eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
7.8هزار ویدیو
726 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • نوزدهم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -14- نوبت به حكومت عبدالملك بن مروان رسيد، گفت: من از (حضرت پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله) شنيدم كه فرمود: «كسى كه شب را روز كند و بيعت خليفه‌اى بر عهده‌اش نباشد، مسلمان نيست». به همين جهت، شبانه رفت و با والى آن زمان، حجّاج بن يوسف ثقفى كه از طرف عبدالملك بن مروان ولايت آن ديار را به عهده داشت، بيعت نمود. حجّاج به او گفت: چه عجله‌اى در كار است كه تو شبانه آمده‌اى؛ تا صبح صبر مى‌كردى! عبداللّه در پاسخ گفت: ترسيدم كه امشب از دنيا بروم و بيعت عبدالملك بن مروان بر گردنم نباشد. نداشتن بيعت خليفۀ زمان مسئوليت دارد و من بايد به وظيفه‌ام عمل كنم! حجّاج گفت: من مشغول كارى هستم، آن گاه پايش را دراز نمود و گفت: با پايم بيعت كن! شرح نهج البلاغه، إبن أبی الحديد، ج١٣ ص٢۴٢ ٣. چرايى لعن نفرستادن بر يزيد پيش‌تر گفتيم كه برخى از علماى عمریه معتقدند كه يزيد را نبايد لعن كرد. وقتى از آنان مى‌پرسيم كه با توجه به جناياتى كه يزيد مرتكب شده، چرا نبايد يزيد لعن شود؟ در پاسخ اين سؤال مى‌گويند: "اگر يزيد لعن شود، مردم لعن را به «الأعلى فالأعلى»، بالاتر از يزيد خواهند برد و پاى كسانى به ميان خواهد آمد كه سزاوار نيست به آنان جسارت شود." آرى، به ميان آمدن پاى خلفا در حادثۀ كربلا، ريشه در سقيفه دارد و از آن جا ناشى مى‌شود كه مسلمانان در زمان عمر بن خطّاب لعین قسمتى از سرزمين‌هاى شام را فتح كردند. يزيد بن ابى سفيان از طرف عمر والى آن ديار شد و بعد از مرگ يزيد برادرش معاويه جانشين او گرديد و پس از آن‌كه تمام سرزمين شام به دست مسلمانان افتاد، او والى تمام سرزمين شام شد. عثمان نيز در دوران حكومت خود، معاويه را در ولايت آن ديار ابقاء نمود. (تاریخ مدینه دمشق، ج۵٩ ص۵۵) آن هنگام كه عمر وى را والى شام نمود، ابوسفيان با خوش‌حالى به عمر گفت: "وصلتك رحم"صلۀ رحم كردى. همان، ج۶۵ ص٢۵١ در نتيجه، همۀ كسانى كه معاويه را به آن مقام رساندند، در اعمال خوب (اگر كار خوبى داشته باشد!) و بد او شريك هستند. بنابراين خيلى واضح است كه سرانجام كارهاى معاويه به «الأعلى فالأعلى» مى‌رسد؛ يعنى با اندكى تأمّل و تفكّر در كارنامۀ او، اين سؤال‌ها مطرح مى‌شود: چه كسى او را به اين سمت منصوب نمود؟ و با چه هدفى معاويه را به منصب ولايت شام برگزيدند و.... ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • بیستم ✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -15- ❌ ٤. حديث ساختگى در مدح معاويه لعین برخى از عمریون حديثى را از حضرت پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله نقل مى‌كنند و مى‌گويند كه آن حضرت علیه السلام در مدح معاويه لعین فرمودند: "اللّهمَّ‌ اجعله هادياً مهدياً، اهده و اهد به _ خدايا! معاويه را هدايت كن و بواسطۀ او ديگران را نيز هدايت فرما. همان، ج۵٩ ص٧٩ پس بنا به فرمايش حضرت رسول اکرم صلى اللّه عليه وآله، نبايد معاويه لعین را به خاطر جانشينى يزيد لعین پس از خود سرزنش نمود! چرا كه معاويه لعین به دعاى حضرت پيامبر اکرم صلی الله علیه واله هدايت شده و هادى امّت است و فردى كه متصدّى هدايت مردم است، كار نادرست انجام نمى‌دهد. پس بر او نبايد خرده گرفت و در نشاندن يزيد و معرفى فرزندش به عنوان ولى عهد، نبايد او را سرزنش كرد!" 👈🏻 اين ديدگاه از چند جهت قابل بررسى و نقد است: يكم: هرگز حضرت پيامبر اکرم صلى اللّه عليه و آله در مدح معاويه ملعون سخنى و فضيلتى نفرموده است و اين ادّعا از دروغ‌هاى عالَم است. اين مطلب با وجود مدركى كه پذيرفته همگان است اثبات شدنى است. كتاب صحيح بُخارى، كه صحيح‌ترين كتاب عمریون است، ابوابى در فضايل و مناقب صحابه با عنوان «فضايل فلان»، «فضايل فلان» و... مى‌گشايد؛ امّا آن گاه كه نوبت به معاويه لعین مى‌رسد، نمى‌گويد: «باب فضائل معاوية»؛ بلكه مى‌گويد: «باب ذكر معاوية». شرح و توضيح دهندگان كتاب بُخارى، دليل و سرّ اين كار را نبودن حديثى در فضيلت معاويه لعین بيان مى‌كنند و مى‌گويند: از پيامبر خدا (صلى اللّه عليه وآله) روايتى كه دلالت بر فضيلت معاويه كند نقل نشده است؛ و به اين دليل بُخارى نمى‌گويد: «باب فضائل معاوية». پس كجا حضرت پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله فرموده‌اند:«اللّهمَّ‌ اهده واهد به»؟ اين توضيح توسّط‍‌ ابن‌حجر در كتاب "فتح الباري" كه يكى از بهترين كتاب‌هاى جماعت عمریه در شرح صحيح بُخارى است نقل شده است. وى در اين باره به نقل از اسحاق بن راهويه مى‌نويسد: لم يصح في فضائل المعاوية شيءٌ. دوّم: آيا معاويه لعین در زمان خود اجازه داشته كه يزيد را به جانشينى خويش معرّفى كند يا خير؟ آيا اين كار معاويه لعین، نزد شارع مقدّس پذيرفته است‌؟! و آيا مبانى عمریون با اين مسئله سازگارند؟ ➖ سوّم: بر فرض اين كه معاويه لعین حقّ‌ چنين كارى داشته باشد و براى پس از خود مى‌توانسته جانشينى معرّفى كند و از مردم بيعت بگيرد، چگونه اين كار بايد صورت مى‌گرفت‌؟ براى مثال، بايد يزيد لعین را معرفى مى‌كرد و مى‌گفت: او فردى صالح است و براى جانشينى من و اداره حكومت و ولايت، لياقت دارد و با احترام و ادب از مردم درخواست مى‌كرد كه با كمال آزادى با يزيد لعین بيعت كنند. حال بر فرضى كه معاويه لعین چنين حقّى داشته، آيا اين گونه عمل كرده است‌؟ هرگز! او مخالفان اين برنامه را به روش‌هاى گوناگون سركوب نمود. وى برخى را از ميان برداشت، برخى را تطميع كرد و با پول خريد و برخى ديگر را ترساند به طورى كه آنان تقيّه كردند و سكوت اختيار نمودند. او اينگونه يزيد لعین را براى جانشينى خود معرّفى نمود كه در ادامه به صورت مفصّل به بررسى اين مسأله خواهيم پرداخت. 📚فتح الباري، ج٧ ص٨١ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • بیست - یکم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -16- ➖ چهارم: بنا بر بررسى‌هاى صورت پذيرفته، اين گروه تندرو، معاويه لعین را بزرگ مى‌شمارند تا به اهدافشان برسند و در تصريحاتشان آمده كه معاويه لعین، سدّى براى صحابۀ رسول اکرم صلى اللّه عليه و آله است كه اگر كسى معاويه را لعن و ناسزا بگويد، اين طعن به صحابه خواهد رسيد. در چنين شرايطى بايد با ساختن احاديث و بالا بردن مقام معاويه لعین، عموم مردم، حتّى شيعيان را از دشنام و ناسزا گفتن به معاويه لعین باز دارند تا در نتيجه، كارهاى او كه از جملۀ آن‌ها جانشينى يزيد لعین است تصحيح شود. براى نمونه، به "تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر" و كتاب‌هاى ديگر مى‌توانيد مراجعه كنيد. در شرح حال معاويه اينگونه مى‌نويسند: "اسلام به منزلۀ خانه‌اى است و هر خانه درى دارد و صحابه، حافظ‍‌ اين خانه و به حكم درِ اين خانه‌اند و حكم معاويه حكم حلقۀ آن در است. پس هر كس به معاويه تعرّض كند، به صحابه و اسلام تعرّض نموده است!" (ج۵٩ ص٢١٠) ✅ اين ديدگاه از دو جهت قابل نقد است: يكم: اين كلام باطل است؛ چرا كه بر خلاف احاديث قطعى و محكمى است كه از وجود مقدّس حضرت پيامبر اكرم محمد مصطفی صلى اللّه عليه وآله صادر شده است؛ روايتى هم‌چون «حديث ثقلين» كه حضرت رسول اکرم صلى اللّه عليه وآله مى‌فرمايند: « إنّي تارك فيكم الثقلين: كتاب اللّه و عترتي أهل بيتي » همانا در ميان شما دو چيز گران‌بها باقى مى‌گذارم: كتاب خدا و عترت و خاندانم. در جاى ديگر مى‌فرمايند: « أنا مدينة العلم و عليٌّ‌ بابها » من شهر علم هستم و على دروازۀ آن است. (که در منابع فریقین نقل شده) مبناى ما كلام حضرت پيامبر اکرم صلى اللّه عليه وآله است؛ سخنى كه خود عمریه از آن حضرت علیه السلام نقل كرده‌اند. امّا آنان مى‌گويند صحابه باب ورود به اسلام هستند. معاويه نسبت به صحابه، نقش محافظ‍‌ دارد؛ چرا⁉️ چون اگر سدّ معاويه بشكند، درِ خانۀ اسلام مى‌شكند و در نتيجه به خود اسلام هتك مى‌شود. پس اگر كسى به معاويه ناسزا گويد، در واقع به اسلام جسارت كرده است‼️ هدف و انگيزۀ چنين پندارِ خيالى و باطل درباره معاويه چيست‌؟ براى اين كه زبان‌ها را از سرزنش و جسارت به معاويه باز دارند تا مبادا اين دشنام‌گويى به بالاتر سرايت كند و پاى بزرگان صحابه به ميان آيد! دوّم: جالب اينجاست كه برخى از دانشمندان عامّه نيز به گفتن حقايق پرداخته‌اند و آن ديدگاه باطل و كلمات ناحقّ‌ را نادرست خوانده‌اند؛ هم‌چون نَسائى كه مُهر بطلان بر ادّعاى آنان زده است. نَسائى از دانشمندان بزرگ اهل سنّت است و كتاب سنن او از كتاب‌هاى شش‌گانه معروف و پذيرفته در نزد عامّه است. آورده‌اند كه وقتى نَسائى وارد شام شد، مردم آن سرزمين با على بن ابى طالب (عليهما السّلام) كينه و دشمنى داشتند. به همين جهت، نَسائى كتابى در مناقب و خصوصيّات اميرالمؤمنين عليه السّلام نوشت تا بلكه مردم را هدايت كند. اما مردم شام به او مراجعه نمودند و از او تقاضا كردند تا در فضايل و مناقب معاويه روايتى نقل كند. او در جواب گفت: مگر معاويه فضيلت و منقبتى دارد كه من براى شما نقل كنم‌؟ وقتى مردم اين پاسخ را از نَسائى شنيدند، به او حمله كردند و به قدرى او را كتك زدند كه بعد از آن حادثه به فتق مبتلا شد و مرضى در نقاط‍‌ حساس بدنش به وجود آمد. او را به مكّه بردند و بر اثر همان حادثه درگذشت. از اين روی، تاريخ نگاران در شرح حال نَسائى نوشته‌اند: «تُوُفِّي بها مقتولاً شهيداً» (تهذيب الکمال، ج١ ص٣٣٩) اين داستان در كتاب "سِيَر أعلام النُبلاء" نيز آمده است كه مجموعۀ بزرگى در احوالات علماى اهل سنّت و علماى ديگر فرقه‌ها به شمار مى‌رود. نگارندۀ اين كتاب "ذهبى" می‌باشد كه از تاريخ نگاران و رجال شناسان و محدّثان نامى عمریه است. ذهبى از تندروان و متعصّبان عمریه است. ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • بیست - دوم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -17- ذهبی دربارۀ يزيد لعین گفته بود: "لا نسُبّه و لا نحبّه_ نه يزيد را دوست مى‌داريم و نه او را نكوهش مى‌كنيم." (سیر أعلام النبلاء، ج۴ ص٣۶) اين جمله حاكى از تعصّب‌ورزى اوست. چرا او را سبّ‌ نمى‌كنيد؟ مگر يزيد اهل بيت پيامبر عليهم السّلام را نيازرده‌ است‌؟ او فرزندِ حضرت فاطمةالزهرا سلام اللّه عليها، دخت گرامى رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله را به آن شكل به شهادت رساند و آزار اهل بيت عليهم السّلام، آزار دادن حضرت رسول اکرم صلى اللّه عليه وآله است و اذيت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله، آزار خداوند متعال و مساوى با كفر است. اى ذهبى! چرا مى‌گويى: «لا نحبّه و لا نسبّه»؟ البتّه تندروى‌ها و تعصّب‌ورزى آنان مراتب و درجات گوناگونى دارد. 🔸 دانشمند دیگری از عمریه كه نتوانسته به خود اجازه دهد كه براى معاويه فضيلتى بسازد، "حاكم نيشابورى" صاحب كتاب المستدرك على‌الصحيحين است. عمریه به او «امام المحدّثين» لقب داده‌اند كه نزد آنان فرد بسيار بزرگى است. براى او نيز داستانى مانند نَسائى پيش آمده است. به او گفتند كه براى معاويه فضيلتى نقل كند. او پاسخ داد: مگر معاويه فضيلتى دارد كه من آن را نقل كنم‌؟ مردم به او حمله كردند... منبرش را شكستند... او فرار كرد و به خانۀ خود پناه برد. خانه‌اش را احاطه كردند و مانع از خروج او از منزل شدند! بعد از مدّتى فردى به او دست‌رسى پيدا كرد و به او گفت كه از منزل خارج شو و حديثى در فضيلت معاويه روايت كن تا از شرّ مردم راحت شوى. حاكم نيشابورى در جواب او گفت: "لا يجئ من قلبي _ از دلم بر نمى‌آيد." (سیر أعلام النبلاء، ج١٧ ص١٧۵) گفتنى است كه بررسى ديدگاه علماى عمریه دربارۀ معاويه لعین ، فرصتى ديگر مى‌طلبد. بنا بر آن‌چه گفته شد، تجليل و احترام به معاويه لعین و يزيد لعین در اين اندازه اختصاص به گروهى از مردم دارد و حتّى ديگر فِرَق مردم از عمریه نيز به اين سخنان و ديدگاه‌ها معتقد نيستند. 📚ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا، سیّد علی میلانی، ص۵۵_۶٣ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • بیست - چهارم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -19- حضرت امام حسن المجتبی علیه السّلام؛ مانعى بزرگ بر سر راه جانشينى يزيد لعنه الله علماى عمریه مى‌نويسند: معاويه در همان زمان حيات امام حسن مجتبى عليه السلام، به فكر جانشينى يزيد افتاد. (الإمامة و السياسة، ج١ ص١٩١_١٩۴) وجود حضرت امام حسن مجتبى عليه السّلام از دو جهت براى عملى شدن طرح معاويه، مانعى بزرگ بود: جهت اوّل: شخصيّت و موقعيت اجتماعى آن حضرت و برادرشان حضرت سيّدالشهداء عليه السّلام در مدينه كه از جايگاه ويژه‌اى برخوردار بودند. جهت دوّم: قرارداد ميان امام مجتبى عليه السّلام و معاوية لعنه الله كه با توجه به بندهاى آن، معاويه لعین نبايد پس از خود كسى را به جانشينى بگمارد و بعد از او حكومت به امام مجتبى عليه السّلام و اگر آن حضرت علیه السلام در دار دنيا نبودند، به امام حسين عليه السّلام برسد. معاويه لعین اين مطلب را پذيرفته بود. اين حقيقتى است كه عالمان بزرگ عمریه در كتاب‌هاى خود نوشته‌اند و انديشمندان ما نيز به اين بند از قرارداد تصريح كرده‌اند. 🔸 "ابن حجر عسقلانى" با سندى محكم و قوى اين مطلب را روايت مى‌كند و مى‌گويد: "حسن بن علي (عليهما السّلام) بیان داشته: همانا كه من با معاويه شرط‍‌ كردم كه خلافت پس از او به من برگردد." آن حضرت در حضور معاويه فرمودند كه من از معاويه قول گرفته‌ام و قرار گذاشته‌ايم كه خلافت بعد از او به من برگردد. ابن حجر عسقلانى با سند خود در جاى ديگر روايت مى‌كند: "لمّا قتل عليٌ‌، سار الحسن بن علي في أهل العراق ومعاوية في أهل الشام" یعنی: امام مجتبى عليه السّلام به همراه لشكرى از كوفه به قصد جنگ با معاويه حركت كردند. معاويه نيز به همراهى اهل شام به ميدان جنگ رهسپار شد. پس از رويارويى دو لشكر و آن وقايع...، كار به صلح كشيد و صلح‌نامه‌اى در آن ميان به امضاى دو طرف رسيد كه يكى از مفادش اين بود: "على أن يجعل العهد للحسن من بعده" بعد از معاويه كسى جز حسن خليفه نباشد. در مقابل، يزيد هيچ گاه به مرتبه، موقعيّت و شخصيت والاى اجتماعى امام حسن عليه السّلام نمى‌رسيد؛ آن هم يزيدى كه به گوشه‌اى از ويژگى‌هايش اشاره كرديم. از طرفى و بنا بر عهدنامه ميان معاويه و آن حضرت علیه السلام، طرح جانشينى يزيد عملى نبود. ➖حافظ‍‌ ابن عبدالبر قُرطبى مى‌گويد: "لا خلاف بين العلماء أنّ‌ الحسن إنّما سلَّم الخلافة لمعاوية حياته لا غير، ثمّ‌ تكون له من بعده، وعلى ذلك إنعقد بينهما ما انعقد في ذلك." یعنی: علماء اتّفاق دارند بر اين‌كه امام حسن مجتبى عليه السّلام حكومت را فقط‍‌ به معاويه واگذار كرده و اين‌كه پس از او دوباره به خودش برگردد و طبق اين مفاد، پيمان و قرارداد در بينشان منعقد شد (الإستیعاب، ج١ ص٣٨٧) دقّت كنيد! قرار بر اين بوده كه معاويه لعین كسى را براى پس از خودش منصوب نكند و حكومت به حضرت امام حسن المجتبى عليه السّلام برگردد. با توجّه به اين مطالب، معاويه لعین چه چاره‌اى داشته تا بتواند فرزندش يزيد لعین را جانشين خود كند؟ هيچ راهى مگر اين‌كه حضرت کریم آل الله امام حسن المجتبى عليه السّلام را از پيش روی بردارد و آن حضرت علیه السلام را شهيد كند. ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
حرم
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 #حرکت_حضرت_سیدالشهداحسین‌بن‌علی_عليه السّلام #عاشورا_در_عامه #مقتل
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • بیست - سوم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -18- حضرت سیدالشهدا حسين بن علی عليه السّلام و دعوت شيعيان عراق از ديگر شبهاتى كه عمریون درباره عاشورا مطرح مى‌كنند اين است كه مى‌گويند: "شيعيان، حسين بن على (عليهما السّلام) را به عراق دعوت كردند و به عهد و دعوت خود بى‌وفا شدند و خودشان، او را به قتل رساندند! و يزيد تنها به عبيداللّه بن زياد نامه نوشت و دستور داد كه از ورود حسين بن على (عليهما السّلام) به عراق و كوفه و تأسيس حكومت در آن جا جلوگيرى كند. پس يزيد نقشى در شهادت حسين بن على عليهما السلام نداشته و اين خود شيعيان بودند كه او را به شهادت رساندند." آنان براى اثبات اين سخن كتابى را با عنوان "مَن هم قتلة الحسين‌؟" تأليف كرده و شيعيان را خطاب مى‌كنند و مى‌گويند: "شما شيعيان كه خود حسين را كشتيد، چرا براى او عزادارى مى‌كنيد؟!" ✅ ما در پاسخ آنان مى‌گوئيم كه شيعيان كوفه در شهادت حضرت سيّدالشهداء عليه السّلام نقشى نداشته‌اند. بنا بر تحقيق و پژوهش‌ها، فرماندهان لشكر ابن سعد در كربلا، يا از بنی اميّه بوده‌اند و يا از خوارج و يا گروهى كه از شام آمده بوده‌اند. شواهدى وجود دارد كه افرادى هشت روزه مسير دمشق تا كوفه را طى نموده‌اند تا خود را به كربلا برسانند. اين مطالب در چند بخش خواهد آمد و با تحقيق و پژوهش مباحثى هم‌چون: - نقش معاويه در شهادت سيدالشهداء عليه السلام؛ - نقش يزيد بن معاويه در حادثۀ عاشورا؛ - نقش اهل كوفه در شهادت امام حسين عليه السلام ثابت خواهد شد. در اين بخش، نويسندگان نامه به امام حسين عليه السّلام و فرماندهان سپاه ابن سعد در كربلا، معرّفى مى‌شوند. البتّه در ضمن اين مباحث، به پاسخ شبهه‌هايى خواهيم پرداخت كه امروزه برخى دانسته يا نادانسته به آن دامن مى‌زنند. ➖نقش معاويه در شهادت سيد الشهداء عليه السّلام نقش معاويه در شهادت سيدالشهداء سلام الله عليه از دو جهت قابل بررسى است: يكم: اثبات ولايت يزيد و جانشينى او براى معاويه. بدون شكّ ولايت و جانشينى يزيد توسّط‍‌ خود معاويه صورت گرفته است. بنا بر اين، از جهت شرعى، عرفى و قانونى همۀ كردارها و اعمال يزيد را براحتى مى‌توان به معاويه نسبت داد. اين مطلب، همان حقيقتى است كه ما از سخنان آن گروه متعصّب استفاده كرديم. گروهى كه سعى داشتند معاويه لعین را از گزند طعن و لعن دور نگه دارند تا اين طعن به غير او از صحابه رسول اکرم صلى اللّه عليه و آله كه معاويه را بر سر كار آوردند، سرايت نكند. دوّم: با استنباط‍‌ از مسائل تاريخى و تحقيق و جست و جوى دقيق در همۀ امورى كه به نوعى با اين موضوع در ارتباط‍‌ است، اجمالاً روشن شد كه نقشۀ قتل و شهادت حضرت سيدالشهداء عليه السّلام در عراق توسّط‍‌ خود معاويه بوده است. او تمام مقدّمات و برنامه اين جنايت تاريخى را فراهم و طرح‌ريزى كرده و يزيد آن برنامه و طرح را به اجرا گذاشته است. البته در بخش ديگر به طور مفصّل، به نقش يزيد در جنایت عاشورا خواهيم پرداخت. 💢با توجّه به اين مقدّمه به دست مى‌آيد كه مسئلۀ جانشينى يزيد و اثبات ولايت‌عهدى او از كارهاى بسيار مشكلى بوده كه معاويه با زحمت و سياست فراوانى موفّق به انجام آن شده است؛ چرا كه در مقابل اين برنامه، موانعى وجود داشته است كه از آن جمله مى‌توان به موانع زير اشاره نمود: مانع اوّل: بزرگانى از صحابه در آن زمان بوده‌اند كه با وجود آنان، معاويه به خودش جرأت نمى‌داده كه اين فكر را اظهار كند تا چه رسد به اين‌كه عملى سازد. مانع دوّم: در آن زمان افرادى خود را براى رسيدن به خلافت آماده كرده بودند و ادّعاى رياست داشتند. خيلى روشن است كه اين دسته نيز با طرح ولى‌عهدى يزيد مخالفت مى‌كرده‌اند. معاويه براى رسيدن به هدف شوم خود و برداشتن اين موانع، چند راه را در پيش گرفت. وى برخى را با مسموم كردن از ميان برداشت. عدۀ ديگرى را با پول خريد و بعضى را با تبعيد كردن از مقابل خود كنار زد تا راه جانشينى فرزندش هموار شود. براى نمونه مواردى را بررسى مى‌كنيم ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
حرم
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 #حرکت_حضرت_سیدالشهداحسین‌بن‌علی_عليه السّلام #عاشورا_در_عامه #مقتل
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • بیست - پنجم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -20- أحنف بن قيس، از برجسته‌ترين شخصيّت‌هاى زمان معاويه لعین است. وى در چنين وضعيتى به معاويه مى‌گويد: "إنّ‌ أهل الحجاز وأهل العراق لا يرضون بهذا ولا يبايعون ليزيد ما كان الحسن حيّاً." تا زمانى كه حسن بن على (علیه السلام) زنده است، مردم حجاز و عراق به جانشينى يزيد رضايت نخواهند داد و تن به بيعت با او نمى‌دهند. (الإمامة و السياسة، ج١ ص١٩١) معاویه لعین نه فقط‍‌ اهل عراق، بلكه اهل شام را نيز با وجود حسن بن على (عليهما السّلام) نمى‌توانست به بيعت با يزيد لعین راضى كند؛ چرا كه آنان يزيد لعین را مى‌شناختند. معاويه لعیم هيچ راهى در مقابل خود نمى‌ديد مگر اين‌كه آن حضرت علیه السلام را با زهر توسّط اطرافیانش و جعده ملعونه مسموم كند. 🔹"زمخشرى" مى‌گويد: "جعل معاوية لجعدة بنت الأشعث إمرأة الحسن مائة ألف حتّى سمته." معاويه صد هزار درهم براى جعده همسر حسن بن على (علیه السلام) قرار داد براى اين‌كه او را مسموم كند. (ربيع الأبرار، ج۴ ص٢٠٨) "مسعودى" نيز در اين باره مى‌نويسد: "إنّ‌ امرأته جعدة بنت الأشعث بن قيس الكندي سقته السمّ‌ وقد كان معاوية دسَّ‌ إليها إنّك إن احتلت في قتل الحسن وجَّهْت إليك بمائة ألف درهم وزوّجتك من يزيد." جعده، دختر اشعث بن قيس بود. جعده حسن بن علی (علیه السلام) را مسموم نمود و اين كار با نيرنگ معاويه صورت گرفت. او به جعده وعده داد كه اگر اين كار را انجام دهد صد هزار درهم به علاوۀ همسرى با يزيد، مزد و اُجرت اين عمل خواهد بود. (مروج الذهب، ج١ ص٧١٣) ▪️آن گاه كه جعده ملعونه اين كار را عملى ساخت و حضرت کریم آل الله امام حسن المجتبى عليه السلام را مسموم كرد، معاويه لعین صد هزار درهم براى او فرستاد؛ ولى درباره همسرى با يزيد لعین به او گفت: "مى‌ترسم كارى كه با حسن (علیه السلام) كردى، با فرزندم يزيد انجام دهى." قضیه شهادت حضرت امام مجتبى عليه السّلام با سَمّى كه معاويه آماده كرده بود، از قضايايى است كه علماى عمریه به صورت متواتر نقل كرده‌اند. هر چند تعصّب و عناد باعث مى‌شود كه "ابن خلدون" بگويد: "هرگز معاويه اين جنايت را به واسطۀ جعده بنت اشعث انجام نداده است. معاويه چنين نمى‌كند و اين حرف‌ها از داستان‌هايى است كه شيعيان ساخته‌اند." ‼️ (تاریخ ابن خلدون، ج٢ ص١٨٧) آرى، جاى هيچ شكّ و شبهه‌اى نيست كه قاتل حضرت امام حسن المجتبى عليه السّلام خود معاويه لعین بوده است و تاريخ نگاران جماعت عمریه مى‌افزايند: "أظهر فرحاً وسروراً، حتّى سجد وسجد من كان معه." معاوية با خبر شهادت امام مجتبی عليه السّلام چنان شاد شد و خوش‌حالى كرد كه به سجده افتاد و اطرافيان او نيز به سجده افتادند! (الإمامة و السياسة، ج١ ص١٩۶ و ربيع الأبرار، ج۴ ص١٨۶) پس با اين طرح و نقشه معاويه لعیم، نخستين و بزرگ‌ترين مانع در اجراى طرح جانشينى يزيد لعین از ميان برداشته شد. 📚 ناگفته هایی از حقایق عاشورا، سیّد علی میلانی، ص ۶۴ _ ٧٢ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
حرم
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 #حرکت_حضرت_سیدالشهداحسین‌بن‌علی_عليه السّلام #عاشورا_در_عامه #مقتل
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 السّلام قسمت • بیست - ششم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -21- سعد بن ابى وقّاص، مانعی ديگر برای خلافت یزید سعد بن ابى وقّاص يكى ديگر از موانع بود. او گرچه با حضرت اميرمؤمنان علی بن ابی طالب عليه السّلام رابطۀ خوبى نداشت، با اين حال براى شخص معاويه لعین نيز احترامى قائل نبود، تا چه رسد به يزيد لعین. به عبارت ديگر، بى‌اعتنايى سعد به معاويه به دليل علاقه‌مندى سعد به حضرت اميرمؤمنان علی بن ابی طالب عليه السّلام نبوده است و رفتار سعد درباره معاويه «حبّاً لعلي عليه السّلام» نبوده؛ بلكه «بغضاً لمعاوية» بوده است. اهل سنّت، سعد بن ابى وقّاص را از عشرۀ مبشّره می‌دانند. (ده نفری که رسول اکرم صلی الله علیه و آله بشارت بهشت را به آنان داده داده است، که البتّه روایتش جعلی است). هم‌چنين او در زمرۀ شش نفرى است كه عمر بن خطّاب بعد از خود براى شوراى تعيين كنندۀ خليفه معرفى نموده بود و سعد در آن جلسه از امير مؤمنان عليه السّلام هوادارى نكرد. 🔸 با اين حال وقتى معاويه وارد مدينه شد و شخصيت‌هاى آن زمان به ديدن او رفتند، سعد نيز به ملاقات معاويه رفت. معاويه به احترام سعد برخاست و او را در كنار خود نشاند و مشغول گفت و گو شدند تا جايى كه معاويه به او گفت: تو چرا ابوتراب را لعن نمى‌كنى‌⁉️ سعد در پاسخ معاويه گفت: من از پيامبر خدا دربارۀ او فضايلى شنيده‌ام كه تا آن‌ها در ذهن من است، هرگز چنين نمى‌كنم! معاويه از پاسخ سعد بن ابى وقّاص عصبانى شد و مجلس را با ناراحتى ترك كرد. سنن ترمذی، ج۵ ص٣٠١ _ أسد الغابة، ج۴ ص٢۵ و منابع دیگر لذا معاويه با وجود چنين شخصى نمى‌توانست به آسانى برنامۀ خود را عملى كند. پس به ناچار سعد بن ابى وقّاص را از ميان راه خود برداشت و همان طور كه امام حسن عليه السّلام را مسموم كرد، او را نيز به وسيلۀ سم به قتل رسانيد. مقاتل الطالبيین، ص٨٠ _ شرح نهج‌البلاغه، إبن أبی الحدید، ج١۶ ص۴٩ ➖عايشه و مخالفت او با طرح جانشينى يزيد همان گونه كه اشاره شد، هنگامى كه معاويه وارد مدينه شد، با شخصيت‌هاى مختلفى ملاقات كرد و ولايت‌عهدى يزيد را با آنان مطرح نمود. از جملۀ آن افراد عايشه بود كه معاويه به ملاقات او رفت و در اين باره گفت: "إنّ‌ أمر يزيد قضاء من القضاء، وليس للعباد الخيرة من أمرهم، وقد أكّد الناس بيعتهم في أعناقهم وأعطوا عهودهم على ذلك ومواثيقهم، أفترين أن ينقضوا عهودهم ومواثيقهم‌؟" ✍🏻 اين‌كه من تصميم گرفته‌ام كه يزيد بعد از خودم خليفه باشد، از قضاى الهى ناشى مى‌شود و ارادۀ خداوند متعال است. اين كارى تمام شده است و مردم در اين مسئله حق اظهار نظر ندارند. اى عايشه! آيا نظر تو اين است كه مردم از اين عهدى كه بسته‌اند، دست بردارند؟ عايشه در پاسخ به او گفت: "أمّا ما ذكرت من عهود ومواثيق، فاتّق اللّه في هؤلاء الرهط‍‌ ولا تعجل فيهم" ✍🏻 از خدا بترس، كدام عهد و پيمان و كدام موافقت‌؟ چرا به شخصيت‌هاى بزرگ نسبت دروغ مى‌دهى‌؟ بر خلاف ديدگاه آنان تصميم نگير و درباره آنان تعيين تكليف نكن. يكى از مصادر شيعى كه به مخالفت عايشه اشاره مى‌كند، كتاب "صراط‍‌ مستقيم" است. اين اثر از كتاب‌هاى مفيد بوده و مؤلّف آن علّامه على بن يونس عاملى نباطى بياضى از علماى قديم ماست. او مى‌نويسد: معاويه بر فراز منبر بود و براى ولايت‌عهدى يزيد از مردم بيعت مى‌گرفت. عايشه او را مورد خطاب قرار داد و گفت: "هل استدعى الشيوخ لبنيهم البيعة‌؟" آيا بزرگان صحابه كه خليفۀ رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) بودند، براى فرزندانشان از مردم بيعت گرفتند؟ آيا آنان اولادشان را جانشين خود كردند؟ معاويه در جواب گفت: نه! عايشه گفت: "فبمَن تقتدي‌؟" پس تو در اين كار به چه كسى اقتدا و از كه پيروى مى‌كنى‌؟ در اين هنگام معاويه خجالت زده شد. سپس عايشه تصميم گرفت به خانۀ معاويه برود و با او ديدار كند؛ از اين روی به طرف خانۀ او به راه افتاد. معاويه دستور داده بود كه در مسيرش چاله‌اى حفر كنند و روى آن را بپوشانند. عايشه كه سوار بر مركب بود به داخل گودال افتاد و مُرد. عبداللّه بن زبير شعرى به همين مناسبت گفته و در آن شعر به كنايه و اشاره معاويه را قاتل عايشه معرفى كرده است. (الصراط المستقيم، ج٣ ص۴۵) بنابراين، مرگ عايشه با دسيسۀ معاويه صورت گرفته است؛ چرا كه عايشه با جانشينى يزيد مخالف بود و بايد از سر راه برداشته مى‌شد. و شخصيت‌هاى ديگرى كه در مدينه بوده‌اند، به نوعى با ولايت‌عهدى يزيد مخالفت كرده‌اند. نام برخى از آنان به شرح زير است: عبدالرحمان فرزند ابوبكر، عبداللّه فرزند عمر، عبداللّه فرزند زبير، منذر فرزند ديگر زبير، سعيد فرزند عثمان، عبدالرحمان فرزند خالد بن وليد و زياد بن ابيه. 📚ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا، سیّد علی میلانی، ص ٧٢ _ ٧۶
حرم
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 #حرکت_حضرت_سیدالشهداحسین‌بن‌علی_عليه السّلام #عاشورا_در_عامه #مقتل
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔎 قسمت • بیست - هفتم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -22- ❌ ابن تيميه و شُبهه در عزاداری یکی از سرسخت‌ترین دشمنان عزاداری و زیارت، عمریون وهابیّت و مدّعیان سلفیّت می‌باشند. و این نیست مگر از ناصبی‌گری آنان؛ بعنوان نمونه، ابن تیمیه لعیم که بزرگترین نظریه‌پرداز این جماعت است، می‌نویسد: "و من حماقتهم اقامه الماتم و النیاحه علی من قد قتل من سنین عدیده" ✍🏻 از حماقت‌های شیعیان برپایی مجلس ماتم و نوحه است بر کسی است که سال‌ها پیش کشته شده. (منهاج السنة، ج١ ص۵٢) و در جای دیگر می‌گوید: "و صار الشیطان بسبب قتل الحسین رضی الله عنه یحدث للناس بدعتین، بدعه الحزن والبکاء والنوح یوم عاشوراء... و بدعه السرور والفرح" ✍🏻 شیطان بواسطه کشته شدن حسین (عليه‌السّلام) برای مردم دو بدعت ایجاد کرده است: بدعت گریه و ناله و حزن در روز عاشوراء، و بدعت شادی و سُرور. همان، ج ۴ ص٣٣۴ به بعد با قسمت دوّم کلام وی ما نیز موافقیم و بارها گفته‌ایم که شادی و فرح در عاشورا از بدعت‌های نواصب ناپاک‌زاده است، که الحمدلله یکی از بزرگترين علمای عمریه نیز بدان معترف است، و البتّه برخی علمای دیگرشان نیز همین اعتقاد را دارند چنان‌که گذشت. ➖هم‌چنین" محمّد بن عبدالوهاب" که شاگرد فکری إبن تیمیه است، می‌گوید: "من قبائح هؤلاء الرافضة، أنهم یتخذون یوم موت الحسین مأتماً، فأما النیاحة فمن أعظم منکرات الجاهلیة، یترتب علی ما یفعلون من المنکرات و المحرمات کما لا یحصی و کل ذلک بدعة و منکر. کلهم مشارکون فی البدعة، فاللازم علی کل مؤمن منع هؤلاء المبتدعه من هذه البدعة القبیحة." ✍🏻 یکی از کارهای قبیح شیعیان، این است که عاشورا برای حسین (علیه السّلام)، ایّام عزا اعلام می‌کنند و اینها با" یا حسین" گفتن، کارهای خلافی انجام می‌دهند، نوحه کردن و عزاداری کردن از بزرگترین منکرات دوران جاهلیّت است. بر این عزاداری‌های شیعیان برای حسین (علیه السّلام) هم محرّمات و هم منکرات مترتّب است. اگر کسی عزاداری کند یا راضی به عزاداری باشد یا کمک به عزاداری کند، همه اینها در بدعت شریکند و بر همه مؤمنین واجب است که این شیعیان را از این بدعت قبیح، نهی از منکر بکنند. (رسالة فی الرد علی الرافضة در ص۴۶ _ ۴۹) 🔺لذا إشکال این جماعت بر دو مورد بنا شده است: یکی بدعت بودن عزاداری، دوّم مخالفتِ عزاداری با قرآن و سنّت. عجيب و تأسف‌بار است که با این همه ادّعا هنوز معنایِ صحیحِ بدعت را نمی‌دانند و هرچه را نپسندند بدعت می‌نامند! یا اینکه معنای بدعت را برای مخالفت با شیعیان تعمیم می‌دهند. به هر صورت بر طبل رسوايی خود کوبیده‌اند. حال باید معنای بدعت را تبیین نمائیم: هر نوآوری و إبداع روشی لزوماً بدعت نیست، جوهری می‌نویسد: "البدعة: انشاء الشیء لا علی مثال سابق، واختراعه وابتکاره بعد ان لمیکن" بدعت به معنای پدیدآوردن چیز بی‌سابقه و عمل نو و جدیدی است که نمونه نداشته باشد. (صحاح اللغة، ج٣ ص١١٣) بدعت بدین معنا مورد مذمّت و توبیخ شارع نیست، زیرا بشر بطور طبیعی نیازمند برخی نوآوری‌ها می‌باشد. ولی اگر حکمی را منسوب به شرع کنیم که مستند و شاهدی از شرع نداشته باشد، بدعت است. راغب اصفهانی می‌نویسد: "البدعة فی المذهب: ایراد قول لم یستنَّ قائلها و فاعلها فیه بصاحب الشریعه و اماثلها المتقدّمه و اصولها المتقنه" بدعت در دین، گفتار و کرداری است که به صاحب شریعت مستند نباشد و از موارد مشابه و اصول محکم شریعت استفاده نشده باشد. مفردات القرآن، ص٣٩ "ابن‌حجر عسقلانی" می‌گوید: "والمُحْدَثات بفتح الدال جمع مُحْدَثَه، والمراد بها: ما احدث و لیس له اصل فی الشرع ویسمّی فی عرف الشرع بدعه، وما کان لهاصل یدلّ علیه الشرع فلیس ببدعه" هر چیز جدیدی که ریشه شرعی نداشته باشد، در عرف شرع، بدعت نامیده می‌شود و هر چه که ریشه و دلیل شرعی داشته باشد بدعت نیست. فتح الباری، ج١٣ ص٢۵٣ دیگر علمای عمریه نیز همین تعریف را دارند که به همین مقدار اکتفا می‌کنیم. (از آنجا که إشکال‌کنندگان از عمریون می‌باشند، بحث را از مطالب علمای خودشان منعقد می‌کنیم) ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔎 قسمت • بیست - هشتم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -23- ⚠️ ابن تیمیه و شُبهه در عزاداری (بخش دوّم) حال که معنای بدعت روشن شد، باید دید که اشک و عزاداری، شاهد و مؤیدی از قرآن و سنّت دارد یا نه؟ باید توجّه داشت که اصل در هر چیزی "حلیّت" است مگر آنکه برای حرام بودن یا نهی از آن، دستوری از شارع وجود داشته باشد. آیا در قرآن و سنّت، گریستن و حزن و عزاداری نهی و تحریم شده است⁉️ می‌دانیم که قرآن ما را به تأسی و پیروی از انبیاء الهی امر فرموده است: «قَدْ کَانَتْ لَکُمْ اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی اِبْرَهِیمَ.»📖ممتحنه، ۴ «لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَهٌ حَسَنَةً.»📖 احزاب، ٢١ در قرآن شریف، صراحتاً درباره حزن و اشک طولانیِ یعقوب بر یوسف علیهما السّلام، آیاتی موجود است که در سوره يوسف قابل مشاهده است. "زمخشری" ذیل تفسیر همین آیات در سوره يوسف، می‌نویسد: "ما جفت عیناه من وقت فراق یوسف الی حین لقائه ثمانین عاما، وما علی وجه الارض اکرم علی الله منه" _ چشمان حضرت یعقوب از فراق یوسف تا زمان ملاقات یوسف از اشک خشک نگردید و این مدت هشتاد سال به طول انجامید. و در روی زمین چیزی از این کار برای خداوند ارزشمند‌تر نبود. (الکشّاف، ج٢ ص۴٩٧) و از حضرت رسول‌ اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده: "انه سئل جبرئیل: ما بلغ من وجد یعقوب علی یوسف؟ قال: وجد سبعین ثکلی. قال: فما کان له من الاجر؟ قال: اجر مائة شهید، و ما ساء ظنه بالله ساعة قط." حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله از جبرئیل سؤال نمود: به خاطر غیاب یوسف چه بر سر یعقوب آمد؟ عرض کرد: به‌ اندازه آن‌چه که بر سر هفتاد مادر فرزندمُرده می‌آید. و سؤال نمود: اجر یعقوب به خاطر این صبر چه‌قدر است؟ عر ض کرد: اجر صد شهید، و این در حالی بود که هرگز یعقوب به خداوند سوء ظن پیدا نکرد. (همان) ‌شبیه همین روایت را "سیوطی" نیز نقل کرده‌ست. (الدرّ المنثور، ج۴ ص۵٧٠) آیا یعقوب نبی با اینکه می‌دانست يوسف پیامبر زنده است، ولی حزن و اشک طولانی را سیره خود نمود، کار خلاف شرعی مرتکب شد؟! از دید عمریون که انبیاء الهی را معصوم نمی‌دانند، بله خطاست، ولی اگر عمل یعقوب نبی خطا بود، آیا خداوند وی را مذمّت نمی‌نمود؟! آیا از این عمل نهی نمی‌نمود؟! ولی بقول زمخشری که بالاتر نقل شد، "در روی زمین چیزی از این کار برای خداوند ارزشمند‌تر نبود." عمریون باید ابتدا تکلیف خود را با این عمل یعقوب نبی روشن کنند، بعد به شیعیان إشکال نمایند. عمل یعقوب نبی در قرآن نه مذمّت شده نه توبیخ نه نَسخ، ضمن اینکه یوسف پیامبر نه شهید شد نه مُثله، بلکه بإذن الله پادشاه مملکت شد و در عزّت و آسایش قرار گرفت، و یعقوب نبی صرفاً بر فراق او چنان حزن و أشکی را پیشه خود ساخت. ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔎 قسمت • بیست - نهم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -24- 🚫 ابن تیمیه و شُبهه در عزاداری (بخش سوّم) در مطالب گذشته، معنای لغوی و اصطلاحی بدعت بیان شد، سپس از قرآن به سیره حضرت یعقوب علیه السّلام اشاره شد که در فراق یوسفِ پیامبر، حزن و اشکی کم‌نظیر داشت، و کلام زمخشری در تفسير آیات مربوطه ذکر شد. حال باید دید در سنّت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله، اثری از اشک و حزن و عزاداری وجود دارد یا خیر؟! 1⃣ گریه در شهادت حمزه علیه السّلام در جنگ اُحد وقتی حمزه علیه السّلام به شهادت رسید، رسول اکرم صلی الله علیه و آله بسیار محزون و گریان و داغدار شد. "حلبی" در سیره خود می‌نویسد: "لما رای النبی حمزه قتیلا، بکی فلما رای ما مثّل به شهق" _ پیامبر اکرم چون پیکر خونین حمزه را یافت، گریست و چون از مُثله کردن او آگاهی یافت با صدای بلند فریاد زد و گریه سر داد. (السیرةالحلبیه، ج۲، ص۲۴۷) این گریه و ناله از سوی آن حضرت علیه السلام برای عزای عمویش حمزه علیه السلام آن‌قدر شدید بوده که ابن‌مسعود می‌گوید: "ما راینا رسول اللّه صلّی الله علیه و آله وسلّم باکیاً اشدّ من بکائه علی حمزه، وضعه فی القبله، ثمّ وقف علی جنازته، وانتحب حتّی بلغ به الغشی، یقول: یا عمّ رسول اللّه! یا حمزه! یا اسد اللّه! واسد رسوله! یا حمزه! یا فاعل الخیرات! یا حمزه! یا کاشف الکربات! یا حمزه! یا ذابّ عن وجه رسول الله." ✍🏻 ندیدیم حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه واله بر کسی گریه کند، آن‌گونه که با شدّت در عزای عمویش حمزه علیه السلام اشک می‌ریخت، بدن حمزه علیه السلام را به طرف قبله قرار داد، سپس کنار آن قرار گرفته و با صدای بلند گریه کرد تا حال غش به آن حضرت علیه السلام دست داد، و خطاب به جسد عمویش می‌فرمود: ‌ای عموی پیامبر خدا، ‌ای حمزه! ‌ای شیر خدا و شیر پیامبر خدا، ‌ای حمزه! ‌ای کسی که کارهای نیکو انجام می‌دادی، ‌ای حمزه! ‌ای کسی که سختی‌ها و مشکلات را برطرف می‌کردی، ‌ای حمزه! ‌ای کسی که سختی‌ها را از رسول خدا دور می‌کردی. (ذخائر العقبي، ص١٨١) ➖ "ابن کثیر" از إبن عمر روایت کرده است که: "ان رسول الله صلی الله علیه وسلم لما رجع من اُحد فجعلت نساء الانصار یبکین علی من قتل من ازواجهن قال فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم ولکن حمزه لا بواکی له قال ثم نام فاستنبه و هن یبکین." ✍🏻 رسول اکرم صلی الله علیه واله چون از اُحد بازگشت، زنان انصار را مشاهده نمود که بر کُشته‌های خود گریه می‌کنند. حضرت علیه السلام فرمودند: حمزه گریه کن ندارد. سپس بعد از مقداری استراحت متوجّه شدند که زن‌ها برای حمزه گریه می‌کنند. از آن روز تاکنون زنان ابتدا برای حمزه و سپس برای کشته‌های خود عزاداری می‌کنند. ابن کثیر بعد از نقل این گزارش می‌گوید: "و هذا علی شرط مسلم" _ این روایت شرط صحّت بر اساس مبنای مسلم را دارد. (البداية و النهایة، ج۴ ص۵۵) حال باید از عمریون لعین پرسید که آیا حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله خلاف شرع مرتکب شدند؟! (العیاذ بالله) آیا ایشان با رسوم جاهلیّت و معنای بدعت آشنا نبودند؟! آیا تکلیف دین خود را نمی‌دانستند؟! هرچند پیامبری که عمریون در کتب خود معرّفی کرده‌اند، چندان هم تفاوتی با این اوصاف ندارد❗️ ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔎 قسمت • سی ام✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -25- 🔸 ابن تیمیه و شُبهه در عزاداری (بخش چهارم‌) 2⃣ عزای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله بر جعفر بن أبي طالب علیهما السّلام عمریون نقل کرده‌اند که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله با شنیدن خبر شهادت جعفر علیه السّلام در در جنگ موته، به دیدن فرزندانش رفتند، وقتی که وارد خانه شدند، فرزندان جعفر را صدا زدند، آنان را می‌بوئیدند در حالی‌که اشک از چشمان مبارکشان جاری بود. اسماء همسر جعفر احساس کرد که برای همسرش اتّفاقی افتاده است، لذا سؤال کرد: "بابی و امّی ما یبکیک؟ ابلغک عن جعفر واصحابه شی‌ء" _ پدر و مادرم فدایت شوند، آیا از جعفر و یارانش خبری شنیده‌‌ا‌ید؟ فرمودند: بله، امروز به شهادت رسیده‌اند. اسماء بلند فریاد زد، زنان دورش حلقه زدند، حضرت زهراء سلام الله‌ علیها وارد منزل شدند و گریه می‌کردند، و می‌فرمود: «وا عمّاه». سپس رسول اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: "عَلی مثل جعفر فلتبک البواکی" _ گریه‌کنندگان باید بر کسی چون جعفر گریه کنند. 📚 الإستیعاب، ج ١ ص٢۴٣_ أسد الغابة، ج١ ص٢٨٩ _ الإصابة، ج٢ ص٢٣٨ _ الکامل في التاريخ، ج٢ ص٢٣٨ ✅ جالب توجّه اینکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نه تنها خودشان اشک ریختند و داغدار شدند، بلکه به دیگران نیز دستور دادند تا گریه کنند و عزادار شوند. از طرفی حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها نیز که بضعة الرسول است، گریه و شیون فرمودند. آیا عمریون به همان اندازه که دین خود را از عایشه اخذ می‌کنند و فعل و قول او برایشان حجّت است، برای حضرت صدیقه طاهره شهیده علیهاالسلام جایگاه قائلند؟! ضمن اینکه خود عمریون معترفند که این روایتِ مشهور: "خذوا ثلثي دينكم عن الحميراء _ دو سوّم دینتان را از حمیراء (عایشه) فراگیرید." صحیح نیست. 👈🏻 "ابن کثیر" می‌گوید: این حدیث منکَر است، و از قول "مِزّی" نقل می‌کند که تا بحال اصل و سندی برای آن نیافته است. "فَإِنَّهُ لَيْسَ لَهُ أَصْلٌ وَلَا هُوَ مثبت في شئ مِنْ أُصُولِ الْإِسْلَامِ، وَسَأَلَتُ عَنْهُ شَيْخَنَا أَبَا الْحَجَّاجِ الْمِزِّيَّ فَقَالَ: لَا أَصْلَ لَهُ." (البداية، ت: شیری، ج٨ ص١٠٠" "سخاوی و شوکانی" و دیگر علمای عامه نیز از قول "ابن حجر عسقلانی" می‌نویسند: "لا أعرف له إسنادا" _ سندی برای این روایت نیافتم. (المقاصد الحسنة، ص۳۲۱ _ الفوائد المجموعة في الأحاديث الموضوعة، ص۳۹۹) "شهاب الدین آلوسی" پس از بیان فضائل حضرت زهرا سلام الله علیها می‌نویسد: از این روایات مشخص می‌شود که فاطمه (سلام الله علیها) بر عایشه افضلیت دارد. حتّی روایتِ "خذوا ثلثي دينكم عن الحميراء" که برخی بر آن استدلال کرده‌اند، هیچ دلالتی بر افضلیت عایشه ندارد، چرا که رسول الله (صلی الله علیه وآله) می‌دانست پس از او دخترش در دنیا عمر زیادی ندارد و الّا می‌فرمود تمام دینتان را از فاطمه (علیهاالسلام) بگیرید. "و من هنا يعلم أفضليتها على عائشة رضي الله تعالى عنها الذاهب إلى خلافها الكثير محتجين بقوله صلى الله تعالى عليه وسلم: خذوا ثلثي دينكم عن الحميراء. …وأنت تعلم ما في هذا الاستدلال وأنّه ليس بنص على أفضلية الحميراء على الزهراء.... ولعلمه صلى الله تعالى عليه وسلم أنّها لا تبقى بعده زمناً معتداً به يمكن أخذ الدّين منها فيه لم يقل فيها ذلك، ولو علم لربما قال: خذوا كل دينكم عن الزهراء." (روح المعاني، ج٢ ص١۵٠) ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..