#فضائل_امیرالمومنین
خلقت مولانا اميرالمومنين صلي الله عليه و اله به چهل هزار سال قبل از خلقت آدم:
محمد بن العباس به سند خود از ابن عباس روايت كرده است كه گفت:
روزي در خدمت حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم بوديم، حضرت امير المؤمنين عليه السلام پيدا شدند، چون آن حضرت صلوات الله عليه و اله را نظر بر او افتاد تبسم نمود فرمود:
مرحبا به آن كسي كه خدا او را پيش از آدم خلق كرده است به چهل هزار سال، گفتم: يا رسول الله ميتواند بود كه فرزند پيش از پدر مخلوق شود؟!
فرمود: بلي، حق تعالي خلق كرد نور مرا و علي صلي الله عليهما و الهما را پيش از آنكه آدم را خلق كند به اين مدت، پس آن را به دو نيم كرد، از نصف آن مرا آفريد و از نصفي علي صلوات الله عليه را آفريد پيش از آنكه اشياء ديگر را بيافريند، و آنها را از نور من و نور علي صلي الله عليهما و الهما منور گردانيد، پس ما را در جانب راست عرش خود جا داد، بعد از ما ملائكه را آفريد.
چون ما تسبيح و تهليل و تحميد حق تعالي كرديم، ملائكه از ما آموختند تسبيح و تكبير و تهليل حق تعالي را، پس حق تعالي چنين مقرر فرمود كه دوست من و علي عليهما و الهما السلام داخل جهنم نشود و دشمن من و علي عليهما الهما السلام داخل بهشت نشود،
به درستي كه حق تعالي ملكي چند آفريده است كه در دست ايشان ابريقهاست از نقره بهشت، و آن ابريقها را پر كردهاند از آب حيات كه چشمهاي است از جنة الفردوس.
چون اراده مينمايد پدر يكي از شيعيان مولانا علي عليه السلام كه با مادر او مقاربت نمايد در وقتي كه حق تعالي ميخواهد كه نطفه او منعقد شود، يكي از آن ملائكه ميآيد و از آن آب بهشت قدري ميريزد در آبي كه او در آن وقت ميآشامد و آن آب با نطفه او مخلوط ميگردد، پس به اين سبب به هم ميرسد در دل او محبت من و علي و فاطمه و حسن و حسين و نه امام از فرزندان حسين عليهم السلام.
پس حضرت صلوات الله عليه و اله فرمود كه: شكر ميكنم خداوندي را كه محبت علي صلوات الله عليه و اله و ايمان به او را سبب دخول بهشت و نجات از جهنم گردانيده است.
جلاالعیون، ص۲۹۱
@harame_shohada16
#فضائل_امیرالمومنین
-در راه جنگ نهروان لشكر امیرالمومنین از ديرى مى گذشتند. پير ترسا (راهب مسيحى) بر بالاى دير بود. نعره زد كه اى لشكر، پيشواى خود را بگوييد نزدم آيد. به امام اين خبر را رساندند. امام به طرف راهب آمد و وقتى نزديك شد، راهب عرض كرد: اى سرور لشكر، كجا مى روى؟
امام فرمود: به جنگ دشمنان دين. عرض كرد: در همين جا توقف كن و لشكر خود را بفرما كه متوجه جنگ مخالفان نشوند كه ستاره مسلمانان به خوشبختى نيست و اين ساعت طالع ندارد؛ چند روز صبر كنيد تا كوكب سعد شود، آن وقت حركت كنيد كه پيروز خواهيد شد.
امام فرمود: تو دعوى علم آسمانى مى كنى، مرا از سير فلان ستاره خبر ده؟ عرض كرد: اسمش را نشنيدم؟ امام سوال از ستاره ديگرى كردند، باز ندانست. امام فرمود: تو از آسمان ها علم ندارى، از احوال زمين مى پرسم. آن جا كه ايستاده اى، مى دانى در زير پاى تو چه چيزى مدفون است؟
عرض كرد: نمى دانم. فرمود: ظروفى است؛ و فلان عدد دينارهاى سكه دار و نقش دار در آن مى باشد. عرض كرد: از كجا مى فرمايى؟ فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه وآله مرا خبر داده است. حتى فرموده: تو با اين قوم نهروانيان مى جنگى و از لشكر تو ده نفر كشته و از لشكر دشمن، كمتر از ده نفر فرار كنند.
راهب، متحير شد و تعجب كرد. امام فرمود: زير قدم او را حفر كنيد. پس از كندن آن، ظروف و دينارها كه نشانى هايش را امام فرموده بود، يافتند. پس از مشاهده صدق كلام امام، راهب به دست و پاى حضرت افتاد و مسلمان شد و سپس حضرت متوجه نهروان گرديد.
تحفة المجالس: ص ۱۶۳٫
@harame_shohada16
#فضائل_امیرالمومنین
سعد بن ابی وقاص می گوید:
روز جمعه ای با رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز صبح را به جماعت خواندیم. آن گاه پیامبر رو به ما کرد و بر خداوند متعال درود فرستاد و فرمود:
روز قیامت من می آیم در حالی که علی بن ابیطالب علیه السلام پیش روی من است و به دستش لوای حمد دارد. لوای حمد دو تکه است، تکه ای از سُندس (حریر و دیبا) و تکهای از استبرق (حریر زربفت)
در این هنگام مردی بادیه نشین با شتاب به طرف رسول خدا صلی اللّه علیه وآله رفت و گفت: در باره علی بن ابی طالب چه می گویی، زیرا درباره او اختلاف فراوانی وجود دارد.
رسول خدا لبخندی زد و فرمود:« ای اعرابی، چرا درباره علی اختلاف فراوانی وجود دارد؟ علی رابطه اش با من مانند سرم برای بدنم است و مانند دکمه برای لباسم. » (رسول خدا صلی اللّه علیه وآله میخواهد بگوید همان گونه که بدن بدون سر حیاتی ندارد و لباس بدون دکمه کاربردی ندارد، پیامبر منهای علی برای هیچ کس فایده ندارد؛ باید در کنار رسول خدا، علی را پذیرفت و به او مؤمن بود).
آن عرب بادیه نشین با خشم به پیامبر گفت: ای محمد، من نیرو و قدرتم از علی بیشتر است. آیا علی می تواند لوای حمد را حمل کند؟
پیامبر فرمود: آرام بگیر، اعرابی! همانا خداوند روز قیامت به علی ویژگی های گوناگونی عنایت می کند: به او زیبایی یوسف می دهد و زهد یحیی و صبر ایوب و بخشش آدم و نیروی جبرئیل. لوای حمد به دست اوست، همه مردم در زیر این لواء هستند و گرداگرد او را امامان و تلاوت کنندگان قرآن و اذان گویان گرفته اند. و آنها کسانی هستند که در قبرها به بدنهایشان کرم نمیافتد.
بحارالانوار، ج ۳۹، ص ۲۱۶، حدیث ۸ ، تفسیر فرات کوفی
#فضائل_امیرالمومنین
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل علیه السلام به من خبر داد که: مَثل محبّت علیّ بن أبیطالب علیه السلام میان مردم، همچون سوره توحید در قرآن است. هرکس یک بار سوره توحید را بخواند، پاداش قرائت یک سوم قرآن را خواهد داشت و هرکس دو بار این سوره را بخواند، پاداش قرائت دو سوم قرآن، و هرکس سه بار این سوره را بخواند، پاداش کسی را خواهد داشت که همه قرآن را قرائت کرده است. حال محبّت علیّ بن أبیطالب علیه السلام این گونه است که اگر کسی او را به زبانش دوست داشته باشد، پاداش یک سوم امّت تو را خواهد داشت، و اگر کسی او را به زبان و قلبش دوست داشته باشد، پاداش دو سوم امّت تو را خواهد داشت، و اگر کسی او را به زبان و قلب و عملش دوست داشته باشد، پاداش همه امت تو را خواهد داشت.
الفضائل (لابن شاذان القمي)، ص۱۱۲- ۱۱۳
@harame_shohada16
#فضائل_امیرالمومنین
رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
ای علی! خداوند درباره تو هفت امتیاز به من عطا فرموده: تو نخستین کسی هستی که همراه من از قبر بر می خیزی، تو نخستین کسی هستی که با من بر فراز صراط می ایستی، به آتش می گویی: این را بگیر که از آن توست، آن را فرو گذار که از آن تو نیست.
تو نخستین کسی هستی که همراه من خلعت داده می شوی و زنده می گردی. تو نخستین کسی هستی که همراه من درِ بهشت را می کوبی. تو نخستین کسی هستی که همراه من در طرف راست عرش قرار می گیری. تو نخستین کسی که در اعلی علیین با من اقامت می کنی. تو نخستین کسی هستی که از آب مهر شده می خوری، که مهر آن مشک است و گروندگان باید آن بگروند.
الطوسی، محمد بن الحسن(شیخ طوسی)، همان،مصباح المجتهد، ص ۶۴۳؛ الصدوق، ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین(شیخ صدوق)، الخصال، ج ۲، ص ۳۴۲؛ الفرات الکوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ج۲، ص ۳۹۴. القمی، ابوالحسن علی بن ابراهیم، تفسیر قومی، ج ۲، ص ۳۳۷
#فضائل_امیرالمومنین
✍ روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی آمدند، در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند.
راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس
راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است.
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
✍ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات ما را پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم.
✍ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید به من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس.
✍راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
آن چیست که خدا آن را نمیداند؟
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند.
✍راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم .
✍سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.
✍ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟
امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است.
پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
✍امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم.
پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی.
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد.
✍امام علی (ع) پاسخ دادند:
.
فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک
🔹 آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.
🔹 آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است
🔹 و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است
پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
✳️به درستی که نامت در تورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد.
@harame_shohada16