📢 بزرگداشت روز اوّل ماه شعبان
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله: أَلَا فَعَظِّمُوا هَذَا الْيَوْمَ مِنْ شَعْبَانَ مِنْ بَعْدِ تَعْظِيمِكُمْ لِشَعْبَانَ، فَكَمْ مِنْ سَعِيدٍ فِيهِ، وَ كَمْ مِنْ شَقِيٍّ ؛ لِتَكُونُوا مِنَ السُّعَدَاءِ فِيهِ، وَ لَا تَكُونُوا مِنَ الْأَشْقِيَاءِ. (بحارالأنوار، ج97، ص65 به نقل از تفسیرالامام)
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: آگاه باشید، ماه شعبان را بزرگ شمارید و به دنبال آن، روز اوّل این ماه را تعظیم نمایید. چه بسیار کسانی که در این روز، نیک بخت می شوند، و چه بسیار افرادی که در این روز بدبخت می شوند. پس در این روز از نیک بختان باشید و از بدبختان نباشید.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼💎 نمازهای شب اول ماه شعبان
1) عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قَالَ: مَنْ صَلَّى أَوَّلَ لَيْلَةٍ مِنْ شَعْبَانَ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ رَكْعَةً، يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فاتِحَةَ الْكِتابِ وَ قُلْ هُوَ اللهُ أحَدٌ خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً، أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ شَهِيدٍ، وَ كَتَبَ لَهُ عِبادَةَ اثْنَتَيْ عَشَرَةَ سَنَةً، وَ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمٍ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ، وَ أعْطاهُ اللهُ بِكُلِّ آيَةٍ فِي الْقُرْآنِ قَصْراً فِي الْجَنَّةِ. (اقبال الاعمال، ص193)
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس در شب اوّل ماه شعبان دوازده رکعت نماز بخواند؛ در هر رکعت یک بار سوره فاتحه و پانزده بار سوره توحید؛ خداوند پاداش دوازده هزار شهید را به وی اعطا می کند، و برای او عبادت دوازده سال می نویسد، و از گناهانش بیرون می آید همچون روزی که مادرش وی را به دنیا آورد، و خداوند به ازای هر آیه ای در قرآن، قصری در بهشت به وی اعطا می کند.
2) عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قال: مَنْ صَلَّى أَوَّلَ لَيْلَةٍ مِنْ شَعْبَانَ رَكْعَتَيْنِ، يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً وَ ثَلَاثِينَ مَرَّةً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، فَإِذَا سَلَّمَ قَالَ: «اللَّهُمَّ هَذَا عَهْدِي عِنْدَكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ» حُفِظَ مِنْ إِبْلِيسَ وَ جُنُودِهِ، وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ الصِّدِّيقِينَ. (وسائل الشيعة،ج 8، ص104 به نقل از اقبال الاعمال)
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس در شب اوّل ماه شعبان دو رکعت نماز بخواند؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد و سی بار سوره توحید؛ و بعد از سلام نماز بگوید: «اللَّهُمَّ هَذَا عَهْدِي عِنْدَكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»، از شرّ ابلیس و لشکریانش محفوظ مانده، و خداوند پاداش صدّیقین را به وی اعطا می کند.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😷👌 پاداش روزه روز اول، روز نیمه و روز آخر ماه شعبان
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله: مَنْ صَامَهُ كُلَّهُ اسْتَوْجَبَ عَلَى اللَّهِ ثَلَاثَةَ أَشْيَاءَ: مَغْفِرَةً لِجَمِيعِ مَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِهِ، وَ عِصْمَةً فِيمَا بَقِيَ مِنْ عُمُرِهِ، وَ أَمَاناً مِنَ الْعَطَشِ يَوْمَ الْفَزَعِ الْأَكْبَرِ. فَقَامَ شَيْخٌ ضَعِيفٌ وَ قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنِّي عَاجِزٌ عَنْ صِيَامِهِ كُلِّهِ؟! فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله: صُمْ أَوَّلَ يَوْمٍ مِنْهُ، فَإِنَّ الْحَسَنَةَ بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا، وَ أَوْسَطَ يَوْمٍ مِنْهُ، وَ آخِرَ يَوْمٍ مِنْهُ، فَإِنَّكَ تُعْطَى ثَوَابَ مَنْ صَامَهُ كُلَّه. (وسائل الشيعة،ج 8،ص 99 به نقل از اجازه علامه حلی برای بنی زهره)
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس همه ماه شعبان را روزه گیرد، سه مورد بر خداوند واجب می شود: آمرزش همه گناهان گذشته وی، دوری از گناه در مابقی از عمرش، و امان از عطشِ روز قیامت. پس پیرمرد ضعیفی برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا! من از روزه همه ماه شعبان ناتوانم! رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: روزهای اوّل، نیمه و آخر ماه شعبان را روزه بگیر، که هرکس چنین کند، از آنجا که اعمال نیک ده برابر منظور می شود، پاداش کسی که همه ماه را روزه گرفته است، به وی داده می شود.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😷💡پاداش روزه سه روز اوّل ماه شعبان ؛ و شب زنده داری و نماز در شب های این سه روز
عَنِ النَّبِیِّ صلّی الله علیه وآله قَالَ: مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ مِنْ أَوَّلِ شَعْبَانَ، وَ يَقُومُ لَيَالِيَهَا، وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ، فِي كُلِّ رَكْعَةٍ بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ إِحْدَى عَشْرَةَ مَرَّةً، رَفَعَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ شَرَّ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ شَرَّ أَهْلِ الْأَرَضِينَ، وَ شَرَّ إِبْلِيسَ وَ جُنُودِهِ، وَ شَرَّ كُلِّ سُلْطَانٍ جَائِرٍ، وَالَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً إنَّهُ يَغْفِرُ اللهُ لَهُ سَبْعينَ ألْفَ ذَنْبٍ مِنَ الْكَبائِرِ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ يَدْفَعُ اللهُ عَنْهُ عَذابَ الْقَبْرِ وَ نَزْعِهِ وَ شَدائِدِهِ. (اقبال الاعمال، ص194)
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس سه روز اوّل ماه شعبان روزه گیرد، و شب های این سه روز را برخاسته و دو رکعت نماز بخواند ؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد و یازده بار سوره توحید؛ خداوند شرّ اهل آسمان ها، شرّ اهل زمین ها، و شرّ هر سلطان ظالم را از او دور می کند. قسم به آن کس که مرا به نبوّت برانگیخت، همانا خداوند هزار گناه کبیره وی را که بین او و خداوند عزّوجلّ بوده است، می آمرزد ؛ و عذاب قبر، جان کندن و سختی های آن را از وی دفع می کند.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😷🗣 پاداش روزه روز اوّل ماه شعبان
1) عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَدْ تَذَاكَرَ أَصْحَابُهُ صلّی الله علیه وآله عِنْدَهُ فَضَائِلَ شَعْبَانَ ... فَقَامَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَیهِ السَّلامُ فَقَالَ: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ، صِفْ لَنَا شَيْئاً مِنْ فَضَائِلِهِ لِنَزْدَادَ رَغْبَةً فِي صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ، وَ لِنَجْتَهِدَ لِلْجَلِيلِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ. فَقَالَ النَّبِيُّ صلّی الله علیه وآله: مَنْ صَامَ أَوَّلَ يَوْمٍ مِنْ شَعْبَانَ، كَتَبَ اللَّهُ لَهُ سَبْعِينَ حَسَنَةً، الْحَسَنَةُ تَعْدِلُ عِبَادَةَ سَنَةٍ. (بحارالأنوار، ج97، ص69 به نقل از امالی صدوق و ثواب الاعمال)
ابن عباس نقل می کند: اصحاب رسول خدا صلّی الله علیه وآله درباره فضیلت ماه شعبان صحبت می کردند. پس امیرالمؤمنین علیه السلام ایستاد و عرض کرد: پدر و مادرم فدای تو ای رسول خدا، مواردی از فضائل ماه شعبان را برای ما بیان نما تا در این ماه رغبت ما به روزه و قیام شبانه افزایش یافته، و در عبادت خداوند عزّوجلّ تلاش نماییم. رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس روز اوّل ماه شعبان را روزه گیرد، خداوند هفتاد حسنه برای وی می نویسد، به گونه ای که هر حسنه معادل عبادت یک سال است.
2) عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَرْحُومٍ الْأَزْدِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ يَقُولُ: مَنْ صَامَ أَوَّلَ يَوْمٍ مِنْ شَعْبَانَ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ الْبَتَّةَ. (بحارالأنوار،ج97،ص82 به نقل از كتاب فضائِل الْأَشْهُر الثَّلَاثَة)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: هرکس روز اوّل ماه شعبان روزه گیرد، قطعا بهشت بر او واجب می شود.
3) عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عَلَیهِ السَّلامُ قَالَ: مَنْ صَامَ أَوَّلَ يَوْمٍ مِنْ شَعْبَانَ وَجَبَتْ لَهُ الرَّحْمَةُ. (بحارالأنوار،ج97،ص80 به نقل از كتاب فضائِل الْأَشْهُر الثَّلَاثَة)
حضرت رضا علیه السلام فرمود: هرکس روز اوّل ماه شعبان روزه گیرد، رحمت حقّ بر او واجب می شود.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😞 پاداش فروتنی در برابر مقام معصومین علیهم السلام در روز اوّل ماه شعبان (مقام جناب زید بن حارثه نزد خداوند متعال)
امیرالمؤمنین علیه السلام در روز اوّل شعبان برای عده ای از مسلمانان، داستان لشکری را بیان می کنند که رسول خدا صلّی الله علیه وآله برای جهاد با کفّار فرستاده بودند:
دشمن قصد داشت در تاریکی شب بر مسلمانان شبیخون زند. مسلمانان در خواب بودند و جز زید بن حارثه، عبدالله بن رَواحَه، قَتادَۀ بن نُعمان و قیس بن عاصم مِنقَرِی، کسی بیدار نبود. این افراد نیز هریک در یک طرف از لشکر مشغول نماز و قرآن خواندن بودند. دشمنان، مسلمانان را تیرباران کردند، و مسلمانان به دلیل تاریکی شب نزدیک بود هلاک شوند. ناگهان از دهان این چهار نفر، نورهایی ساطع شد که منطقه را روشن نمود، و سبب قوّت و دلیری لشکر مسلمانان گردید. پس مسلمانان شمشیر کشیده و بر دشمنان پیروز شدند. بعد از مراجعت به مدینه، اهل لشکر، داستان پیروزی را برای رسول خدا صلّی الله علیه وآله نقل کردند و رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: خبرِ این واقعه را جبرئیل به من رسانده بود. سپس پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله دلیل نوری را که در دهان این چهار نفر دیده می شد، بدینسان بیان فرمود:
قیس بن عاصم مِنقَرِی در روز اول شعبان، امر به معروف و نهی از منکر نمود و لذا در شبِ آن روز، هنگامی که قرآن می خواند، آن نور از دهان وی خارج شد. قَتَادَه بن نُعمان در روز اوّل شعبان، دَینی که بر عهده او بود، ادا کرد و لذا خداوند آن نور را به وی داد. عبدالله بن رَواحَه، به والدین خود در روز اول شعبان نیکی نمود، و بدین جهت آن نور از دهان وی خارج شد. امّا نوری از دهان زید بن حارثه خارج شد که از نور خورشید روشن تر بود. وی در روز اوّل شعبان یعنی همان روزی که در شب آن، لشکر مسلمانان بر دشمن پیروز شدند، این گونه عمل کرد:
یکی از منافقین قصد کرد بین او و علیّ بن ابی طالب علیه السلام دشمنی اندازد و لذا به نزد زید آمد وگفت: آفرین! تو میان اهل بیت رسول خدا صلّی الله علیه وآله و صحابه نظیری نداری! پس زید به او گفت: ای بنده خدا! تقوا داشته باش، در سخنت افراط مکن، و مرا از حدّ خودم بالاتر مبر. تو با این سخن، کافر می شوی، و اگر من سخن تو را قبول کنم، من نیز کافر خواهم شد. ای بنده خدا! می خواهم داستانی را از اوائل اسلام برایت بیان نمایم. رسول خدا صلّی الله علیه وآله به من شدیداً محبّت داشت و مرا فرزندخوانده خود قرار داد، و لذا به من، زید بن محمّد می گفتند. وقتی رسول خدا صلّی الله علیه وآله وارد مدینه شد، و حضرت فاطمه علیهاالسلام را به علیّ بن ابی طالب علیه السلام تزویج نمود، و حسن و حسین علیهماالسلام به دنیا آمدند، دیگر من دوست نداشتم که مرا زید بن محمّد بخوانند، بلکه دوست داشتم به من زید، غلام و مولای رسول خدا بگویند. زیرا من دوست نداشتم که همسان حسن و حسین علیهماالسلام باشم. پیوسته نظر من این بود تا آن که خداوند نیز اعتقاد مرا تصدیق نمود. بعد از آن به من، برادرِ رسول خدا صلّی الله علیه وآله می گفتند و من از این امر نیز خوشنود نبودم تا آن که رسول خدا صلّی الله علیه وآله پیوند اخوّت با علیّ بن ابی طالب بست. ای بنده خدا! بدان که زید، مولا و غلام علیّ بن ابی طالب علیه السلام است، همانطور که مولا و غلام رسول خداست، پس زید را نظیر و همپای علیّ بن ابی طالب علیه السلام قرار مده، و او را از حدّ خود خارج مکن.
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: به همین دلیل، خداوند زید را در آنچه دیدید برتری بخشید (و نور دهان او بسیار روشن تر از نور دهان سه نفر دیگر بود)، و قسم به کسی که مرا به حق به نبوّت برانگیخت، همانا آنچه در این دنیا مشاهده کردید، نسبت به آنچه خداوند در آخرت برای زید فراهم نموده است، کوچک است. زید در روز قیامت می آید درحالی که نور او در شش جهت به فاصله هزار سال را روشن می سازد. (بحارالانوار، ج97، ص56-60 به نقل از تفسیرالامام العسکری علیه السلام)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏 نماز بسیار ساده برای روز اول ماه شعبان
مرحوم سيدبن طاووس مي گويد:
به ما روايت رسيده كه نماز اول هر ماه دوركعت است:
ركعت اول حمد و يك بار توحيد
و ركعت دوم حمد و يك بار سوره قدر. (مستدرك الوسايل، ج٦، ص٣٤٩ به نقل از اقبال الأعمال)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از حرم
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
❣ ﷽❣
🌷 #اعمال_شب_جمعه
💚 شب جمعه بسیار شب با فضیلتی می باشد که ان شاء الله با دعا و نیایش و عبادت به بهترین نحو سپری کنیم 💚
💚 برخی از اعمال شب جمعه عبارتست از :
( یک یا چند یا همه آن ها را برحسب وقت و توانمان انجام بدهیم ان شاءالله )
1⃣ #دعای_کمیل
2⃣ #بسیار_تسبیحات_اربعه_گفتن
( سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر )
3⃣ #صلوات
4⃣ #قرائت_این_سوره_ها_درشب_جمعه سفارش شده :
اسراء، کهف، ص، سجده، یس، واقعه، دخان، احقاف، جمعه، شعرا، نمل، قصص، زخرف، طور و . ..
5⃣ #طلب_آمرزش_و_دعا در حق مومنان
6⃣ #قرائت_سوره_جمعه در رکعت اول نماز مغرب و عشاء و قرائت سوره توحید در رکعت دوم نماز مغرب و سوره اعلی در رکعت دوم نماز عشاء.
7⃣ #نماز_والدین:
دو رکعت است. در رکعت اول بعد از حمد 10 مرتبه آِیه ی زیر تلاوت شود:
🔹 رَبَّنَا اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنیِنَ یَومَ یَقُومُ الحِسَاب
در رکعت دوم بعد از حمد آیه ی زیر 10 مرتبه تلاوت شود:
🔹رَبِّ اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیتِی مُؤمِناً وَ لِلمُؤمِنِینَ وَالمُؤمِناَتِ
بعد از سلام نماز 10 مرتبه گفته شود:
🔹رَبِّ ارحَمهٌما کَما رَبَّیانی صَغیراِّ
8⃣ #نماز_امام_زمان_عج
(دو رکعت است. در هر رکعت حمد که خوانده میشود، آیه ی شریفه ی {ایَّاکَ نَعبُدُ وَ اِ یَّاکَ نَستَعِینُ} 100 مرتبه تکرار می شود و بعد از 100 مرتبه حمد تمام می شود و سوره ی توحید خوانده خواهد شد. اذکار رکوع و سجود هر کدام 7 مرتبه تکرار می شوند. در قنوت و بعد از نماز نیز برای ظهور حضرت بسیار دعا باید شود. ( 👈 در این نماز و سایر نماز ها کمک خواستن از غیر خدا نماز را باطل می کند؛ پس نماز را برای خداوند بجای بیاورید و دعاهایی مثل {الهی عظم البلاء} که از امام زمان عج و پدران ایشان کمک خواسته می شود نه تنها در این نماز بلکه در تمامی نماز ها خودداری کنید.)
🌹 التماس دعای فرج
〰〰〰〰〰〰〰〰
📿 #زیباترین_نماز_زندگیت_رو_بخون!
✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
@haram110
❤️کانال حرم ❤️
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
هدایت شده از حرم
4_5848295673761367635.mp3
16.9M
🔊 #کلیپ_صوتی
✅ دعای کمیل امیرالمؤمنین علیهالسلام
🎤 عباسی - #حاج_محسن_فرهمند_آزاد
#ادعیه #دعای_کمیل #شب_جمعه
هدایت شده از حرم
4_6001053126310759086.mp3
10.34M
شب جمعه شد و باز دِلَم رفت حَرَم
دل آشفته ی من، صحن تو را کم دارد...💔🕊
#اللهم_ارزقنا_کربلا
#شب_زیارتےارباب_بےڪفݧ
التماس دعا🙏🏻😔
* 💞﷽💞
#بادبرمیخیزد
#قسمت34
✍ #میم_مشکات
راحله از دم در به سمت سکوی پایین تخته سیاه رفت، وسط سکو ایستاد و رو به کلاس گفت:
-جلسه پیش، من نسبت به استاد بی ادبی کردم و حالا آماده ام که جلوی همه بابت بی احترامی که کردم عذر بخوام
بعد چرخید رو به استاد و ادامه داد:
-بابت رفتارم عذر میخوام. اگر عذر خواهی من رو می پذیرید که برم بشینم، اگر نه هم که ....
بقیه حرفش را خورد. شاید چون با همه بدی رابطه اش با جناب پارسا فکر نمیکرد او تا این حد سنگدل باشد. سیاوش که تصور هر اتفاقی جز این را میکرد قبل از اینکه شیطان وقت کند و مخش را به کار بگیرد، تحت تاثیر چیزی که دیده بود، دستش را به سمت صندلی ها چرخاند که به این معنا بود که راحله میتواند بنشیند.
اینطور که به نظر میرسید، برخلاف تصور راحله، سیاوش، آنقدر ها هم از تربیت صحیح بی بهره نمانده بود و هنوز بارقه ای از احترام به صفات نیکو در وجودش به چشم میخورد.
فضای کلاس تا اخر درس همان طور سنگین بود و شوک حاصل از این اتفاق حتی بعد از زمین خوردن یکی از پسرها که داشت با صندلی اش بازی میکرد و باعث انفجار خنده شد، از بین نرفت...به محض اینکه کلاس تمام شد و استاد از کلاس خارج شد بچه ها دورش حلقه زدند. سوالات زیادی بر سر راحله فرود آمد اما تنها جوابی که شنیدند این بود که راحله چون به استاد بی احترامی کرده بود معذرت خواهی کرده است،همین! وقتی همه دیدند که راحله تمایلی به صحبت در این باره ندارد خیلی سریع فهمیدند که ماندنشان بی فایده است. هر دو گروه پسر ها و دخترها جواب یکسانی را شنیدند اما تفاسیرشان ب شدت متضاد بود.
پسرها که عموما علاقه مند داستان هایی جنایی و بزن بزن هستند، معتقد بودند که استاد، خانم شکیبا را تهدید کرده به افتادن درس و کشیده شدن جریان به کمیته انضباطی...و دخترها هم که طبق معمول دنبال بیرون کشیدن داستانی رمانتیک از هرچیزی هستند( حالا ولو آن اتفاق افتادن یک پشه از روی لباس یک دختر توی ظرف آبدوغ خیار یک پسر باشد) و البته حسادت زنانه شان هم گل کرده بود، خودشان را قانع کردند که دلیل این کار مربوط به علاقه ی بانو به جناب استاد و تلاش در پی کسب توجه ایشان بوده.
اما حقیقت، تنها چیزی بود که در این میان هیچ کس در پی یافتن آن نبود. انگار همه یادشان رفته بود معذرت خواستن برای یک اشتباه، نه نیاز مند تهدید است و نه ب سبب روابط عاطفی...
به راستی آنقدر انجام کار درست را فراموش کرده ایم که حتی باور آن نیز برایمان غیر ممکن است?
در هر صورت، با شنیدن جواب های سربسته، هیجان جمع فروکش کرد و همه ترجیح دادند خودشان را به سلف برسانند. اما در این میان یک نفر، هیجانش نه تنها فروکش نکرده بود بلکه با خلوت شدن فضا، تازه فرصت کرده بود رگبار سوالاتش را به سمت راحله نشانه برود و او کسی نبود جز سپیده....
شاید بهتر باشد تا وقتی سپیده مشغول سوال پیچ کردن "رفیق جانش" است راحله را تنها بگذاریم تا خودش جور دوستش را بکشد و ما سری به استاد پارسا بزنیم تا ببینیم حال استاد شوکه شده چگونه است...
#ادامه_دارد...
* 💞﷽💞
#بادبرمیخیزد
#قسمت35
✍ #میم_مشکات
#فصل_هفتم:
استاد متفکر
ّ
سیاوش بعد از اینکه از کلاس بیرون آمد، در حالیکه هنوز فکرش درگیر بود، یک راست به اتاقش رفت،کتش را با هیجان و شتاب ( که خاص لحظه هایی بود که ذهنش درگیر بود) درآورد و پشت صندلی اش آویزان کرد.
کیفش را روی زمین، کنار پایه میزش گذاشت، روی صندلی نشست، ب طرف پنجره چرخید، دست هارا به سینه زد و در حالیکه از لابلای پرده کرکره نیمه باز به لابی خیره شده بود، رفت توی فکر...اتفاقات را پشت سر هم میچید و هر بار جواب جدیدی پیدا میکرد. شاید اگر سیاوش سن بیشتری داشت، مثلا استادی میانسال یا پا یه سن گذاشته بود و یا حداقل تجربه بیشتری در تدریس داشت این اتفاق هرگز اینقدر ذهنش را درگیر نمیکرد و برایش از یک اتفاق جالب که میتوانست چند روزی برای همسر یا دوستانش تکرار کند تجاوز نمیکرد و یا حداکثر میتوانست بادی به غبغب بیاندازد که بعله، ابهت استادی اش، دانشجوی خاطی را بر سر فرود آوردن وادار کرده است و این ماجرا بشود نقل محافل خانوادگی برای نشان دادن نتیجه یک عمر خدمت صادقانه!
اما سیاوش تنها جوانی 28_29ساله بود و امسال هم اولین سال تدریسش به عنوان یک کمک استاد بود. از طرفی هر عیبی داشت آدمی نبود که خودش را گول بزند و یا بدون یافتن جوابی منطقی ساده لوحانه در این باره قضاوت کند.
این فکر کردن دو ساعت تمام طول کشید. نگاهش روی برگی که داشت کف حیاط، به همراه باد ملایم به این سو و آن سو تاب میخورد خشک شده بود که ناگهان، "خررررچچ"! برگ زیر پایی له شد! نگاهش را بالا برد. پسری که داشت با تلفن حرف میزد، بی توجه پایش را روی سوژه نگاه سیاوش گذاشته بود. نگاهش را دورتا دور صندلی های لابی چرخاند. چند دقیقه ای گذشت تا متوجه شود نگاهش روی دختری چادر پوش که مشغول نوشتن است ثابت مانده.
دخترک بی خبر از همه جا، تند و تند می نوشت و لبخندی ملایم روی لبانش نقش بسته بود که نشان دهنده ی رضایتی باطنی بود. سیاوش احساس کرد به این لبخند حسادت میکند. شاید به ظاهر او بود که "شاگردش" را مجبور به معذرت خواهی کرده بود اما اکنون این "استاد" بود که آرامش نداشت. یک آن احساس کرد به همان اندازه که از این شخص متنفر است برایش احترام نیز قائل است! تضادی عجیب اما ممکن...داشت به این تضاد فکر میکرد که یکدفعه دستی جلوی صورتش چرخید و صدای که گفت:
-آهای!کجارو دید میزنی?
#ادامه_دارد...