eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
7.8هزار ویدیو
726 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 #ساده_باشید 💠 زن و شوهرهایی که برای مهمان، #ساده می‌گیرند، مهمان‌دوست باقی می‌مانند. 💠 وقتی مهمان #سادگی و راحت بودن صاحب‌خانه را مشاهده می‌کند در رفت و آمدهای بعدی احساس #تکلُّف نمی‌کند. 💠 با این روش، به مهمان با زبان غیر مستقیم می‌گویید که اگر ما #مهمان شما شدیم خودتان را به سختی نیندازید. 💠 این #سادگی باعث بیشتر شدن #روابط و صله رحم می‌شود. 💠 گاه به صاحب‌خانه زنگ بزنید و بگویید ما غذای #ساده درست کرده‌ایم و می‌آوریم آنجا تا دور هم میل کنیم. 💠 مهمانی‌ها را برای یکدیگر #سخت نکنیم. 🍃❤️ @haram110
دل را مقیم درگه جانان نوشته‌اند ما را غلام #حضرت_سلطان نوشته‌اند آتش ز سوز سینۀ ما آفریده شد چون عشق تو به سینۀ سوزان نوشته‌اند تو سفره‌دار عشقی و ما ریزه‌خوار تو ما را کنار چشم تو #مهمان نوشته‌اند دل ذره ذره می‌شود از یک نگاه تو گویا ز روی چشم تو قرآن نوشته‌اند روز ازل که قرعه به نام تو می‌زدند ما را برای عشق تو قربان نوشته‌اند دل می‌تپد به سینه ز فکر جمال تو اصلا مرا ز عشق تو حیران نوشته‌اند از آن شبی که دل ز دل ما ربوده‌ای ما را انیس دیدۀ گریان نوشته‌اند ما از #محرم و #صفر و #فاطمیه ایم ما را یتیم سورۀ انسان نوشته‌اند #شعر #حضرت_رئوف #امام_رضا #سلطان_جن_و_انس #حضرت_امام_رضا #حضرت_علی_بن_موسی_الرضا #حضرت_سلطان
زن و شوهرهایی که برای مهمان، می‌گیرند، مهمان‌دوست باقی می‌مانند. وقتی مهمان و راحت بودن صاحب‌خانه را مشاهده می‌کند در رفت و آمدهای بعدی احساس نمی‌کند. با این روش، به مهمان با زبان غیر مستقیم می‌گویید که اگر ما شما شدیم خودتان را به سختی نیندازید. این باعث بیشتر شدن و صله رحم می‌شود. گاه به صاحب‌خانه زنگ بزنید و بگویید ما غذای درست کرده‌ایم و می‌آوریم آنجا تا دور هم میل کنیم. مهمانی‌ها را برای یکدیگر نکنیم. @haram110
💗💗💗💗💗💗 💠 زن و شوهرهایی که برای مهمان، می‌گیرند، مهمان‌دوست باقی می‌مانند. 💠 وقتی مهمان و راحت بودن صاحب‌خانه را مشاهده می‌کند در رفت و آمدهای بعدی احساس نمی‌کند. 💠 با این روش، به مهمان با زبان غیر مستقیم می‌گویید که اگر ما شما شدیم خودتان را به سختی نیندازید. 💠 این باعث بیشتر شدن و صله رحم می‌شود. 💠 گاه به صاحب‌خانه زنگ بزنید و بگویید ما غذای درست کرده‌ایم و می‌آوریم آنجا تا دور هم میل کنیم. 💠 مهمانی‌ها را برای یکدیگر نکنیم. 💐💐🌺
زن و شوهرهایی که برای مهمان، می‌گیرند، مهمان‌دوست باقی می‌مانند. وقتی مهمان و راحت بودن صاحب‌خانه را مشاهده می‌کند در رفت و آمدهای بعدی احساس نمی‌کند. با این روش، به مهمان با زبان غیر مستقیم می‌گویید که اگر ما شما شدیم خودتان را به سختی نیندازید. این باعث بیشتر شدن و صله رحم می‌شود. گاه به صاحب‌خانه زنگ بزنید و بگویید ما غذای درست کرده‌ایم و می‌آوریم آنجا تا دور هم میل کنیم. مهمانی‌ها را برای یکدیگر نکنیم.
حرم
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿رمان واقعی #زندگینامه_شهیدایوب_بلندی ✿❀قسمت ۲۴
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿رمان واقعی ✿❀قسمت ۲۵ با همین اراده اش دوباره شرکت کرد... آن روزها در دانشگاه آزاد تبریز زبان انگلیسی می خواند. گفتم: + تو استعدادش را داری که دانشگاه قبول شوی. ایوب دوباره داد کارنامه قبولیش که آمد برای زهرا پستش کردم. او برای ایوب انتخاب رشته کرد. ایوب زنگ زد تهران _ چه خبر از انتخاب رشته م؟ + تو کاری نداشته باش داداش ایوب، طوری زده ام که تهران قبول شی. قبول شد. مدیریت دولتی دانشگاه تهران بالاخره چند سال خانه به دوشی و رفت و آمد بین تهران و تبریز تمام شد. برای درس ایوب آمدیم تهران. ایوب خیلی دوست داشت. در خانه ما هم به روی و باز بود. دوستان و فامیل برای دیدن ایوب آمده بودند. ایوب با هیجان از خاطراتش می گفت. 🌷مهمانها به او نگاه می کردند و او مثل همیشه فقط به من...🌷 قبلا هم بارها به او گفته بودم چقدر از این کارش می شوم و احساس می کنم با این کارش به باقی مهمان ها بی احترامی می کند. چند بار جابه جا شدم، فایده نداشت. آخر سر با چشم و ابرو به او اشاره کردم. منظورم را متوجه شد. یک دور به همه نگاه کرد و باز رو کرد به من از خجالت سرخ شدم. بلند شدم و رفتم توی آشپزخانه 🌷دوست داشت مخاطب همه حرف هایش من باشم.🌷 . . روز به دنیا آمدن فرزند سوممان، ایوب داشت، این بار کنارم بود. خودش من را بیمارستان رساند و بعد رفت سر جلسه ی امتحان. وقتی برگشت 🌸محمد حسن🌸 به دنیا آمده بود. حسن اسم ایوب بود. چند وقتی بود توی شرکت پایانه های کل کشور کاری گرفته بود. هر بار می آمد خانه، یا دستش گل و شیرینی بود یا چیزی که شنیده بود برای مادر و فرزند خوب است مثل جگر. برایم جگر به سیخ می کشید و لای نان می گذاشت. لقمه ها را توی هوا می چرخاند و با شیطنت می خندید. تا لقمه به دستم برسد. می گفت: _"خانم یک وقت فکر نکنی این ها را برای تو درست کردم،.. نخیر.. همه اش برای بچه است ادامه دارد... ✿❀