༻⃘⃕▒⃟🕊️﷽༻⃘⃕࿉❖┅┄•✦༻⃘⃕
◼️▪️#منتخب_الأثر • قسمت -صد • هفتادم✔️
📝..اعتقادِ من به شما , باوری است که به تحقیق جُسته ام …✏️
📕📗🔍🔎📘📙
✔"حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف زمین را از عدل و داد پر می کند همان طور که از ظلم و جور پُر شده باشد ."
✍..سومین و آخرین روایت منتخب از این عنوان از مجموع ۱۴۸ روایت ، از منابع جماعت عمریه 👳 بیان میگردد :
...👥...حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام می فرمایند : حضرت پیامبر اکرم محمد مصطفی صلی الله علیه و [آله] فرمودند :
❇️ المَهديُّ مِن وُلدي ، تَكونُ لَهُ غَيبَةٌ وَ حَيرَةٌ تَضِلُّ فيها الاُمَمَ ، يَاتي بِذَخيرَةِ الأنبياءِ ، فَيَملََاها قِسطا وَ عَدلاً كَما مُلِئت جَورا وَ ظُلماً.
✴️ مهدی علیه السلام از فرزندان من است ، برای او دوران غیبت و سرگردانی است که امت ها در آن گمراه می شوند ، او ذخایر پیامبران را می آورد و زمین را از عدل و داد پر می کند همان طور که از ظلم و جور پُر شده باشد.
📕📗🔍🔎📘📙
✔️ فرائدالسمطين ۳۳۵/۲ ح۵۸۷
✔️ ینابیع الموده ص۴۴۸ ب۹۴
هدایت شده از حرم
💫🌺🍃
🌺
❇️ تعویذ روز چهارشنبه
✍ چون کسی خواهد در روز چهارشنبه امورات بر وفق مراد او باشد و گرهها و گرفتاریها از او رفع گردد، تعویذ امروز را بخواند. انشاءالله امور بر او آسان و گشایش در کار او پدید آید:
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
أُعِیذُ نَفْسِی بِالله الاحَدِ الصَّمَدِ
مِنْ شَرِّ النَّفّاثاتِ فِی الْعُقَدِ
وَ مِنْ شَرِّ ابْنِ فترة [أَبِی قِتْرَةٍ] وَ مَا وَلَدَ
أَسْتَعِیذُ بِاللَّهِ الْوَاحِدِ الْأَحَدِ الْأَعْلَی
مِنْ شَرِّ مَا رَأَتْ عَیْنِی وَ مَا لَمْ تَرَهُ
أَسْتَعِیذُ بِاللَّهِ الْوَاحِدِ الْفَرْدِ الْکَبِیرِ الْأَعْلَی
مِنْ شَرِّ مَنْ أَرَادَنِی بِأَمْرٍ عَسِیرٍ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ اجْعَلْنِی فِی جِوَارِکَ وَ حِصْنِکَ الْحَصِینِ
الْعَزِیزِ الْجَبَّارِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ
الْقَهَّارِ السَّلَامِ الْمُؤْمِنِ الْمُهَیْمِنِ
الْغَفَّارِ عَالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ
الْکَبِیرِ الْمُتَعَالِ
هُوَ اللَّهُ هُوَ اللَّهُ هُوَ اللَّهُ لَاشَرِیکَ لَهُ
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّیاللَّهُعَلَیْهِوَآلِهِوَ سَلَّمَ
تَسْلِیماً کَثِیراً دَائِما
🌺
💫🌺🍃
هدایت شده از حرم
💫🌺🍃
🌺
❇️ دعای روز چهارشنبه
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى جَعَلَ اللَّيْلَ لِباساً
وَ النَّوْمَ سُباتاً، وَ جَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً
لَكَ الْحَمْدُ أَنْ بَعَثْتَنِى مِنْ مَرْقَدِى
وَ لَوْ شِئْتَ جَعَلْتَهُ سَرْمَداً،
حَمْداً دائِماً لَايَنْقِطعُ أَبَداً،
وَ لَا يُحْصِى لَهُ الْخَلائِقُ عَدَداً
اللّٰهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْ خَلَقْتَ فَسَوَّيْتَ،
وَ قَدَّرْتَ وَ قَضَيْتَ، وَ أَمَتَّ وَ أَحْيَيْتَ،
وَ أَمْرَضْتَ وَ شَفَيْتَ، وَ عافَيْتَ وَ أَبْلَيْتَ،
وَ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَيْتَ،
وَ عَلَى الْمُلْكِ احْتَوَيْتَ؛
أَدْعُوكَ دُعَاءَ مَنْ ضَعُفَتْ وَسِيلَتُهُ،
وَ انْقَطَعَتْ حِيلَتُهُ، وَ اقْتَرَبَ أَجَلُهُ
وَ تَدَانَىٰ فِى الدُّنْيَا أَمَلُهُ
و اشْتَدَّتْ إِلَىٰ رَحْمَتِكَ فاقَتُهُ
وَ عَظُمَتْ لِتَفْرِيطِهِ حَسْرَتُهُ
وَ كَثُرَتْ زَلَّتُهُ وَ عَثْرَتُهُ،
وَ خَلُصَتْ لِوَجْهِكَ تَوْبَتُهُ،
فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيِّينَ
وَ عَلَىٰ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ،
وَ ارْزُقْنِى شَفاعَةَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ،
وَ لَا تَحْرِمْنِى صُحْبَتَهُ،
إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ.
اللّٰهُمَّ اقْضِ لِى فِى الْأَرْبَعاءِ أَرْبَعاً:
اجْعَلْ قُوَّتِى فِى طَاعَتِكَ،
وَ نَشَاطِى فِى عِبَادَتِكَ،
وَ رَغْبَتِى فِى ثَوَابِكَ،
وَ زُهْدِى فِيَما يُوجِبُ لِى أَلِيمَ عِقَابِكَ،
إِنَّكَ لَطِيفٌ لِمَا تَشَاءُ.
✍ به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگی است،
ستایش خدا را که شب را پوشش و خواب را مایه آرامش و روز را زمینه تکاپو قرار داده،
ستایش فقط شایسته توست که مرا از خوابگاهم برانگیختی
و اگر میخواستی خوابم را جاودان میساختی،
ستایش دائم که هرگز پایان نیابد و سپاس بیکران که آفریدگان از شمارش آن ناتواناند،
خدایا! ستایش تنها شایسته توست که آفریدی و سامان دادی و اندازه مقرر نمودی و فرمان دادی و میراندی و زنده کردی و بیمار نمودی و درمان کردی و بهبودی عنایت فرمودی و فرسوده ساختی و بر عرشِ هستی استیلا یافتی و بر فرمانروایی جهان چیره گشتی؛
تو را میخوانم همچون کسی که وسیلهاش ناکارا گشته
و رشتهی چارهاش گسسته
و مرگش نزدیک شده
و آرزویش در دنیا کاستی یافته
و سخت بر رحمت تو نیازمند گشته
و حیرتش بر اثر کوتاهی فزونی یافته
و لغزش و افتادنش فزونی یافته
و بازگشتش بهسوی تو خالص شده است،
پس بر محمّد خاتم پیامبران و بر خاندان پاکیزه و پاکنهاد او درود فرست
و شفاعت محمّد (درود خدا بر او و خاندانش باد) را روزیام فرما
و از همنشینی با او محرومم مساز،
همانا تویی مهربانترین مهربانان،
خدایا! در چهارشنبه چهار حاجت مرا روا ساز:
نیرویم را در طاعت خود
و نشاطم را در بندگی خویش
و رغبتم را در پاداشت
و بیرغبتیام را در آنچه موجب عذاب دردناک توست قرار ده،
همانا تو به هر که بخواهی مهربانی
🌺
💫🌺🍃
هدایت شده از حرم
💫🌺🍃
🌺
❇️ زیارت حضرت
❣امام کاظم عليهالسلام
❣امام رضا عليهالسلام
❣امام محمد تقی عليهالسلام
❣امام علی النقی عليهالسلام
💠 در روز چهارشنبه
﷽
السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلِيَاءَ اللَّهِ
السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا حُجَجَ اللَّهِ
السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا نُورَ اللَّهِ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ
السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ
وَ عَلَى آلِ بَيْتِكُمْ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ
بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي
لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللَّهَ مُخْلِصِينَ
وَ جَاهَدْتُمْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاكُمُ الْيَقِينُ
فَلَعَنَ اللَّهُ أَعْدَاءَكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِين
وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ
يَا مَوْلاَيَ يَا أَبَا إِبْرَاهِيمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ
يَا مَوْلاَيَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى
يَا مَوْلاَيَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍ
يَا مَوْلاَيَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ
أَنَا مَوْلًى لَكُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ جَهْرِكُمْ
مُتَضَيِّفٌ بِكُمْ فِي يَوْمِكُمْ هَذَا
وَ هُوَ يَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ
وَ مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ
فَأَضِيفُونِي وَ أَجِيرُونِي بِآلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطاهرین
🌺
💫🌺🍃
هدایت شده از حرم
💫🌺🍃
🌺
❇️ نماز روز چهارشنبه
💠 منقول است از رسول مکرم اسلام ﷺ که در روز چهارشنبه، دو رکعت نماز کند در هر رکعت، بعد از حمد، سوره های:
✨ کافرون، توحید، فلق و ناس ✨
را یک بار بخواند.
✍ هر که این نماز را بخواند،
خدواند مهربان در بهشت به او قصری فراختر از دنیا بخشد
و هفتاد هزار فرشته در روز رستاخیز برای او آمرزش خواهند. انشاءالله
📚 معراج المومن
💠 از حضرت امام حسن عسکرى عليه السّلام روايت شده که فرمودند:
✍ هر كس روز چهارشنبه
چهار ركعت نماز (دوتا دو رکعتی)
بجاى آورد، و در هر ركعت پس از سوره حمد:
يك مرتبه قل هو اللّه احد و انّا انزلناه بخواند،
خدا توبه او را از هر گناهى كه باشد مىپذيرد
و حوريّهاى در بهشت به همسرى او در مىآورد.
📚 مفاتیح الجنان
🌺
💫🌺🍃
هدایت شده از سلامتکده مشکات | ارگانیک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امان از دست آقایون 😉😉
بخند😁😁😁😁
بذار تموم دنیابهت بگن دیوونه😎😎
@meshkatqom
حرم
* 💞﷽💞 ─┅༅ـــ✾❀﷽❀✾ـــ༅┅─ 🌈 #قسمت_شانزدهم 🌈 #هرچی_تو_بخوای ⭐️ رمان محتوایی ناب🌼🍃 -چی گفت؟ -گفت اگه
* 💞﷽💞
─┅༅ـــ✾❀﷽❀✾ـــ༅┅─
🌈 #قسمت_هفدهم
🌈 #هرچی_تو_بخوای
⭐️ رمان محتوایی ناب🌼🍃
هر سال این موقع مشغول تدارک اردوی راهیاننوربودم.
ولی امسال مامان اردوی راهیان نور رو برام ممنوع کرده بود.دوست داشتم برم مناطق عملیاتی.
باهر ترفندی بود راضیش کردم و لحظه ی آخر آماده ی سفرشدم...
هفت تا اتوبوس دخترها بودن و شش تا اتوبوس پسرها.
چون دیر هماهنگ شدم برای رفتن، مسئولیتی نداشتم،ولی هرکاری از دستم برمیومد انجام میدادم.
خانم رسولی و حانیه و ریحانه و چند تا دختر دیگه از مسئولین بسیج،مسئول اتوبوس های دخترها بودن.
مسئول کل اردو امین بود.
تعجب کردم....
آخه فکرمیکردم خیلی وقت نیست که عضو بسیج هست...
ولی ظاهرا فقط من نمیدونستم که رییس بسیج دانشگاهه.
چون مسئولیتی نداشتم آزادتر بودم و بیشتر میتونستم از معنویت اردو استفاده کنم.
جز مواقع پذیرایی و پیاده و سوار شدن که کمک میکردم بقیه مواقع تو حال خودم بودم.
توی جلسات مسئولین اتوبوس ها هم مجبور نبودم شرکت کنم.
اما روز سوم اردو حانیه به شدت مریض شد،تب و لرز داشت.
چون کس دیگه ای نبود من جای حانیه مسئول اتوبوس شماره یک خواهران شدم.
اتوبوس شماره یک یعنی زودتر از همه حرکت، زودتر از همه توقف،هماهنگ کردن واحد خواهران و برادران و کلا کارش بیشتر بود.
ولی وقتی قبول کردم حواسم نبود مجبورم بیشتر با امین ارتباط داشته باشم.
چون حانیه و امین محرم بودن هماهنگی های خواهران و برادران رو انجام میدادن.
سوژه ی دخترها شده بودم...
منکه حتی وقتی خواسته ای از واحد برادران داشتم به یکی دیگه میگفتم انجام بده،حالا باید تقاضاهای دیگران رو هم انتقال میدادم.
هر بار میگفتم هرکاری هست یه جا بگین تا یه دفعه همه رو هماهنگ کنم، میخندیدن و برای اذیت کردن من هربار یه کاری رو میگفتن که به امین بگم...
یعنی طوری بود که نیم ساعت یکبار باید با امین تماس میگرفتم.
امین هم کارش زیاد بود و از این همه تماس کلافه میشد.یه بار باصدای نسبتا بلندی گفت:
_خانم روشن،همه ی کارهاتونو یه جا بگید که هی تماس نگیرید.
من تا اومدم چیزی بگم دخترها زدن زیر خنده...
فکر کنم از حال من و خنده ی دخترها فهمید نقشه ی اوناست،چون آروم شد و دیگه چیزی نگفت.
توی اون سفر بیشتر شناختمش...
آدم آروم،منطقی،سربه زیر،مؤدب و باوقاری بود.معنویت خاصی داشت.
یه بار که ازکنارش رد شدم داشت برای خودش نوحه میخوند و گریه میکرد...
و از حضرت زینب(س) توفیق سربازی شونو میخواست.
چفیه رو کشیده بود روی سرش که کسی نشناستش ولی من شناختمش. من تعجب نکردم،همچین آدمی بود.
از اینکه کسی رو پیدا کردم که میتونم سؤالایی رو که مدتها ذهنمو درگیر کرده ازش بپرسم خوشحال شدم.
از محمد پرسیده بودم.به چندتاشم جواب داد ولی بعد گفت جواب بیشتر سؤالاتت رو باید خودت بهش برسی،
حتی اگه من توضیح هم بدم قانعت نمیکنه.
البته امین خیلی محجوب بود.
میدونستم ممکنه جواب سؤالامو نده،ولی پیداکردن جواب سؤالام اونقدر برام مهم بود که امتحان کنم و ازش بپرسم.
یه بار بعد جلسه گفت...
ادامه دارد...
📚 نویسنده : بانو مهدییار منتظرقائم
* 💞﷽💞
─┅༅ـــ✾❀﷽❀✾ـــ༅┅─
🌈 #قسمت_هجدهم
🌈 #هرچی_تو_بخوای
⭐️ رمان محتوایی ناب🌼🍃
یه بار بعد جلسه گفت بمونم تا کارهای لازم رو با من هماهنگ کنه.
همه رفته بودن...
وقتی حرفها و کارهاش تموم شد، گفتم:
_میتونم ازتون سؤالی بپرسم؟
سرش پایین بود.گفت:
_بفرمایید
گفتم:
_شما میخواین برین سوریه؟
تعجب کرد...
برای اولین بار به من نگاه کرد ولی سریع سرشو انداخت پایین و گفت:
_شما از کجا میدونید؟
-اونش مهم نیست.من سؤال دیگه ای دارم.شما ازکجا...
پرید وسط حرفم و گفت:
_حانیه هم میدونه؟
-من به کسی چیزی نگفتم.
خیلی جدی گفت:
_خوبه.به هیچکس نگید.
بعد رفت بیرون....
متوجه شدم اصلا دوست نداره جواب سؤالمو بده.
ناامید شدم.از اون به بعد سعی میکرد درمورد اردو هم تنهایی با من صحبت #نکنه.
پنج فروردین اردو تموم شد.
فروردین هم دانشگاه عملا تعطیل بود.
معمولا هر سال بعداز روز سیزدهم با دوستام قرار عید دیدنی میذاشتیم.
روز شونزدهم فروردین بود که بچه های بسیج دانشگاه میخواستن بیان خونه ما.
حانیه و ریحانه و خانم رسولی و چند تا دختر دیگه.
مامان و بابا برای اینکه ما راحت باشیم خونه نبودن.
صحبت خاطرات اردوی راهیان نور شد و شروع کردن به دست انداختن من.
منم آدمی نیستم که کم بیارم.هرچی اونا میگفتن باشوخی جواب میدادم.
یه دفعه حانیه نه گذاشت نه برداشت رو به من گفت:
_نظرت درمورد امین چیه؟
همه نگاهها برگشت سمت من.منم با خونسردی گفتم:
_تا حالا کی دیدی من درمورد پسر مردم نظر بدم.
حانیه گفت:
_چون هیچ وقت ندیدم میخوام که زن داداشم بشی.
بقیه هم مثل من انتظار این صراحت رو نداشتن.
ریحانه بالبخند گفت:
_حانیه تو داری الان از زهرا خاستگاری میکنی؟
حانیه همونجوری که به من نگاه میکرد، گفت:
_اگه به من بودکه تا الان هم صبر نمیکردم.ولی چکارکنم از دست امین که راضی نمیشه ازدواج کنه.
حانیه میدونست داداشش موافق ازدواج نیست و اینجوری پیش بقیه با من حرف میزد،..
این یعنی میخواست اول از من بله بگیره بعد به داداشش بگه زهرا به تو علاقه داره پس باید باهاش ازدواج کنی.
الان وقت با حیا شدن نیست.صاف تو چشمهاش نگاه کردم وگفتم:
_داداشت به ظاهر پسر خوبی به نظر میاد ولی خودت میدونی من تا حالا چندتا از این خاستگارهای خوب رو رد کردم.من اگه بخوام ازدواج کنم...
ادامه دارد...
📚 نویسنده : بانو مهدییار منتظرقائم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️▪️#روزشمار_فاطمیه
2️⃣ 3️⃣ روز تا شهادت صدیقه طاهره سلام الله علیها باقی مانده است...
☑️نفرین حضرت فاطمةالزهراسلام الله علیها
هنگامى كه حضرت امیرالمومنین على بن ابی طالب عليه السّلام را از خانه بيرون بردند حضرت فاطمةالزهرا عليها السّلام نيز به دنبال آن حضرت بيرون آمد در حالى كه پيراهن حضرت رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله را روى سر گذاشته بود 😭
و دست حسن و حسين عليهما السّلام را در دست داشت و می فرمود: مرا با تو چكار اى ابا بكر؟ مىخواهى بچه هايم را يتيم كنى و همسرم را بکشی؟ بخدا سوگند اگر گناه نمی بود مو پريشان مى كردم و به درگاه پروردگارم فرياد مى زدم..»
📚الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج8 ؛ ص238، ح320
🏴12 روز تا سیزدهم جمادی الاولی شهادت حضرت فاطمةالزهرا سلام الله علیها به نقل 75 روز باقی مانده است...
⚫️ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ⚫️
| #فاطمیه
🌎🌺🍃
🌺
❇️ تقویم نجومی
🗓 پنجشنبه
🔸 ۲۵ آبان / عقرب ۱۴۰۲
🔸 ۲ جمادی الاولی ۱۴۴۵
🔸 ۱۶ نوامبر ۲۰۲۳
🦂 امروز ساعت ۸:۰۵ قمر از صورت عقرب خارج میشود.
🌓 امروز قمر در «برج قوس» است.
✔️ روز مناسبی برای امور زیر است:
امور ازدواجی
آغاز بنایی
عقد قرارداد
جابجایی
بذرافشانی
خرید و فروش
آغاز به کار
امور آموزشی
رفتن به خانه نو
بردن جهاز
🌎🔭👀
🚙 مسافرت
خوب است.
👶 زایمان
نوزاد خوش قدم و مبارک باشد.
🌎🔭👀
👩❤️👨 انعقاد نطفه
🔹 امشب (شب پنجشنبه)
فرزند، عالم یا حاکم گردد.
🔹 امروز (روز پنجشنبه)
مستحب و فرزند حاصل، عاقل، سیاستمدار، آقا و بزرگوار باشد و شیطان نزدیک چنین فرزندی نگردد. انشاءالله
💇 اصلاح سر و صورت
باعث حاجت روایی میشود.
🩸حجامت، فصد و زالو انداختن
خوب نیست.
💅 ناخن گرفتن
روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕 بریدن پارچه
روز خوبیست و باعث میشود شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
🌎🔭👀
😴 تعبیر خواب
رویایی که امشب (شب پنجشنبه) دیده شود، تعبیرش طبق آیه ۲ سوره مبارکه "بقره" است.
﷽ الم ذالک الکتاب لا ریب فیه
خواب بیننده بر چیزی اطلاع یابد که قبلا نمیدانست و یا خبری در قالب نامه یا حکمی به وی برسد که باعث خوشحالی وی گردد. ان شاءالله
مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
📿 وقت استخاره
از طلوع فجر تا طلوع آفتاب
از ساعت ۱۲ تا عشاء آخر (وقت خوابیدن)
📿 ذکر روز پنجشنبه
لا اله الا الله الملک الحق المبین
📿 ذکر بعد از نماز صبح
۳۰۸ مرتبه «یا رزاق» موجب رزق فراوان میگردد.
☀️ ️امروز متعلق است به
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
اعمال نیک خود را در به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌎🔭👀
⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم
از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز بعد پایان مییابد.
🌺
🌎🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️ #سلام_صبحگاهی🚩
هر روز را با سلام بر شما آغاز میکنیم!
سلام بر شما ... که صاحباختیار مایی!
سلام بر شما ای مولایم،
سلام بر شما
از سوی قلبی، که جز شما در آن راه ندارد!
منت بگذارید و بپذیرید سلام کسی را
که قلبش، خانه محبت شماست
و چشمهایش مشتاق دیدار شماست
••••
🔴اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🔴
هدایت شده از حرم
🕯پنجشنبه است و دلم برای آنهایی که دیگر ندارمشان تنگ است...
🕯پنجشنبه است و جای خالی عزیزان را دوباره احساس میکنیم ...
🕯پنجشنبه است و بوی حلوایی خیرات یاد آدم های رفته ...
🕯پنجشنبه است و ثانیه هایم بوی دلگرفتگی میدهد ...
🕯چه مهمانان بی دردسری هستند رفتگان نه به دستی ظرفی را آلوده میکنند و نه به حرفی دلی را, تنها به فاتحه ای قانعند
🌸روزپنجشنبه اموات چشم به راهند🌸
🍁🚩زیارت اهل قبور🚩🍁
✨بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ✨
السَّلامُ عَلي اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مِنْ اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا
اللهُ يا اَهْلَ لا اِلهَ اللهُ بِحَقَّ لااِلهَ اِلَّا اللهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ
قَوْلَ لا اِلهَ الَّا اللهُ مِنْ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا لااِلهَ اِلَّا الله
بِحَقَّ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ اِغْفِرْلِمَنْ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ
وَاحْشُرْنا في زُمْرَهِ منَ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مُحَمَّدا
رَسُولُ اللهِ عَليٌّ وَلِيُّ الله.🌟
🕊نثار اروح مطهراهل البیت(علیهم السلام)
اولیاءالله،رجال الغیب،مراجع تقلید
بخوانیم الفاتحه مع الاخلاص والصلوات🕯🌹
هدایت شده از حرم
👌دوستان و سروران گرامی!
شب جمعه است. با ثبت نام در دو آدرس زیر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل علیه السلام را در این شب جمعه به نیابت از مولایمان حضرت ولی عصر علیه السلام زیارت کنیم.
زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام:
http://www.imamhussain.org/arabic/enaba/
زیارت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام:
http://alkafeel.net/zyara/
توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
༻⃘⃕▒⃟🕊️﷽༻⃘⃕࿉❖┅┄•✦༻⃘⃕
◼️▪️#منتخب_الأثر • قسمت -صد • هفتاد یکم✔️
📝..اعتقادِ من به شما , باوری است که به تحقیق جُسته ام …✏️
📕📗🔍🔎📘📙
📢📢 همراهان گرامی:
✋پس از بررسی اجمالی روایات فصل 26 ، باب 3⃣ کتاب #منتخب_الأثر ، تحت عنوان:
✔"حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف زمین را از عدل و داد پر می کند همان طور که از ظلم و جور پُر شده باشد ."
..و اشاره به 3⃣ روایت از منابع جماعت عمریه 👳 ، از مجموع 148 روایت منقول در این فصل 👈👈 ، بررسی فصل 27 را آغاز می کنیم…👌……
✍…در این فصل از کتاب #منتخب_الأثر ،
10 روایت تحت عنوان:
✔"برای حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف دو غیبت است که یکی کوتاهتر از دیگری است ."
جمع آوری شده است و به جهت رعایت اختصار تنها به بیان 2⃣ روایت ، از منابع جماعت عمریه 👳 اکتفا خواهیم کرد ……
با ما همراه باشید…🌼…
📕📗🔍🔎📘📙
حرم
* 💞﷽💞 ─┅༅ـــ✾❀﷽❀✾ـــ༅┅─ 🌈 #قسمت_هجدهم 🌈 #هرچی_تو_بخوای ⭐️ رمان محتوایی ناب🌼🍃 یه بار بعد جلسه گفت
* 💞﷽💞
─┅༅ـــ✾❀﷽❀✾ـــ༅┅─
#قسمت_نوزدهم
#هرچی_تو_بخوای
⭐️ رمان محتوایی ناب🌼🍃
_... من اگه بخوام ازدواج کنم خواستگار مثل داداش تو دارم که آرزوشه با من ازدواج کنه.میدونی برای بازار گرمی هم نمیگم.
حانیه از حرفی که گفته بود شرمنده شد،سرشو انداخت پایین و عذرخواهی کرد. کلاسها شروع شده بود....
من همچنان کلاس استادشمس نمیرفتم. بسیج میرفتم مثل سابق. حتی با حانیه هم مثل سابق بودم.روزها میگذشت و من مشغول مطالعه و ذکر و نماز و ورزش و درسهام بودم.
اواخر اردیبهشت بود....
حوالی عصر بود که از دانشگاه اومدم بیرون.
خیابان خلوت بود.
هوا خوب بود و دوست داشتم پیاده روی کنم.
توی پیاده رو راه میرفتم و زیرلب صلوات میفرستادم.
تاکسی برام نگه داشت.راننده گفت:
_خانم تاکسی میخواین؟
اولش تعجب کردم آخه من تو پیاده رو بودم،همین یعنی اینکه تاکسی نمیخوام ولی بعدش گفتم شاید چون خلوته خواسته مسافر سوار کنه.
نگاهی به مسافراش کردم.
یه آقایی جلو بود و یه خانم عقب. هرسه تاشون به من نگاه میکردن.به نظرم غیرعادی اومد.
گفتم:تاکسی نمیخوام،ممنون.
به راهم ادامه دادم...
اما تاکسی نرفت.آرام آرام داشت میومد. ترسیدم.دلم شور افتاد.کنار خیابان، جایی که ماشین پارک نبود اومد کنار.
یه دفعه مرد کنار راننده و خانمه پیاده شدن و اومدن سمت من...
مطمئن شدم خبریه.بهشون گفتم:
_برید عقب.جلو نیاید.
ولی گوششون بدهکار نبود...
مرد دست دراز کرد تا چادرمو از سرم برداره،عقب کشیدم،..
بسم الله گفتم و با یه چرخش با پام محکم زدم تو شکمش...
دولا شد روی زمین.با غیض به خانومه نگاه کردم.ترسید و فرار کرد.
راننده سریع پیاده شد و با چاقو اومد طرفم.گفت:
_یا سوار میشی یاهمین جا تیکه تیکه ت میکنم.
خیلی ترسیده بودم ولی سعی کردم به ظاهر آروم باشم.اون یکی هم معلوم بود درد داره ولی داشت بلند میشد.. همونجوری که بلند میشد به اونی که چاقو داشت گفت:
_مواظب باش،ظاهرا رزمی کاره.
گفتم:
_آره.کمربند مشکی کاراته دارم.بهتره جونتون رو بردارید و بزنید به چاک.
اونی که چاقو داشت باپوزخند گفت:
_وای نگو تو رو خدا،ترسیدم.
با یه ضربه پا زدم تو قفسه سینه ش،چند قدم رفت عقب.
فهمید راست میگم....
هم ترسید هم دردش گرفته بود.لژ کفشم خیلی محکم بود،ضربه هام هم خیلی محکم بود ولی چاقو از دستش نیفتاد.
اون یکی هم ایستاد و معلوم بود بهتره.با یه ضربه ناگهانی چاقو شو زد تو شکمم، دقیقا سمت چپم.
چون چادر سرم بود،نتونست دقت کنه و خیلی عمیق نزد.
البته خیلی عمیق نزد وگرنه عمیق بود.توان ایستادن نداشتم،روی زانوهام افتادم... داشتن میومدن نزدیک.چشمم به پاهاشون بود
ادامه دارد...
📚 نویسنده : بانو مهدییار منتظرقائم
* 💞﷽💞
─┅༅ـــ✾❀﷽❀✾ـــ༅┅─
#قسمت_بیستم
#هرچی_تو_بخوای
⭐️ رمان محتوایی ناب🌼🍃
چشمم به پاهاشون بود....
از یه چیزی مطمئن بودم،تا جون دارم نمیذارم دستشون بهم بخوره،نمیذارم حجابمو ازم بگیرن...
تمام توانمو جمع کردم،با دستهام دوتا مچ پاهای یکیشونو گرفتم و محکم کشیدم...
با سر خورد زمین.
فکر کنم بیهوش شده باشه،یعنی خداکنه بیهوش شده باشه،نمرده باشه.
باشدت عصبانیت به اون یکی که هنوز چاقو داشت نگاه کردم.
ترسیده بود ولی خودشو از تک و تا ننداخت.
از تعللش استفاده کردم و سرپا شدم. اونقدر نزدیکم بود که اگه دستشو دراز میکرد خیلی راحت میتونست چاقوشو تو قلبم فرو کنه.با دستم چنان ضربه ای به ساق دستش زدم که چاقو دو متر اون طرفتر افتاد و دستش به شدت درد گرفت.
خیز برداشت چاقو رو برداره،پریدم و چاقو رو گرفتم...
اما..آی دستم....
با دست راست چاقو رو گرفتم ولی چون شکمم درد داشت تعادلمو از دست دادم و افتادم روی دست چپم.
تا مغز ستون فقراتم درد گرفت.فکرکنم شکست. پای چپش رو گذاشت روی کمرم و فشار میداد.
دیگه نمیتونستم تکون بخورم...
چیزی نمونده بود از درد بیهوش بشم.
پای راستش نزدیک گردنم بود. خوشبختانه دست راستم سالم بود و چاقو تو دستم بود.
ته مونده های توانم رو جمع کردم و چاقو رو فرو کردم تو ساق پاش.
ازدرد نعره ای زد که ماشینی به شدت ترمز کرد.🗣
صدای پای راننده شو میشنیدم که بدو به سمت ما میومد.
خیالم نسبتا راحت شده بود.نفس راحتی کشیدم ولی دلم میخواست از درد بمیرم.
نیم خیز شدم،...
دیدم امین بالا سرم ایستاده.تا چشمش به من افتاد خشکش زد.
اونی که چاقو تو پاش بود لنگان لنگان داشت فرار میکرد.
فریاد زدم:
_بگیرش...
امین که تازه به خودش اومده بود رفت دنبالش و با مشت مرد رو نقش زمین کرد.
نشستم....
دست چپم رو که اصلا نمیتونستم تکون بدم،شکمم هم خونریزی داشت اما جای توضیح برای امین نبود.
پس خودم باید دست به کار میشدم.بلند شدم.آه از نهادم بلند شد.
چاقو رو از پاش درآوردم و گذاشتم روی رگ گردنش،محکم گفتم:
_تو کی هستی؟بامن چکار داشتی؟
از ترس چیزی نمیگفت...
چاقو رو روی رگش فشار دادم یه کم خون اومد.
-حرف میزنی یا رگتو بزنم؟میدونی که میزنم.
اونقدر عصبی بودم که واقعا میزدم.امین گفت:
_ولش کن.
گفتم:
_تو حرف نزن.
روبه مرد گفتم:
_میگی یا بزنم؟
از ترس به تته پته افتاده بود.گفت:
_میگم...میگم.یه آقایی مشخصات شما رو داد،گفت ببریمت پیشش.
داد زدم:_ کی؟
-نمیدونم،اسمشو نگفت
-چه شکلی بود؟
-حدود45ساله.جلو و بغل موهاش سفید بود.چهار شونه.خوش تیپ و باکلاس بود.
امین مثل برق گرفته ها پرید روش و یقه ش رو گرفت وگفت:
_چی گفتی تو؟؟!!
من باتعجب به امین نگاه کردم و آروم گفتم:
_استادشمس؟!!!
امین که کارد میزدی خونش درنمیومد با سر گفت:.....
ادامه دارد...
📚 نویسنده : بانو مهدییار منتظرقائم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️▪️#روزشمار_فاطمیه
1️⃣ 3️⃣ روز تا شهادت صدیقه طاهره سلام الله علیها باقی مانده است...
☑️رفتن حضرت فاطمةالزهرا سلام الله علیها به در خانه مهاجرین و انصار
حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام دست بضعه پیامبر صلی الله علیه واله ، حضرت فاطمة الزهرا علیها السلام و پسران خود حسن و حسين علیهما السلام را گرفته به در خانه اهل بدر از اصحاب پيغمبر صلی الله علیه واله رفتم و آنان را برای طلب حق خود از اهل ظلم قسم دادم و ايشان را به امداد و کمک و يارى و نصرت خود خواندم. از آن طوايف امم هيچ کس را يار و همدم نديدم و به غير از چهار نفر: سلمان و عمار و مقداد و ابى ذر...»
📚الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي) ؛ ج1 ؛ ص75
🏴11 روز تا سیزدهم جمادی الاولی شهادت حضرت فاطمةالزهرا سلام الله علیها به نقل 75 روز باقی مانده است...
⚫️ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ⚫️
| #فاطمیه
هدایت شده از حرم
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
❣ ﷽❣
🌷 #اعمال_شب_جمعه
💚 شب جمعه بسیار شب با فضیلتی می باشد که ان شاء الله با دعا و نیایش و عبادت به بهترین نحو سپری کنیم 💚
💚 برخی از اعمال شب جمعه عبارتست از :
( یک یا چند یا همه آن ها را برحسب وقت و توانمان انجام بدهیم ان شاءالله )
1⃣ #دعای_کمیل
2⃣ #بسیار_تسبیحات_اربعه_گفتن
( سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر )
3⃣ #صلوات
4⃣ #قرائت_این_سوره_ها_درشب_جمعه سفارش شده :
اسراء، کهف، ص، سجده، یس، واقعه، دخان، احقاف، جمعه، شعرا، نمل، قصص، زخرف، طور و . ..
5⃣ #طلب_آمرزش_و_دعا در حق مومنان
6⃣ #قرائت_سوره_جمعه در رکعت اول نماز مغرب و عشاء و قرائت سوره توحید در رکعت دوم نماز مغرب و سوره اعلی در رکعت دوم نماز عشاء.
7⃣ #نماز_والدین:
دو رکعت است. در رکعت اول بعد از حمد 10 مرتبه آِیه ی زیر تلاوت شود:
🔹 رَبَّنَا اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنیِنَ یَومَ یَقُومُ الحِسَاب
در رکعت دوم بعد از حمد آیه ی زیر 10 مرتبه تلاوت شود:
🔹رَبِّ اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیتِی مُؤمِناً وَ لِلمُؤمِنِینَ وَالمُؤمِناَتِ
بعد از سلام نماز 10 مرتبه گفته شود:
🔹رَبِّ ارحَمهٌما کَما رَبَّیانی صَغیراِّ
8⃣ #نماز_امام_زمان_عج
(دو رکعت است. در هر رکعت حمد که خوانده میشود، آیه ی شریفه ی {ایَّاکَ نَعبُدُ وَ اِ یَّاکَ نَستَعِینُ} 100 مرتبه تکرار می شود و بعد از 100 مرتبه حمد تمام می شود و سوره ی توحید خوانده خواهد شد. اذکار رکوع و سجود هر کدام 7 مرتبه تکرار می شوند. در قنوت و بعد از نماز نیز برای ظهور حضرت بسیار دعا باید شود. ( 👈 در این نماز و سایر نماز ها کمک خواستن از غیر خدا نماز را باطل می کند؛ پس نماز را برای خداوند بجای بیاورید و دعاهایی مثل {الهی عظم البلاء} که از امام زمان عج و پدران ایشان کمک خواسته می شود نه تنها در این نماز بلکه در تمامی نماز ها خودداری کنید.)
🌹 التماس دعای فرج
〰〰〰〰〰〰〰〰
📿 #زیباترین_نماز_زندگیت_رو_بخون!
✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
@haram110
❤️کانال حرم ❤️
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
هدایت شده از حرم
4_5848295673761367635.mp3
16.9M
🔊 #کلیپ_صوتی
✅ دعای کمیل امیرالمؤمنین علیهالسلام
🎤 عباسی - #حاج_محسن_فرهمند_آزاد
#ادعیه #دعای_کمیل #شب_جمعه