eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
6.1هزار ویدیو
590 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • ششم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -3- «ما حصل تحقیق غزالی صوفی درباره یزید لعین این است که لعن مسلمانان جايز نيست، و يزيد مسلمان است و نسبتِ قتل يا امر، يا رضاى به قتل حسين علیه السلام به او دادن، سوءظن به مسلمين است و به حكم كتاب و سنّت حرام است، و هركس گمان صحت اين نسبت كند در غايت حماقت است، یزید مؤمن بود و لعنش جایز نیست، و ترحم بر يزيد لعین جايز است بلكه مستحب است، بلكه داخل در عمومِ اللهُمَّ اغفر لِلمُؤمنين و المؤمنات است كه در هر نماز مي‌خوانیم. ‼️ حقاً كه بر موالی اهل بيت علیهم السلام بسيار گران می‌آيد كه كسى ادعای ايمان يزيد كند، كه فرزندان حضرت پيغمبر خدا محمد مصطفی صلي الله عليه و آله را بكُشت، و زنان و دختران ايشان را بر شترهای برهنه از شهر به شهر و صحرا به صحرا مانند اسيران تُرك و كابل شهرۀ آفاق، و انگشت نمای حجاز و عراق كرد، و سر مطهر پسر پيغمبر خدا صلی الله علیه واله را در ملأ عام گاهى بر درب خانه آويخت، و گاهى بر طشت نهاد و شراب خورد و زيادى شراب را كنار او ريخت و اظهار مسرّت كرد و شادمانى نمود و لب و دندان او را از استهزاء و تخفيف با چوب خيزران بكوفت كه اعظم مصائب است نزد انسان غيور. يا للعجب، چنين كس مؤمن است و دعا براى او مستحب است⁉️ حال چگونه غزالی صوفی ادعای ایمان برای چنین فردی می‌کند و از او جانانه دفاع می‌کند؟!» 📙 تتمة المنتهی، نشر: کتابخانه مرکزی، ص ٨۶ _ ٨٧ اما صوفیِ شهیر دیگر یعنی مولوی ، زیرک‌تر از غزالی عزای بر حضرت امام حسین علیه السلام را تخطئه می‌کند. وی می‌داند اگر بگوید که مصائب کربلا را بازگوی نکنید، شیعیان چنین نخواهند کرد، لذا با شیطننت می‌گوید: "حسین (علیه السلام) با شهادتش از زندان دنیا راحت شد و بخدا پیوست، این مسئله خوشحالی دارد نه عزا و گریه _ پس عزا بر خود کنید ای خفتگان! آری، او بخدا رسید، شما که عزاداری می‌کنید آیا بخدا رسیده‌اید؟! پس بجای عزا، به تهذیب نفس خود بپرداز... " و برخی نیز او را تبعیت کردند و در عاشورا ابراز مسرت و شادی نمودند که پیشتر گذشت. اما به واقع جاهل و غافل کسی است که نمی‌داند یکی از بالاترین مراحل تهذیب نفس و بر اهل بیت علیهم السلام خصوصا حضرت سیدالشهدا حسین بن علی علیه السلام است، و نمی‌داند که انبیاء و اوصیاء بر آن امام مظلوم علیه السلام بارها گریسته‌اند و می‌گِریند. ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • هفتم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -4- یکی از روش‌ها، شيوه تكذيب عاشوراست. ابن تيمية لعنه الله مبارزه خود را با اين شيوه سر گرفته كه يزيد لعنه الله هرگز قاتل امام حسين عليه السلام نبوده و او هيچ گاه همسران و وابستگان امام علیه السلام را اسير نكرده و اين حرف‌ها دروغ است!!!! ➖وى اين گونه می‌نويسد: «إنّ يزيد لم يأمر بقتل الحسين باتّفاق أهل النقل و لكن كتب إلي ابن زياد أن يمنعه عن ولاية العراق و الحسين رضي اللّه عنه كان يظنّ أنّ أهل العراق ينصرونه... فقاتلوه حتّي قتل شهيداً مظلوماً رضي اللّه عنه. و لمّا بلغ ذلك يزيد أظهر التوجّع علي ذلك و ظهر البكاء في داره و لم يسب له حريماً أصلاً، بل أكرم أهل بيته و أجازهم حتّي ردّهم إلي بلدهم...» (منهاج السنة، ۴ / ٤٧٢ ) ✍🏻 همانا يزيد به كشتن سيّدالشهداء عليه السلام امر نكرده و همه علماء ( كه شامل راويان و تاريخ نگاران مى‌شود ) بر اين مطلب اتّفاق نظر دارند. فقط يزيد به ابن زياد نامه‌ای نوشت كه تو از برپايی حكومت حسين رضي اللّه عنه در عراق جلوگيري كن ... آنها با حسين بن على رضي اللّه عنه به جنگ برخاستند تا او را مظلومانه به شهادت رساندند و چون خبر به يزيد رسيد، او اظهار ناراحتى كرد و گريست. او هرگز خاندان سيّدالشهداء را به اسارت نبرد. بلكه آنان را اكرام و احترام كرد تا به شهر و ديارشان برگشتند. پس سيّدالشهداء شهيد است و مظلومانه نيز شهيد شده و عبارت «رضي الله عنه» نيز براى ايشان بايد به كار برد، لكن يزيد، قاتل امام حسين عليه السلام نيست !!! و خانواده سيّدالشهداء را اسير نكرده !!! وي می‌افزايد: «ليس ما وقع من ذلك بأعظم من قتل الأنبياء ... و قتل النبي أعظم ذنباً و و مصيبةً.» ( منهاج السنّه: ۴ / ۵۵۰ ) یعنی: مصيبت و گناه اين قتل و كشته شدن حسين بن على از قتل أنبياء الهى بالاتر نيست. ⤴️ چنان كه گذشت، عبدالقادر گیلانی هم معتقد است كه اقامه عزا و عزادارى به جاى روز عاشورا در روز (شهادت) رسول الله صلى الله عليه و آله و وفات ابوبكر سزاوارتر است. ابن تيميّه نيز گفته است: «قتل و كشتن امام حسين در برابر كشتن انبياء الهى چيزى نيست و حال آنكه روز قتل آنان را روز مصيبت قرار نمی‌دهيد.» از اين روی، بنا بر باور بعضى از اهل سنت، قتل حضرت سيّدالشهداء حسین بن علی عليه السلام توسّط و تأييد او نبوده، بلكه حتى يزيد لعین را نمی‌توان قاتل شمرد، يا اينكه در اين باره ترديد وجود دارد، امّا اين كه آيا ماجراى شهادت حضرت سیدالشهدا حسين بن على عليهما السلام كار خوبى بوده و بنا بر موازين شرعى بوده يا نه، از اين كلمات چيزى به دست نمی‌آيد. آرى، آنان معتقدند كه چون امام حسين عليه السلام به درجه بالايی رسيده، پس بايد روز عروج روح او به ملكوت، روز سرور، وسعت و خوش حالى باشد و مجالس متناسب به اعياد گرفته شود، امّا به چه غرض و هدفى؟! 📚 ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا، سید علی میلانی، ص ٣٠ _ ٣١ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • هشتم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -5- همان‌گونه كه گذشت، مدعيان عرفان و تصوّف‌گرايان به مبارزه با حادثۀ عاشورا پرداخته‌اند. عبدالقادر گيلانى لعین كه مبتكر اين شيوه است، نزد جماعت عمریه بسيار گرامى به شمار مى‌رود. با اين وجود هيچ گاه حقيقت مخفى نمانده و حقايق بر قلم و گفتار برخى از علماى عامّه جارى شده و اين شيوه مبارزه كردن را رد كرده‌اند. ➖ "ابوالفرج ابن جوزى حنبلى" كه از دانشمندان بزرگ عامّه است، در اين باره مى‌نويسد: «قد تمذهب قوم من الجهّال بمذهب أهل السنّة، فقصدوا غيظ‍‌ الرافضة، فوضعوا أحاديث في فضل عاشوراء، ونحن برآء من الفريقين _ الموضوعات، ٢ / ١٩٩» ✍🏻 یعنی اين كارها را (يعنى برگزارى جشن و مجالس سرور و شادى در ايّام عاشورا) گروهى از ناصبيان انجام مى‌دهند تا به واسطۀ اين اعمال شيعيان را آزار دهند. حتّى آنها براى اين كارها احاديثى جعل مى‌كنند. ما از هر دو گروه (يعنى هم گروه نخست كه عزاداران باشند و هم گروه دوم كه مجالس سرور در روز عاشورا برپا مى‌كنند) اعلام بى‌زارى مى‌كنيم. ➖ "منّاوى" كه يكى ديگر از دانشمندان سنّى است، در ردّ اين ديدگاه به نقل از مجدالدين فيروزآبادى (صاحب قاموس) مى‌نويسد: «ما يروى في فضل صوم يوم عاشوراء و الصلاة فيه و الانفاق والخضاب والأدهان والإكتحال، بدعة ابتدعها قتلة الحسين رضي اللّه عنه. و في القنية للحنفية الإكتحال يوم عاشوراء لما صار علامة لبغض أهل البيت وجب تركه_ فيض القدیر، ۶ / ٣٠۶» ✍🏻 آن چه كه در فضيلت روزهٔ روز عاشورا و نماز، انفاق، خضاب كردن، روغن زدن و سُرمه كشيدن در آن روز بيان شده است، بدعتى است از بدعت‌هاى قاتلين امام حسين رضى الله عنه و سُرمه كشيدن در روز عاشورا نشانه‌اى است بر دشمنى با اهل بيت عليهم السلام و ترك آن واجب است. اينان كسانى را كه معتقدند روز عاشورا عيد است و درباره آزردن اهل بيت علیهم السلام و شيعيانشان حديث جعل كرده‌اند، به عنوان "نواصب" و دشمنان اهل بيت عليهم السلام خوانده‌اند. 📚 ناگفته‌هایی از حقايق عاشورا، سید علی میلانی، ص ٣٢ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • هشتم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -6- چنان كه گذشت، گروهى به شهادت و قتل حضرت سيّدالشهداء حسین بن علی عليه السلام توسط‍‌ يزيد لعین اقرار نمى‌كنند، بلكه منكر هستند. در مقابل آنها گروهى ديگر موضع‌گيرى ديگرى كرده‌اند. اينان كه از دانشمندان بزرگ اهل سنّت نيز هستند و نزد آنان بسيار بلندمرتبه‌اند، بر قاتل بودن يزيد لعین اقرار دارند، امّا درباره واقعۀ كربلا نظر خاصّى ندارند و به اين حادثۀ عظيم تاريخى بى‌توجهى مى‌كنند. ➖ ابن قيّم جوزيّه از برجسته‌ترين شاگردان ابن تيميّه مى‌گويد: «ما به خاندان رسول الله صلى الله عليه و آله و همسران پيامبر و ديگر اصحاب او محبّت و اعتقاد داريم و فضايل و مناقب ايشان را نقل مى‌كنيم و زبان و قلب‌هايمان را از نقل كارهاى ناشايستى كه از آنها سر زده، باز مى‌داريم و براى آنها طلب مغفرت مى‌كنيم و پيروى از ايشان را وسيلۀ توسّل به خدا قرار مى‌دهيم...* و كسى حق قيام بر ولىّ‌ امر را ندارد، گرچه از او گناه كبيره‌اى سر بزند [!] تكفير او بر كسى جايز نيست... و براى معاويه طلب رحمت مى‌كنيم و يزيد را به خداوند متعال واگذار مى‌كنيم تا هر چه مقتضى ببيند در موردش عمل كند.» ( إجتماع الجيوش الإسلامية، ١ / ١٠۴ ) 🔻شمس الدين ذهبى از بزرگان جماعت عمریه ، بى‌توجهى خود را به رغم اعتراف به قاتل بودن يزيد و شهيد بودن حضرت سيّدالشهداء حسین بن علی عليه السلام اين گونه ابراز مى‌كند: «او (يزيد) حكومتش را با به شهادت رساندن حسين (عليه السلام) آغاز كرد و سال آخر حكومتش به واقعۀ حرّه پايان يافت.» او با اين حال مى‌گويد: «يزيد از كسانى است كه ما نه او را دشنام مى‌دهيم و نه دوست مى‌داريم.» ( سیر أعلام النُبلاء، ۴ / ٣٨ و ٣۶ ) ✅ بى‌توجهى به قضيّۀ حضرت سيّدالشهداء حسین بن علی عليه السلام، روشى ديگر براى مبارزه و كم رنگ نمودن ماجراى كربلاست كه برخى از علماى عامّه آن را برگزيده‌اند. اكنون اين پرسش‌ها مطرح است: براستى آيا آنان با وجود آن همه تأليفات در تاريخ و علوم مذهبى، حقيقت را نمى‌دانند؟ اگر حقيقت را مى‌دانند، چرا سكوت مى‌كنند؟ آنان نه انكار مى‌كنند، نه تأييد! از طرفى چرا عمل يزيد لعین را زير سؤال نمى‌برند؟ و ده‌ها پرسش ديگر. اين بررسى و پژوهشى كه پيش رو داريد، پاسخ اين پرسش‌ها را از كلمات ديگر دانشمندانشان استنباط‍‌ و استخراج خواهد كرد و عبارت‌هايى را نيز در پى خواهد آورد كه بنا بر آن‌ها، برخى معتقدند كه يزيد لعین، حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام را كشته و كار خوبى هم كرده است! آرى، اين افراد نه فقط‍‌ براى شيعيان نفرت انگيزند؛ بلكه بزرگان اهل سنّت نيز آنان را لعنت و نفرين مى‌كنند، چنان كه خواهد آمد. 📚 ناگفته هایی از حقایق عاشورا، سید علی میلانی، ص ٣٣ _ ٣۵ * گفتنی است که این مطلب درباره توسّل، برای محقّقان ارزشمند و مفید است. ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • هشتم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -7- گروهى ديگر از علماى جماعت عمریه در راستاى مبارزه و خاموش نمودن چراغ هدايت، قلم را به گونه‌اى ديگر چرخانده و پا را فراتر نهاده و به قاتل بودن يزيد اعتراف نموده‌اند؛ اما به جنايت او رنگ و لعابى شرعى داده و او را تأييد مى‌كنند! آنان مى‌گويند: حكومت يزيد لعین، شرعى بوده و حضرت امام حسين عليه السلام بر عليه حكومت شرعى الهى قيام نموده است. به عبارتى ديگر، تكليف شرعى يزيد و يزيديان اين بوده كه حضرت علیه السلام را به قتل برسانند و (العياذ بالله) قاتلان آن حضرت علیه السلام، به دستور خود حضرت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله عمل كرده‌اند! ➖ ابن خلدون، مورّخ نامى و مشهور، مقدّمه‌اى بر كتاب تاريخ خود نوشته كه با عنوان مقدّمۀ ابن خلدون در محافل علمى معروف است. البته اهل سنّت به اين كتاب از بُعد خاصّى توجّه كرده‌اند و شايد بعضى از نويسندگان كشور ما نيز از همان روى به اين كتاب و نويسنده‌اش احترام مى‌گذارند. حافظ‍‌ سخاوى، از بزرگان راويان حديث و تاريخ‌نگاران اهل تسنّن، در شرح حال ابن خلدون مى‌نويسد: «استادم ابن حجر عسقلانى گفت: استادم ابوالحسن هيثمى را ديدم كه به شدّت از ابن خلدون نكوهش مى‌كرد و عليه او حرف‌هايى مى‌زد. ابن حجر در ادامه مى‌گويد: از هيثمى علّت اين موضع‌گيرى را درباره ابن خلدون پرسيدم. او در پاسخ گفت: "أنّه بلغه أنّه ذكر الحسين بن علي رضى اللّه عنهما في تاريخه فقال: قتل بسيف جدّه" چرا كه ابن خلدون در تاريخ خود دربارۀ حسين بن على رضى الله عنهما مى‌گويد: آن شمشيرى كه حسين بن على به توسّط‍‌ آن به قتل رسيده، همان شمشير جدّش پيامبر بوده است! 👈🏻 ابن حجر مى‌افزايد: "و لمّا نطق شيخنا بهذه اللفظة أردفها بلعن ابن خلدون وسبّه و هو يبكي" هنگامى كه شيخ ما اين كلام را از قول ابن خلدون نقل كرد، بر او لعنت فرستاد و دشنام داد در حالى كه گريه مى‌كرد و اشك مى‌ريخت.» ( الضوء اللامع، ١ / ١۴٧ ) سپس سخاوى از ابن حجر عسقلانى نقل مى‌كند كه اين كلام ابن خلدون را در نسخه موجود از تاريخش نيافته است. از اين جا معلوم مى‌شود كه نسخه‌هاى تاريخ ابن خلدون متفاوت بوده، ولى بنا بر نسخه موجود در دست حافظ‍‌ ابوالحسن هيثمى، ديدگاه ابن خلدون درباره شهادت حسين بن على چنين بوده است. ( همان ) اين تصرفات در بسيارى از كتاب‌هاى تاريخى واقع شده است. آن گاه كه به تاريخ ابن خلدون مراجعه كنيد، خواهيد ديد كه ناشر كتاب متذكر مى‌شود كه چند صفحه از اين كتاب حذف شده است. ( تاریخ ابن خلدون ۵ / ۵٠ ) و در نسخه‌اى از اين چاپ كه در دسترس است، داستان كربلا، حضرت سيّدالشهداء عليه السلام، كلام ابن خلدون و تاريخ اين حادثه اصلاً وجود ندارد! 🔻 يكى ديگر از روش‌هاى آنان، منتشر نكردن احوالات اهل بيت عليهم السلام است. آنان كتاب "الطبقات الكبرى، ابن سعد" را چاپ كرده‌اند، ولى از چاپ احوالات حضرت سيّدالشهداء عليه السلام و داستان كربلا خوددارى كرده‌اند؛ آنگونه كه گويى هرگز در كتاب طبقات چنين مطالبى پيرامون حضرت سيّدالشهداء عليه السلام نوشته نشده است! البته يكى از محقّقان نسخۀ خطّى آن را به دست آورده و احوالات حضرت سيّدالشهداء عليه السلام را در جلدى جداگانه با نام "ترجمة الامام الحسين عليه السلام من تاريخ ابن سعد" به چاپ رسانده است. افزون بر آن، در مقدمۀ كتاب تاريخ ابن خلدون كه در اختيار همگان است و شايد به فارسى نيز ترجمه شده باشد، فصلى به عنوان «ولاية العهد» وجود دارد كه در آن جا به ولايت‌عهدى يزيد در زمان معاويه مى‌پردازد. در اين فصل به حضرت سيّدالشهداء عليه السلام بسيار جسارت نموده و از يزيد فراوان دفاع كرده و نه فقط‍‌ از او، بلكه از معاويه و صحابه‌اى كه همراه يزيد لعین بوده و با او بيعت كرده‌اند، حمايت نموده است! وى در آن جا مى‌نويسد: «حسين بن على (عليهما السلام) بيعت را شكست و اين در حالى بود كه صحابۀ رسول الله (صلى الله عليه و آله) معتقد بودند كه ولايت يزيد شرعيت دارد و حكومت او بر حق است و نبايد عليه يزيد قيام كرد!» او با كمال تعصّب چنين وانمود مى‌كند كه گويا حضرت سيّدالشهداء عليه السلام با يزيد بيعت كرده و بعد پيمان خود را شكسته است!!! ( تاریخ ابن خلدون، ١ / ٢١٢ ) نكتۀ مهمى كه از عبارت ابن خلدون برمى‌آيد و در اين بحث بسيار اهميّت دارد، به ميان آمدن پاى معاويه لعین و صحابه در داستان شهادت حضرت سيّدالشهداء حسین بن علی عليه السلام است. 📚 ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا، سیّد علی ميلاني، ص ٣۶ _ ٣٩ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • یازدهم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -8- بسيار مهم ابن عربى مالكی ( نه آن ابن عربی صوفی لعین ) يكى ديگر از دانشمندان اهل تسنّن است. او در سال ٥٤٣ درگذشته و مقام و ارج و قربى نزد اهل سنّت دارد. شرح حال او در كتاب‌هاى تاريخى و كتاب‌هايى كه به شرح حال مفسّران و راويان مى‌پردازند، آمده است. در شرح حال او مى‌نويسند: «الإمام العلّامة الحافظ‍‌ القاضي _ او پيشوا، علّامه، از حافظان سنّت و صاحب منصب قضاوت بوده است.» سیر أعلام النبلاء، ٢٠ / ١٩٧ 👈🏻 در معرفى ابن عربى مالكى همين بس كه در كتاب "العواصم من القواصم" خود، هر چه با اهل بيت عليهم السلام دشمنى و ضدّيت دارد ذكر كرده است و در دشمنى او همين كافى است كه ابن تيميّه بسيارى از مطالبش را از اين شخص و كتابش فرا گرفته است. او ديدگاه خود را درباره حضرت سيّدالشهداء حسین بن علی عليه السلام چنين اظهار مى‌كند: «الحسين لم يُقْتَل إلّابسيف جدّه؛ حسين كشته نشد مگر به شمشير جدّش!» العواصم من القواصم، ص ٢١۴ عالمان ديگر بر كلام وی نقد كرده‌اند، به گونه‌اى كه ابن حجر مكّى با همه ضدّيتى كه با شيعه دارد، درباره كلام ابن عربى مالكى مى‌گويد: «يقشعرّ منه الجَلد _ از كلام او بدن انسان مى‌لرزد.» شرح القصيدة الهمزیة، ص ٢٧١ ✅ اكنون با توجه به اين دو پرسش كه مبناى علماى اهل تسنّن در رسيدن به خلافت و ولايت چيست و سخن ابن عربى چه نتيجه‌اى در پى دارد؟ بحث را ادامه مى‌دهيم. ابن حجر مكّى سخن ابن عربى را چنين نقل مى‌كند و در ادامه به توضيح كلام وى مى‌پردازد و مى‌گويد: «أي بحسب اعتقاده الباطل أنّه الخليفة، والحسين باغ عليه والبيعة سبقت ليزيد، و يكفي فيها بعض أهل الحلّ‌ والعقد، و بيعته كذلك، لأنّ‌ كثيرين أقدموا عليها مختارين لها. هذا مع عدم النظر إلى استخلاف أبيه له، أمّا مع النظر لذلك، فلا يشترط‍‌ موافقة أحد من أهل الحلّ‌ والعقد على ذلك _ يزيد خليفه است و در حقّانيت و شرعيت يك حكومت و خلافت، بيعت بعضى از اهل حلّ‌ و عقد كافى است. از طرفى حاكميت يزيد با بيعت صورت گرفته است؛ چرا كه عدّه‌اى از صحابه پيامبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله) اين بيعت را پذيرفته و انجام داده‌اند و در اين عمل اختيار كامل داشته‌اند. البته ما در موردى به بيعت اهل حلّ‌ و عقد نياز داريم كه ولايت عهدى يزيد و جانشينى او توسّط‍‌ معاويه صورت نگرفته باشد، امّا با وجود اين، جانشينى كه معاويه دربارۀ يزيد صورت داده است و او را به اين عنوان ولى عهد خود معرفى نموده، ديگر موافقت يك نفر از اهل حلّ‌ و عقد شرط‍‌ نيست. حتى اگر همۀ اهل حلّ‌ و عقد هم مخالفت كنند، اين تعيين جانشينى توسط‍‌ معاويه و معرفى يزيد به عنوان ولى عهد خود، براى شرعيت و خلافت يزيد بن معاويه كافى است.» شرح القصيدة الهمزیة، ص ٢٧١ ابن حجر پس از نقل گفتار ابن عربى، به نقد آن مى‌پردازد. البته مهم، همين شرح و توضيح ابن حجر مكّى است كه ابتدا با جملۀ «يقشعرّ منه الجلد» او را سرزنش مى‌كند. وقتى اين سخنان، حاكى از مبنايى ثابت در نزد علماى اهل سنّت باشد، پس استخلاف معاويه براى يزيد به تنهايى ملاك حجيّت، حقّانيت و حكومت يزيد است و هر گونه قيام بر عليه يزيد باطل است، هر چند آن كسى كه قيام كرده حسين بن على عليهما السلام باشد؛ حسينى كه فرزند فاطمه سلام الله عليها است و .... پس اگر او به قتل رسيد، به حق به قتل رسيده و قيام او باطل بوده است!!! 🔸"منّاوى" نيز كلام ابن عربى را نكوهش مى‌كند و مى‌نويسد: «و قد غلب على ابن العربي الغض من أهل البيت حتّى قال: قتله بسيف جدّه _ دشمنى با اهل بيت بر ابن عربى غلبه پيدا كرده و باعث شده كه او بگويد: حسين با شمشير جدّش كشته شده است.» فیض القدير، ١ / ٢۶۵ دليل پرداختن دوباره ابن حجر به معاويه و صحابه نبايد فراموش شود. به راستى اين صحابه كه همراهى ايشان با يزيد موجب شد كه حكومت او استقرار يابد، بلكه پايه‌هاى حكومت يزيد بر دوش آنان بنا شود، چه كسانى هستند؟ آن‌ها چه كسانى هستند كه اگر همراهى نكرده بودند، حكومت يزيد شرعيّت پيدا نكرده و مجوّزى براى قتل سيد جوانان اهل بهشت نمى‌شدند؟ به تدريج پاسخ اين پرسش‌ها خواهد آمد. 📚 ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا، سیّد علی میلانی، ص ٣٩ _ ۴١ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • دوازدهم ✔️ ❌ آیا حضرت سیدالشهدا حسین بن علی علیه السلام از رفتن به کربلا پشیمان شد و ترسید؟! پیشتر نیز بیان شد که سُنّیان به سرکردگی "عبدالله بن عمر بن خطّاب" و فقهای هم‌فکر او، فضایی بر علیه امام حسین علیه السلام به وجود آوردند که حرکت ایشان را خلاف عقل و شرع جلوه دهند که او کشته و پشیمان خواهد شد. این در حالی است که سُنّیان نقل کرده‌اند امام علیه السلام فرمودند: خود را ذلیل و مطیع آنان نخواهم کرد: «... لا أُعطيهم بيدي إعطاء الذليل، و لا أقرّ لهم إقرار العبيد.» ( طبری، ٣ / ٣١٩ _ البداية و النهاية، ٨ / ١۴٣ ) امّا در این میان أخباری جعل شد که امام علیه السلام را ترسان و نادم معرّفی کنند. بعنوان نمونه خبری را ابوالفرج اصفهانی از نوادگان مروان بن حکم ( لعنهم الله ) که در فساد عقیده‌اش شکّی نیست، در کتاب _ مقاتل الطالبیین ص ١١٠ _ نقل کرده که: «شخصی نزد حسین بن علی ( علیهما السلام ) بود در روز عاشورا، وقتی کُشتگانِ اصحاب، و اهل خیام خود را دید که جزع و فزع می‌کنند بخاطر مصائب، گفت: خداوند متعال رحمت کند إبن عبّاس را، بی جهت مرا از سفر کربلا نهی نمی‌کرد.» !!! حالا این شخص ثقه چه کسی بوده که کنار امام علیه السلان و میان اهل بیت علیهم السلام حضور داشته و این کلام را برای بنی أمیّه نقل کرده و هیچ یک از اهل بیت امام علیهماالسلام از آن باخبر نیست؟!!!! واضح است که این خبر نیز در راستای همان تخریب علیه السلام جعل شده‌ست. ➖ همچنین "ابن حجر هیتمی" ناصبی در کتاب _ الصواعق المحرقة ص ٢٩٨ _ خبری را نقل کرده مبنی بر اینکه: «حسین بن علی ( علیهما السلام ) شب عاشورا گفت: برادرم حسن ( علیه السلام ) مرا از آمدن به کوفه نهی کرد و متذکّر شد که اگر بیایم پشیمان خواهم شد.» !!! حالا شما در منابع معتبر، وقایع شب و روز عاشورا را فحص کنید، هیچ اثری از این روایت نیست! ▪️ابن جوزي ناصبی در کتاب _ المنتظم ۴ / ١۴۵ _ نقل کرده که: اما حسین (علیه السلام) «پس از شنیدن خبر شهادت مسلم (علیه السلام) عزم بر انصراف و بازگشت داشت، اما ديگران گفتند باید به راه ادامه دهی.» !!! در حالی که این خبر اصل و اساسی ندارد و تواریخ متّفقند که امام حسین علیه السلام وقتی برادران جناب مسلم علیه السلام را از شهادت او آگاه کرد، گفتند: والله تا انتقام خون او را نگیریم، آرام نخواهیم شد. امام علیه السلام فرمودند: لا خير في العيش بعد هؤلاء. ⚠️ دیگر شرم دارم اخبار جعلی را نقل کنم که امام حسین علیه السلام فرمودند: «یا دست مرا در دست يزيد بگذاريد، یا هرکجا میخواهید مرا ببرید، فقط به من رحم کنید.» !!! امام حسین علیه السّلام را وحشیانه مُثله کردند، امّا به جسم شریفش إکتفاء نکردند و نخواهند کرد، بلکه حرکت‌ و شخصیت امام علیه السلام را نیز مُثله می‌کنند. لعن الله عدوّ محمّد و آل محمّد علیهماالسلام. ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • سیزدهم ✔️ ⚠️ إهانت و تهمتِ عبد الله بن عمر بن خطّاب زنازاده، به امام حسین علیه السّلام پیشتر هم بیان شد که عبد الله بن عمر بن خطّاب در تضعیف و تئوریزه کردن شهادت امام حسین علیه السّلام نقش به سزایی داشت. اینکه چندین بار تکرار کرده‌ام، علّتش این است که توجّه دهم بر این نکته که او نیز مانند پدرش در دشمنی با اهل بیت علیهم السّلام فعّال بوده‌ست. وی نه تنها با امام حسین علیه السلام، بلکه با حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام و امام حسن علیه السّلام هم بیعت و همراهی نکرد، ولی با ذلّت و خفّت با حَجّاج بن یوسف ملعون بیعت کرد. در یکی از گفتگوهایی که از او با امام حسین علیه السّلام نقل کرده‌اند، چنین جسارت کرده: «قالَ ابنُ عُمَرَ لِحُسَینٍ علیه السلام: لا تَخرُج، فَإِنَّ رَسولَ اللّهِ (صلی الله علیه و آله) خَیَّرَهُ اللّهُ بَینَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ فَاختارَ الآخِرَةَ، و أنتَ بَضعَةٌ مِنهُ، و لا تَنالُها _ یَعنِی الدُنيا _ فَاعتَنَقَهُ و بَکی و وَدَّعَهُ.» ✍🏻 او به امام علیه السلام گفت: از سفرت منصرف شو، جدّت رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) بین انتخاب دنیا و آخرت مخیّر شد و او آخرت را برگزید. تو نیز پاره تن اوئی، دنیا را رها کن. !!!!! سپس او را در آغوش گرفت و گریست و وداع نمود. 📚 الطبقات الکبری، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت ١۰/ ٤٤٤ ✅ دقّت کنید که او حرکت امام علیه السلام را دنیادوستی می‌نامد، و به حضرت علیه السلام می‌آموزد که مانند جدّت به فکر آخرت باش !!!!! نستجیر بالله؛ مِن هَوان الدنيا على الله همين است که منافقی کافر به ولایتِ إلهی، امام حسین علیه السّلام را پند و اندرز دهد و از دنیادوستی بر حذر دارد !!!! در حالی که خودش با دستگاه حکومتِ وقت زد و بند داشت! نفاق یعنی همین که او امام علیه السلام را پاره تن رسول خدا صلی الله علیه واله خطاب می‌کند، ولی یاری‌‌اش نمی‌کند !!! گریه او نیز از سر نفاق است، یعنی من تو را بر حذر داشتم، نصحیت مرا نشنیدی و می‌روی کُشته می‌شوی، و بعد به حرف من خواهی رسید. تا بعداً مردم مدینه بگویند که فقیه ما چقدر دلسوز و خیرخواه بود و اگر با حسین ( علیه السّلام ) نرفت می‌دانست چه خبر است. ( تازه اگر واقعا گریسته باشد. ) در نقل‌های دیگر نیز ابن عمر، امام علیه السلام را مانند پدر و برادرش، فریب‌خورده‌ی مردم کوفه معرفی کرده، و حضرت علیه السلام را متّهم به بر هم زدن نظم و وحدت اسلامی نموده و به نوعی شورشی نشان داده که خواهد آمد ان شاء الله! در حالی که حکومت يزيد کافر لعنه الله اسلامی نبود تا وحدتش محفوظ باشد! امّا دشمنی این خانواده با خاندان حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله، باعث شده بود که راضی به حکومت و ولایت هر کلب و خنزير و حماری باشند، ولی زیر بار ولایت الهیه اهل بیت علیهم السلام نروند. 👈🏻 حال، رفتار عبدالله بن عمر چند پیامد داشت: الف) تقویت، و مشروعیت‌بخشیدن به حکومت يزيد ملعون ب) امام حسین علیه السّلام در أفکار عمومی متّهم شد به دنیاطلبی، وحدت‌شکنی، فریب‌خوردگی، عدم‌تعقّل، و در نهایت نوعی خودکشی در کربلا ( معاذ الله ‌) ج) مردم می‌دیدند و می‌شنیدند که فقیه بزرگ مدینه با رفتار و عملش، حرکت امام حسین علیه السّلام را نهی و مذمّت می‌کند! خب مردمی که آن حضرت را "امام و معصوم و واجب الطاعة" نمی‌دانستند، به فقیه مدینه اقتدا کردند و گفتند: اگر همراهی کردن با حسین (علیه السّلام) معقول و مشروع بود، باید پسر غاصب دوم نیز با او همراهی می‌نمود. ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • چهاردهم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -9- ابن عربى مالكى در بحث جانشينى يزيد به واسطۀ معاويه (لعنهما الله) و بيعت گرفتن معاويه براى ولى‌عهدى فرزندش، پس از سخنانى درباره لياقت يزيد براى رسيدن به خلافت و تصدّى اين مقام، حديثى يا احاديثى را از صحيح بُخارى مبنى بر بيعت عبداللّه بن عمر با يزيد آورده است و در ادامه مى‌گويد: «فهذه الأخبار الصحاح كلّها تعطيك أنّ‌ ابن عمر كان مسلّماً في أمر يزيد وأنّه بايع وعقد له والتزم ما التزم الناس ودخل فيما دخل فيه المسلمون، وحرّم على نفسه ومن إليه بعد ذلك أن يخرج على هذا أو ينقضه، وظهر لك أنّ‌ من قال: إنّ‌ معاوية كذب في قوله: بايع ابن عمر ولم يبايع وأنّ‌ ابن عمر وأصحابه سئلوا فقالوا: لم نبايع. فقد كذب، وقد صدق البخاري في روايته قول معاوية على المنبر: إنّ‌ ابن عمر قد بايع.» ✍🏻 یعنی: اين احاديث مى‌رساند كه ابن عمر تابع خلافت يزيد بوده و ولايت او را پذيرفته و با او بيعت كرده و به خلافت يزيد به همان كيفيّتى كه مردم ملتزم بودند، ملتزم شده و با اين بيعت در آن‌چه مسلمانان بر آن بودند داخل شد. علاوه بر اين، بر خود، فرزندان و يارانش مخالفت با يزيد را حرام نمود و بعد از آن معاويه بالاى منبر اعلام كرد: عبداللّه بن عمر با يزيد بيعت كرده است و هر كس بگويد كه معاويه دروغ گفته است و عبداللّه بن عمر با يزيد بيعت نكرده، خود او دروغگوست. بنابراين، نخستين صحابى كه حكومت، خلافت و ولايت يزيد به او مستند شد و قوام پيدا كرد، عبداللّه بن عمر است. ابن عربى مالكى مى‌افزايد: «فإن قيل: كان يزيد خمّاراً. قلنا: لا يحلّ‌ إلّا بشاهدين، فمن شهد بذلك عليه‌؟» یعنی: اگر كسى بگويد: يزيد شارب الخمر بوده، پس چگونه حاكميت اسلامى را تصاحب نموده است‌؟ در جوابش مى‌گوييم: بر شما جايز نيست اين حرف را بزنيد و بايد دو نفر شاهد عادل، شهادت دهند كه ما ديده‌ايم كه شرب خمر كرده است. حال چه كسى مى‌گويد: يزيد شرب خمر مى‌كرد؟ چه كسى است كه شهادت دهد؟! ✅ كلام ابن عربى مالكى در نقد شهادت امام حسين عليه السّلام چنين خلاصه مى‌گردد: ١. وقتى كوفيان از امام حسين عليه السّلام دعوت كردند و حضرت به كوفه رهسپار شدند، رفتن به كوفه سرپيچى از اعتقاد فرد بزرگى از صحابه، يعنى عبد الله ابن عمر است! گويى اين نقطه ضعفى براى سيّدالشهداء عليه السّلام است كه چرا به سخن عبداللّه بن عمر گوش نداده و دعوت كوفيان را اجابت نموده است. ٢. افرادى كه سيّدالشهداء عليه السّلام را به شهادت رساندند و با حضرت جنگيدند، بر اساس فرموده پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله عمل كرده‌اند! مى‌پرسيم: مگر پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله در اين باره چه فرموده‌اند؟ در جواب مى‌گويند: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «اگر امّت متّحد بودند و فردى موجب تفرقه بين امّت شد، او را به قتل برسانيد، هركس كه مى‌خواهد باشد». حتّى اگر حسين بن على باشد؟ آرى، حتى اگر حسين باشد! اگر اين حديث از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله صادر شده باشد، ابن عربى مالكى اين حديث را بر سيّدالشهداء عليه السّلام تطبيق مى‌كند و آن حضرت را مطابق اين حديث واجب القتل مى‌داند. ( نستجیر بالله ) ↪️ چكيدۀ ديدگاه‌ها پس از آن‌چه بيان شد، در نتيجه‌گيرى از كلمات آنان بايد گفت: «يكم: حكومت يزيد، شرعى و الهى بوده است. دوم: ناسزا گفتن به معاويه و حتى گمان بد بر او نارواست. ابن خلدون در اين باره مى‌نويسد: «إيّاك أن تظنّ‌ بمعاوية رضى اللّه عنه إنّه علم ذلك من يزيد فإنَّه أعدل من ذلك و أفضل.» از گمان ناشايست نسبت به معاويه بپرهيزيد، همانا عدالت او بيشتر از اين حرف‌ها و مرتبه‌اش بالاتر است. 📚ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا، سیّد علی میلانی، ۴١ _ ۴۵ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • پانزدهم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -10- سوم: هر گونه خدشه به حاكميت يزيد، خدشه به معاويه، صحابه و در رأس آنان «شيخ الصحابه عبداللّه بن عمر» است. فردى كه بُخارى در روايتى، بيعتش را با يزيد نقل نموده است و مى‌گويد: هر گونه طعن و خدشه‌اى به صحابه مساوى با كفر است! چهارم: )حضرت سيّدالشهداء حسین بن علی عليه السلام) عليه حكومت حقّ‌ قيام و خروج نموده و او خارجى است! پنجم: همۀ كسانى كه در ماجراى شهادت (حضرت سيّدالشهداء حسین بن علی عليه السلام) شركت نموده‌اند، بنا به فرمان (حضرت رسول الله صلى الله عليه و آله) بوده و در راستاى پيروى و اطاعت از پيامبر ( صلی الله علیه واله) اين كار را انجام داده‌اند.» پناه مى‌بريم به خداوند متعال از اين كلماتى كه گفتن و نوشتنش دشوار است. چون حضرت سيّدالشهداء حسین بن علی عليه السّلام بر حكومت حقّه يزيد قيام كرده، پس واجب‌القتل است و از طرفى نه تنها قاتلان او گناه نكرده‌اند، بلكه به دستور حضرت پيامبر خدا محمد مصطفی صلی الله علیه واله عمل كرده و مستحق اجر و ثواب نيز هستند !!!! آرى، آنان در پى چنين اعتقادى ما را خطاب و سرزنش مى‌كنند و مى‌گويند: چرا بر كسى كه قتل او واجب و به حقّ‌ بوده، اقامۀ عزا مى‌كنيد و در ايّام عاشورا براى او مجلس سوگوارى بر پا مى‌كنيد؟ 📚ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا، سیّد علی میلانی، ۴١ _ ۴۵ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • شانزدهم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -11- تفتازانى و ديدگاه او درباره لعن خلفا يكى ديگر از علماى آنان كه با لعن غاصبین خلافت پيكار نموده، سعدالدين تفتازانى است. وى با عبارتى صريح‌تر از عبارت قبلى، علّت جلوگيرى از لعن يزيد را فاش مى‌كند و مى‌گويد: فإن قيل: فمن علماء المذهب من لم يجوّز اللعن على يزيد مع علمهم بأنّه يستحقّ‌ ما يربوا على ذلك و يزيد. قلنا: تحامياً عن أن يرتقى إلى الأعلى فالأعلى. ✍🏻 اگر كسى بگويد: برخى از علماى مذهب، لعن يزيد را جايز نمى‌دانند، در حالى كه مى‌دانند يزيد مستحق لعن است - بلكه بيش‌تر از لعن استحقاق دارد - پس چرا از لعن يزيد جلوگيرى كرده‌اند؟ در جواب آنان بايد گفت: جلوگيرى آنان از لعن يزيد به جهت ممانعت از بالا رفتن لعن به پدر يزيد و بالاتر از آن، يعنى خلفاى قبل از معاويه است. لعن يزيد، به لعن معاويه و ديگر خلفا مى‌انجامد. آنان ناگزيرند حسين بن على عليهما السّلام را واجب القتل بدانند، يا مانع ذكر واقعۀ كربلا شوند و يا لعن يزيد را تحريم نمايند تا با شور و حماسۀ هميشه جاودان تاريخ، يعنى شهادت سيّدالشهداء عليه السّلام مقابله كنند؛ زيرا با شيوه‌هاى قبلى كه از راه موعظه و نصيحت بود، نتوانستند به هدفشان برسند و مراسم عزاى سيّدالشهداء عليه السلام را كم‌رنگ كنند. به راستى چرا آنان ناگزير به مبارزه همه جانبه با واقعۀ كربلا و زنده نگه داشتن عاشورا هستند؟ چون پاى صحابه در كار است؛ زيرا معاويه و آن گاه خلفاى پيشين در اين حادثه شريك جرم مى‌شوند. از اين روی، نه ابن خلدون، نه ابن عربى مالكى، نه عبدالمغيث بن زهير و نه تفتازانى، هيچ كدام واقعيّت را بيان نكرده‌اند؛ چرا كه اين واقعه ريشه در حقايقى دارد كه با كمال ادب و وقار به بررسى آن‌ها خواهيم پرداخت. 📚 ناگفته هایی از حقایق عاشورا، سیّد علی میلانی، ص ۴٩ 💠 شیخ يوسف بحرانی رحمه الله می‌نویسد: ... و لقد أجری اللّه تعالی الحقّ علی لسان علاّمتهم التفتازانی، حیث صرّح بوجه العذر عن لعن ذلک الرجس ابن الزوانی، قال علیه ما یستحقّه فی شرح المقاصد: و انّ ما جری من الظلم علی أهل بیت النبیّ صلی الله علیه و آله من الظهور، بحیث لا مجال فیه للاخفاء، ومن الشناعة بحیث لا اشتباه فیه علی الآراء، وتشهد به الجماد والعجماء، ویبکی له الأرض والسماء، وتنهدم منه الجبال، وتنشقّ منه الصخور، ویبقی عمله علی کرّ الشهور ومرّ الدهور، فلعنة اللّه علی من باشر أو رضی، أو سعی، ولعذاب الآخرة أشدّ و أبقی. ثمّ قال: فان قیل: من علماء المذهب من لا یجوّز اللعن علی یزید، مع علمهم بانّه یستحقّ ما یربو علی ذلک و یزید. قلنا: تحامیاً عن أن یرتقی الی الأعلی فالأعلی، کما هو شعار الروافض، علی ما یروی فی أدعیتهم ویحشر فی أندیتهم، فرأی المعتنون بأمر الدین الجام العوام بالکلّیة طریقاً الی الاقتصاد فی الاعتقاد، بحیث لا تزلّ الأقدام عن السواء، ولا تضلّ الأفهام بالأهواء، والاّ فمن یخفی علیه الاستحقاق، وکیف لا یقع علیه الاتّفاق؟ وهو السرّ فیما نقل عن السلف من المبالغة فی مجانبة أهل الضلال، وسدّ طریق من لا یؤمن أن ینجرّ الی الغوایة فی المآل، مع علمهم بحقیقة الحال وجلیّة المقال. الی آخر کلامه، سلبه اللّه تعالی فیوض اکرامه. فانظر - هداک اللّه تعالی - الی هذا الاعتذار الفاضح، و تأمّل فی هذا العثار الواضح، فانّه کما تری یعطی أنّهم انّما سکتوا عن التصریح بجواز لعن یزید - لعنه اللّه - و الافتاء بکفره، من حیث أنّهم علموا أنّ مفاسده الموجبة للعنه تنجرّ بطریق الآخرة الی أصنامهم الثلاثة، و ذلک فانّ ولایته من قبل أبیه، و قد کان عارفاً بما هو علیه فی حیاته من الکفر والفجور، و مع هذا أخذ له البیعة علی المسلمین، و ولایة أبیه من قبل عمر و عثمان العالمین بما عمله من الجور و الطغیان، فلو أنّهم أفتوا بلعن یزید و کفره لانجرّ ذلک الی اظهار القدح فی أصنامهم؛ لأنّهم المؤسّسون لهذه المفاسد، والموطؤن لهذه المقاصد. 📚 الشهاب الثاقب فی بیان معنی الناصب - ص ۱۳۹ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است.. .
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • هفدهم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -12- اشاره‌اى به نقش معاويه لعین در حادثۀ كربلا نقش معاويه (لعنه الله) در قضيّۀ كربلا از آن هنگامی آغاز شد كه فرزندش را ولىّ‌عهد خود قرار داد. پس خُرده‌گيرى بر يزيد، خود بخود متوجّه كسى خواهد بود كه او را به اين مقام رسانده است و افزون بر آن، خلفاى پيشين نيز مقصّر خواهند بود؛ ولى بنابر تحقيقات انجام شده، ماجرا بالاتر از اين است. ما مدّعى آن هستيم كه شهادت حضرت سيّدالشهداء عليه السّلام در عراق، نقشه خود معاويه بوده كه يزيد (لعنهما الله) آن را اجرا كرده است و با تأمّل، صبر و دقّت در مطالبى كه در پيش مى‌آيد، اين حقيقت از حقايق ناگفته عاشورا روشن خواهد شد. ✅ اكنون، ناگزيريم مطالب گفته شده را به دقّت بررسى كنيم؛ ولى قبل از ورود به بحث، ناچاريم تذكر دهيم كه مبارزه با واقعۀ عاشورا فقط‍‌ ديدگاه گروهى از علماء اهل سنّت است و چنان كه گذشت، عدّۀ ديگرى از بزرگان آنان، بر آن گروه متعصّب به شدّت انتقاد كرده‌اند: وقتى حافظ‍‌ ابوالحسن هيثمى ديدگاه ابن خلدون را نقل مى‌نمايد، او را لعن مى‌كند و به او دشنام مى‌دهد و اشك مى‌ريزد! حافظ‍‌ ابن حجر مكّى، موضع‌گيرى ابن العربى مالكى را نقل مى‌كند و مى‌گويد: اين كلام (حسين به شمشیر جدّش کشته شد) بدن انسان را به لرزه مى‌اندازد. در برابرِ عبدالقادر گيلانى (صوفی حنبلی) كه مى‌گفت: "روز عاشورا بايد روز شادى و سُرور باشد." ابن جوزى حنبلى مى‌گفت: چنين حرف‌هايى باطل است. آراستن، سرور و شادى در روز عاشورا و حرف‌هايى از اين قبيل را نمى‌توان به پيامبر اكرم (صلى اللّه عليه وآله) نسبت داد و اين دروغ است. ⬇️ ما در آينده سخنان ديگر دانشمندان اهل سنّت را در قرن‌هاى مختلف، از احمد بن حنبل تا شهاب الدين آلوسى بغدادى و شيخ محمّد عبده مصرى و ديگران نقل خواهيم نمود و خواهيد ديد كه همۀ آن بزرگان، يزيد را لعن كرده و از كار او اعلام بى‌زارى و نفرت نموده و حتّى برخى از آن‌ها به صراحت او را تكفير كرده‌اند. بنابراين، واجب القتل خواندن حضرت سيّدالشهداء عليه السّلام، ديدگاه گروهى از علماى اهل تسنّن است كه بايد آنان را با ديگران متفاوت دانست. اينان كسانى هستند كه پيروانشان در اين زمان از يزيد، به عنوان «اميرالمؤمنين يزيد بن معاويه» و يا به نام «الخليفة المظلوم يزيد بن معاويه» ياد مى‌كنند! وقتى مولاى ما حضرت اباعبدالله الحسين عليه السّلام را واجب القتل بدانند، خود بخود ما را كه پيروان آن حضرت هستيم، تكفير مى‌نمايند و ريختن خون ما را نيز حلال مى‌دانند. تعصّب و خشم آن گروه تندرو بر عليه اهل بيت عليهم السّلام آن قدر بالا رفته كه دربارۀ «حجّاج بن يوسف» كتابى نوشته‌اند و از آن جنايت‌كار تاريخ، دفاع مى‌كنند و حتّى در بيان فضايل و مناقب «هند» (مادر معاويه) كتاب نوشته‌اند. آنان نزد عموم اهل تسنّن ارزش و جايگاهى ندارند و بيشتر مسلمانان به آنان بى‌اعتنا هستند. از اين روی، يادآور شديم كه عموم مسلمانان از فرقه‌هاى غير شيعى در مراسم عاشورا شركت مى‌كنند. ملاحظه كرديد در مقابلِ‌ همين گروه افراطى و تندرو، علماى بزرگى از خود اهل تسنّن به مخالفت برخاسته‌اند. جالب اين جاست كه اين افراد از زمرۀ علمايى هستند كه با اهل بيت عليهم السّلام رابطۀ خوبى نداشته‌اند؛ ولى به رغم آن، ديدگاه آن گروه متعصّب را زير سؤال برده و ردّ نموده‌اند؛ علماى بزرگى همچون: ابوالحسن هيثمى، ابن حجر مكّى و ابن جوزى حنبلى كه هر يك از آنان حافظ‍‌ عصر خود بوده‌اند. 📚ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا، سیّد علی میلانی، ص ۵٠ _ ۵٢ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • هجدهم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -13- نقد و بررسى ديدگاه علماى تندرو عمریه با نگاه به آن‌چه گذشت، گرايش و ديدگاه فكرى آن گروه تندرو مشخص شد. ديدگاه‌هاى آنان پيرامون شهادت سرور جوانان بهشت، حضرت حسين بن على عليهماالسلام، به شرح زير مى‌آيد: ➖ ١. ولايت و حاكميّت يزيد پذيرفتۀ همۀ صحابه اين سخن خلاف حقايق تاريخى است؛ چرا كه به طور مفصّل بيان خواهيم كرد كه بزرگان صحابه و شخصيّت‌هايى معروف آن زمان با ولايت يزيد لعین مخالف بوده‌اند؛ به همين جهت، معاويه لعین با مشكلات فراوانى روبه‌رو شد و به روش‌هاى گوناگونى دست زد تا بتواند مخالفان خود را در برنامۀ جانشينى يزيد لعین ، سركوب كند. البته كسانى مثل جابر بن عبداللّه انصارى، ابوسعيد خُدرى، سهل بن سعد انصارى، زيد بن ارقم و ديگر صحابه دربارۀ جانشينى يزيد سكوت كردند. روشن است كه سكوت آنها هيچ دلالتى بر رضايتشان ندارد؛ چرا كه آنان در حال تقيّه بوده‌اند و تقيّه در بين صحابه به ويژه در زمان معاويه لعین رايج بوده است. آنان مى‌ترسيده‌اند كه آن چه بر سر ديگران آمده، بر سرشان بيايد.... پس سكوت صحابۀ حضرت رسول اکرم صلى اللّه عليه وآله دليل بر رضايت آنان از كار معاويه لعین نمى‌تواند باشد. ديگر اين‌كه همكارى جمعى از صحابه با معاويه، با زور، پرداخت پول، ترساندن و يا تهديد به كشتن آن‌ها بوده است. ➖ ٢. نقش عبداللّه بن عمر لعین در ولايت يزيد ابن العربى مالكى، با استفاده از احاديثى كه در صحيح بُخارى آمده، به بيعت عبداللّه بن عمر و قبول ولايت يزيد استناد مى‌كند. امّا در نقد كلام او بايد گفت كه خود ابن العربى مالكى مى‌گويد: «عدّه‌اى از علما، بيعت عبداللّه بن عمر با يزيد را تكذيب نموده و اين مطلب را تصديق نكرده‌اند» (العواصم، ص٢٠٨) از اين جمله معلوم مى‌شود كه علماى عمریه، درباره بيعت عبداللّه بن عمر با يزيد اختلاف داشته‌اند. البتّه اين مطلب در صحيح بُخارى آمده است؛ اما خود بُخارى از سردمداران همين گروه متعصّب است كه ديدگاهشان را درباره يزيد و شهادت حضرت سيّدالشهداء حسین بن علی عليه السلام بيان كرديم. با اندك تحقيقى در شخصيّت عبداللّه بن عمر، به دست خواهد آمد كه او مردى ضعيف و از جهت روحى، فردى سست بوده و شخصيّتى حقيقى نداشته است و اگر احترامى براى او مى‌گذارند، به جهت پدرش است و اگر ابن العربى، عبداللّه بن عمر را به عنوان شيخ الصحابه (بزرگ صحابه) معرّفى كرده، به خاطر اين است كه به اهداف و مقاصد خود برسد. آرى، او هرگز «شيخ الصحابه» نبوده و چنين مقامى در آن زمان نداشته است و حتّى پدر او عمر (زنازاده) نيز او را قبول نداشته است. وقتى به عمر (زنازاده) پيشنهاد كردند كه براى پسرت عبداللّه مقام و منصبى در نظر بگير، او در جواب گفت: عبداللّه نمى‌داند كه چگونه همسرش را طلاق دهد، با اين حال من چگونه مقام و سمتى را به او واگذار كنم‌⁉️ (الطبقات الکبری، ج٣ ص٣۴٣) از طرفى او نيز پدرش را قبول نداشت و حتّى در مواردى مخالفت مى‌نمود؛ مخالفتى كه از نظر عمریه براى وى نقص محسوب مى‌شود. از اين روی در مسئله «متعه» معروف است كه گفت: «اين حكم حرمت متعه [كه پدرم آن را صادر نموده] مخالف حكم (حضرت رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله) است و ما بايد از حكم (پيامبر خدا صلی الله علیه واله) اطاعت كنيم، نه از حكم پدرم.» دربارۀ عبداللّه بن عمر در زمينه ولايت‌عهدى يزيد لعین نوشته‌اند: «معاويه مبلغ يك صد هزار درهم به او داد. او اين پول را پذيرفت و در جانشينى يزيد سكوت كرد!» (فتح الباري، ج١٣ ص۶٠) آرى، سكوت كرد؛ ولى بايد ديد كه آيا به راستى عبداللّه بن عمر در زمان معاويه لعین با يزيد لعین بيعت كرده است يا نه‌؟ در اين باره، اهل تسنّن و بزرگانشان اختلاف نظر دارند. درباره ضعف شخصيت عبداللّه بن عمر آورده‌اند كه وى پس از عثمان لعین، با حضرت اميرالمؤمنين علی بن ابی طالب عليه السلام بيعت نكرد! با اين وجود وقتى اهل مدينه بر يزيد قيام كردند و واقعۀ حرّه به وجود آمد، عبداللّه از بيعت با يزيد دست برنداشت و با مسلمانان همكارى نكرد. آن گاه كه پس از يزید•••• 📚ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا، سیّد علی میلانی، ص ۵٢_۵۶ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • نوزدهم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -14- نوبت به حكومت عبدالملك بن مروان رسيد، گفت: من از (حضرت پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله) شنيدم كه فرمود: «كسى كه شب را روز كند و بيعت خليفه‌اى بر عهده‌اش نباشد، مسلمان نيست». به همين جهت، شبانه رفت و با والى آن زمان، حجّاج بن يوسف ثقفى كه از طرف عبدالملك بن مروان ولايت آن ديار را به عهده داشت، بيعت نمود. حجّاج به او گفت: چه عجله‌اى در كار است كه تو شبانه آمده‌اى؛ تا صبح صبر مى‌كردى! عبداللّه در پاسخ گفت: ترسيدم كه امشب از دنيا بروم و بيعت عبدالملك بن مروان بر گردنم نباشد. نداشتن بيعت خليفۀ زمان مسئوليت دارد و من بايد به وظيفه‌ام عمل كنم! حجّاج گفت: من مشغول كارى هستم، آن گاه پايش را دراز نمود و گفت: با پايم بيعت كن! شرح نهج البلاغه، إبن أبی الحديد، ج١٣ ص٢۴٢ ٣. چرايى لعن نفرستادن بر يزيد پيش‌تر گفتيم كه برخى از علماى عمریه معتقدند كه يزيد را نبايد لعن كرد. وقتى از آنان مى‌پرسيم كه با توجه به جناياتى كه يزيد مرتكب شده، چرا نبايد يزيد لعن شود؟ در پاسخ اين سؤال مى‌گويند: "اگر يزيد لعن شود، مردم لعن را به «الأعلى فالأعلى»، بالاتر از يزيد خواهند برد و پاى كسانى به ميان خواهد آمد كه سزاوار نيست به آنان جسارت شود." آرى، به ميان آمدن پاى خلفا در حادثۀ كربلا، ريشه در سقيفه دارد و از آن جا ناشى مى‌شود كه مسلمانان در زمان عمر بن خطّاب لعین قسمتى از سرزمين‌هاى شام را فتح كردند. يزيد بن ابى سفيان از طرف عمر والى آن ديار شد و بعد از مرگ يزيد برادرش معاويه جانشين او گرديد و پس از آن‌كه تمام سرزمين شام به دست مسلمانان افتاد، او والى تمام سرزمين شام شد. عثمان نيز در دوران حكومت خود، معاويه را در ولايت آن ديار ابقاء نمود. (تاریخ مدینه دمشق، ج۵٩ ص۵۵) آن هنگام كه عمر وى را والى شام نمود، ابوسفيان با خوش‌حالى به عمر گفت: "وصلتك رحم"صلۀ رحم كردى. همان، ج۶۵ ص٢۵١ در نتيجه، همۀ كسانى كه معاويه را به آن مقام رساندند، در اعمال خوب (اگر كار خوبى داشته باشد!) و بد او شريك هستند. بنابراين خيلى واضح است كه سرانجام كارهاى معاويه به «الأعلى فالأعلى» مى‌رسد؛ يعنى با اندكى تأمّل و تفكّر در كارنامۀ او، اين سؤال‌ها مطرح مى‌شود: چه كسى او را به اين سمت منصوب نمود؟ و با چه هدفى معاويه را به منصب ولايت شام برگزيدند و.... ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • بیستم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -15- ❌ ٤. حديث ساختگى در مدح معاويه لعین برخى از عمریون حديثى را از حضرت پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله نقل مى‌كنند و مى‌گويند كه آن حضرت علیه السلام در مدح معاويه لعین فرمودند: "اللّهمَّ‌ اجعله هادياً مهدياً، اهده و اهد به _ خدايا! معاويه را هدايت كن و بواسطۀ او ديگران را نيز هدايت فرما. همان، ج۵٩ ص٧٩ پس بنا به فرمايش حضرت رسول اکرم صلى اللّه عليه وآله، نبايد معاويه لعین را به خاطر جانشينى يزيد لعین پس از خود سرزنش نمود! چرا كه معاويه لعین به دعاى حضرت پيامبر اکرم صلی الله علیه واله هدايت شده و هادى امّت است و فردى كه متصدّى هدايت مردم است، كار نادرست انجام نمى‌دهد. پس بر او نبايد خرده گرفت و در نشاندن يزيد و معرفى فرزندش به عنوان ولى عهد، نبايد او را سرزنش كرد!" 👈🏻 اين ديدگاه از چند جهت قابل بررسى و نقد است: يكم: هرگز حضرت پيامبر اکرم صلى اللّه عليه و آله در مدح معاويه ملعون سخنى و فضيلتى نفرموده است و اين ادّعا از دروغ‌هاى عالَم است. اين مطلب با وجود مدركى كه پذيرفته همگان است اثبات شدنى است. كتاب صحيح بُخارى، كه صحيح‌ترين كتاب عمریون است، ابوابى در فضايل و مناقب صحابه با عنوان «فضايل فلان»، «فضايل فلان» و... مى‌گشايد؛ امّا آن گاه كه نوبت به معاويه لعین مى‌رسد، نمى‌گويد: «باب فضائل معاوية»؛ بلكه مى‌گويد: «باب ذكر معاوية». شرح و توضيح دهندگان كتاب بُخارى، دليل و سرّ اين كار را نبودن حديثى در فضيلت معاويه لعین بيان مى‌كنند و مى‌گويند: از پيامبر خدا (صلى اللّه عليه وآله) روايتى كه دلالت بر فضيلت معاويه كند نقل نشده است؛ و به اين دليل بُخارى نمى‌گويد: «باب فضائل معاوية». پس كجا حضرت پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله فرموده‌اند:«اللّهمَّ‌ اهده واهد به»؟ اين توضيح توسّط‍‌ ابن‌حجر در كتاب "فتح الباري" كه يكى از بهترين كتاب‌هاى جماعت عمریه در شرح صحيح بُخارى است نقل شده است. وى در اين باره به نقل از اسحاق بن راهويه مى‌نويسد: لم يصح في فضائل المعاوية شيءٌ. دوّم: آيا معاويه لعین در زمان خود اجازه داشته كه يزيد را به جانشينى خويش معرّفى كند يا خير؟ آيا اين كار معاويه لعین، نزد شارع مقدّس پذيرفته است‌؟! و آيا مبانى عمریون با اين مسئله سازگارند؟ ➖ سوّم: بر فرض اين كه معاويه لعین حقّ‌ چنين كارى داشته باشد و براى پس از خود مى‌توانسته جانشينى معرّفى كند و از مردم بيعت بگيرد، چگونه اين كار بايد صورت مى‌گرفت‌؟ براى مثال، بايد يزيد لعین را معرفى مى‌كرد و مى‌گفت: او فردى صالح است و براى جانشينى من و اداره حكومت و ولايت، لياقت دارد و با احترام و ادب از مردم درخواست مى‌كرد كه با كمال آزادى با يزيد لعین بيعت كنند. حال بر فرضى كه معاويه لعین چنين حقّى داشته، آيا اين گونه عمل كرده است‌؟ هرگز! او مخالفان اين برنامه را به روش‌هاى گوناگون سركوب نمود. وى برخى را از ميان برداشت، برخى را تطميع كرد و با پول خريد و برخى ديگر را ترساند به طورى كه آنان تقيّه كردند و سكوت اختيار نمودند. او اينگونه يزيد لعین را براى جانشينى خود معرّفى نمود كه در ادامه به صورت مفصّل به بررسى اين مسأله خواهيم پرداخت. 📚فتح الباري، ج٧ ص٨١ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • بیست - یکم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -16- ➖ چهارم: بنا بر بررسى‌هاى صورت پذيرفته، اين گروه تندرو، معاويه لعین را بزرگ مى‌شمارند تا به اهدافشان برسند و در تصريحاتشان آمده كه معاويه لعین، سدّى براى صحابۀ رسول اکرم صلى اللّه عليه و آله است كه اگر كسى معاويه را لعن و ناسزا بگويد، اين طعن به صحابه خواهد رسيد. در چنين شرايطى بايد با ساختن احاديث و بالا بردن مقام معاويه لعین، عموم مردم، حتّى شيعيان را از دشنام و ناسزا گفتن به معاويه لعین باز دارند تا در نتيجه، كارهاى او كه از جملۀ آن‌ها جانشينى يزيد لعین است تصحيح شود. براى نمونه، به "تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر" و كتاب‌هاى ديگر مى‌توانيد مراجعه كنيد. در شرح حال معاويه اينگونه مى‌نويسند: "اسلام به منزلۀ خانه‌اى است و هر خانه درى دارد و صحابه، حافظ‍‌ اين خانه و به حكم درِ اين خانه‌اند و حكم معاويه حكم حلقۀ آن در است. پس هر كس به معاويه تعرّض كند، به صحابه و اسلام تعرّض نموده است!" (ج۵٩ ص٢١٠) ✅ اين ديدگاه از دو جهت قابل نقد است: يكم: اين كلام باطل است؛ چرا كه بر خلاف احاديث قطعى و محكمى است كه از وجود مقدّس حضرت پيامبر اكرم محمد مصطفی صلى اللّه عليه وآله صادر شده است؛ روايتى هم‌چون «حديث ثقلين» كه حضرت رسول اکرم صلى اللّه عليه وآله مى‌فرمايند: « إنّي تارك فيكم الثقلين: كتاب اللّه و عترتي أهل بيتي » همانا در ميان شما دو چيز گران‌بها باقى مى‌گذارم: كتاب خدا و عترت و خاندانم. در جاى ديگر مى‌فرمايند: « أنا مدينة العلم و عليٌّ‌ بابها » من شهر علم هستم و على دروازۀ آن است. (که در منابع فریقین نقل شده) مبناى ما كلام حضرت پيامبر اکرم صلى اللّه عليه وآله است؛ سخنى كه خود عمریه از آن حضرت علیه السلام نقل كرده‌اند. امّا آنان مى‌گويند صحابه باب ورود به اسلام هستند. معاويه نسبت به صحابه، نقش محافظ‍‌ دارد؛ چرا⁉️ چون اگر سدّ معاويه بشكند، درِ خانۀ اسلام مى‌شكند و در نتيجه به خود اسلام هتك مى‌شود. پس اگر كسى به معاويه ناسزا گويد، در واقع به اسلام جسارت كرده است‼️ هدف و انگيزۀ چنين پندارِ خيالى و باطل درباره معاويه چيست‌؟ براى اين كه زبان‌ها را از سرزنش و جسارت به معاويه باز دارند تا مبادا اين دشنام‌گويى به بالاتر سرايت كند و پاى بزرگان صحابه به ميان آيد! دوّم: جالب اينجاست كه برخى از دانشمندان عامّه نيز به گفتن حقايق پرداخته‌اند و آن ديدگاه باطل و كلمات ناحقّ‌ را نادرست خوانده‌اند؛ هم‌چون نَسائى كه مُهر بطلان بر ادّعاى آنان زده است. نَسائى از دانشمندان بزرگ اهل سنّت است و كتاب سنن او از كتاب‌هاى شش‌گانه معروف و پذيرفته در نزد عامّه است. آورده‌اند كه وقتى نَسائى وارد شام شد، مردم آن سرزمين با على بن ابى طالب (عليهما السّلام) كينه و دشمنى داشتند. به همين جهت، نَسائى كتابى در مناقب و خصوصيّات اميرالمؤمنين عليه السّلام نوشت تا بلكه مردم را هدايت كند. اما مردم شام به او مراجعه نمودند و از او تقاضا كردند تا در فضايل و مناقب معاويه روايتى نقل كند. او در جواب گفت: مگر معاويه فضيلت و منقبتى دارد كه من براى شما نقل كنم‌؟ وقتى مردم اين پاسخ را از نَسائى شنيدند، به او حمله كردند و به قدرى او را كتك زدند كه بعد از آن حادثه به فتق مبتلا شد و مرضى در نقاط‍‌ حساس بدنش به وجود آمد. او را به مكّه بردند و بر اثر همان حادثه درگذشت. از اين روی، تاريخ نگاران در شرح حال نَسائى نوشته‌اند: «تُوُفِّي بها مقتولاً شهيداً» (تهذيب الکمال، ج١ ص٣٣٩) اين داستان در كتاب "سِيَر أعلام النُبلاء" نيز آمده است كه مجموعۀ بزرگى در احوالات علماى اهل سنّت و علماى ديگر فرقه‌ها به شمار مى‌رود. نگارندۀ اين كتاب "ذهبى" می‌باشد كه از تاريخ نگاران و رجال شناسان و محدّثان نامى عمریه است. ذهبى از تندروان و متعصّبان عمریه است. ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • بیست - دوم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -17- ذهبی دربارۀ يزيد لعین گفته بود: "لا نسُبّه و لا نحبّه_ نه يزيد را دوست مى‌داريم و نه او را نكوهش مى‌كنيم." (سیر أعلام النبلاء، ج۴ ص٣۶) اين جمله حاكى از تعصّب‌ورزى اوست. چرا او را سبّ‌ نمى‌كنيد؟ مگر يزيد اهل بيت پيامبر عليهم السّلام را نيازرده‌ است‌؟ او فرزندِ حضرت فاطمةالزهرا سلام اللّه عليها، دخت گرامى رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله را به آن شكل به شهادت رساند و آزار اهل بيت عليهم السّلام، آزار دادن حضرت رسول اکرم صلى اللّه عليه وآله است و اذيت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله، آزار خداوند متعال و مساوى با كفر است. اى ذهبى! چرا مى‌گويى: «لا نحبّه و لا نسبّه»؟ البتّه تندروى‌ها و تعصّب‌ورزى آنان مراتب و درجات گوناگونى دارد. 🔸 دانشمند دیگری از عمریه كه نتوانسته به خود اجازه دهد كه براى معاويه فضيلتى بسازد، "حاكم نيشابورى" صاحب كتاب المستدرك على‌الصحيحين است. عمریه به او «امام المحدّثين» لقب داده‌اند كه نزد آنان فرد بسيار بزرگى است. براى او نيز داستانى مانند نَسائى پيش آمده است. به او گفتند كه براى معاويه فضيلتى نقل كند. او پاسخ داد: مگر معاويه فضيلتى دارد كه من آن را نقل كنم‌؟ مردم به او حمله كردند... منبرش را شكستند... او فرار كرد و به خانۀ خود پناه برد. خانه‌اش را احاطه كردند و مانع از خروج او از منزل شدند! بعد از مدّتى فردى به او دست‌رسى پيدا كرد و به او گفت كه از منزل خارج شو و حديثى در فضيلت معاويه روايت كن تا از شرّ مردم راحت شوى. حاكم نيشابورى در جواب او گفت: "لا يجئ من قلبي _ از دلم بر نمى‌آيد." (سیر أعلام النبلاء، ج١٧ ص١٧۵) گفتنى است كه بررسى ديدگاه علماى عمریه دربارۀ معاويه لعین ، فرصتى ديگر مى‌طلبد. بنا بر آن‌چه گفته شد، تجليل و احترام به معاويه لعین و يزيد لعین در اين اندازه اختصاص به گروهى از مردم دارد و حتّى ديگر فِرَق مردم از عمریه نيز به اين سخنان و ديدگاه‌ها معتقد نيستند. 📚ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا، سیّد علی میلانی، ص۵۵_۶٣ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • بیست - چهارم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -19- حضرت امام حسن المجتبی علیه السّلام؛ مانعى بزرگ بر سر راه جانشينى يزيد لعنه الله علماى عمریه مى‌نويسند: معاويه در همان زمان حيات امام حسن مجتبى عليه السلام، به فكر جانشينى يزيد افتاد. (الإمامة و السياسة، ج١ ص١٩١_١٩۴) وجود حضرت امام حسن مجتبى عليه السّلام از دو جهت براى عملى شدن طرح معاويه، مانعى بزرگ بود: جهت اوّل: شخصيّت و موقعيت اجتماعى آن حضرت و برادرشان حضرت سيّدالشهداء عليه السّلام در مدينه كه از جايگاه ويژه‌اى برخوردار بودند. جهت دوّم: قرارداد ميان امام مجتبى عليه السّلام و معاوية لعنه الله كه با توجه به بندهاى آن، معاويه لعین نبايد پس از خود كسى را به جانشينى بگمارد و بعد از او حكومت به امام مجتبى عليه السّلام و اگر آن حضرت علیه السلام در دار دنيا نبودند، به امام حسين عليه السّلام برسد. معاويه لعین اين مطلب را پذيرفته بود. اين حقيقتى است كه عالمان بزرگ عمریه در كتاب‌هاى خود نوشته‌اند و انديشمندان ما نيز به اين بند از قرارداد تصريح كرده‌اند. 🔸 "ابن حجر عسقلانى" با سندى محكم و قوى اين مطلب را روايت مى‌كند و مى‌گويد: "حسن بن علي (عليهما السّلام) بیان داشته: همانا كه من با معاويه شرط‍‌ كردم كه خلافت پس از او به من برگردد." آن حضرت در حضور معاويه فرمودند كه من از معاويه قول گرفته‌ام و قرار گذاشته‌ايم كه خلافت بعد از او به من برگردد. ابن حجر عسقلانى با سند خود در جاى ديگر روايت مى‌كند: "لمّا قتل عليٌ‌، سار الحسن بن علي في أهل العراق ومعاوية في أهل الشام" یعنی: امام مجتبى عليه السّلام به همراه لشكرى از كوفه به قصد جنگ با معاويه حركت كردند. معاويه نيز به همراهى اهل شام به ميدان جنگ رهسپار شد. پس از رويارويى دو لشكر و آن وقايع...، كار به صلح كشيد و صلح‌نامه‌اى در آن ميان به امضاى دو طرف رسيد كه يكى از مفادش اين بود: "على أن يجعل العهد للحسن من بعده" بعد از معاويه كسى جز حسن خليفه نباشد. در مقابل، يزيد هيچ گاه به مرتبه، موقعيّت و شخصيت والاى اجتماعى امام حسن عليه السّلام نمى‌رسيد؛ آن هم يزيدى كه به گوشه‌اى از ويژگى‌هايش اشاره كرديم. از طرفى و بنا بر عهدنامه ميان معاويه و آن حضرت علیه السلام، طرح جانشينى يزيد عملى نبود. ➖حافظ‍‌ ابن عبدالبر قُرطبى مى‌گويد: "لا خلاف بين العلماء أنّ‌ الحسن إنّما سلَّم الخلافة لمعاوية حياته لا غير، ثمّ‌ تكون له من بعده، وعلى ذلك إنعقد بينهما ما انعقد في ذلك." یعنی: علماء اتّفاق دارند بر اين‌كه امام حسن مجتبى عليه السّلام حكومت را فقط‍‌ به معاويه واگذار كرده و اين‌كه پس از او دوباره به خودش برگردد و طبق اين مفاد، پيمان و قرارداد در بينشان منعقد شد (الإستیعاب، ج١ ص٣٨٧) دقّت كنيد! قرار بر اين بوده كه معاويه لعین كسى را براى پس از خودش منصوب نكند و حكومت به حضرت امام حسن المجتبى عليه السّلام برگردد. با توجّه به اين مطالب، معاويه لعین چه چاره‌اى داشته تا بتواند فرزندش يزيد لعین را جانشين خود كند؟ هيچ راهى مگر اين‌كه حضرت کریم آل الله امام حسن المجتبى عليه السّلام را از پيش روی بردارد و آن حضرت علیه السلام را شهيد كند. ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • بیست - سوم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -18- حضرت سیدالشهدا حسين بن علی عليه السّلام و دعوت شيعيان عراق از ديگر شبهاتى كه عمریون درباره عاشورا مطرح مى‌كنند اين است كه مى‌گويند: "شيعيان، حسين بن على (عليهما السّلام) را به عراق دعوت كردند و به عهد و دعوت خود بى‌وفا شدند و خودشان، او را به قتل رساندند! و يزيد تنها به عبيداللّه بن زياد نامه نوشت و دستور داد كه از ورود حسين بن على (عليهما السّلام) به عراق و كوفه و تأسيس حكومت در آن جا جلوگيرى كند. پس يزيد نقشى در شهادت حسين بن على عليهما السلام نداشته و اين خود شيعيان بودند كه او را به شهادت رساندند." آنان براى اثبات اين سخن كتابى را با عنوان "مَن هم قتلة الحسين‌؟" تأليف كرده و شيعيان را خطاب مى‌كنند و مى‌گويند: "شما شيعيان كه خود حسين را كشتيد، چرا براى او عزادارى مى‌كنيد؟!" ✅ ما در پاسخ آنان مى‌گوئيم كه شيعيان كوفه در شهادت حضرت سيّدالشهداء عليه السّلام نقشى نداشته‌اند. بنا بر تحقيق و پژوهش‌ها، فرماندهان لشكر ابن سعد در كربلا، يا از بنی اميّه بوده‌اند و يا از خوارج و يا گروهى كه از شام آمده بوده‌اند. شواهدى وجود دارد كه افرادى هشت روزه مسير دمشق تا كوفه را طى نموده‌اند تا خود را به كربلا برسانند. اين مطالب در چند بخش خواهد آمد و با تحقيق و پژوهش مباحثى هم‌چون: - نقش معاويه در شهادت سيدالشهداء عليه السلام؛ - نقش يزيد بن معاويه در حادثۀ عاشورا؛ - نقش اهل كوفه در شهادت امام حسين عليه السلام ثابت خواهد شد. در اين بخش، نويسندگان نامه به امام حسين عليه السّلام و فرماندهان سپاه ابن سعد در كربلا، معرّفى مى‌شوند. البتّه در ضمن اين مباحث، به پاسخ شبهه‌هايى خواهيم پرداخت كه امروزه برخى دانسته يا نادانسته به آن دامن مى‌زنند. ➖نقش معاويه در شهادت سيد الشهداء عليه السّلام نقش معاويه در شهادت سيدالشهداء سلام الله عليه از دو جهت قابل بررسى است: يكم: اثبات ولايت يزيد و جانشينى او براى معاويه. بدون شكّ ولايت و جانشينى يزيد توسّط‍‌ خود معاويه صورت گرفته است. بنا بر اين، از جهت شرعى، عرفى و قانونى همۀ كردارها و اعمال يزيد را براحتى مى‌توان به معاويه نسبت داد. اين مطلب، همان حقيقتى است كه ما از سخنان آن گروه متعصّب استفاده كرديم. گروهى كه سعى داشتند معاويه لعین را از گزند طعن و لعن دور نگه دارند تا اين طعن به غير او از صحابه رسول اکرم صلى اللّه عليه و آله كه معاويه را بر سر كار آوردند، سرايت نكند. دوّم: با استنباط‍‌ از مسائل تاريخى و تحقيق و جست و جوى دقيق در همۀ امورى كه به نوعى با اين موضوع در ارتباط‍‌ است، اجمالاً روشن شد كه نقشۀ قتل و شهادت حضرت سيدالشهداء عليه السّلام در عراق توسّط‍‌ خود معاويه بوده است. او تمام مقدّمات و برنامه اين جنايت تاريخى را فراهم و طرح‌ريزى كرده و يزيد آن برنامه و طرح را به اجرا گذاشته است. البته در بخش ديگر به طور مفصّل، به نقش يزيد در جنایت عاشورا خواهيم پرداخت. 💢با توجّه به اين مقدّمه به دست مى‌آيد كه مسئلۀ جانشينى يزيد و اثبات ولايت‌عهدى او از كارهاى بسيار مشكلى بوده كه معاويه با زحمت و سياست فراوانى موفّق به انجام آن شده است؛ چرا كه در مقابل اين برنامه، موانعى وجود داشته است كه از آن جمله مى‌توان به موانع زير اشاره نمود: مانع اوّل: بزرگانى از صحابه در آن زمان بوده‌اند كه با وجود آنان، معاويه به خودش جرأت نمى‌داده كه اين فكر را اظهار كند تا چه رسد به اين‌كه عملى سازد. مانع دوّم: در آن زمان افرادى خود را براى رسيدن به خلافت آماده كرده بودند و ادّعاى رياست داشتند. خيلى روشن است كه اين دسته نيز با طرح ولى‌عهدى يزيد مخالفت مى‌كرده‌اند. معاويه براى رسيدن به هدف شوم خود و برداشتن اين موانع، چند راه را در پيش گرفت. وى برخى را با مسموم كردن از ميان برداشت. عدۀ ديگرى را با پول خريد و بعضى را با تبعيد كردن از مقابل خود كنار زد تا راه جانشينى فرزندش هموار شود. براى نمونه مواردى را بررسى مى‌كنيم ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • بیست - پنجم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -20- أحنف بن قيس، از برجسته‌ترين شخصيّت‌هاى زمان معاويه لعین است. وى در چنين وضعيتى به معاويه مى‌گويد: "إنّ‌ أهل الحجاز وأهل العراق لا يرضون بهذا ولا يبايعون ليزيد ما كان الحسن حيّاً." تا زمانى كه حسن بن على (علیه السلام) زنده است، مردم حجاز و عراق به جانشينى يزيد رضايت نخواهند داد و تن به بيعت با او نمى‌دهند. (الإمامة و السياسة، ج١ ص١٩١) معاویه لعین نه فقط‍‌ اهل عراق، بلكه اهل شام را نيز با وجود حسن بن على (عليهما السّلام) نمى‌توانست به بيعت با يزيد لعین راضى كند؛ چرا كه آنان يزيد لعین را مى‌شناختند. معاويه لعیم هيچ راهى در مقابل خود نمى‌ديد مگر اين‌كه آن حضرت علیه السلام را با زهر توسّط اطرافیانش و جعده ملعونه مسموم كند. 🔹"زمخشرى" مى‌گويد: "جعل معاوية لجعدة بنت الأشعث إمرأة الحسن مائة ألف حتّى سمته." معاويه صد هزار درهم براى جعده همسر حسن بن على (علیه السلام) قرار داد براى اين‌كه او را مسموم كند. (ربيع الأبرار، ج۴ ص٢٠٨) "مسعودى" نيز در اين باره مى‌نويسد: "إنّ‌ امرأته جعدة بنت الأشعث بن قيس الكندي سقته السمّ‌ وقد كان معاوية دسَّ‌ إليها إنّك إن احتلت في قتل الحسن وجَّهْت إليك بمائة ألف درهم وزوّجتك من يزيد." جعده، دختر اشعث بن قيس بود. جعده حسن بن علی (علیه السلام) را مسموم نمود و اين كار با نيرنگ معاويه صورت گرفت. او به جعده وعده داد كه اگر اين كار را انجام دهد صد هزار درهم به علاوۀ همسرى با يزيد، مزد و اُجرت اين عمل خواهد بود. (مروج الذهب، ج١ ص٧١٣) ▪️آن گاه كه جعده ملعونه اين كار را عملى ساخت و حضرت کریم آل الله امام حسن المجتبى عليه السلام را مسموم كرد، معاويه لعین صد هزار درهم براى او فرستاد؛ ولى درباره همسرى با يزيد لعین به او گفت: "مى‌ترسم كارى كه با حسن (علیه السلام) كردى، با فرزندم يزيد انجام دهى." قضیه شهادت حضرت امام مجتبى عليه السّلام با سَمّى كه معاويه آماده كرده بود، از قضايايى است كه علماى عمریه به صورت متواتر نقل كرده‌اند. هر چند تعصّب و عناد باعث مى‌شود كه "ابن خلدون" بگويد: "هرگز معاويه اين جنايت را به واسطۀ جعده بنت اشعث انجام نداده است. معاويه چنين نمى‌كند و اين حرف‌ها از داستان‌هايى است كه شيعيان ساخته‌اند." ‼️ (تاریخ ابن خلدون، ج٢ ص١٨٧) آرى، جاى هيچ شكّ و شبهه‌اى نيست كه قاتل حضرت امام حسن المجتبى عليه السّلام خود معاويه لعین بوده است و تاريخ نگاران جماعت عمریه مى‌افزايند: "أظهر فرحاً وسروراً، حتّى سجد وسجد من كان معه." معاوية با خبر شهادت امام مجتبی عليه السّلام چنان شاد شد و خوش‌حالى كرد كه به سجده افتاد و اطرافيان او نيز به سجده افتادند! (الإمامة و السياسة، ج١ ص١٩۶ و ربيع الأبرار، ج۴ ص١٨۶) پس با اين طرح و نقشه معاويه لعیم، نخستين و بزرگ‌ترين مانع در اجراى طرح جانشينى يزيد لعین از ميان برداشته شد. 📚 ناگفته هایی از حقایق عاشورا، سیّد علی میلانی، ص ۶۴ _ ٧٢ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • بیست - ششم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -21- سعد بن ابى وقّاص، مانعی ديگر برای خلافت یزید سعد بن ابى وقّاص يكى ديگر از موانع بود. او گرچه با حضرت اميرمؤمنان علی بن ابی طالب عليه السّلام رابطۀ خوبى نداشت، با اين حال براى شخص معاويه لعین نيز احترامى قائل نبود، تا چه رسد به يزيد لعین. به عبارت ديگر، بى‌اعتنايى سعد به معاويه به دليل علاقه‌مندى سعد به حضرت اميرمؤمنان علی بن ابی طالب عليه السّلام نبوده است و رفتار سعد درباره معاويه «حبّاً لعلي عليه السّلام» نبوده؛ بلكه «بغضاً لمعاوية» بوده است. اهل سنّت، سعد بن ابى وقّاص را از عشرۀ مبشّره می‌دانند. (ده نفری که رسول اکرم صلی الله علیه و آله بشارت بهشت را به آنان داده داده است، که البتّه روایتش جعلی است). هم‌چنين او در زمرۀ شش نفرى است كه عمر بن خطّاب بعد از خود براى شوراى تعيين كنندۀ خليفه معرفى نموده بود و سعد در آن جلسه از امير مؤمنان عليه السّلام هوادارى نكرد. 🔸 با اين حال وقتى معاويه وارد مدينه شد و شخصيت‌هاى آن زمان به ديدن او رفتند، سعد نيز به ملاقات معاويه رفت. معاويه به احترام سعد برخاست و او را در كنار خود نشاند و مشغول گفت و گو شدند تا جايى كه معاويه به او گفت: تو چرا ابوتراب را لعن نمى‌كنى‌⁉️ سعد در پاسخ معاويه گفت: من از پيامبر خدا دربارۀ او فضايلى شنيده‌ام كه تا آن‌ها در ذهن من است، هرگز چنين نمى‌كنم! معاويه از پاسخ سعد بن ابى وقّاص عصبانى شد و مجلس را با ناراحتى ترك كرد. سنن ترمذی، ج۵ ص٣٠١ _ أسد الغابة، ج۴ ص٢۵ و منابع دیگر لذا معاويه با وجود چنين شخصى نمى‌توانست به آسانى برنامۀ خود را عملى كند. پس به ناچار سعد بن ابى وقّاص را از ميان راه خود برداشت و همان طور كه امام حسن عليه السّلام را مسموم كرد، او را نيز به وسيلۀ سم به قتل رسانيد. مقاتل الطالبيین، ص٨٠ _ شرح نهج‌البلاغه، إبن أبی الحدید، ج١۶ ص۴٩ ➖عايشه و مخالفت او با طرح جانشينى يزيد همان گونه كه اشاره شد، هنگامى كه معاويه وارد مدينه شد، با شخصيت‌هاى مختلفى ملاقات كرد و ولايت‌عهدى يزيد را با آنان مطرح نمود. از جملۀ آن افراد عايشه بود كه معاويه به ملاقات او رفت و در اين باره گفت: "إنّ‌ أمر يزيد قضاء من القضاء، وليس للعباد الخيرة من أمرهم، وقد أكّد الناس بيعتهم في أعناقهم وأعطوا عهودهم على ذلك ومواثيقهم، أفترين أن ينقضوا عهودهم ومواثيقهم‌؟" ✍🏻 اين‌كه من تصميم گرفته‌ام كه يزيد بعد از خودم خليفه باشد، از قضاى الهى ناشى مى‌شود و ارادۀ خداوند متعال است. اين كارى تمام شده است و مردم در اين مسئله حق اظهار نظر ندارند. اى عايشه! آيا نظر تو اين است كه مردم از اين عهدى كه بسته‌اند، دست بردارند؟ عايشه در پاسخ به او گفت: "أمّا ما ذكرت من عهود ومواثيق، فاتّق اللّه في هؤلاء الرهط‍‌ ولا تعجل فيهم" ✍🏻 از خدا بترس، كدام عهد و پيمان و كدام موافقت‌؟ چرا به شخصيت‌هاى بزرگ نسبت دروغ مى‌دهى‌؟ بر خلاف ديدگاه آنان تصميم نگير و درباره آنان تعيين تكليف نكن. يكى از مصادر شيعى كه به مخالفت عايشه اشاره مى‌كند، كتاب "صراط‍‌ مستقيم" است. اين اثر از كتاب‌هاى مفيد بوده و مؤلّف آن علّامه على بن يونس عاملى نباطى بياضى از علماى قديم ماست. او مى‌نويسد: معاويه بر فراز منبر بود و براى ولايت‌عهدى يزيد از مردم بيعت مى‌گرفت. عايشه او را مورد خطاب قرار داد و گفت: "هل استدعى الشيوخ لبنيهم البيعة‌؟" آيا بزرگان صحابه كه خليفۀ رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) بودند، براى فرزندانشان از مردم بيعت گرفتند؟ آيا آنان اولادشان را جانشين خود كردند؟ معاويه در جواب گفت: نه! عايشه گفت: "فبمَن تقتدي‌؟" پس تو در اين كار به چه كسى اقتدا و از كه پيروى مى‌كنى‌؟ در اين هنگام معاويه خجالت زده شد. سپس عايشه تصميم گرفت به خانۀ معاويه برود و با او ديدار كند؛ از اين روی به طرف خانۀ او به راه افتاد. معاويه دستور داده بود كه در مسيرش چاله‌اى حفر كنند و روى آن را بپوشانند. عايشه كه سوار بر مركب بود به داخل گودال افتاد و مُرد. عبداللّه بن زبير شعرى به همين مناسبت گفته و در آن شعر به كنايه و اشاره معاويه را قاتل عايشه معرفى كرده است. (الصراط المستقيم، ج٣ ص۴۵) بنابراين، مرگ عايشه با دسيسۀ معاويه صورت گرفته است؛ چرا كه عايشه با جانشينى يزيد مخالف بود و بايد از سر راه برداشته مى‌شد. و شخصيت‌هاى ديگرى كه در مدينه بوده‌اند، به نوعى با ولايت‌عهدى يزيد مخالفت كرده‌اند. نام برخى از آنان به شرح زير است: عبدالرحمان فرزند ابوبكر، عبداللّه فرزند عمر، عبداللّه فرزند زبير، منذر فرزند ديگر زبير، سعيد فرزند عثمان، عبدالرحمان فرزند خالد بن وليد و زياد بن ابيه. 📚ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا، سیّد علی میلانی، ص ٧٢ _ ٧۶
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔎 قسمت • بیست - هفتم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -22- ❌ ابن تيميه و شُبهه در عزاداری یکی از سرسخت‌ترین دشمنان عزاداری و زیارت، عمریون وهابیّت و مدّعیان سلفیّت می‌باشند. و این نیست مگر از ناصبی‌گری آنان؛ بعنوان نمونه، ابن تیمیه لعیم که بزرگترین نظریه‌پرداز این جماعت است، می‌نویسد: "و من حماقتهم اقامه الماتم و النیاحه علی من قد قتل من سنین عدیده" ✍🏻 از حماقت‌های شیعیان برپایی مجلس ماتم و نوحه است بر کسی است که سال‌ها پیش کشته شده. (منهاج السنة، ج١ ص۵٢) و در جای دیگر می‌گوید: "و صار الشیطان بسبب قتل الحسین رضی الله عنه یحدث للناس بدعتین، بدعه الحزن والبکاء والنوح یوم عاشوراء... و بدعه السرور والفرح" ✍🏻 شیطان بواسطه کشته شدن حسین (عليه‌السّلام) برای مردم دو بدعت ایجاد کرده است: بدعت گریه و ناله و حزن در روز عاشوراء، و بدعت شادی و سُرور. همان، ج ۴ ص٣٣۴ به بعد با قسمت دوّم کلام وی ما نیز موافقیم و بارها گفته‌ایم که شادی و فرح در عاشورا از بدعت‌های نواصب ناپاک‌زاده است، که الحمدلله یکی از بزرگترين علمای عمریه نیز بدان معترف است، و البتّه برخی علمای دیگرشان نیز همین اعتقاد را دارند چنان‌که گذشت. ➖هم‌چنین" محمّد بن عبدالوهاب" که شاگرد فکری إبن تیمیه است، می‌گوید: "من قبائح هؤلاء الرافضة، أنهم یتخذون یوم موت الحسین مأتماً، فأما النیاحة فمن أعظم منکرات الجاهلیة، یترتب علی ما یفعلون من المنکرات و المحرمات کما لا یحصی و کل ذلک بدعة و منکر. کلهم مشارکون فی البدعة، فاللازم علی کل مؤمن منع هؤلاء المبتدعه من هذه البدعة القبیحة." ✍🏻 یکی از کارهای قبیح شیعیان، این است که عاشورا برای حسین (علیه السّلام)، ایّام عزا اعلام می‌کنند و اینها با" یا حسین" گفتن، کارهای خلافی انجام می‌دهند، نوحه کردن و عزاداری کردن از بزرگترین منکرات دوران جاهلیّت است. بر این عزاداری‌های شیعیان برای حسین (علیه السّلام) هم محرّمات و هم منکرات مترتّب است. اگر کسی عزاداری کند یا راضی به عزاداری باشد یا کمک به عزاداری کند، همه اینها در بدعت شریکند و بر همه مؤمنین واجب است که این شیعیان را از این بدعت قبیح، نهی از منکر بکنند. (رسالة فی الرد علی الرافضة در ص۴۶ _ ۴۹) 🔺لذا إشکال این جماعت بر دو مورد بنا شده است: یکی بدعت بودن عزاداری، دوّم مخالفتِ عزاداری با قرآن و سنّت. عجيب و تأسف‌بار است که با این همه ادّعا هنوز معنایِ صحیحِ بدعت را نمی‌دانند و هرچه را نپسندند بدعت می‌نامند! یا اینکه معنای بدعت را برای مخالفت با شیعیان تعمیم می‌دهند. به هر صورت بر طبل رسوايی خود کوبیده‌اند. حال باید معنای بدعت را تبیین نمائیم: هر نوآوری و إبداع روشی لزوماً بدعت نیست، جوهری می‌نویسد: "البدعة: انشاء الشیء لا علی مثال سابق، واختراعه وابتکاره بعد ان لمیکن" بدعت به معنای پدیدآوردن چیز بی‌سابقه و عمل نو و جدیدی است که نمونه نداشته باشد. (صحاح اللغة، ج٣ ص١١٣) بدعت بدین معنا مورد مذمّت و توبیخ شارع نیست، زیرا بشر بطور طبیعی نیازمند برخی نوآوری‌ها می‌باشد. ولی اگر حکمی را منسوب به شرع کنیم که مستند و شاهدی از شرع نداشته باشد، بدعت است. راغب اصفهانی می‌نویسد: "البدعة فی المذهب: ایراد قول لم یستنَّ قائلها و فاعلها فیه بصاحب الشریعه و اماثلها المتقدّمه و اصولها المتقنه" بدعت در دین، گفتار و کرداری است که به صاحب شریعت مستند نباشد و از موارد مشابه و اصول محکم شریعت استفاده نشده باشد. مفردات القرآن، ص٣٩ "ابن‌حجر عسقلانی" می‌گوید: "والمُحْدَثات بفتح الدال جمع مُحْدَثَه، والمراد بها: ما احدث و لیس له اصل فی الشرع ویسمّی فی عرف الشرع بدعه، وما کان لهاصل یدلّ علیه الشرع فلیس ببدعه" هر چیز جدیدی که ریشه شرعی نداشته باشد، در عرف شرع، بدعت نامیده می‌شود و هر چه که ریشه و دلیل شرعی داشته باشد بدعت نیست. فتح الباری، ج١٣ ص٢۵٣ دیگر علمای عمریه نیز همین تعریف را دارند که به همین مقدار اکتفا می‌کنیم. (از آنجا که إشکال‌کنندگان از عمریون می‌باشند، بحث را از مطالب علمای خودشان منعقد می‌کنیم) ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔎 قسمت • بیست - هشتم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -23- ⚠️ ابن تیمیه و شُبهه در عزاداری (بخش دوّم) حال که معنای بدعت روشن شد، باید دید که اشک و عزاداری، شاهد و مؤیدی از قرآن و سنّت دارد یا نه؟ باید توجّه داشت که اصل در هر چیزی "حلیّت" است مگر آنکه برای حرام بودن یا نهی از آن، دستوری از شارع وجود داشته باشد. آیا در قرآن و سنّت، گریستن و حزن و عزاداری نهی و تحریم شده است⁉️ می‌دانیم که قرآن ما را به تأسی و پیروی از انبیاء الهی امر فرموده است: «قَدْ کَانَتْ لَکُمْ اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی اِبْرَهِیمَ.»📖ممتحنه، ۴ «لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَهٌ حَسَنَةً.»📖 احزاب، ٢١ در قرآن شریف، صراحتاً درباره حزن و اشک طولانیِ یعقوب بر یوسف علیهما السّلام، آیاتی موجود است که در سوره يوسف قابل مشاهده است. "زمخشری" ذیل تفسیر همین آیات در سوره يوسف، می‌نویسد: "ما جفت عیناه من وقت فراق یوسف الی حین لقائه ثمانین عاما، وما علی وجه الارض اکرم علی الله منه" _ چشمان حضرت یعقوب از فراق یوسف تا زمان ملاقات یوسف از اشک خشک نگردید و این مدت هشتاد سال به طول انجامید. و در روی زمین چیزی از این کار برای خداوند ارزشمند‌تر نبود. (الکشّاف، ج٢ ص۴٩٧) و از حضرت رسول‌ اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده: "انه سئل جبرئیل: ما بلغ من وجد یعقوب علی یوسف؟ قال: وجد سبعین ثکلی. قال: فما کان له من الاجر؟ قال: اجر مائة شهید، و ما ساء ظنه بالله ساعة قط." حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله از جبرئیل سؤال نمود: به خاطر غیاب یوسف چه بر سر یعقوب آمد؟ عرض کرد: به‌ اندازه آن‌چه که بر سر هفتاد مادر فرزندمُرده می‌آید. و سؤال نمود: اجر یعقوب به خاطر این صبر چه‌قدر است؟ عر ض کرد: اجر صد شهید، و این در حالی بود که هرگز یعقوب به خداوند سوء ظن پیدا نکرد. (همان) ‌شبیه همین روایت را "سیوطی" نیز نقل کرده‌ست. (الدرّ المنثور، ج۴ ص۵٧٠) آیا یعقوب نبی با اینکه می‌دانست يوسف پیامبر زنده است، ولی حزن و اشک طولانی را سیره خود نمود، کار خلاف شرعی مرتکب شد؟! از دید عمریون که انبیاء الهی را معصوم نمی‌دانند، بله خطاست، ولی اگر عمل یعقوب نبی خطا بود، آیا خداوند وی را مذمّت نمی‌نمود؟! آیا از این عمل نهی نمی‌نمود؟! ولی بقول زمخشری که بالاتر نقل شد، "در روی زمین چیزی از این کار برای خداوند ارزشمند‌تر نبود." عمریون باید ابتدا تکلیف خود را با این عمل یعقوب نبی روشن کنند، بعد به شیعیان إشکال نمایند. عمل یعقوب نبی در قرآن نه مذمّت شده نه توبیخ نه نَسخ، ضمن اینکه یوسف پیامبر نه شهید شد نه مُثله، بلکه بإذن الله پادشاه مملکت شد و در عزّت و آسایش قرار گرفت، و یعقوب نبی صرفاً بر فراق او چنان حزن و أشکی را پیشه خود ساخت. ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔎 قسمت • بیست - نهم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -24- 🚫 ابن تیمیه و شُبهه در عزاداری (بخش سوّم) در مطالب گذشته، معنای لغوی و اصطلاحی بدعت بیان شد، سپس از قرآن به سیره حضرت یعقوب علیه السّلام اشاره شد که در فراق یوسفِ پیامبر، حزن و اشکی کم‌نظیر داشت، و کلام زمخشری در تفسير آیات مربوطه ذکر شد. حال باید دید در سنّت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله، اثری از اشک و حزن و عزاداری وجود دارد یا خیر؟! 1⃣ گریه در شهادت حمزه علیه السّلام در جنگ اُحد وقتی حمزه علیه السّلام به شهادت رسید، رسول اکرم صلی الله علیه و آله بسیار محزون و گریان و داغدار شد. "حلبی" در سیره خود می‌نویسد: "لما رای النبی حمزه قتیلا، بکی فلما رای ما مثّل به شهق" _ پیامبر اکرم چون پیکر خونین حمزه را یافت، گریست و چون از مُثله کردن او آگاهی یافت با صدای بلند فریاد زد و گریه سر داد. (السیرةالحلبیه، ج۲، ص۲۴۷) این گریه و ناله از سوی آن حضرت علیه السلام برای عزای عمویش حمزه علیه السلام آن‌قدر شدید بوده که ابن‌مسعود می‌گوید: "ما راینا رسول اللّه صلّی الله علیه و آله وسلّم باکیاً اشدّ من بکائه علی حمزه، وضعه فی القبله، ثمّ وقف علی جنازته، وانتحب حتّی بلغ به الغشی، یقول: یا عمّ رسول اللّه! یا حمزه! یا اسد اللّه! واسد رسوله! یا حمزه! یا فاعل الخیرات! یا حمزه! یا کاشف الکربات! یا حمزه! یا ذابّ عن وجه رسول الله." ✍🏻 ندیدیم حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه واله بر کسی گریه کند، آن‌گونه که با شدّت در عزای عمویش حمزه علیه السلام اشک می‌ریخت، بدن حمزه علیه السلام را به طرف قبله قرار داد، سپس کنار آن قرار گرفته و با صدای بلند گریه کرد تا حال غش به آن حضرت علیه السلام دست داد، و خطاب به جسد عمویش می‌فرمود: ‌ای عموی پیامبر خدا، ‌ای حمزه! ‌ای شیر خدا و شیر پیامبر خدا، ‌ای حمزه! ‌ای کسی که کارهای نیکو انجام می‌دادی، ‌ای حمزه! ‌ای کسی که سختی‌ها و مشکلات را برطرف می‌کردی، ‌ای حمزه! ‌ای کسی که سختی‌ها را از رسول خدا دور می‌کردی. (ذخائر العقبي، ص١٨١) ➖ "ابن کثیر" از إبن عمر روایت کرده است که: "ان رسول الله صلی الله علیه وسلم لما رجع من اُحد فجعلت نساء الانصار یبکین علی من قتل من ازواجهن قال فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم ولکن حمزه لا بواکی له قال ثم نام فاستنبه و هن یبکین." ✍🏻 رسول اکرم صلی الله علیه واله چون از اُحد بازگشت، زنان انصار را مشاهده نمود که بر کُشته‌های خود گریه می‌کنند. حضرت علیه السلام فرمودند: حمزه گریه کن ندارد. سپس بعد از مقداری استراحت متوجّه شدند که زن‌ها برای حمزه گریه می‌کنند. از آن روز تاکنون زنان ابتدا برای حمزه و سپس برای کشته‌های خود عزاداری می‌کنند. ابن کثیر بعد از نقل این گزارش می‌گوید: "و هذا علی شرط مسلم" _ این روایت شرط صحّت بر اساس مبنای مسلم را دارد. (البداية و النهایة، ج۴ ص۵۵) حال باید از عمریون لعین پرسید که آیا حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله خلاف شرع مرتکب شدند؟! (العیاذ بالله) آیا ایشان با رسوم جاهلیّت و معنای بدعت آشنا نبودند؟! آیا تکلیف دین خود را نمی‌دانستند؟! هرچند پیامبری که عمریون در کتب خود معرّفی کرده‌اند، چندان هم تفاوتی با این اوصاف ندارد❗️ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔎 قسمت • سی ام✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -25- 🔸 ابن تیمیه و شُبهه در عزاداری (بخش چهارم‌) 2⃣ عزای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله بر جعفر بن أبي طالب علیهما السّلام عمریون نقل کرده‌اند که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله با شنیدن خبر شهادت جعفر علیه السّلام در در جنگ موته، به دیدن فرزندانش رفتند، وقتی که وارد خانه شدند، فرزندان جعفر را صدا زدند، آنان را می‌بوئیدند در حالی‌که اشک از چشمان مبارکشان جاری بود. اسماء همسر جعفر احساس کرد که برای همسرش اتّفاقی افتاده است، لذا سؤال کرد: "بابی و امّی ما یبکیک؟ ابلغک عن جعفر واصحابه شی‌ء" _ پدر و مادرم فدایت شوند، آیا از جعفر و یارانش خبری شنیده‌‌ا‌ید؟ فرمودند: بله، امروز به شهادت رسیده‌اند. اسماء بلند فریاد زد، زنان دورش حلقه زدند، حضرت زهراء سلام الله‌ علیها وارد منزل شدند و گریه می‌کردند، و می‌فرمود: «وا عمّاه». سپس رسول اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: "عَلی مثل جعفر فلتبک البواکی" _ گریه‌کنندگان باید بر کسی چون جعفر گریه کنند. 📚 الإستیعاب، ج ١ ص٢۴٣_ أسد الغابة، ج١ ص٢٨٩ _ الإصابة، ج٢ ص٢٣٨ _ الکامل في التاريخ، ج٢ ص٢٣٨ ✅ جالب توجّه اینکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نه تنها خودشان اشک ریختند و داغدار شدند، بلکه به دیگران نیز دستور دادند تا گریه کنند و عزادار شوند. از طرفی حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها نیز که بضعة الرسول است، گریه و شیون فرمودند. آیا عمریون به همان اندازه که دین خود را از عایشه اخذ می‌کنند و فعل و قول او برایشان حجّت است، برای حضرت صدیقه طاهره شهیده علیهاالسلام جایگاه قائلند؟! ضمن اینکه خود عمریون معترفند که این روایتِ مشهور: "خذوا ثلثي دينكم عن الحميراء _ دو سوّم دینتان را از حمیراء (عایشه) فراگیرید." صحیح نیست. 👈🏻 "ابن کثیر" می‌گوید: این حدیث منکَر است، و از قول "مِزّی" نقل می‌کند که تا بحال اصل و سندی برای آن نیافته است. "فَإِنَّهُ لَيْسَ لَهُ أَصْلٌ وَلَا هُوَ مثبت في شئ مِنْ أُصُولِ الْإِسْلَامِ، وَسَأَلَتُ عَنْهُ شَيْخَنَا أَبَا الْحَجَّاجِ الْمِزِّيَّ فَقَالَ: لَا أَصْلَ لَهُ." (البداية، ت: شیری، ج٨ ص١٠٠" "سخاوی و شوکانی" و دیگر علمای عامه نیز از قول "ابن حجر عسقلانی" می‌نویسند: "لا أعرف له إسنادا" _ سندی برای این روایت نیافتم. (المقاصد الحسنة، ص۳۲۱ _ الفوائد المجموعة في الأحاديث الموضوعة، ص۳۹۹) "شهاب الدین آلوسی" پس از بیان فضائل حضرت زهرا سلام الله علیها می‌نویسد: از این روایات مشخص می‌شود که فاطمه (سلام الله علیها) بر عایشه افضلیت دارد. حتّی روایتِ "خذوا ثلثي دينكم عن الحميراء" که برخی بر آن استدلال کرده‌اند، هیچ دلالتی بر افضلیت عایشه ندارد، چرا که رسول الله (صلی الله علیه وآله) می‌دانست پس از او دخترش در دنیا عمر زیادی ندارد و الّا می‌فرمود تمام دینتان را از فاطمه (علیهاالسلام) بگیرید. "و من هنا يعلم أفضليتها على عائشة رضي الله تعالى عنها الذاهب إلى خلافها الكثير محتجين بقوله صلى الله تعالى عليه وسلم: خذوا ثلثي دينكم عن الحميراء. …وأنت تعلم ما في هذا الاستدلال وأنّه ليس بنص على أفضلية الحميراء على الزهراء.... ولعلمه صلى الله تعالى عليه وسلم أنّها لا تبقى بعده زمناً معتداً به يمكن أخذ الدّين منها فيه لم يقل فيها ذلك، ولو علم لربما قال: خذوا كل دينكم عن الزهراء." (روح المعاني، ج٢ ص١۵٠) ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..