eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.6هزار ویدیو
636 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
* 💞﷽💞 طولی نکشید که فریبا و شوهرش سر رسیدن. اختیار از کف دادم و به سمت رضا یورش بردم و گفتم، تو مرتیکه‌ی بی‌ناموس، همدست اون مادر لاابالیت شدی؟ می‌خوای آبروی کی رو ببری؟ چی بهت میرسه که حاضر شدی خواهرت رو حراج بذاری؟ دست بالا بردم که بکوبونم تو سر و صورتش که میرزا سررسید و مچم رو گرفت و رضا هم خیلی حق‌به‌جانب گفت که تو اومدی دامن خواهرم رو لکه‌دار کنی، من بی‌ناموسم؟ فریبا هم اشک می‌ریخت و می گفت این چه کاری بود؟ هر چی میگفتم خواهر من، ‌تو که در جریانی میدونی ماجرا چی بوده. هی میزد تو صورت خودش و می‌گفت، پس تو تو زیرزمین چیکار داشتی آخه و گیرم که انسی و مرجان ‌ناحسابی، میرزا داره چی میگه؟ نقشه دقیق بود و من شاهدی نداشتم. حاج بابا که از راه رسید انگار کل وجودم آتیش بود از شرمندگی کاری که نکرده بودم و از فکر حرفهایی که باید بشنوه و آدمی که تا این حد روی آبروش حساس بود. حاج بابا داخل شد و من دیدم کمر خم شده و شونه‌های افتاده‌ی مردی رو که یک عمر سینه سپر کرده و بزرگ روستا بود و من ‌شده بودم همون لکه‌ی ننگی که عمری ازش می‌ترسید و دوری می‌کرد. نگاهم کرد و من گفتم سلام حاج‌بابا، عمری پام گیر تله‌ی کدخدا و عهد و عیالش نیفتاد و حالا از دوتا زن رودست خوردم. سنگین نگاهم کرد و طعنه‌دار گفت، چون رفتی دنبال خواست دلت. خیلی برام سنگین بود این حرف و ملتمسانه دستش رو گرفتم و گفتم، خدا شاهده که دست از پا خطا نکردم. جوابم رو نداد و خواست به طرف بقیه بره. به علی گفتم، داداش تو یه چیزی بگو، علی گفت حاجی عماد درست میگه تا دیروز از این خونه و آدمهاش فراری بود. حاج بابا پوزخند زد و گفت، فراری بود درست، اون‌مال دیروز بود امروز تو دنجترین جای این خونه قصد ناموس این خونواده رو داشته. اونم کی؟ پسر من! سرش رو به تاسف تکون داد و دستش رو از توی دستم کشید و رفت سمت بقیه. انسی دو برداشته بود و سر و صدا که دخترم رو برده زیرزمین و اصلا این تو زیرزمین خونه‌ی من چیکار داشته؟ رفتم طرفشون و هر چی قسم و آیه که بابا من رو فرستاد رد نخود سیاه، انگار نه انگار. حاج بابا که رو پاکیم قسم می‌خورد، باور نکرد که نکرد. حاج بابا گفت بگذرید اگه اتفاقی نیفتاده. جوونی کرده زن و بچه داره. خون خونم رو می‌خورد وقتی اینطور می‌گفت جوونی کرده، که کاش کرده بودم و اونقدر زجر نمی‌کشیدم از کار نکرده. اونام گفتن که نه، چه معلوم که بلایی سرش نیومده، حالا این دفعه صدا بلند شده از کجا بدونیم دفعه دیگه‌یی نبوده؟ خلاصه دستی دستی شدم گناهکار، شدم زناکار و رفت پی کارش! از کوره دررفتم و رفتم طرف انسی و داد زدم داری گور خودت رو می‌کنی انسی و دست بالا بردم که علی و بقیه جلودارم شدن و فریبا با التماس گفت برو بالا تا ببینیم چی میشه‌. فرستادنم اتاق فریبا که هر چی آتیش بود از توی گور این فریبا بلند می‌شد با این عشق و عاشقی کور و کرش. توی اتاق نشسته بودم و از روی حاج بابا به خاطر کار نکرده و تهمتهاشون خجالتم می‌شد و عذاب وجدان داشت دیوونه‌م می‌کرد. مثل مار زخمی به خودم می‌پیچیدم، اونهام اون پایین تو اتاق انسی داشتن با حاج بابا کلنجار می‌رفتن. یه وقت علی اومد بالا و گفت که، من حاج بابا رو می‌برم خونه گفتم، چی شد علی به جان خود حاج بابا من بی تقصیرم ها. گفت، چی بگم اون انسی و دختر دربه درش همچین حرف زدن که حاج بابای بیچاره سکته نزنه خیلیه. سر آخر هم قبول کرد و گفت، به شرطی که حرفی از کار امروز عماد نباشه مهرش رو به عهده‌ی خودم می‌گیرم. دیوونه شده بودم گفتم، چی میگی علی این چه حرفیه تو من رو نمی‌شناسی من زن و بچه دارم. زنم پابه ماههاگه این حرف به گوشش برسه نابود میشه. یه جوری گفت، چه می‌دونم که حس کردم حتی اون هم بهم شک برده. گفت، یه جای کار رو اشتباه حساب کردی عماد،‌من هر چی بگم ‌کسی حرفم رو باور نداره میگن برادرشه می‌خواد از معرکه بیرونش بکشه. حاج بابا از اعتبارش می‌ترسه عماد. از کدخدا و خونواده‌ش می‌ترسه. اینهام که آدمهای پست و بی همه‌چیز. دوره بیفتن تو آبادی و بازار، آبروی چندین ساله‌ش به فناست. موندن جایز نبود رفتم پایین رو به حاج بابا گفتم، به ولای علی بی‌تقصیرم به خدای بالای سر بی تقصیرم. گفت، یا احمقی یا خوت رو به حماقت زدی. این همه آدم شاهدن تو می‌گی بی‌تقصیری. برو عماد که دارم سعی می‌کنم نفرینت نکنم. برو که خجل شدم از روی زن و بچه‌ت. این حرف حاج‌بابا تموم امیدهام رو ناامید کرد. اونها رفتن و من موندم میون قوم یاجوج و ماجوج.حاجی قرار کرده بود،زن پا به ماه داره، بذارید اون بارش رو بذاره زمین بعد عقد کنید. یادته اون روزی رو که گفته بودم ماشین خرابه؟ من خراب بودم و ماشین عیبی نداشت معصوم!
رفتم بست نشستم تو امامزاده و زار زدم و گریه کردم.شب تا صبح اونجا موندم حالم خیلی بد بود و نارو خورده بودم.بدجور خفت شده بودم.وقتی اومدم خونه دیدم عزیز هم از حرص و جوش تبداره و حالش بد شده ✍🏻
* 💞﷽💞 تو زایمان کردی و داشت موعد قرار نزدیک می‌شد و من شده بودم همون گوسفند قربونی که از گله جدا می‌کنن و می‌برن مسلخ. خیلی به هم ریخته بودم. خواب که بودی، میومدم بالای سر تو و بچه ها می‌نشستم و نگاهتون می‌کردم. قلبم تیر می‌کشید. اصلا روی نگاه کردن بهت رو نداشتم. عزیز و حاج‌بابا گریه‌زاری می‌کردن و فاطمه رو ازم برگردونده بود. علی عصبی بود و می‌دیدم که ما بین پذیدش حرف من یا انسی مردد مونده و سرسنگینیش اذیتم می‌کرد. تنها کسی که کمی مراعاتم رو می‌کرد فریبا بود و شاید دچار تردید شده بود و ترحمم می‌کرد. مهلت داشت سر میومد و کاری از دستم بر نمیومد. یه روز که می‌دونستم فریبا خونه‌ی حاج باباست و رضا هم رفته پی سر به هوایی خودش، رفتم خونه‌شون و از خدا نترسیدم و هردوشون رو به باد کتک گرفتم. مرجان گریه می‌کرد و انسی داد و بیداد. دیوونه شده بودم، مدام فریاد می‌کشیدم، می‌کشمتون همونطور که من رو جلوی چشم ‌پدرم کشتید. اونقدر زدم و فحش دادم که خودم خسته شدم. یه وقت به خودم اومدم دیدم هر دو بیحال یه گوشه افتادن و التماس می‌کنن که دیگه بسه. نشستم گفتم، نقشه کشیدین آبروم رو ببرین؟ کار خودتون رو کردین و گفتین بی خیالمون شد؟ رو به مرجان گفتم که عقدت نمی‌کنم، بذار حرفت سر زبونها باشه من زن و بچه‌مو خونه‌کَن بر می‌دارم می‌برم از این جا. تو بمون و بپوس، ببینم دیگه می‌خوای چه جوری زرنگی کنی. حالش دست خودش نبود معصوم. یه دم گریه بودو یه دم خنده. خواستم از در بزنم بیرون که دیدم داره بین گریه می‌گه من دوستت دارم تو با این کارهات داغونم کردی. دوساله دارم همه جوره باهات راه می‌یام. من سه تا خواستگار جواب کردم به خاطر تو. گفتم مگه کور بودی که زن و بچه داشتم. گفت تو من رو ببر تو زندگیت اصلا هر کاری تو بگی اون از کجا میخواد بفهمه که تو با منی، همینجا برام خونه بگیر هفته‌یی یه بار نه ماهی یه بار بهم سر بزن برام کافیه. پوزخندی زدم و بهش گفتم، تو دیوونه‌یی. همین که گفتم من و تو دوتا خط موازیم. به درد هم نمی‌خوریم‌ تو بمون و با نقشه‌ی مادرت بسوز منم ترک وطن می‌کنم. نمی‌تونستم اونجا بمونم، زدم از اون خونه بیرون. از اون روز یک هفته طول کشید و انواع تهدیدها باز شروع شد. گفتن، حرفت رو پخش می‌کنیم تو کل هفت پارچه آبادی و حاج مصباح رو بی‌آبرو می‌کنیم! گفتم از آبروی حاجی چیزی کم‌ نمی‌شه دخترتون میره زیر سوال. گفتن برای زنت پاپوش میذاریم. گفتم زن من اونقدر جنم و جُربزه داره که پاش لنگ دام شما نشه. بشه هم من شوهرشم نمیذارم بدنامش کنید. وقتی دیدن تهدیدهاشون بی‌فایده‌س، سر آخر پیغوم دادن و زندگی فریبا و رضا رو گرو گرفتن. گفتن بی‌طلاق می‌فرستیمش خونه حاج‌مصباح و همه‌جا بدنامی پاش میذاریم. فریبا گریه زاری می‌کرد و حاج بابا و عزیز مستاصل و درمونده نمی‌دونستن پا روی کودوم بوم بذارن. نمی‌دونستن خوشبختی کدوم یکی از بچه هاشون رو به خاطر اون یکی فدا کنن. کلاه رو قاضی کردم گذاشتم سر زانو. دیدم چاره یی نیست حاج بابا یه عمر فاصله بین دو تا قدمش هم حساب شده بوده که آتو نده دست نامرد جماعت. من فدا می‌شم و رد سر خودم زن و بچه‌ی بینوام، تا بیشتر از این کسی آسیب نبینه. فریبا ناراحت بود و عداب وجدان داشت اما کاری ازش برنمی‌اومد. بالاخره رفتم توی خونه‌شون و گفتم ‌قبوله فقط به یه شرط، اینکه صیغه‌ی موقت می‌خونیم . توی چمچاره بودن که سر آخر مرجان خودش صداش رو بلند کرد که قبوله. صیغه‌ی محرمیت رو توی خونه‌ی انسی خوندن و کار تموم. اما نه قم رفتم و نه هیچ جای دیگه. داغون و درمونده، تک و تنها زدم رفتم ییلاق تا اونجا بنشینم تا راه‌حلی برای سیاه‌روزگاریم پیدا کنم و نمی‌دونستم حرف رو اینطور پخش میکنن و باز هم من واموندم و انسی برنده بود. حرفم به نامردی در حق یه دختر بی‌پناه، پخش روستا شد. من رو تو چشم همه که هیچ تو چشم تو هم بد کرد. ✍🏻
4_5850569592656628581.mp3
4.84M
🔹بیماری راشیتیسم یا نرمی استخوان چیست❓ 🔸خصوصیات تری و خشکی چیست و چه نقشی در استخوان دارند❓ ♦️علت و درمان این بیماری چیست❓ 👌کمبود خشکی و سودای صالح باعث بیماری نرمی استخوان میشود... 🫒حتما از سودازاهای سنتی استفاده شود و از غذاهای سودا زا صنعتی و کارخانه ای پرهیز شود... 🎤 🍃🌺
هدایت شده از حرم
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 ❣ ﷽❣ 🌷 💚 شب جمعه بسیار شب با فضیلتی می باشد که ان شاء الله با دعا و نیایش و عبادت به بهترین نحو سپری کنیم 💚 💚 برخی از اعمال شب جمعه عبارتست از : ( یک یا چند یا همه آن ها را برحسب وقت و توانمان انجام بدهیم ان شاءالله ) 1⃣ 2⃣ ( سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر ) 3⃣ 4⃣ سفارش شده : اسراء، کهف، ص، سجده، یس، واقعه، دخان، احقاف، جمعه، شعرا، نمل، قصص، زخرف، طور و . .. 5⃣ در حق مومنان 6⃣ در رکعت اول نماز مغرب و عشاء و قرائت سوره توحید در رکعت دوم نماز مغرب و سوره اعلی در رکعت دوم نماز عشاء. 7⃣ : دو رکعت است. در رکعت اول بعد از حمد 10 مرتبه آِیه ی زیر تلاوت شود: 🔹 رَبَّنَا اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنیِنَ یَومَ یَقُومُ الحِسَاب در رکعت دوم بعد از حمد آیه ی زیر 10 مرتبه تلاوت شود: 🔹رَبِّ اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیتِی مُؤمِناً وَ لِلمُؤمِنِینَ وَالمُؤمِناَتِ بعد از سلام نماز 10 مرتبه گفته شود: 🔹رَبِّ ارحَمهٌما کَما رَبَّیانی صَغیراِّ 8⃣ (دو رکعت است. در هر رکعت حمد که خوانده میشود، آیه ی شریفه ی {ایَّاکَ نَعبُدُ وَ اِ یَّاکَ نَستَعِینُ} 100 مرتبه تکرار می شود و بعد از 100 مرتبه حمد تمام می شود و سوره ی توحید خوانده خواهد شد. اذکار رکوع و سجود هر کدام 7 مرتبه تکرار می شوند. در قنوت و بعد از نماز نیز برای ظهور حضرت بسیار دعا باید شود. ( 👈 در این نماز و سایر نماز ها کمک خواستن از غیر خدا نماز را باطل می کند؛ پس نماز را برای خداوند بجای بیاورید و دعاهایی مثل {الهی عظم البلاء} که از امام زمان عج و پدران ایشان کمک خواسته می شود نه تنها در این نماز بلکه در تمامی نماز ها خودداری کنید.) 🌹 التماس دعای فرج 〰〰〰〰〰〰〰〰 📿 ! ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨ @haram110 ❤️کانال حرم ❤️ 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
هدایت شده از حرم
4_5848295673761367635.mp3
16.9M
🔊 ✅ دعای کمیل امیرالمؤمنین علیه‌السلام 🎤 عباسی -
هدایت شده از حرم
4_6001053126310759086.mp3
10.34M
شب جمعه شد و باز دِلَم رفت حَرَم دل آشفته ی من، صحن تو را کم دارد...💔🕊 التماس دعا🙏🏻😔
✴️ جمعه 👈 3 تیر/سرطان 1401 👈24 ذی القعده 1443👈 24 ژوئن 2022 🏛مناسبت های دینی و اسلامی. 🎇 امور دینی و اسلامی. 📛 روز را با صدقه آغاز کنید. 📛 امروز: برای امور زیر مناسب نیست: 📛 دیدار روسا و مسئولین. 📛و مسافرت خوب نیست. 👶 زایمان : زایمان خوب نیست. 🚘مسافرت: مسافرت خوب نیست و همراه صدقه باشد. 👩‍❤️‍👩 مباشرت و مجامعت امروز: مباشرت پس از فضیلت نماز عصر استحباب ویژه ای دارد و برای بدن مفید هست و فرزند حاصل از آن دانشمندی معروف با شهرت جهانی گردد.ان شاءالله. 👩‍❤️‍💋‍👨مباشرت و انعقاد نطفه. امشب (شب شنبه)، مباشرت برای صحت جسم نیک است. 🔭 احکام و اختیارات نجومی: 🌗 امروز قمر در برج ثور است و برای امور زیر نیک است: ✳️ خرید طلا جواهرات. ✳️خرید املاک و مستقلات . ✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✳️ارسال کالاهای تجاری. ✳️جابجایی و نقل و انتقال. ✳️شراکت و امور شراکتی. ✳️و دیدار دوستان نیک است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سر و صورت) ،باعث اصلاح امور می شود. 💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.... یا ، زالو انداختن باعث دفع صفرا می شود.(حجامت هنگام ظهر جمعه مکروه است). ✂️ ناخن گرفتن جمعه برای ، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد. 👕👚 دوخت و دوز. جمعه برای بریدن و دوختن، روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود.. ✴️️ وقت استخاره در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است. 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب " شنبه " دیده شود طبق ایه ی 25 سوره مبارکه "فرقان" است. و یوم تشقق السماء بالغمام.... و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده را امری ناخوش و خصومت و گفت و گوی ناشایسته ببیند صدقه بدهد تا رفع بلا شود. ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. کتاب تقویم همسران صفحه 115 ❇️️ ذکر روز جمعه اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد . 💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌸زندگیتون مهدوی 🌸
14.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ننگی بزرگ برای شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام 🔖•«قسمت „ چهارم »• ◽️✔️ شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام باید همه کاراش رو بزاره کنار و خیلی سریع تکلیفش رو با خودش روشن کنه❗️ ما تکلیفمون با خودمون روشن نیست ❗️ نمیدونیم میخوایم چکار کنیم ❗️ راه رو اشتباه رفتیم...... ☀️يا امام المنتقم العجل العجل انتقام،یا امام المنتقم☀️ ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
🕋 شب25 ذی القعده، شب نزول فرمان بزرگداشت کعبه فِي رِوَايَةٍ: فِي خَمْسٍ وَ عِشْرِينَ لَيْلَةً مِنْ ذِي الْقَعْدَةِ أُنْزِلَ تَعْظِيمُ الْكَعْبَةِ عَلَى آدَمَ علیه السلام. (اقبال الاعمال، ص619/وسائل‏ الشيعة،ج10،ص 451-452 به نقل از اقبال الاعمال) در روایتی آمده است که در شب بیست و پنجم ذی القعده، فرمان بزرگداشت کعبه بر حضرت آدم علیه السلام نازل شد. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌈 شب25 ذی القعده، شب نزول رحمت الهی عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله: وَ أَنْزَلَ اللَّهُ الرَّحْمَةَ لِخَمْسِ لَيَالٍ بَقِينَ مِنْ ذِي الْقَعْدَةِ.(اقبال الاعمال ،ص 619/وسائل‏الشيعة،ج10 ،ص451 به نقل از اقبال الاعمال) عبدالله بن مسعود از رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: خداوند در پنج شب باقی مانده به پایان ذی القعده ، رحمتش را نازل فرمود. فِي رِوَايَةٍ: فِي خَمْسٍ وَ عِشْرِينَ لَيْلَةً مِنْ ذِي الْقَعْدَةِ أُنْزِلَتِ الرَّحْمَةُ مِنَ السَّمَاءِ.( اقبال الاعمال ، ص619/وسائل‏ الشيعة ،ج 10 ،ص 451-452 به نقل از اقبال الاعمال) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
👁🙏 شب25 ذی القعده، شب احیا و عبادت الهی عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ السُّلَمِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام قَالَ: إنَّ أَوَّلَ رَحْمَةٍ نَزَلَتْ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ فِي خَمْسٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ ذِي الْقَعْدَةِ ، فَمَنْ صَامَ ذَلِكَ الْيَوْمَ وَ قَامَ تِلْكَ اللَّيْلَةَ فَلَهُ عِبَادَةُ مِائَةِ سَنَةٍ صَامَ نَهَارَهَا وَ قَامَ لَيْلَهَا ، وَ أيُّمَا جَمَاعَةٍ اجْتَمَعَتْ ذَلكَ الْيَومَ فِي ذِكْرِ رَبِّهِمْ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَتَفَرَّقُوا حَتَّى يُعْطَوْا سَؤْلَهُمْ وَ يُنَزِّلُ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ ألْفَ ألْفِ رَحْمَةٍ يَضَعُ مِنْهَا تِسْعَةً وَ تِسْعِينَ فِي حِلَقِ الذّاكِرينَ وَ الصَّائِمِينَ فِي ذلِكَ الْيَوْمِ وَ الْقائِمينَ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ.(اقبال الاعمال ، ص618-619) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: اوّلین رحمتی که از آسمان به سوی زمین نازل شد، در بیست و پنجم ماه ذی القعده بود. پس هرکس این روز را روزه گیرد، و شب آن را ( یعنی شب بیست و پنجم) به شب زنده داری و عبادت بپردازد، برای او عبادت صد سال منظور می شود، به گونه ای که در تمام روزهای آن سال ها، روزه گرفته و شب هایش را به عبادت به پا خاسته باشد. هر گروهی در این روز به منظور یاد خداوند عزّوجلّ جمع شوند، پیش از آن که متفرّق شوند، حاجت ایشان برآورده می شود. در این روز خداوند، یک میلیون رحمت فرو می فرستد، و نود و نه رحمت از آن، مخصوص جمعی است که به ذکر خدا مشغول بوده، در این روز روزه گرفته، و در شب این روز به عبادت پرداخته باشند. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌺🌸🕋 شب 25 ذی القعده: شب میلاد حضرت ابراهیم علیه السلام، شب میلاد حضرت عیسی علیه السلام، و شب دحوالارض عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ: كُنْتُ مَعَ أَبِي وَ أَنَا غُلَامٌ ، فَتَعَشَّيْنَا عِنْدَ الرِّضَا علیه السلام لَيْلَةَ خَمْسٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ ذِي الْقَعْدَةِ ، فَقَالَ لَهُ: لَيْلَةُ خَمْسٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ ذِي الْقَعْدَةِ وُلِدَ فِيهَا إِبْرَاهِيمَ علیه السلام وَ وُلِدَ فِيهَا عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ علیه السلام وَ فِیها دُحِيَتِ الْأَرْضُ مِنْ تَحْتِ الْكَعْبَةِ.(من‏لايحضره‏الفقيه،ج2،ص89/وسائل ‏الشيعة،ج10 ،ص449 به نقل از ثواب الاعمال) حسن بن وشّاء گفت: در زمان نوجوانی همراه با پدرم در شب بیست و پنجم ذی القعده در خدمت حضرت رضا علیه السلام شام خوردیم. حضرت به پدرم فرمود: در شب بیست و پنجم ذی القعده ، حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت عیسی بن مریم علیه السلام به دنیا آمدند؛ و در این شب بود که زمین از زیر کعبه پهن شد. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🕋 🌟ویژگی های روز بیست و پنجم ذی القعده الف)روز 25 ذی القعده، روز دحوالارض عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْعَلَوِيِّ الْعُرَيْضِيِّ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام: وَ الْيَوْمُ الْخَامِسُ وَ الْعِشْرُونَ مِنْ ذِي الْقَعْدَةَ وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي دُحِيَتْ فِيهِ الْأَرْضُ مِنْ تَحْتِ الْكَعْبَةِ. حضرت هادی علیه السلام فرمود: روز بیست و پنجم ذی القعده روز گسترده شدن زمین از زیر کعبه است. (وسائل ‏الشيعة،ج10،ص455 به نقل از خرائج) ب)روز 25 ذی القعده، روز هبوط حضرت آدم علیه السلام عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الصَّيْقَلِ قَالَ: خَرَجَ عَلَيْنَا أَبُو الْحَسَنِ يَعْنِي الرِّضَا علیه السلام فِي يَوْمِ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ ذِي الْقَعْدَةِ فَقَالَ: (هذا) يَوْمٌ هَبَطَ فِيهِ آدَمُ علیه السلام. (كافي ،ج4،ص149- 150) محمّد بن عبدالله می گوید: حضرت رضا علیه السلام در روز بیست و پنجم ذی القعده بر ما وارد شده و فرمود: امروز ، روزی است که حضرت آدم علیه السلام به زمین فرود آمده است. ج)روز 25 ذی القعده، روز نزول و نصب کعبه رُوِيَ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: فِي خَمْسَةٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ‏ذِي الْقَعْدَةِ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ.( من‏لايحضره‏الفقيه ،ج 2 ،ص242) حضرت کاظم علیه السلام فرمود: در بیست و پنجم ذی القعده بود که خداوند کعبه را به عنوان بیت الله الحرام فرو فرستاد. عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ علیه السلام قَالَ: فِي خَمْسَةٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ ذِي الْقَعْدَةِ وُضِعَ الْبَيْتُ، وَ هُوَ أَوَّلُ رَحْمَةٍ وُضِعَتْ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ، فَجَعَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً.( كافي ،ج 4 ،ص 149) حضرت کاظم علیه السلام فرمود: در بیست و پنجم ذی القعده، خانه خدا (بر زمین) قرار گرفت، و این خانه اولین رحمتی بود که روی زمین قرار داده شد، و خداوند عزّو جلّ، این خانه را به عنوان محلّ پاداش ( یا محلّ بازگشت) و محلّ امن برای مردم قرار داد. د)روز 25 ذی القعده، روز نزول رحمت الهی از آسمان بر حضرت آدم علیه السلام رُوِيَ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: فِي خَمْسَةٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ‏ذِي الْقَعْدَةِ ... هُوَ أَوَّلُ يَوْمٍ أُنْزِلَتْ فِيهِ الرَّحْمَةُ مِنَ السَّمَاءِ عَلَى آدَمَ علیه السلام.(من ‏لا يحضره ‏الفقيه ،ج 2 ،ص242) حضرت کاظم علیه السلام فرمود: بیست و پنجم ذی القعده، اوّلین روزی بود که رحمت الهی از آسمان بر حضرت آدم علیه السلام نازل شد. ه)روز 25 ذی القعده، روز اسقرار کشتی حضرت نوح علیه السلام بر کوه جودی مرحوم میرداماد در کتاب اربعۀ أیّام می نویسد: در روایت جمعی از اصحاب رضوان الله تعالی علیهم، روز استقرار سفینه حضرت نوح علیه السلام بر جودی، بیست و پنجم ذی القعدۀ الحرام است که از ایّام اربعۀ است و روز دحوالارض است. (رسالۀ اربعۀ ایام، ص53) و) روز 25 ذی القعده، روز قیام حضرت مهدی علیه السلام مرحوم سیّد بن طاووس در اقبال الاعمال می نویسد: «طبق روایتی در کتاب ثواب الاعمال، که هم اکنون یک نسخه از آن نزد ما موجود است، آمده است: در این روز، قائم علیه السلام قیام می کند».( اقبال الاعمال ، ص617) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😷 پاداش روزه روز دحوالأرض (25 ذی القعده) ابواسحاق عُرَیضی می گوید: در قلبم افتاد که چه ایّامی از سال روزه گرفته شود. لذا قصد کردم نزد حضرت هادی علیه السلام بروم. حضرت در منطقه بِصَریا بودند. این امر را به هیچکس نگفتم. نزد حضرت رفتم، وقتی مرا دید فرمود: ای ابواسحاق، آمدی از من از ایامی سؤال نمایی که در آن ایام روزه گرفته می شود. آن ها چهار روز می باشند: روز بیست و هفتم رجب که خداوند رسولش صلّی الله علیه وآله را بر خلقش مبعوث نمود، روز میلاد رسول خدا صلّی الله علیه وآله که هفدهم ربیع الاول است، روز بیست و پنجم ذی القعده که روز گسترده شدن زمین از زیر کعبه است، و روز غدیر که رسول خدا صلّی الله علیه وآله برادرش علی علیه السلام را به عنوان پرچم هدایت برای مردم و امام بعد از خودش اقامه کرد. عرض کردم: فدایت شوم، راست فرمودی، من به همین منظور آمده بودم. شهادت می دهم که تو حجّت خدا بر خلقش می باشی. (تهذيب‏الأحكام، ج4،ص305- 306/روایت مشابه: وسائل ‏الشيعة،ج10،ص455 به نقل از خرائج) حضرت رضا علیه السلام فرمود: در بیست و پنجم ذی القعده، زمین از زیر کعبه پهن و گسترش یافت. هرکس این روز را روزه بگیرد، گویا مانند کسی است که شصت ماه را روزه گرفته باشد. (من‏لايحضره‏الفقيه،ج 2،ص 89/وسائل‏الشيعة،ج10،ص449 به نقل از ثواب الاعمال) حضرت کاظم علیه السلام فرمود: هرکس روز بیست و پنجم ذی القعده روزه بگیرد، خداوند روزه شصت ماه را برای او می نویسد. (كافي،ج 4،ص 149) رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس بیست و پنجم ماه ذی القعده روزه بگیرد، مانند روزه هفتاد سال می باشد. (اقبال الاعمال،ص 619/وسائل‏الشيعة،ج 10،ص 451 به نقل از اقبال الاعمال) حضرت کاظم علیه السلام فرمود: هرکس در روز بیست و پنجم ذی القعده روزه بگیرد، کفّاره هفتاد سال(گناه) اوست. (من‏لايحضره‏الفقيه،ج 2،ص242) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هرکس این روز را روزه گیرد، و شب آن را ( یعنی شب بیست و پنجم) به شب زنده داری و عبادت بپردازد، برای او عبادت صد سال منظور می شود، به گونه ای که در تمام روزهای آن سال ها، روزه گرفته و شب هایش را به عبادت به پا خاسته باشد. (اقبال الاعمال، ص618-619/وسائل‏الشيعة،ج10،ص451 به نقل از اقبال الاعمال) محمد بن عبدالله گفت: حضرت رضا علیه السلام روز بیست و پنجم ذی القعده بر ما وارد شد و فرمود: امروز، روزه بگیرید، من نیز روزه ام. (كافي،ج 4،ص149- 150) روایت شده است که هر کس روز بیست و پنجم ذی القعده را روزه بگیرد، هرچیزی میان آسمان و زمین برای او استغفار می کند. (اقبال الاعمال، ص619/وسائل‏ الشيعة،ج 10،ص 451-452 به نقل از اقبال الاعمال) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🗣🙏زیارت حضرت رضا علیه السلام از نزدیک و دور در 25 ذی القعده مرحوم محدّث قمی در «مفاتیح الجنان» و «وقایع الایام» می نویسد: «بدانکه میرداماد رحمۀالله علیه در رساله «اربعۀایّام» خود در بیان اعمال روز دحوالارض فرموده که زیارت حضرت رضا علیه السلام در این روز از افضل اعمال مستحبّه و اکدّ آداب مسنونه است».(مفاتیح الجنان، در اعمال روز دحوالارض/وقایع الایام ، ص102) مرحوم میرداماد در کتاب «اربعۀ ایّام» می نویسد: «زیارت سیّدنا و مولانا، إمام الوری و منارالهدی، أبی الحسن علیّ بن موسی الرّضا؛ علیه من الصّلوات أنماها و من التّسلیمات أزکاها؛ در این روز، افضل اعمال مستحبّه و أکدّ آداب مسنونه است. ... وظیفه زیارت در این روز از دور؛ هرگاه زائر در مشهد مقدّس نباشد؛ آن است که: بعد از غسلِ دحوالارض، غسل زیارت کند و نیت کند که غسل زیارت حضرت امام رضا علیه السلام از دور در روز دحوالارض می کنم. پس اگر در یکی از مشاهد ائمه معصومین علیهم السلام واقع باشد، و خواهد که در تحت قبّه آن معصوم، حضرت امام رضا علیه السلام را زیارت نماید، زیارت را برنمازِ زیارت مقدّم دارد، و اگر در حرم هیچ معصومی نباشد، باید که به صحرا بیرون رود، یا پشت بام خانه خود، یا بر موضعی مرتفع زیر آسمان که هیچ سقفی نباشد برآید، و نماز زیارت را بر زیارت مقدّم داشته، اوّل دو رکعت نماز زیارت بخواند، و افضل آن است که شش رکعت نماز زیارت به جا آورد، یا چهار رکعت، هر دو رکعت به یک سلام. و نیّت کند که نماز زیارت حضرت امام رضا علیه السلام از دور در روز دحو الارض می گذارم از برای آن که سنّت است قربۀ إلی الله. چون از نماز فارغ شود، تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام بگوید، پس سر به سجده نهاده، پیشانی و بینی را بر تربت مبارکه امام حسین علیه السلام گذاشته، بگوید: «اللَّهُمَّ إِنَّ هَاتَيْنِ الرَّكْعَتَيْنِ هَدِيَّةٌ مِنِّي إِلَى رُوحِ سَیِّدِی وَ إمامِی عَبْدِکَ وَ وَلِیِّکَ، أبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضا، صَلَواتُکَ وَ تَسْلیماتُکَ عَلَی رُوحِهِ وَ جَسَدِهِ، اللَّهُمَّ فَبَلِّغْهُمَا مِنِّی إلَی رُوحِهِ، وَ ارْدُدْ عَلَيَّ مِنْ رُوحِهِ التَحِيَّةَ وَالسَّلامَ، اللَّهُمَّ وَاجْزِنِی عَلَی ذلِکَ أفْضَلَ الْجَزَاءِ مِنْکَ، وَ فِی رَسُولِکَ، وَ فِی وُلْدِ رَسُولِکَ، وَ فِی وَلِیِّکَ، وَ فِی وُلْدِ وَلِیِّکَ، یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنینَ». پس سر از سجده برداشته، به زیارت برخیزد، و متوجه جانب مشهد مقدّس رضوی ایستاده، زیارت کند. (رسالۀ اربعۀ أیام، ص53) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏نماز روز دحوالارض مرحوم سید بن طاووس در اقبال الاعمال می نویسد: «در کتب شیعه اهل قم دیدم: روایتی وارد شده است که در روز بیست و پنجم ماه ذی القعده، بعد از طلوع آفتاب دو رکعت نماز خوانده شود؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد و 5 بار سوره «وَ الشَّمْسِ»؛ و بعد از سلام گفته شود: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ» پس دعا کند و بگوید: «يَا مُقِيلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِي عَثْرَتِي، يَا مُجِيبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِي، يَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِي، وَ ارْحَمْنِي وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَيِّئَاتِي وَ مَا عِنْدِي، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ». ( اقبال الاعمال ، ص621/وسائل ‏الشيعة، ج 8 ،ص182 به نقل از اقبال الاعمال) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏💎دعا برای حضرت مهدی علیه السلام در روز دحوالارض مرحوم شیخ طوسی در مصباح المتهجد ، دعایی را برای روز بیست و پنجم ماه ذی القعده نقل می کند و می فرماید: خواندن این دعا در این روز مستحبّ است. این دعا چنین است: «اللَّهُمَّ دَاحِيَ الْكَعْبَةِ، وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ، وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ، وَ كَاشِفَ كُلِّ كُرْبَةٍ، أَسْأَلُكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ مِنْ أَيَّامِكَ الَّتِي أَعْظَمْتَ حَقَّهَا، وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا، وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِينَ وَدِيعَةً، وَ إِلَيْكَ ذَرِيعَةً، وَ بِرَحْمَتِكَ الْوَسِيعَةِ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ، الْمُنْتَجَبِ فِي الْمِيثَاقِ، الْقَرِيبِ يَوْمَ التَّلاقِ، فَاتِقِ كُلِّ رَتْقٍ، وَ دَاعٍ إِلَى كُلِّ حَقٍّ، وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَطْهَارِ، الْهُدَاةِ الْمَنَارِ، دَعَائِمِ الْجَبَّارِ، وَ وُلاةِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ، وَ أَعْطِنَا فِي يَوْمِنَا هَذَا مِنْ عَطَائِكَ الْمَخْزُونِ، غَيْرَ مَقْطُوعٍ وَ لا مَمْنُونٍ [مَمْنُوعٍ‏]، تَجْمَعُ لَنَا بِهِ التَّوْبَةَ، وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ. يَا خَيْرَ مَدْعُوٍّ، وَ أَكْرَمَ مَرْجُوٍّ، يَا كَفِيُّ يَا وَفِيُّ، يَا مَنْ لُطْفُهُ خَفِيٌّ، اُلْطُفْ لِي بِلُطْفِكَ، وَ أَسْعِدْنِي بِعَفْوِكَ، وَ أَيِّدْنِي بِنَصْرِكَ، وَ لا تُنْسِنِي كَرِيمَ ذِكْرِكَ بِوُلاةِ أَمْرِكَ، وَ حَفَظَةِ سِرِّكَ، ]وَ[ احْفَظْنِي مِنْ شَوَائِبِ الدَّهْرِ إِلَى يَوْمِ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ، وَ أَشْهِدْنِي أَوْلِيَاءَكَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِي، وَ حُلُولِ رَمْسِي، وَ انْقِطَاعِ عَمَلِي، وَ انْقِضَاءِ أَجَلِي. اللَّهُمَّ وَ اذْكُرْنِي عَلَى طُولِ الْبِلَى إِذَا حَلَلْتُ بَيْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَى، وَ نَسِيَنِيَ النَّاسُونَ مِنَ الْوَرَى، وَ أَحْلِلْنِي دَارَ الْمُقَامَةِ، وَ بَوِّئْنِي مَنْزِلَ الْكَرَامَةِ، وَ اجْعَلْنِي مِنْ مُرَافِقِي أَوْلِيَائِكَ وَ أَهْلِ اجْتِبَائِكَ وَ أصْفِيائِكَ ]اصْطِفَائِكَ[، وَ بَارِكْ لِي فِي لِقَائِكَ، وَ ارْزُقْنِي حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلُولِ الْأَجَلِ، بَرِيئا مِنَ الزَّلَلِ، وَ سُوءِ الْخَطَلِ. اللَّهُمَّ وَ أَوْرِدْنِي حَوْضَ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أهْلِ بَيْتِهِ ]آلِهِ[، وَ اسْقِنِي مِنْهُ مَشْرَباً رَوِيّاً سَائِغاً هَنِيئاً، لا أَظْمَأُ بَعْدَهُ، وَ لا أُحَلَّأُ وِرْدَهُ، وَ لا عَنْهُ أُذَادُ، وَ اجْعَلْهُ لِي خَيْرَ زَادٍ، وَ أَوْفَى مِيعَادٍ، يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ. اللَّهُمَّ وَ الْعَنْ جَبَابِرَةَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ، وَ بِحُقُوقِ [لِحُقُوقِ‏] أَوْلِيَائِكَ الْمُسْتَأْثِرِينَ، اللَّهُمَّ وَ اقْصِمْ دَعَائِمَهُمْ، وَ أَهْلِكْ أَشْيَاعَهُمْ وَ عَامِلَهُمْ، وَ عَجِّلْ مَهَالِكَهُمْ، وَ اسْلُبْهُمْ مَمَالِكَهُمْ، وَ ضَيِّقْ عَلَيْهِمْ مَسَالِكَهُمْ، وَ الْعَنْ مُسَاهِمَهُمْ وَ مُشَارِكَهُمْ. اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِيَائِكَ، وَ ارْدُدْ عَلَيْهِمْ مَظَالِمَهُمْ، وَ أَظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمَهُمْ، وَ اجْعَلْهُ لِدِينِكَ مُنْتَصِراً، وَ بِأَمْرِكَ فِي أَعْدَائِكَ مُؤْتَمِراً. اللَّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِكَةِ النَّصْرِ، وَ بِمَا أَلْقَيْتَ إِلَيْهِ مِنَ الْأَمْرِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِماً لَكَ حَتَّى تَرْضَى، وَ يَعُودَ دِينُكَ بِهِ، وَ عَلَى يَدَيْهِ جَدِيدا غَضّاً، وَ يَمْحَضَ الْحَقَّ مَحْضاً، وَ يَرْفِضَ الْبَاطِلَ رَفْضاً. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى جَمِيعِ آبَائِهِ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ، وَ ابْعَثْنَا فِي كَرَّتِهِ، حَتَّى نَكُونَ فِي زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ، اللَّهُمَّ أَدْرِكْ بِنَا قِيَامَهُ، وَ أَشْهِدْنَا أَيَّامَهُ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ و عَلَیهِ السَّلامُ، وَ ارْدُدْ إِلَيْنَا سَلامَهُ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه». (مصباح المتهجد ، ص669-670/اقبال الاعمال، ص619-620) مرحوم سید بن طاووس بعد از نقل این دعا می نویسد: «پس از پایان این دعا، در مورد هر آنچه خداوند بر خاطرت جاری می سازد دعا کن». (اقبال الاعمال، ص620) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
✴️ شنبه 👈 4 تیر / سرطان 1401 👈25 ذی القعده 1443 👈25 ژوئن 2022 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. ❇️روز دحو الارض. و ثواب روزه آن مساوی هفتاد یا صد سال روزه است. التماس دعای خیر. 🐪 حرکت حضرت رضا علیه السلام از مدینه به مرو. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 📛امروز اول هفته را با صدقه آغاز کنید. 📛از قسم خوردن پرهیز کنید. 📛 و از خودتان بیشتر مواظبت کنید. 🚘 مسافرت :مسافرت سودی ندارد. 👶 زایمان مناسب و نوزاد عالم و دانشمند شود. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج ثور است و برای امور زیر نیک است: ✳️خرید طلا و جواهرات. ✳️ارسال کالاهای تجاری به مشتری. ✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✳️به خانه نو نقل مکان کردن. ✳️جابجایی و نقل و انتقال. ✳️دیدار با دوستان. ✳️معامله خانه و آپارتمان. ✳️ و مشارکت و‌ امور شراکتی نیک است. 👩‍❤️‍💋‍👨مباشرت و انعقاد نطفه: امشب ، مباشرت برای سلامتی مفید است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب است. 💉💉 حجامت فصد زالو انداختن یا در این روز از ماه قمری ، موجب صفای خاطر می شود. 😴😴 تعبیر خواب امشب :خواب و رویایی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از ایه ی 26 سوره مبارکه "شعراء" است. قال ربکم و رب ابائکم الاولین... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که فرد خوب و عاقلی در مقام نصیحت برآید تا خواب بیننده به جواب سوال خود برسد و بر خصم خود غالب آید ان شاءالله.و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود) 🙏🏻 وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿 ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد . 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوابِ سلام، واجب است! پس بیایید... هر روز صبح... به او سلام کنیم! این روزها همه جا نام شما را می‌بینم نامتان که به میان می آید حال دل همه خوب میشود چه رسد به اینکه صدای اناالمهدی تان در گوش زمین بپیچد ... ! اَلسَّلامُ‌عَلَیکَ حینَ تُصبِحُ وَ تُمسی🤍 ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
◽️▫️ —عیدالله‌الاکبر • ☀️ 23 🔖 روز مانده تا عید سعید غدیر خم❣️ « قسیم النّار» ✨ از ابن عباس نقل شده که حضرت رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند: که اگر مردمان بر ولایت حضرت علی علیه السلام جمع می شدند خدا جهنم را خلق نمی فرمود. 📚ارشاد القلوب ،ج۲،ص۲۳۴ ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
*تقدیم به خانم‌های محترم گروه * 🔱پیاز رو برای خورشت رنده کنید لعاب خوبی میده 🔱دستتون بو سیر گرفت با خمیر دندون اثری ازش باقی نمی مونه 🔱ته دیگ نان لواش کمی زردچوبه به روغن بریزید خیلی خوش رنگ میشه 🔱برای غذاها از چوب دارچین استفاده کنید خوشمزه تر میشه 🔱داخل خورشت قیمه یه گوجه رنده کنید خوش طعم میشه 🔱پخت مرغ که حتماً یه جوش بخوره وابشو خالی کنید 🔱غذاتون تند شد بهش یه قاشق ابلیمو و اگه شور شد یه قاشق نوشابه بزنید 🔱برای کاکائو تو کیک اول با روغن مخلوط کرده رنگش تیره تر میشه 🔱برای گلو درد و سرفه اویشن و انجیر و شنبلیله دم کنید ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻌﻄﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﻗﯿﻤﻪ، ﻓﺴﻨﺠﻮﻥ، ﺧﻮﺭﺷﺖ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﯾﮏ ﻗﺎﺷﻖ ﭼﺎﯾﺨﻮﺭﯼ ﻫﻞ ﻭ ﻧﺼﻒ ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﮔﻼﺏ ﺑﺮﯾﺰﯾﺪ ، ﯾﮏ ﺟﻮﺵ ﺯﺩ ﺳﺮﯾﻊ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﻨﯿﺪ ✉برای رهایی از مورچه🐜 پوست خیار را در مکان خروج و لانه مورچه ها بگذارید ✉برای جدا کردن آدامس از لباس🎽👖👘 آن را به مدت یکساعت در فریزر قرار دهید ✉برای سفید کردن لباس‌ها◽ لباس ها را در آب جوشیده همراه با چند ورقه لیمو به مدت ده دقیقه قرار دهید سپس آبکشی کنید ✉برای از بین بردن بوی ماهی🐠🐟 از دستانتان کمی سرکه سیب روی دستان بریزید ✉برای فهمیدن سالم بودن قارچ🍄🍄 روی آن کمی نمک بپاشید اگر رنگ آن سیاه شد قارچ سالم است ولی اگر زرد شد قارچ فاسد و سمی شده ✉برای از بین بردن جوهر خودکار از لباس👔👕👚🎽 روی جوهر کمی خمیردندان قراردهید؛ بگذارید تا خشک شود سپس مثل همیشه بشویید ✉برای رهایی از پشه مخصوصاً شب‌ها چند برگ نعناع🌿 تازه را اطراف تشک و تخت قرار دهید ✉برای رهایی از موش های موزی🐭🐹🐒 فلفل سیاه را در محل عبور و مرور موش‌ها بپاشید آنها از آنجا فرار خواهند کرد ✉برای فهمیدن تازه بودن ماهی🐠🐟🐬 آن‌ها را در آب سرد قرار دهید اگر روی سطح آب آمدند سالم و تازه می باشند 🌺🌿 یک پیشنهاد خوب : اگر میخواین لباسهاتون واقعاً تمیز شسته بشه این کارو کنید. یک بسته پودر ماشین رو با یک لیوان نمک و یک لیوان جوش شیرین خوب مخلوط کنید و بریزید در یک ظرف پلاستیکی و درش رو محکم ببندید. حالا برای هر بار شستشو میتونید حدأکثر شش قاشق غذا خوری سر پر در جا پودری بریزید. نکته یک: نمک رنگ لباس رو حفظ میکنه نکته دو: جوش شیرین زردی لباس زیر و یقه رو میگیره و بوی بد لباس رو کاملاً میبره نکته سه: لباس‌ها کاملاً ضدعفونی میشن نکته چهار: ماشین لباسشویی و جا پودری رسوب نمی گیره. *اين پيامو هميشه نگه دارين ستاره بزنین كاربرد زيادي داره* *◼ اگر از این نوشته خوشت آمد پس سبب خیر باش و آن را نشر بده 🌹🌲🌹🌲🌹🌲 💚🤍❤️
▫️◽️ •عمریه﷼ ▫️قسمت 🔖 سی • نهم ✔️ 💠روایتی پرمعنا در فضیلت حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام..."از منابع عامه"( عمریه ) ♦♦➖➖♦♦ 🔺ابن ابی الحدید معتزلی , از حضرت امام جعفر الصادق علیه السلام نقل می کند: ❇ کانَ عَلِيُّ يَري مَعَ رَسولِ اللّهِ قَبلَ الرِّسالَةِ الضّوءَ و يَسمَعُ الصَّوتَ و قالَ لَهُ : لَو لا أنّي خاتَمُ الأنبياءِ لَكُنتَ شَريكاً في النُّبُوَةِ . •———••———••———••———••———• ✴ علی قبل از آنکه پیامبر به رسالت مبعوث شود نور نبوت را در چهره او می دید و صدای "مَلَك" را می شنید ؛ و پیامبر (صلی الله علیه و آله) به او فرمود : اگر این نبود که من خاتم پیامبران هستم , تو هم در رسالت من شریک می شدی . ✊🏻 📚 …شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۲۱۰/۱۳ 🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
🔺 ◽️◾️◽️ 💬زیارت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در روز شنبه : 🔺أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُهُ وَ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسَالاتِ رَبِّكَ وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ أَدَّيْتَ الَّذِي عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِّ وَ أَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَ غَلُظْتَ عَلَى الْكَافِرِينَ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَبَلَغَ اللَّهُ بِكَ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمِينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اسْتَنْقَذَنَا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ وَ الضَّلالِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ صَلَوَاتِ مَلائِكَتِكَ وَ أَنْبِيَائِكَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ وَ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ مَنْ سَبَّحَ لَكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أَمِينِكَ وَ نَجِيبِكَ وَ حَبِيبِكَ وَ صَفِيِّكَ وَ صِفْوَتِكَ وَ خَاصَّتِكَ وَ خَالِصَتِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ أَعْطِهِ الْفَضْلَ وَ الْفَضِيلَةَ وَ الْوَسِيلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الرَّفِيعَةَ وَ ابْعَثْهُ مَقَاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً إِلَهِي فَقَدْ أَتَيْتُ نَبِيَّكَ مُسْتَغْفِراً تَائِباً مِنْ ذُنُوبِي، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهَا لِي يَا سَيِّدَنَا أَتَوَجَّهُ بِكَ وَ بِأَهْلِ بَيْتِكَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى رَبِّكَ وَ رَبِّي لِيَغْفِرَ لِي، آنگاه سه بار بگو : ◽️إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ◽️ سپس بگو: ▪️أُصِبْنَا بِكَ يَا حَبِيبَ قُلُوبِنَا فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِيبَةَ بِكَ حَيْثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْيُ وَ حَيْثُ فَقَدْنَاكَ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ يَا سَيِّدَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ [الطَّيِّبِينَ‏] الطَّاهِرِينَ هَذَا يَوْمُ السَّبْتِ وَ هُوَ يَوْمُكَ وَ أَنَا فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيَافَةَ وَ مَأْمُورٌ بِالْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِي وَ أَحْسِنْ ضِيَافَتِي وَ أَجِرْنَا وَ أَحْسِنْ إِجَارَتَنَا بِمَنْزِلَةِ اللَّهِ عِنْدَكَ وَ عِنْدَ آلِ بَيْتِكَ وَ بِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَهُ وَ بِمَا اسْتَوْدَعَكُمْ مِنْ عِلْمِهِ فَإِنَّهُ أَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ.🍂 ⏬ادامه در پست بعدی ⬇️ 💚 🖥زیارات روزانه را از کانال وحدت به چه قیمتی دنبال کنید : 🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
🔺 ◽️◾️◽️ 💬 ادامه ی زیارت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله : ✅گردآوردنده اين كتاب شیخ عباس قمى خدايش ببخشايد گويد: من هرگاه خواستم رسول خدا را به اين زيارت، زيارت نمايم‏ نخسن آن حضرت را به صورتى كه امام هشتم تعليم بزنطى فرموده زيارت میكنم، پس از آن اين زيارت را میخوانم. و آن زيارت [زيارت تعليم داده شده به بزنطى] به گونه ‏اى كه با سند صحيح روايت شده چنين است: ابن ابى نصر خدمت - حضرت رضا عليه السّلام عرض كرد: پس از نماز چگونه بر حضرت پيامبر صلى اللّه عليه و آله صلوات و سلام فرستاد؟ فرمود ميگويى: 🔺السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِفْوَةَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِ رَبِّكَ وَ عَبَدْتَهُ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَجَزَاكَ اللَّهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَفْضَلَ مَا جَزَى نَبِيّا عَنْ أُمَّتِهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ. ▪️سلام و رحمت خدا و بركاتش بر تو اى رسول خدا، سلام بر تو اى محمّد بن عبد اللّه، سلام بر توى اى اختيارشده خدا، سلام بر تو اى محبوب خدا، سلام بر تو ای برگزيده خدا، سلام بر تو اى امين وحى خدا، شهادت میدهم كه تو فرستاده خدايى و گواهى میدهم كه تو محمّد بن عبد اللّه هستى و گواهى میدهم كه تو امّت خويش را خيرخواهانه پند گفتى، و در راه پرودگارت جهاد كردى، و او را تا زمان مرگ پرستيدى، پس خدا پاداشت دهد اى فرستاده خدا، بهترين پاداشى كه به پيامبرى از سوى امّتش میدهد. خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست . برترين درودى كه بر ابراهيم و خاندان ابراهيم فرستادى، همانا تو ستوده و بزرگواری. 📚مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی رحمت الله علیه 💚 🖥زیارات روزانه را از کانال وحدت به چه قیمتی دنبال کنید : 🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
🔸امروز کاروان حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله مدینه را به مقصد مکه ترک نمود! در چنین روزی ، ۲۳ روز پیش از واقعه عظیم غدیر، کاروانی ۷۰ هزار نفری متشکل از اهالی مدینه و مردمانی خارج از مدینه که بوسیلهٔ منادیان حضرت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله از سفر حضرت پیامبر صلی الله علیه واله مطلع شده بودند ، به همراه ایشان و اهل بیت پیامبر - غیر از حضرت امیرمومنان(علیهم السلام) که در ماموریت و خارج از مدینه هستند - از مدینه خارج و در اولین موقِف خود ، ذوالحُلَیفه(مسجد شجره) مستقر می‌شوند و در آنجا احرام می‌بندند تا به سوی مکه راهی شوند... ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
▫️◽️ •عمریه﷼ ▫️قسمت 🔖 چهلم ✔️ 💠..حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام با غیر حضرت پیامبر رحمت صلی الله علیه واله مقایسه نمی گردد ! …"از منابع عامه"( عمریه ) ♦♦➖➖♦♦ 🔺حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله به عبدالرحمن بن عوف (از دشمنان حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام ) فرمودند: ❇ يا عَبدَالرّحمان! أنتُم أصحابي و عَليُّ بنُ ابيطالِبٍ مِنّي و أنا مِن عَليٍ فَمَن قاسَهُ بِغَيرِيِ فقد جَفاني و مَن جَفاني فقد آذاني ، يا عبدَالرّحمان ! إنَّ اللّهَ تَعالي أنزَلَ عَليَّ كِتاباً مُبيناً و أمَرَني أن اُبَيِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إليهم ما خَلا عَليُّ بنُ أبيطالبٍ فإنَّهُ لم يَحتَج إلي بَيانٍ لأنَّ اللّهَ تَعالي جَعلَ فَصاحَتَهُ كَفَصاحَتي و دِرايَتَهُ كَدِرايَتي. •———••———••———••———••———• ✴ ای عبدالرحمان ! شما اصحاب من هستید ولی علی بن ابیطالب از من و من از اویم ؛ هر کس وی را با غیر از من مقایسه کند ، به من جفا کرده ، و هر کس مرا جفا کند مرا آزار رسانده است ؛ ای عبدالرحمان ! خداوند برای من کتاب آشکار فرستاده تا احکامش را برای مردم بیان کنم , جز برای علی بن ابیطالب ؛ زیرا او نیازی به بیان من ندارد , خداوند فصاحت او را مثل فصاحت من , و درک و درایت او را مثل درک و درایت من قرار داده است . ✊🏻 📚… فرائدالسّمطين، ٦٨/٢ 🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
* 💞﷽💞 من راهی ییلاق شدم و تنها کسی که باخبر بود از ییلاق رفتنم، علی بود و ازش خواسته بودم به کسی چیزی نگه‌. فریبا وقتی از مسافرت ناگهانیم مطلع میشه،‌ نگران میره و با انسی و مرجان مشاجره می‌کنه که تقصیر شماست. معلوم نیست،‌عماد کجا رفته. عزیز و حاج بابا دارن دق می‌کنن. انسی هم طبق معمول با اون افکار مریض‌گونه و جنس خرابش، برادرش رو می‌فرسته محل کار محمد و میگه کلاهت رو ببر بالاتر که شوهرخواهر و دوست و رفیقت، دختر بکر و باکره‌ی خواهرم رو فریب داده و خواهرت رو تو اون اوضاع رها کرده. حالا هم رفتن ماه عسل. نبودِ من هم فرصتی شد براش تا توی اون چند روز خوب آبها رو گل‌آلود کنه و بر علیه من همه رو بشورونه. علی که خبر داشت من کجام،‌روزی که محمد اومده بود خونه، به حاج‌بابا و عزیز خبرداده بود اما چون که نتونسته بود ماجرای زن گرفتن رو برات توضیح بده بهت نگفت تا خودم برات بگم. -اگر هم‌می‌گفت چیزی از داغی و سوز دلم کم نمی‌کرد عماد، کاری که نمی‌بایست شده بود. - من اشتباه کردم و این اشتباه و کم‌کاریم، بهترین روزهای زندگیم رو ازم گرفت. خیلی سخت گذشت و مطمئنا به تو بارها سخت‌تر گذشت. خلاصه از ییلاق برگشتم و چه اوضاعی بود اون روزها. چهل روز تموم سراغ مرجان و خونواده‌ش نرفتم و تماسهاشون رو جواب نمی‌دادم. دوسه باری انسی اومد خونه‌ی حاج‌بابا یا در حجره و بهش گفتم تا زنم رو راضی نکنم برگرده خونه، هیچ تکلیفی برای دخترت تعیین نمیکنم. تا اون شب که رضایت دادی و انگار خدا عمر دوباره‌یی بهم داد. پوزخند تلخی زدم و گفتم: - برای همین ممنون‌دارم بودی و مرجان رو هم آوردی بالای سرم تا هرشب از صدای پاهات روی اون پله‌ها بمیرم و زنده بشم؟ خونه‌ت رو جدا می‌کردی اونقدر اذیت نمی‌شدم تا این که آوردیش توی همون خونه. - وقتی که تو برگشتی انسی پیغام داد که حالا بیا و یه تکلیفی به کار بذار. رفتم و مرجان گفت، توی همین شهر برام خونه بگیر و خودت هم هفته‌یی یه بار بیایی کافیه. گفتم زهی خیال باطل. امکانش نیست. حاج‌بابا گفت یه خونه اجاره می‌کنم برای فریبا و رضا برن اونجا مرجان هم بمونه همین‌جا. رضا گفت، نمیشه بابام مراقبت می‌خواد نمی‌تونم از اینجا دور باشم. مرجان اگرچه با کلک و زوری محرمم شده بود اما بالاخره اونموقع توی دید مردم آبادی ناموسم حساب میشد و با اون اخلاق و بی‌بند و باری توی برخوردش با نامحرم نمیشد که به حال خودش رهاش کرد، که اگر رها میشد باز تیشه میشد به آبروی همه. از طرفی انسی دندون تیز کرده بود برای مال و منال حاجی و تو گوش مرجان خونده بود که بهش بگو برات خونه تو شهر بگیره به این بهونه که معصوم اذیت نشه. حاج بابا هم که بو برده بود گفت امکان نداره! خونه‌ی بهارنشین اون سر روستا هست یه دستی سر و گوشش بکشه ببره اونجا. انسی داد و بیداد کرد و برادرشوهرش رو وسط انداخت که نه نمی‌تونیم دخترمون رو تک و تنها بفرستیم توی روستا. هم راهش دوره هم انسی با این اوضاع شوهرش، نمی‌تونه تنها رهاش کنه و بره سرکشی مرجان‌. اون شب به نتیجه‌یی نرسیدیم و من مونده بودم چه کنم از طرفی تو منعم کرده بودی و گفتی پا نذارم به خونه‌ت از اون طرف نمیشد خونه‌ی شهر بگیرم. چرا که از تو و بچه‌ها دور می‌موندم می‌دونستم سخت بهت می‌گذره اما مرجان رو اوردم اونجا تا هم خیالم بابت بیراه نرفتن اون راحت باشه هم به تو نزدیکتر باشم. خودخواه بودم و حتما که اشتباه کردم ولی تنها راهی که به ذهنم رسید همین بود. می‌دونستم که باز هم تو می‌شکنی و من باز هم تو رو فدای مصالح خونواده‌م کردم و اون روزها باخودم می‌گفتم معصوم رو برای همیشه ازدست دادم. دلخوش بودم به همون دیدارهای چنددقیقه‌یی و گاهی پا گذاشتن پشت قدمهات توی روستا. اون شبی که دیدم داری شمع روشن می‌کنی انگار تموم دنیا رو بهم دادن و خدا روشکر کردم. فهمیدم که اون حسی که توی دلت از من داری، نفرت نیست دلخوریه! اما هر چقدر تلاش کردم تا بهت نزدیک بشم تو دوری کردی و رو ازم گردوندی. نفسش رو صدادار ها کرد و به افق خیره شد. من اما گنگ و مبهوت مونده بودم و نمی‌دونستم چی بگم از زندگی که عاشقانه شروع شد و اسیر گردباد نامردی، رسید به قعر سیاه‌چاله‌ی شک و سیاه‌بختی. سعی کردم تا تنها پرسش آزار دهنده، توی ذهنم رو بذارم برای یه وقت دیگه. مرد من به این آرامش نیاز داشت. درست بود که دلگیر بودم اما دوستش داشتم و از دیدن عذابش بی‌قرار می‌شدم. حرفی برای گفتن نبود. اصلا نمی‌تونستم حرفی بزنم. نیاز بود زمان بگذره تا بتونم تموم اون اتفاقات رو هضم کنم. سرپا شد و پی‌درپی ریه‌هاش رو پر و خالی کرد و عمیق نفس کشید. نگاهم کرد، سنگین هم نگاهم کرد، سر بلند کردم و اون سبز آبی مهربون رو به جون خریدم. دستش رو سمتم دراز کرد و دست قلاب کردم بین دستش و بلند شدم. داشتم خاک پشت لباسم رو می‌گرفتم که گفت: _ بپرس معصوم، بپرس نذار عذابت بده اون سوالی که دارم از توی چشمهات می‌خونمش.
* 💞﷽💞 خودم رو به نادونی زدم و گفتم: _چه سوالی؟ چیزی ندارم واسه گفتن. سرسختانه و سمج گفت: _ بگو معصوم بگو، من گفتم و سبک شدم تو هم بگو. نگاهش کردم و با بغض گفتم: _ عماد... من نمی‌گم تو دروغ گفتی و تموم اینها یه سری توجیه بیخوده، که قبولت دارم و ایمان دارم که راستش رو گفتی، ولی... ولی تو گفتی هیچ احساسی بهش نداشتی. تموم کردم حرفم رو! خجالتم می‌شد از رابطه‌ شوهرم با یه زن دیگه بپرسم. حیا می‌کردم حتی از روی شوهر خودم. بغض داشتم و خیلی خودم رو کنترل کردم تا دوباره گریه‌م‌نگیره. از شدت بغض چونه‌م‌می‌لرزید. پشت کردم بهش و نفسهای پیاپی و عمیق کشیدم. حس کردم دستی رو که دور بازوهام حلقه شد و گفت: _ منظورت چیه معصوم؟ بگو اون حرفی که توی دلته و داره می‌سوزونتت و هُرمش کشیده تا توی چشمهات. دلخور و بی تاب رو کردم بهش و گفتم: _ عماد، اون... اون از تو... حامله بود. تو چه جوری میگی احساسی نداشتی بهش، مگه می‌شه؟ دوباره دل بهونه‌گیر شده بود و چشمهام خیال بارش داشت. اشک سرازیر شد. کلافه بودم می‌خواستم نپرسم، می‌خواستم بی‌خیالش بشم ولی مگه می‌شد؟ شاید من زن حسودی بودم که شوهرم رو فقط برای خودم خواسته بودم و بس. _ من مرجان رو عقد کرده بودم و بدون کوچکترین رابطه‌یی داشتم باهاش زیر یه سقف زندگی می‌کردم معصوم. بهش گفته بودم که حالا که با زندگی من اینطور تا کردی و آبروم رو پیش خونواده‌م بردی من هم نامرد میشم و مثل یه حیوون باهات برخورد میکنم. ما توی یه خونه بودیم با کوچکترین برخوردی و اون نمی‌تونست تحمل کنه بی‌اعتنایی من رو. هر شب دعوا و جنگ اعصاب بود. از طرفی هر چی می‌خواستم به تو نزدیک بشم امکانش نبود. من مریض و مرتاض نبودم یه مرد جوون بودم که زنش هم طردش کرده بود. شش ماه گذشت و هیچ اتفاق امیدوار کننده‌یی بینمون نیفتاد، تو حتی از روبرو شدن با من هم اکراه داشتی، از طرفی فشار انسی دوباره زیاد شده بود و می‌دیدم که مرجان رو اورده به سحر و جادو و چند باری طلسم نوشته‌هاش رو هم پیدا کردم. شرایطم سخت بود. و تو به هیچ ‌عنوان خیال کنار اومدن نداشتی. یه وقت دیدم انگار تلاشم بی‌فایده‌س. من تو رو از دست داده بودم و امیدی نبود. شش ماه وقت کمی نبود و من بیگناه وارد اون معرکه شده بودم و تو امونم ‌ندادی که لااقل برات حرف بزنم. چاره‌یی نبود اون رو پذیرفتم، ولی باهاش شرط کردم که اگه یه روزی معصوم بهم برگشت باید تموم ماجرا رو براش تعریف کنی و بعد از اون انتظار نداشته باشی پا بذارم توی حریمت. مرجان اما اونقدر از بریدنت مطمئن بود و به خودش ایمان داشت که می‌تونه من رو جذب خودش کنه که خودش رو پیروز میدون می‌دید و یکه تازی می‌کرد و می‌گفت، اون بر نمی‌گرده اگه برگشت، باشه. قدمی به جلو برداشت و حالا درست روبروم ایستاده بود و دو دستش رو روی بازوهام گذاشت و مستقیم نگاهم ‌کرد. - من برای اثبات راستی حرفهام هر کاری تو بگی می‌کنم، حتی اگر خواستی می‌برمت یه گوشه‌یی که من باشم و تو و انسی و مرجان. عماد دروغ نمی‌گفت و منِ عاشق باور کردم تموم حرفهاش رو. دلم براش می‌سوخت ما هر دو قربانی شده بودیم. هر دو شکسته بودیم. باز بغض بود و اشک نبود. دوباره داشت گلوگیر می‌شد. پی به حالم برد که بازوم رو توی دست فشرد و در آغوشم گرفت و روی سرم رو بوسید. آروم شدم و نفس گرفتم از همون آغوش گرمی که سه سال دور بودم ازش. چقدر دلم برای گرمای بین بازوهاش تنگ شده بود، برای اون ضرباهنگ زیر قفسه‌ی سینه‌ش که تند و پیاپی می‌زد. درد این جفا تا عمق دلم رو شکاف داده بود ولی نمی‌دونم چرا دلم بخشیدن می‌خواست، دلم فداشدن می‌خواست، دلم گذشت می‌خواست. شاید اون روز و اونجا عاجز بودم از زود بخشیدن اما باور داشتم که بالاخره قدرت این عشق غالب می‌شه. سوار شدیم و راه افتادیم. توی سرم غوغا بود و نیاز داشتم به سکوت. عماد خواست چیزی بگه که دست بالا بردم و آروم گفتم: _ بسه عماد بسه! بذار یه کم نفس تازه کنیم، هم تو، هم من. سرم رو به پشتی صندلی تکیه دادم و چشم بستم. شاید چیزی از دلگیریم کم نشده بود اما احساس سبکی عجیبی داشتم. روبروی گنبد حرم خانم بودیم. با عشق سلام دادم و پیاده شدم. اومد کنارم و کنارش راهی شدم. راهی یه تیکه از بهشت خدا. مثل همیشه عماد بود که زیارت رو بلندبلند خوند و من پشت سرش خط گرفتم و زمزمه کردم. کنار ضریح ایستاده بودم و با هر نفس، آرامش مهمون وجودم می‌کردم. نمازش رو خونده بود که کنارم اومد و دستم رو گرفت بین دستش و بالا برد و قفل پنجره‌های ضریح کرد و گفت: _بگو معصوم، پیش خانم بگو حلالم کردی. برای دلخوشی عماد آروم گفتم: _ حلالت کردم عماد. دست از زیر دستش کشیدم و یه گوشه ایستادم و اونقدر گریه کردم تا آروم شدم. بخشیدن دل بزرگ می‌خواست و من هنوز اونقدرها دل دریا نکرده بودم انگار. من اون روز و اون لحظه از اون بزرگوار فقط دریادلی طلب کردم.
4_5866437576964968011.mp3
3.17M
🦶 : ✅ 🔆پای ایکسی و پرانتزی چیست❓ 🌀راه تشخیص چیست❓ 👌علت به خاطر غلبه بلغم میباشد... ⚜چرا بلغم باعث بروز این‌ مشکلات میشود❓ 🔹راه درمان‌چیست❓ 🎤 🍃🌺