✅🗣💎🗣✅ پیشنهاد یک کار خیر برای شریک شدن در چندین روضه حضرت سیّد الشهدا علیه السلام
دوستان و سروران گرامی!
بیاییم قبل از شروع ماه عزاداری، تمام بستگان و دوستان، از کوچک و بزرگ را در عزاداری بر سیّدالشهدا علیه السلام شریک کنیم.
1)بدین منظور، مبالغی هرچند بسیار اندک، از پیر و جوان، از کوچک یا بزرگ، جمع آوری کنیم و سپس در همه روضه های مختلفی که می شناسیم، توزیع کنیم.
بدین گونه همه افراد را در چند روضه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام شریک کرده ایم و برکات این فعل خیر در زندگی همه وارد می شود.
2) ثواب این کار را از طرف تمام درگذشتگان از بستگان، دوستان، اساتید و شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام، و همه عزاداران حسینی در طول تاریخ به حضرت صاحب الزمان علیه السلام تقدیم نماییم.
3)مقدّمات این کار خیر را قبل از شروع ماه عزا انجام دهیم و همه را از برکات مادی و معنوی آن بهره مند سازیم.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😞🙏👌در قیامت آرزو می کنی: ای کاش از زوّار قبر حسین بن علی علیه السلام بودم
1) عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الطَّحَّانِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَا مِنْ أَحَدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا وَ هُوَ يَتَمَنَّى أَنَّهُ مِنْ زُوَّارِ الْحُسَيْنِ لِمَا يَرَى مِمَّا يُصْنَعُ بِزُوَّارِ الْحُسَيْنِ علیه السلام مِنْ كَرَامَتِهِمْ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى. (كامل الزيارات، ص135)
عبد اللَّه طحّان از حضرت صادق عليه السّلام نقل می کند که فرمود: روز قیامت احدی نیست مگر آن كه آرزو مى كند که در زمره زوّار حسين بن علی عليه السّلام باشد، زيرا مشاهده مىكند که چه کرامتی از جانب خداوند متعال شامل آنها می شود.
2) عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: لَا يَبْقَى أَحَدٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا تَمَنَّى يَوْمَئِذٍ أَنَّهُ كَانَ مِنْ زُوَّارِ الْحُسَيْنِ علیه السلام. (كامل الزيارات، ص 143)
حضرت باقر علیه السلام فرمود: روز قيامت کسی باقی نمی ماند مگر آن که آرزو می کند که کاش از زوّار حسین بن علی علیه السلام بودم.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🔓مردم فضل زیارت سیّدالشّهدا علیه السلام را نمی دانند که اگر می دانستند ...
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي زِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ علیه السلام مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَيْهِ حَسَرَاتٍ. (كامل الزيارات، ص 142)
حضرت باقر علیه السلام فرمود: اگر مردم می دانستند که زیارت قبر حسین بن علی علیه السلام چه فضلی دارد، حتماً از شوق می مردند و از حسرت این زیارت، جان (و عمرشان) کوتاه می شد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از سلامتکده مشکات | ارگانیک
سلام بر مشکاتیای دوست داشتنیِ خودم😘
وقتتون بخیر🌹😍
✍موضوع بحث امروز
🔰#تب_دانگی چیست ❓️
🔰#علائم و پیشگیری از تب دانگی ❓️
🔰 آنچه باید در مورد تب دانگی بدانید❗️
🔰درمان تب دانگی به روش طبیعی و ساده
دوستان خود را نیز برای آشنایی ودرمان بیماری ها
به کانال #سلامتکده_مشکات دعوت کنید☺️🌹
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
@meshkatqom
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
.
▪️به مناسبت سالروز درگذشت علاّمه امینی رحمت الله علیه (۱۲ تیرماه)؛
▪️از آنها اصرار و از او انکار.
دعوتش کرده بودند به ضیافت شام.
شرط گذاشت که بحثی نباشد.
آخر مهمانی، یک نفر بحث را آغاز کرد.
علامه گفت: شرطمان؟!
گفتند: فقط نفری یک حدیث! آن هم به نیّت تبرّک.
همه، عالمان سنّی بودند و حافظان حدیث.
یکی یکی حدیث خواندند.
👈 نوبت صاحب اَلغدیر بود.
علامه امینی فرمود:
«شرطی دارم:
اقرار همه، بر درستی یا نادرستی حدیث».
قبول کردند.
گفت:
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده:
«مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً
به مرگ جاهلی مرده، هر که بمیرد و امام عصرش را نشناسد».
همه درستی حدیث را اقرار کردند.
گفت:
«حالا شما و یک سوال!
میشناخت؟ یا نمیشناخت؟!
فاطمهی زهرا، امام زمانش را؟!
امام زمان فاطمه که بود؟!»
سرها پایین،
سایهی سکوت، سنگین!
نه جوابی داشتند و نه گریزگاهی!
بگوییم امام زمانش را نمیشناخت؟!
حاشا که سرور زنان عالم به مرگ جاهلی از دنیا برود!
بگوییم امام زمانش ابوبکر بود؟!
همه جا نوشتهاند فاطمه سلام الله علیها غضبناک بر او از دنیا رفت!
علمای نامی اهل سنت، عرقریزان و خجالتزده، یکی یکی مجلس را ترک کردند.
📚 دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا، ص۳۱.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#معرفت
#الغدیر
#علامه_امینی
#حقیقت
شما هم از منتظران منتقم
شوید👇
@haram110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفاً پخش کنید تا مردم از آیه مباهله مطلع شوند❤️❤️❤️
دوازدهم تیرماه؛ برابر است باسالگرداحیاء گر بزرگ غدیر علامه شیخ عبدالحسین امینی نجفی رحمت الله علیه
📚 از کتاب الغدیر چه میدانید ؟
⁉️ آیا میدانستید مجموعهی عظیم کتب چند جلدی الغدیر دفاع از مظلومیت امیرالمومنین علی علیهالسلام و خلافت بلافصل ایشان به قلم علامه امینی است!
⁉️ آیا میدانستید مصادر و منابعی که در کتاب الغدیر مورد استناد قرار گرفته، همگی از منابع کُتب علمای اهل تسنن است!
⁉️ آیا میدانستید علامه امینی برای نوشتن و جمع آوری الغدیر در شبانه روز حدود ۱۷ ساعت مطالعه و تحقیق میکرد!
⁉️ آیا میدانستید علامه امینی برای نوشتن کتاب الغدیر ۱۰ هزار جلد کتاب از (باء بسم الله تا تای تمت) آن را خوانده و به ۱۰۰ هزار جلد کتاب مراجعات مکرر داشته است!
⁉️ آیا میدانستید وقتی فقط یک جلد از کتاب الغدیر به لبنان رفت، در عرض مدت خیلی کوتاهی ۳۰ هزار سنی به واسطه مطالعه این کتاب شیعه شدند!
⁉️ آیا میدانستید مجموعه بی نظیر الغدیر ۲۰ جلد است، که تا کنون ۱۱ جلد آن چاپ شده است و ۹ جلد از کتاب هنوز منتشر نشده است. مرحوم علامه امینی فرمودند: حرفهای اصلی خودم را در آن ۹ جلد زدهام و این ۱۱ جلد، مقدماتی برای آن سخنان بوده است و اگر انتشار این کتاب کامل شود دنیا را تکان میدهد!
⁉️ آیا میدانستید مطالب الغدیر به مذاق بسیاری خوشایند نیست اما از آنجایی که با اتکاء به منابع و مآخذ مُتقَن نوشته شده، تاکنون ظرف این مدت (حدود شصت سال) از چاپ این کتاب گذشته، کسی یا گروهی نتوانسته نقدی یا ردّی بر کتاب الغدیر و یا نقدی بر صفحه ای از الغدیر بنگارد!
⁉️ آیا میدانستید امرا و وزرا و شخصیت های سیاسی هم برای کتاب الغدیر تقریظ نوشتهاند. ملوک و بزرگان فقهاء و محدثین و بزرگان مولفین و شعرا اهل تسنن هم توجه میکنند و تقریظ مینویسند. تا چه رسد به بزرگان شیعه!
⁉️ آیا میدانستید علامه امینی با کتاب شریف الغدیر خود، راه هر گونه انکار یا توجیه کسانی که در فکر مخالفت با خطبه غدیر و اثبات ولایت امیر المومنین علیه السلام هستند با مستندات و کتب اهل تسنن بسته است و این کتاب حجت را بر همه تمام کرده که به هیچ وجه نمیتوان به خطبهی نورانی غدیر شک نمود!
✅ مرحوم علامه امینی در کتاب بینظیر الغدیر؛ روایت غدیر را از (۱۱۰) صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، و (۸۴) نفر از تابعین، و (۳۶۰) راوی حدیث، از کتب اهل سنت، از قرن دوم تا قرن چهاردهم هجری قمری معرفی کرده است!
✅ علامه امینی فرمودند: «روز قیامت با دشمنان امیرالمومنین علیه السلام مخاصمه خواهم کرد! همانطور که آنها وقت آقا را گرفتند، وقت مرا هم گرفتند وگرنه میخواستم معارف امیرالمومنین علیه السلام را گسترش بدهم، اینها آمدند مرا وادار کردند که من در اثبات امامتش کتاب بنویسم.»
✅ علامه امینی رحمت الله علیه شخصیتی است که یک تنه در برابر تحریفکنندگان تاریخ قیام نموده و با قلم توانا و آتشین و در عین حال منطقی و علمی پردهها را کنار زد و حقایق را از لابهلای زوایای تاریک تاریخ بیرون کشید و خلافت بلافصل امیرالمومنین علیهالسلام را برای جهانیان اثبات نمود.
#علامه_امینی
@haram110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
::
❌ چاقو کشی انتخاباتی 🙄🤬
🤨 چته؟ چه خبرته؟ چرا میکروفن رو پرت میکنی سمت قصابها، مستاجرها، نانواها، بورسیها، رانندهها، کارگرها، معلمها، نخبهها و جوانها؟
🔴 بخاطر سرنوشت خودت و فرزندان و عزیزان و وطنت لطفا این سکانسهای تلخ رو تا میتونی بفرست برای دیگران تا همه ببینن به امید اینکه دیگه تَکرار نشه!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آیه_ولایت
📽یک دلیل محکم ولایت #امیرالمؤمنین علیهالسلام
🔊 #استاد_فرحزاد
💥ببینید و انتشار دهید
🚩کانال حرم
🆔 @haram110
ای بابااااااا خانه ام المؤمنین پر از فتنه است؟ عجب عجب عجب. 😁 این روایت رو از کتب اهل سنت پیدا کردم . شاخ شیطان تو خونه ام المؤمنین چه کار میکرده؟ نکنه ادعا دارند شاخ شیطان رو شکسته بعد گذاشته داخل منزل 😄😄😄😄😄
لعنت به طرفداران #سقیفه
لعنت به مخالفان #غدیر
لعنت به کسانی که تبعیت میکنند از سه خلیفه
لعنت به کسانی که بی خیال صورت سیلی خورده مادرمان هستند
اف بر سکوت کسانی که سکوت کردند و حرفی از سقیفه نمیزنند.
از چه میترسید؟ مگر خودتان را سرباز امام زمان نمیدانید؟
سرباز حقیقی امام زمان سکوت نمیکند و سکوتش باعث نابودی حق است.
لعنت به سقیفه و طرفداران و محبان کسانی که طرفدار سقیفه هستند
@haram110
🔹درآمدن #دندان_کودک بدون درد با این دو سوره
🌿عن الصادق صلوات الله علیه:
اَلْحُجُرَاتُ إِذَا غُسِلَ بِمَائِهَا فَمُ اَلطِّفْلِ خَرَجَتْ أَسْنَانُهُ بِغَيْرِ أَلَمٍ...
🌷امام صادق صلوات الله علیه فرمودند:
اگر دهان کودک با با آب سوره ی حجرات بشویی،دندان هایش بدون درد در می آید.🌱
📚مستدرک الوسائل ج۴ص۳۱۳
🌿عن الجواد صلوات الله علیه:
وَ إِذَا غُسِلَ بِمَائِهَا فَمُ اَلطِّفْلِ اَلصَّغِيرِ خَرَجَتْ أَسْنَانُهُ بِغَيْرِ أَلَم
🌷امام جواد صلوات الله علیه فرمودند:
اگر دهان طفل با آب سوره «ق» شسته شود،دندان هایش بدون درد در می آید.🌱
📚مصباح کفعمی ص۴۵۷
@haram110
🌎🌺🍃
🌺
❇️ تقویم نجومی
🗓 چهارشنبه
🔹 ۱۳ تیر / سرطان ۱۴۰۳
🔹 ۲۶ ذی الحجه ۱۴۴۵
🔹 ۳ ژوئیه ۲۰۲۴
🌎🔭👀
💠 مناسبتهای دینی
🌴 امام حسین علیهالسلام در مسیر کربلا، منزل هفدهم «شراف»
🌓 امروز قمر در «برج جوزا» است.
💠 روز مناسبی برای امور زیر است:
جابجایی
امور تجاری
بنایی
امور زراعی
انواع دیدارها
صدقه دادن
⛔️ ممنوعات
امور ازدواجی (احتمال جدایی میرود)
👶 زایمان
نوزاد عمر طولانی دارد.
🚘 مسافرت
در صورت ضرورت همراه با صدقه باشد.
👩❤️👨 انعقاد نطفه
🔹 امشب (شب چهارشنبه)
شدیداً کراهت دارد.
🌎🔭👀
🩸 حجامت، خوندادن و فصد
موجب رفع درد از بدن میشود.
💇♂ اصلاح سر و صورت
موجب رهایی از بلا میشود.
✂️ ناخن گرفتن
خوب نیست، باعث بداخلاقی میشود.
👕 بریدن پارچه
روز بسیار مناسبی است.
کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن، وسیله سواری و یا چارپایان بزرگ، نصیب شخص شود. ان شاءالله
😴 تعبیر خواب
رویایی که امشب (شب چهارشنبه) دیده شود تعبیرش طبق آیه ۲۶ سوره مبارکه "شعراء" است.
﴿﷽ قال ربکم و رب ابائکم الاولین﴾
فرد بسیار خوب و عاقلی در مقام نصیحت و موعظۀ آن شخص در آید تا خواب بیننده به جواب سوال برسد و بر خصم خود غالب گردد و شاد شود. ان شاءالله
مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
📿 وقت استخاره
از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲
از ساعت ۱۶ تا عشای آخر(وقت خوابیدن)
📿 ذکر روز چهارشنبه
«یا حیّ یا قیّوم» ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح
۵۴۱ مرتبه «یا متعال» که موجب عزّت در دین میگردد.
☀️ ️روز چهارشنبه متعلق است به:
💞 #امام_کاظم علیهالسلام
💞 #امام_رضا علیهالسلام
💞 #امام_جواد علیهالسلام
💞 #امام_هادی علیهالسلام
اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌎🔭👀
⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم
از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز چهارشنبه پایان مییابد.
🌺
🌎🌺🍃
حرم
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓ ☆اَلابِذِکرِاللهتَطمَئِنَّالقُلوب ☆☆رمان بلند امنیتی-بصیرتی-عاشقانه ☆ #کا
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓
☆اَلابِذِکرِاللهتَطمَئِنَّالقُلوب
☆☆رمان بلند امنیتی-بصیرتی-عاشقانه
☆ #کابوس_رویایی
☆☆قسمت ۲۵۲ و ۲۵۱
خیابان به خاک و خون کشیده شده.در بیمارستان خمینی قیامتی شده.افراد سازمان هرکسی که لباس نظامی دارد یا تهریش بیرون میکشد.با شنیدن صدای تیر چشمانم را میبندم و دست روی گوشهایم میگذارم.اینها روی پستی و نامردی را هم سفید کردهاند.
این بیصفتها به کودک هم رحم نمیکنند. کودک ۱۰سالهای با قنداق تفنگ به سر و گردنش میزنند و او را سیاه و کبود میکنند. نمیتوانم تحمل کنم.از کنار پری فاصلہ میگیرم و بہ صدا زدنش گوش نمیدهم.بر سر آن نامردی که بچه را میزند داد میکشم:
_ولش کن! این بچس!
آتش کینه را به وضوح در چشمان محاصره شدهاش میبینم.
_بچه باشہ! همین کثافتا هستن که بزرگ میشن و دردسر میسازن.
آستینش را میگیرم و او را متوقف میکنم.
صدای گریه و نالهی آن بچه دلم را خون میکند.دستی به سرش میکشم.بغض صورتش را جمع کرده و اشک بیصدا روی گونهاش میغلتد.
_خوبی؟
تنها سرش را تکان میدهد.دستش کبود شده و صورتش به قرمزی میزند. دوستانش به طرفش میآیند و دستش را میگیرند.همه چیز در اینجا روحم را میآزارد.سازمان خوی وحشیگری و بغض چندین و چند سالهاش را امروز بر سر مردم خالی میکند.صدای نالهگون به گوشم میخورد.دنبال صدا میگردم.از فرصت استفاده میکنم و تا پری برنگشته میروم پی صدا.هرچه نزدیکتر میشوم این صدا زجرآورتر میشود.
نالهی لبهای تشنه و گلوی خشک...صدای آب آب شان قطع نمیشود.پشت دیوار مخروبهای میایستم و به داخل سرک میکشم.شش،هفت نفری دست بسته، با لباس نظامی و کردی نشستند.یکی هم بالای سرشان با اسلحه ایستاده و با خشم داد میزند خفه شید! دلم آتش میگیرد و دود میشود از اینهمه نامردی و غیر انسانیت! خدای من! چرا من اینجام؟چرا باید این صحنه ها رو ببینم؟ دیگری میآید پوزخندی میزند و با دست علامت میدهد که با اسلحه به همهشان تیرخلاص بزنند. نمیتوانم نگاه کنم. رویم را برمیگردانم و گوشهایم را میگیرم.صدای شلیک بلند است.دست روی دهانم میگذارم تا صدای هق هقم را کسی نشنود.صدای شلیک که قطع میشود آن دو نفر میروند.
نمیتوانم برگردم!نه! من طاقت دیدنش را ندارم.به سختے تن فروریختهام را جمع میکنم. وجدانم میگوید نرو! شاید یک نفر هم زنده باشد.شاید بتوانم کمکی کنم.هر چند این اتفاق را بعید میدانستم اما برمیگردم.بر حجم ضربان قلبم افزوده میشود.با دیدن تن غرق به خون آن افراد جلوی دهانم را میگیرم.😭دستم را در خاک مشت میکنم و به سرم میریزم.دلم برای چشمان نگران مادر اینها و دلهای مبتلای همسرانشان میسوزد.آخر به هرکس بگویند اسیر بود... تشنه بود.. لبهایش جان تکان خوردن نداشت.. این را بہ هرکس بگویند دلش تکهتکه میشود.😭هیچکدامشان زنده نمانده بودند. تیر تن و حلق همگیشان را دریده بود. نمیدانم چطور توصیفش کنم؟کاش به زبانی بگویم که دیگران هم بتوانند تصورش کنند..
صدای غرش هواپیما به گوشم میرسد.ابتدا فکر میکنم همان هواپیماهای عراقیست اما نه! سر بلند میکنم و میبینم قیامتی شده! سیل ترافیک در جاده پیش آمده. یک نفر شتابان پیش میآید.نفس زنان به شیشہ میزند و میگوید:
_جلوتر نمیشہ رفت!
پیمان جا میخورد و میپرسد:
_چرا؟
_توی تنگهی چهارزبر گیر افتادیم.هواپیماهای ایرانی میرند میان. جاده زیر آتیشه! صداشون میاد... گوش بده!
با شنیدن این خبر خوشحال میشوم!میدانستم اینها به تهران نخواهند رسید!#خدا نیرویش را در بازوهای ارتش ریخته و حال آنها نمیگذارند این هجوم مغولی باری دیگر ایران را به خاک و خون بکشد! پیمان عصبی پیاده میشود:
_زود پیاده شین
من و پری باتعجب میپرسیم چرا و پیمان با تشر داد میزند:
_کر بودین؟؟؟ نشنیدین این یارو چی گفت؟؟ تنگه رو دارن میزنن نمیشه رفت من یه کار فوری دارم با فرمانده تیم.
ما هم همراهش میرویم. فرصت کم است و عواقبش را پای خودمان مینویسد.پیمان از میان تانکها و ماشینها میرود.حواسم به پری است که با چشمانش میان کشتهها و مجروحان دنبال امیر میگردد. پری دستانم را میگیرد:
_بنظرت امیر زندهس؟
نمیتوانم چیزی بگویم. پیمان را دیگر نمیبینم. کمکم شب دامن خود را بر شهر میکشد. گهگاهی صدای تیراندازی بلند میشود. اصلا حال خوشی ندارم هر دم حس تهوع گلویم را میفشارد. صبح خبر میرسد که نیروهای زمینی حصر را کشته و پیش میآیند. در این میان امیر را میبینم. پری مثل تیر از چله رها شده به طرفش میشتابد. چندین بار به من نگاه میکند. نگران میشوم. به طرفشان میروم. پری رویش را از من میگیرد
_چیشده؟
به چهرهی گریان پری نگاه میکنم در بغلم میپرد. کپ میکنم
_چیشده!!؟
امیر میگوید:
_پیمان تیر خورده
_کو؟ کجاست؟ میشه ببینمش؟
_آره خودشم گفت برید پیشش
بعد با دست نشانم میدهد.پری هم میخواهد..
☆ادامه دارد.....
☆☆نویسنده؛ مبینا رفعتی(آیه)
☆
┗◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛┛
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓
☆اَلابِذِکرِاللهتَطمَئِنَّالقُلوب
☆☆رمان بلند امنیتی-بصیرتی-عاشقانه
☆ #کابوس_رویایی
☆☆قسمت ۲۵۳ و ۲۵۴
بعد با دست نشانم میدهد.پری هم میخواهد دنبالم راهبیافتد که امیر میگوید نیاید.به پیمان رسیدهام.رنگ خونش درنظرم سیاه میشود. بدنش پر از ترکش است. به سختی نفس میکشد.بغض گلویم را محاصره میکند.
_خُ..خوبی؟
بہ سختی میگوید:
_آ..آره.
_پیمان چیکار کردی با خودت؟قرار شد از سازمان جدا بشیم چرا این کارو کردی؟
_هی...هیس! گفتم بیای حَ...حرف مهمتری ب..بهت بزنم.
_چی؟ بگو؟
خسخسکنان میگوید:
_همیشه فکر میکردم دنیا رو ما باید بسازیم. اَ..الان که فِ..کر میکنم میبینم ما نمیتونستیم دنیا رو بسازیم وقتی خودمون ناقصیم.ما نا..ناقص بودیم از هرعشق..از هرمحبت..از هرحس خوب...ما فقط سَ..سرشار از خالی بودیم!کا..کاش زودتر میفهمیدم چیزای مهمتری جز مبارزه هم هست.روز اول که دی..دیدمت خاکسپاری بابات بود.از پُ..پشت درختچهها چهرهت غم گرفـ..ته بود اما زیبا!سا..سازمان از خِ..خیلی قبل با خانوادهت آشنا بود. حتی بعنوان قاضی حکم کرده بودن باباتو بکشن، بِ..خاطرِ نابرابریهای اقتصادی و...ولی بابات فوت کرد و س..سازمان خوشحال شد که خودشو به زحمت نندازه.اولش قرار بود تمام اموالتون رو بگیره بَ..برای همین منو پیش فرستاد تا یه جوری توجهت رو جلب کنم. اَ..اما بعد از اینکه عُ..عضو شدی منافع دیگهای هم براشون داشتی.تو گرافیک خونده بودی از یه دانشگاه معتبر.. ما کار تبلیغاتمون خوب نبود. منو موظف کردن مجبورت کنم تو کلاسا شرکت کنی و ذهنت درگیر این مسئلهها ب...بشه.
مبهوت و شکه گوش دادهام.سرفه میکند.
_بعد از کار تبلیغاتی وقتش بود از آخرینچیز که ميشد ازت استفاده کرد.س..سازماناستفاده کنه.فامیلت..دختر تاجربزرگ که همه میشناختنش و اینکه مورد اعتماد خیلیا بودی که با یه بازی کثیف بِ..بتونی برای سازمان اطلاعات بیاری.بعدم مهره سوخته شدی و میخواستن توی ساواک کشته بشی و از اسمت استفاده کنن.وَ..وقتی زنده برگشتی نمیخواستن باهم در ارتباط باشیم و تو اطلاعات سوخته داشته باشی..من احمق بودم رویا! خام بودم! خا..خامم کردن.کاش دستتو میگرفتم و هَ..همون روز فرار میکردیم.وقتی به خودم اومدم که دوستت دارم چیزی نمونده بود تا اسلحهی مینا تو رو ازم بگیره.برای اولین بار جلوشون وایستادم.
سرفهاش شدت میگیرد.خون از گوشهی دهانش میریزد.ناراحت و نگران نگاهش میکنم.دست خون آلودش را به دستم میگیرد.
_رویا من خودخواه بودم که زندگیت رو تباه کردم.کا..کاش هیچوقت نمیدیدمت اینطور زندگیت رو به آتیش نمیکشیدم. تو حق داشتی زندگیتو بکنی.من راه و رسم عاشقی بلد نبودم.میدونم توقع بیجاییه اما منو میبخشی؟
اشک چشمانم را نمدار میکند....
به حال خودم میگریم..تمام جفاهای سازمان و پیمان در ذهنم سپری میشود.. از سوءاستفاده از عواطفم! تا نقشههای پلیدشان! زندگی سختم که یکبار هم مزهی خوبش را نچشیدم! یکبار بیچون و چرا دوستت دارم را از زبان شوهرم نشنیدم! تمام عمرم جدا! این چند سال پادگان اشرف جدا! از اسیر هم بدتر بودم! هنوز خونابه از روحم میچکد...
چشمان پیمان کم سو میشود و بدنش سرد.
_می..میدونستم حَ..حق داری نبخشی.من زندگیتو نابود کردم.
چطور میتوانستم رنج سالها درد بر دوشم و زخمهای روحم را ببخشم؟ قطره اشکی از گوشهی چشمم سر میخورد. سردی دستان پیمان بدجور سرد است. پری طاقت نمیآورد و خودش را به پیمان میرساند. توی سرش میزند:
_داداش بلند شو! جواب مامانو چی بدم؟
به ناگاه دست بیجان میشود و پایین میافتد. پری زجه میزند و من هقهق میزنم.امیر دستان پری را میگیرد:
_پری پاشو بریم اگه نریم هیچوقت نمیشه برگردیم. پاشو تا نرسیدن.
چیزی به رسیدن نیروها نبود.رو به پری و امیر میگویم:
_برنگردین.اونجا آیندهی خوبی ندارین.جور گناهتون رو بکشین نه سنگینترش کنین.
پری بیحال میگوید:
_چطور برگردم؟چطور کمر خمیدهی بابام و دل پر مامانم رو ببینم؟ما خراب کردیم دیگه راه برگشتی نیست. چطور تو روشون نگاه کنم؟
امیر هم مصمم به رفتن است.مطمئنم آنها بیشتر زندگیشان را تباه میکنند. تاوان دادن سخت است.جبران سخت است اما شدنیست.کاش پری جبران خطا کند نه اینکه مثل ترسوها جا بزند. امیر پری را کشانکشان میبرد.پری برمیگردد و سعی دارد تن برادرش را با خود ببرد در حالیکه هیچ چیز برای نجات خودشان هم نیست.
به پیمان نگاه میکنم.🇮🇷طولی نمیکشد که نیروها پیروز میشوند. یک نفر بالای سرم میایستد و میگوید:
_خانم؟لطفا بلند شید.
نگاهی به او میاندازم.رفتارش با اسرا هیچ شباهتی به مجاهدین خلق ندارد. بطرف ماشین اسرا میروم.خیلی از اسرا مجروح بودند و مجبور میشوند با آمبولانس ببرنشان. افراد کمی سالم و اسیر هستند.بالاخره بعد از چند روز به تهران میرسیم.
☆ادامه دارد.....
☆☆نویسنده؛ مبینا رفعتی(آیه)
☆
┗◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛┛
💲🔔👌فروش اموال و رفتن به زیارت سیّدالشّهدا علیه السلام
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَال: لَوْ يَعْلَمُونَ مَا فِي زِيَارَتِهِ مِنَ الْخَيْرِ وَ يَعْلَمُ ذَلِكَ النَّاسُ لَاقْتَتَلُوا عَلَى زِيَارَتِهِ بِالسُّيُوفِ وَ لَبَاعُوا أَمْوَالَهُمْ فِي إِتْيَانِهِ ... وَ لَا تَزْهَدُوا فِي إِتْيَانِهِ فَإِنَّ الْخَيْرَ فِي إِتْيَانِهِ أَكْثَرُ مِنْ أَنْ يُحْصَى.(کامل الزیارات، ص87)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: اگر مردم به خير و بركتى كه در زيارت حسین بن علی علیه السلام است، آگاهی داشتند، جهت نایل شدن به این زیارت، قطعاً با شمشير می جنگیدند و اموال خود را فروخته و به زيارت آن جناب می رفتند. ... پس مبادا در رفتنِ به زيارت آن جناب بی رغبت باشيد، زیرا خيرى كه در زيارت آن حضرت است بيشتر از آن است كه بتوان به شمار آورد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
✍️❤️ ببینید آیا مورد عنایت خداوند قرار گرفته اید یا خیر؟
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَيْرَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَيْنِ علیه السلام وَ حُبَّ زِيَارَتِهِ. (كامل الزيارات، ص 142)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: هرکسی که خداوند (همه) خیر را برای او اراده فرموده باشد، محبّت به حسین بن علی علیه السلام و محبّت به زیارتش را در قلب او می اندازد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»