همیشه زمان روایت کردنِ جنگ‌ها اونم از نوع روایتگری مردمی درد را از استقامت جدا می‌کنیم

خواسته یا ناخواسته یا درد را روایت می‌کنیم یا استقامت را

در حالی که همیشه درد بوده که ما رو با استقامت و با صلابت کرده، مردمِ درد نکشیده، مردم مرفه هیچوقت، یا کم پیش اومد با صلابت باشن

با هم ببینیم :))

توی مجروحین پیجرها دختری ۵ ساله عروسی که تازه عقد کرده مادر دو دخترِ خردسال رو داشتیم که بینایی رو کامل از دست دادن...

به نظرتون زندگیشون بعد این جنگ چجوری خواهد بود؟ چجوری تحمل میکنن؟

خودتون چند دقیقه از این کلیپ رو تحمل کردین؟

داشتم یک روز درباره‌ی نابینایی میخوندم گفته بودن، ما فکر میکنیم نابینایان همش سیاه میبینن و چیزی جز اون نمیبینن ولی سیاه، رنگ مشکی، واکنشِ چشم به نبودِ نوره، یعنی چشم کار میکنه که ما بتونیم سیاهی ببینیم

ندیدن دقیقا چجوریه؟ و نابینا بودن... سوال خیلی پیچیده‌ایه #حبیب #روایت‌های_خونین

مادر به معنایِ واقعی زهراست :)) تو مسئله‌ی تربیت خصوصاً ، یک مادری تونست ۴ تا دسته‌گل تربیت کنه ،

یکی میشه کریمِ کریمان ، یکی میشه سیدالشهداء ... یکی میشه اسوه‌ی صبر !