از عماد؟ شاید نیاز داشتم به بازیابی لحظه‌های تلخ و شیرین زندگیم. مرور خاطراتی که لحظه‌لحظه‌هاش برام شیرین بود. دلم می‌لرزه از این تصور که شاید عمر شادیهام کوتاه بوده و چه زود داره به آخر می‌رسه‌. کاش که این افکار، شکی زودگذر و ترسی بی‌مورد باشه. ✍🏻
✴️چهارشنبه 👈21 اردیبهشت /ثور 1401 👈9 شوال 1443👈11 می 2022 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🔘 پایان ماه نیسان رومی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ امروز برای امور زیر خوب است: ✅ آغاز نگارش کتاب مقاله پایان نامه. ✅انجام امور زراعی و کشاورزی. ✅ و نماینده و قاصد فرستادن خوب است. 👶 زایمان خوب و نوزاد پاک دامن و با حیا باشد. ان شاالله 🚘مسافرت :مکروه است و در صورت نیاز همراه صدقه باشد. 🔭 احکام نجوم. 🌗 امروز قمر در برج سنبله و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️ قرار داد و قولنامه نوشتن. ✳️خرید خانه و آپارتمان. ✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✳️امور زراعی و کشاورزی. ✳️خرید و فروش. ✳️ارسال کالا به مشتری. ✳️خرید باغ و زمین زراعی. ✳️ و آغاز امور اموزشی خوب است. 💉💉 حجامت خون دادن فصد باعث درد در اعضا می شود. 💇‍♂💇 اصلاح سر وصورت باعث درد و بیماری می شود. 👩‍❤️‍💋‍👨مباشرت: فرزند چنین شبی یکی از علما گردد. 😴🙄 تعبیر خواب خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 10 سوره مبارکه "یونس علیه السلام" است. دعوا هم فیها سبحانک اللهم و تحیتهم فیها سلام.. و مفهوم آن این است که از خواب بیننده عمل صالح یا خیری به وجود آید که در دنیا و آخرت به او نفع رساند.ان شالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ✂️ ناخن گرفتن 🔵 چهارشنبه برای ، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود. 👕👚 دوخت ودوز چهارشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله ✴️️ وقت در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد. 💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_رضا_علیه السلام_ و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نسخه چهارم و نکات تکمیلی اینجاس👇 🔸نسخه چهارم: خانم‌های متاهل باید رابطه جنسی خودشونو اصلاح کنن! یعنی چی؟! یعنی داشتن روابط جنسی منظم در طول هفته که در اون روابط، خانم به ارگاسم کامل برسه! این مورد هم باعث پیشگیری از کیست و سرطان سینه میشه و هم نقش بسیار مهمی توی درمان داره 🔹آداب و نحوه استفاده از نوره و حنا رو توی پست «پاکسازی کل بدن با نسخه ضد سرطان» داخل پیجم کامل توضیح دادم و باید از روش اولی که گفتم داخلش استفاده کنید ❌خوردن سردی‌ها ممنوع 🔸خوردن گرمی‌ها مثل دوسین، خوردن آب سیب، یک عدد سیب با دانه‌هاش و شیربادام عالیه 👇 https://instagram.com/shahrenore110?igshid=YmMyMTA2M2Y= ارتباط با ادمین جهت ثبت سفارشات:👇 🆔@meshkat120 📱09100100908 🌍@shahrenore
–•دوران غیبت قسمت🔖 اول 💭(خیلی زیبا و پر نکته) 👥مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْكُوفِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّيْرَفِيِّ عَنْ صَالِحِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ يَمَانٍ التَّمَّارِ 👥قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام جُلُوساً فَقَالَ لَنَا إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ فِيهَا بِدِينِهِ كَالْخَارِطِ لِلْقَتَادِ ثُمَّ قَالَ هَكَذَا بِيَدِهِ فَأَيُّكُمْ يُمْسِكُ شَوْكَ الْقَتَادِ بِيَدِهِ ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِيّاً ثُمَّ قَالَ إِنَ‏ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً فَلْيَتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ وَ لْيَتَمَسَّكْ بِدِينِه‏. •———••———••———••———••———• ▫️يمان تمار گويد: خدمت حضرت امام جعفرالصادق عليه السلام نشسته بوديم، به ما فرمود: همانا صاحب الامر را غيبتى است، هر كه در آن زمان دينش را نگه دارد مانند كسى است كه درخت خار قتاد را با دست بتراشد سپس فرمودند: اين چنين و با اشاره دست مجسم فرمود كداميك از شما ميتواند خار آن درخت را به دستش نگهدارد، سپس لختى سر به زير انداخت و باز فرمود: همانا صاحب الامر را غيبتى است، هر بنده ‏ای بايد از خدا پروا كند، و به دين خود بچسبد. 📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۱، ص: ۳۳۶ 🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
▫️قسمت 🔖 اول 💠 دوستداران ابوبکر زندیق و عمر حرامزاده هرگز به بهشت نمی روند❗️ 🔹عن سعدان عن رجل عن أبی عبدالله الإمام الصادق علیه السّلام فی قوله: ﴿و إن تبدوا ما فی أنفسكم أو تخفوه یحاسبكم به الله فیغفر لمن یشاء ویعذب من یشاء﴾ قال: حقیق على الله أن لایدخل الجنّة من كان في قلبه مثقال حبّة من خردل من حبّهما 🔹سعدان از مردی از حضرت امام جعفرالصادق صلوات الله علیه نقل كرد كه آن حضرت درباره آيه ﴿و ان تبدوا ما في أنفسكم أو تخفوه يحاسبکم به الله فيغفر لمن يشاء و يعذب من يشاء﴾ 📖(بقرة: 284) {و اگر آنچه در دل داريد عيان كنيد يا نهان داريد، خداوند شما را بدان محاسبه مى ‏كند، پس هر كه را خواهد مى‏ آمرزد و هر كه را خواهد عذاب مى ‏كند. } فرمودند: حقیقتاً اینگونه است که خداوند داخل بهشت نكند کسی را که (ذرّه ای ولو) به اندازه یک دانه خردل از محبّت آن دو نفر (ابوبکر و عمر ) را در دل داشته باشد. 📚بحارالأنوار: ج 27، ص 57، ح 15 از تفسیر عیاشی: 1/ 156 • 🔝لطفا در نشر آن کوشا باشیم ✔️ ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
⚡️ نماز پر فضیلت والدین برای شب پنج شنبه 1)رَوَى ابْنُ‏ مَسْعُودٍ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ:‏ مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ الْخَمِيسِ‏ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ رَكْعَتَيْنِ، يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مَرَّةً، وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ خَمْسَ مَرَّاتٍ، وَ قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ‏ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهَا خَمْسَ مَرَّاتٍ، فَإِذَا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ تَعَالَى خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً، وَ جَعَلَ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيْهِ، فَقَدْ أَدَّى حَقَّ وَالِدَيْه‏.(مصباح المتهجد، ج‏1، ص 255/ جمال الأسبوع،ص 142) رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس شب پنج شنبه، بین نماز مغرب و عشا، دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت یک بار حمد، 5 بار آیة الکرسی، و هر یک از سوره های کافرون، توحید، فلق و ناس(یعنی معوَّذَتَین) را 5 بار بخواند، و بعد از نماز 15 بار استغفار نماید، و ثواب این نماز را به پدر و مادرش تقدیم کند، حقّ والدین را ادا نموده است. 2)رَوَى ابْنُ‏ مَسْعُودٍ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ‏: مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ الْخَمِيسِ‏ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ رَكْعَتَيْنِ يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ يُرْوَى مَرَّةً وَاحِدَةً، وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ خَمْسَ مَرَّاتٍ، وَ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً، فَإِذَا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ تَعَالَى خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً، وَ جَعَلَ ثَوَابَهُ لِوَالِدَيْهِ فَقَدْ أَدَّى حَقَّ وَالِدَيْهِ، وَ يَقُولُ: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيَّ». فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ أَدَّى حَقَّهُمَا، وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ مَا أَعْطَى الشُّهَدَاءَ، وَ إِذَا مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ كَانَ مَلَكٌ عَنْ يَمِينِهِ وَ مَلَكٌ عَنْ شِمَالِهِ يُشَيِّعُونَهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ بِالتَّكْبِيرِ وَ التَّهْلِيلِ حَتَّى يَدْخُلَ الْجَنَّةَ، وَ يَنْزِلُ فِي قُبَّةٍ بَيْضَاءَ، فِيهَا بَيْتٌ مِنْ زُمُرُّدٍ أَخْضَرَ، سَعَةُ ذَلِكَ الْبَيْتِ كَأَوْسَعِ مَدِينَةٍ فِي الدُّنْيَا سَبْعَ مَرَّاتٍ، ... ، يُعْطِي اللَّهُ تَعَالَى هَذَا الثَّوَابَ لِمَنْ يُصَلِّي هَذِهِ الصَّلَاةَ، وَ يَجْعَلُ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيْهِ، وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِكَ، وَ لَا يُنْقَصُ مِنْ أَجْرِهِ شَيْ‏ءٌ، وَ كَتَبَ لَهُ بِكُلِّ رَكْعَةٍ عَشْرَةَ آلَافِ صَلَاةٍ، وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ بِكُلِّ شَعْرَةٍ عَلَى جَسَدِهِ نُوراً، هَذَا جَزَاءُ اللَّهِ لِأَوْلِيَائِه.(جمال الأسبوع، ص 99-100)‏ رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس شب پنج شنبه، بین نماز مغرب و عشا، دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت 100 بار حمد (و به روایت دیگر یک بار حمد)، 5 بار آیة الکرسی، و هر یک از سوره های کافرون، توحید، فلق و ناس(یعنی معوَّذَتَین) را 15 بار بخواند، و بعد از نماز 15 بار استغفار نماید، و بگوید: «بار الها! ثواب این نماز را برای پدر و مادرم قرار ده» در این صورت حقّ والدین را ادا نموده است، و خداوند آنچه به شهدا اعطا نموده است، به وی می بخشد، و هنگامی که از صراط عبور می کند، یک فرشته از سمت راست، و یک فرشته از سمت چپ او قرار می گیرند و از جلو، وی را با تکبیر و تهلیل مشایعت می کنند تا آن که به بهشت وارد شود. وی در بهشت به قبه ای سفید فرود می آید. در آن قبّه، خانه ای از زمرّد سبز قرار دارد. وسعت آن خانه، هفت برابر بزرگ ترین شهری از شهرهای دنیاست. ... خداوند این پاداش را به کسی می دهد که این نماز را بخواند و پاداشش را برای پدر و مادر خود قرار دهد. همچنین نظیر این ثواب بدون آن که ذرّه ای کم شود، برای خود وی نیز منظور می شود. خداوند به ازای هر رکعت از این نماز، ده هزار نماز می نویسد، و به ازای هر مویی که در بدن دارد، نوری به او اعطا می کند. این است پاداشی که خداوند برای اولیای خویش تمهید نموده است. ✅ «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
❌ *احتمال آسیب زا بودن ازدواج با افرادی دارای شرایط زیر ؛ قابل پیش بینی ست وباید بیشتر دقت کنید :* ☄ازدواج دو فرد با فرهنگهای کاملاً متفاوت ☄تفاوت سنی زیاد بین زوجین مثلاً 10 تا 20 سال ☄بالاتر بودن سن دختر از پسر ☄ازدواج یک پسر با زنی بیوه ☄ازدواج دختر با مردی که از ازدواج پیشین خود فرزندی دارد. ☄ازدواج دو فرد مطلقه که دارای فرزندان بزرگسال می باشند. ☄ازدواج افرادی که فاصله طبقاتی بسیار زیادی با هم دارند. ☄ازدواج دختری برخوردار از تحصیلات دانشگاهی با پسری که از لحاظ تحصیلی پایین است. ☄ازدواج با فرد معتاد به مواد مخدر ☄ازدواج با شخصی که قبلاً ازدواج های متعددی داشته است. ☄ازدواج با فردی که خانواده اش شدیداً مخالف این وصلت هستند. ☄ازدواج بدون داشتن اطلاعات کافی از موقعیت فردی، خانوادگی و اجتماعی شخص مقابل. ☄ ازدواج با فردی که شغل ثابت نداشته و به دلیل مسائل شخصیتی خاص، قادر به سازگاری در محیط کار نیست. ☄ ازدواج با دختر یا پسری که هنوز دانشجو است و از ثبات اقتصادی، شغلی و فکری لازم برخوردار نمی باشد.
▪️در تعریف کردن، بخیل نباشید! از رفتارها یا کارهای همسرتان، تعریف و تمجید کنید. لازم نیست برای این کار، یک سرویس طلا بخرید! فقط کافی است کمی فکر کنید و کارهایی را به یاد آورید که او تا بحال انجام داده است و شما بی توجه بوده اید . مثلاً اگر او هر روز صبح زود، از خواب بیدار می شود تا برای شما و فرزندان، صبحانه را آماده کند می توانید بگویید: «عزیزم، ازاینکه با تو ازدواج کرده ام خیلی خوشحالم. خیلی از زنها هستند که حتی ساعت 9 صبح هم از خواب بیدار نمی شوند» مطمئن باشید اگر همسرتان بداند که شما قدر کارهای او را می دانید، با انرژی و عشق بیشتری به شما لطف می کند
اگر سال هاست كه در زندگی تان از موضوعی رنج می برید بهتر است يا آن را "بپذيريد"و يا راهی در جهت "تغيير" مشكل تان بيابيد اما به هيچ وجه "تحمل"نكنيد *"تحمل كردن" موجب رنجِ روان تان می شود *"تحمل كردن"شما را در دراز مدت فرسوده و ناتوان می سازد “تحمل كردنِ" موضوعی دردناك ، شما را از درون می شكند، به گونه ای كه ديگر هيچ گاه حال و هوای روح و روان تان به حالت مطلوب باز نخواهد گشت. * "تحمل كردن"، هر يك از ما را در برابر بيماری های جمسانی و روانی آسيب پذير می سازد زيرا روح و جسم شما ساليان سال در حال "مبارزه" بوده است و ناگهان روزی فرا می رسد كه در می یابید ديگر تاب و توان جنگجو بودن را ندارد. •┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈•
💑 *به این ویژگی همسـرتان دقت کنـید* 🔸معمولاً زنان برای بيــان مشكلاتشان نظم منطقی ندارنــد و پــس از بیان يك مشـكل، بلافاصله به سراغ مشكل بعدی می‌روند و اگر حس کنند مردشان، حرف هايشان را نمی‌فهمد بيش از پيش افسرده می‌شوند. 🔸اگر‌ مرد به طبیعی بودن بی‌نظمی در کلام زن آگاه نباشد بی‌جهت عصبانی شده و زندگی تلخ می‌گردد. *بی حرمتی در هر شرايطی ممــنوع!* 🔸توی دعـواهاتون حرمت‌های همدیگــه رو حفظ کنید و از مرز بعضی از کلمات و جملات خارج نشوید. اگر خط قرمــزها رو رد کنــید، حرمت های بینتون شکستـه میشه و جبـران این بی‌حرمتی‌ها خیلی زمان میبره. مواظب باشــید...
💑 *با شوهر خود خوشرو و خوش زبان باشید* 🔸از نکات بسیار مهم در جلب محبت شوهر، رعایت اخلاق حسنه است. همیشه با گرمی و مهربانی و به آهستگی با شوهر خود صحبت کنید. هیچ گاه صدایتان را در مقابل او بلند نکنید. 🔸مبادا کلمات توهین آمیز درباره او به کار ببرید. هرگز او را به دلیل معایب یا نواقصش مورد استهزا قرار ندهید. 🔸اگر شوهر، احترام شما را نگه نمی‌دارد، برخورد خوب خود را کنار نگذارید و مطمئن باشید رفتار صحیح شما به تدریج او را اصلاح خواهد کرد.
* 💞﷽💞 🖤♥️ نمی‌دونم محبت بود یا غیرت یا خودخواهی، ولی کارهاش به دلم می‌نشست و عجیب، دل می‌برد. شاید که اون خودخواهانه من رو دوست داشت و من حتی به اون شکل عشق ورزیدنش هم ایمان داشتم. وقتی که عماد به محمد گفته بود خیلی وقته چشمهاش دنبال منه انگار که حس می‌کردم روی ابرها سیر می‌کنم و در واقع تا زمانیکه بله رو گفتم هیچی رو جز شیرینی ته دلم به یاد نمیارم. دو روز بعد عقد، عماد از پدر و مادرم خواست که، مهیای جشن عروسی بشیم و وقتی که دلیل خواستم مستقیم و نوازش‌گون نگاهم کرد و ‌گفت: - دوست دارم فقط مال من باشی، تو خونه‌ی خودم، تو اتاق خودم، فقط مال من. اونقدر نزدیک که من باشم و تو و دیگه هیچکس. بوسه‌یی آروم گوشه‌ی شقیقه‌م زد و ادامه داد: - من از هیچی ترس ندارم به جز اتفاقی که بخواد تو رو از من بگیره. با همین چند کلمه قانع شده بودم و خروار خروار قند توی دلم آب شده بود و روی سرخ کرده بودم. در جواب پدرم هم که می‌گفت، چند وقتی عقد بمونید تا جهیزیه‌ش رو فراهم کنم گفته بود، هر چی که در توان دارید، براش تهیه کنید بقیه‌ش با خودم. معصوم روی چشمهای من جا داره. چقدر اونروز ذوق کرده بودم و مادرم حرص خورده و چشم گرد کرده بود. بالاخره عماد پیروز شد و حرف خودش رو به کرسی نشوند و مهیای جشن شدیم. توی روستای ما رسم براین بود که دو بار مراسم عروس کشون با پای پیاده و به اتفاق عروس و داماد و اهالی انجام بشه. یکبار از حمام عمومی روستا تا خونه‌ی آرایشگر و یک بار هم از آرایشگاه تا محل جشن که اصولا خونه‌ی پدری داماد بود. فضای داخل رختکن حمام رو کاملا به یاد دارم. دیسهای پر از شیرینی و لیوانهای شربت بین خانمها پخش می‌شد. دو سه تایی از اونها دف می‌زدند و بقیه هلهله می‌کردند و ترانه‌های محلی رو به صورت دسته جمعی می‌خوندند. مادر و فرخنده سادات من رو محکم پوشوندند، هم از سرما و هم از دید جمعیت نامحرم بیرون از حمام. آماده شده بودیم برای عروس کشون اول. در حالیکه مادر و مادر شوهرم در طرفینم بودند از حمام بیرون رفتیم. فرخنده سادات گفته بود که عماد راضی نشده و گفته معصومه رو با ماشین تا آرایشگاه می‌برم. قرار بر این شده بود تا عروس کشون برگزار بشه ولی بدون عروس و داماد! به محض بیرون رفتن، بازوم رو آروم گرفت و فشاری خفیف داد و چه حرارتی داشت دستهاش. به سمتش چشم چرخوندم و غلیظ و سنگین نگاهم کرد. به لب گزیدن مادرم و فرخنده سادات توجهی نکرد و کنار گوشم گفت: _ چادرت رو بکش روی اون لپهای گلی دختر! نمی‌خوام نامحرم تو رو ببینه. از خجالت گر گرفتم و سریع چادرم رو طوری روی صورتم کشیدم که فقط چشمهام پیدا بود. درون ماشین که نشستم در رو بست و به سمت مخالف رفت و خودش هم سوار شد و مقابل چشمان بهت زده‌ی اهالی روستا حرکت کرد و از اونجا دور شد. فاصله‌ی‌ حمام تا تنها آرایشگاه روستا سه کوچه‌ی باریک و پیچ در پیچ بود. سرم رو اونقدر پایین گرفته بودم که چونه‌م با لبه‌ی زری‌دار لباسم برخورد می‌کرد. واقعا خجالت می‌کشیدم و ضربان قلبم رو می‌شنیدم. آروم و شمرده گفت: _ به عزیز سپردم که به عفت بسپاره مبادا دست به قیچی بشه موهات رو کوتاه کنه. کارِتون هم که تموم شد چادر و چارقدت رو محکم بکش توی صورتت. با خجالت و صدایی که می‌لرزید گفتم: _ چشم، خیالتون راحت باشه آقا عماد. خندید و با سرخوشی گفت: _ می‌خواستم خیالم راحت باشه که پام رو توی یه کفش کردم و گفتم فقط باید معصوم رو برام بگیرید. تو آهوی زیبایی هستی که به وقتش یه گرگ درنده می‌شی و از حقت نمی‌گذری. همین اخلاقت من رو شیفته کرد. ✍🏻