eitaa logo
حرفِ دل :))♥️
792 دنبال‌کننده
754 عکس
266 ویدیو
0 فایل
خودت گفتی : أَلَیْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ :)) در تنهایی‌هایم مرا دریاب . . حرفِ دلِ مرا بشنوید : که من تنها خدا برایم کافی‌ست🌿! - نویسنده ؟! نه اینجا قلبم می‌نویسه نه من . . ؛ - جهتِ ارتباط : daigo.ir/secret/9133526485 - کپی ممنوع - فقط فوروارد
مشاهده در ایتا
دانلود
حرفِ دل :))♥️
زندگی به عشق هستش ! انچه ما می‌کنیم مردگیست نه زندگی ؛ اذا دعاکم لما یحییکم . .
به آخرِ رجب رسیدیم . شب و روزِتو دریاب ! برنگردی به حالِ قبلِ ماهِ رجبااا نزاریم قلبامون تو عصرِ یخبندانِ دنیا یخ بزنه !
حرفِ دل :))♥️
به آخرِ رجب رسیدیم . شب و روزِتو دریاب ! برنگردی به حالِ قبلِ ماهِ رجبااا نزاریم قلبامون تو عصرِ یخ
رجب آمادگی بود واسه شعبان و رمضان ؛ واسه درکِ بهتر این دو ماه . . از رجب غافل بودی ؟! از برکاتش غافل بودی ؟! شعبانو بچسپ =))
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمیدونم چرا همه کارامو میندازم پنجشنبه 😐🚶🏻‍♂.
بعد نمی‌رسم دو سه جا رو برم . . اوضاعِ تماسام اینجوری میشه 🚶🏻‍♂! - هنوز لیست ادامه داره😂💔*
حرفِ دل :))♥️
بعد نمی‌رسم دو سه جا رو برم . . اوضاعِ تماسام اینجوری میشه 🚶🏻‍♂! - هنوز لیست ادامه داره😂💔*
بعد اوضام خیلی دیدنیه ، یه کار می‌کنم یه تماس جواب میدم . . تا یکی قطع میشه بعدی میزنگه اصن عالیییی 🙂😂💔
حرفِ دل :))♥️
بعد اوضام خیلی دیدنیه ، یه کار می‌کنم یه تماس جواب میدم . . تا یکی قطع میشه بعدی میزنگه اصن عالیییی
حالا میتونین دلیلِ اینکه چرا تماس جواب نمیدم و پاسخگو نیستم مگر در شرایطِ اضطراری رو قشنگ‌تر بفهمید 🚶🏻‍♂* - خطاب‌به‌دوستانِ‌عزیز !
حرفِ دل :))♥️
نمیدونم چرا همه کارامو میندازم پنجشنبه 😐🚶🏻‍♂.
ولی پروژه‌ی پنجشنبه‌هایِ سنگین همچنان ادامه دارد . . !💔 - پنجشنبه‌های فوق‌العاده سنگین*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۷ آذر دوشنبه بود حوالیِ ساعت ۱۲ ظهر ، تماس گرفتن گفتن : خانمِ فلانی ؟! - بله خودمم . + دیدارِ رهبریِ ۱۹ دی افتاده افتاده فردا ، می‌تونین بیایین ؟! - می‌پرسم از خانواده بهتون خبر میدم . . رفتم پیش بابام ، بهش گفتم که افتاده فردا برم ؟! گفتش : مامانت میخواد بره ، تو هم میخوای بری . . بچه‌ها چی بمونن تنها خونه ؟! آبجیم به دادِمون رسید : بابا ما بزرگ شدیم بچه نیستیم که :>> و این شد مجوزِ پدرِگرامی . رفتم تماس گرفتم ، اطلاعاتِ لازم رو دادم ، گفتند حرکت فردا ۴ صبحه ولی شما امشب بیایین خوابگاهِ فلان در فلان جا . . و از ذوق نمی‌دونستم چیکار کنم ، به پیشنهادِ بابا نامه نوشتم ، یه نامه دخترونه واسه بهترین بابایِ دنیا ! و خواهرامم نامه نوشتن ، شب که شد رفتیم سمتِ خوابگاه ، اونجا با دیدنِ یه سری از رفقام ذوق کردم :>> فهمیدم تنها نیستم و دوستامم هستن ، هر کدومِ‌شون از یه جایی و به یه دلیلی *)) اون‌شب رو از ذوق بیشترِمون نخوابیدیم ، و تا پاسی از شب بیدار بودیم و نقشه می‌کشیدیم . . که حالا که قراره زود بریم ، طبیعتاً ردیفای اول و دوم نه ولی ردیف سوم مالِ خودمونه ، نقشه کشیدیم که چجوری انگشتر و چفیه از آقا بگیریم ، و چی بگیم و چجوری بگیم که حرفامون به گوشِ آقا برسه ! کپی ممنوع : 🌱[https://eitaa.com/harfeqalb]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا