eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
630 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
1 صفر 3 ـ شروع جنگ صفّین (4) پس از بی نتیجه ماندن نامه ها و موعظه های امیر المؤمنین علیه السلام به معاویه در ماه محرّم، در روز چهارشنبه اوّل صفر سال 38 هجری لشکر امیر المؤمنین علیه السلام در مقابل لشکر شام صف کشیدند. لشکر حضرت 90 هزار نفر و لشکر معاویه 85 هزار نفر بودند. (5) لشکر کفر، آب را بر لشکر حضرت امیر المؤمنین علیه السلام بستند، ولی پس از گرفتن و باز نمودن آب توسط امام حسین علیه السلام لشکر حضرت مانع از رسیدن آب به لشکر معاویه نشدند. (6) حضرت پس از شهادت تعدادی از اصحابشان یکباره با ده هزار نفر از طائفه ی ربیعه به لشکر معاویه حمله کردند و صفوف آنان را بر هم ریختند و تا قبّه معاویه رسیدند و فرمودند : ای معاویه، برای چه مردم را به کشتن می دهی ؟ بیا با من مبارزه کن تا هر کدام از ما کشته شود خلافت از دیگری باشد ! عمرو عاص به معاویه گفت : علی با تو به انصاف سخن گفت. معاویه گفت : امّا تو در این مشورت انصاف ندادی، چه اینکه هر کس به مصاف او بیرون رود به سلامت باز نگردد ! از اینجا بود که معاویه عمرو عاص را به اجبار به جنگ حضرت فرستاد. حضرت همینکه او را شناخت شمشیر را بلند کرد تا او را به درک بفرستند، ولی عمرو عاص حیله کرد و عورت خود را مکشوف ساخت. آن حضرت رو از آن بی حیا بر گردانید و آن خبیث فرار کرد. (7) سر انجام با حیله چند برگ از قرآن بر سر نیزه کردند، و ماجرای حکمین پیش آمد. 📚 منابع : 4. توضیح المقاصد: ص 5. و ... . 5. تتمة المنتهی : ص 23. 6. بحار الأنوار : ج 44، ص 266. و ... . 7. بحار الأنوار : ج 32، ص 512 _ 585، 599، ج 33، ص 230. و ... . @haram110
1⃣ مقصود از (روز) طلوع خورشید تا غروب آن است. 2⃣ منظور از (شب) غروب خورشید تا طلوع فجر (اذان صبح) است. از اذان صبح تا طلوع خورشید را بین الطلوعین گویند. 3⃣ احکام اسلامی که در روز سفارش شده انجام آن از طلوع خورشید تا غروب است و برای انجام آن در شب حکمی وارد نشده و یا مثل ناخن گرفتن در شب مکروه است. 4⃣ احکام نجومی شبانه روزی است یعنی وقتی ماه در یکی از بروج دوازده گانه قرار دارد ک منجمین احکامی را برای آن ذکر کرده اند حداقل دو روز به صورت شبانه روزی برای انجام آن امور خوب است. 5⃣ دوخت و دوز در روزهای دوشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه نیک است و اگر کسی شغلش خیاطی است می تواند برش کار را در روزهای ذکر شده انجام دهد و در روزهای دیگر بقیه کار را به پایان برساند و صدقه نیز بدهد. 6⃣ لازم نیست خریدن لباس و پارچه در روزهای فوق انجام گیرد البته اگر در روز نیک و در روزی که خرید و فروش خوب است انجام گیرد بهتر است. 7⃣ لباس دوخته شده که از بازار تهیه می شود اگر برای اولین بار در یکی از روزهای خوب پوشیده شود، به این حکم مستحب عمل شده است. 8⃣ روزهایی که برای نوزاد در تقویم یا پست کانال چیزی نوشته نشده روز خوبی برای نوبت زایمان نیست. 9⃣ تعبیر خوابی که در تقویم آمده یک تعبیر کلی است که خواب بیننده باید کار خود را بر آن قیاس کند مثلا اگر می گوید منفعتی به او میرسد ممکن است این منفعت مادی نباشد و به شکل دیگری شادمان گردد. 🔟 مبنای تقویم همسران در بخش دینی و اسلامی روایات مستفاضه و رسیده از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) است و در بخش احکام نجوم تخمین ها و حدسیات نجومی منجمان گذشته است. 1⃣1⃣ جواب بیشتر سوالات اعضا در این پست گنجانده شده لطفا مطالعه فرمایید و به پی وی مراجه نفرمایید. 2⃣1⃣ برای انتخاب بهترین تاریخ ها درانجام کارها یک جلد تقویم همسران تهیه فرمایید و درخواست تاریخ جلوتر نفرمایید.. @haram110
🕊أَلسَّلامُ‌عَلَى‌الرُّؤُوسِ‌الْمُفَرَّقَةِعَنِ‌الاَْبْدانِ -سلام‌برآن‌سرهاى‌جداشده‌ازبدن...🥀 - .
سلام بنام آفریدگار مهربانی امروز : شنبه 29 / 6 / 99 " بخشیدن .... " نبخشیدن باعث کوچک شدن افق نگاهت و پرشدن فضای ذهنت از چیزهایی میشود که هیچ نیازی به آنها نداری می بخشی چون به اندازه کافی قوی هستی که درک کنی همه آدمها ممکن است خطا کنند….. بخشیدن هدیه ای است که تو به خودت میدهی… به خاطر بسپار که آدمهای ضعیف هرگز نمی توانند ببخشند….. بخشیدن خصلت آدم های قوی است … بخشیدن یک اتفاق لحظه ای هم نیست فقط قدرتمندها می بخشند… عبارت تاکیدی : پس قوی بودن را انتخاب کن " خدایا سپاسگزارم " ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
▬▬▬❁ஜ۩﷽۩ஜ❁▬▬▬ دروازه ورودی شهر است و ازدحام بر پا شده دوباره هیاهوی انتقام این ازدحام و هلهله ها بی دلیل نیست یک کاروان سپیده رسیده به شهر شام 🏴ورود کاروان اهل بیت به شام
4_6050947941777016543.mp3
1.51M
خیز ببین همسفر، با که سفر می‌کنم😭 🎤استاد معاونیان؛ به اضطرار، پریشانی و مظلومیّت زینب کبریٰ سلام‌الله علیها «اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ»🤲😭 🆔 @haram110
هدایت شده از حرم
●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊 (ع)📜 🌹 💙 💙 🌸از اصحاب رسول خدا (ص) و از یاران على (ع) در جنگ‌ها بود، و هنگامى كه براى جنگ جمل همراه حضرت مى‏ رفتند از آن حضرت سؤال كرد: وقتى با اصحاب جمل روبرو شدى چه خواهى كرد؟ امیرالمؤمنین (ع) فرمود: آنها را به خدا و طاعت او دعوت مى‏ كنم و اگر خوددارى كردند با آنها جنگ خواهم ‏كرد. عمار گفت: آن كس كه مردم را به سوى خدا خواند هرگز مغلوب نگردد. 🏴 عمار بن سلامه در كربلا به خدمت امام حسین (ع)آمد و در حمله او شیهد شد. ... 📗ابصار العین، 79.
هدایت شده از حرم
🍀 🌸چرا انقد همه چی زود گذشت...؟ یادش بخیر زمانى که ما مدرسه مى رفتیم یک نوع املا بود به نام “املا پاتخته اى” در نوع خودش عذابى بود براى کسى که پاى تخته مى رفت یه حسى داشت تو مایه هاى اعدام در ملاء عام و براى همکلاسى هاى تماشاچى چیزى بود مصداق تفریح سالم کلاسی که توو داشتن خودکار استدلر بود توو سوار شدن بی ام دبلیو نبود میز و نیمکت های چوبی و میخ دار زیر میز ۳تا جای کیف یا کتاب داشت وقت امتحان یه نفر باید میرفت زیر میز و ورقه ش رو میذاشت رو نیمکت هفته هایی که پنجشنبه ش شیفت صبح بودیم و هفته بعد شیفت عصر از خوشحالی تا خونه با کله میدوئیدیم یادش بخیر، حاشیه دور فرش جاده اتومبیل رانیمون بود زﻧﮓ آﺧﺮ ﮐﻪ میشد ﮐﯿﻒ و ﮐﻮﻟﻪ رو ﻣﯿﻨﺪاﺧﺘﯿﻢ رو دوﺷﻤﻮن و ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮدﯾﻢ زﻧﮓ ﺑﺨﻮرﻩ ﺗﺎ اوﻟﯿﻦ ﻧﻔﺮی ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ از ﮐﻼس ﻣﯿﺪوﻩ ﺑﯿﺮون...! یادتونه این باطری قلمیا وقتی تموم میشد در مرحله اول با ضربه زدن شارژش میکردیم در مرحله دوم تو ظرف آب جوش ۱ساعتی میذاشتیم بجوشه ۶ماه دیگه کار میکرد در مرحله آخر با پیچ گوشتی یا چاقو می افتادیم به جونش که ببینیم توش چیه یادش بخیر چه هیجانی داشت روزی که قرار بود زنگ آخر به خاطر جلسه معلما زود تعطیل بشیم اون موقع ها شلوار باباها اندازه ی پرده ی خونمون چین داشت نوستالژی به فنا دهنده یعنی این جمله : بی سرو صدا وسایلتونو جمع کنید با صف بیاید برید تو حیاط ، معلمتون نیومده یه زمونایی برا امتحان باید از اون ورقه ها که بالاش آبیه میگرفتیم میبردیم مدرسه برای امتحان ديكته.🍃🍃🍃 😍 @haram110
هدایت شده از حرم
🍂🍁 ﺁﺭﻭﻡ... ﺁﺭﻭﻡ... پائیز ﺩﺍﺭﻩ ﺩﺍﻧﻠﻮﺩ ﻣﯿﺸﻪ🍁🍂 ███████████▒98/5% ایـن دعـاهـای زیبـا در آخرین روز شهـریور تقدیم بہ شمـا 🍂الهی اونقدر بخندید ڪه صدای خنده‌هاتون بشه زیباترین موسیقی کائنات 🍁الهی از شادی اونقدر پر بشید ڪه سرریزش همهٔ مردم دنیا رو سیراب کنه 🍂الهی روزیتون اونقدر زیاد بشه ڪه امیدی باشید برای رسوندن روزی خیلی‌ها 🍁الهی همیشه بهترین افکار به سراغتون بیاد و درست ترین تصمیمات رو بگیرید 🍂الهی اونقدر غرق خوشبختی بشید ڪه تا عمق بی انتهای رضایت برسید 🍁الهی همیشه تنتون سالم باشه و عاقبت به خیر بشید 🍂الهی ڪه همیشه بهترین حال ممکن رو داشته باشید 🍁و الهی ڪه خدا همیشه هواتونو داشته باشه این دعـا تقدیم بہ همهٔ اونهایی ڪه خیلی دوستشون داریـم... ─┅═इई 🍁🍂🍁ईइ═┅─‌
⇩⇩⇩ داسـتـــ📚ــــان⇩⇩⇩ °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° مرحوم حاج شيخ رمضان على قوچانى از علماى معروف و ائمه جماعت، موصوف به زهد و ورع و تقواى مسجد گوهرشاد بودند ايشان بيمار و مشرف به مرگ شدند و اقوام و ارحام و دوستان آمده بودن كه او را تشييع كنند، ناگهان مشاهده كردند كه ايشان حركت كرده و بار ديگر چشم به جهان گشود و با صداى ضعيف همه را دور خود فراخوانده و گفت: بيائيد برايتان روضه بخوانم! همه تعجب كردند چون ايشان منبرى و روضه‌خوان نبودند! فرمودند: الان صحراى محشر را ديدم و هاتف به صداى بلند اعلام كرد كه حاج شيخ رمضان على قوچانى اهل بهشت است به سوى بهشت برود پس من درى ديدم به سوى بهشت باز است و جماعتى بسيار در صف طولانى ايستاده كه به نوبت بروند گفتند اين صف علما می‌باشد من در اواخر صف بودم تا نوبت به من برسد هلاك می‌شوم به عقب نگاه كردم و در ديگرى را ديدم به سوى بهشت باز است ولى اين در خلوت است با خود گفتم: من كه اهل بهشتم از اين در نشد از آن در می‌روم پس به سوى آن در آمدم نزديك شدم، ديدم دربان جلوى من را گرفت و گفت: نمی‌شود! اين در مخصوص اهل منبر و روضه‌خوانهاى حضرت حسين علیه‌السلام است تو كه روضه‌خوان نيستى! پس متحير بودم، ديدم حاج ميرزا عربى خوان، معروف به ناظم، سوار اسب از بهشت بيرون آمد رفتم جلو سلام كردم گفتم: من را كمك كن و به بهشت ببر گفت: نمی‌توانم چون اين در مخصوص روضه‌خوان هاست اصرار كردم گفت: يك راه دارد من از اسب پياده می‌شوم و می‌نشينم و تو روضه بخوان و من مستمع می‌شوم و شايد بتوان به اين وسيله تو را ببرم آنگاه پياده شد و نشست و من براى او روضه خواندم پس براى شما هم روضه می‌خوانم سپس بعد از چند كلمه روضه خواندن از دنيا رفت. ‌〰️❁🍃❁🌸❁🍃❁〰️
هدایت شده از حرم
1️⃣وقایع روز سه شنبه ۱۵ صفر سال ۱۱ هجری قمری ، ۲۸ اردیبهشت سال ۱۱ هجری شمسی ، ۱۴ می سال ۶۳۲ میلادی::: در چنین روزی امر به حرکت سپاه اسامه تکرار می‌شود! و تمام مهاجرین اولین، که نگرانی پیامبر از فتنه آنان بود ، باید با این سپاه راهی شوند... در انتهای امروز بیماری رسولخدا صلی الله علیه و آله آغاز می‌شود و تا ۱۳ روز ادامه می‌یابد. بیماری‌ای که اصرار دارد سینه‌پهلو است، در حالیکه تمام روایات حکایت از مسمومیت پیامبر دارد!! با بررسی نقلهای مختلف تاریخ مشخص می‌شود بعد از جنگ رسول خدا را مکرراً سم داده‌‌اند!! 2️⃣وقایع روز چهارشنبه ۱۶ صفر سال ۱۱ هجری قمری ، ۲۹ اردیبهشت سال ۱۱ هجری شمسی ، ۱۵ می سال ۶۳۲ میلادی:::: 👈👈 در چنین روزی در حالی بیماری رسولخدا صلی الله علیه و آله شدت می‌یابد که رد پای همکاری یهود با منافقین برای مسموم کردن ایشان هم از کتب تاریخی مسلمانان و هم مسیحیان قابل اثبات است!!! 3️⃣وقایع روز پنجشنبه ۱۷ صفر سال ۱۱ هجری قمری ، ۳۰ اردیبهشت سال ۱۱ هجری شمسی ،۱۶ می سال ۶۳۲ میلادی:: 👈👈 در چنین رسولخدا صلی الله علیه و آله ، پرچم را به اسامه میدهند و فرمان حرکت را صادرمی‌کنند ، اسامه باید به سپاهیانی که در اطراف‌مدینه مستقرشده‌اند بپیوندد و سپاه را حرکت‌دهد؛ اما بهانه تراشی‌های منافقین مانع حرکت سپاه میگردد.... خلیفه اول و دوم ، با اجازه از اسامه! و خوش خدمتی او به آنان، از سپاه جدا می‌شوند.... 4️⃣وقایع روز شنبه ۱۹ صفر سال ۱۱ هجری قمری ، ۱ خرداد سال ۱۱ هجری شمسی ، ۱۸ می سال ۶۳۲ میلادی چه اتفاقی 👈👈 در چنین روزی برای آخرین‌بار رسولخدا به قبور بقیع می‌روند و در آنجا به همراهان خود نسبت به بروز فتنه‌ها هشدار و خبر از اجل خویش می‌دهند. 👈👈 در چنین روزهایی تمارض عایشه و نفرین رسولخدا صلی الله علیه و آله بر او از نکات قابل تامل تاریخی است!! 5️⃣وقایع روز یکشنبه ، دوشنبه ، سه شنبه ۲۰ ، ۲۱ و ۲۲ صفر سال ۱۱ هجری قمری ؛ ۳ ،۴ ، ۵ خرداد سال ۱۱ هجری شمسی ؛ ۱۹ ، ۲۰ و ۲۱ می سال ۶۳۲ میلادی::: 👈 بیماری پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله شدت یافته است، لذا ایشان این ۳ روز را در منزل خویش و در بستر بیماری گذرانیده اند... عده ای از توطئه گران نیز در اطراف پیامبر صلی الله علیه و آله حضور دارند تا از اخبار داخل منزل پیامبر و وضعیت ایشان بی اطلاع نباشند! سپاه اسامه که باید فرسنگ ها از مدینه دور باشد ، هم چنان خارج از مدینه بی‌حرکت و ساکن است! در همین ایام ، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، خطبه‌ای مهم ایراد می‌فرمایند، در حین خطبه، عمر بن الخطاب برمی‌خیزد و سوالی می پرسد که گویای عدم وجود ذره‌ای ایمان در اوست!! رسول خدا ناراحت شده ولی قاطعانه پاسخ می‌فرمایند.... 6️⃣وقایع روز چهارشنبه ۲۳صفر سال ۱۱ هجری قمری ، ۶ خرداد سال ۱۱ هجری شمسی ، ۲۲ می سال ۶۳۲ میلادی 👈👈 رسول خدا صلی الله علیه و آله در چنین روزی در حالیکه به شدت بیمارند و دستمالی به سر بسته‌اند با کمک امیرالمومنین علیه‌السلام و فضل بن عباس، به منبر می‌روند؛ و ضمن اشاره‌ای دوباره به ، از معیت قرآن و امیرالمومنین علی علیه السلام می‌گویند... در انتهای خطبه ، آن حضرت اعلام می‌دارند به هر کس وعده‌ای داده‌ام و تاکنون ادا نکرده‌ام ، نزد من آید؛ انتقادهای عمر بن الخطاب در پی این واقعه و طعنه به مردمان ، که در ادامه انتقادهای پی‌در‌پی او در آخرین روزهای حیات نبوی است، برای اهل دقت حاوی پیام بسیار مهمی است!
هدایت شده از حرم
💠 نفرین رسول خدا صلی الله علیه و آله بر عایشه! ➖▪️➖🔎📚🔍¤¤¤ ⬅️1454 - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ حَنْبَلٍ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَقَ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ عُتْبَةَ عَنْ الزُّهْرِیِّ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنْ الْبَقِیعِ فَوَجَدَنِی وَأَنَا أَجِدُ صُدَاعًا فِی رَأْسِی وَأَنَا أَقُولُ وَا رَأْسَاهُ فَقَالَ بَلْ أَنَا یَا عَائِشَةُ وَا رَأْسَاهُ ثُمَّ قَالَ مَا ضَرَّکِ لَوْ مِتِّ قَبْلِی فَقُمْتُ عَلَیْکِ فَغَسَّلْتُکِ وَکَفَّنْتُکِ وَصَلَّیْتُ عَلَیْکِ وَدَفَنْتُکِ عایشه میگوید : رسولخدا (صلی الله و علیه و آله) از بقیع برگشت و بر من وارد شد و من سرم درد میکرد ، و من میگفتم: ای وای سرم ، پس رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) فرمود: ای عایشه بلکه من باید بگویم ای وای سرم. سپس فرمود: چه ضرری به تو می رسید اگر قبل از من می مردی و من تو را غسل می دادم و کفن می کردم و بر تو نماز می خواندم و دفنت میکردم! 🔸(حدیث حسن است) 📒 سنن ابن ماجه حدیث 1454 ➖▪️➖¤ ⚠️ همانگونه که میدانید این تمارض عایشه برای این بود که او مدعی است رسول خدا صلی الله علیه و آله در اثر بیماری ذات الجنب (ذات الریه) ، از دنیا رفته و این بیماری مسری بوده و او نیز مبتلا گشته است‼️
هدایت شده از حرم
🌸🌸🌸🌸 🌹 آداب محبت 👈 محبتت را به امام زمانت ابراز کن! 👈 به او بگو دوستش داری! 👈 بگو قلبت را خانه‌ی او کرده‌ای! 👈 بگو دوستی‌اش را بر همه چیز ترجیح می‌دهی! ❗️ 💠امام صادق(ع) فرمودند: 🍃🌸هر گاه کسی را دوست داشتی مراتب 👈 محبتت را به او بازگو کن... ❣امام مهربونم دوستت دارم❣ 🌼أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌼 ✅کانال حرم 👇 🌐 @haram110
هدایت شده از حرم
✨﷽✨ 💢 ✍️مدرسه‌ای دانش‌آموزان را با اتوبوس به اردو می‌برد. در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک می‌شود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده می‌شود: «حداکثر ارتفاع سه متر»ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود ولی چون راننده قبلا این مسیر را آمده بود با کمال اطمینان وارد تونل می‌شود اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده می‌شود و پس از به وجود آمده صدایی وحشتناک در اواسط تونل توقف می‌کند. 💭پس از آرام شدن اوضاع مسئولین و راننده پیاده شده و از دیدن این صحنه ناراحت می‌شوند. پس از بررسی اوضاع مشخص می‌شود که یک لایه آسفالت جدید روی جاده کشیده‌اند که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند؛ یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و غیره. 💭اما هیچ کدام چاره‌ساز نبود تا اینکه پسربچه‌ای از اتوبوس پیاده شد و گفت: «راه حل این مشکل را من می‌دانم!» یکی از مسئولین اردو به پسر می‌گوید: «برو بالا پیش بچه‌ها و از دوستانت جدا نشو!» پسربچه با اطمینان کامل می‌گوید: «به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید و یادتون باشه که سر سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک به آن بزرگی می‌آورد.» 💭مرد از حاضر جوابی کودک تعجب کرد و راه‌حل را از او خواست. بچه گفت: «پارسال در یک نمایشگاهی معلم‌مان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درون‌مان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در این صورت می‌توانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم.» مسئول اردو از او پرسید: «خب این چه ربطی به اتوبوس دارد؟» 💭پسربچه گفت: «اگر بخواهیم این مسئله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیک‌های اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند.» پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد. خالی کردن درون از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت رمز عبور از مسیرهای تنگ زندگی است. ✨حدیثی از معصوم ✨ 🌹امام کاظم(علیه السلام)مےفرمایند: زراعت درزمین هموار می روید، نه برسنگ سخت! و چنین است که حکمت در دلهای متواضع جای می گیرد نه در دل های متکبر. خداوند متعال ،تواضع را وسیله عقل، و تکبر را وسیله جهل قرار داده است. 📚تحف العقول،ص۳۹۶ @haram110
هدایت شده از حرم
🚫️گوشت گـــاو: ✴پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: گوشت گـــاو مرض است. 🚫️گوشت مـــــــرغ: ✴امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:مرغ خوک پرندگان است. 🚫️ناشتا ماست خوردن(موجب سردی بدن) 🚫️ناشتا هنــــدوانه خوردن 🚫ناشتا ️خــــــربزه خوردن(جذام،قولنج وفلج می آورد) 🚫️خوردن زیاد تخــــم مـــرغ 🚫️زیاد تخم مرغ آب پز خوردن(موجب آسم) 🚫️خوردن سبزی شاهی کلا بخصوص شبانه (موجب خون دماغ) 🚫️خوردن سبزی گشنیز(فراموشی می آورد.) 🚫️خوردن گوشت خام(کرم شکم تولید می کند) 🚫خوردن بعد از سیری(موجب لکه در صورت و حماقت می شود) 🚫️بین وعده غـــــــــذا خوردن 🚫در حالت جنابت غذا خوردن (مگر اینکه مزمزه و استنشاق کند) 🚫️پـــــرخــــــــوری 🚫️خوردن بدون بسم الله الرحمن الرحیم 🚫️بیش از دو وعده غذا خوردن 🚫خوب نجویدن غــــــــذا 🚫️خوردن پــــــــــنیر در صبــــــــح 🚫️خوردن نیم خورده مـــــــوش 🚫️خوردن مرکبات در شب(چشم را لوچ میکند) 🚫️خوردن سیب کال(نرسیده) 💯مشاوره ودرمان قطعی بیماریها👇🏻 @haram110
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ گویند عابدی هفتاد سال خدا را عبادت ڪرد. شبی در عبادتگاہ خود مشغول راز و نیاز بود. زنی آمد و درخواست ڪرد او را اجازہ دهد شب را در آنجا بسر برد تا از سرما محفوظ بماند. عابد امتناع ورزید زن اصرار نمود باز نپذیرفت مأیوس شدہ برگشت. در این هنگام چشم عابد بہ اندام موزون و جمال دلفریب او افتاد، هر چہ خواست خود را نگہ دارد، ممڪن نشد از معبد بیرون آمدہ او را برگردانید. داستان گرفتار شدن خود را شرح داد هفت شبانہ روز با او بسر برد شبی بہ یاد عبادت‌ها و مناجات‌های چندین سالہ افتاد بسیار افسردہ گردید بہ اندازه‌ای اشڪ ریخت ڪہ از حال رفت و بیهوش شد زن وقتی ناراحتی عابد را مشاهدہ ڪرد همین ڪہ بہ هوش آمد گفت: تو خدا را با غیر من معصیت نڪرده‌ای اگر با او از در توبہ درآئی شاید قبول ڪند مرا نیز یادآوری ڪن عابد از عبادتگاہ بیرون شد سر بہ بیابان گذاشت، شب فرا رسید پناہ بہ خرابه‌ای برد در آن خرابہ دو نفر نابینا زندگی میڪردند ڪہ هر شب راهبی برای آنها دو گردہ نان بہ وسیلہ غلامش می‌فرستاد غلام راهب آمد بہ هر ڪدام یڪ گردہ نان داد یڪی از نانها را عابد معصیت ڪار گرفت نابینائی ڪہ بہ او نان نرسیدہ بود گریہ کرد و گفت امشب باید گرسنہ بہ سر برم غلام گفت دو گردہ نان را بین شما تقسیم ڪردم عابد با خود اندیشید ڪہ من سزاوارترم با گرسنگی بسر برم، این مرد مطیع و فرمانبردار است ولی من معصیت ڪار و نافرمانم سزایم این است ڪہ گرسنہ باشم نان را بہ صاحبش رد ڪرد آن شب را بدون غذا بسر بردہ، رنج و ناراحتی فراوان و شدت گرسنگی توان را از او ربود بہ اندازه‌ای ضعف پیدا ڪرد ڪہ مشرف بہ مرگ گردید، خداوند بہ عزرائیل امر ڪرد روح او را قبض نماید وقتی از دنیا رفت فرشته‌های عذاب و ملائڪہ رحمت درباره‌اش اختلاف ڪردند فرشتگان رحمت مدعی بودند ڪہ مردی عاصی بودہ ولی توبہ ڪردہ است ملائڪہ عذاب می‌گفتند معصیت نمود و ما مأمور او هستیم خداوند خطاب ڪرد عبادت هفتاد سالہ او را با معصیت هفت روزه‌اش بسنجید وقتی سنجیدند معصیت افزون شد آنگاہ امر ڪرد معصیت هفت روزہ را با گردہ نانی ڪہ دیگری را بر خود مقدم داشت مقایسہ ڪنید، سنجیدند بہ واسطہ ایثار و انفاق، گردہ نان زیادتر گردید و ثواب آن افزون گشت ملائڪہ رحمت امور او را عهدہ دار شدند. 📗مستطرف و ڪلمہ طیبہ، صفحه۳۲۱ 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
🔴 آیا اقوام در قیامت همچنان رابطه فامیلی دارند؟ 🍃 باتوجه به آیه زیر روابط فامیلی در قیامت از بین میرود: 🔹فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لَا يَتَسَآءَلُونَ (مومنون آیه 101) 🔮چون‌ قيامت‌ بر پا گردد، بين‌ مردم‌ روابط‌ نَسَبی نخواهد بود؛ و بين‌‌ خويشاوندان‌ گفتگوئی نيست‌. ✅ چون‌ روابط‌ اين‌ دنیا از شئون‌ همین دنیاست ‌و قیامت شئون‌ ديگری دارد که در آن روابط فامیلی جایگاهی ندارد. 💢 در این دنیا روابط انسانها بر اساس نیازشان به همدیگر است ☑️ لذا در قیامت که منفعت رساندن بر اساس تقواست، 🔶آن وقت دوستی‌های غير خدائی‌ تبديل‌ به‌ دشمنی میشود و انسان‌ از پدرش‌، مادرش، همسرش و پسرش‌ فرار ميكند. 🔹 الاخِلّآءُ يَوْمَئِذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ. (زخرف ۴۷) 🔵دوستان‌‌ در آن‌ روز، بعضی با بعضی دیگر‌ دشمنند، مگر‌ پرهيزكاران‌. ✅ نتیجه اینکه: اگر رابطه قومی و قبیله ای در این دنیا بر محوریت دین نباشد، در قیامت از بین خواهد رفت و هیچ گونه کمکی نخواهد کرد. ♦️مگر کسانی که ارتباطشان خدایی باشد، مانند زن و شوهری که اهل ایمان باشند، در بهشت هم باهم خواهند بود...
🔴مرگهای ناگهانی آخرالزمان و هشدار به مومنین! 🔰دیشب به بنده تلفن زدند و گفتند که فلان شخص که خیلی هم مواظب سلامتی خودش بود و فشار خونش را همیشه اندازه گیری می کرد تا از حد متعارف تجاوز نکند، سکته کرد و یک مرتبه از بین رفت! 🌸 امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند: در آخر الزمان مرگ های ناگهانی زیاد می شود. 🌟ملک الموت مردم را می رباید... اگر این زمان را درک کردید باید با طهارت بخوابید. ✅سوال کردند: یا امیرالمومنین یعنی با وضو بخوابیم؟ 🌷 حضرت فرمودند: خیر. یعنی ذمّه خودتان را از حق و خلق خلاص کنید.(یعنی حساب خود را صاف و پاک کنید...) 📒از بیانات آیت الله حق شناس
🔴بهت و تعجب "نکیر و منکر" در شب اول قبر! ✅«سه آیه آخر سوره مبارکه حشر را تلاوت کنید تا ملکه ذهن شما شود و اولین اثری که از آن میبینید، پس از مرگ و شب اول قبر است! 🔵وقتی که نکیر و منکر از طرف پروردگار برای سؤال و جواب می آیند، در جواب «من ربک؟» بگوئی: 🌺«هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهادة هو الرحمن الرحیم - هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون ، هو الله الخالق البارئ المصور له الاسماء الحسنی یسبح له ما فی السماوات و الارض و هو العزیز الحکیم » ✳️وقتی این طور پاسخ بگویی ملائکه الهی مبهوت و متحیر می شوند...! 💥«چون این معرفی حق است به زبان حق، نه معرفی حق به زبان خلق...» 🌴🌴🌴🌿🌼🌸🌼🌿🌴🌴🌴 📗سوره حشر، آیه 24- 22 . 📕مرحوم عارف بزرگ آیت الله نصرالله شاه آبادی
☑️ بعد از مراسم عزاداری،امام سجاد و اهل بیت ابا عبدالله نزدیک مدینه رسیدند. امام فرمود خیمه ها را سرپا کنند و زنان و اهل بیت وارد شدند. 🌺سپس به بشیر فرمود: وارد مدینه شو و مردم را از شهادت اباعبدالله و آمدن ما باخبر کن. ✳️ بشیر اطاعت کرد و وارد مدینه شد و به مسجد رفت. سپس صدایش به گریه بلند شد و اشعاری سرود وگفت: من بشیر ابن جنلم فرستاده امام سجادم، علی ابن حسین یا عمه ها و خواهرانش بیرون دروازه مدینه اند و مرا فرستاده تا مکانش را به شما معرفی کنم. 🌾مردم شتابان به خارج مدینه هجوم آوردند، زنی نماند در مدینه که بیرون نیامده باشد. همگی صدایشان به گریه و شیون بلند شد و مدینه یکپارچه ضجه و ناله شد....▪️ ◼️وقتی مردم خارج از مدینه تجمع کردند، امام از خیمه خارج شد در حالی که گریان بود و دستمالی در دست داشت که اشکهایش را پاک میکرد. ☑️مردم با دیدن حضرت صدایشان به شیون بلند شد و حضرت را تسلیت و تعزیت گفتند. 🌹امام روی صندلی نشست و سپس با دست اشاره کرد که مردم ساکت شوند 🌷سپس ضمن ایراد خطبه فرمود: خدا را حمد و سپاس میگویم که ما را با ابتلا به مصیبتهای بزرگ در معرض امتحان و آزمایش قرار داد... 🌺 حسین و افراد و اهل بیتش را کشتند و زنان و کودکانش را اسیر کردند و سر بریده اش را شهر به شهر گرداندند. 🔴این مصیبتی است که مثل و مانندی ندارد. مردم! ما از شهر خود رانده شدیم و در بیابانها سرگردان شدیم، بدون انکه جرمی مرتکب شده باشیم و یا شکافی در اسلام پدید آورده باشیم. 🌑چه مصیبت بزرگ و جانسوز و رنج دهنده ای بود که به مارسید و ما به حساب خدا میگذاریم که او عزیز است و انتقام گیرنده... ⚫️ ورود اهل بیت به مسجد رسول الله ✳️ اهل بیت به محض ورود به مدینه قبل از رفتن به خانه هایشان به کنار قبر مطهر رسول الله میروند تا گزارش سفرشان را به رسول خدا بدهند و شکایت کنند. 💠چه گفتگوهایی بود و چه دردودل هایی کردند که تاریخ از بیان آن عاجز است و مختصرا آورده میشود: 🌸زینب سلام الله علیها دستها را دو طرف درب مسجد گذاشت و سر را داخل مسجد برد و صدا زد: یا جداه! خبر قتل برادرم حسین را آورده ام.... 🌹سکینه با صدای بلند فریاد کشید: ای جد گرامی از آنچه برماگذشته است پیش تو شکایت آورده ام، بخدا قسم سنگدل تر از یزید 🔥ندیدم و کافر و مشرکی بدتر از او ندیدم . 🔴با چوب خیزران بر لب و دندان پدرم حسین میزد و میگفت: حسین چوبها را چگونه میبینی...؟ ✍ادامه دارد... ▪️❄️▪️❄️▪️❄️▪️❄️▪️❄️▪️❄️ 📕 لهوف ص 197 📗بحار ج 45 ص 147 📘 نفس المهموم ص 469 📓حیات الحسین ج 3 ص 425
حرم
#رمان_مردی_در_آینه📝 💟 #قسمت_پنجاه_پنجم 🎀آخرین پرونده زمان به سرعت برق و باد گذشت ... و فرصتي
📝 💟 🎀کابووس بیداری برگه استعفا رو از روي ميز برداشتم و دنبالش رفتم ... هنوز پام به دفترش نرسيده بود که ... - چرا با خودت اين کارها رو مي کني؟ ... تو بهترين کارآگاه مني ... بين همه اينها روشن ترين آينده رو داشتي ... چرا داري با دست خودت همه چيز رو خراب مي کني؟ ... بي توجه به اون کلمات ... رفتم جلو و استعفام رو گذاشتم روي ميز ... - حداقل يه چيزي بگو مرد ... - بايد خيلي وقت پيش اين کار رو مي کردم ... مي دوني چرا اون روز چاقو خوردم؟ ... چون اسلحه واسه دستم سنگين شده ... نمي تونم بيارمش بالا و بگيرمش سمت هدف ... مغزم ديگه نمي تونه درست و غلط رو تشخيص بده ... فکر مي کردم درست بود اما اون شب نزديک بود ... نشستم روي صندلي ... ـ بعد از چاقو خوردن هم که ... فقط کافيه حس کنم يه نفر مي خواد از پشت سر بهم نزديک بشه ... چند روز پيش لويد اومد از پشت صدام کنه ... ناخودآگاه با مشت زدم وسط قفسه سينه اش ... اينجا ديگه جاي من نيست رئيس ... نمي تونم برم توي خيابون و با هر کسي که بهم نزديک ميشه درگير بشم ... نشست پشت ميزش ... ساکت ... چيزي نمي گفت ... براي چند لحظه اميدوار شدم همه چيز در حال تموم شدن باشه ... کشوی میزش رو جلو کشید و یه برگه در آورد ... - برات از روان شناس پليس وقت گرفتم ... اگه اون گفت ديگه نمي توني بموني ... از اينجا برو ... خودم با استعفا يا انتقاليت يا هر چيزي که تو بخواي موافقت مي کنم ... کلافه و عصبي شده بودم ... نمي تونستم بزنمش اما دلم مي خواست با تمام قدرت صندلي رو بردارم از پنجره پرت کنم بيرون ... چرا هيچ کس نمي فهميد چي دارم ميگم؟ ... چرا هيچ کس نمي فهميد ديگه نمي تونم به جنازه هاي غرق خون و تکه پاره نگاه کنم؟ ... ديگه نمي تونم برم بالاي سر يه جنازه سوخته و بعدش ... نهار همبرگر بخورم ... چرا هيچ کس اين چيزها رو نمي فهميد؟ ... رفتم عقب و نشستم روي صندلي ... - چرا دست از سرم برنمي داريد؟ ... ‏ اومد نشست کنارم ... - جوان تر که بودم ... يه مدت به عنوان مامور مخفي وارد يه باند شدم ... وقتي که پرونده بسته شد، شبيه تو شده بودم ... يه شب بدون اينکه خودم بفهمم ... توي خواب، ناخودآگاه به زنم حمله کردم ... وقتي پسرم از پشت بهم حمله کرد و زد توي سرم ... تازه از خواب پريدم و ديدم ... هر دو دستم رو دور گردن زنم حلقه کرده ام ... داشتم توي خواب خفه اش مي کردم ... چند روز طول کشيد تا جاي انگشت هام رفت ... نگاه ملتمسانه ام از روي زمين کنده شد و چرخيد روش ... - بعضي از چيزها هيچ وقت درست نميشه اما ميشه کنترلش کرد ... سال هاست از پشت ميزنشين شدنم مي گذره اما هنوز اون مشکلات با منه ... مشکلاتي که همه فکر مي کن رفع شده ... علي الخصوص زنم ... اما هنوز با منه ... تک تک اون ترس ها، فشارها و اضطراب ها ... اين زندگي ماست توماس ... زندگي اي که بايد به خاطرش بجنگيم ... ما آدم هاي فوق العاده اي نيستيم اما تصميم گرفتيم اينجا باشيم و جلوي افرادي بايستيم که امنيت مردم رو تهديد مي کنن ... امنيت ... تعهد ... فداکاري ... کلمات زيبايي بود ... براي جامعه اي که اداره تحقيقات داخلي داشت ... اداره اي که نمي تونست جلوي پليس هاي فاسد رو بگيره ... و امثال من ... افرادي که به راحتي مي تونستن در حين ماموريت ... حتي با توهم توطئه و خطر ... سمت هر کسي شليک کنن ... اين چيزي نبود که من مي خواستم ... نمي خواستم جزو هيچ کدوم از اونها باشم ... هيچ وقت ... سال ها بود که روحم درد مي کرد و بريده بود ... سال ها بود که داشتم با اون کابووس ها توي خواب و بيداري دست و پنجه نرم مي کردم ... مدت ها بود که از خودم بريده بودم ... اما هيچ وقت متنفر نشده بودم ... و اين تنفر چيزي نبود که هيچ کدوم از اون مشاورها قدرت حل کردنش رو داشته باشن ... اونها نشسته بودن تا دروغ هاي خوش رنگ ما رو بعد از شليک چند گلوله گوش کنن ... و پاي برگه هاي ادامه ماموريت افرادي رو مهر کنن که اسلحه ... اولين چيزي بود که بايد ازشون گرفته مي شد ... .... ✍نویسنده: 🌼 🎉🍃
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه حرمله از قبيله بنی اسد و یكی از فرماندهان سواران عمر سعد در كربلا بود، او فرمانده كمان داران در روز عاشورا بود. جنایات او: عبدالله اصغر علیه السلام فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام را در آغوش امام حسين عليه السلام به شهادت رساند در حالی که عبدالله بن حسن علیه السلام در حالت بيهوشی بود آن بزرگوار را نشانه گرفت و با پرتاب تير آن کودک يازده ساله را در آغوش امام حسين عليه‏السلام به شهادت رساند. نشانه گرفتن گلوی مبارک حضرت علی اصغر علیه السلام با تير سه شعبه و به شهادت رساندن ایشان. در شهادت عباس بن علی علیه السلام نقش داشت و حامل سر ايشان به كوفه بود. زدن تير به قلب مبارک امام حسين عليه السلام كه امام آن تير را از پشت خود كشيد. ملاحظات: حرمله هنگامی كه به دست مختار اسير گشت به مختار گفت: اكنون كه می خواهی مرا بكشی بگذار كارهای خودم را بگويم. من سه تير سه شعبه داشتم و آن ها را با زهر آميخته كرده بودم. با يكی گلوی علی اصغر علیه السلام را دريدم، با دیگری قلب امام حسين علیه السلام را و با تیر دیگر چشمان حضرت عباس علیه السلام را. سرنوشت او: او به دست مختار اسير شد. مختار دستور داد اول دو دستش را قطع كنيد سپس فرياد زد دو پايش را قطع كنيد. جسد بی دست و پای حرمله در خون كثيفش غوطه می خورد كه باز مختار صدا زد آتش، آتش و او را آتش زدند. به روايتی گفته اند مختار او را هدف تير های زهرآگين قرار داد تا كشته شود. بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعن 📚نفس‌المهموم 📚ترجمه کامل ابن اثیر 📚تاریخ طبری 📚منتهی‌الامال 📚ابصار العین 📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر ✨یا علی✨
✴️ یکشنبه 👈 30 شهریور 1399 👈 2 صفر 1442👈 20 سپتامبر 2020 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🐪 وارد کردن اسرا به مجلس یزید ملعون . 🏴 شهادت زید بن علی بن الحسین علیهما السلام " ۱۲۱ ه.ق ". 🌙🌟 احکام دینی و اسلامی . 🌓قمر در برج عقرب است. 👼 برای زایمان خوب و نوزادش خوش قدم و شایسته تربیت شود . ان شاء الله ✈️ مسافرت مکروه و اگر ضروری است همراه با صدقه باشد . 🔭احکام نجوم. 🌗امروز برای امور زیر خوب است . ✳️ کندن چاه و کانال و قنات . ✳️ از شیر گرفتن کودک . ✳️مرهم گذاشتن بر زخم. ✳️حمله به دشمن. ✳️مداوا و جراحی چشم. ✳️استحمام. ✳️ و بذر افشانی نیک است. 📛 برای امور اساسی و زیر بنایی مثل ازدواج و سفر خوب نیست . 🔲این مطالب تنها یک سوم اختیارات سررسید تقویم همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید. 💑مباشرت و مجامعت. مباشرت امشب (شب دوشنبه)قمر در عقرب است. ⚫️ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری، باعث حاجت روایی می شود. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #فصد انداختن در این روز، از ماه قمری ، خوب نیست . 😴😴تعبیر خواب خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه 3 سوره مبارکه " آل عمران " است. نزل علیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه .... و چنین استفاده میشود که سه چیز متعاقب و پی در پی به او برسد. ان شاء الله. و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید...... تقویم همسران صفحه 116 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌. ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامیدپرورش نسلی مهدوی انشاءالله🌸
2 صفر 1 _ مجلس یزید در این روز بنابر نقلی اسرای آل رسول صلّی الله علیه و آله را وارد مجلس یزید کردند. (1) جا دارد فکر کنیم چه کسانی را با چه حالتی وارد بر چگونه مجلسی کردند ؟ 📚 منابع : 1. قلائد النحور : ج محرّم و صفر، ص 353.
2 صفر 2 _ شهادت زید بن علی بن الحسین علیه السلام در سال 121 هـ زید بن علی بن الحسین علیه السلام در کوفه به شهادت رسید. (2) بنابر قولی شهادت او در اوّل صفر (3) یا سوّم صفر (4) بوده است. خروج او در اوّل صفر (5) یا اوّل محرم بوده است. (6) پس از دفن در این روز (7) یا 19 ربیع الاوّل (8) قبر او را شکافتند و بدن آن بزرگوار را از قبر خارج نمودند و به زمین کشیده به دار زدند. 📚 منابع : 2. ارشاد : ج 2، ص 174. و ... . 3. مسار الشیعة : ص 26. و ... . 4. عیون اخبار الرضا علیه السلام : ج 2، ص 228. بحار الأنوار : ج 46، ص 175. 5. عیون اخبار الرضا علیه السلام : ج 2، ص 228. و ... . 6. قلائد النحور : ج محرّم و صفر، ص 15. البدایة و النهایة : ج 9، ص 361. 7. تاریخ طبری : ج 5، ص 304. 8. مستدرک سفینه البحار : ج 4، ص 68.