#خیلی @harart_gholoob

#من_دوستدارم @hararat_gholoob

کنون‌که‌صاحب‌مژگان‌شوخ‌ُچشم‌سیاهی نگاه دار دلی را...که برده ای به نگاهی... @hararat_gholoob

آری همه باخت بود سرتاسر عمر... @hararat_gholoob

‏به جستجوی تو در چشم خلق خیره شدم غریبه‌اند برایم تمام رهگذران #فاضل_نظری @hararat_gholoob

خیالت راحت... @hararat_gholoob

حبیبنا، نقضي الليل متمنيا @hararat_gholoob

بنده گدا کجا.. @hararat_gholoob

به یک نگاه تو... @hararat_gholoob

1. 9-10 سالم بود. صحن جامع نشسته بودم منتظر که مادربزرگم دعاهای همیشه طولانیش تمام شود برویم خانه شان. تو راه هم چون پسر خوبی بودم و آمده بودم حرم برام چیزی بگیرد که مجری دعوتش کرد برای اولین بار در صحن جامع بخواند. 2. اولین دفعه هایی بود که تنها می رفتم حرم. همانطور که خودم می خواستم. سرم را میذاشتم روی یکی از کاشی هایی که نمیدانم قرن چند و توسط چه کسی ساخته شده بود ولی دلت را می برد. بعد چشمام را می بستم و آرام و زیرلبی تکرار می کردم «...پناهم بده». 3. محرم بود. عاشورا، داشتیم از روضه برمیگشتیم که استوری سید را دیدم. «مستان همه افتاده و...» مگر می شود یک نفر اینقدر سمپاتت کند؟ اینقدر که هربار که میشنویش بنشیند روی دلت و تا مدت ها بماند همانجا؟ 4. نزدیک های سحر بود. نشسته بودم تو سالن مطالعه، پنجره را باز کرده بودم خنکی هوا بپیچد توی سرم. داشتم عکس ها را ادیت می کردم که مهریاد کیاسری @mehryadk برداشت تو کانالش ویس گذاشت. بازش که کردم کریمخانی گفت الهی... یک جوری از ته دل گفت که محمد هم که داشت کنارم طرح میزد سرش را برگرداند گفت برام بفرستش. هیچ دیگر نگفت... اصلا چیز دیگری لازم نبود. تو سکوت و بغض براش فرستادم. تو دلم گفتم واستا آخر تیرماه آلبوم کاملش بیاد... زخمیت می کنم... خدا میداند همین چند تا ویس کوتاه چندبار روی بد سکه حالم را برگردانده است... کریمخانی برای ما، یک چیزی است که ما را به هم متصل میکند، یک دلتنگی مشترک، یک حس واگیر دار، یک بغض دسته جمعی. هرجا صدای کریمخانی پخش شود. یکهو دور هم جمع می شویم. با هم بغض می کنیم، میخندیم... برای ما کریمخانی تمام شد. برای خودش که احتمالا در پناه شاه است تازه شروع ماجرا است... آقای کریمخانی، سلام ما را به شاه برسان. @hararat_gholoob

365 شب پیش همین ساعتا بود خبر فوت اقای کریمخانی رو دادن...

همه چیز در برابر این صدا وزن خود را از دست میدهند، همه چیز ...

...

روضه خوانی کربلایی حمید علیمی در منزل پدر حاج سیدرضا نریمانی

...

.. سر سال است.. ..

تو قبلا منو دوست داشتی... حالا..

حبیبنا، نقضي الليل متمنيا @hararat_gholoob

چوب‌لای‌چرخِ‌شعرم‌ڪرده‌فرهنگ‌لغات بیخیالِ‌قافیه، من‌ دوستت‌دارم‌حسیـن شدتِ‌این‌عشق‌در‌شعرم‌نمی‌گنجد‌چرا؟! بیخیالِ‌شعر، اصلا‌دوستت‌دارم حسین .

اگر انتخاب جنت و کویت به من دهند کوی تو را به جنت و رضوان نمی دهم.... #سید_رضا_موید #فراق 👉 @Do_KhatRoze 📜

همیشه وقتی خسته می‌شدم، وقتی دلم می‌شکست، وقتی نمی‌دونستم باید چیکار کنم، این حرفای سید رو گوش می‌دادم و آروم می‌شدم. امروز که دوباره اینو دیدم، جایی که سید خندید گریه‌م گرفت.

- ای یاد توام مونس؛ در گوشهٔ تنهایی.. - @hararat_gholoob -

- روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم... - @hararat_gholoob

ـــ سری برون کُن از آن خاک و حال ما بنگر که از فراق تو یک چشم خون و دیگری آب است ـــ @hararat_gholoob

ــ بامت بلند باد که دلتنگی‌ات مرا از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است...! ــ @hararat_gholoob

ــ علمدار نیامد..

ــ چون سلام از ما،جوابی از تو دارد هرکجا هر شب جمعه میان خیل زواریم ما ــ @hararat_gholoob

ــ حسینِ خسته ها.. @hararat_gholoob

أنا جَلیس من جالسنی.. • @hararat_gholoob