eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.8هزار ویدیو
641 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️ چگونگی غسل و تدفین خانم فاطمه الزهرا(س) ابوعلی، محمد بن همام بغدادی روایت کرد: هنگامی که حضرت زهرا سلام الله علیها به شهادت رسید، امیرمؤمنان علیه‌السلام وی را غسل داد و کسی در نزد وی حاضر نبود مگر فرزندانش حسن، حسین، زینب و ام‌کلثوم و همچنین اسماء بنت عمیس و کنیزشان فضه. آنگاه بدن مطهرش را در تاریکی شب به همراه حسن و حسین به سوی بقیع حمل کرد و بر وی نماز گزارد و کسی به آن آگاه نبود و کسی بر وی نماز نگذارد. آنگاه وی را در روضه شریفه (میان منبر و قبر پیامبر صلی الله علیه و آله) دفن نمود و محل آن را صاف و نامشخص کرد و بامداد همان شب به قبرستان بقیع رفت و چهل مکان را به صورت قبر جدید درآورد. مردم چون از دفنش باخبر شدند به قبرستان بقیع رفته و در آن جا با چهل قبر جدید روبرو شدند و ندانستند کدام یک قبر شریف فاطمه سلام الله علیها است. بدین جهت ناله و شیون کرده و یکدیگر را (در قصور و تقصیرشان در نگهداری حرمت دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله) ملامت و سرزنش کردند و می‌گفتند: وای بر ما! پیامبرمان فرزندی پس از خود به جای نگذاشت جز یک دخترش که آن هم غریبانه وفات کرد و شبانه دفن شد و کسی از ما نه در وفاتش، نه در نمازش و نه در دفنش حاضر نبودیم و هم اینک قبر وی نیز بر ما نامعلوم است. دست اندرکاران أمر (ابوبکر و عمر) از این ماجرا باخبر شده و به زنان سوگوار گفتند: آیا کسی در میان شما هست که این قبرها را نبش کرده تا بدن فاطمه سلام الله علیها را بیابد و ما بر او نماز گزاریم و سپس او را دفن و محل دفنش را مشخص کنیم؟ این خبر به اطلاع امیرمؤمنان علیه‌السلام رسید. آن حضرت در حالی که خشمگین شده بود به طوری که دو چشمش را سرخی فراگرفته و رگ‌های گردنش برآمده بود و قبای زردی را که معمولاً در ایام درگیری و ناراحتی به تن می‌پوشید، دربرکرد و شمشیر ذوالفقار خود را بدست گرفت و به سوی بقیع رهسپار گردید. همین که به مردم حاضر در بقیع رسید فرمود: به خدا سوگند، اگر کسی یک سنگ از این قبرها را بردارد، با این شمشیر بر سرش و کسی که به وی دستور داده است می‌کوبم. در همین هنگام عمر بن خطاب و همراهان او با امیرمؤمنان علیه‌السلام روبرو شدند. عمر به وی گفت: چه شد تو را ای ابوالحسن! به خدا سوگند ما قبر فاطمه را نبش کرده و بدنش را بیرون می‌آوریم و بر وی نماز می‌گزاریم. امیرمؤمنان علیه‌السلام با دستان خویش پیراهنش را گرفت و وی را چرخاند و بر زمین کوبید و به وی فرمود: ای سیه‌چرده‌زاده! از حق خودم (یعنی خلافت اسلامی) به خاطر این که با اختلاف ما مردم از دین مرتد نشوند، درگذشتم. اما هیچ‌گاه نسبت به قبر فاطمه سلام الله علیها در نخواهم گذشت، سوگند به کسی که جانم در دست او است، اگر تو و ملازمانت چیزی از این قبرها را جا به جا کنید، زمین را از خونتان سیراب خواهم کرد! اگر می‌خواهی، آزمایش کن ای عمر! در این هنگام ابوبکر (خلیفه وقت) از راه رسید و عاجزانه به امیرمؤمنان علیه‌السلام عرض کرد: ای ابوالحسن! تو را به حق رسول خدا صلی الله علیه و آله و به حق آن کسی که در بالای عرش است سوگند می‌دهم که او را رها کنی و مطمئن باش هیچ یک از ما، کاری که تو را برنجاند انجام نخواهیم داد. آنگاه امیرمؤمنان علیه‌السلام دست از عمر برداشت و او را رها کرد و مردم نیز پراکنده شدند و از آن زمان به بعد، هیچ کس جرئت نکرد قبرهایی را که علی علیه‌السلام درست کرده بود، نبش کند و به جستجوی بدن شریف فاطمه سلام الله علیها بپردازد. امیرمؤمنان علیه‌السلام بدین سان قبر شریف همسر مظلومش فاطمه زهرا سلام الله علیها را از نبش قبر رهانید و به وصیت خود فاطمه زهرا سلام الله علیها که فرموده بود، کسی در غسل، کفن و نماز و دفنش حاضر نشود، عمل نمود. تا اعتراضی باشد برای همیشه بر آنانی که حقشان را غصب و حرمتشان را شکسته و آنان را مظلومانه به شهادت رسانیدند. 👇 @haram110
📚 👌 ✍روایت احمد شاملو از داستان چوپان دروغگو می‌گفت: تمام عمرمان فکر کردیم که آن چوپان جوان دروغ می‌گفت، حال اینکه شاید واقعا دروغ نمی‌گفته. حتی فانتزی و وهم و خیال او هم نبوده. فکر کنید داستان از این قرار بوده که : گله‌ای گرگ که روزان وشبانی را بی هیچ شکاری، گرسنه و درمانده آوارۀ کوه و دره و صحرا بودند از قضا سر از گوشۀ دشتی برمی‌آورند که در پس پشت تپه‌ای از آن جوانکی مشغول به چراندن گله‌ای از خوش‌ گوشت‌ترین گوسفندان وبره‌های که تا به حال دیده‌اند. پس عزم جزم می‌کنند تا هجوم برند و دلی از عزا درآورند. از بزرگ و پیر خود رخصت می‌طلبند. 🔘گرگ پیر که غیر از آن جوان و گوسفندانش، دیگر مردان وزنان را که آنسوتر مشغول به کار بر روی زمین کشت دیده می‌گوید: می‌دانم که سختی کشیده‌اید و گرسنگی بسیار و طاقت‌تان کم است، ولی اگر به حرف من گوش کنید و آنچه که می‌گویم را عمل، قول می‌دهم به جای چند گوسفند و بره، تمام رمه را سر فرصت و با فراغت خاطر به نیش بکشید و سیر و پر بخورید، ولی به شرطی که واقعا آنچه را که می‌گویم انجام دهید. مریدان می‌گویند: آن کنیم که تو می‌گویی. چه کنیم؟ ✨گرگ پیر باران دیده می‌گوید: هر کدام پشت سنگ و بوته‌ای خود را خوب مستتر و پنهان کنید. وقتی که من اشارت دادم، هر کدام از گوشه‌ای بیرون بجهید و به گله حمله کنید؛ اما مبادا که به گوسفند و بره‌ای چنگ و دندان برید. چشم و گوش‌تان به من باشد. آن لحظه که اشاره کردم، در دم به همان گوشه و خفیه‌گاه برگردید و آرام منتظر اشارت بعد من باشید. گرگ‌ها چنان کردند. هر کدام به گوشه‌ای و پشت خاربوته و سنگ و درختی پنهان. 🔘گرگ پیر اشاره کرد و گرگ‌ها به گله حمله بردند. چوپان جوان غافلگیر و ترسیده بانگ برداشت که: �آی گرگ! گرگ آمد� صدای دویدن مردان و کسانی که روی زمین کار می‌کردند به گوش گرگ پیر که رسید، ندا داد که یاران عقب‌نشینی کنند و پنهان شوند. گرگ‌ها چنان کردند که پیر گفته بود. مردان کشت و زرع با بیل و چوب در دست چون رسیدند، نشانی از گرگی ندیدند. پس برفتند و دنبالۀ کار خویش گرفتند ! 🔘ساعتی از رفتن مردان گذشته بود که باز گرگ پیر دستور حملۀ بدون خونریزی!!! را صادر کرد. گرگ‌های جوان باز از مخفی‌گاه بیرون جهیدند و باز فریاد �کمک کنید! گرگ آمد� از چوپان جوان به آسمان شد. چیزی به رسیدن دوبارۀ مردان چوب به دست نمانده بود که گرگ پیر اشارت پنهان شدن را به یاران داد. مردان چون رسیندند باز ردی از گرگ ندیدند. باز بازگشتند. 🔘ساعتی بعد گرگ پیر مجرب دستور حمله‌ای دوباره داد. این بار گرچه صدای استمداد و کمک‌خواهی چوپان جوان با همۀ رنگی که از التماس و استیصال داشت و آبی مهربان آسمان آفتابی آن روز را خراش می‌داد، ولی دیگر از صدای پای مردان چماق‌دار خبری نبود...! گرگ پیر پوزخندی زد و اولین بچه برۀ دم دست را خود به نیش کشید و به خاک کشاند. مریدان پیر چنان کردند که می‌بایست... ☑از آن ایام تا امروز کاتبان آن کتابها بی‌آنکه به این �تاکتیک جنگی� !!! گرگ‌ها بیندیشند، یک قلم در مزمت و سرکوفت آن چوپان جوان نوشته‌اند و آن بی‌چارۀ بی‌گناه را برای ما طفل معصوم‌های آن روزها �دروغگو� جا زده و معرفی کرده‌اند. خب البته این مربوط به آن روزگار و عصر معصومیت ما می‌شود. امروز که بنا به شرایط روز هر کداممان به ناچار برای خودمان گرگی شده‌ایم! چه؟ اگر هنوز هم فکر می‌کنید که آن چوپان دروغگو بوده، یا کماکان دچار آن معصومیت قدیم هستید و یا این حکایت را به این صورت نخوانده بودید حالا دیگر بهانه‌ای ندارید...! 👇 @haram110
4_5794238197466664419.mp3
316.8K
#صلـــــوات خاصه امــام جواد (ع) 🎊امشب رضویون شادند همه 🌸دل در حرم رضا ع نهادند همه  🎊عیدى ولادت از رضا ع مى گیرند  🌸خشنود ز مقدم جوادند همه 🎈پیشاپیش 🎊میـلاد امـام 💐جواد علیه السلام مبارک #کانال_حضرت_زهرا_س 👇 http://eitaa.com/joinchat/2359754752C98f03ca37a 🍃🌺🍂🍂🌺🍃