eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.8هزار ویدیو
651 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🔖 (3) صبح _سلام به پیشگاه الموحدین آقا أميرالمؤمنين صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ 💔🖤 عَلَيكَ يا وَلِي اللَّهِ أَنتَ أَوَّلُ مَظـلُومٍ وَ مَن غُصـِبَ حَقُّهُ💔 و مولا أميرالمؤمنين صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ 🖤 💠وَ مِنْهُ عَنِ الْحَسَنِ الْبَصْرِيِّ أَنَّهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ يَجْلِسُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع عَلَى الْفِرْدَوْسِ وَ هُوَ جَبَلٌ قَدْ عَلَا عَلَى الْجَنَّةِ وَ فَوْقَهُ عَرْشُ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ مِنْ سَفْحِهِ تَتَفَجَّرُ أَنْهَارُ الْجَنَّةِ وَ تَتَفَرَّقُ فِيهَا وَ عَلِيٌّ ع عَلَى كُرْسِيٍّ مِنْ نُورٍ يَجْرِي مِنْ بَيْنِ‏ يَدَيْهِ‏ التَّسْلِيمُ‏ لَا يَجُوزُ أَحَدٌ عَلَى الصِّرَاطِ إِلَّا وَ مَعَهُ بَرَاءَةٌ بِوَلَايَتِهِ وَ وَلَايَةِ أَهْلِ بَيْتِهِ ع يُشْرِفُ عَلَى الْجَنَّةِ فَيُدْخِلُ مُحِبِّيهِ الْجَنَّةَ وَ يُدْخِلُ مُبْغِضِيهِ النَّارَ. 💠پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: على عليه السّلام بر روى فردوس- كه كوهى است- مى ‏نشيند و آن كوه بر بالاى بهشت و بر بالاى آن عرش خداى جهانيان قرار دارد، و كسى كه دستى بر آن بكشد، چشمه‏ هاى بهشتى جارى و در آن پراكنده مى‏ گردد و [أميرالمؤمنين ] على عليه السّلام بر بالاى كرسى‏ اى از نور مى ‏رود 👈و به دست او مجوّز ورود صادر مىشود👉 و كسى از صراط نمى‏ گذرد مگر اين كه، ❌مجوز ولايت او و اهل بيتش را عليهم السّلام در دست داشته باشد ❌و بر بهشت اشراف دارد و دوستانش را به آن وارد و دشمنانش را به آتش داخل مى ‏كند.💯✅✅ ༻༻༻༻༻༻༻༻༻༻༻ 📗إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي) / ج‏2 / 231ص / فصل: في حبه و التوعد على بغضه و فضائل فاطمة عليها السلام ؏ــلے دشمن آقام مرتضی علی (صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ) لعنت ..✔️👊 بی ام البنین ﴿؏َـلَیْها السَّلامْ﴾ اللَّهُ بَنِي أُمَيَّةَ قاطِبَةً🔥 اللّٰهُمَــ؏َجِـلْ لِوَلیــِـــڪَ ألْفَرَج 🤲
🏴 علّامه‌مامقانی‌مینویسد: ازعلوّ مقام‌ ام‌البنین‌﴿؏َـلَیْها السَّلامْ﴾ همین‌بس‌که وقتی بشیر بن جذلم خبرشهادت‌فرزندانش‌را به‌اوداد ایشان فرمود: 👈«رگ‌های‌قلبم‌رابریدی! فرزندانم‌ و هر آنچه در زیر آسمان است... به‌فدای‌اباعبدالله‌الحسین‌علیه السلام‌باد»👉💔 📜رﻳﺎﺣﻴﻦ ﺍﻟﺸﺮﻳﻌﺔ،ﺝ۳،ﺹ۲۹۳ 💔🍂🥀
༻⃘⃕▒⃟🕊️﷽༻⃘⃕࿉❖┅┄•✦༻⃘⃕ ◼️▪️ • قسمت - دویست • یازدهم ✔️ 📝..اعتقادِ من به شما , باوری است که به تحقیق جُسته ام …✏️ 📕📗🔍🔎📘📙 ✔" حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف ویژگی هایی از انبیا علیهما السلام است. " ✍..دومین و آخرین روایت منتخب از این عنوان از مجموع 23 روایت ، از منابع غنی ✨ شیعی بیان میگردد : ...👥...جناب‌ابوبصیر رحمه الله می گوید : حضرت امام جعفر الصادق علیه السلام فرمودند : ❇️ إنَّ في صاحِبِ هذا الأمرِ سُنَنٌ مِنَ الأنبياءِ ، سُنَّةٌ مِن موسي بنِ عمرانَ ، وَ سُنَّةٌ مِن عيسى ، وَ سُنَّةٌ مِن يوسُفَ ، وَ سُنَّةٌ مِن مُحَمَّدٍ ؛ صَلَواتُ اللهِ عَلَيهِم ؛ فَأمّا سُنَّةٌ مِن موسي بنِ عِمرانَ فَخائِفٌ يَتَرَقَّبُ ، وَ أمّا سُنَّةٌ مِن عيسى فَيُقالُ فيهِ ظا قيلَ في عيسي ، وَ أمّا سُنَّةٌ مِن يوسُفَ فَالسَّترُ يَجعَلُ الله بَينَهُ وَ بَينَ الخَلقِ حِجاباً يَرَونَهُ وَ لا يَعرِفونَهُ ، وَ أمّا سُنَّةٌ مِن مُحَمَّدٍ فَيَهتَدي بِهُداهُ ، وَ يَسيرُ بِسيرَتِهِ. ✴️ در صاحب این امر ویژگیهایی از انبیاء وجود دارد ؛ یک ویژگی از موسی بن عمران ، یک ویژگی از عیسی ، یک ویژگی از یوسف و یک ویژگی از حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیهم ؛ ویژگی از موسی آن است که هراسناک و مراقب اوضاع است ، و ویژگی از عیسی آن است که آنچه دربارهء عیسی گفتند دربارهء او هم می گویند ، ویژگی از یوسف مستور بودن است ، خداوند میان او و میان مردم حجابی قرار می دهد که او را می بینند ولی نمی شناسند ؛ و ویژگی از حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه واله آن است که آن حضرت هدایت یافته به هدایت اوست و بر اساس سیرهء او رفتار می کند. 📕📗🔍🔎📘📙 ✔️ کمال الدین ۳۵۰/۲ ب۳۳ ح۴۶ ✔️ اثبات الهداة ۴۷۴/۳ ب۳۲ ف۵ ح۱۰ ✔️ بحارالأنوار ۲۲۳/۵۱ ب۱۳ ح۱۰
‍ ❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ ▪️حضرت مادر ام البنین سلام الله علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی بنی امیه بر آمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداری‌های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی‌لیاقتی حکام وقت می‌نمود. لذا آن بانو را با زهرآگین و به رساندند چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب «زنان نابغه» و جناب عبد العظیم بحرانی در کتاب «ام البنین» نگاشته‌اند که بنی امیه همسر امیرالمومنین علیه السلام، ام البنین سلام الله علیها را مسموم و به قتل رساندند. ◾️در کتاب «اختیارات» از اعمش نقل شده است که می‌گوید: روز سیزدهم جمادی الثانی که مصادف با روز جمعه بود نزد امام زین العابدین علیه السلام بودم که ناگهان جناب فضل بن عباس علیهما السلام وارد شد و در حالی که گریه می‌کرد گفت: جده‌ام حضرت ام البنين علیها السلام از دنیا رفت. 📓الدرجات الرفیعة فی وقایع الشیعة، نوشته رفیع الدین رفیعی، صفحه ۸۵ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است.. |
⚡️  نماز پر فضیلت والدین برای شب پنج شنبه 1)رَوَى ابْنُ‏ مَسْعُودٍ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ:‏ مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ الْخَمِيسِ‏ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ رَكْعَتَيْنِ، يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مَرَّةً، وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ خَمْسَ مَرَّاتٍ، وَ قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ‏ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهَا خَمْسَ مَرَّاتٍ، فَإِذَا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ تَعَالَى خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً، وَ جَعَلَ ثَوَابَهَا  لِوَالِدَيْهِ، فَقَدْ أَدَّى حَقَّ وَالِدَيْه‏.(مصباح المتهجد، ج‏1، ص 255/ جمال الأسبوع،ص 142) رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس شب پنج شنبه، بین نماز مغرب و عشا، دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت یک بار حمد، 5 بار آیة الکرسی، و هر یک از سوره های کافرون، توحید، فلق و ناس(یعنی معوَّذَتَین) را 5 بار بخواند، و بعد از نماز 15 بار استغفار نماید، و ثواب این نماز را به پدر و مادرش تقدیم کند، حقّ والدین را ادا نموده است. 2)رَوَى ابْنُ‏ مَسْعُودٍ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ‏: مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ الْخَمِيسِ‏ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ رَكْعَتَيْنِ يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ يُرْوَى مَرَّةً وَاحِدَةً، وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ خَمْسَ مَرَّاتٍ، وَ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً، فَإِذَا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ تَعَالَى خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً، وَ جَعَلَ ثَوَابَهُ لِوَالِدَيْهِ فَقَدْ أَدَّى حَقَّ وَالِدَيْهِ، وَ يَقُولُ: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيَّ». فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ أَدَّى حَقَّهُمَا، وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ مَا أَعْطَى الشُّهَدَاءَ، وَ إِذَا مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ كَانَ مَلَكٌ عَنْ يَمِينِهِ وَ مَلَكٌ عَنْ شِمَالِهِ يُشَيِّعُونَهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ بِالتَّكْبِيرِ وَ التَّهْلِيلِ حَتَّى يَدْخُلَ الْجَنَّةَ، وَ يَنْزِلُ فِي قُبَّةٍ بَيْضَاءَ، فِيهَا بَيْتٌ مِنْ زُمُرُّدٍ أَخْضَرَ، سَعَةُ ذَلِكَ الْبَيْتِ كَأَوْسَعِ مَدِينَةٍ فِي الدُّنْيَا سَبْعَ مَرَّاتٍ، ... ، يُعْطِي اللَّهُ تَعَالَى هَذَا الثَّوَابَ لِمَنْ يُصَلِّي هَذِهِ الصَّلَاةَ، وَ يَجْعَلُ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيْهِ، وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِكَ، وَ لَا يُنْقَصُ مِنْ أَجْرِهِ شَيْ‏ءٌ، وَ كَتَبَ لَهُ بِكُلِّ رَكْعَةٍ عَشْرَةَ آلَافِ صَلَاةٍ، وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ بِكُلِّ شَعْرَةٍ عَلَى جَسَدِهِ نُوراً، هَذَا جَزَاءُ اللَّهِ لِأَوْلِيَائِه.(جمال الأسبوع، ص 99-100)‏ رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس شب پنج شنبه، بین نماز مغرب و عشا، دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت 100 بار حمد (و به روایت دیگر یک بار حمد)، 5 بار آیة الکرسی، و هر یک از سوره های کافرون، توحید، فلق و ناس(یعنی معوَّذَتَین) را 15 بار بخواند، و بعد از نماز 15 بار استغفار نماید، و بگوید: «بار الها! ثواب این نماز را برای پدر و مادرم قرار ده» در این صورت حقّ والدین را ادا نموده است، و خداوند آنچه به شهدا اعطا نموده است، به وی می بخشد، و هنگامی که از صراط عبور می کند، یک فرشته از سمت راست، و یک فرشته از سمت چپ او قرار می گیرند و از جلو، وی را با تکبیر و تهلیل مشایعت می کنند تا آن که به بهشت وارد شود. وی در بهشت به قبه ای سفید فرود می آید. در آن قبّه، خانه ای از زمرّد سبز قرار دارد. وسعت آن خانه، هفت برابر بزرگ ترین شهری از شهرهای دنیاست. ... خداوند این پاداش را به کسی می دهد که این نماز را بخواند و پاداشش را برای پدر و مادر خود قرار دهد. همچنین نظیر این ثواب بدون آن که ذرّه ای کم شود، برای خود وی نیز منظور می شود. خداوند به ازای هر رکعت از این نماز، ده هزار نماز می نویسد، و به ازای هر مویی که در بدن دارد، نوری به او اعطا می کند. این است پاداشی که خداوند برای اولیای خویش تمهید نموده است. ✅ «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مست امدم ای پیرکه مستانه بمیرم 💮مستانه دراین گوشه میخانه بمیرم 💮درویشم بگذارقلندرمنشانه 💮کاکل همه افشان به سرشانه بمیرم💮من دریتیمیم صدفم سینه دریاست💮بگذاریتیمانه ودردانه بمیرم💮بیگانه شمردندمرادروطن خویش💮تابی وطن ازهمه بیگانه بمیرم💮سربازجهادم من وازجبهه احرار💮انصاف کجارفته که من درخانه بمیرم💮من بلبل عشقان به دامی نشوم رام💮دردام توهم بی طمع دانه بمیرم💮درزندگی افسانه شدم درهمه افاق💮بگذارکه درمرگ هم افسانه بمیرم
4_5769651592756204224.mp3
4.03M
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج} •مناجات با امام زمان علیه السلام: اگر از این در خانه برانیم چه کنم؟...😭 🎤استاد شیخ محمدحسین یوسفی؛
4_5861655487363158236.mp3
1.77M
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج} اثرِ عظیم مادر بر فرزند/ فضائل بی‌بی امُّ‌البنین سلام اللّه علیها و اسماء بنت عمیس/ 🎤استاد معاونیان؛
حرم
* 💞﷽💞 ─┅༅ـــ✾❀﷽‌❀✾ـــ༅┅─ 📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای #قسمت_هشتاد_وهشتم _.... اون دختر حتی حاضر
* 💞﷽💞 ─┅༅ـــ✾❀﷽‌❀✾ـــ༅┅─ 📚 رمان زیبای از همه چیز میگفت.... خیلی شوخی میکرد.خیلی بامحبت حرف میزد.خیلی مهربون نگاهم میکرد.منم فقط بالبخند نگاهش میکردم.فقط به وحید نگاه میکردم. ماشین رو نگه داشت و گفت: _رسیدیم. بعد به من نگاه کرد.من به اطراف نگاه کردم.مزار امین بود. خیلی جا خوردم.با تعجب نگاهش کردم.گفت: _پیاده شو. دلم نمیخواست پیاده بشم. دلم نمیخواست با وحید برم پیش امین. وحید درو برام باز کرد و گفت: _بیا دیگه. نگاهش کردم تا بفهمم چی تو سرشه ولی رفت در عقب رو باز کرد و چیزی برداشت. تو فکر بودم که چرا روز اول عقدمون منو آورده اینجا.گفت: _زهرا...پیاده شو. پیاده شدم.وحید میرفت.منم پشت سرش.تا به مزار امین رسید.اون طرف مزار رو به روی من نشست... من با سه تا مزار فاصله ایستاده بودم. داشت فاتحه میخوند ولی به من نگاه میکرد.چشمهاش پر اشک بود. اشاره کرد برم جلو و بشینم.نمیفهمیدم چی تو سرشه.رفتم جلو.ایستاده بودم... مزار امین رو با گلاب شست.بعد گل نرگسی رو که با خودش آورده بود روی مزار امین چید.همونجوری که من همیشه میچیدم. وقتی کارش تموم شد به پایین چادرم نگاه کرد و گفت: _بشین. صداش بغض داشت.نشستم. گفت: _یک سال پیش بود.اومدم اینجا.ازت خواستم به من فکر کنی.یادته؟..گفتی چرا اینجا؟..گفتم از امین خواستم کمکم کنه... امین واقعا خیلی خوب بود.بهت حق میدام نخوای جز امین کس دیگه ای رو دوست داشته باشی..ولی من پنج سااال منتظرت بودم.انتظاری که هر روز میگفتم امروز میبینمش،شب میشد میگفتم فردا دیگه میبینمش... اون روز بعد تصادف وقتی تعقیبت کردم،وقتی رفتی خونه تون،وقتی فهمیدم خواهر محمدی، وقتی فهمیدم همسر امین بودی اونقدر گیج بودم که حال خودمو نمیفهمیدم.از خودم بدم میومد، از اینکه چرا تمام این مدت به این فکر نکردم که ممکنه ازدواج کرده باشی. از اینکه چرا حتی یکبار هم به حرف مادرم گوش ندادم تا ببینم خواهر محمد کی هست. حالم خیلی بد بود. دلم میخواست بیام پیش امین و ازش بخوام کمکم کنه ولی خجالت میکشیدم. اون شب وقتی بعد هیئت دیدمت،حالم بدتر شد.اومدم اینجا.خیلی گریه کردم.. از خدا از حضرت فاطمه(س)،از امام حسین(ع)، از امین میخواستم کمکم کنن. ازشون میخواستم کمکم کنن که فراموشت کنم... خواب دیدم امین یه دسته گل نرگس به من داد. بهش گفتم این گل مال خودته، به من نده.گفت از اول هم مال تو بوده.تا حالا پیش من امانت بود. وقتی بیدار شدم حال عجیبی داشتم. عصر اومدم اینجا.تو اینجا بودی.صبر کردم تا بری.وقتی رفتی اومدم جلو.یه دسته گل نرگس روی مزار بود.همشو برداشتم و با خودم بردم.اون گل ها و کسیکه که اون گل ها رو آورده بود،مال من بود. وحید به مزار امین و به گل های نرگس نگاه میکرد... چشمهاش نم اشک داشت.منم صورتم از اشک خیس بود. ادامه دارد... ✍نویسنده بانو
* 💞﷽💞 ─┅༅ـــ✾❀﷽‌❀✾ـــ༅┅─ 📚 رمان زیبای منم صورتم از اشک خیس بود... گفتم: _وقتی صحبت خاستگاری شما شد بابا خیلی اصرار داشت بیشتر بشناسمت. ولی من حتی نمیخواستم بهت فکر کنم.تا اون موقع هیچ وقت رو حرف بابام نه نیاورده بودم.خیلی دلم گرفته بود.خیلی ناراحت بودم. رفتم امامزاده.از خدا خواستم یا کاری کنه فراموشم کنی یا عشقت رو بهم بده، خیلی بیشتر از عشقی که به امین داشتم. گرچه اون موقع خودم دوست داشتم فراموشم کنی ولی الان خیلی خوشحالم که خدا دعای دوم منو اجابت کرده.... وحیدنگاهم کرد... لبخند زدم و گفتم: _من خیلی دوست دارم...خیلی اولین باری بود که بهش گفتم خیلی دوستش دارم. وحید لبخند عمیقی زد. خوشحال شدم. اذان مغرب شده بود... وحید همونجا نمازشو شروع کرد و من پشت سرش به جماعت نماز خوندم.اولین نماز جماعت من و وحید. بعد از نماز مغرب برگشت سمت من و خیلی جدی گفت: _پشت سر من نماز نخون؛هیچ وقت. لبخند زدم و گفتم: _من زن حرف گوش کنی نیستم. وحید خنده ش گرفت. تو راه برگشت،منم شوخی میکردم و میخندیدیم. وقتی رسیدیم خونه،بابا هم بود... وحید با بابا هم خیلی با مهربونی و محبت و احترام رفتار میکرد.رو به روی باباومامان نشسته بود و بامهربونی نگاهشون میکرد و به حرفهاشون گوش میداد و باهاشون صحبت میکرد... به من نگاه نمیکرد.ولی من فقط به وحید نگاه میکردم.از رفتار های وحید خیلی خوشم میومد. برای شام،من رو به روی بابا بودم و وحید رو به روی مامان. وحید اول تو بشقاب بابا برنج ریخت، بعد برای مامان،بعد برای من،بعد هم برای خودش. برای خودش زیاد برنج گذاشت.من و بابا و مامان بالبخند نگاهش میکردیم. وحید طوری رفتار میکرد که انگار سالهاست کنار ما داره زندگی میکنه. سرشو آورد بالا و به ما نگاه کرد.خنده ش گرفت.گفت: _من غذای خوشمزه خیلی دوست دارم. مامان گفت: _نوش جونت. باباومامان مشغول غذا خوردن شدن.ولی من هنوز به وحید نگاه میکردم. از اینکه اینقدر با ما راحت بود خوشم اومد،از اینکه اینقدر مهربون و بامحبت بود. لقمه شو گذاشت تو دهانش.وقتی قورت داد بدون اینکه به من نگاه کنه گفت: _من از اون آدمهایی نیستم که اگه کسی خیره بهم نگاه کنه اشتهام کور بشه ها. مامان و بابا بالبخند نگاهم کردن.خجالت کشیدم.سرمو انداختم پایین و مشغول غذا خوردن شدم. بعد مدتی احساس کردم وحید داره نگاهم میکنه.سرمو آوردم بالا.باباومامان مشغول غذا خوردن بودن.وحید به من نگاه میکرد و بالبخند غذا میخورد. سرمو انداختم پایین و بالبخند گفتم: _من از اون آدمهایی هستم که اگه کسی خیره نگاهم کنه،اشتهام کور میشه ها. مامان و بابا و وحید بلند خندیدن. یه کم بعد وحید گفت: _دستپخت تو چطوره؟میشه خورد یا باید هر روز بیایم اینجا؟ گفتم: _بد نیست،میشه خورد.متأسفم ولی فکر کنم هیکل ورزشکاریت به هم میریزه. وحید بالبخند گفت: _من غذا برام مهمه.اگه غذاهات خوشمزه نباشه من هر روز میام اینجا. مامان لبخند زد و گفت: _منظور زهرا اینه که باید رژیم بگیری پسرم. وحید به من نگاه کرد.سرم پایین بود و لبخند میزدم.بعد به مامان نگاه کرد و باخنده گفت: _قضیه ی بقال و ماست ترشه؟! از حرفش خنده م گرفت،گفتم: _نه.قضیه سوسکه و دست و پای بلوریه. وحید بلند خندید و گفت: _حالا واقعا دستپختت خوبه؟ بابا گفت: _وقتی دستپخت زهرا رو بخوری دیگه غذای کس دیگه ای رو نمیخوری. وحید لبخند زد.بعد یه کم سکوت گفت: _حالا یادم اومد.من قبلا دستپخت تو رو خوردم. واقعا خوشمزه بود. سؤالی نگاهش کردم. گفت:... ادامه دارد.... ✍نویسنده بانو
🌎🌺🍃 🌺 ❇️ تقویم نجومی 🗓 پنجشنبه 🔹 ۷ دی /‌ جدی ۱۴۰۲ 🔹 ۱۴ جمادی الثانی ۱۴۴۵ 🔹 ۲۸ دسامبر ۲۰۲۳ 🌓 امروز قمر در «برج سرطان» است. ✔️ روز مناسبی برای امور زیر است: قرض و وام دادن و گرفتن دیدار با علما و‌ بزرگان امور مشارکتی امور حفاری غرس کردن امور تجاری امور زراعی بذرافشانی استحمام ⛔️ ممنوعات اموز ازدواجی آغاز بنایی 🌎🔭👀 🚙 مسافرت خوب است. 👶 زایمان نوزاد علاقه‌مند به دانش و نویسنده گردد. ان‌شاءالله 🌎🔭👀 👩‍❤️‍👨 انعقاد نطفه 🔹 امشب (شب پنجشنبه) فرزند، عالم یا حاکم گردد. 🔹 امروز (روز پنجشنبه) مستحب و فرزند حاصل، عاقل، سیاستمدار، آقا و بزرگوار باشد و شیطان نزدیک چنین فرزندی نگردد. ان‌شاءالله 💇 اصلاح سر و صورت باعث شادی می‌شود. 🩸حجامت، فصد و زالو انداختن باعث سلامتی می‌شود. 💅 ناخن گرفتن روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕 بریدن پارچه روز خوبیست و باعث می‌شود شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. 🌎🔭👀 😴 تعبیر خواب رویایی که امشب (شب پنجشنبه) دیده شود، تعبیرش طبق آیه ۱۴ سوره مبارکه « ابراهیم علیه‌السلام» است. ﴿﷽ و لنسکننکم الارض من بعدهم﴾ از دوست یا دشمن خواب بیینده، چیزی به او برسد. مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 📿 وقت استخاره از طلوع فجر تا طلوع آفتاب از ساعت ۱۲ تا عشاء آخر (وقت خوابیدن) 📿 ذکر روز پنجشنبه لا اله الا الله الملک الحق المبین 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه «یا رزاق» موجب رزق فراوان می‌گردد. ☀️ ️امروز متعلق است به علیه‌السلام اعمال نیک خود را در به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌎🔭👀 ⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز بعد پایان می‌یابد. 🌺 🌎🌺🍃