امشب که شب مبعث احمد باشد
مشمول همـــه عطای سرمد باشد
یارب چـه شود طلوع صبح فردا
صبح فـــــــــــرج آل محمّد باشد
💐۲۷ ماه مبارک رجب، عید بزرگ مبعث، و آغاز راه رستگارى و طلوع تابندهٔ مهر هدایت و عدالت، به محضر شریف امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف و عموم شیعیان اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السّلام تبریک و تهنیت باد/
4_5872908769830109964.mp3
4.76M
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج}
اولنا محمد،
اوسطنا محمد،
آخرنا محمد💐
🎙ملّامحمّد فصولی کربلایی؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یا_رحمة_اللعالمین🌺🌿
💚اے پادشاه عالم عشقٺ بہ سینہ دارم
⚜در قاب سینہےخود عڪس مدینہ دارم
❤️دارم ولایٺ تو، در دل محبٺ تو
⚜سرمسٺ جام عشقم،در شب بعثٺ تو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩▫️ #استوری #سخنان_مهدوی • قسمت — ششم ✔️
📜.. پیغامی از محبوب دور از نظر ...
▪️◾️🌅◾️▪️
🔺قال مولانا و سیدنا و مقتدانا و صاحبنا ولی امر مسلمین کل جهان آیت الله العظمی صاحب العصر و الزمان عجل الله فرجه:
🌅 فَليَعمَل كُلُّ امرِءٍ مِنكُم بِما يُقَرَّبُ بِهِ مِن مَحَبَّتِنا و يَتَجَنَّبُ ما يُدنيهِ مِن كَراهَتنا و سَخَطِنا.
Daher sollte jedes Individuum wohltuend sein und Zuneigung und Intimität erwarten, um sich dem zu entziehen, was Abneigung und Verzweiflung verursacht.
هر یک از شما باید کاری کند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک نماید و از آنچه که خوشایند ما نبوده و باعث کراهت و خشم ماست ، دوری گزیند.
Therefore each undividual should be beneficial and impend affections and intimacy to elude what causes aversion and exasperation.
📚احتجاج طبرسی ۴۹۵/۲
🎗الزام الناصب ص۱۳۶
🎗بحارالانوار ۱۷۵/۵۳
🔴 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔴
| #مهدویت
💚💫💫💚
#مبعث؛ یعنی وساطت تو میان بنده و معبود.
یا رســـــ💚ـــــول اللّه!
دستانم را بگیر 👋
تا بتهای باقیمانده دلم را بشکنم
که خدای تو
خریدار دلشکستگان است.💔
#عید_مبعث🌺🌿
#برتمامی_مسلمانان_جهان🌸
#مبارڪ_باد🌺
4_6035166887606748586.mp3
8.32M
🌸 #عید_مبعث
💐یا محمد یا محمد
💐یا محمد یا محمد
🎙حاج #مهدی_خادم_آذریان
👏 #مدیحه_سرایی #ترکی
👌بسیار دلنشین
مداحی_آنلاین_پیامبران_همه_از_جای_خود_قیام_کنند_سیدرضا_نریمانی.mp3
6.07M
🌺 #عید_مبعث
💐پیمبران همه از جای خود قیام کنید
💐نماز را به سوی مسجدالحرام کنید
🎙 #سید_رضا_نریمانی
👏 #مدیحه_سرایی
👌بسیار دلنشین
مداحی آنلاین - تو گُل معراجی - بیوکافی.mp3
4.85M
🌺 #عید_مبعث
💐فدای عید مبعثت که عید عشقه
💐روزنهی حرای تو امید عشقه
🎙 #ابوذر_بیوکافی
👏 #سرود
👌فوق زیبا
حرم
* 💞﷽💞 💗رمان کابوس رویایی💗 قسمت18 از جواب های نصفه و نیمه اش کلافه می شوم. سوالات بیشتری در ذهنم ش
* 💞﷽💞
💗رمان کابوس رویایی 💗
قسمت19
مثل کارآگاه ها یواش صحبت می کند و لبش را کج می کند.
_آره... دفعه اولشون نیست که چند سال پیشم چندتا افسر آمریکایی رو ترور کردن.
باورت میشه؟ خیلی وقاحت داره...
_چی وقاحت داره؟
_همین دیگه...
اونا از پیشرفت چیزی حالشون نیست.
ما اگه با آمریکایی ها باشیم هیچ کس جرئت نمیکنه نگاه چپ بهمون بندازه.
تازه مثل آمریکا پیشرفته میشیم...
فرض کن تهران روزی مثل فلوریدا و نیویورک بشه! وااای خداا!
او ذوق می کند اما من ذره ای هم شوق ندارم.
همه می دانند که آمریکا ما را برای منافعمان می خواهد اگر روزی منابع نفتی و طبیعی تمام شود مثل آشغالی پرتمان می کند.
لب می چینم و به فنجان خالی روی میز زل می زنم.
_راستش سیما... من زیاد موافق نیستم.
آمریکا سال ها مردم آفریقا و آسیا رو به بردگی گرفته اما جز چند علم پیش پا افتاده چیزی بهشون یاد نداده.
مطمئن باش اگه نفتمون تموم بشه بارو بندیلشو از ایران جمع میکنه و میره.
سیما چشمانش را ریز می کند و ابرو بالا می دهد.
از نگاه هایش حس خوبی ندارم و سرم را پایین می اندازم.
_رویا، حرفای جدید میزنی.
بلافاصله سر بلند می کنم و با دستپاچگی لبخند الکی میزنم.
_مَ... من؟ چی داری میگی؟
من همیشه اینو گفتم.
لبش را کج می کند.
سرش را می خاراند و لب می زند:
_اِمم... نه! یه چیزی این وسط میلنگه!
_مثلا چی؟
_مثلا...
قلبم بالا و پایین می پرد.
همش منتظرم لب باز کند و از زیر زبانم قضیه را بیرون بکشد.
اما نه! من که چیزی نمی گویم. اصلا از کجا معلوم پیمان جز مجاهدین باشد!
گوش هایم تیز است که سیما می گوید:
_مثلا تو چرت داری میگی!
دختر، این حرفای آدمای خیابونیه. تو عاقل و اشرافی هستی، از تو بعیده!
حرفش را روی هوا می قاپم.
تار مویم را از روی پیشانی ام کنار می زنم و پشت گوشم می اندازم.
_آره! شایدم تو راست میگی.
من اینا رو توی خیابون شنیدم.
_اوه! امروزا خیلیا خیال بافی میکنن.
روزنامه چی ها از همه بدتر! کلی چرتو پرت و اراجیف تو روزنامه هاشون مینویسن که پر فروش بشه.
الکی سر تکان می دهم.
دوست دارم بیشتر درمورد مجاهدین خلق بدانم و از سیما می پرسم:
_سیما... تو میدونی سازمان...
هَ... همون مجاهدین خلق چه جور عقایدی دارن؟ چرا مبارزه میکنن؟
سیما با چشمان گرد شده و ورقلمبیده اش نگاهم می کند.
دستش را روی دهانم می گذارد.
نفس داغم به دستش می خورد و به صورتم برمی گردد.
سیما با صدای آرام برایم می گوید:
_این حرفا خطرناکه!
پس تکرارشون نکن رویا!
مدام سر تکان می دهم و دستش را برمی دارد.
حساسیت های سیما را نمی توانم درک کنم.
سیما سرش را پایین می اندازد و توی گوشم زمزمه می کند:
_من چیز زیادی نمیدونم. هر چی هم میدونم توی پارتی و روزنامه ها میخونم. بعضیا تریپ روشنفکری به خودشون میگیرن منم چون کم نیارم چارتا روزنامه میخونم و کلی فحششون میدم.
نگاهی به ساعتم می اندازم.
الکی حرف هایش را تایید می کنم و به بهانهی دیرم شده و عجله دارم از او خداحافظی می کنم.
سر کوچه تاکسی گیرم می کند.
چند خیابان مانده به هتل پیاده می شوم تا قدم بزنم.
رهگذران زیادی بر جان پیاده رو قدم زنان در حال رفا و آمد هستند.
گاهی چشمت به کودک لاغری می افتد که بخاطر چند ریال تمنا می کند و گاهی هم زنان حرافی را میبینی که پشت ویترین مغازه ها و مزون ها مشغول فخر فروشی هستند.
از این تناقض ها حالم بهم می خورد.
گاهی با وجود این که خودم دختر یک ثروتمند هستم می پرسم چرا بعضی ها باید در بدترین وضعیت موجود زندگی کنند و من در ثروت غلت بزنم.
در همین وادی ها پرسه می زنم که به هتل می رسم.
هتل در میان ساختمان های اطرافش بلندترین است.
وارد هتل می شوم و کلید اتاقم را می گیرم.
رفتن از پله ها برایم سخت است و بخاطر پیاده روی ام به پایم فشار آمده بود.
به هر جان کندنی است خودم را به طبقهی چهارم می رسانم.
بعد از خوردن ناهار کمی استراحت می کنم.
عصر به دکه نزدیکی های هتل می روم و روزنامه هایی زیادی از هفتهی پیش تا حال میگیرم.
پایین تخت می نشینم و تمام روزنامه ها را کف اتاق پهن می کنم.
عکس سیاه و سفید مستشارها نظرم را جلب می کند.
روزنامه را به دست می گیرم و خط های زیر عکس را تند تند می خوانم.
به گفته روزنامه بخاطر وجود کاغذها مجاهدین خلق متهم قتل است اما ژاندامری به دنبال تکمیل اطلاعات است.
پلیس آمریکا هم اعلام کرده این موضوع را به دقت بررسی خواهد کرد.
⭕️کپی بدون نام نویسنده حرام است⭕️
نویسندهمبینارفعتی(آیه)
* 💞﷽💞
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان کابوس رویایی💗
قسمت20
تا شب دنیای اخبار را ورق می زنم اما چیز دلخواهم را پیدا نمی کنم.
سرم را روی روزنامه ها می گذارم و ناخودآگاه خواب مرا با خود می برد.
صدای در زدن مرا بیدار می کند.
غرغر کنان در را باز می کنم و گارسون می گوید که تلفن با من کار دارد.
پالتوی بلندم را می پوشم و از پله ها پایین می روم.
مرد توی پذیرش دست برایم تکان می دهد و به تلفن اشاره می کند.
تشکر می کنم و گوشی اش را برمی دارم.
صدای پیمان توی گوشم می دود:
_سلام.
لب می چینم و جوابش را می دهم.
خیلی رسمی و سریع می گوید:
_من باهاتون کار دارم. فردا ساعت هشت صبح دم در هتل هستم.
با ماشین پیکانی که دیدین. دیر نکنید.
قبول می کنم و او خیلی سریع قطع می کند.
صدای قار و قورت شکمم بلند می شود اما با طرز صحبت های پیمان استرس می گیرم و حس میکنم حالت تهوع دارم.
شب با گرسنگی سر روی بالشت می گذارم و خیلی زود خوابم می برد.
صبح با صدای ساعت کوکی راس هفت بیدار می شوم.
بعد از خوردن صبحانه حاضر می شوم.
نمی دانم چرا نظر پیمان برایم مهم شده!
قبلا برایم اهمیت نداشت مرا با چه شکل و چه ادبیاتی ببیند اما حالا برایم اهمیت دارد.
لباس کاموایی سفید با یقهی اسکی تنم می کنم.
به موهایم شانه می زنم و با گیره می بندم، می دانم پیمان برایش مهم نیست و نگاهم نمی کند اما تمام سعیم را می کنم.
راس ساعت هشت جلوی در هتل می ایستم که ماشین قراضه اش هن و هن کنان توقف می کند.
کیفم را روی دوشم می گذارم و به طرف ماشین می روم.
در جلو را باز می کنم و می نشینم.
پیمان نگاه گذرایی به من می اندازد و جز سلام چیز دیگری نمی گوید.
من هم در شروع گفت و گو مهارتی ندارم و تلاشی هم نمی کنم.
از پشت شیشهی خش دار ماشین به درخت های چنار نگاه می کنم.
خیابان میان آن ها فاصله انداخته و آن ها سعی دارند دست های هم را بگیرند.
سبزی شان نمی گذارد تا آبی آسمان را ببینم.
مثل دفعه قبل پیمان ساکت است و من هم با مناظر بیرون خودم را سرگرم می کنم تا این که می گوید:
_شما از من سوالی پرسیدین، یادتونه؟
سر تکان می دهم و می گویم:" بله."
دنده را عوض می کند و همان طور که خیره به جلو است می گوید:
_امروز میخوام جوابتونو بدم فقط یادتتون باشه هر اتفاقی افتاد مقصرش خودتون هستین.
حالا بازم میخواین جوابتونو بگیرین؟
با این که کمی ترس برم می دارا اما قبول می کنم.
_جوابش چون رازه باید بین خودمون بمونه، البته اگه جونتون رو دوست دارین.
جز بله و باشد چیز دیگری نمی گویم تا به باغی می رسیم.
پیمان در چوبی اش را هل می دهد و مرا تعارف می کند.
آهسته و با احتیاط قدم برمی دارم.
باغ دیوار های خشتی و گلی دارد به همراه کلی درخت خشکیده که بخاطر زمستان نیم جان هستند.
پیمان در را می بندد و به صندلی چوبی اشاره می کند.
صداس جیک و جیک گنجشک ها و قایم باشک بازی شان قطع نمی شود.
خیره به باغ و رویای طراوت پیش رویم هستم که پیمان می گوید:
_جای قشنگیه.
نگاهم را به طرفش می چرخانم:
_آره... مخصوصا تابستون.
چشمانش را به درختان گره می زند و گوش هایم را به خود می خواند:
_خب... میتونم بپرسم شما چی حدس میزنین؟
به ذهنم فشار می آورم. با چیندن تکه پازل های افکارم کنار هم تفکری از او در ذهنم پدیدار می شود.
نیمدانم به صراحت حرفم را بگویم یا نه که خودش درخواست می کند هر چه در ذهنم می گذرد را بگویم.
آب دهانم را به سختی قورت می دهم.
_من حدس میزنم شما جز مجاهدین خلق هستین. چون... چون من اون روز موقع ترور مستشار ها بودم.
بعدشم که اومدم خونه حرفاتونو شنیدم. کارهاتون خیلی مشکوک بود بعدشم که اون ماجرا پیش اومد.
من مطمئنم همینه! ولی من کاری به این کارا ندارم.
من مسافرم و امروز و فردا میخوام برم؛ برام مهم نیست شما و دار و دستتون چپی باشین یا راستی!
خندهی پیمان توجهم را جلب می کند.
با تعجب نگاهش می کنم.
_یا شما باهوشی یا ما کارمون خوب نیست!
درست حدس زدی، من عضو سازمانم اما... این حرفا اگه جایی درز کنه جونت پای خودته! منم نمیتونم کاری کنم.
اینی که آوردمت اینجا فقط بخاطر همین اخطار بود. تو سازمانو نمیشناسی، کشتن آدم کمترین کاری که برای بدست آوردن آزادی میکنن پس...
پس خودتو به بی خبری بزن! من میدونستم که فهمیدی. اگه بویی نمی بردی هیچ وقت باهات صحبت نمی کردم.
من بهت اون کیفو برمی گردونم و شما هم شتری دیدی ندیدی!
⭕️کپی بدون نام نویسنده حرام است ⭕️
نویسندهمبینارفعتی(آیه)
🌎🌺🍃
🌺
❇️ تقویم نجومی
🗓 پنجشنبه
🔸 ۱۹ بهمن / دلو ۱۴۰۲
🔸 ۲۷ رجب ۱۴۴۵
🔸 ۸ فوریه ۲۰۲۴
💠 مناسبتهای ملی
💫 مبعث رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله
🌎🔭👀
🌗 امروز قمر در «برج جدی» است.
✔️ روز مناسبی برای امور زیر است:
امور ازدواجی
بنایی
خرید رفتن
امور زراعی
شروع به کار
امور تجاری
انواع دیدارها
وام و قرض دادن و گرفتن
تشکیل شرکت و موسسه
برداشت محصول
جراحی و آغاز درمان
نو پوشیدن
🌎🔭👀
👶 زایمان
نوزاد حشر و نشر خوبی با مردم دارد. انشاءالله
🚘 مسافرت
خوب است.
👩❤️👨 انعقاد نطفه
🔹 امشب (شب پنجشنبه)
فرزند عالمی از عالمان شود. انشاءالله
🔹 امروز (هنگام زوال ظهر)
فرزند آقا، سیاستمدار، عاقل و بزرگوار باشد. انشاءالله
🌎🔭👀
🩸 حجامت، خون دادن و فصد
باعث ایمنی از ترس میشود.
💇💇♀ اصلاح سر و صورت
باعث پشیمانی میشود.
💅 ناخن گرفتن
روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕 بریدن پارچه
روز خوبیست و باعث میشود شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
🌎🔭👀
😴 تعبیر خواب
رویایی که امشب (شب پنجشنبه) دیده شود، تعبیرش طبق آیه ۱۶ سوره مبارکه « نحل » است.
﴿﷽ و علامات و بالنجم هم یهتدون﴾
برای خواب بیننده حالتی غیر از آن حالتی که داشت روی دهد و از جانب شخص خوب و بزرگی به عظمت و بزرگی برسد. ان شاءالله
به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید.
📿 وقت استخاره
از طلوع فجر تا طلوع آفتاب
از ساعت ۱۲ تا عشاء آخر (وقت خوابیدن)
📿 ذکر روز پنجشنبه
لا اله الا الله الملک الحق المبین
📿 ذکر بعد از نماز صبح
۳۰۸ مرتبه «یا رزاق» موجب رزق فراوان میگردد.
☀️ ️امروز متعلق است به
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
اعمال نیک خود را در به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌎🔭👀
⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم
از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز بعد پایان مییابد.
🌺
🌎🌺🍃
هدایت شده از حرم
🕯پنجشنبه است و دلم برای آنهایی که دیگر ندارمشان تنگ است...
🕯پنجشنبه است و جای خالی عزیزان را دوباره احساس میکنیم ...
🕯پنجشنبه است و بوی حلوایی خیرات یاد آدم های رفته ...
🕯پنجشنبه است و ثانیه هایم بوی دلگرفتگی میدهد ...
🕯چه مهمانان بی دردسری هستند رفتگان نه به دستی ظرفی را آلوده میکنند و نه به حرفی دلی را, تنها به فاتحه ای قانعند
🌸روزپنجشنبه اموات چشم به راهند🌸
🍁🚩زیارت اهل قبور🚩🍁
✨بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ✨
السَّلامُ عَلي اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مِنْ اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا
اللهُ يا اَهْلَ لا اِلهَ اللهُ بِحَقَّ لااِلهَ اِلَّا اللهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ
قَوْلَ لا اِلهَ الَّا اللهُ مِنْ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا لااِلهَ اِلَّا الله
بِحَقَّ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ اِغْفِرْلِمَنْ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ
وَاحْشُرْنا في زُمْرَهِ منَ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مُحَمَّدا
رَسُولُ اللهِ عَليٌّ وَلِيُّ الله.🌟
🕊نثار اروح مطهراهل البیت(علیهم السلام)
اولیاءالله،رجال الغیب،مراجع تقلید
بخوانیم الفاتحه مع الاخلاص والصلوات🕯🌹
هدایت شده از حرم
👌دوستان و سروران گرامی!
شب جمعه است. با ثبت نام در دو آدرس زیر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل علیه السلام را در این شب جمعه به نیابت از مولایمان حضرت ولی عصر علیه السلام زیارت کنیم.
زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام:
http://www.imamhussain.org/arabic/enaba/
زیارت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام:
http://alkafeel.net/zyara/
توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🚿 استحباب غسل در روز مبعث
مرحوم شیخ طوسی در «مصباح المتهجد» ، و مرحوم شیخ بهایی در «جامع عباسی» ، غسل روز 27 رجب را از غسل های سنّت به شمار آورده اند. (مصباح المتهجد، ص12/ جامع عباسی، ص38)
مرحوم سید بن طاووس در «اقبال الأعمال» می نویسد:
اِعْلَمْ أنَّ الْغُسْلَ في هذَا الْيَومِ الشَّريفِ مِنْ شَريفِ التَّكْليفِ. (اقبال الاعمال، ص181)
بدان که غسل در این روز شریف ، از شریف ترین تکالیف و اعمال می باشد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼 ساده ترین نماز برای روز 27 رجب
رَيّان بن صَلت نقل می کند: هنگامی که حضرت جواد علیه السلام در بغداد بودند، با جمیع همراهانشان در روز پانزدهم و بیست و هفتم رجب روزه می گرفتند، و به ما امر می کردند که 12 رکعت نماز بخوانیم، و بعد از فراغت از نماز ، هر یک از سوره های حمد ، توحید ، فلق و ناس را چهار بار خوانده، و سپس چهار بار هریک از این اذکار را تکرار کنیم:
« لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»
«اللَّهُ اللَّهُ رَبِّي لَا أُشْرِكُ بِهِ شَيْئاً»
«لَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً» (وسائل الشيعة، ج8 ،ص112 به نقل از مصباح المتهجد)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🗣💎 ذکر درخواست پاداش برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله
روایت است که هرکس هر روز چنین بگوید:
«جَزَى اللهُ مُحَمَّداً صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ عَنَّا مَا هُوَ أَهْلُهُ»
خداوند هفتاد کاتب را میگمارد تا برای او تا روز قیامت حسنات بنویسند. (بحار الأنوار، ج87، ص7به نقل از مصباح کفعمی)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🗣 صلوات از اعمال روز مبعث
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ راشِد قالَ: قُلْتُ لأبي عَبْدِ اللهِ علیهِ السَّلام: فَما نَفْعَلُ فيهِ؟ قالَ: تَصُومُ وَ تَكْثُرُ الصَّلاةَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ. (اقبال الأعمال، ص180)
حسن بن راشد گفت: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: در روز مبعث ، چه عملی انجام دهیم؟ فرمود: روزه گرفته ، و بر محمّد و آلش زیاد صلوات فرستید.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»