هدایت شده از انتشارات تبصیر
با حال زار و مضطرم بوسه گرفتم
از عکس صحن دلبرم بوسه گرفتم
باگریه خوابم برددیشب،تا خودِ صبح
در خواب از کل حرم بوسه گرفتم
روی نگین خاتمم نام حسین است
با نیت از انگشترم بوسه گرفتم
کارم جلو افتاد تا از مُهر تربت
در سجده باچشم ترم بوسه گرفتم
من که نشد ازمرقدش بوسه بگیرم
جایش ز دست مادرم بوسه گرفتم
خیلی دلم برغربت وتنهایی اش سوخت
از قاب عکس رهبرم بوسه گرفتم
جانم فدایش زیر لب ارباب می گفت:
از لاله های پرپرم بوسه گرفتم
مانند صفحه صفحه ی قرآنِ پاره
از قطعه های اکبرم بوسه گرفتم
می گفت با مشک پُر از تیر علمدار
از بازوی آب آورم بوسه گرفتم
جای رباب و اهل خیمه پشت خیمه
از کام خشک اصغرم بوسه گرفتم
وقت وداع آخرم با نیمه ی خود
ازچشم خیس خواهرم بوسه گرفتم
شاید برای آخرین بار است، شاید
از روی ناز دخترم بوسه گرفتم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
عمری به زَخمهـای تنت گریه کرده ام
تـا وَقت مَرگ خَنده به چِشم تَرم کنی
#صلي_الله_عليڪ_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796