┈•••༶༓(نامه سی و ششم)༓༶••┈
سلام به دوستان
با دو مقدمه ای که گفتم الان موقعش که بریم سراغ خود نامه 36:
👈........ مقدمه اول
👈............ مقدمه دوم
و اما نامه :
...برادم عقیل !
من یه لشکر انبوه از مسلمانا رو به سمت بُسر فرستادم (تا اون رو سر جاش بشونن) وقتی خبر دار شد که درام میام به سراغش، با عجله فرار کرد و با پشیمانی شکست رو پذیرفت.
دم غروب آفتاب در یه جائی لشکر من به اون رسید و باهاش وارد جنگ شد اما خیلیم طول نکشید انگار اصلا جنگ حسابی نشد . یه چند ساعتی درگیر بودند و بعدش با اندوه و ناراحتی خودش رو نجات داد . اونم وقتی که مثل کسی که گلوش رو فشار بدند گیر افتاده بود و دیگه رمقی نداشت. بلاخره با بدبختی فراوان خودش رو از مهلکه نجات دادو گریخت.
(پس فکر نکن منم دست روی دست گذاشتم و در مورد بُسر کاری نکردم و یا نتونستم کاری بکنم . نه)
برادرم!
( اما اینکه نوشتی تو و برادرزاده ها میخای بیای به کمک من و از این حرفا) ببین ! قریش رو ولشون کن تا توی گمراهیشون بتازند و توی دشمنی با من جولان بدن و بذار توی گمراهی غلط بخورن .( یعنی حرف کمک کردن اونا به من رو نزن)
اینا یه آدمائین که واسه جنگیدن با من همه دست به دست هم دادن ، همانطوری که قبل از منم واسه جنگیدن با رسول خدا متحد شده بودند.
خدا - الهی- از طرف من اونا رو مجازات کنه .
اونا حرمت خویشاوندی من رو نگه نداشتن و با من قطع رحم کردن و حکومتِ دست پرورده ی مادرم رو ( یعنی پیامبر خدا رو) ازش گرفتن .....
ادامه دارد.......
پ.ن : منظور امام از جمله آخر اینه که حضرت پیامبر در دوران کودکی تحت تکفل حضرت ابوطلب بود و در خانه اونا زندگی می کرد و مادر امام از او مراقبت می کرد
---<<نهج البلاغه ص۵۴۰ نامه 36>>---
پای حرف امام علی (ع)||◇👇
@harfe110
@harfe110
@harfe110
@harfe110
┈•••༶༓(نامه سی و ششم)༓༶••┈
قسمت دوم نامه ۳۶
امام در این قسمت جواب سوال برادرشون در مورد ادامه جنگ و مبارزه با معاویه رو بسیار رُک و با صلابت و قوی میدن. ایشون مینویسن:
اما جواب اینکه ازم پرسیدی که نظرم در مورد جنگ و ادامه اش چیه؟
نظر و تصمیمم اینه که با پیمان شکن ها تا آخرین قطره خونم و تا لحظه ی ملاقاتم با خدا بجنگم.
( خیال نکن بود و نبود مردم در کنارم تاثیری در تصمیم من داره. نه)
نه بودن اونا عزّت و جدیت من رو زیاد می کنه و نه نبودن و پراکنده شدنشون اراده ام رو کم و من رو به وحشت می اندازه.
خیال نکن پسر بابات(= یعنی من) - حتی اگه مردم اون رو رهاش کنن و تنها بشه - سر به زیر و خوار، و یا در مقابل ظلم و ستم، تسلیم و راضی بشه و یا افسار خودش رو به هرکسی بسپره و یا بذار هر کسی ازش سواری بگیره ( نه. من اختیارم رو و اراده ام رو دست هیچ کسی نمیدم . حتی اگه تنها شده باشم)
من مثل اونیم که شاعر عرب گفته:
اگه از من بپرسی حالم چطوره؟
میگم: من در برابر سختی های روزگار صبورم!
واسه من سخته که مردم من رو با چهره ای غم زده ببینن.
که بخواد دشمنام شاد بشن و دوستام ناراحت!
---<<نهج البلاغه ص۵۴۰ نامه 36>>---
پای حرف امام علی (ع)||◇👇
@harfe110
@harfe110
@harfe110
@harfe110
پای حرف امام علی(علیه السلام)/علیرضا مطلب
سلام به همه ی دوستان گل❤️ به حمد الله نامه ی ۳۱ تمام شد . نامه ای مهم و پر از گوهرهای ناب. نامه ای ک
سلام
به همه ی همراهان عزیز
امروز فرصت دست داد تا به وعده ی تنظیم نامه ی ۳۱ به صورت یکجا و ویرایش های لازم عمل کنم .
اما واسه این که کار تر و تمییز در بیاد به کمک کسی که در کار نرم افزار وورد حسابی وارد باشه نیاز دارم تا یه سری تنظیمات تخصصی رو روش انجام بده.
بین دوستان اگه کسی هست لطفا اعلام آمادگی کنه🙏❤️
┈•••༶༓(نامه سی و هفتم)༓༶••┈
مقدمه:
باز معاویه طی یک نامه ای از امام در خواست میکنه که حکومت شام رو به اون بده و این بار استدلال می کنه که من منصوب از طرف عمر هستم.
امام جوابش رو محکم میدن و میگن اولا: هر حاکمی نظر مخصوص به خودش رو داره . عمر خیلی از منصوبات ابو بکر رو لغو کرد و عثمان هم خیلی از والیان عمر رو برکنار کرد .
ثانیا من اگه میخواستم تو والی شام باشی که از همون اول گذاشته بودمت که.
سیدّ رضی فقط قسمت پایانی نامه امام رو اورده.
و اما نامه:
سبحان الله! معاویه تو چقدر دلبسته ی هوای نفسِ بدعت گرت هستی! هوای نفسی که خودش سرگردانه ولی تو ازش تبعیت می کنی!
که حقیقتها رو خراب کرده و عهدها رو پایمال کرده. اونم عهدهایی که خواست خداست و حجت بر بنده های اونه.
اما جواب پرگویی هات در مورد عثمان( که میگی من قاتلشم و یا در حمایت از اون کم کاری کردم ) اینه که، تو تا وقتی از عثمان حمایت میکردی که به نفعت بود و موجب پیروزیت میشد. اما همینکه فهمیدی حمایت کردن از اون سودی واسه تو نداره و فقط باعت پیروزی اون میشه ( واحتمالا فهمیدی که بعد از پیروزی واسه ساکت کردن مردم تو رو عزل می کنه) اون رو خوار و ذلیل رهاش کردی!
والسلام
---<<نهج البلاغه ص۵۴۴ نامه ۳۷>>---
پای حرف امام علی (ع)||◇👇
@harfe110
@harfe110
@harfe110
@harfe110
┈•••༶༓(نامه سی و هشتم)༓༶••┈
مقدمه:
امام وقتی خواستند که مالک اشتر رو به سوی مصر بفرستند، نامه ای خطاب به اهالی مصر فرستادند تا جایگاه و موقعیت مالک رو واسشون بیان کرده باشند . آخه اونها انتظار داشتند، اون حضرت به جای محمد بن ابوبکر که به خاطر انتسابش به پدرش یکی از بزرگان محسوب میشد، یکی دیگه از صحابیان بزرگ حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله رو به حکومت مصر انتخاب کنه . در حالی که مالک از زمره صحابیان پیامبر اکرم نبود . این بود که امام این نامه رو واسه اونا نوشتن و خواستند بگن : مالک شخصیتی داره که بی نظیره و انگار اصلا خود من اومدم اونجا و بالا سر کارها قرار گرفتم.
یه نکته ی دیگه در این نامه اینه که :
بعضی ها فکر کردن که امام در جملات ابتدائی این نامه یه جورائی دارن قتل عثمان رو تایید می کنن !!!
اما حقیقت اینه که امام اولا هیچ وقت از ظلم دفاع نکردن . نه از ظلمی که توسط عمّال عثمان بر مردم مصر رفت و اونا رو به اعتراض کشوند و نه از ظلمی که برخی از معترضین بر عثمان کردند و کمر به قتل اون بستند و آخر سرهم اون رو کشتند.
امام بارها در نامه ها و خطبه هاشون، دفاع کردنش از عثمان رو با تاکید فروان بیان می کنن و میگن تا تونستن از اون و خونواده اش حراست کردند که قبلا بیان کردیم . ((👈 اینجا))
پس جملات ابتدائی این نامه مربوط به اقدام درست مصرهای در اعتراض به ظلم هیات حاکمه است و نه مربوط به شورش و بلوای برخی از اونا در مدینه و محاصره کردن خانه ی عثمان و در نهایت قتل اون .
پس برداشت کسانی مثل ابن ابی الحدید و ابن میثم از این نامه اشتابهه و با نامه ها و خطبه های دیگه امام نمی سازه
.متن نامه در پست بعدی....👇👇👇 ---<<نهج البلاغه ص۵۴۴ نامه 38>>--- پای حرف امام علی (ع)||◇👇 @harfe110 @harfe110 @harfe110 @harfe110
┈•••༶༓(نامه سی و هشتم)༓༶••┈
مقدمه را اینجا 👈.....بخوانید
... از بنده خدا علی - امیر المومنین-
به مردم مصر
مردمانی که به خاطر خدا عصبانی و معترض شدند .
آنهم زمانی که در زمین خدا ، نافرمانی خدا شد و حق او از بین رفت و خیمه های ظلم برپا شد - چه بر سر آدمای خوب و چه بر سر آدمای بد، و چه بر سر ساکنان مصر و چه بر سر مسافرانش- نه کار خیری باقی ماند که باعث راحتی مردم باشه و نه منکری باقی ماند که ازش دروی نشده باشه.
اما بعد..
من بنده ای از بنده های خدا رو به سوی شما فرستادم که در ایام خطر (راحت طلب نیست) و در خواب فرو نمیره ، در هنگام تعقیب دشمن اصلا ترسی به دل راه نمیده .و در برابر دشمنان از آتش هم سوزاننده تره .
اون کسی نیست جز« مالک بن حارث الاشتر » از تبار مِذحجیان.
حرفش را بشنوید و مو به مو، گوش به فرمانش باشید . چرا که اون شمشیری از شمشیرهای خداست که نه دَمش کُند میشه و نه ضربه اش بی اثر.
اگه بهتون گفت عقب نشینی کنید ، حتما این کار را بکنید و اگه بهتون گفت بایستید، حتما بایستید. چون اون هیچ اقدامی رو، و هیچ حمله ای رو، و هیچ پس و پیشی رو خارج از فرمان من انجام نمیده.
ای مردم مصر!
من، شما (وشهرتون) رو بر خودم (در کوفه) ترجیح دادم و ( باوجودی که به مالک در اینجا نیاز داشتم) اون رو واسه شما فرستادم ، چون اون خیر اندیش واسه شماست؛ و واسه دشمنای شما سخت گیر و خورد کننده.
---<<نهج البلاغه ص۵۴۴ نامه 38>>---
پای حرف امام علی (ع)||◇👇
@harfe110
@harfe110
@harfe110
@harfe110
سلام
مقدمه:
نامه سی و نهم بخشی از نامه ی امام به عمرو عاص هست. امام در این نامه اولا شخصیت فاسد و ناجور عمرو عاص رو با تشییهی رسا و تاثیرگذار به تصویر کشیدند و ثانیا با بیانی محکم، او و معاویه رو تهدید به مجازاتی سخت می کنن.
نکته جالب توجه در این نامه اینه که امام به عمرو عاص می گن: اگه به قاعده رفتار کرده بودی و از راه درستش وارد شده بودی، به تمام خواسته هات - که احتمالا منظورشون ریاست و حکومت باشه- می رسیدی ولی از راه حلال و مشروع.
و نکته پایانی، اظهار نظر جالب ابن ابی الحدید هست . بارها و بارها کفتم که ایشون یه دانشمند سنّی هست و مثل ما شیعیان، شیفته و تعصب کش مولا نیست . با این وجود در اینجا گفته :
هر آنچه امام در مورد معاویه و عمر و عاص گفته، تماما حقیقت داره و هرگز از روی عصبانیت و یا غیظی که از اون دو نفر داشته این چیزها رو ننوشته.
ایشون میگه :
هیچ عاقل با انصاقی در این شک نداره که عمرو عاص به خاطر دنیا و حکومت مصر ، دنباله رو معاویه شد.
و اینک متن نامه :👇👇👇
┈•••༶༓(نامه سی و نهم)༓༶••┈
مقدمه را اینجا 👈.....بخوانید
.... واقعا که تو دینت رو تابع یه آدمی کردی که گمراهیش واضحه. آدم بی آبروئی که اگه آدم بزرگواری توی مجلس اون باشه، خوار رو ذلیل و بی آبروش می کنه؛ و آدم صبور و بردبار رو هم به بی عقلی و سفاهت می کشونه.
تو دنبال چنین آدمی راه افتادی .مثل سگی که دنبال یه شیری می افته تا به قدرت چنگال های اون تکیه کنه تا اون شیره ته مونه ی شکارش رو پیش این سگ بندازه، تو هم دنبال معاویه راه افتادی تا از ته مونه ی اون استفاده کنی!!
واسه همین آخرتت رو به خاطر دنیات خراب کردی !!
تو اگه راه حق رو در پیش گرفته بودی ( و از بیعت با من سر باز نزده بودی و با معاویه همراه نمی شدی) اون چیزی رو که دنبالش بودی ( احتمالا حکومت مصر) رو به دست می اوردی.
اگه خدا یه روزی من رو بر تو و اون پسر ابوسفیان چیره کرد و پیروز شدم ، به خاطر جنایتائی که کرده اید مجازاتتون می کنم . اما اگه خدا دست من رو از مجازات شما کوتاه کرد و شما باقی موندید، قطعا اون سرنوشتی که در پیش دارید خیلی واسه شماها بدتره !
والسلام
---<<نهج البلاغه ص۵۴۴ نامه 39>>---
پای حرف امام علی (ع)||◇👇
@harfe110
@harfe110
@harfe110
@harfe110
سلام به همراهان عزیز
امروز به جای نوشتن نامه 40 ، به نظرم رسید یه مرور کوتاه روی نامه 39 داشته باشیم تا بتونیم این نامه رو از لا به لای تاریخ بیرون بکشیمش و در زندگی امروزمون هم جاریش کنیم.- ان شاء الله-
در این نامه پنج تا نکته ی مهم کاربردی وجود داشت :
1️⃣ آدم در انتخاب الگو و مرشد و رهبر باید حواسش باشه لا اقل کسی رو انتخاب نکنه که کج روی و خلافکاریش واضح و روشنه. مثل عمرو عاص که این کار رو کرده بود .
2️⃣ همنشینی با آدمائی که واسه هیچ کسی حرمت قائل نیستند، قابل قبول نیست . کسانی که آدمای بزرگوار رو ، ذلیل و بی آبرو می کنن، و صبر و تحمل رو از آدمای صبور هم میگیرن.
مثل معاویه!
3️⃣ به دست اوردن دنیا خوبه اما نه به قیمت از دست دادن آخرت. مثل عمرو عاص.
4️⃣ برای به دست اورن دنیا اصلااااا لازم نیست از راه باطل وارد شد و دنباله رو معاویه های زمانه بود . همانطور که امام به عمرو عاص گفتند که اگه دست از حق بر نداشته بودی به هرچه می خواستی می رسیدی!
5️⃣ آدم باید همیشه احتمال اینکه در زندگیش ممکنه به هدفهاش نرسه رو بده .
مثل امام علی علیه السلام که در آخر نامه این رو فرموده بودند.
آنچه که مهمه تلاش درست و حسابی، اونم در مسر حق هست .
اگه به هدفمون برسیم که چه خوب و اگه نرسیم خدا جبران کننده هست . ان شاء الله
پای حرف امام علی (ع)||◇👇
@harfe110
@harfe110
@harfe110
@harfe110
سلام به همراهان عزیز❤️
در لا به لای نامه های نهج البلاغه گاهی ، مواردی پیدا میشه،که خبر از مشکلات بسیار زیاد اون حضرت در بخش حکومتشون میده.
مشکلاتی که وقتی به دقت نگاه میکنیم، امروزم همون مشکلات در جامعه وجود داره
یکی از اون مشکلات، خیانت کارگزاران حکومتی و مسولان اون دوره بوده.
توی این چند نامه از نهج البلاغه ، نمونه هایی از این موارد بیان شده😔