eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
630 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب تاریڪ جهاטּ حس سحر مےخواهد شمس زیباے علے مےخواهد شرط شفاعٺ شده یعنے آטּ روز مادر از نظر مےخواهد 🌴🍂 🌙🍂
آن نخل به خون طپیده را،می بوسید ان مشک ز هم دریده را می بوسید خورشید،کنار علقمه خم شده بود دستان ز تن بریده را می بوسید!! 😔😔😔😔
اے تشنہ لبے، ڪه آب شرمندهٔ توسٺ تا صبـحِ جـَزا سحاب شرمندهٔ توسٺ در اوجِ عطش گذشتـے از آبِ فُراٺ و الله ڪه آبْ شرمندهٔ توسـٺ 🌙 🌺🍃 🌺🍃
༻﷽༺ 🥀 عموے خوش قدو بالاے بچہ سیدها عزیز ام بنین، میوه ے دل بہ غیر پرچم تو بیرقے ڪه بالا نیسٺ کسے بہ غیر تو اےنبض آب! نیسٺ ❤️
سلام من بہ حسن شاهِ بےمثال و قرین سلام من بہ حسن نورِ چشمِ اهل یقین سلام من بہ صفایش بہ صلحِ بےمثلش سلام من بہ حسن پیشواےِ اهل یمین 💕💌💕 💚🍃
💚✨🌸🏴 🌹 امام رضا(ع): اشڪ بر امام حسین گناهان رو فرو میریزد...👌🏻🌱 ‌ 📚بحار، ج۴۴، ص۲۸۴
حرم
🌸✨✨🌸 #فرازی_از_تاریخ⏳ #وقایع_قبل_از_عاشورا📜 #ورود‌امام‌به‌کربلا🐎🐪 #ادامه‌قسمت‌قبل پس رو به اصحا
🌸✨✨🌸 📜 👹 عمر بن سعد روز سوم محرم، به همراه چهار هزار نفر از مردم کوفه وارد کربلا شد. در چگونگی آمدن عمر بن سعد به کربلا گفته شده: عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد را فرمانده چهار هزار تن از کوفیان کرده و به او دستور داده بود تا آنان را به ری و دَستَبی برده با دیلمیانی که بر این منطقه چیره شده بودند، مبارزه کند. عبیداللَّه همچنین فرمان حکومت ری را نیز به نام عمر نوشته بود و او را به سمت فرمانداری این شهر برگزیده بود. پسر سعد به همراه یاران خود از کوفه بیرون رفت و در منطقه‌ای در بیرون کوفه به نام حمام اعین اردو زد. او برای رفتن به ری آماده می‌شد که موضوع قیام امام حسین(ع) پیش آمد و چون امام به سوی کوفه حرکت کرد ابن زیاد، عمر بن سعد را پیش خواند و به او دستور داد نخست به جنگ امام حسین(ع) برود و چون از آن فارغ شد، به سوی محل حکومت خود حرکت کند. ابن سعد جنگ با امام حسین(ع) را خوش نمی‌داشت از این رو از عبیدالله خواست تا او را از این کار معاف بدارد؛ اما ابن زیاد معافیت او را منوط به پس دادن فرمان حکومت ری کرد. عمر بن سعد چون اصرار عبیدالله بن زیاد را دید گفت: [به کربلا] می‌روم. پس با چهار هزار نفر سپاهی حرکت کرد و فردای روزی که امام حسین(ع) در نینوا فرود آمده بود به آن جا رسید. ..... 📗ابن‌اثیر، علی بن محمد، اُسد الغابه فی معرفة الصحابه، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م .📒ابن‌عبد‌البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۹۹۲م/۱۴۱۲ق. و..... 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
حرم
#معرفی_یاران_امام_حسین(ع)📜 #یار_چهارم💕 💛 #حر‌_بن_یزید_ریاحی💛 حر بن یزید ریاحی از همراهان حسین بن
(ع)📜 💕 💙 💙 یا وهب بن وهب جوانی نصرانی مذهب بود که در مسیر حرکت حسین بن علی به سوی کربلا به دست وی اسلام آورد و در روز عاشورا در کربلا شهید شد. وهب و همسر و مادرش نصرانی بودند و در راه کربلا در ثعلبیه بدست علی بن حسین مسلمان شدند. 🐎 وهب در روز عاشورا بیست و پنج سال داشت. در این زمان از دامادی اش هفده روز می‌گذشت. وی پس از بریریا، عمرو بن مطاع به میدان رفت. 🥰 وهب در روز عاشورا به هنگام نبرد، بیست و چهار پیاده و دوازده سوار را کشت. وهب را اسیر کرده و نزد عمر بن سعد آوردند. عمر سعد فرمان داد گردنش را زدند و سرش را به سوی لشکر حسین بن علی انداختند. مادر وهب آن را برداشت و بوسید و با عمود خیمه، یک و به قولی دو تن را کشت و به فرمان حسین بن علی از معرکه خارج شد؛ و سپس مادر وهب سر پسرش را به سوی لشکر عمر برد سر را به صورت شمر انداخت و گفت چیزی را که به خدا داده‌ام پس نمی‌گیرم. ... 📗جواد محدثی، فرهنگ عاشورا. 📘جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص۳۷۳–۳۷۶. 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
4_5782708722832769114.mp3
2.72M
⚫️سرگذشت شنیدنی و جانسوز (وَهب اَرمنی) در کربلا.. 🔸 لعن الله سقیفه واتباعه
حرم
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه حصین بن نمیر که تلفظ صحیح آن حُصَیْنُ بْنُ نُمَیْرٍ (بر وزن حُسَین) است همان حصین بن تمیم است. وی یکى از سران امویان از قبیله کنده بوده که همواره با آل على علیه السلام دشمنى داشت. جنایاتش: در جنگ صفین، در سپاه معاویه بود. در ایام یزید هم بر عده ‏اى از سپاه، فرماندهى داشت. در دوران قیام‏ مسلم بن عقیل در کوفه، رئیس شرته های ابن زیاد بود و ماموریت داشت براى یافتن و دستگیرى مسلم، خانه‏ هاى کوفیان را تفتیش کند. هم او بود که قیس بن مسهر، فرستاده‏ امام حسین‏ علیه السلام را دستگیر کرد و نزد ابن زیاد فرستاد که به دنبال آن قیس به شهادت رسید. او خبيثى است كه سرهاى مطهّر اهل بيت عليهما السلام را در اختيار گرفت و از كربلا به سوى شام برد! در سال 60 ه ق، زمانی که حسین بن علی علیه السلام در مخالفت با یزید قیام کرد و از مدینه به مکه و از آنجا به طرف سرزمین عراق رفت. ابن زیاد که کارگزار یزید بن معاویه در کوفه بود، حصین بن نمیر را با لشگر انبوهی بر سر راه آن حضرت به قادسیه فرستاد و او پیاده و سواره اش را بین قادسیه و منطقه حفان تا قطقطانه و از طرف دیگر تا کوه لعلع در بصره مستقر کرد و در مقابل امام حسین علیه السلام ایستاد. در شهادت حبیب بن مظاهر، از یاران اباعبدالله حسین بن علی علیه السلام در عاشورا 61 هـ ق، دستی داشت و بعد از شهادت آن بزرگوار، سر مقدس او را در کوفه برگردن اسب خویش آویخت تا به قصر ابن زیاد ببرد. در سال 64 هـ ق زمانی که عبدالله بن زبیر در شهر مکه بر ضد یزید بن معاویه حاکم وقت سر به مخالفت برداشت و به کعبه پناه برد حصین بن نمیر بر کوه ابوقبیس منجنیق گذاشت و کعبه را هدف قرار داد. در سال 65 هـ ق در سرکوبی نهضت توابین به سرکردگی سلیمان بن صرد خزاعی، حصین به عنوان فرمانده کل سپاه شام، با وی جنگید تا اینکه سلیمان کشته شد. سرنوشت او: سرانجام سال 66 هـ ق، در نهضت خروج مختار ثقفی، بعد از کشته شدن ابن زیاد در جنگ با ابراهیم اشتر، به دست ابراهیم بن اشتر کشته شد. برخى هم قتل این جنایتکار را به دست‏ یاران ‏مختار ثقفى (شریک بن جدیر تغلبی) در نزدیکی موصل می دانند. اما برخی دیگر نقل کرده اند که قاسم پسر حبیب بن مظاهر کمین کرد و او را کشت. بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت 📚نفس‌المهموم 📚ترجمه کامل ابن اثیر 📚تاریخ طبری 📚منتهی‌الامال 📚ابصار العین 📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد ✨یا علی✨
4_5963092839549108624.mp3
8.33M
💾🔊 استاد 📝 « مقامات زیارت عاشورا » 📅 تهران- ۹ مهر ۹۶ ، جلسه 📥🎵دانلود صوتی با کیفیت 24kb
حرم
#کلیپ_صوتی 💠 عنوان: #بررسی_تحریفات_عاشورا_هفتم 👈 خلاصه ای از بحث: "آنکه منتظران مهدی (علیه السلام
💠 عنوان: 👈 خلاصه ای از بحث: "بعضی ها می گویند که هدف امام حسین (علیه السلام) ، قیام برای تشکیل حکومت بوده است ؟! " 🎙سخنران : ⏰ زمان:۴۱دقیقه و ۱ثانیه ❌ با توجه به اینکه عده‌ای هدف امام حسین علیه السلام در کربلا را تشکیل حکومت و قیام میدانند ، لطفا در نشر این سخنرانی و به جهت رفع این شبهه ، این فایل صوتی را نشر دهید!❌ ➖➖➖ ⬅️ نگاه به عنوان "تحریفات عاشورا" از منظر و دیدگاهی متفاوت ، استماع فرمائید و نشر دهید. 👇👇👇
حرم
#عاشورا_هفتم ⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از #خروج چه بود؟؟ ✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِرا
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از چه بود؟؟ ✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ. 〰〰〰〰〰〰〰 ‍ ...کاروان امام به منزلگاه قصر بنی‌مقاتل رسیدند و شب در آنجا ماندند... صبحگاهان پس از اقامه نماز صبح، با شتاب کاروان را حرکت دادند، اما حر مانع می‌شد؛ در این هنگام فرستادهء عبیدالله بن زیاد به نزد حر رسید و بر او سلام کرد و نامهء عبیدالله را به او داد. مضمون نامه چنین بود:: ❌ اما بعد، چون این نامه به تو رسید، حسین را زیر نظر بگیر. فرستادهء من به تو می‌گوید که او را پیاده نکنی مگر در بیابانی که نه پناهگاهی داشته باشد و نه آب. به فرستاده‌ام دستور داده‌ام که از تو جدا نشود تا اینکه خبر دستور انجام شده را برایم بیاورد. والسلام (تاریخ طبری ۳۰۷/۴- کامل ۲۸۲/۳) سپس حر به امام و یارانش گفت:: ❌این نامهء عبیدالله بن زیاد است که به من دستور می‌دهد بعد از اینکه این نامه به دستم رسید، با تو به خشونت رفتار کنم، فرستاده‌اش از من جدا نمی‌شود مگر اینکه امرش را اجرا کنم. 👈👈👈 هر گاه امام می‌خواست با سوارانش حرکت کند، حر و افرادش مانع می‌شدند و به گِردَش می‌چرخیدند؛ این دو گروه به هم پرخاش می‌کردند؛ امام به حر فرمودند: 💠 آیا نگفتی که از راه دیگر رویم؟ حر گفت: چرا، ولی عبیدالله در نامه به من دستور سختگیری نسبت به تو را داده و بر من مراقبی گمارده است. جناب زهیر بن قین، به امام حسین علیه السلام گفت:: ای پسر رسول خدا ، به خدا سوگند که آینده را بدتر از این می‌بینم . جنگ با اینها برای ما ساده‌تر از جنگیدن با کسانی است که بعد با ما می‌جنگند. امام حسین علیه السلام جواب فرمودند: 💠 من نبرد را شروع نخواهم کرد. زهیر گفت: پس ما را حرکت دهید تا در کربلا پیاده شویم که بر کنار فرات است و در آنجا باشیم. اگر جنگیدند با آنها می‌جنگیم و از خدا کمک می‌گیریم. آنگاه امام علیه‌السلام فرمودند: 💠 اللهم إني أعوذ بك من الكرب و البلاء 💠 خدایا، من از بلا و سختی به تو پناه می‌برم. سپس حرکت فرمود، در حالیکه حر راه را بر ایشان تنگ کرده ، مزاحم ایشان می‌شد. روز پنجشنبه که با روز دوم محرم سال ۶۰ هجری مصادف بود، به کربلا رسیدند؛ امام سوال فرمود: کربلا اینجاست؟ گفتند: آری ، ای پسر پیامبر. فرمودند: 💠 انزِلوا، هذا مَوضِعُ كَربٍ وبَلاءٍ، هاهُنا مُناخُ رِكابِنا، ومَحَطُّ رِحالِنا، وسَفكُ دِمائِنا. 💠 این موضع کرب‌ و بلاست؛ پیاده شوید. اینجا اقامتگاه سواران ما، توقف‌گاه مسافرانمان ، محل قتل مردان و جایگاه ریزش خون‌هایمان است. (تاریخ طبری ۳۰۸/۴) 👈👈👈 پس همه در یک طرف پیاده شدند. حر و افرادش هم در سوی دیگر قرار گرفتند. 〰〰〰〰〰〰〰〰 پ.ن: اهل دقت پاسخ دهند:: به راستی، لغزشی که عده‌ای به آن مبتلا شده‌اند و خروج حضرت از مدینه را تشکیل حکومت می‌دانند ، چگونه با سیره سیدالشهدا علیه السلام ، پرهیز از جنگ ، درخواست مکرر برای تغییر مسیر از جناب حر ، و کلمات آن حضرت از هنگام ایشان و در طول مسیر از مدینه تا کربلا ، توجیه می‌شود؟؟؟ به راستی اگر حضرتش قصد تشکیل حکومت و یا بنای به معنای مصطلح امروز، را داشتند ، چرا قبل از آنکه والی مدینه بخواهد از حضرت بیعت بگیرد، هیچ حرکتی از ایشان مشاهده نمی‌شود؟؟ و پس از آن چرا در طول اقامت چند ماهه آن حضرت در مکه، هیچ فعالیت خاصی از آن حضرت ثبت نشده؟؟ آیا این تاخیر در انجام وظیفه ، با شأن امام معصوم سازگاری دارد؟؟ 📢 به سوالی که از آیت الله میلانی در این رابطه پرسیده اند دقت کنید: ❓سلام علیکم، سؤالی که ذهن بنده رو به خود مشغول کرده این است که چطور شد حسین (علیه السلام) در مقابل استبداد و کودتای ساکت ننشست و علیه او قیام کرد و شمشیر کشید ولی علی (علیه السلام) در برابر ظلم و دیکتاتوری و زورگویی خلفای راشدین نه شمشیر کشیدند نه به اهل مکه و مدینه و کوفه جهت یاری رساندن در جنگ نامه نوشتند و نه اصلا در فکر جنگ بودند؟ ✅ بسمه تعالی السلام علیکم اشتباه همین است، حضرت امام حسین علیه السلام کودتا نکردند و شمشیر نکشیدند؛ بلکه مثل پدرشان فقط بیعت نکردند، و مورد غضب حکومت قرار گرفتند و شهید شدند. ✔️ ادامه دارد...
مسلمان صف چکیب دعوایه گلسین🏴 چاغیر عباسی(ع) تاسوعایه گلسین🏴 قیزی زینب أوزی صاحب عزادیر🏴 چاغیر زهرانی عاشورایه گلسین🏴 @haram110
4_6030415915042999469.mp3
7.02M
احساسی • [پاشو علمدار حرم یه سری به حرم بزن ]🌿 🎤| 👌🏻| فوق زیبا @haram110
4_6030415915043003394.mp3
4.19M
[ای ساقی تشنه لبان... ]🌿 🎤| 👌🏻| فوق زیبا @haram110
4_6028297431014180218.mp3
6.42M
احساسی • [مکن ای صبح طلوع... ]🌿 🎤| 👌🏻| فوق زیبا @haram110
4_5841445226694052395.mp3
8.5M
🎤 جواد مقدمـ 🎼 پاشو علمدار حرم دلمـ به غیراز تو ازهرچه تهــۍ ماند @haram110
4_5841445226694051402.mp3
3.97M
🎤 مهدۍ اکـــــبرۍ 🎼 علم اگر از دست علمدار زمین نمیخورد غرقِ دریاۍِ غمت را رمقۍ بیش نمانـــــد😔🖤 @haram110
در ایام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت علیهم السلام در نجف اشرف، شوق زیاد جهت دیدار جمال مولایمان بقیة الله الاعظم عجل الله فرجه الشریف داشتم، با خود عهد کردم که چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم؛ به این نیت که جمال آقا صاحب الامر علیه السلام را زیارت و به این فوز بزرگ نائل شوم. تا 35 یا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً در این شب، رفتنم از نجف تأخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیک مسجد سهله خندقی بود، هنگامی که به آنجا رسیدم بر اثر تاریکی شب وحشت و ترس وجود مرا فراگرفت مخصوصاً از زیادی قطاع الطریق و دزدها؛ ناگهان صدای پایی را از دنبال سر شنیدم که بیشتر موجب ترس و وحشتم گردید. برگشتم به عقب، سید عربی را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت: ای سید! سلام علیکم ترس و وحشت به کلی از وجودم رفت و اطمینان و سکون نفس پیدا کردم و تعجب آور بود که چگونه این شخص در تاریکی شدید، متوجه سیادت من شد و در آن حال من از این مطلب غافل بودم. به هر حال سخن می گفتیم و می رفتیم از من سوال کرد: « کجا قصد داری؟» گفتم: « مسجد سهله» فرمود: « به چه جهت؟» گفتم: « به قصد تشرف زیارت ولی عصر علیه السلام» مقداری که رفتیم به مسجد زید بن صوحان ( مسجد کوچکی است نزدیک مسجد سهله ) رسیدیم، داخل مسجد شده و نماز خواندیم و بعد از دعایی که سید خواند که کأنّ با او دیوار و سنگها آن دعا را می خواندند، احساس انقلابی عجیب در خود نمودم که از وصف آن عاجزم. بعد از دعا سید فرمود: « سید تو گرسنه ای، چه خوبست شام بخوری» پس سفره ای را که زیر عبا داشت بیرون آورده و در آن مثل اینکه سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز تازه بود. مثل اینکه تازه از باغ چیده و آن وقت چلّه زمستان، و سرمای زننده ای بود و من متوجه این معنا نشدم که این آقا این خیار تازه سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده؟ طبق دستور آقا، شام خوردم. سپس فرمود: « بلند شو تا به مسجد سهله برویم» داخل مسجد شدیم آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه می کردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشا را به آقا، اقتدا کردم و متوجه نبودم که این آقا کیست. بعد از آنکه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود: «ای سید آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه می روی یا در همین جا می مانی؟ » گفتم: « می مانم». در وسط مسجد در مقام امام صادق علیه السلام نشستم به ایشان گفتم: آیا یا یا میل داری آماده کنم آقا در جواب، کلام جامعی را فرمود: « این امور از فضول زندگیست و ما از این فضول دوریم.» این کلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به نحوی که هرگاه یادم می آید ارکان وجودم می لرزد.
💔 مطمئنم آخرش آقا نجاتم می دهد از حصارِ غصّه و غمها نجاتم می دهد خیری از ماندن ندیدم غیرِ درد و بیکسی صاحبم از دارِ این دنیا نجاتم می دهد غرق خواهم شد اگر دستم نگیرد لحظه ای ناخدایِ شیعه از دریا نجاتم می دهد نامه ی اعمالِ من پُر باشد از جرم و خطا لحظه ی حسّاس با امضا نجاتم می دهد شست و شو دادم دو چشمم را به اشکِ روضه ها دیدنِ خال و خدِ زیبا نجاتم می دهد گریه کردم بر دو دستانِ بریده بعد از آن مطمئن بودم خود مولا نجاتم می دهد گریه کن هایِ ابوفاضل،عزیزِ مهدی اند او بحقِّ روضه ی سقّا نجاتم می دهد اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ