eitaa logo
حرم
2.5هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
6هزار ویدیو
590 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌈🍃🌸 🍃🌸 🌸 📖 🖇 🖇 گفت: هيچي، هادي مجروح شده، اگه مي توني سريع بيا ميدان آيت الله سعيدي باهات کار داريم. گوشي قطع شد. سريع با موتور حرکت کردم. توي راه کمي فکر کردم. شک نداشتم که هادي شهيد شده؛ چون به خاطر مجروحيت هفده بار زنگ نمي زدند؟ در ثاني کار عجله اي فقط براي شهادت مي تواند باشد و... به محض اينکه به ميدان آيت الله سعيدي رسيدم، آقا صادق و چند نفر از بچه هاي مسجد را ديدم. موتور را پارک کردم و رفتم به سمت آن ها. بعد از سلام و احوال پرسي، خيلي بي مقدمه گفتند: مي خواستيم بگيم هادي شهيد شده و... ديگه چيزي از حرف هاي آن ها يادم نيست! انگار همه ي دنيا روي سرم من خراب شد. با اينکه اين سال ها زياد او را نمي ديدم اما تازه داشتم طعم برادر بودن را حس مي کردم. يک دفعه از آن ها جدا شدم و آرام آرام دور ميدان قدم زدم. مي خواستم به حال عادي برگردم. نيم ساعت بعد دوباره با دوستان صحبت کرديم و به مادرم خبر داديم. روز بعد هم مقدمات سفر فراهم شد و راهي نجف شديم. هادي در سفر آخري که داشت خيلي تلاش کرد تا مادرمان را به نجف ببرد، رفت از پدرمان رضايت نامه گرفت و گذرنامه را تهيه کرد، اما سفر به نجف فراهم نشد. حالا قسمت اينطور بود که شهادت هادي ما را به نجف برساند. ما در مراسم تشييع و تدفين هادي حضور داشتيم. همه مي گفتند که اين شهيد همه چيزش خاص است. از شهادت تا تشييع و تدفين و... ..... ✍نویسنده: 🌸 🍃🌸 🌈🍃🌸