eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
😓😥🌑 يك مرتبه بناي مسابقه شد مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در منزل حاجی صفری (آریاشهر)، در سال 1394 قمری می فرمود: امروز که عاشورا بود، شما گريه كرديد، خوشا به سعادت شما. به عقيده بنده از امشب بايد گريه كرد، امام حسين علیه السلام را شهید کردند، درست است، ولي اوّل مصيبت شد. امشب اين بچه ها يتيم شدند. اين زن هاي بي صاحب، اين مادرهاي جوان مرده داغدار، گرسنه، تشنه، ديشب نان و آبي نخوردند، ديشب موقع خوراك خوردن نبود، امروز گذشته، نه فرصت خوراك بود و نه خوراكي به جایي بود و نه ناهاري بود و نه صبحانه اي و نه عصرانه اي. تمام گرسنه، يك فنجان آب هم نبود که بخورند. آن‌ وقت اين زن و بچه اي كه ديشب غذا نخوردند و امروز غذا نخوردند و تشنه هم بوده اند، مصيبت هاي عجيبي بر سرشان آمد. اول غروب شد. دقيقاً يك ساعت به غروب، كار امام حسين علیه السلام تمام شد. يك ساعت، دو ساعت به غروب بود كه سر مطهر را از بدن جدا كردند، سر را به كوفه بردند. سر مطهّر، امشب در كربلا نبود، سر مطهّر امشب در راه بود. به محض این‌که سر را بريرند، «ابن سعد» سر را به طرف كوفه فرستاد و راحت شد و آرامش برقرار شد، اما يك مرتبه بناي مسابقه شد. من متن عبارات مسلم قطعي را براي شما مي خوانم، نه اين‌كه شاعري شعري گفته باشد و من بگویم. متن مقاتل معتمده اين است: «تَسَابَقَ الْقَوْمُ عَلَى نَهْبِ بُیُوتِ آلِ الرَّسُولِ وَ قُرَّةِ عَیْنِ الْبَتُولِ» اين عده اي كه كربلا آمده بودند از اراذل ترين مردم بودند، گداترين مردم بودند. بعضي از آنها با يك طبق خرما آمدند. يعني آن قدر به آنها دادند تا آمدند. گدا، گرسنه، دزد! اين‌ ها وقتي ‌كه ديدند كار تمام شده است، و هنوز «عمرسعد» به جانب خيمه ‌ها نرفته، برای حمله به خیمه ها مسابقه گذاشتند. يك عده رجّاله از آن‌طرف مي دويدند كه زود خودشان را برسانند به خيمه ها و غارت كنند. يك عده از آن ‌طرف مي دويدند. دسته به دسته مي دويدند كه زودتر برسند و زودتر بچاپند. زن ها در خيمه يك مرتبه ديدند از اين ‌طرف يك عده و از آن‌ طرف يك عده دیگر ریختند. شما تصور مي كنيد اين ‌ها چه كار كردند؟ تصور مي كنيد اين زن و بچه چه حالي پيدا كردند؟ نه عباسي دارند، نه علياكبری دارند، نه پناهي دارند، نه دادخواهي دارند. يك مشت بچه يتيم، يك مشت زن هاي بي صاحب، يك مشت اراذل هم ميان خيمه ها ريخته اند. اين بچه به آن بچه پناه مي برد، اين زن به آن زن پناه مي برد. ميان خيمه ها مي ريزند، چادر از سر زنها مي كشند، خلخال از پاي بچه ها بيرون مي آورند. گوشواره از گوش بچه ها بيرون ميآورند. گوشواره را باز نمي كردند، گوشواره را مي كشيدند، و گوش بچه ها مجروح مي شد. فریاد زنن و بچه ها وامحمدا، وا علیا بود. به خيمه ها ريختند. کاری کردند که بدتر از نبودن گوشواره و خلخال و تازيانه زدن به سر بچه ها بود. در عرب رسم بود وقتي‌كه يك بزرگي كشته مي شد، دو عده اي که با هم جنگيده اند، اگر بزرگِ يك طرف كشته مي شد، و زره و شمشير و تير و كمان و نيزه و اسب داشت، و چيزهایي كه مخصوص اوست، كسي حق نداشت در آنها تصرف كند، و این اموال، به رئیس طرف دیگر تعلّق داشت. امّا بعدازظهر عاشورا به خیمه امام حسين علیه السلام ريختند و غارت كردند، پيراهنش را يكي برد، كفش او را يكي برد، انگشتري را امشب بردند، امّا زره امام حسين علیه السلام را كسي حق ندارد ببرد، زره را از تن در آوردند به عمرسعد دادند، عمرسعد هم براي مفاخرت و خودنمایي، آن زره را به تن كرد و به طرف خیمه ها آمد. خدا می داند که حضرت زينب علیهاالسلام و بچه ها تا چشمشان به زره برادر افتاد و بر تن این خدانشناس دیدند، چه حالی شدند. اين بچه ها داد و فرياد داشتند، وامحمداه مي گفتند، واغريباه مي گفتند. «شمر» لامذهب شقي كنار خيمه ها آمد. يك كلمه اي گفت که غوغا راه انداخت. گفت: برويد طناب ‌های خيمه ها را ببُريد. خيمه ها را بر سر زن و بچه ها فرود آورید، و همه اينها را آتش بزنيد، زن و بچه را بسوزانيد. غوغاي زنها بلند شد، خودشان را بيرون انداختند، همه پناه به «عمرسعد» بردند. ای وای! زن و بچه امام حسين علیه السلام به ابن سعد پناه می برند. وا مصيبتاه! بحقّ مولانا و سيدنا الحسين المظلوم و بأهل بيته المظلومين، یا الله! شما هم از كنار همان خيمه ها خدا را بخوانيد، شما هم به پناه بچه هاي بي كس امام حسين علیه السلام برويد، آنها را شفيع به درگاه خدا قرار دهيد و فرج مولایمان امام زمان علیه السلام را بخواهید. (سخنرانی های منزل حاجی صفری در آریاشهر تهران، شب11 محرم 1394 قمری) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
⚠️😓😥این، نعش کدام مظلوم است؟ مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی های خود در مسجد ملک تهران در سال 1383 قمری می فرمود: بی بی سکینه گفت: «عمتى! هذا نعشُ من؟» ديد عمه ‏اش پهلوى يك بدنى است که فقط نمونه ‌ای از قيافه بدن است و چيزى از اعضای بدن ندارد، سر ندارد، لباس ندارد. آنقدر خاك با خون گل شده و دور بدن را گرفته كه اين بدن زير خاك و خون غرق شده است. اين بدن آنقدر زير پاى اسب‌ ها كوبيده شده كه اركان اعضاء را نرم كرده است. آنقدر اين بدن كوبيده شده که مثل يك تكّه گوشتى كه با ساطور قطعه قطعه كرده باشند شده است. حق دارد بى‏ بى، بدن را نشناسد. بايد بدن شخص، سر و صورت داشته باشد يا لباس داشته باشد يا لااقل اعضايش سالم باشد. هيچ کدام نيست. ديد عمّه ‏اش زينب پهلوى اين بدن افتاده، هى گريه مي‌ كند و اشك مي ‌ريزد. من نمي‌ دانم زينب چه دل آتشينی دارد. تا اسمش را مي ‌برم دل شما را كباب مي‌ كند، اشك شما را جارى مي‌ كند. شما هم گریه کنید. چراغ قبر من همين اشك ‌هاى شماست. صدا زد: عمه! اين نعش كدام مظلوم است؟ هر كه اشكش مي ‌آيد دستش را مرخص كند. بى ‏بى صدا زد: نور چشمان من! «هذا نعش أبيك الحسين». اين، بدن پدرت حسين علیه السلام است. ديد بابايش به اين شكل افتاده است. امام حسين علیه السلام سكينه را خيلى دوست دارد. سكينه هم خيلى امام حسين علیه السلام را دوست مي ‌دارد. اصلاً امام حسين علیه السلام به سكينه و مادرش رباب خيلى علاقه دارد. اينها هم خيلى امام حسين علیه السلام را دوست دارند. بعد از واقعه كربلا، رباب، عيال امام حسين علیه السلام مدينه نرفت. در كربلا ماند. خيمه ‌ای سر قبر أباعبدالله علیه السلام بر پا كرد و يك سال در كربلا كنار قبر أباعبدالله علیه السلام به سر برد تا از دنيا رفت. این دختر هم همین كه بدن بابا را شناخت، خودش را انداخت و بدن بابا را بغل گرفت. یك وقت صدا زد: بابا! برخيز ببين عمّه‏ ام را تازيانه مي‌ زنند. خدايا به آن چشم‌هاى گريان كربلا، به همين زودى فرج صاحبمان امام زمان علیه السلام را مقدّر بفرما. (سخنرانی های مسجد ملک، ماه رمضان 1383 قمری، مجلس چهارم و هفدهم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشورا ساعت ۳ ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
✅💡🔎 ریشه یابی جنایات کربلا 1)عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بَكْرٍ الْأَرَّجَانِيِّ قَالَ: صَحِبْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي طَرِيقِ مَكَّةَ مِنَ الْمَدِينَةِ فَنَزَلْنَا مَنْزِلاً يُقَالُ لَهُ عُسْفَانُ، ثُمَّ مَرَرْنَا بِجَبَلٍ أَسْوَدَ عَنْ يَسَارِ الطَّرِيقِ مُوحِشٍ، قَالَ: هَذَا جَبَلٌ يُقَالُ لَهُ الْكَمَدُ، وَ هُوَ عَلَى وَادٍ مِنْ أَوْدِيَةِ جَهَنَّمَ، وَ فِيهِ قَتَلَةُ أَبِي الْحُسَيْنِ علیه السلام ... مَا مَرَرْتُ بِهَذَا الْجَبَلِ فِي سَفَرِي فَوَقَفْتُ بِهِ إِلَّا رَأَيْتُهُمَا يَسْتَغِيثَانِ إِلَيَّ، وَ إِنِّي لَأَنْظُرُ إِلَى قَتَلَةِ أَبِي فَأَقُولُ لَهُمَا: هَؤُلَاءِ إِنَّمَا فَعَلُوا مَا أَسَّسْتُمَا.(کامل الزیارات، ص326-327) عبدالله اَرَّجانی گفت: با حضرت صادق علیه السلام از مکّه به مدینه می رفتیم که به محلّی رسیدیم که به آن عُسفان می گفتند. سپس از کوهی سیاه و وحشتناک عبور کردیم. حضرت فرمود: به این کوه، کَمَد گفته می شود. این کوه در کنار وادیی از وادی های جهنّم است. در آن وادی، قاتلین پدرم حسین بن علیّ علیه السلام نگاه داشته شده اند. من هرگاه در سفرهایم از کنار این کوه می گذرم، آن دو نفر را می بینم که به من استغاثه و التماس می کنند. پس من به قاتلین پدرم نگاه می کنم و به آن دو می گویم: آنها پدرم را کشتند به خاطر آنچه شما پایه آن را گذاشتید. 2)قَالَ حُسَینُ بنُ علیّ علیه السلام فِی یَومِ عاشُورَاء: إِلَهِي! إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقْتُلُونَ رَجُلاً لَيْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ نَبِيٍّ غَيْرُهُ ... فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى الْجَرحِ فَلَمّا امْتَلَأَتْ رَمَى بِهِ إلَى السَّماءِ،...، ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ ثانِياً فَلَمَّا امْتَلَأتْ لَطَخَ بِها رَأسَهُ وَ لِحْيَتَهُ، وَ قالَ: هَكَذَا أَكُونُ حَتَّى أَلْقَى جَدِّي رَسُولَ اللهِ وَ أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِي وَ أَقُولُ: يَا رَسُولَ اللهِ، قَتَلَنِي فُلَانٌ وَ فُلَانٌ.(بحارالأنوار، ج 45، ص53 به نقل از لهوف) حسین بن علی علیه السلام در روز عاشورا فرمود: بارالها! تو می دانی که آنان کسی را می کشند که فرزند پیامبری جز او روی زمین نیست، پس دستش را بر جراحاتش نهاد و وقتی پر از خون شد به سوی آسمان پرتاب کرد. سپس بار دیگر دستانش را پر از خون کرد و سر و ریش خویش را خونی کرد و فرمود: با این هیئت و خون آلود، جدّ خود، رسول خدا صلّی الله علیه و آله را ملاقات می کنم و به او عرض خواهم کرد: ای رسول خدا، فلانی و فلانی مرا کشتند. 3)قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام لِلْمُفَضَّلِ: لَا كَيَوْمِ مِحْنَتِنَا بِكَرْبَلَا، وَ إِنْ كَانَ كَيَوْمِ السَّقِيفَةِ وَ إِحْرَاقِ الْبَابِ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ زَيْنَبَ وَ أُمِّ كُلْثُومٍ وَ فِضَّةَ وَ قَتْلِ مُحَسِّنٍ بِالرَّفْسَةِ لَأَعْظَمُ وَ أَمَرُّ، لِأَنَّهُ أَصْلُ يَوْمِ الْفِرَاشِ.(الهداية الكبرى، ص417) حضرت صادق علیه السلام به مفضّل فرمود: روزی مانند روز مصیبت ما در کربلا نیست، هرچند روز سقیقه و آتش زدنِ درِ خانه بر امیرالمؤمنین، و فاطمه، و حسن، و حسین، و زینب، و امّ کلثوم علیهم السلام، و فضّه، و کشتن محسن با ضربه پا بر سینه، بزرگ تر و تلخ تر است، زیرا آن روز، روز بستر سازی برای مصیبت کربلا بود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • یکم ✔️ 📢 نامه‌ای تأمل برانگیز و پر از نکته، از ابن زیاد به ابن سعد لعنهم الله 🔹 متاسفانه اینکه سنّت است دهه اوّل محرّم حتما باید هرشب برای یکی از شهدای کربلا مصیبت‌خوانی شود، باعث شده تا شیعیان از بسیاری از مطالب مهمی که در دهه اول رخ داده، غافل شوند. این سنّت از امام معصوم علیه السّلام نیست که رعایتش واجب باشد، بلکه مرثیه‌خوان یا واعظ، می‌تواند بین دو مورد مذکور جمع کند و به بیان مطالب مهم قبل از عاشورا نیز بپردازد. 🔻یکی از وقایع مهم در دهه اول محرّم، نامه توبیخ آمیزِ ابن زیاد به ابن سعد لعنهم الله است، که حاکی از عقیده و تفکّر او و اصحابش می‌باشد. وقتی خبرِ مذاکرات ابن‌سعد با حضرت سیدالشهدا حسین بن علی علیه السلام به ابن زیاد لعین رسید، او از تأخیر ابن سعد لعین برای کُشتنِ امام معصوم علیه السلام ، خشمگین شده و پس از توبیخ نوشت: «... فَازْحَفْ إِلَیْهِمْ حَتَّی تَقْتُلَهُمْ وَ تُمَثِّلَ بِهِمْ فَإِنَّهُمْ لِذَلِکَ مُسْتَحِقُّونَ فَإِنْ قَتَلْتَ حُسَیْناً فَأَوْطِئِ الْخَیْلَ صَدْرَهُ وَ ظَهْرَهُ فَإِنَّهُ عَاتٍ ظَلُومٌ وَ لَسْتُ أَرَی أَنَّ هَذَا یَضُرُّ بَعْدَ الْمَوْتِ شَیْئاً وَ لَکِنْ عَلَیَّ قَوْلٌ قَدْ قُلْتُهُ لَوْ قَدْ قَتَلْتُهُ لَفَعَلْتُهُ هَذَا بِهِ...» ✍🏻  بر آنان هجوم ببر تا آن‌ها را کُشته و مُثلِه (قطعه‌قطعه) کنی، زیرا آنان مستحق چنین جزایی هستند❗️اگر حسین(علیه السلام) را کشتی، سینه و پشت او را زیر سُم اسبان پایمال کن، زیرا حسین(علیه السلام) شخصی متمرّد و ظالم است‼️ و پس از مرگ، این کار ضرری به او نمی‌رساند، امّا من عهد کرده‌ام و بر خود لازم دانسته‌ام که اگر حسین(علیه السلام) را کُشتم این کار را با او انجام دهم. 📚 تاریخ طبری، ۵ / ۴١۵ ✅ پی نوشت: الف) همانطور که گذشت، بنی‌أمیّه تمام توان خود را به میدان آورد تا امام حسین علیه السّلام را یک شورشی و بر هم زنندهٔ نظم و وحدت اسلامی معرّفی کند، و به تبع بگوید که: «امام علیه السلام چون چنین عمل نمود، لذا چاره‌ای جز قتل او و جنگ نبود، هرچند نباید چنین میشد و خداوند از او راضی باشد! امّا خودش چنین بستری مهیّا کرد!» این نامه چون حالت تشریفاتی داشت، لذا اینجا هم عامدانه به این نکته تصریح شده؛ أما خواهد آمد که پشت پرده صف آرایی مقابل امام حسین علیه السّلام چیزی جز کینه عثمانی‌ها از امیرالمؤمنین عليه السّلام نبود. ب) ابن زیاد حرامزاده در پی قتل و جنگی طبیعی نبوده و جز به قطعه قطعه کردن بدن مطهّر امام و اصحابش علیهم السلام راضی نشده و آنان را لایقِ مُثله شدن می‌دانسته. (فارغ از اینکه حکم مُثله کردن در اسلام چیست!) ج ) طبق این نامه، او پس از کُشتنِ لشکر امام علیه السلام، با بدن اصحاب و شهدا کاری ندارد، اما تأکید می‌کند که حتما بدن امام حسین علیه السلام را بطور کامل، زیر دست و پای اسبان بگذارند و بدن مطهّر را لگدمال کنند!!!! د) آن ملعون با خود نذر و عهد کرده بوده که چنین عملی را مرتکب شود! یعنی عقیده او چنین بوده، و این اوج حرامزادگی و ناصبی‌گری و کینه او نسبت به اهل بیت علیهم السلام را نشان می‌دهد. ( این ملعون همانی است که برای همدردی با عثمانیان و برای انتقامِ عثمان، دستور بستن آب بر حضرت سیدالشهدا حسین بن علی علیه السلام را صادر کرد. ) ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • دوم ✔️ 💥 گزارشی جالب توجه از عزاداری شیعیان در روز عاشورا در قرن چهارم، و سنّتِ شامیان در روز عاشورا 🔻 ابن کثیر ناصبی، می‌نویسد: وَ قَدْ أَسْرَفَ الرَّافِضَةُ فِي دَوْلَةِ بَنِي بُوَيْهٍ فِي حُدُودِ الْأَرْبَعِمِائَةٍ وَمَا حَوْلَهَا، فَكَانَتِ الدَّبَادِبُ تُضْرَبُ بِبَغْدَادَ وَنَحْوِهَا مِنَ الْبِلَادِ فِي يَوْمِ عَاشُورَاءَ، وَيُذَرُّ الرَّمَادُ وَالتِّبْنُ فِي الطُّرُقَاتِ وَالْأَسْوَاقِ، وَتُعَلَّقُ الْمُسُوحُ عَلَى الدَّكَاكِينِ، وَيُظْهِرُ النَّاسُ الْحُزْنَ وَالْبُكَاءَ، وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ لَا يَشْرَبُ الْمَاءَ لَيْلَتَئِذٍ مُوَافَقَةً لَلْحُسَيْنِ، لَأَنَّهُ قُتِلَ عَطْشَانَ، ثُمَّ تَخْرُجُ النِّسَاءُ حَاسِرَاتٍ عَنْ وُجُوهِهِنَّ يَنُحْنَ وَيَلْطِمْنَ وُجُوهَهُنَّ وَصُدُورَهُنَّ، حَافِيَاتٍ فِي الْأَسْوَاقِ، وَإِنَّمَا يُرِيدُونَ بِهَذَا وَ أَشْبَاهِهِ أَنْ يُشَنِّعُوا عَلَى دَوْلَةِ بَنِي أُمَيَّةَ، لَأَنَّهُ قُتِلَ فِي أَيَّامِهِمْ. وَ قَد عَاكَسَ الرَّافِضَةَ وَالشِّيعَةَ يَوْمَ عَاشُورَاءَ النَّوَاصِبُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَكَانُوا فِي يَوْمِ عَاشُورَاءَ يَطْبُخُونَ الْحُبُوبَ وَيَغْتَسِلُونَ وَيَتَطَيَّبُونَ وَيَلْبَسُونَ أَفْخَرَ ثِيَابِهِمْ، وَ يَتَّخِذُونَ ذَلِكَ الْيَوْمَ عِيدًا، يَصْنَعُونَ فِيهِ أَنْوَاعَ الْأَطْعِمَةِ، وَيُظْهِرُونَ السُّرُورَ وَالْفَرَحَ، يُرِيدُونَ بِذَلِكَ عِنَادَ الرَّوَافِضِ وَ مُعَاكَسَتَهُمْ. ✍🏻 به درستی که زیاده‌‌روی کردند رافضی‌ها ‌(شیعیان‌) در حکومت آل بویه در حدود سال چهارصد هجری قمری، که طبل می‌کوبیدند در بغداد و مانند بغداد در روز عاشورا؛ خاکستر و کاهِ خشک‌شده می‌پاشیدند در راه‌ها و بازارها، و پارچه‌‌های سیاه بر دُکان‌های خود آویزان می‌کردند، اظهار گریه و عزا و ناراحتی می‌کردند، غالب شیعیان برای تأسّی بر حسین (علیه السّلام) آب نمی‌نوشیدند، زیرا او را تشنه کُشتند. سپس زنان در حالی خارج می‌شدند، که صورتهایشان باز بود و بر سر و صورت و سینه می‌زدند، و پابرهنه بودند. و هدف شیعیان از این امور، تشنیع و طعن و اعتراض بر دولت بنی امیّه بود، چون حسین ‌(علیه السّلام) در حکومت آنان کُشته شد. 👈🏻 اما ناصبیانِ اهل شام، برعکس شیعیان، در روز عاشورا غذای خوب طبخ می‌کردند و خود را می‌آراستند و لباس‌های فاخر و زیبا می‌پوشیدند و عاشورا را عید می‌گرفتند و انواع خوراکی‌ها را در این روز آماده می‌نمودند، و اظهار سرور و شادی کرده و هدفشان از این کار دشمنی با شیعیان بود.❗️ 📚 البداية و النهاية، ط: هجر، ١١ / ۵۵٧ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است.
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • سوم ✔️ ❌ مقابله‌سازی با عزاداریِ شیعیان ✍🏻 استاد رسول جعفریان: خوانى در ايران پيش از عصر صفوى كاملا رايج بوده است. افزون بر آن، مقتل ابوالمفاخر رازى كه در جاى ديگر از آن ياد كرده‌ايم نشان مى‌دهد كه تا چه اندازه اين كار مرسوم بوده است. در ايران، اين مراسم نه‌ تنها توسط‍‌ شيعيان بلكه توسط‍‌ سُنيان نيز انجام مى‌گرفته است. اما در بغداد سُنيان حنبلى در برابر شيعه‌ها مقاومت مى‌كرده‌اند. در بغداد متعصبان سُنى مراسم عزادارى براى "مصعب بن زبير" بر پا كرده و هجدهم محرم را به اين كار اختصاص دادند. آنها به‌طور گروهى به مسكن رفته قبر او را زيارت مى‌كردند و براى او گريه و زارى سر مى‌دادند. ابن عماد حنبلى و ديگران به تفصيل دراين‌باره سخن گفته‌اند. اين اقدام كاملا مسخره به نظر مى‌رسد چون مصعب، هيچ ويژگى قابل قبولى ندارد. ➖ از جمله روزهاى ديگرى كه در برابر عاشورا مطرح شد «يوم الجمل» بود. ابن كثير نوشته است: در سال ٣٦٣ و در روز عاشورا، روافض بدعت‌هاى خود را آشكار كردند و فتنۀ عظيمى در بغداد بين اهل تسنّن و شيعيان رخ داد. هر دو كم‌عقل بوده يا اصلا فاقد آن بودند... و شرح آن اينكه: «اهل‌سنّت، زنى را سوار بر شتر كرده، او را عايشه ناميدند؛ يكى را طلحه و ديگرى را زبير كردند و گفتند كه "نقاتل اصحاب على" و بدين شكل، عدّه‌اى از دو طرف كشته شدند.» اين نكته افزودنى است كه در سال ٣٨٦، قبرى كهنه در بصره يافت شد كه مردم آن را قبر زبير ناميده و بنايى و مسجدى و قناديلى براى آن فراهم كرده، خدام و موقوفاتى برايش قرار دادند. اين هم مى‌توانست در برابر مزار امام حسين عليه السلام و ساير امامان علیهم السلام مدفون در عراق باشد. 📚تاریخ تشیع در ایران، ص ٨٢۵ اما غافل از اینکه: «اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً» ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • چهارم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -1- شیعه امامیه، همیشه مورد حملات و تهاجمات مخالفین واقع می‌شده و می‌شود. دشمنان شیعه دائم سعی در تحریف و تضعیف معارف ما داشته‌اند. بیشترین حملات آنان ذیل بحث "امامت" است. تقریبا هر مسئله‌ای که به بحث امامت مربوط شود، از طرف عمریون مورد تحریف و تضعیف واقع شده‌ست و تنها به بحث غدیر محدود نمی‌شود. عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام از بحث‌های مهم در این زمینه است. عمریون در طول تاريخ درباره این بحث دو دیدگاه و تحلیل داشته‌اند. گروهی شهادت حضرت علیه السلام را محکوم و قاتلین ایشان را لعن و نفرین می‌کنند. و گروهی دیگر سعی در تطهیر و تبرئه یزید لعنه الله دارند و دلیل شهادت حضرت علیه السلام را اشتباه ایشان، و خروج بر حاکم زمان می‌دانند. ( نستجیر بالله ) که روی بحث ما با گروه دوم است. 👈🏻 در میان عمریه، صوفیه نیز در بحث مذکور اظهار نظراتی کرده‌اند که ابتدا به مرور سخنان آنان می‌پردازیم. ➖ شيخ عبدالقادر گيلانی، از علماى عامّه صوفيه است كه قبر او در بغداد به عنوان زيارتگاه معروف است. او در بخشی از کتاب خود، ابتدا أخباری جعلی مبنی بر اینکه حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله روز عاشورا را روز عید و زینت‌کردن و شادی و سرور معرفی کردند نقل می‌کند، سپس می‌نویسد: «بعضى به اهل سنت اشكال كرده‌اند كه چرا روز عاشورا را روزه می‌گيرید؟ اين كار صحيح نيست. چرا كه در اين روز حسين بن على (عليهما السلام) به شهادت رسيده و سزاوار است در روز مصيبت فرزند رسول الله (صلي اللّه عليه و آله) جميع مردم اقامه عزا كنند و شما كه اهل سنّت هستيد، چرا اين روز را روز سُرور و فرح قرار داده‌ايد و مردم را به برپايی مجالس سُرور و پوشيدن لباس نو و خوردن غذاهايی كه متناسب عيد است دعوت مى‌كنید؟ و اين كار صحيح نيست.» آنگاه پاسخ می‌دهد: «اشكال كننده به اشتباه رفته و اعتقادش فاسد است. چرا كه خداوند متعال شهادت را براى سبط پيامبر (صلي اللّه عليه و آله) برگزيده است... و روز عاشورا را نبايد روز مصيبت قرار داد. چرا كه عاشق به معشوق رسيده است. از اين روی، اين روز بايد روز سُرور باشد. اگر بنا شد روز عاشورا را روز عزا و ماتم قرار دهيم، بهتر آن است كه روز دوشنبه را كه پيامبر و ابوبكر از دنيا رفته‌اند، روز عزا و غم معرفى كنيم.» 📙 الغنية لطالبی طریق الحق، ط_ بیروت، طبعة الأولي، ص ٣١٨ _ ٣١٩ ✅ حقیر گویم: از مطلب فوق چند نکته مهم روشن می‌شود: اول: روز عاشورا برای گروهی از سُنّیان مانند عید بوده و اظهار سُرور و شادی می‌کرده‌اند و لباس نو و غذاهای مناسبِ عید تدارک می‌دیده‌اند، و این مسئله چنان مشهور و واضح بوده که عبدالقادر گیلانی نه تنها انکار نکرده که بلکه پذیرفته و توجیه نموده!!! در حالی که می‌دانیم هم روزه در روز عاشورا، هم اظهار سرور و شادی، سنت بنی امیّه بوده است. (📚الکافي، ج ۴ ص ١۴۶ ) دوم: از سخن نامبرده واضح می‌گردد که نزد او و مریدان و هم‌فکرانش، حتی روز شهادت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز روز مصيبت نیست!!! ای کاش می‌دانستیم پس چه روزی روز مصیبت است؟! در حالی که آن روز از أعظم مصائب است و کتب فریقین به این مسئله إشاره و تصریح کرده‌اند که به مناسبتی خواهد آمد. سوم: در کتب سُنّیان مطالب فراوانی مربوط به عزاداری و حزن و اندوه برای امام حسین علیه السلام نقل شده _ که برخیش در مطالب گذشته موجود است _ و حتی برخی از آن گزارشات مربوط به قبل از شهادت امام حسین علیه السلام است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله از شهادت ایشان خبر داده و اظهار حزن و ماتم فرموده‌اند. ( بعنوان نمونه: المعجم الکبیر، طبرانی، ج ٣ ص ١٠٨ - ١١٠ _ تاریخ مدینه دمشق، ج ١۴ ص ١٩۶ _ البداية و النهاية، ج ٨ ص ٢١٧ ) چهارم: گیلانی و برخی دیگر از مشاهیر عامّه، گفته‌اند که چون روز شهادت امام حسین علیه السلام روز وصل او به پروردگار است، باید اظهار فرح کرد از این وصال !!! این در حالی‌ست که گیلانی خودش دقیقا چند سطر قبل از بیان مطلب فوق، روایت خبر شهادت امام حسین علیه السلام توسط حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و گریه آن حضرت صلی الله علیه واله بر امام حسین علیه السلام را نقل می‌کند!!! بعد می‌گوید عاشورا روز حزن و عزا نیست!!! و این نیست جز از ناصبی‌گری او؛ لذا برخی عارفان شیعی مانند سید هاشم حدّاد و مریدانش که روز عاشورا را روز شادی و فرح می‌دانستند ( روح مجرّد، ص ٧٨ چاپ هشتم ) خواسته یا ناخواسته هم‌نوا با صوفیان سُنّی‌مذهب شده‌اند. چرا حتی یک خبر و گزارش از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام درباره اظهار شادی و سرور در روز عاشورا نقل نشده؟! آیا آن انوار إلهی بر فهم این مطلب أولی از دیگران نبودند؟! فتأمل.
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • پنجم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -2- یکی از مشاهیر صوفیه سُنّی "ابوحامد محمد غزالی" است. وی صاحب تألیفاتی در باب تصوف می‌باشد که می‌توان به مشهورترین آن، یعنی "إحیاء علوم الدین" اشاره نمود. برادر او که سخنانش در باب تقدیس و تطهیر شیطان معروف است "احمد غزالی " است که به تصریح دکتر زرین‌کوب و برخی محققین دیگر، جایگاه و اعتبارِ وی در میان صوفیه از برادرش "محمد‌" بیشتر است. محمد غزالی در کنار تقویت و تطهیر مکتب تصوف، در چند موضع به مکتب تشیع تاخته و آن را عامل گمراهی دانسته است و در نقدهایش از انصاف خارج شده و چنان طفل دبستانی که فقط در پی تخلیهٔ کینه و لجاجت است و هیچ اثری از عقل و انصاف در رفتارش دیده نمی‌شود، رفتار نموده‌ است. ➖ یکی از مواضعی که غزالی در پیِ دشمنی با مکتب تشیع برآمده، در بحث مصیبت و شهادت امام حسین علیه السلام است. وی نیز همچون دیگر مشاهیر تصوف، عزاداری بر امام حسین علیه السلام را نفی و نهی می‌کند و برای این‌ عقیده‌اش دلیلی عجیب می‌تراشد. "ابن حجر هیثمی" از علمای متعصب سُنی است که اثری مشهور دارد در دفاع از حکومت ابوبکر و عمر، و شیعه را اهل بدعت و ضلالت خوانده و اتهاماتی بر شیعه وارد کرده که چند تن از بزرگان شیعه، به او پاسخ داده‌اند. وی آنجا می‌نویسد: «قال الغزالي و غيره: و يحرم على الواعظ‍‌ و غيره رواية مقتل الحسين و حكاياته و ما جرى بين الصحابة من التشاجر و التخاصم، فإنه يهيج على بغض الصحابة و الطعن فيهم و هم أعلام الدين...» ✍🏻 غزالی و افراد دیگر گفته‌اند: حرام است بر واعظ و دیگران، نقل کردن جریان کُشته شدن حسین (علیه السلام)، و همچنین حرام است نقل کردن مخاصمه کردن صحابه و بحث‌های آنان با یکدیگر را (در مسئله خلافت‌)، زیرا این مسائل باعث می‌شود کینه و دشمنی با صحابه بوجود آید و مردم آنان را طعن کنند، و این خوب نیست، زیرا آنان بزرگان دین هستند. 📕الصواعق المحرقة، نشر تهران _ بی‌نا، ص٢۵٧ از آنجا که غزالی صاحب فتوا بوده، لذا فتوا می‌دهد که نقلِ جریان شهادت امام حسین علیه السلام بر همه حرام است. همچنین نقلِ اختلافاتِ اصحاب در مسئله خلافت و جانشینیِ رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله؛ دلیلش این است که مردم به بزرگانِ سُنیان بدبین می‌شوند و آنان را طعن می‌کنند، و نباید چنین افراد بزرگی مورد طعن واقع شوند! ✅ در این مجال نمی‌توانم به بحث عقیده سُنیان در امامت ورود کنم و تبيین کنم که آنان معتقدند: "هر فاجر فاسقی که حاکم امت شود باید اطاعت شود، حتی اگر بدترین گناهان کبیره را مرتکب شود و نباید به او نقد و اعتراض نمود..." و این مسئله را در عین ناباوری به بحث "قضا و قدر و جبر" مرتبط می‌سازند. اما اینکه غزالی روایتِ مصائبِ کربلا را حرام می‌داند، در بین صوفیه تازگی ندارد، بلکه پیش از او و بعد از او نیز اقطاب تصوف به بهانه‌های مختلف عزای بر سرور شهیدان را نفی و نهی نموده‌اند. غزالی حاضر است که خونِ سید جوانانِ اهل بهشت و فرزند پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پایمال شود، اما احدی چشم بد سمتِ بزرگانِ سُنّیان نچرخاند! چراکه فاجعه کربلا دفعتا و بی‌مقدمه بوقوع نپیوست، لذا اگر روایاتش بیان شود و سؤال کنند که چرا در کربلا چنین شد؟! ریشه این فاجعه و تفکر بجایی ختم می‌شود که غزالی خوش ندارد بازگوی شود. وی چله‌ها و ختومات زیادی در شام و عراق و... داشته که حاصلش این شده‌: "معارف تشیع بدعت است و شیعیان گمراه. والسلام" چنانکه در کتابش: "المنقذ من الضلال" تصریح می‌کند، و طریق شیعه را گمراهی، و طریق صوفیه را رستگاری معرفی می‌کند. هزاران لعنت بر این عرفان و ریاضتی که حاصلش چنین تفکری می‌گردد که خون پسر پیامبر خدا بی‌ارزش است! 💠 اما جالب است که غزالی، مانند برادرش"احمد" که سعی در تطهیر و تبرئه شیطان داشت، سعی در تبرئه و تطهیر یزید زنازاده می‌نماید! محدث قمی رحمه الله دراین‌باره می‌نویسد: ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • ششم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -3- «ما حصل تحقیق غزالی صوفی درباره یزید لعین این است که لعن مسلمانان جايز نيست، و يزيد مسلمان است و نسبتِ قتل يا امر، يا رضاى به قتل حسين علیه السلام به او دادن، سوءظن به مسلمين است و به حكم كتاب و سنّت حرام است، و هركس گمان صحت اين نسبت كند در غايت حماقت است، یزید مؤمن بود و لعنش جایز نیست، و ترحم بر يزيد لعین جايز است بلكه مستحب است، بلكه داخل در عمومِ اللهُمَّ اغفر لِلمُؤمنين و المؤمنات است كه در هر نماز مي‌خوانیم. ‼️ حقاً كه بر موالی اهل بيت علیهم السلام بسيار گران می‌آيد كه كسى ادعای ايمان يزيد كند، كه فرزندان حضرت پيغمبر خدا محمد مصطفی صلي الله عليه و آله را بكُشت، و زنان و دختران ايشان را بر شترهای برهنه از شهر به شهر و صحرا به صحرا مانند اسيران تُرك و كابل شهرۀ آفاق، و انگشت نمای حجاز و عراق كرد، و سر مطهر پسر پيغمبر خدا صلی الله علیه واله را در ملأ عام گاهى بر درب خانه آويخت، و گاهى بر طشت نهاد و شراب خورد و زيادى شراب را كنار او ريخت و اظهار مسرّت كرد و شادمانى نمود و لب و دندان او را از استهزاء و تخفيف با چوب خيزران بكوفت كه اعظم مصائب است نزد انسان غيور. يا للعجب، چنين كس مؤمن است و دعا براى او مستحب است⁉️ حال چگونه غزالی صوفی ادعای ایمان برای چنین فردی می‌کند و از او جانانه دفاع می‌کند؟!» 📙 تتمة المنتهی، نشر: کتابخانه مرکزی، ص ٨۶ _ ٨٧ اما صوفیِ شهیر دیگر یعنی مولوی ، زیرک‌تر از غزالی عزای بر حضرت امام حسین علیه السلام را تخطئه می‌کند. وی می‌داند اگر بگوید که مصائب کربلا را بازگوی نکنید، شیعیان چنین نخواهند کرد، لذا با شیطننت می‌گوید: "حسین (علیه السلام) با شهادتش از زندان دنیا راحت شد و بخدا پیوست، این مسئله خوشحالی دارد نه عزا و گریه _ پس عزا بر خود کنید ای خفتگان! آری، او بخدا رسید، شما که عزاداری می‌کنید آیا بخدا رسیده‌اید؟! پس بجای عزا، به تهذیب نفس خود بپرداز... " و برخی نیز او را تبعیت کردند و در عاشورا ابراز مسرت و شادی نمودند که پیشتر گذشت. اما به واقع جاهل و غافل کسی است که نمی‌داند یکی از بالاترین مراحل تهذیب نفس و بر اهل بیت علیهم السلام خصوصا حضرت سیدالشهدا حسین بن علی علیه السلام است، و نمی‌داند که انبیاء و اوصیاء بر آن امام مظلوم علیه السلام بارها گریسته‌اند و می‌گِریند. ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • هفتم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -4- یکی از روش‌ها، شيوه تكذيب عاشوراست. ابن تيمية لعنه الله مبارزه خود را با اين شيوه سر گرفته كه يزيد لعنه الله هرگز قاتل امام حسين عليه السلام نبوده و او هيچ گاه همسران و وابستگان امام علیه السلام را اسير نكرده و اين حرف‌ها دروغ است!!!! ➖وى اين گونه می‌نويسد: «إنّ يزيد لم يأمر بقتل الحسين باتّفاق أهل النقل و لكن كتب إلي ابن زياد أن يمنعه عن ولاية العراق و الحسين رضي اللّه عنه كان يظنّ أنّ أهل العراق ينصرونه... فقاتلوه حتّي قتل شهيداً مظلوماً رضي اللّه عنه. و لمّا بلغ ذلك يزيد أظهر التوجّع علي ذلك و ظهر البكاء في داره و لم يسب له حريماً أصلاً، بل أكرم أهل بيته و أجازهم حتّي ردّهم إلي بلدهم...» (منهاج السنة، ۴ / ٤٧٢ ) ✍🏻 همانا يزيد به كشتن سيّدالشهداء عليه السلام امر نكرده و همه علماء ( كه شامل راويان و تاريخ نگاران مى‌شود ) بر اين مطلب اتّفاق نظر دارند. فقط يزيد به ابن زياد نامه‌ای نوشت كه تو از برپايی حكومت حسين رضي اللّه عنه در عراق جلوگيري كن ... آنها با حسين بن على رضي اللّه عنه به جنگ برخاستند تا او را مظلومانه به شهادت رساندند و چون خبر به يزيد رسيد، او اظهار ناراحتى كرد و گريست. او هرگز خاندان سيّدالشهداء را به اسارت نبرد. بلكه آنان را اكرام و احترام كرد تا به شهر و ديارشان برگشتند. پس سيّدالشهداء شهيد است و مظلومانه نيز شهيد شده و عبارت «رضي الله عنه» نيز براى ايشان بايد به كار برد، لكن يزيد، قاتل امام حسين عليه السلام نيست !!! و خانواده سيّدالشهداء را اسير نكرده !!! وي می‌افزايد: «ليس ما وقع من ذلك بأعظم من قتل الأنبياء ... و قتل النبي أعظم ذنباً و و مصيبةً.» ( منهاج السنّه: ۴ / ۵۵۰ ) یعنی: مصيبت و گناه اين قتل و كشته شدن حسين بن على از قتل أنبياء الهى بالاتر نيست. ⤴️ چنان كه گذشت، عبدالقادر گیلانی هم معتقد است كه اقامه عزا و عزادارى به جاى روز عاشورا در روز (شهادت) رسول الله صلى الله عليه و آله و وفات ابوبكر سزاوارتر است. ابن تيميّه نيز گفته است: «قتل و كشتن امام حسين در برابر كشتن انبياء الهى چيزى نيست و حال آنكه روز قتل آنان را روز مصيبت قرار نمی‌دهيد.» از اين روی، بنا بر باور بعضى از اهل سنت، قتل حضرت سيّدالشهداء حسین بن علی عليه السلام توسّط و تأييد او نبوده، بلكه حتى يزيد لعین را نمی‌توان قاتل شمرد، يا اينكه در اين باره ترديد وجود دارد، امّا اين كه آيا ماجراى شهادت حضرت سیدالشهدا حسين بن على عليهما السلام كار خوبى بوده و بنا بر موازين شرعى بوده يا نه، از اين كلمات چيزى به دست نمی‌آيد. آرى، آنان معتقدند كه چون امام حسين عليه السلام به درجه بالايی رسيده، پس بايد روز عروج روح او به ملكوت، روز سرور، وسعت و خوش حالى باشد و مجالس متناسب به اعياد گرفته شود، امّا به چه غرض و هدفى؟! 📚 ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا، سید علی میلانی، ص ٣٠ _ ٣١ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • هشتم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -5- همان‌گونه كه گذشت، مدعيان عرفان و تصوّف‌گرايان به مبارزه با حادثۀ عاشورا پرداخته‌اند. عبدالقادر گيلانى لعین كه مبتكر اين شيوه است، نزد جماعت عمریه بسيار گرامى به شمار مى‌رود. با اين وجود هيچ گاه حقيقت مخفى نمانده و حقايق بر قلم و گفتار برخى از علماى عامّه جارى شده و اين شيوه مبارزه كردن را رد كرده‌اند. ➖ "ابوالفرج ابن جوزى حنبلى" كه از دانشمندان بزرگ عامّه است، در اين باره مى‌نويسد: «قد تمذهب قوم من الجهّال بمذهب أهل السنّة، فقصدوا غيظ‍‌ الرافضة، فوضعوا أحاديث في فضل عاشوراء، ونحن برآء من الفريقين _ الموضوعات، ٢ / ١٩٩» ✍🏻 یعنی اين كارها را (يعنى برگزارى جشن و مجالس سرور و شادى در ايّام عاشورا) گروهى از ناصبيان انجام مى‌دهند تا به واسطۀ اين اعمال شيعيان را آزار دهند. حتّى آنها براى اين كارها احاديثى جعل مى‌كنند. ما از هر دو گروه (يعنى هم گروه نخست كه عزاداران باشند و هم گروه دوم كه مجالس سرور در روز عاشورا برپا مى‌كنند) اعلام بى‌زارى مى‌كنيم. ➖ "منّاوى" كه يكى ديگر از دانشمندان سنّى است، در ردّ اين ديدگاه به نقل از مجدالدين فيروزآبادى (صاحب قاموس) مى‌نويسد: «ما يروى في فضل صوم يوم عاشوراء و الصلاة فيه و الانفاق والخضاب والأدهان والإكتحال، بدعة ابتدعها قتلة الحسين رضي اللّه عنه. و في القنية للحنفية الإكتحال يوم عاشوراء لما صار علامة لبغض أهل البيت وجب تركه_ فيض القدیر، ۶ / ٣٠۶» ✍🏻 آن چه كه در فضيلت روزهٔ روز عاشورا و نماز، انفاق، خضاب كردن، روغن زدن و سُرمه كشيدن در آن روز بيان شده است، بدعتى است از بدعت‌هاى قاتلين امام حسين رضى الله عنه و سُرمه كشيدن در روز عاشورا نشانه‌اى است بر دشمنى با اهل بيت عليهم السلام و ترك آن واجب است. اينان كسانى را كه معتقدند روز عاشورا عيد است و درباره آزردن اهل بيت علیهم السلام و شيعيانشان حديث جعل كرده‌اند، به عنوان "نواصب" و دشمنان اهل بيت عليهم السلام خوانده‌اند. 📚 ناگفته‌هایی از حقايق عاشورا، سید علی میلانی، ص ٣٢ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
🏴🏴🖤🖤🏴🏴🚩🚩🏳🏳 ✅به ژولیده نیشابوری گفتند یک شعر در وصف حضرت عباس (علیه السلام) بگو که پنج بار کلمه "چشم" داشته باشه. 👌او شعری گفت که ده تا کلمه «چشم» داشت... چشم ها از هیبت چشمم، به پیچ و تاب بود محو چشمم چشم‌ها و چشم من بر آب بود چشم گفتم چشم دادم چشم پوشیدم ز آب من سراپا چشم و چشمم جانب ارباب بود 🖤ایام شهادت سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران با وفای آن حضرت خصوصا علمدار دلاور کربلا اباالفضل العباس علیه السلام را خدمت شما و ارادتمندان اهلبیت عصمت و طهارت تسلیت عرض می‌کنم و صمیمانه التماس دعا دارم. 🖤 تعجیل در ظهور امام زمان ارواحنافداه این شب و روز بسیار صلوات بفرستیم🖤
🔰 گویند روزی ناصر الدین شاه تمام ادیبان را جمع کرد و گفت: تمام اشعارحافظ را خوانده و فهمیده‌ام اما معنای این بیت را نفهمیده‌ام که در غزلی گفته است : 🍃بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت 🥀و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت ❓اگر این بلبل خوش بوده، پس چرا ناله‌های زار داشته؟! 🔹 شعرا و ادبای فراوانی آمدند و هرکس از ظن خود توضیحاتی داد، اما پاسخ هیچیک شاه را راضی نکرد. 🔹 بنابراین نامه‌ای برای شاعر بزرگ معاصر خود، وصال شیرازی نوشت و معنای دقیق این غزل حافظ را جویا شد. 🔹 نامه زمانی بدست وصال رسید که او عزادار فرزندش بود. وصال، نامه ناصرالدین شاه را در نیمه شب مطالعه میکند و برای کشف معنای حقیقی این ابیات، رجوعی به اعداد ابجدی حروف الفبا که روح حروف و کلماتست میکند وغزلی برهمان وزن و قافیه میسراید و در میابد که عدد ابجدی بلبلی برگ گلی، با ابجد حروفِ حضرات علی، حسن، حسین علیهم السلام مطابقت دارد، چرا که بلبلی به ابجد میشود 74، برگ 222، گلی 60، جمع اینها: 356 همچنین: علی هم به ابجد110، حسن117، حسین128، جمع 356 به عبارتی حافظ خواسته به استعاره در آن زمانیکه شیعه درخفا بوده این حقیقت را بیان کند. ✍ لذا وصال شیرازی که عزادار فرزند خود نیز بوده است پاسخ پادشاه را بزبان شعر به اینصورت بیان میکند : 🍃صاحبا درحالتی کین بنده را غم یار داشت. 🥀یادم آمد کز سؤالی آن جناب اظهار داشت 🍃درخصوص شعر حافظ گرچه پرسیدی زمن 🥀بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت 🍃فکرها بسیارکردم هیچ مفهومم نشد 🥀چونکه شعرش درمیان، راز نهان بسیار داشت 🍃نیمه شب غواص گشتم درحروف ابجدی 🥀تا ببینم این صدف چندين گهر در بار داشت 🍃بلبلی برگ گلی شد سیصد و پنجاه و شش 🥀باعلی و باحسین و باحسن معیار داشت 🍃بلبلی باشد علی کزحسرت زین برگ و گل 🥀دائما آه و فغان و ناله بسیار داشت 🍃برگ گل سبز است دارد آن نشانی ازحسن 🥀چونکه در وقت شهادت سبزی رخسار داشت 🍃رنگ گل سرخ است دارد او نشانی از حسین 🥀چونکه هنگام شهادت عارضی گلنار داشت 🍃روز عاشورا حسین بن علی در کربلا 🥀اصغر زار و ضعیف خویش در منقار داشت 🍃🥀السلام علیک یا اباعبدالله الحسین یا قتیل العبرات
😧😥تا چه زمان وقایع عاشورا را بخوانیم و بسوزیم و بنالیم؟ مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد ملک تهران و در مدرسه مجتهدی تهران می فرمود: ماتَ التَّصَبُّرُ فی انتِظارِك ایهَا المُحیِ الشَّـریعَة فَانهَض فَما أبقَى التَّحَمُّلَ غَیرَ أحشاءٍ جَزُوعَة ديگر صبر ما تمام شد. طاقت ما تمام شد. حوصله‏ ها به سر آمد. تا چه زمان بنشینیم و بگوییم جدّ تو امام حسین علیه السلام را با لب تشنه کنار شریعه کشتند؟ تا چه زمان وقایع عاشورا را بخوانیم؟ تا چه زمان بسوزیم و بنالیم؟ تا كى بشنويم عمه ‏ات زينب را تازيانه مي ‌زنند؟ تا كى بشنويم عيالات پيغمبر صلّی الله علیه و آله را شهر به شهر و ديار به ديار بردند؟ يا صاحب‌الزّمان! به حقّ مادرت فاطمه زهرا علیهاالسلام خودت فرجت را از خدا بخواه. ای وارث خون انبیاء! ای طالب خون سیدالشهداء! بیا بیا... خدایا به مظلومیت امام حسین علیه السلام و اهل بیت او، همین ساعت امر ظهور امام زمان علیه السلام را اصلاح فرما. ما را به دیدار و به نصرت آن بزرگوار موفّق بفرما. سخنرانی مسجد ملک، ماه رمضان 1383 قمری، مجلس هشتم/ سخنرانی مدرسه مجتهدی، صفر 1396 قمری، مجلس ششم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
⚠️باید دوره سال شیعه، شب و روز عاشورا باشد مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در منزل حاجی صفری (آریاشهر)، در سال 1397 قمری می فرمود: شب و روز عاشورا، معلّم شیعه است. باید دوره سال شیعه، شب و روز عاشورا باشد، یعنی اعمال مردان عاشورا در شب و در روز، باید دستورالعمل برای عمل شیعه باشد. (سخنرانی های منزل حاجی صفری (آریاشهر)، شب دهم محرم سال 1397 قمری) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😓😵تا چشمش به آن سر پرخون افتاد، ... مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد سید اصفهان و مسجد مروی تهران می فرمود: کاروان اسرا وارد کوفه شدند. خدا هیچ عزیزی را ذلیل نکند! خدا هیچ آبرومندی را شرمنده نکند!‌ زینب علیهاالسلام، دختر پادشاه است. شاهدخت است. پدرش، چهار سال سلطنت عراق و حجاز را داشته است. کوفه، پایتخت پدرش بوده است. خودش هم شاهدخت بوده است. از زنان بزرگ کشور بوده است. محترمات مخدّرات، نمی ‌توانستند ساده و عادی به خدمتش برسند. آن خانمی که این مقام را داشته است، حالا یک لا پیراهن پاره پاره دارد. آه آه! این را که گفتم، دروغ نگفتم! این‌ها، یک لا پیراهن بیشتر نداشتند! دشمنان هم آن قدر شلاق و تازیانه زده بودند که این پیراهن‌ ها پاره شده بود. یک لا پیراهن تنش است. وای! یک کلمه بگویم که علما نگویند چرا چنین مطلبی را گفتی؟! امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیه می ‌گوید: «سُبِی‏ أَهْلُک‏ کالعَبِیدِ». این ‌ها را مثل غلامان و کنیزان، اسیر کردند! در همین شهری که پایتخت پدرش بوده است، به رسم اسیری، میان محمل، بی ‌روپوش، سر کوچه و بازار می ‌گردانند. واویلا! میان غوغای جمعیت، مردم از در و دیوار، به آن‌ ها نظاره دارند. امشب دلی نباشد که نشکند! چشمی نماند که خشک بماند! بی ‌بی متحیر شد. خدا! این چه روزگاری است؟ این چه اوضاع و احوالی است؟ سرش به زیر است. بی ‌بی از خجالت و شرم، سر به زیر افکنده است. نمی‌ دانم چه طور شد، یک وقت غوغایی بلند شد! شنیدند کسی قرآن می خواند: «أمْ حَسِبْتَ أنَّ أصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً» زینب علیهاالسلام میان محمل یک وقت صدای قرآن حسین علیه السلام را شنید. دید صدای حسینش می ‏آید. دو شب است صدای قرآن حسین علیه السلام را نشنیده است، امّا حالا می ‏بیند دارد قرآن می‏ خواند. بی ‌بی سرش را بیرون آورد ببیند چه خبر است؟ یا الله! همین ‌که سرش را از محمل بیرون آورد، سر برادر را بالای نیزه دید. یادم آمد از دو تا شعر جودی. فاطمه زهرا علیهاالسلام اشعار جودی را دوست دارد: تو به روی نیزه خوش به صوت قرآن مـن مـیـان مـحـمـل پنجه بر جبینم از اشاره من هر که فهمید گریه کند. من میان محمل، پنجه بر جبینم. زینب دستش را روی پیشانی و سر قرارداده است، کنایه از این‌که برادر! من باید با دستم صورتم را از نامحرم بپوشانم. یا بیا جلـو رو تا مرا نبینی یا بیا عقب رو تا تو را نبینم ای امان! از بعد از ظهر عاشورا که سر برادر را زیر خنجر شمر دیده است،‌ دیگر صورت برادر را ندیده است! یا الله! حالا چشمش به سر برادر می ‌افتد. ریش، پر خون و پر از خاکستر است. چشم‌ ها به طرف افق دوخته شده است. باد می ‌وزد و ریش پر خون را از این طرف به آن طرف تکان می ‌دهد. «و الریح تلعب به یمیناً و شمالاً» این عبارتی را که می ‌گویم، باید زن ‌ها بلند بنالند. همین که صورت مبارک برادر را به این حالت دید و چشمش به آن سر پرخون افتاد ، یک وقت سرش را عقب برد و چنان به چوبه محمل زد: «فَالْتَفَتَتْ زَینَبُ فَرَأَتْ رَأْسَ أَخِیهَا فَنَطَحَتْ جَبِینَهَا بِمُقَدَّمِ الْمَحْمِلِ حَتَّى رَأَینَا الدَّمَ یخْرُجُ مِنْ تَحْتِ قِنَاعِهَا» (بحارالأنوار، ج45، ص115). اللهمّ انّی اسئلک باسمک الاعظم الاعظم الاعظم، الاعزّ الاجلّ الاکرم، بموالینا المعصومین و ساداتنا الاطهرین، و بمولانا و سیدنا الحجّة المنتظر و امامنا الثانی عشر، با حال التجاء، ده مرتبه: یا اللهُ! به حق سر شکسته حضرت زینب علیهاالسلام فرج امام زمان ما را برسان (سخنرانی های مسجد سیّد اصفهان، ماه رمضان 1392 قمری، مجلس یازدهم/ سخنرانی های مسجد مروی، 1383 قمری، مجلس هشتم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌑😢 تو نمی توانی مرا از خواهرم زینب جدا کنی! مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد مروی تهران، در سال 1383 قمری می فرمود: یادم آمد از آن قرآنی که امام حسین علیه السلام بالای نیزه خواند. از آن قرآنی که امام حسین علیه السلام بالای نیزه میان بازار کوفه تلاوت کرد. آقایان! در ماه رمضان که سفره خدا گسترده شده است، نمکش گریه بر امام حسین علیه السلام است، هر که اشکش می ‏آید دریغ نکند. از روز 12 محرم به بعد هر روز سر مطهر امام حسین علیه السلام را بر می ‏داشتند، به یک محلّه از محلاّت کوفه می ‏بردند. آنجا بالای نیزه نصب می ‏کردند.  حارث ‌بن وُکَیْده گفت در یکی از کوچه‌های کوفه رد می ‏شدم و به حال خودم بودم. کوچه خلوت بود. دیدم صدای قرآن به گوش می ‏رسد، امّا قرآن با آهنگ عراق نیست، با آهنگ حجاز است. فرق است بین آهنگ حجاز و مدنی و بغدادی و بصری و عراقی. آن قرآن خیلی دلرباست. خیلی جذاب است. این قرآن گویا از دلِ سوخته خوانده می ‏شود. آیه هم اینست: «إنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدیً» صحبت اصحاب کهف است. آیه، مربوط به اصحاب کهف است. به قدری خوب می ‏خواند این قاری که دل مرا با خودش برد. برگشتم ببینم قاری کجاست؟ نگاه کردم ولی در کوچه قاری ندیدم. دو مرتبه صدا بلند شد. دیدم صدا از طرف بالا می ‏آید. همین که نگاه کردم دیدم قاری، سر بریده پسر زهرا علیهاالسلام است که بالای نیزه نشسته با محاسن پرخون و پرخاکستر. ابن وُکَیْده گفت: من خیلی دلم سوخت، اف بر تو ای روزگار! سر پسر فاطمه علیهاالسلام... قربانت بروم حسین جان! قربان لب‌های قرآن‌ خوانت یا اباعبدالله! گفت: با خودم گفتم امشب می ‌آیم این سر را می ‏برم و با گلاب شستشو می ‏دهم و دفن می ‏کنم. هرچه بادا باد. یک‌ مرتبه غنچه گل باز شد و صدا بلند شد: «یابن وکیده! لیس لك الی ذلك سبیل.» من آن جوری که خودم می ‏فهمم این جمله را معنا می ‏کنم، یعنی: پسر وکیده! تو می‌ خواهی مرا از زینب علیهاالسلام جدا کنی؟! تو می‌ خواهی مرا از بچّه ‏های یتیمم جدا کنی؟! باید سایه من بر سر سکینه ‏ام باشد. اینها معانی است که من از این عبارت می ‏فهمم. باید من پهلوی خواهرم زینب علیهاالسلام باشم. یک کلمه دیگر هم من از این جمله می ‏فهمم. فرمود: پسر وُکَیده! تو را به این راهی نیست. یعنی حسین علیه السلام در سفر است. حسین علیه السلام در سیر منازل است. سیر صعودی و تکاملی حسین علیه السلام تمام نشده. این، وسط راه است. هنوز من باید در این سیر به منزل برسم. من باید به کاخ سلطنتی بروم. من باید در طشت زر بنشینم. پسر وُکَیده! این لب ‌هایی که الآن قرآن قرائت می‏ کند، همین لب ‌ها باید چوب خیزران بخورد. اللهمّ عجّل لولیّک الفرج. (سخنرانی های مدرسه مروی تهران، جمعه اوّل ماه رمضان سال 1383 قمری) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5852470618196281274.pdf
308.9K
🌑 زیارت اشک ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج
حرم
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 #تفکر_عثمانی در واقعه کربلا قسمت • پنجم ✔️ 🔍 طبق نقل طبری، شهر
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 در واقعه کربلا قسمت • ششم ✔️ ⌛️پیشینه تاریخی تشیع در کوفه نشان می‌دهد تا زمان عثمان که در سال ۲۳ هجری بخلافت رسید، اندیشه‌های علوی بخصوص از جنبه مذهبی، در میان تودهٔ کوفیان مطرح نبوده است، بلکه آنان پیرو مکتب سقیفه بوده‌اند. در سال ۲۳ هجری وقتی عثمان بخلافت رسید، یکی از کوفیان به نام «جندب بن عبدالله أزدی» در مدینه حضور داشت، چون به نزد حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام آمد و سخنان آن حضرت علیه السلام را شنید، گفت: «آیا اجازه می‌دهی که بکوفه رفته، مردم را بسوی شما فراخوانم؟» امام علیه السلام فرمودند: «ای جندب هنوز زمان آن نرسیده است.» جندب گوید: وقتی بِعراق بازگشتم در میان کوفیان هرگاه از فضایل امام می‌گفتم مرا از خود می‌راندند تا اینکه به ولید گزارش رسید و زندانی شدم، ولی عده ای واسطه شده و مرا آزاد کردند. 📚 الارشاد، ۱/۲۴۲ 🔻ظهور و گسترش سیاست های انحرافی عثمان لعین، اعتراضات مسلمانان به ویژه کوفیان را برانگیخت. گرچه حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام موضع میان‌جگری را در میان نیروهای معترض و عثمان لعبن داشت، اما این امر طبیعی بود که مخالفت‌های امیرالمؤمنین علی بن ابی طلب علیه السلام با سنت‌ها و سیاست‌های غلط عثمان، توجه معترضان را بخود جلب کند. بویژه که رهبران ناراضی کوفه از بزرگان و چهره‌های سیاسی مذهبی و دارای اندیشه های تشیع مذهبی بودند. پس از قتل عثمان با وجود طلحه و زبیر که دو تن از رهبران معترضان بودند، عایشه شک نداشت که یکی از آن دو برای خلافت برگزیده خواهد شد. اما انصار و نیروهای یمنی کوفه و دیگران، تنها سراغ حضرت المیرالمؤمنین علی بن ابی طالب تعلیه السلام رفتند و به اصرار زیاد او را خلیفه خود انتخاب کردند. ↩️ پس از قتل عثمان لعین و خلافت حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام، دو گرایش «عثمانی و علوی» در میان مسلمانان به وجود آمد. در میان صحابه و تابعین نیز، مورخان و‌ محدثان، بسیاری را با تعبیر عثمانی و علوی نام بردند. مثل «کان عبدالله بن حکیم عثمانیا و کان عبدالرحمن بن ابی لیلی علویا». 📚شرح نهج البلاغه، ۱/۳۷۰ و ۴/۱۰۰ اکثر کوفیان گرایش علوی داشتند و معتقد بودند که حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام افزون بر اینکه بر عثمان برتری دارد، هیچ‌گونه دخالتی در کشته شدن عثمان نداشته و خلافت او با توجه به بیعت اصحاب حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله، اعم از مهاجران و انصار و بزرگان از تابعین و نیز بیعت عمومی مردم، یک بیعت کاملی و تام و مشروع بوده است. اصطلاحی که برای اظهار چنین عقیده ای بیان می‌شد، «دین علی در مقابل دین عثمان بود.» نمایندگان این دو تفکر در جنگ های جمل و صفین در رجزهای خود از این دو اصطلاح استفاده می کردند و بر پیروی از این دو تفکر اصرار داشتند. در دوره های بعد نیز تقابل این دو تفکر را در نهضت‌های شیعی بر ضد شام می‌توان دید و می‌توان گفت که یکی از مهمترین موضوعاتی که در این جنگ ها نمود و نقش مهمی در برانگیختن و تقابل دو سپاه داشته است، تفکر مذهب علوی و عثمانی بوده است؛ برای مثال، در جنگ ابراهیم بن اشتر با ابن زیاد و لشکر شام و نیز سپاه مصعب بن زبیر و مختار، نمایندگان هردو سپاه به این نکته توجه کامل داشته و هر اندازه که نیروهای شیعیان در سخنان و رجزهای خود بر اصطلاح «دین علی و شعار یالثارات الحسین» اصرار داشتند، نیروهای شامی بر «دین عثمان و بیزاری از دین علی و شعار یالثارات عثمان» یعنی همان شعار «اصحاب جمل و صفین» اصرار داشته اند. 📜 الجمل، مفید ره، ص ۳۵۵ انساب الاشراف، بلاذری، ص ۲۳۱ وقعة الصفین، ص ۳۳۲ تاریخ طبری، ۶/۵۰ ✅ این موضوع در دعاها نیز انعکاس یافته؛ برای مثال، در دعای پس از نماز عید فطر آمده است: «اصبحت بالله مؤمناً مخلصاً علی دین محمد و سنته و علی دین علی و سنته». المقنعه، مفید ره، ص ۱۹۵ مصباح المتهجد، طوسی ره، ص ۶۵۵ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
🌸✨✨🌸 (ع)📜 💕 💚 (ع)💚 🌹 سید بن طاووس از ابو مخنف نقل می‌کند که در عصر عاشورا، عباس در پی یافتن آب برای اهل‌بیت با دشمنان زیادی جنگید. پس از زخمی‌شدن دست راست و سپس دست چپش، مشک آب را بر دهان گرفت و به نبرد ادامه داد تا اینکه توسط زید بن ورقاء حنفی و حکیم بن طفیل سنانی کشته‌شد. حسین واعظ کاشفی در روضةالشهدا او را شصت و هشتمین کشته کربلا می‌داند. برادر زاده ام‌البنین به نام عبدالله بن ابی محل بن حظام برای عباس(ع) امان نامه‌ای از سوی ابن زیاد آورد که ردش کرد. شیخ مفید می‌نویسد: عباس به همراه حسین بن علی برای آوردن آب به سمت فرات رفتند ولی سپاه عمر بن سعد مانع شدند. سپس او را محاصره و از حسین جدا کردند. عباس(ع) به تنهایی می‌جنگید تا بر زمین افتاد. در این هنگام او به دلیل زخم‌هایش نتوانست حرکت کند و زید و حکیم او را کشتند. بلاذری حرمله را قاتل عباس می‌داند و حکیم را کسی می‌داند که لباس عباس را از بدنش جدا کرد. او در زمان کشته‌شدن ۳۴ سال داشت. 📗جعفریان، رسول (۱۳۸۶). تاملی در نهضت عاشورا. انصاریان. 📕 موسوی المقرم, سید عبدالرزاق. سردار کربلا. الغدیر.۲۵۳ و... الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه او از قبیله طی و از همین جهت طائی می گفتند. سنبسی را نیز با اعراب مختلف، سنبسی و ... خوانند. او از سران و اشراف کوفه و منافقان و حامیان سرسخت حکومت یزید بود و در کربلا در قتل و غارت و جنایات دیگر دست داشت. جنایاتش: روز عاشورا، آن زمان که عباس بن علی علیه السلام، به سمت رود فرات رفت تا برای خیمه های امام حسین علیه السلام آب بیاورد، حکیم همراه زید بن ورقاء در یکی از نخلستان های اطراف کمین کرد و بطور ناگهانی به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام حمله برد و دستان حضرتش را قطع کردند. به نقل برخی مورخین، حکیم بن طفیل در آخرین لحظه، عمودی از آهن به فرق مبارکش زد و آن حضرت نقش بر زمین شد. عده ای نام آن خبیث را، نوفل ازرق گفته اند. بعد از شهادت حضرت عباس علیه السلام حکیم جامه و سلاح او را به سرقت برداشت. تمام مقاتل، او را از قاتلین حضرت ابالفضل العباس علیه السلام می دانند. بعد از شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام در روز عاشورا، به دستور عمر بن سعد همراه با 10 نفر دیگر بر بدن آن حضرت اسب تاختند و استخوان های سینه و پشت و پهلوی حضرتش را در هم شکستند (لعنت خداوند بر آنها) سرنوشت او: عبيد الله بن كامل از فرماندهان سپاه مختار او را دستگير كرده او را برهنه كردند و دست بسته در كنار ديوار نگاه داشتند و آن قدر تير بر او زدند تا مرد سپس سر او را به نزد مختار بردند. بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت 📚نفس‌المهموم 📚ترجمه کامل ابن اثیر 📚تاریخ طبری 📚منتهی‌الامال 📚ابصار العین 📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر ✨یا علی✨
🌎🥀🍂 🥀 ❇️ تقویم نجومی 💠 پنجشنبه 🔹 ۲۸ تیر/‌ سرطان ۱۴۰۳ 🔹 ۱۲ محرم ۱۴۴۶ 🔹 ۱۸ ژوئیه ۲۰۲۴ 🌎🔭👀 💠 مناسبت‌های دینی و ملی 🌴 شهادت علیه‌السلام (به روایتی) 🥀 دفن شهدای کربلا توسط قبیله بنی أسد 🌴 رسیدن کاروان اسرای کربلا به کوفه 🌓 امروز قمر در «برج قوس» است. 💠 روز مناسبی است برای: امور تجاری امور مشارکتی امور زراعی امور مربوط به حرز امور آموزشی افتتاح مغازه و کسب و کار بنایی دیدارهای سیاسی جابجایی 🌎🔭👀 🚘 مسافرت خوب است. 👶 زایمان نوزاد آسان تربیت شود و صالح و عفیف باشد. 👩‍❤️‍👨 انعقاد نطفه 🔹 امشب (شب پنجشنبه) خوب نیست. 🔹 امروز (هنگام زوال ظهر) فرزند عاقل، سیاستمدار، آقا و بزرگوار خواهدبود‌ شیطان به وی نزدیک نشود و هیچگونه انحراف و نادرستی ندارد. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت خوب نیست. 🩸حجامت،فصد،زالوانداختن،خون‌دادن باعث سلامتی می‌شود. 💅 ناخن گرفتن روز خیلی خوبیست. موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕 بریدن پارچه روز خوبیست. شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. 🌎🔭👀 😴 تعبیر خواب رویایی که امشب (شب پنجشنبه) دیده شود، تعبیرش طبق آیه ۱۲ سوره مبارکه «یوسف علیه‌السلام» است. ﴿﷽ أرسله معنا غداً یرتع...﴾ عزیزی از خواب بیننده دور افتد و عاقبت آن دور افتاده، خیر و نیک باشد. مطلب خود را بر این مضامین قیاس کنید. 📿 وقت استخاره از طلوع فجر تا طلوع آفتاب از ساعت ۱۲ تا عشاء آخر (وقت خوابیدن) 📿 ذکر روز پنجشنبه «لا اله الا الله الملک الحق المبین» 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه «یا رزاق» موجب رزق فراوان می‌گردد. 🌎🔭👀 ☀️ ️روز پنجشنبه متعلق است به: 💞 علیه‌السلام اعمال نیک و خیر خود را به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌎🔭👀 ⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز پنجشنبه پایان می‌یابد. 🥀 🌎🥀🍂
🏴اَلسَّلامُ عَلَیکَ یٰا سَیّدَ السّٰاجِدیٖن/ تـو را سجّاده داران مى‏‌شناسند تو را سجده گزاران مى‏‌شناسند  تــــو سجّادى، تو سجاده نشینى  تـــــو در زهــد و وَرَع تنهاترینى 📝ای سرور عابدان عالم، امشب که شب شهادت توست، به درگاهت می‌آیم تا بر جوانی‌ام دعا کنی، تا در لطافت و رقّت و نورانیّت تو شناور شوم و ذوب شوم در زلال نگاهت؛ ای امام سجده کننده بر تربت کربلا! عروجت بر جاده‌های گل‌آذین بستهٔ آسمان و رها شدنت از بی مهری‌های اهل زمین بر قلب‌های ما تسلیت باد؛ سالروز شهادت مظلومانهٔ چهارمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، پیامبرِ کربلای عشق، آقا امام زین‌العابدین علیه‌ السّلام به محضر شریف قطب عالم امکان، آقا صاحب العصر و الزّمان ارواحنا فداه تسلیت و تعزیت باد✓ «يٰا اَبَاالْحَسَنِ، يٰا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، يا زَيْنَ الْعابِدينَ يَابْنَ رَسُولِ‌اللّهِ، يٰا حُجَّةَ‌اللّهِ عَلٰى خَلْقِهِ، يٰا سَيِّدَنا وَ مَوْليٰنا، اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى‌اللّهِ، وَ قَدَّمْناکَ بَيْنَ يَدَىْ حٰاجٰاتِنا، يٰا وَجيٖهاً عِنْدَاللّهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ»