⚪️مولانا امیرالمؤمنین علیه‌السلام: جَعلَ اللّهُ سُبحَانَهُ حُقوقَ عِبادِهِ مُقَدِّمَةً لِحُقوقِهِ فَمَن قَامَ بحُقُوقِ عِبادِ اللّهِ كَانَ ذَلكَ مُؤَدّياً إلَى القِيامِ بِحُقُوقِ اللّهِ خداوند سبحان حقوق بندگانش را، مقدّم بر حقوق خود قرار داده است؛ پس هر كه حقوق بندگان خدا را رعايت كند، اين كار به رعايت كردن حقوق خدا بينجامد. 📚غررالحكم ح۴۳۴۱ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»🤲

⚪️امام صادق علیه‌السلام: مَا مِنْ مُعْجِزَةٍ مِنْ مُعْجِزَاتِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَوْصِيَاءِ إِلَّا وَ يُظْهِرُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مِثْلَهَا فِی يَدِ قَائِمِنَا لِإِتْمَامِ الْحُجَّةِ عَلَى الْأَعْدَاءِ هیچ معجزه‌ای از انبیا و اوصیا نیست، مگر این که خداوند مثل آن را به دست قائمِ ما ظاهر می‌کند، تا حجّت بر دشمنان تمام شود. 📚اثبات الهداة ج۵ ص۳۲۸ وَه که چه شکوهی خواهد داشت، روزی که مولای ما با عصای موسیٰ و دَم عیسیٰ و خُلق محمّدی، همهٔ عالم را مبهوت کند...😊 «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ، وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ، وَ الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ، وَ الْمُمْتَثِلِينَ لِأَوَامِرِهِ، وَ الْمُحَامِينَ عَنْهُ، وَ السَّابِقِينَ إِلَى إِرَادَتِهِ، وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ»🤲

⭕️ #وظایف_منتظران 8 از کتاب مکیال المکارم ◽️ مردم اَفضل کل زمان ها چه کسانی هستند؟ 🔊 #ابراهیم_افشاری #صوت_مهدوی 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج

#اربعین_تبری #ویژه_استوری فرحة الزهراء ۱۴۴۰ شماره 13 از 40 #عمری_نباشیم 😉 #بر_عمر_لعنت 😍

🔸 پرسش و پاسخ 🔸 #برائت ◀️قسمت ۷ ( آخر) سوال👇 ▫️آیا لعن صریح توسط اهل بیت وجود دارد؟ پاسخ: بله، طبق حدیث زیر🔽 ⚜امیر المؤمنين صلوات الله علیه 🔸لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ الْخَطَّابِ، فَلَوْلَاهُ مَا زَنَى إِلَّا شَقِیٌّ أَوْ شَقِیَّةٌ، لِأَنَّهُ كَانَ یَكُونُ لِلْمُسْلِمِینَ غَنَاءٌ فِی الْمُتْعَةِ عَنِ الزِّنَا ↩️خدا پسر خطاب را لعنت کند، اگر او نبود هیچکس مرتکب زنا نمی‌شد، مگر مرد و زن شقی، چون مسلمانان به واسطه متعه، نیازی به زنا نداشتند. 📕بحارالانوار، ج۵۳ ، ص۳۱ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔹أَللَّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الفَرَجْ بِحَقَّ الْسَيِّدَه زَيْنَبْ وَ مَاجَریٰ عَلَيْهَا🔹

✅👈 #همسرداری 🎥 چگونه خانه‌ای شاد داشته باشیم؟؟ 🔴 #استاد_عباسی_ولدی تو زندگی #انصاف داشته باشیم به همدیگر رحم کنیم تا زندگی شیرین و با آرامشی را داشته باش

💞💞💍💍💞💞 #انچه_مجردان_باید_بدانند #قسمت_اول 🔰دوره آشنایی قبل از ازدواج به چه صورت باید باشد ⁉️ ⭕️قرار است این آشنایی در صورت شناخت کافی به ازدواج برسد و قرار نیست که دختر و پسر یک دوستی داشته باشند و بعد از 6 ماه که وابستگی عاطفی بین آنها ایجاد شد تازه ببینند به درد هم میخورند یا نه؟ 🔴در اینجا وقتی ما از #آشنایی صحبت میکنیم ،منظورمان آشنایی با هدف ازدواج در سایه نظارت هر دو خانواده است. ⭕️فردی که قصد ازدواج دارد یعنی پذیرفته است که زیر بار مسئولیت برود، از ارتباط صمیمانه نمی ترسد و به سنت ازدواج پای بند است. پذیرش ازدواج سطح بالایی از مسئولیت پذیری و پختگی را می طلبد. ✔️فردی که تصمیم به ازدواج می گیرد باید به بلوغ 8 گانه رسیده باشد که شامل بلوغ جنسی و جسمی، بلوغ عقلی و علمی، بلوغ روانی، بلوغ بینشی، بلوغ اجتماعی، بلوغ اخلاقی و بلوغ مالی می شود. تا با توانایی و تجاربی که دارد به یک شناخت نسبی از طرف مقابل خود برسد. #ادامه_دارد‌.....‌

💕💕 اگر مشاهده شد که پس از اقدامات شما برای استقلال فرزندتان در خوابیدن ( خوابیدن در اتاق جدا ) هنوز به خوابیدن در کنار شما اصرار دارد مطمئن باشید : عاملی بازدارنده وجود داردچیزی مانند: ترس و اضطراب کابوس‌های شبانه و … که مانع این جداسازی می‌شود. پس بر عهده شماست که ریشه‌یابی کرده و عامل ترس را شناسایی و بر طرف کنید .

🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀🕊🥀 🕊🥀🕊 🥀 🌷بسم الله الرحمن الرحيم🌷 #آشنايي با قرآن كريم #ويژه كودكان و نوجوانان بخش اول،جزء سي 🌿سوره غاشيه🌿 اين سوره در مكه نازل شده است و بيست و شش آيه دارد.غاشيه يعني پوشاننده،يكي از نام هاي روز قيامت است؛ زيرا روز قيامت همه را در پوشش خود قرار مي دهد و شامل حال همه مي شود.نام اين سوره از آيه اول آن گرفته شده است. 🗒منبع:مجموعه آشنايي با قرآن كريم براي نوجوانان؛فرزانه زنبقي نشر تاريخ و فرهنگ 🥀 🕊🥀🕊 🥀🕊🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀

❤️ #دین_زیباست ❤️ #امام_شناسی جلسه 30 مخصوص نوجوانان 👉 و معلمین مدارس 👉 این قسمت : از چهارده معصوم باید پرسید و ایشان میتوانند جواب ندهند. #جلسات_امام_شناسی_نوجوان #معرفت_امام 👈 گروه هدف مجموعه جذاب دین زیباست نوجوانان هستند؛ تهیه مطالب با ماست و رساندن آن به گوش نوجوانان شیعه با شماست.

#داستان_صوتی_بسیار_زیبای_شب_های_پیشاور #حتما گوش کنین دوستان گلم #قسمت_هفتم @haram110

#رمان_مردی_در_آینه📝 💟 #قسمت_نود_يک 🎀نقطه مشترک حس عجيبي داشتم ... از طرفي فضاي بيرون از ماشين نظرم رو به خودش جلب مي کرد ... از طرف ديگه زير چشمي به روحاني راننده نگاه مي کردم ... که چهره اش نشون مي داد نهايتا 10 سالي از من و ساندرز بزرگ تر باشه ... و از طرف ديگه تمام وجودم عقب پيش دنيل بود ... مي دونستم براي مسلمان ها، دين بر مليت ارجحيت داره ... و جايي که پاي مذهب شون وسط کشيده بشه ... پرچم براشون بي معناست ... اما برعکس ساندرز که با اون کشور و مردمش نقطه اشتراک داشت ... من کاملا يه بيگانه بودم ... بيگانه اي که هيچ سنخيتي با اونها نداشت ... توي اون لحظات، دنيل براي من تنها نقطه اتکا شده بود ... کسي که در زبان و پرچم با اون مشترک بودم ... با هم غرق صحبت بودن ... تا زماني که پاي من هم به ميان کشيده شد ... - اين برادرمون هميشه اينقدر ساکت و دقيقه؟ ... چه چشم هاي زيرکي داشت ... با وجود اينکه حواسش به جاده و حرف زدن با دنيل بود اما من رو هم زير نظر گرفته بود که دقيق داشتم به حرف هاشون گوش مي کردم ... - من براي شما برادر نيستم ... جا خورد ... چند ثانيه سکوت کرد و از توي آينه نيم نگاهي به دنيل انداخت ... - عذرمي خوام اگه ... پريدم وسط حرفش ... - منظورم اينه که مسلمان نيستم ... چون شما مسلمان ها همديگه رو برادر خطاب مي کنيد اون جمله رو گفتم... لبخند بزرگي روي چهره اش نقش بست ... طوري که دندان هاي جلويي نمايان شد ... - اون رو که مي دونستم ... آقاي ساندرز قبلا گفتن مهمان غير مسلمان همراه شون هست يه طوري برنامه بريزيم که شما اذيت نشي ... پيامبر اسلام، حضرت مسيح رو برادر خطاب مي کنن ... پيروان ايشون هم برادر ما هستن ... چهره ام جدي شد ... فکر کرده بود منم مثل گذشته دنیل و کریس، مسیحی ام ... از توي آينه بغل ماشين به دنيل نگاه کردم ... نمي دونستم چي بايد بگم ... يا اينکه ساندرز در مورد من چي به اون مرد گفته ... سکوت ماشين، نظر همه رو سمت من جلب کرده بود ... و اون متوجه نگاه من از توي آينه شد ... چند لحظه بهم نگاه کرد و سرش رو سمت راننده چرخوند ... - آقاي منديپ کلا به وجود خدا اعتقاد ندارن ... در عين ترسي که از اون مسلمان و بودن در يه کشور اسلامي داشتم ... اعتمادم به دنيل بهم شجاعت و جسارت حرف زدن و واکنش نشون دادن، مي داد ... نگاهم از روي آينه بغل، چرخيد روي اون روحاني که حالا ديگه کاملا ساکت بود ... - راست ميگه ... من دين ندارم ... شما بهش مي گيد کافر ... نيم نگاهي به من کرد و نگاهش برگشت روي آينه وسط، سمت دنيل ... - کاش زودتر گفته بوديد ... من بیشتر برنامه سفرتون رو مذهبي بسته بودم نه توریستی ـ سياحتي ... اين بار منتظر نشدم، اول دنيل چيزي بگه ... - منم واسه همين باهاشون اومدم ... نگاهش روي من، ديگه نيم نگاه يه راننده پشت فرمون نبود ... نگاه عجيبي بود که مفهومش رو نمي فهميدم ... #ادامه_دارد... ✍نویسنده: #شهید_سیدطاها_ایمانی 🍃 🌸 🎉🌺🍃