┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🚩▫️#علائم_ظهور قسمت • هفتم ✔️
✅ تذکری درباره #علائم_ظهور
✅ یمانی حقیقی کیست⁉️
چه جایگاهی دارد⁉️
راه شناخت او چیست⁉️
استحباب پیوستن و همراهی با او به چه معنا وعلتی است⁉️
⬅️ به این سوال به تناوب پاسخ خواهیم داد قسمت • یک
♦♦➖➖➖➖♦♦
🔍 لطفا با دقت این مجموعه را دنبال فرمایید:
🔴 1- یمانی یکی از علائم محتوم قبل از قیام حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف است .
✳️ وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُو لُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَ لَامَاتٍ مَحْتُومَا تٍ الْيَمَانِيُّ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الصَّيْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَيْدَاءِ.
✴️ پيش از قيام قائم علیه السلام پنج نشانه حتمی است؛ یمانی، سفیانی، بانگ آسمانی، قتل نفس زکیه و خسف بیداء.
🔴 2- طبق یک روایت ، پرچم یمانی یکی از پرچم های هدایت میباشد / و طبق روایتی هدایت کننده ترین پرچم / و به سمت حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف دعوت مینماید :
✳️ وَ لَيْسَ فِي الرَّايَاتِ رَايَةٌ أَهْدَى مِنْ رَايَةِ الْيَمَانِيِّ هِيَ رَايَةُ هُدًى لِأَنَّهُ يَدْعُو إِلَى صَاحِبِكُم.
✴️ در ميان پرچمها راهنماتر از پرچم يمانىّ نباشد كه آن پرچم هدايت است زيرا دعوت به صاحب شما میکند.
🔴 3- مطابق همین روایت فوق تبعیت از یمانی تبعیت از شخص او نیست .
👈یعنی شخص او موضوعیت ندارد .
بلکه او چون یدعوا الی صاحبکم است تبعیتش لازم است .
لذا خود امام معصوم علیه السلام میفرماید :
لانه یدعوا الی صاحبکم .
یعنی چون دعوت به حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف میکند تبعیتش لازم است و خود او موضوعیتی ندارد .
بر خلاف امام معصوم علیه السلام که ایمان به شخص او و التزام به ولایت او و تصرف او و خلیفه الله بودن او و شناخت مقامات او و معرفه او حق المعرفه و ... همه و همه موضوعیت دارد و شرط ایمان است .
🔴 4- پیوستن و همراهی با یمانی جایز و مستحب است ؛
از انجایی که قول به همراهی و شراکت با یمانی به عنوان جنگ و خروج و بذل جان ، به عنوان یک امر مهم اعتقادی شناخته میشود ،
احتیاج به تواتر روایی و نصوص و ادلهء قطعی و یقینی دارد .
و حال آنکه تنها "محتوم بودن و علامت بود یمانی" را در روایات متواتر ثابت میشود .
و تنها همین یک روایت است که مقداری تفصیل در امر یمانی در آن وجود دارد .
لذا وجوب همراهی با او قابل اثبات نیست .
و تنها روایتی که مقداری به تفصیل یمانی پرداخته است همین حدیث میباشد . که خبر واحد و غیر یقینی است و برای اثبات یک اصل اعتقادی و وجوبی ، خصوصا در مسئلهء قیام و خروج کفایت نمیکند .
(خصوصاً با آنهمه نهی و حساسیت نسبت به مسائل قیام و خروج در روایات و شرع ) .
👈👈 با این حال از همان یک روایت نیز وجوب پیوستن به یمانی ثابت نمیشود .
🟢ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🟢
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
🔴 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔴
| #مهدویت
🛑 فرار #عمر_بن_خطاب از جنگ خیبر طبق روایات #علمای اهل سنت
👤 حاكم نيشابوري در المستدرك در باره فرار عُمَر بنْ خَطابْ چنین مینویسد:
⭕️ حدیث اول:
✅ أَخْبَرَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الْمَحْبُوبِيُّ بِمَرْوَ، ثنا سَعِيدُ بْنُ مَسْعُودٍ، ثنا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَي، ثنا نُعَيْمُ بْنُ حَكِيمٍ، عَنْ أَبِي مُوسَي الْحَنَفِيِّ، عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: " سَارَ النَّبِيُّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ إِلَي خَيْبَرَ، فَلَمَّا أَتَاهَا بَعَثَ عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ تَعَالَي عَنْهُ، وَبَعَثَ مَعَهُ النَّاسَ إِلَي مَدِينَتِهِمْ أَوْ قَصْرِهِمْ، فَقَاتَلُوهُمْ فَلَمْ يَلْبَثُوا أَنْ هَزَمُوا عُمَرَ وَأَصْحَابَهُ، فَجَاءُوا يُجَبِّنُونَهُ وَيُجَبِّنُهُمْ، فَسَارَ النَّبِيُّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ " الْحَدِيثُ.
🔰 اميرمؤمنان صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ فرمود:
رسول خدا صلي الله عليه وآله به خبير رفت، هنگامي كه به آن جا رسيد، عُمَر 🔥 را به همراه مردم به سوي شهر و يا قصر اهل خبير فرستاد ، عمر جنگيد؛ اما طولي نكشيد كه 👈عُمَر بنْ خَطابْ و همراهانش شكست خوردند . وقتي برگشتند، مردم عُمَر را به بزدلی متهم میكردند عُمَر 🔥 آن ها را متهم میكرد.
⭕️ حدیث دوم:
✅ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ أَحْمَدُ بْنُ سَلْمَانَ الْفَقِيهُ بِبَغْدَادَ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ، ثنا الْقَاسِمُ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، ثنا يَحْيَي بْنُ يَعْلَي، ثنا مَعْقِلُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، " أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ دَفَعَ الرَّايَةَ يَوْمَ خَيْبَرَ إِلَي عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، فَانْطَلَقَ، فَرَجَعَ يُجَبِّنُ أَصْحَابَهُ وَيُجَبِّنُونُهُ
🔰 از جابر بن عبد الله نقل شده است كه در روز خبير ، رسول خدا صلي الله عليه وآله پرچم را به دست عمر داد👈، پس عُمَرَ رفت و برگشت؛ در حالي كه يارانش او را متهم به بزدلی مي كردند و او يارانش را .😀😁
📚المستدرك على الصحيحين ج 3 صفحه 40
📌 شمس الدين ذهبي نيز در تلخيص المستدرك ، صحت اين دو روايت را تأييد كرده است.
#لعنت بر خلیفه #غاصب👊
#لعنت بر خلیفه #ترسوی فراری😁
🛑#جهنمی بودن #خلفای فراری از جنگ... طبق روایات اهلسنت
↩️ هرکسی که فرار از جنگ کند
در #آتش جهنم 🔥جاودان میشود...
✅ عن أبی هُرَیْرَةَ عنه عن النبی صلى الله علیه وسلم قال اجْتَنِبُوا السَّبْعَ الْمُوبِقَاتِ قالوا یا رَسُولَ اللَّهِ وما هُنَّ قال الشِّرْکُ بِاللَّهِ وَالسِّحْرُ وَقَتْلُ النَّفْسِ التی حَرَّمَ الله إلا بِالْحَقِّ وَأَکْلُ الرِّبَا وَأَکْلُ مَالِ الْیَتِیمِ وَالتَّوَلِّی یوم الزَّحْفِ وَقَذْفُ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ الْغَافِلاتِ.
🔰 ابوهریره از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم ) نقل مىکند فرمود: از هفت چیز که سبب ورود و بقاء در آتش مىشود بپرهیزید. سؤال شد این هفت چیز کدامند؟ فرمود: شرک به خداوند، کشتن انسانى که خداوند ریختن خونش را حرام کرده است؛ مگر در صورت جرم باعث قتل، خوردن ربا و مال یتیم، 👈 #فرار از #جبهه جنگ 👉 و تهمت به زنان مؤمن که دامن آنان از آلودگى پاک است.
📚 صحيح البخاري، جلد 4، صفحه 10
📍و همچنین روایتی که صحیح بخاری از #خلود_ فراریان از جهاد در آتش🔥 آورده است که دال بر جهنمی بودن #ابوبکر و #عُمَر است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩▫️ #استوری #سخنان_مهدوی قسمت — پنجم ✔️
📜.. پیغامی از محبوب دور از نظر ..
▪️◾️🌅◾️▪️
اگر چه هم اکنون در مکانی دور از جایگاه ستمگران سکنی گزیده ایم ، که خداوند صلاح ما و شیعیانِ با ایمانمان را ، مادامی که حکومت دنیا به دست فاسقان می باشد در دوری ما دیده است ؛ ولی در عین حال بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نیست.
▪️◾️🌅◾️▪️
Although I reside from the oppressives territories , God's advice to pious shiites on the days that the world's rulership is in the hands of sinners is to keep distance , But at the same time we are well-acknowledged about you (shiites) , and nothing is concealed.
▪️◾️🌅◾️▪️
📚احتجاج طبرسی۱۳۶/۲
الزام الناصب ص۱۳۶
یوم الخلاص ص۴۸۸
بحارالانوار ۱۷۵/
🔴 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔴
| #مهدویت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️گزیده ای از برنامه #نباء_عظیم را میشنویم!
غزوهی خیبر قسمت • سوم ✔️
میدانی!
دارم فکر میکنم تمام آن روزها...
که آخرین حضرت رسولخدا محمد مصطفی صلی الله علیه واله...
به امر خدا...
قدم بر میداشته...
تنها برای یک چیز بوده!
آن هم...
تنها، قلم زدن برای اعلام
ولایت و حقانیّت حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیهالسلام
و نشاندن محبّت آن...
در دل مردم بوده!
که بدانید پرچمدار کیست!
شجاع و دلیر کیست!
فقط امام علیه السلام، کیست؟!
یک مرد تمام عیار...
که امامانِ از نسل او...
تنها، شایستهی پیروی هستند!
یک چشمه از کرشمهی آسمانی امیر را...
در #خیبر بشنویم!
••••
🟡 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟡
🙏🏼 نماز شب بیست وچهارم ماه رجب
عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قالَ: مَنْ صَلَّى فِي لَيْلَةِ الرَّابِعَةِ وَ الْعِشْرِينَ أَرْبَعِينَ بِالْحَمْدِ وَ الْإِخْلَاصِ، كَتَبَ لَهُ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ أَلْفَ حَسَنَةٍ، وَ مَحَی عَنْهُ ألفَ سَيِّئَةٍ، وَ رَفَعَ لَهُ ألفَ دَرَجَةٍ، وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ألفَ مَلَكٍ رافِعُونَ أيْديهِمْ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ، وَ يَرْزُقُهُ اللهُ تعَالَى سَلامَةَ الدّارَيْنِ، وَ كَأنَّمَا أدْرَكَ لَيْلَةَ القَدْرِ. (البلدالأمين، ص169)
جناب سلمان از رسول خدا صلّی الله علیه وآله نقل می کند که فرمود: هرکس در شب بیست و چهارم ماه رجب 40 رکعت نماز بخواند؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد، و یک بار سوره توحید؛ خداوند برای وی هزار حسنه نوشته، هزار سیّئه را پاک کرده، و مقام وی را هزار درجه بالا می برد. همچنین خداوند از آسمان هزار فرشته فرو می فرستد در حالی که دست هایشان بالا بوده و بر این فرد درود می فرستند، و خداوند سلامتی در دنیا و آخرت را به وی روزی می کند، و با خواندن این نماز گویا شب قدر را درک کرده است.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🐕❌ نگاهداری سگ در خانه
عَنْ أبی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْكَلْبِ، وَ إِنَّ النَّاصِبَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَنْجَسُ مِنْه. (علل الشرائع، ج1، ص292)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: خداوند تبارك و تعالى مخلوقى خبيث و نجس تر از سگ نيافريده و ناصبى از سگ نجس تر است.
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام: لَا خَيْرَ فِي الْكَلْبِ إِلَّا كَلْبَ الصَّيْدِ أَوْ كَلْبَ مَاشِيَة. (بحار الأنوار، ج65، ص52-53 به نقل از کافی)
حضرت باقر علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می کند که فرمود: در نگهداری سگ خیری نیست، مگر در سگ شکاری یا سگ همراه گله گوسفندان.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: يُكْرَهُ أَنْ يَكُونَ فِي دَارِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ الْكَلْبُ. (بحار الأنوار، ج65، ص51 به نقل از کافی)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: ناپسند است در خانه مرد مسلمان، سگ باشد.
عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَا مِنْ أَحَدٍ يَتَّخِذُ كَلْباً إِلَّا نَقَصَ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ عَمَلِ صَاحِبِهِ قِيرَاط. (بحار الأنوار، ج65، ص51 به نقل از کافی)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: کسی سگی را نگهداری نمی کند مگر اینکه هر روز از پاداش عمل او کاسته می شود.
قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: لَا تُصَلِّ فِي دَارٍ فِيهَا كَلْبٌ إِلَّا أَنْ يَكُونَ كَلْبَ صَيْدٍ، ... ، وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَا تَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ وَ لَا بَيْتاً فِيهِ تَمَاثِيلُ. (من لا يحضره الفقيه، ج1، ص246)
حضرت صادق عليه السّلام فرمود: در خانه اى كه سگ نگه مى دارند نماز مگذار، مگر آنكه سگ شكارى باشد، همانا فرشتگان به خانه اى كه سگ در آن باشد و خانه اى كه در آن صورت و تمثال باشد قدم نمي گذارند.
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله: إِنَّ جَبْرَئِيلَ علیه السلام أَتَانِي فَقَالَ: إِنَّا مَعْشَرَ الْمَلَائِكَةِ لَا نَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ وَ لَا تِمْثَالُ جَسَدٍ وَ لَا إِنَاءٌ يُبَالُ فِيهِ. (الخصال، ج1، ص138)
محمد بن مروان از حضرت صادق علیه السلام نقل مىكند كه پيامبر خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: جبرئيل نزد من آمد و گفت: ما فرشتگان به خانه اى كه در آن سگ و يا مجسمه جسدى باشد، وارد نمى شويم.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا مَسَّ ثَوْبَكَ الْكَلْبُ فَإِنْ كَانَ يَابِساً فَانْضِحْهُ وَ إِنْ كَانَ رَطْباً فَاغْسِلْهُ. (الكافي، ج3، ص60)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: اگر جامه ات با بدن سگ تماس پيدا كند، وارسى كن: اگر خشك بود، همان قسمت را زير آب فرو كن تا خيس شود، و اگر تر بود، آن را بشوى.
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْكَلْبِ يُصِيبُ شَيْئاً مِنْ جَسَدِ الرَّجُلِ؟ قَالَ: يَغْسِلُ الْمَكَانَ الَّذِي أَصَابَهُ. (الكافي، ج3، ص60)
محمد بن مسلم گفت: به حضرت صادق علیه السلام گفتم: اگر سگ دهانش را به بدن كسى بمالد، تكليف او چيست؟ ابو عبد اللَّه گفت: جاى دهانش را بشويد.
قالَ امیرُالمؤمنین علیه السلام: تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْكِلَابِ، فَمَنْ أَصَابَهُ كَلْبٌ جَافٌّ فَلْيَنْضَحْ ثَوْبَهُ بِالْمَاءِ، وَ إِنْ كَانَ الْكَلْبُ رَطْباً فَلْيَغْسِلْه. (تحف العقول، ص115-116)
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: از نزديك شدن به سگ ها خوددارى نماييد؛ زيرا هر كس به سگ كه تر نيست برخورد نمايد لازم است بر جامه اش آب بپاشد و اگر آن سگ تر است بايد جامه خود را بشويد.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ثَمَنُ الْكَلْبِ الَّذِي لَيْسَ بِكَلْبِ الصَّيْدِ سُحْتٌ، وَ ثَمَنُ الْخَمْرِ سُحْتٌ. (من لا يحضره الفقيه، ج3، ص171-172)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: اجرت (فروش) چند چیز حرام است: اجرت سگ غير شكارى، و اجرت مشروبات الكلى.
عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ يَا عَلِيُّ! أُوصِيكَ بِوَصِيَّةٍ فَاحْفَظْهَا فَلَنْ تَزَالَ بِخَيْرٍ مَا حَفِظْتَ وَصِيَّتِي: يَا عَلِيُّ! مِنَ السُّحْتِ ثَمَنُ الْمَيْتَةِ وَ ثَمَنُ الْكَلْبِ وَ ثَمَنُ الْخَمْرِ. (مكارم الأخلاق، ص438)
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: ای علی! به تو وصیّتی می کنم که آن را عمل کن، که تا وقتی که به آن عمل کنی، در مسیر خیر خواهی بود. ای علی! بعضی از چيزهاى حرام عبارتند از: بهای فروش مردار و سگ و شراب.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
⚠️🔥 اگر سرپرستی عده ای را به عهده گرفتی ...
فی خطبة رسول الله صلّی الله علیه و آله قبل وفاته: مَنْ تَوَلَّى عِرَافَةَ قَوْمٍ وَ لَمْ يُحْسِنْ فِيهِمْ حُبِسَ عَلَى شَفِيرِ جَهَنَّمَ بِكُلِّ يَوْمٍ أَلْفَ سَنَةٍ، وَ حُشِرَ وَ يَدُهُ مَغْلُولَةٌ إِلَى عُنُقِهِ. فَإِنْ كَانَ قَامَ فِيهِمْ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى أَطْلَقَهُ اللَّهُ تَعَالَى، وَ إِنْ كَانَ ظَالِماً لما هُوِيَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ سَبْعِينَ خَرِيفاً. (ثواب الأعمال، ص288)
رسول خدا صلّی الله علیه و آله در یکی از خطبه هایی که قبل از وفات خود خواندند، فرمودند: كسى كه سرپرستى قومی را بر عهده بگيرد ولى با آنان به نيكى رفتار نكند، (در روز قيامت) در برابر هر روزى كه بر آنان فرمان رانده است، به مدت هزار سال در کنار جهنم زندانى می شود، و در حالى محشور مى شود كه دست هايش به گردنش بسته شده باشد. پس اگر به فرمان خداوند متعال چنين مسئوليتى را میان آن قوم بر عهده گرفته باشد، سرانجام خداوند او را (از عذاب خود) نجات می دهد، ولى اگر به ناروا و به ناحق بر آنان، فرمان رانده باشد، خداوند او را در آتش جهنم به مسیر هفتاد سال سرنگون خواهد كرد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاد بگیرین اینطوریی ابزار علاقه می کنند .
کانال جذاب حرم
@haram110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
متاسف باس🤭😂
@haram110
کانال شاد حرم👆
حرم
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🚩▫️#علائم_ظهور قسمت • هفتم ✔️ ✅ تذکری درباره #علائم_ظهور ✅ یمانی حقیقی کیست⁉️ چه
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🚩▫️#علائم_ظهور قسمت • هشتم ✔️
✅ تذکری درباره #علائم_ظهور
✅ یمانی حقیقی کیست⁉️
چه جایگاهی دارد⁉️
راه شناخت او چیست⁉️
استحباب پیوستن و همراهی با او به چه معنا وعلتی است⁉️
⬅️ به این سوال به تناوب پاسخ خواهیم داد قسمت • دوم
♦♦➖➖➖➖♦♦
🔍 لطفا با دقت این مجموعه را دنبال فرمایید:
🔴 ۵- مقابله و جنگ و تعدی بر علیه یمانی جایز نیست . اما همراهی با او نیز واجب نیست .
چنین میخوانیم :
✳️ وَ لَا يَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ يَلْتَوِيَ عَلَيْهِ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِكَ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ لِأَنَّهُ يَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِيقٍ مُسْتَقِيم.
✴️ هيچ مسلمانى را روا نباشد كه بر علیه آن پرچم مقابله نمايد ، پس هر كس چنين كند او از اهل آتش است، زيرا او به سوى حقّ و راه مستقيم فرا میخواند.
👈 دقت فرمایید که جنگ و مقابله با یمانی واقعی نهی شده است، و نه عدم همراهی و عدم ملازمت با او .
روایت نفرموده است :
یلتوی 👈"عنه" / به معنای سرپیچی و تخلف .
یعنی نفرموده نپیوستن و با او نبودن جایز نیست .
بلکه فرموده یلتوی 👈"علیه" / به معنای تقابل . یعنی جایز نیست بر علیه او اقدامی نماید و با او درگیر شود .
به این شاهد مثال تاریخی توجه کنید:
دقت فرمایید در قضیه ی جیش اسامه .
◀️ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج30، ص: 431 - فَجَعَلَ يَقُولُ: أَنْفِذُوا جَيْشَ أُسَامَةَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ .. وَ يُكَرِّر
حضرت پیامبر اکرم محمد مصطفی صلی الله علیه واله بارها و بارها مسلمانان را امر به تنفیذ و الحاق جیش اسامه فرمودند و میفرمودند "لعن الله من تخلف عن جیش اسامه" و مدام تکرار میکردند .
☑️ میبینیم که در اینجا لعن حضرت پیامبر اکرم محمد مصطفی صلی الله علیه و آله هم شامل متخلفین شده و این نشان از کفر بودن تخلف از جیش اسامه است !!!
و شدت اهمیت این مطلب و لزوم تبعیت از او واضح بوده ؛
و حتی لعن و عتابی که در تخلف از جیش اسامه وجود دارد از قضیه ی یمانی هم شدیدتر است و مشمولین لعن حضرت پیامبر خدا صلی الله علیه واله بی شک در بدترین مراتب کفر و عذاب قرار دارند ؛
(و حتی خود این مطلب یکی از مطاعن مهم دو خلیفه ی غاصب ملعون است که همیشه مورد استشهاد شیعه بوده است.)
در اینجا حضرت پیامبر خدا صلی الله علیه واله میفرمایند : تخلف 👈عن جیش
عن با علیه فرق میکند . اینجا عن آمده /یعنی سرپیچی و تخلف هم آمده / یعنی نپیوستن و همراهی نکردن از اسامه نهی شده و لعن شده است .
اما در یمانی از این پایینتر است / و 👈علیه است / یعنی بر علیه او اقدام کردن و با او درآمیختن نهی شده .
نه آنکه سرپیچی و تخلف از او نهی شده باشد .
🟢ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🟢
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
🔴 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔴
| #مهدویت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◻️▫️#ویدئو_استوری_روزشمار_نیمه_شعبان✔️
▪️ 21 روز مانده تا میلاد حضرت اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 🖤
نه به خدا قسم آنچه چشمانتظارش هستید اتفاق نمیافتد، مگر آنکه غربال شوید و [خوب و بد شما از یکدیگر] جدا شوید.
نه به خدا قسم آنچه برایش چشمانتظارید به وقوع نمیپیوندد مگر بعد از ناامید شدن...
🔹 حدیثی از حضرت #امام_جعفر الصادق علیه السلام
🎤 گروه همخوانی #نوای_یاس
⚫️ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ⚫️
4_5895455299434713440.mp3
2.95M
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج}
روش برداشت و فهم صحیح از اَحادیث/
🎤استاد شیخ محمدجواد محقّق یزدی؛
💠امام صادق علیهالسّلام:
مِن أخلَاقِ الجَاهِلِ الإجَابَةُ قَبلَ أنْ يَسمَعَ وَ المُعارَضَةُ قَبلَ أنْ يَفْهَمَ وَ الحُكْمُ بِمَا لَا يَعْلَم
يكى از خویهاى نادان اين است كه قبل از شنيدن (مطلب) پاسخ مىدهد و پيش از آن كه (مقصود گوينده را) بفهمد، به مخالفت برمىخيزد و ندانسته داورى مىكند.
📚اعلامالدّين ص۳۰۳
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️گزیده ای از برنامه #نباء_عظیم را میشنویم!
غزوهی خیبر قسمت • چهارم ✔️
رسیدهایم به خیبر!
بنشینید...
بشنویم باهم که جنابِ ایلیا...
حضرت حیدر کرار علیهالسلام...
قرار است فتحالفتوح کند!
اینجاست که سلولهایمان...
به شیعه بودنشان افتخار میکنند!
اینجاست که ضربانِ قلبِ آدم...
بالا میرود...
و دوست دارد فریاد بزند:
خدا را شکر مولایم علی علیه السلام شد!
••••
🟡 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟡
حرم
* 💞﷽💞 💗رمان کابوس رویایی 💗 قسمت12 سری تکان می دهد و می گوید که مشکلی ندارد. به بوم نقاشی ام اشار
* 💞﷽💞
💗رمان کابوس رویایی💗
قسمت13
لبم را کج می کنم و روی تخت مچاله می شوم.
با صدای ویز ویز مگسی از خواب می پرم.
آبی به دست و صورتم می زنم و صبحانه مختصری می خورم.
برای مطمئن شدن از کارهای انتقال پول به دفتر آقای افشار منش می روم.
او مدارک را نشانم می دهد و با اطمینان حرف می زند.
مدارک را برمی دارم و از پله های دفتر پایین می روم.
هنوز به ماشین نرسیده ام که صدای تیر اسلحه و قار قار کلاغ ها بهم گره می خورد.
با وحشت اطرافم را می پاییم.
موتور و ماشین ونی به سرعت به طرف خیابان اصلی فرار می کنند.
صدای افشارمنش را از پشت سرم می شنوم.
توی سرش می زند و با داد می گوید:
_خاک تو سرمون! مستشارا رو زدن!
آمبولانس خبر کنین.
به طرف ماشین مدل بالایی حرکت می کنیم.
ورقه های کاغذ دور و اطرافم ماشین پخش شده . خم می شود و یکی شان را برمی دارم.
رویش را می خوانم که نوشته:" به نام خلق قهرمان ایران..."
هر جمله ای را به پایان می رسانم بیشتر حالم بد می شود.
به قیافه های بور و اروپایی مستشارها نگاهی می اندازم.
خون روی کت و لباس هایشان ریخته و در حال جوشش است.
عُق می زنم و خودم را به جوی می رسانم.
صدای آژیر آمبولانس در فضای رعب و وحشت پخش می شود و کمی بعد ماموران هم می ریزند.
یکی از افسران که رتبهی بالایی دارد با خشم برگه ها را پاره می کند و می غرد:
_آخه شما به چه دردی میخورین؟
این آمریکایی ها نیومدن اینجا که چار تا جوجه چیریک بکشنشون.
چرا حواستونو جمع نمی کنین؟
اینا کم کسی نیستن، حتما دولت آمریکا والاحضرتو توی تنگنا میزاره!
افشارمنش به من اشاره می کند و نزدیکم می شود.
موهای پخش شدهی توی صورتش را کنار می زند و می پرسد:
_شما حالتون خوبه؟
هنوز حالم از دیدن صحنه بهم می خورد.
سری تکان می دهم و با پاهای بی رمقم خودم را به ماشین می رسانم.
افشارمنش می گوید اگر حالم خوب نیست او مرا می رساند.
قبول نمی کنم و هر طور شده خودم را به خونه می رسانم.
مثل چند روز پیش از توی خانهی پری و پیمان صدای دعوا می آید.
پیمان با صدای بم اش به کسی می گوید:
_من کارمو خوب انجام دادم.
_نه، شاید هنوز زنده باشن! باید یه جوری میزدی که دیگه احتمالشم نباشه.
نفس های سوزانم به چهره ام می خورد.
نمیدانم از چه می گویند اما حرف های خوبی نیست.
لب می گزم و با خودم می گویم نباید قضاوت کنم.
پشت در هستم که پیمان با آتشی از خشم در را باز می کند.
با دیدن من خشکش می زند و بدون پلک زدن نگاهم می کند.
جسم تنومندش میان قالب در جا گرفته و من هم بی اختیار به او زل می زنم.
پری دستی روی شانه اش می گذارد و بدون توجه به من می گوید:
_داداش صبر کن، احسان که چیزی نمیگه. میگه باید مطمئن باشیم.
رد نگاه های پیمان را دنبال می کند و به من می رسد.
او هم جا می خورد. لبخندی می زند و دستش را روی شانه ام می گذارد.
_خوبی رویا جان؟ ببخشید دیگه... یه دعوای خونوادگیه حل میشه.
مرا به از پله ها بالا می برد و از شدت شوک های امروز بی اختیار خودم را تسلیمش می کنم.
در را می بندم و صدای پایش را می شنوم.
گوشم را به در می چسبانم.
صداهای نامفهومی به گوشم می خورد اما در میان آن ها صدای پری را می شنوم که می گوید:
_نه چیزی نفهمید!
نمیدانم منظورش من هستم یا نه؟
یک لحظه چهرهی آن مستشار ها از ذهنم دور نمی شود.
به نام خلق و...
از خودم می پرسم پیمان بر سر چه داشت بحث می کرد؟
اصلا احسان کیست؟ پری چرا با من اینطوری برخورد کرد؟
⭕️کپی بدون نام نویسنده حرام است ⭕️
نویسندهمبینارفعتی(آیه)
* 💞﷽💞
💗رمان کابوس رویایی 💗
قسمت14
سوز و سرمای اسفند ماه پنجه می شود و روحم را خراش می دهد.
مات و مبهوت میان سوالات ذهنم پرسه می زنم.
دیگر طاقت هجمه پرسش های ویرانگر را ندارم. دلم میخواهد زود تر با پرواز از اینجا دور شوم و خودم را میان تابلوهایم پیدا کنم.
چند نفس عمیق می کشم و به طرف بوم می روم.
رنگ ها را مخلوط می کنم و با کاردک رویش می زنم اما دستم به بوم نمی رسد.
ذهن آن چنان آشفته است که مجالی نمی دهد قلمو را به حرکت در آورم.
عصبی می شوم و پالت را به طرفی پرت می کنم.
آب دهانم را قورت می دهم و پیشنهادی توی سرم جولان می دهد.
به دنبال آن پیشنهاد با دامن کوتاه و پیراهن رنگی ام از پله ها پایین می روم.
طلبکارانه در را به صدا در می آورم و پیمان و پری را صدا می زنم.
پری با نگاهی بی رنگ به چشمانم زل می زند.
بخاطر فشاری که امروز متحمل شده ام سرش داد می کشم:
_چه خبره تو این خونه؟ فکر کردین من خرم؟
من میدونم یه کاسه ای زیر نیم کاسه است پس توجیه نکنین.
رک و پوست کنده بگین چخبره؟
چرا هر روز سر و صدا از خونتون میاد؟
پری کاسهی چه کنم در دستش گرفته و نمی داند به کدام کلمه و جمله متوسل شود.
گوش هایم را برای حرف تیز می کنم که پیمان جسم او را کنار می زند.
نگاهش مثل همیشه سرد و یخ بندان است.
_شما صابخونه ای یا مفتش؟
_هر دوش!
دستش را میان موهایش فرو می برد و سری تکان می دهد:
_آها... که اینطور...
من همین یه هفته پولتو جور میکنم و فقط این دفعه آخرت باشه که ادای زرنگا رو درمیاری.
دعواهای خونوادگی ما به هیچکس ربط نداره حتی به صابخونه و مفتش!
نگاهم به ذرات خورد شدهی غرورم است.
دندان به دندان می سایم و با اخم از آن جا دور می شوم.
یک هفته ای از آن ماجرا می گذرد.
دوست دارم بعد از گذشت این هفت روز قیافهی شکست خوردهی پیمان را ببینم که چطور نتوانست پول را جور کند.
برای انجام مقدمات سفر به بیرون می روم.
داخل آژانس مسافربری می شوم و پشت پیشخوان می ایستم.
زن بی حجاب و بزک کرده ای با لبخندی باز نگاهم می کند و سلام می دهد.
بلیت پاریس را میخرم و بیرون می آیم.
میان مردم جوش و خروشی افتاده برای خرید عید.
بوی سفرهی عید و عیدی مشامم را پر می کند و غرق خاطرات می شوم.
با خیالی آسوده در پیاده رو قدم می زنم که صدای موتور گازی از پشت سرم می شنوم.
سرم را برمی گردانم. موتور وحشیانه بر جان پیاده رو می راند و بدون فکر به من نزدیک می شود.
چشمانم تا آخرین حد باز می شود و گیج نگاه موتوری می کنم.
احساس می کنم چیزی به من برخورد می کند و مرا با قدرت فراوان پرت می کند.
کیفم از دستم رها می شود و گوشه ای از پیاده رو مچاله می شوم.
وقتی موتوری دست می کند و کیفم را از زمین برمی دارد با تمام وجود جیغ می کشم.
می خواهم بلند شوم و مانع شان شوم اما ساق پایم تیر می کشد.
بی اختیار مثل درخت تبر خورده ای فرو می ریزم.
داد می زنم و آوای کمک سر می دهم.
وقتی توجه ای دریافت نمی کنم به سختی خودم را به نرده های پیاده رو می گیرم و موتوری ها را دنبال می کنم.
دستی آستینم را می کشد و با شدت به طرف خودش برمی گرداند.
چشمانم چهرهی پیمان را قاب می گیرد.
خون خونم را می مَکَد و زیر لب می غُرم:
_باز چیه؟ نکنه کار تو بود؟
من تموم زندگیم تو کیفمه، پاسپورتم... بلیت سفرم...
رگه های خونسردی میان حالات چهره اش نمایان می شود و این خونسردی آتش خشمم را بیشتر می کند.
نفس های نامنظم و گلوی خشکم قصد دارند مرا از پا درآورند.
پیمان آستین کت ام را میان مشتش می گیرد و بی هیچ حرفی به طرف پیکان قراضه اش می برد.
گالن آب را از ماشین بیرون می آورد و می گوید دست و صورتم را آب بزنم.
از این کار امتناع می کنم و او هم اصرار نمی کند.
بدون این که نگاهم کند لب می زند:
_میخوام باهاتون حرف حساب بزنم.
اگه گوش شنیدنشو دارین بسم الله... بگم؟
_شما نمیفهمین یا خودتونو به نفهمی می زنین؟
تموم زندگی منو بردن! اصلا شما چرا جلوم سبز شدی؟ مثلا میخوای بگی فرشتهی مهربونی یا یه قهرمان؟
نفسش را با صدا بیرون می دهد و ته ریشش را مرتب می کند.
_نخیر! نمیشه با شما اشراف زاده ها دو کلام حرف زد.
خواستم...
حرفش را می خورد و ادامهاش را بازگو نمی کند.حرفش حس کنجکاوی ام را قلقک می دهد.
⭕️کپی بدون نام نویسنده حرام است ⭕️
نویسندهمبینارفعتی(آیه)