بسم الله الرحمن الرحیم
«قصهی کوتاه»
سینهاش
مملو از رگبار عصیان گشته بود!
دستهایش پر ز نور
چون ید موسای عِمران گشته بود!
قصهاش کوتاه بود؛
پشت لبهایش چمن
تازه از باب تماشای شقایق
مست و حیران گشته بود!
مست بود و دست بر پیمانه داشت
عشقبازی را بسان قصهای
با مُرکب از قماش زندگی
روی دفتر مشق عمرش مینگاشت!
در نگاهش مردی و آزادگی
بهر مردان جهان
همچو موجی لانه داشت!
کاش اینک مردمان
یاد میکردند از یار جوان
او که ریشه در میان نور و عشق و لاله داشت!
کاش اینک مردمان...
سجاد رستمعلی (تهمتن)
#هفته_دفاع_مقدس_گرامی_باد
#یاد_و_خاطره_شهدا_گرامی_باد
#راه_شهدا_جاودانه_باد
#شهید_نظر_میکند_به_وجه_الله
#ما_را_دعا_کنید_به_دیدار_روی_دوست
بسم الله الرحمن الرحیم
«بهانهی خلقت»
هجده بهار، مُنتَهَی الآمال گشته بود
بلبل ز هجر، بیپر و بیبال گشته بود
از نور گوهری که به خلقت بهانه بود
طاغیِ مستِ شبزده بدحال گشته بود
با چشمهای خیس خودش دید کودکی
مادر میان کوچه لگدمال گشته بود
وقتی برای بستن خورشید آمدند
یاس سفید، مضطرالاحوال گشته بود
گل پاسبان در، شرر شر به جان در
پهلو به میخ، منزل الاجلال گشته بود
مغلول کینهها شده آیات «هل أتی»
ابلیس، بهر محسن او، آل گشته بود
از خون طفل، یا ز سر تازیانهها
چشمان خیس فاطمه بیحال گشته بود
سجاد رستمعلی (تهمتن)
❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است.
‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید!
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#حضرت_زهرا
#مادر
#ما_را_دعا_کنید_به_دیدار_روی_دوست