فاطمیه که بود ، دوتایی میرفتن هیئت ، پول توجیبی‌هایی که مامان می‌داد واسه خوراکیاش رو نگه می‌داشت ، شبایِ فاطمیه ، خرما می‌خرید ... پخش می‌کرد بینِ مردم :))

یبار تعریف می‌کرد :‌ یکی اومد بهش گفت ، خدا رحمتِ‌شون کنه ، کی فوت کرده ... گفت : مادرمون :))💔

آقاهه پرسید : مادرمون ؟! گفت : فوت نکرده ، شهید شده :)) توسطِ یه نفر نه ها ، مادرمون تک اینور ، ۴۰ نفر اونور ... مادرمون به تنهایی ، ۴۰ نفر متهم داشت ،

رفیقش تعریف می‌کنه ، علی‌ مرد بود ... فاطمیه‌ها دستِ دوستاشو که تاحالا حضرتِ‌زهرا[س رو نشناخته بودن رو کشیده بود ، آورده بود روضه ،

می‌گفت : مادرِ دوستت شهید بشه ، تو نمیایی مراسمش ؟! به همین بهونه می‌کشوندِشون :))

الآنم ، مادرِمونو از دست دادیما :)) لباسِ رنگی تنِ‌ته ؟! چرا لبخند رویِ لب داری ... فرزندانِ مادر اشک رو چشماشونه‌ها ، تو نمیخوای باهاشون هم‌دردی کنی ؟! اینارو علیِ ۹-۱۰ ساله یادم داده بود . . !

ای وای از دردِ دلتنگی ... دلتنگی دردِ بی‌دواست :)) #فاطمیه [ Eitaa.Com/HarfeQalb ]

اخبار سوریه دردناک‌تر از چیزی هست که حتی فکرش رو میکنیم ... دعا کنیم بچه‌ها، شاید تنها سلاحمونه💔 #حبیب

لبنانم که شروع کردن حملات هوایی رو اصلا به به، زندگی تو خاورمیانه‌ست دیگه چه میشه کرد ... هر لحظه یه خبر #حبیب

فقط میخوام بدونم اون علاقه‌ای که به اخبار و سیاست دارم رو چرا دارم وقتی حالم همش بد میشه؟ #حبیب