حرم
#احترام_به_مقام_زن_در_سیره_نبوی5❣️❣️ #منع_از_خشونت_علیه_زنان: رسولخدا فرمود: «هر مردی که بر زنش
#احترام_به_مقام_زن_در_سیره_نبوی6❣️❣️
#مشارکت_زنان_عصر_نبوی_در_مسائل_سیاسی_اجتماعی
اسلام در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز، برای زن شخصیت مستقل حقوقی قائل است. دخالت زن را مانند مرد در تمام فعالیتهای اجتماعی و شئون سیاسی جایز میداند و هیچ فرقی بین آن دو از این جهت نمیگذارد.
مشارکت زنان در فریضه امر به معروف و نهی از منکر، بیعت، هجرت و دیگر فعالیتهای اجتماعی هم پای مردان در عصر رسالت، دلیل احترام پیامبر(ص) به حقوق و مقام زنان در حوزه عمومی است.
زنان در بیعتهای پیامبر(ص) با مسلمانان حضور داشتهاند که بیعت عقبه از همه مشهورتر میباشد.[23]
در صلح حدیبیه و فتح مکه نیز زنان با پیامبر(ص) بیعت نمودند. «ابن سعد» 480 نفر از زنانی را که با پیامبر(ص) بیعت نمودند، نام میبرد.[24]
آیه 12 سوره ممتحنه حاکی از این است که زنان مؤمن بعد از فتح مکه با پیغمبراکرم بیعت کردند و ایشان به فرمان خداوند، رعایت مشروط را مبنای این بیعت قرار داده است: «ای پیامبر، هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزی را شریک خداوند قرار ندهند، دزدی نکنند، آلوده زنا نشوند و فرزند خود را نکشند و طفل حرامزاده خود را به دروغ و افترا به شوهرانشان نبندند و در هیچ کار شایستهای، مخالفت فرمان تو را نکنند و با آنها بیعت کن و برای آنها از درگاه خداوند طلب آمرزش نما، زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است.»[25]
یکی از زنان انصار به محضر رسولاکرم(ص) شرفیاب شد و با لحنی شکوهآمیز گفت: «ای رسولخدا! گناه ما زنان چیست که باید بیشتر عمر خود را در خانه بگذاریم و به پرورش کودکان شما مردان که پیوسته در میدان کار زارید بپردازیم؟» آن حضرت با دقت به سخنان اسماء گوش داد و بعد فرمود: «از جانب من به تمام زنان مسلمان بگو شوهرداری برای زن وظیفهای بس گران و پر ارج است و در ثواب همپایه اجر مردان از جان گذشتهای است که در راه خدا شمشیر میزنند.[26]
📝 #منابع
[23] - آیتی، محمدابراهیم؛ تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، 1362، صفحه 324 و 326
[24] - کاتب واقدی، محمد بن سعد؛ الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی،تهران،انتشارات فرهنگ و اندیشه،1382،چاپ اول،جلد 8،ص4_1
[25] - سوره ممتحنه، آیه 12
[26] - طباطبائی، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، الطبعه الثانی، 1391هـ، جلد جهارم، صفحه 259