🍞🍞 دو تکه نان با برکت
زهری نقل میکند که روزی در خدمت امام سجاد علیهالسلام بودم که یکی از شیعیان آمد و اظهار پریشانی و عیالمندی نمود و گفت: چهارصد درهم بدهکاری دارم، حضرت از شنیدن سخنان وی بسیار متأثر شده و گریه کرد، وقتی علت را پرسیدند، فرمود: کدام محنت بالاتر از آن است که برادر مؤمنی را مقروض ببینی و نتوانی مشکل او را حل کنی؟
هنگامی که مردم متفرق شدند یکی از منافقین گفت: عجیب است که ایشان یک بار می گوید آسمان و زمین در اختیار ماست و یک بار می گوید که از اصلاح برادر مؤمنی عاجزیم! آن مرد فقیر از شنیدن این سخن آزرده شد و خدمت امام سجاد علیه السلام رفت و گفت: شخصی چنان و چنین گفت و به من سخت آمد به گونه ای که رنج و محنت و پریشانی های خودم را فراموش کردم. حضرت فرمود: خداوند تو را فرج عطا فرمود؛ و دستور داد: آنچه برای افطار من آماده کرده اید بیاورید. دو قرص نان خشک شده را آوردند. حضرت فرمود: این نان ها را بگیر که در خانه ما به غیر از این ها وجود ندارد ولیکن خداوند به برکت این دو قرص نان نعمت و مال زیادی به تو می دهد.
آن مرد دو قرص نان را گرفت و به بازار رفت و نمی دانست چه کار کند. نفس و شیطان وسوسه اش نمود که نه دندان بچه ها می تواند این نان ها را بخورد و نه شکم تو و خانواده ات را سیر می کند و نه قرض تو ادا خواهد شد. همان طور که در بازار راه می رفت، به ماهی فروشی برخورد کرد که یک ماهی در دستش مانده بود و کسی آن را نمی خرید. به ماهی فروش گفت: من دو نان جو دارم بیا با ماهی مبادله کنیم. ماهی فروش قبول کرد مرد ماهی را گرفت و یک نان جو را به او داد و به راهش ادامه داد و بقالی را دید که مقداری نمک مخلوط با خاک دارد که هیچ کس از او نمی خرد، به او پیشنهاد کرد بیا این قرص نان را بگیر و آن نمک را بده تا این ماهی را کباب کرده و استفاده کنم. و نمک را نیز گرفت و به خانه رفت در فکر بود که ماهی را پاک کند کسی در زد. وقتی در را باز کرد، دید هر دو مشتری نان ها را پس آورده اند و گفتند: بچه های ما این نان های خشک را نمی توانند بخورند و ما فهمیدیم که تو از ناچاری این نان ها را به بازار آورده ای بیا و نان خود را بگیر، ما از تو راضی هستیم و آن ماهی و نمک را به تو حلال کردیم.
آن مرد آنها را دعا کرد و ایشان رفتند و چون کودکانش نمی توانستند آن نان ها را بخورند، تصمیم گرفت ماهی را کباب کند و به کودکانش بدهد. وقتی شکم ماهی را پاره کرد که آن را تمیز کند دید پر از در و مروارید است که نظیر ندارند، پس خداوند متعال را شکر کرد و در فکر بود که آنها را به چه کسی بفروشد و چه کار کند که شخصی از طرف امام سجاد علیه السلام آمد و پیغام آورد که امام سجاد علیه السلام فرمود: خداوند متعال در کار تو گشایش ایجاد کرد و از پریشانی نجات داد. اکنون قرص های نان را به ما برگردان که آن ها را به غیر از ما کسی نمی خورد.
( امالی صدوق، ص۵۳۷)
«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🔳🔳🔳🔳🔳
📢دوسـتان خـود را جـهـت اسـتفـاده از معـارف ناب اهـل الـبیـت علیهـم السـلام بـه کانـال دعوت کـنید
🌸به کانال حرم
سانی که بدون حسابرسی وارد بهشت میشوند:
همانگونه که میدانیم، فضل و رحمت خدای متعال وسیع و گسترده است، به گونهای که شامل تمام انسانها و تمام موجودات میشود: «وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْء»؛ رحمتم همه چیز را فراگرفته است. اقتضای این وسعت و گستردگی، امید داشتن به بخشش تمام گناهان -صرف نظر از حسابرسی دقیق و موشکافانه – است.
از آیات قرآن و روایات استفاده میشود که ایمان به خدای تعالی، شهادت در راه خدا، مودت و دوستی اهل بیت، عفو و گذشت نسبت به انسانها و… باعث میشود تا انسان بدون حساب وارد بهشت شود؛ لذا گروهی از انسانها که دارای این ویژگیها باشند، بدون حسابرسی وارد بهشت شده و از نعمتهای بیکرانش بهرهمند خواهند شد. در این فرصت برخی از آنها را با استناد به روایات وارده از معصومان (علیهم السلام) برمیشماریم.
۱. مۆمنان: «فَأَمَّا الْمُۆْمِنُونَ فَیَنْجُونَ وَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ … بِغَیْرِ حِساب» ؛ امّا مۆمنان نجات مى یابند و بدون حساب وارد بهشت مىشوند.
۲. اولیای خدا: «…لِأَنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ الْعَارِفِینَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ الْحُجَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ شُهَدَاءَهُ عَلَى خَلْقِهِ الْمُقِرِّینَ لَهُمُ الْمُطِیعِینَ لَهُمْ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ … بِغَیْرِ حِسابٍ».
اولیای الهی که به خدا و رسولش و حجّتهاى خدا در زمین و شاهدین او بر خلقش معرفت دارند و به حق آنان اقرار دارند و مطیع آنان هستند، بدون حساب وارد بهشت مى شوند.
۳. شیعیان: «… قُلْتُ لِوَجْهِ رَبِّی الْحَمْدُ أَسْأَلُکَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى إِنَّ إِلَیْنا إِیابَهُمْ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا حِسابَهُمْ …… وَهَبْنَاهُ لَهُمْ حَتَّى یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ … بِغَیْرِ حِساب»؛ قبیصه جعفى میگوید از امام صادق (علیه السلام) در ارتباط با آیه «إِنَّ إِلَیْنا إِیابَهُمْ* ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا حِسابَهُمْ» پرسیدم، فرمود در باره ما نازل شده است. وی میگوید به امام گفتم من از تفسیر آن میپرسم، فرمود بسیار خوب قبیصه! روز قیامت که مىشود خداوند حساب شیعیان را به ما مى سپارد؛ آنچه بین آنها و خدا است پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) از خدا تقاضاى بخشش میکند و آنچه بین آنها و بین مردم است از مظالم پیامبر اکرم از طرف آنها پرداخت مىکنند و آنچه بین ما و آنها است به آنها مىبخشیم تا بدون حساب وارد بهشت شوند.
آنچه که در این روایات بیان شده، به طور مطلق نیست؛ یعنی اینگونه نیست که فردی به مجرد گرفتن چند روز روزه و یا محبت اهل بیت (علیه السلام) بدون حساب و کتاب وارد بهشت شود. بلکه انسان باید در جهتی حرکت کند که استحقاق دریافت این رحمت را داشته باشد
۴. شهیدان کربلا: «عَنْ هَرْثَمَهَ بْنِ سُلَیْمٍ قَالَ: غَزَوْنَا مَعَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ غَزْوَهَ صِفِّینَ فَلَمَّا نَزَلْنَا بِکَرْبَلَاءَ صَلَّى بِنَا …. … بِغَیْرِ حِسابٍ»؛ هرثمه بن ابى مسلم میگوید با على بن ابىطالب (علیه السلام) به نبرد صفین رفتیم؛ هنگام برگشت در کربلا توقف کرد، نماز بامداد را در آن خواند و از خاکش بر گرفت و بوسید، سپس فرمود خوشا به حال تو اى خاک پاک، باید از تو قومى محشور شوند که بیحساب به بهشت روند.
۵. علاقهمندان به دوستان خدا: «فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَقَدْ حَقَّتْ کَرَامَتِی أَوْ قَالَ مَوَدَّتِی لِمَنْ یُرَاقِبُنِی وَ یَتَحَابُّ بِجَلَالِی ….. … بِغَیْرِ حِساب».
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) میفرماید؛ خداوند فرمود: کسانی سزاوار محبّت من هستند که مرا [همواره]در نظر داشته باشند و به خاطر جلال و عظمت من، دوستى ورزند. چهرههاى ایشان، در روز قیامت از نور است و بر تختهایى از نور قرار دارند و جامه هایى سبز، بر تن مى کنند. کسى پرسید، ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ایشان چه کسانی هستند. فرمود آنان نه گروه پیامبرانند و نه شهیدان، بلکه آنان با دوستان خداى تعالى دوستى کرده اند و بی حساب داخل بهشت میشوند.
«أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَهُم الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ … بِغَیْرِ حِساب»؛ دوستان و علاقهمندان آنها (دوستان خدا) کسانی هستند که خدای متعال در مورد آنها فرمود به غیر حساب وارد بهشت میشوند.
۶. انسانهای با گذشت: «عن النبی صلّى اللَّه علیه و آله قال إذا کان یوم القیامه نادى مناد ….. یدخلون الجنّه بغیر حساب» . از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) روایت شده است: روز قیامت که میشود منادى ندا میکند هر کس پاداشش با خدا است وارد بهشت شود. میگویند چه کسى اجرش با خدا است؟ میگویند آنان که مردم را عفو میکردند، این دسته بدون حساب وارد بهشت میشوند.
۷. روزهداران ماه رجب: «وَ مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ خَمْسَهَ أَیَّامٍ کَانَ حَقّاً ……َ أُدْخِلَ الْجَنَّهَ بِغَیْرِ حِساب»، هر کس پنج روز از ماه رجب را روزه بگیرد، بر عهده خدا است که روز قیامت او را خشنود سازد، و روز رستاخیز در حالى مبعوث مىشود که چهرهاش مانند ماه شب چهارده مىدرخشد، و به شمار دانههای شن براى او حسنه نوشته مىشود، و بىحساب او را به بهشت میبرند.
دو. کسانی که آتش جهنم بر آنان حرام است:
اگر چه تمامی کسانی که بدون حساب و کتاب وارد بهشت میشوند عذاب جهنم بر آنان حرام است. اما در عین حال گروهی از انسانها به عنوان خاص در روایات از آنها نامبرده شده است که در اینجا به چند نمونه اشاره میکنیم.
۱. چشمی که از ترس خدا بگرید: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: مَا مِنْ عَیْنٍ إِلَّا وَ هِیَ بَاکِیَهٌ یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِلَّا عَیْناً بَکَتْ مِنْ خَوْفِ اللَّهِ ….»؛ امام صادق (علیه السلام) فرمود: هیچ چشمى نیست جز اینکه روز قیامت گریان است، مگر چشمى که از ترس خدا گریسته باشد، و هیچ چشمى نیست که از ترس خداى عز و جل به اشک خود پر شود، جز اینکه خداوند همه آن بدن را به آتش دوزخ حرام گرداند.
۲. کسانی که خشم و شهوت خویش را کنترل کنند: «عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) قَالَ: مَنْ مَلَکَ نَفْسَهُ إِذَا رَغِبَ …..»؛ هر کس هنگام خشم و رغبت و ترس و شهوت، خویش را نگهدارد، خداوند جسمش را بر آتش حرام کند.
۳. کسانی که هنگام یاد اهل بیت گریان شوند: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: مَنْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ حَرَّمَ اللَّهُ وَجْهَهُ عَلَى النَّارِ»؛ کسى که ما را نزد او یاد کنند، پس از چشمانش اشک بیاید خداوند متعال صورتش را بر آتش حرام مىنماید.
از آیات قرآن و روایات استفاده میشود که ایمان به خدای تعالی، شهادت در راه خدا، مودت و دوستی اهل بیت، عفو و گذشت نسبت به انسانها و… باعث میشود تا انسان بدون حساب وارد بهشت شود؛ لذا گروهی از انسانها که دارای این ویژگیها باشند، بدون حسابرسی وارد بهشت شده و از نعمتهای بیکرانش بهرهمند خواهند شد
۴. رکوع و سجده کنندگان: «…وَ قَالَ أَقِمِ الصَّلاهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ …..»؛ پیامبر فرمود: … «نماز را بپا دار از زوال آفتاب تا سرخى اول شب»؛ و آن ساعتى است که در آن روز، قیامت دوزخ را میآورند، مۆمنى نیست که در این ساعت توفیق سجده یا رکوع یا نماز را داشته باشد، مگر آنکه خدا تنش را بر آتش حرام کند.
۵. کسی که هفت روز از ماه رجب را روزه بگیرد: «… وَ مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ سَبْعَهَ أَیَّامٍ فَإِنَّ لِجَهَنَّمَ ….»؛ و هر کس هفت روز از رجب را روزه بگیرد، خداوند در برابر روزه هر روز، درى از درهاى هفتگانه دوزخ را به روى او مىبندد و بدنش را بر آتش دوزخ حرام مى گرداند.
۶. عمار یاسر: «دَمُ عَمَّار وَلَحمُهُ حَرامٌ علَى النَّارِ أن تَأکُلَهُ أو تَمَسَّهُ»؛ گوشت و خون عمار بر آتش حرام است که او را بسوزاند.
گفتنی است؛ آنچه که در این روایات بیان شده، به طور مطلق نیست؛ یعنی اینگونه نیست که فردی به مجرد گرفتن چند روز روزه و یا محبت اهل بیت (علیه السلام) بدون حساب و کتاب وارد بهشت شود. بلکه انسان باید در جهتی حرکت کند که استحقاق دریافت این رحمت را داشته باشد و فردی که فریب شیطان را خورده و اقدام به اصلاح خودش نمیکند؛ به حقوق مردم تجاوز میکند، به بسیاری از احکام و دستورات الهی پایبند نیست؛ نمیتواند مصداق این روایات باشد.
@
عن امیرالمو منین علیه السلام: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: لَوْ أنَّ عَبْداً عَبَداللهَ مِثْلَ ما قامَ نُوحٌ فی قَوْمِهِ، وَکانَ لَهُ مِثْلُ احُدٍ ذَهَباً فَأنْفَقَهُ فی سَبیلِ اللهِ، وَ مُدَّ فی عُمْرِهِ حَتّی یحُجَّ ألْفَ عام عَلی قَدَمَیهِ، ثُمَّ قُتِلَ بَینَ الصّفا والْمَرْوَةِ مَظْلُوماً، ثمَّ لَمْ یوالِک یا عَلِی، لَمْ یشُمَّ رائِحَةَ الجَنّةَ وَلَمْ یدْخُلْها.
از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
هرگاه بنده ای خدا را به مدت عمر نوح که در میان قومش قیام کرد [نهصد و پنجاه سال ] به عبادت خدا بپردازد، و به مقدار کوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق کند، و بر فرض به قدری عمر کند تا بتواند با پای پیاده هزار سال حج به جا آورد، و بعد (دربهترین مکان) بین صفا و مروه به ناحق کشته شود، اما ولایت تو را قبول نداشته باشد بوی بهشت به مشام او نمی رسد و داخل آن نمی شود.[1]
پی نوشت
[1] الفردوس، 364: 3/ 5103؛ تنزیه الشریعة، 1، ص 398؛ المناقب خوارزمی، 67/ 40
شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه در رساله اعتقادات خود مینویسد:
قال الشيخ- رحمه اللّه-: اعتقادنا في التقيّة أنّها واجبة، من تركها كان بمنزلة من ترك الصلاة
وَ قِيلَ لِلصَّادِقِ- عَلَيْهِ السَّلَامُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَى فِي الْمَسْجِدِ رَجُلًا يُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِكُمْ وَ يُسَمِّيهِمْ. فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- يَعْرِضُ بِنَا»
ترجمه: شیخ که خدایش رحمت کند گفت: اعتقاد ما دربارهی تقیه این است که: تقیه، واجب میباشد و هرکس آن را ترک کند، به منزله کسی است که نماز را ترک کرده است.
روایت: به امام صادق علیهالسلام عرض شد: یابن رسول الله! ما در مسجد مردی را میبینیم که به دشمنان شما آشکارا و با بردن نامشان دشنام میدهد.
⬅️ حضرت فرمود: او را چه میشود_ خدا لعنتش کند!_ ما را در معرض(خطر) قرار میدهد
#تقیه
در رابطه با ماجرای نقشه ترور رسول خدا(صلی الله علیه و آله) توسط عده ای از منافقین، طبق برخی نقل ها این حادثه هنگام برگشت آن حضرت از حجة الوداع بوده است و طبق نقلهایی در زمان برگشت از غزوه تبوک بوده است. هنگامى كه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به همراه كاروان از تبوك به مدینه باز مىگشت در بین راه گروهى از اصحاب توطئه كردند که هنگام عبور حضرت از عقبه که راه باریکی بوده است شتر حضرت را رم دهند تا حضرت به دره سقوط کند و کشته شود.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از این توطئه مطلع شد لذا به عمّار فرمود تا زمام شترش را بگیرد و حذیفه نیز آن را براند. در همان حال كه مىرفتند صداى هجوم آن گروه را که صورت خود را پوشانده بودند از پشت سر شنیدند كه ایشان را محاصره كرده بودند. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خشمگین شد و به حذیفه دستور داد تا آنها را شناسایى كند حذیفه با عصاى سر كجى که داشت به سر و صورت شترهاى منافقین حمله ور گردید. آنها ترسیدند لذا با شتاب گریختند و خود را در میان مردم انداختند.
حذیفه بازگشت و به رسول خدا ملحق شد. پیامبر فرمود: «اى حذیفه آیا كسى از آنها را شناختى؟ حذیفه گفت شتر فلانى و فلانى را شناختم و تاریكى شب زیاد بود و آنها روى خود را پوشانده بودند.»
پیامبر فرمود: «آیا دانستى كه ماجراى آنها چیست و چه مىخواهند؟ عرض کرد نه یا رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم). حضرت فرمود آنها تصمیم داشتند تا با من حركت كنند و هر وقت به گردنه وارد شدم مرا از آن به پایین بیندازند و بکشند. حذیفه گفت آیا وقتى مردم رسیدند آنها را مجازات نمىفرمایى؟ پیامبر فرمود خوش ندارم كه مردم هر جا نشستند بگویند محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) اصحاب خود را كشت. آنگاه رسول خدا آنان را یك یك نام برد.» [1]
بدین جهت حذیفه «صاحب سِرّ» رسول خدا بود و هر گاه شخصى مىمُرد عمر دنبال حذیفه مىفرستاد و اگر حذیفه بر او نماز مىخواند عمر هم نماز مىخواند و اگر حذیفه بر او نماز نمىخواند عمر هم نماز نمى خواند[2]
((((زیرا قرآن از نماز خواندن بر منافقین نهى فرموده است: «ولا تصلِّ على اَحَد مِنهُم مات ابدا وَلا تَقم على قَبره.»[3]))))
اسامی صحابه ای که قصد اینکار را داشتند چندان مشخص نیست اما “ابن حزم آندلسی” از بزرگان اهل تسنن در کتاب المحلی جلد ۱۱ صفحه ۲۲۴ مینویسد که « ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، سعد بن أبی وقاص و ... قصد کشتن پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را داشتند و میخواستند آن حضرت را از گردنهای در تبوک به پایین پرتاب کنند».
پی نوشت:
[1] - الحلبي الشافعي، علي بن برهان الدين؛ السيرة الحلبية، بيروت – لبنان، دارالمعرفة، 1400ـ ج 3، ص 120.دلائل نبوه،بیهقی، جلد ۴ صفحه ی ۲۵۶ و ۲۵۷ و نیز الدر المنثور، ج ۴، ص ۲۴۳
[2] - ابن الاثير، اسد الغابة في معرفة الصحابه، بيروت – لبنان، دارالکتب العربي [انتشارات اسماعيليه – تهران]، ج1، ص 391. ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، همان ج ۵، ص ۲۴ و ۲۵.
[3] - سوره توبه، آيه 84.
⚫️مولا علی علیهالسّلام:
اَبخَلُ النّاسِ مَن بَخِلَ عَلَى نَفسِهِ بِمَالِهِ وَ خُلّفَهُ لِوُرّاثِهِ
بخيلترين مردم كسى است كه مال خويش را از خود دريغ دارد، و براى وارثانش بگذارد!
📚غررالحكم ح۳۲۵۳
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»