eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
6.3هزار ویدیو
625 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌈🍃🌸 🍃🌸 🌸 📖 🖇 🖇 🍃 ✨ از مدت ها قبل شاهد بودم كه كتاب خصائص الحسينيه را در دست دارد و مشغول مطالعه است. هادي مرتب مشغول مطالعه بود. عشق و شوري كه از زيارت امام حسين (علیه السلام) در قلب ما پديد آمده بود، در او چند برابر بود. به ما مي گفت: امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: هر كس به زيارت امام حسين (علیه السلام) نرود تا بميرد، درحالي كه خود را هم شيعه ي ما بداند، هرگز شيعه ي ما نيست. و اگر از اهل بهشت هم باشد، او مهمان بهشتيان است. در جاي ديگري مي فرمايند: زيارت حسين بن علي (علیه السلام) بر هر كسي كه )ايشان) را از سوي خداوند، (امام) مي داند لازم و واجب است. هر كه تا هنگام مرگ، به زيارت حسين (علیه اسلام) نرود، دين و ايمانش نقص دارد. از طرفي كلام بزرگان را نيز به ما متذكر مي شد كه مي فرمودند: براي اينكه دين شما كامل شود و نقايص ايمان و مشكلات اخلاقي شما برطرف شود حتماً به كربلا برويد. خلاصه آن چنان در ما شور كربلا ايجاد كرد كه براي حركت كاروان لحظه شماري مي كرديم. شهريور 1390 بود. مقدمات كار فراهم شد. با تعدادي از بچه هاي کانون شهيد آويني از مسجد موسي ابن جعفر (علیه السلام) راهي کربلا شديم. نه تنها من كه بيشتر رفقا اعتقاد دارند كه هادي هر چه مي خواست در اين سفر به دست آورد. به نظر من آن اتفاقي که بايد براي هادي مي افتاد، در همين سفر رخ داد. در حرم ها که حضور مي يافتيم حال او با بقيه فرق مي کرد. اين موضوع در سوز و صدا و حاالت ايشان به خوبي مشخص بود. در زيارت ها بسيار عجيب و غريب بود. اتفاقي که در آن سفر افتاد، تحول عظيم در شخصيت هادي بود که ايشان را زير و رو کرد. بالأخره همه ي ما که در آن سفر حضور داشتيم اهل هيئت بوديم، اما همه احساس مي كرديم كه اين هادي با هادي قبل از سفر به كربلا خيلي تفاوت دارد. ديگر از آن جوان شوخ و خنده رو خبري نبود! او در کربلا فهميد كجا آمده و به خوبي از اين فرصت استفاده كرد. پس از آن سفر بود كه با يكي از دوستان طلبه آشنا شد. از او خواست تا در تحصيل علوم ديني ياري اش کند. بعد از سفر كربلا راهي حوزه ي علميه ي حاج ابوالفتح شد. ما ديگر كمتر او را مي ديديم. يك بار من به ديدن او در محل حوزه ي علميه رفتم. قرار شد با موتور هادي برگرديم. در مسير برگشت بوديم كه چند خانم بدحجاب را ديد. جلوتر كه رفت با صداي بلند گفت: خواهرم حجابت رو حفظ كن. بعد حركت كرد. توي راه با حالتي دگرگون گفت: ديگه از اينجا خسته شدم. اين حجاب ها بوي حضرت زهرا (علیها السلام) نمي ده. اينجا مثلاً محله هاي مذهبي تهران هست و اين وضعيت رو داره! بعد با صدايي گرفته تر گفت: خسته ام، بعد از سفر كربلا ديگه دوست ندارم توي خيابون برم. من مطمئن هستم چشمي كه به نگاه حرام عادت كنه خيلي چيزها رو از دست ميده. چشم گنهکار لايق شهادت نمي شه. هادي حرف مي زد و من دقت مي كردم كه بعد از گذشت چند ماه، دل و جان هادي هنوز در كربلا مانده. با خودم گفتم: خوش به حال هادي، چقدر خوب توانسته حال معنوي کربلا را حفظ كند. هادي بعد از سفر كربلا واقعاً كربلايي شد. خودش را در حرم جا گذاشته بود و هيچ گاه به دنياي مادي ما برنگشت. آنقدر ذكر و فكرش در كربلا بود كه آقا دعوتش كرد. پنج ماه پس از بازگشت از كربلا، توسط يكي از دوستان، مقدمات سفر و اقامت در حوزه ي علميه نجف را فراهم كرد. بهمن ماه 1390 راهي شد. ديگر نتوانست اينجا بماند. براي تحصيل راهي نجف شد. يکي از دوستان، که برادر شهيد و ساكن نجف بود، شرايط حضور ايشان در نجف را فراهم کرد و هادي راهي شهر نجف شد. ..... ✍️نویسنده: ✨به نیابت از بی بی دوعالم حضرت زهرا سلام الله علیها برای ظهور امام زمان عج صلوات بفرستیم🌹 🌸 🍃🌸 🌈🍃🌸