eitaa logo
حرم
2.3هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
6هزار ویدیو
585 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
#کلیپ_صوتی 💠 عنوان: #بررسی_تحریفات_عاشورا_دهم #قسمت_پایانی 👈 خلاصه ای از بحث: نکته کلیدی در بسته شدن باب تحریفات در اذهان این می باشد که بدانیم و بپذیریم که "خداوند" امامان را بر ما برتری داده است. 🎙سخنران : #دکتر_محمد_دولتی ⏰ زمان:۴۶دقیقه و ۱۵ثانیه ➖➖➖ ⬅️ نگاه به عنوان "تحریفات عاشورا" از منظر و دیدگاهی متفاوت ، استماع فرمائید و نشر دهید. 👇👇👇
هدایت شده از حرم
#کلیپ_صوتی 💠 عنوان: #بررسی_تحریفات_عاشورا_دهم #قسمت_پایانی 👈 خلاصه ای از بحث: نکته کلیدی در بسته شدن باب تحریفات در اذهان این می باشد که بدانیم و بپذیریم که "خداوند" امامان را بر ما برتری داده است. 🎙سخنران : #دکتر_محمد_دولتی ⏰ زمان:۴۶دقیقه و ۱۵ثانیه ➖➖➖ ⬅️ نگاه به عنوان "تحریفات عاشورا" از منظر و دیدگاهی متفاوت ، استماع فرمائید و نشر دهید. 👇👇👇
💠 عنوان: 👈 خلاصه ای از بحث: نکته کلیدی در بسته شدن باب تحریفات در اذهان این می باشد که بدانیم و بپذیریم که "خداوند" امامان را بر ما برتری داده است.  🎙سخنران : ⏰ زمان:۴۶دقیقه و ۱۵ثانیه ➖➖➖ ⬅️ نگاه به عنوان "تحریفات عاشورا" از منظر و دیدگاهی متفاوت ، استماع فرمائید و نشر دهید. 👇👇👇
"رمان ــ خونریزیم زیاد بود،برای همین سریع از هوش رفتم. آهی کشید و ادامه داد: ــ وقتی بهوش اومدم یاسر بالاسرم بود،سرگیجه داشتم وبی خبری از اطرافم بیشتر کلافم کرده بود،هر لحظه منتظر بودم تو بیای تو اتاق.اما یاسر حرفایی زد که اصلا باب میل من نبود اما باید اینکارو میکردم،نه اینکه مجبور باشم اما باید این قضیه تموم می شد. دستی به صورتش کشید و کلافه گفت: ــ قرار بود فقط چند ماه زنده بودنم مخفی بمونه اما کار طول کشید،تیمور یه خلافکار ساده نبود،مثل یه درخت بود با کلی شاخه،برای نابودیش باید اول شاخه هارو میشکوندیم. این شد که کار چهارسال طول کشید. سمانه با بعض زمزمه کرد: ــ چرا خودتو تو این چهار سال نشون ندادی؟بلاخره فقط من. ــ نمیشد سمانه،تیمور فک میکرد من کشته شدم ،و این به نفع ما بود،پس نباید خودمو به کسی نشون بدم،چندبار خواستم بهت نزدیک بشم اما بعد پشیمون شدم،چون مطمئن بودم اولین دیدار باتو جون تو به خطر میفته. ــ میتونستیم مخفیانه همدیگرو ببینیم،چرا سختش کردی کمیل دستان سمانه را در دست گرفت و گفت: ــ تیمور اونقدرا که فک میکنی ساده نیست،من بعد از چهارسال اومدم دم در خونه و تو رو دیدم یه بارهم که اومده بودی سر مزار.. سمانه با شوک گفت: ــ اون،اون تو بودی؟ ــ آره من بودم،بعد چند بار که دیدمت تیمور شک کرد،و اون شب لعنتی اون اومد سراغت،فهمیدیم که زیر نظری سمانه با یادآوری آن شب و آن مرد وحشتناک ناخوداگاه لرزی بر تنش نشست. ــ اون تیمور بود،شک کرده بود و برای همین خودش سراغ تو اومد،سمانه باور کن دست و پام بسته بود،تو این چهارسال به من سخت تر گذشت،دور از تو مادرم،صغری،خانوادم،دیگه امیدی جز یه روز بیام پیشتون امید دیگه ای نداشتم. دست سمانه را نوازش کرد و با لبخند غمگینی ادامه داد: ــ بعضی شبا تا صبح نمیخوابیدم،مینشستم خاطراتمونو مرور میکردم،دعواهامون،بیرون رفتنا،لجبازی های تو. ــ حرص دادنای تو،زورگویی هات کمیل نگاهی به اخم های درهم رفته ی سمانه کرد و بلند خندید ــ اِ نخند،مگه من چیز خنده داری گفتم ،حقیقتو گفتم. کمیل که سعی می کرد خنده اش را جمع کند سرش را به علامت "نه"تکان داد. سمانه نتوانست جلوی خنده اش را بگیرد و کمیل را همراهی کرد. کمیل خیره به سمانه لبخندی زد،سمانه که سنگینی نگاه کمیل را احساس کرد،سرش را پایین انداخت و احساس کرد گونه هایش سرخ شده اند. کمیل که متوجه خجالت سمانه شد سعی کرد موضوع را تغییر بدهد. ــ از آرش چه خبر؟تو مهمونی ندیدمش سمانه آهی کشید و گفت: ــ از کارای آرش فقط منو دایی و خاله خبر داریم،البته زندایی هم شک کرد اما با اخم و تخم های دایی دیگه بیخیال شد،دایی هم آرشو فرستاد شیراز اونجای درسشوادامه بده،خیلی کم میاد. کمیل سری تکان داد و زیر لب گفت: ــ که اینطور،تو این مدت تو چیکار کردی؟ سمانه لبخند تلخی زد و گفت: ــ سال اول که تو شک بودم،نمیتونستم کاری کنم،حتی دانشگاه هم بیخیالش شدم،همش تو اتاقت بودم و زانوی غم بغل گرفته بودم. اهی کشید وادامه داد: ــ اما بعد از چند ماه صغری ازدواج کرد،خاله داغونتر شده بود،دیگه به خودم اومدم،چند واحدی که مونده بودن پاس کردم،بعد با یکی از دوستام شریک شدم و یه موسسه فرهنگی راه انداختیم ــ ولی تو رشته ات علوم سیاسی بود،علوم سیاسی کجا و موسسه فرهنگی کجا؟ ــ بعد اون اتفاق دیگه آخرین چیزی که بهش فکر میکردم رشته و عالیقم بود،نه من نه خاله نمیخواستم زیر بار کسی بریم، برای همین باید زود میرفتم سرکار،اون موقع فقط میخواستم زندگی خاله سر بگیره و خاطرات تو ،تو این خونه کمرنگ بشه
💡با دقت بخوانید! ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🟥 تا اینجا از بشارت حبقوق نبی ، بشارات ظهور اسلام و رشد توحید و فرود آمدن رحمت بود. اما یک باره جریان بحث عوض شده و بلافاصله سخن از نزول بلا و غضب خداوند به میان می آید! ادامه متن را ببینیم : 📜 کتاب حَبَقوق نبی ، بعد از شرح ظهور اسلام از وقایع دیگری خبر می‌دهد چنانکه در این کتاب باب ٣ : بند ٧ _ ١۶ چنین می‌خوانیم : «خیمه های کوشان را در بلا دیدم . و چادر های زمین مدیان لرزان شد . ای خداوند آیا بر نهر ها غضب تو افروخته شد یا خشم تو بر نهر ها و غیظ تو بر دریا وارد آمد ، که بر اسبان خود و ارابه های فتح مندی (پیروزمند) خویش سوار شدی؟ کمان تو تماما برهنه شد ... کوه ها تو را دیدند و لرزان گشتند و سیلاب ها جاری شد ... با غصب در جهان خرامیدی ، و با خشم امت ها را پایمال نمودی . برای نجات قوم خویش و خلاصی مسیح خود {مسیح لقبی کلی است به معنای برگزیده ، متبرک شده و تدهین شده.} بیرون آمدی و سر را از خاندان شریران زدی . سر سرداران ایشان را به عصای خودشان مجروح ساختی، حینی كه مثل گردباد آمدند تا مرا پراكنده سازند. خوشی ایشان در این بود كه مسكینان را در خَفیه ببلعند. با اسبان خود بر دریا و بر انبوه آبهای بسیار خرامیدی. چون شنیدم احشایم بلرزید و از آواز آن لبهایم بجنبید، و پوسیدگی به استخوانهایم داخل شده، در جای خود لرزیدم، كه در روز تنگی استراحت یابم هنگامی كه آن كه قوم را ذلیل خواهد ساخت، بر ایشان حمله آوَرَد.» 🔚✅🔚می بینیم که خیمه های کوشان به بلا و زحمتی دچار می‌شوند که پس از آن تحولات بزرگی روی داده است. اینجا باید دانست که حقیقت «خیمه های کوشان» چیست ؟ و چگونه باید ترجمه شود؟ کلمات عبری این عبارت ، را در این سایت مسیحی به صورت تفکیک شده با ترجمه و تلفظ می‌بینید: https://biblehub.com/text/habakkuk/3-7.htm 👈👈 این کلمه אֳָהֵל֣י که در این آیه به «خیمه‌ها» ترجمه شده ، دارای معانی‌ای از این قرار است : اهل بیت ، خیمه ، مسکن ، قوم چنانکه در فرهنگ لغت عبری فارسی اثر سلیمان حییم ، ص ۵ در اسکن الحاقی می‌بینیم! 🔺🔻پس تا اینجا به کلمه «اهل بیت» رسیدیم که در ادامه مطلب بیشتر روشن می‌شود. در اینجا بنا بر ترجمهٔ موجود سخن از بلایی در خیمه های‌کوشان است که در ادامه مردم سرزمین مدیان (که بنابر توضیحات آینده قسمتی از عربستان و یا از حواشی شمال غربی آن است.) دچار لرزش می شوند ، در طبیعت نیز تحولاتی شکل می‌گیرد تا جایی که گویی خداوند بر آبها غضب کرده است. در ادامه نیز غضب الهی فراگیر می‌شود و گریبان بسیاری را می گیرد و خاندان شریر و سردارانش را در هم می کوبد تا برگزیده خدا از ایشان رهایی یابد . 🔚✅🔚 می‌دانیم بعد از شهادت امام حسین علیه‌السلام و بلایایی که از سوی دشمنان بر اهل بیت علیهم‌السلام فرود آمد ، تحولاتی اجتماعی و طبیعی شکل گرفت و در ادامه نیز مردم حجاز و مکه و مدینه بر امویان شوریدند و در این درگیری ها ، مناطق عرب نشین (و از جمله مدیان) دچار دگرگونی و لرزش شد . نهایتا خاندان شریر اموی نیز (در دو شاخه سفیانی و مروانی) ساقط شدند و سرداران ایشان به وسیله و ... از بین رفتند تا برگزیدگان خدا ، حضرت باقر علیه‌السلام و حضرت صادق علیه‌السلام از صدمات ایشان تا حدی در امان بمانند و به نشر علوم آل محمد بپردازند . حال می‌توان فهمید که منظور از عبارت «بلا در خیمه های کوشان» که میتواند اینگونه نیز ترجمه شود «اهل بیت کوشان» چیست؟... ادامه👇👇👇👇
💡با دقت بخوانید! ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🟥 تا اینجا از بشارت حبقوق نبی ، بشارات ظهور اسلام و رشد توحید و فرود آمدن رحمت بود. اما یک باره جریان بحث عوض شده و بلافاصله سخن از نزول بلا و غضب خداوند به میان می آید! ادامه متن را ببینیم : 📜 کتاب حَبَقوق نبی ، بعد از شرح ظهور اسلام از وقایع دیگری خبر می‌دهد چنانکه در این کتاب باب ٣ : بند ٧ _ ١۶ چنین می‌خوانیم : «خیمه های کوشان را در بلا دیدم . و چادر های زمین مدیان لرزان شد . ای خداوند آیا بر نهر ها غضب تو افروخته شد یا خشم تو بر نهر ها و غیظ تو بر دریا وارد آمد ، که بر اسبان خود و ارابه های فتح مندی (پیروزمند) خویش سوار شدی؟ کمان تو تماما برهنه شد ... کوه ها تو را دیدند و لرزان گشتند و سیلاب ها جاری شد ... با غصب در جهان خرامیدی ، و با خشم امت ها را پایمال نمودی . برای نجات قوم خویش و خلاصی مسیح خود {مسیح لقبی کلی است به معنای برگزیده ، متبرک شده و تدهین شده.} بیرون آمدی و سر را از خاندان شریران زدی . سر سرداران ایشان را به عصای خودشان مجروح ساختی، حینی كه مثل گردباد آمدند تا مرا پراكنده سازند. خوشی ایشان در این بود كه مسكینان را در خَفیه ببلعند. با اسبان خود بر دریا و بر انبوه آبهای بسیار خرامیدی. چون شنیدم احشایم بلرزید و از آواز آن لبهایم بجنبید، و پوسیدگی به استخوانهایم داخل شده، در جای خود لرزیدم، كه در روز تنگی استراحت یابم هنگامی كه آن كه قوم را ذلیل خواهد ساخت، بر ایشان حمله آوَرَد.» 🔚✅🔚می بینیم که خیمه های کوشان به بلا و زحمتی دچار می‌شوند که پس از آن تحولات بزرگی روی داده است. اینجا باید دانست که حقیقت «خیمه های کوشان» چیست ؟ و چگونه باید ترجمه شود؟ کلمات عبری این عبارت ، را در این سایت مسیحی به صورت تفکیک شده با ترجمه و تلفظ می‌بینید: https://biblehub.com/text/habakkuk/3-7.htm 👈👈 این کلمه אֳָהֵל֣י که در این آیه به «خیمه‌ها» ترجمه شده ، دارای معانی‌ای از این قرار است : اهل بیت ، خیمه ، مسکن ، قوم چنانکه در فرهنگ لغت عبری فارسی اثر سلیمان حییم ، ص ۵ در اسکن الحاقی می‌بینیم! 🔺🔻پس تا اینجا به کلمه «اهل بیت» رسیدیم که در ادامه مطلب بیشتر روشن می‌شود. در اینجا بنا بر ترجمهٔ موجود سخن از بلایی در خیمه های‌کوشان است که در ادامه مردم سرزمین مدیان (که بنابر توضیحات آینده قسمتی از عربستان و یا از حواشی شمال غربی آن است.) دچار لرزش می شوند ، در طبیعت نیز تحولاتی شکل می‌گیرد تا جایی که گویی خداوند بر آبها غضب کرده است. در ادامه نیز غضب الهی فراگیر می‌شود و گریبان بسیاری را می گیرد و خاندان شریر و سردارانش را در هم می کوبد تا برگزیده خدا از ایشان رهایی یابد . 🔚✅🔚 می‌دانیم بعد از شهادت امام حسین علیه‌السلام و بلایایی که از سوی دشمنان بر اهل بیت علیهم‌السلام فرود آمد ، تحولاتی اجتماعی و طبیعی شکل گرفت و در ادامه نیز مردم حجاز و مکه و مدینه بر امویان شوریدند و در این درگیری ها ، مناطق عرب نشین (و از جمله مدیان) دچار دگرگونی و لرزش شد . نهایتا خاندان شریر اموی نیز (در دو شاخه سفیانی و مروانی) ساقط شدند و سرداران ایشان به وسیله و ... از بین رفتند تا برگزیدگان خدا ، حضرت باقر علیه‌السلام و حضرت صادق علیه‌السلام از صدمات ایشان تا حدی در امان بمانند و به نشر علوم آل محمد بپردازند . حال می‌توان فهمید که منظور از عبارت «بلا در خیمه های کوشان» که میتواند اینگونه نیز ترجمه شود «اهل بیت کوشان» چیست؟... ادامه👇👇👇👇
4_6012406069198848673.mp3
11.11M
💠 عنوان: 👈 خلاصه ای از بحث: نکته کلیدی در بسته شدن باب تحریفات در اذهان این می باشد که بدانیم و بپذیریم که "خداوند" امامان را بر ما برتری داده است.  🎙سخنران : ⏰ زمان:۴۶دقیقه و ۱۵ثانیه ➖➖➖ ⬅️ نگاه به عنوان "تحریفات عاشورا" از منظر و دیدگاهی متفاوت ، استماع فرمائید و نشر دهید.
💠تربیت نسل مهدوی 📌چگونه فرزندم را نمازخوان کنم⁉️ چند روز پیش، وقت نماز فرزند از پدر خواست که با او بازی کند. پدر نگفت وقت نماز است. کمی بازی کرد و بعد با حالت دوستانه ای گفت: «اجازه می دهی بروم نماز بخوانم و باز هم برای بازی بیایم؟» کودک کمی فکر کرد و اجازه داد. پدر رفت نماز ظهرش را خواند و زود برگشت. نماز عصر را بعد خواند. 🌱این کودک در این چند سال، غرق محبتهای پدر و مادر نمازخوانش بوده، آن ها او را بیهوده دعوا نکرده و آزادی را به اندازۀ نیاز از او دریغ نکرده اند. حالا رسیده به سن هفت سال. بسیاری از فرزندانی که این مسیر را طی کرده اند، در این سن خودبه‌خود به نماز عادت کرده اند؛ اما اگر عادت هم نکرده باشند، با اندکی تذکر به سوی نماز می روند. و وقتی هم که به سن نُه یا دَه سال رسیدند و پدر و مادر به آن ها دستور دادند که نماز بخوانند، خیلی راحت قبول می کنند. به نظرم می رسد باتوجه به این دو مثال، مقصود این نوشتار از سیستم تربیت معلوم شده باشد. 🏴الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🏴
4_6012406069198848673.mp3
11.11M
💠 عنوان: 👈 خلاصه ای از بحث: نکته کلیدی در بسته شدن باب تحریفات در اذهان این می باشد که بدانیم و بپذیریم که "خداوند" امامان را بر ما برتری داده است.  🎙سخنران : ⏰ زمان:۴۶دقیقه و ۱۵ثانیه ➖➖➖ ⬅️ نگاه به عنوان "تحریفات عاشورا" از منظر و دیدگاهی متفاوت ، استماع فرمائید و نشر دهید.