#شعر| قلب اصفهان برای فلسطین میتپد
عطر زیتونهای رام الله دارد کوچههایت
واژه واژه از دل تاریخ میآید صدایت
خاک تو سجادهی موسی و ابراهیم و عِمران
رفته بالا دست در دست پیمبرها دعایت
ذره ذره خاک تو شد دانهی تسبیح مریم
عطر انفاس مسیحا میدهد باد صبایت
یک سحر ای کاش سُبحانَ الذی أَسریٰ بخوانم
بین سجده، در حیاط مسجد الاقصی برایت
زعفران مشهد و چای شمال و عطر کاشان
عشق نذری میدهم یک روز در زائرسرایت
یک سبد زیتون برای شاعران میچینم آری
میسرایم از تو و گیسوی در باران رهایت
میسرایم از قیام سنگها در دست یک زن
از حنابندان خون، از سرخی رنگ حنایت
قبلهی آغاز اسلامی و خود مایل به کعبه
مرگ بر هر کس بخواهد از مسلمانی جدایت!
أنتُمُ الاَعلَونْ یا شعب الفسطین المُقاوم
وعده داد این را محمد، وعده داد این را خدایت
در دلم الله اکبرهای بسیاریست اما
صبح پیروزی رهاشان میکنم در دشتهایت
#فائزه_امجدیان #القدس_لنا #فلسطین
@haramzeinabie