فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی جان رفیقت که
دربارش بهم میگفتی اومد
رفیقت که باهات میرفت
روضهی ابی عبدالله اومد زیارتت
علی جانم جرج اینجاست
بلند شو پیش رفیقت. . .
انسانیت هیچ مرزی ندارد :)
رفیق مسیحیِ شهید علی الهق
سرِ پیکرِ شهید
#روایتهای_خونین
#حبیب
حرفِ دل :))♥️
شب بود . . دخترک دلش گرفته بود :)) نسبت به قبل خیلی محکمتر شده بود؛ خیلی . . !
شایدم نشده بود . .
شایدم هنوز ضعیف بود :))
شایدم هنوز تردید داشت !
حرفِ دل :))♥️
شایدم نشده بود . . شایدم هنوز ضعیف بود :)) شایدم هنوز تردید داشت !
امروز که یکی از بچهها
حالش بد شده بود . .
نتونست کاری بکنه :))
نتونست . .
ترسیده بود . . !
حرفِ دل :))♥️
امروز که یکی از بچهها حالش بد شده بود . . نتونست کاری بکنه :)) نتونست . . ترسیده بود . . !
اورژانس که اومد . .
خاطراتش تداعی شد :))
ترساش برگشت . .
حالش خوب نبود . .
حرفِ دل :))♥️
اورژانس که اومد . . خاطراتش تداعی شد :)) ترساش برگشت . . حالش خوب نبود . .
که یه دفعه دید یکی از بچهها
حالش خوب نیست ؛
فقط بغضش را قورت داد
و آرام دستش را گذاشت رو قلبش
و زمزمه کرد :
آیتالکرسی را :))
از خواهرش یاد گرفته بود . . !
حرفِ دل :))♥️
که یه دفعه دید یکی از بچهها حالش خوب نیست ؛ فقط بغضش را قورت داد و آرام دستش را گذاشت رو قلبش و
و شروع کرد آروم کردنِ
اون بندهخدا :))
و با آروم شدنش خیالش
راحت شد . . ؛
حرفِ دل :))♥️
و شروع کرد آروم کردنِ اون بندهخدا :)) و با آروم شدنش خیالش راحت شد . . ؛
یادش افتاد . .
که شبِ اربعینه ؛
و جامونده بود . .
از قافله :))
حرفِ دل :))♥️
یادش افتاد . . که شبِ اربعینه ؛ و جامونده بود . . از قافله :))
دلش حرم میخواست . .
دلش آرامش میخواست . .
اما نمیشد :))
شروع کرد حرف زدن :
امامحسین[ع کربلاء که بهم
ندادی . .
حداقل حالِ اون بنده خدا
رو خوب کن ؛